پرش به محتوا

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
زبانفارسی
شاعرحافظ
شمار ابیات۷
بحرفعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
متن

دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند

ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
با منِ راه‌نشین بادهٔ مستانه زدند

آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند

جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند

شُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد
صوفیان رقص‌کنان ساغرِ شکرانه زدند

آتش آن نیست که از شعلهٔ او خندد شمع
آتش آن است که در خرمنِ پروانه زدند

کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیح قاسم غنی و محمد علی فروغی

غزلی با مطلع «دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند»، غزل شماره ۱۸۴ دیوان حافظ در تصحیح قاسم غنی و محمد علی فروغی است.[۱][۲][۳]

منابع

[ویرایش]
  1. «ویکی درج؛ غزل ۱۸۴».
  2. «دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند از گنجینه کاغذی سایت گنجور».
  3. «دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی، زوار، چاپ سینا، تهران از گنجینه کاغذی گنجور».