صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
زبان	فارسی
شاعر	حافظ
شمار ابیات	۸
بحر	مجتث مثمن مخبون محذوف مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
متن
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر به بند و دام نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد دار محبان بادپیما را جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحا را ۲ ۴ ۶ ۸ نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی
⇒ ⇐

غزلی با مطلع «صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را» غزل شمارهٔ ۴ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

در اجراها

محمدرضا شجریان در یکی از اجراهای خصوصی خود، این غزل را در آوازِ سه‌گاه اجرا کرده‌است.

منابع

• حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.