پرش به محتوا

چل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
چل سال بیش رفت
زبانفارسی
شاعرحافظ[۱]
شمار ابیات۹
بحرمُضارع مثمن اَخرَب مکفوف محذوف
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
متن

چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کز چاکران پیر مغان کمترین منم
هرگز بیمن عاطفت پیر می فروش
ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم
از جاه عشق و دولت رندان پاکباز
پیوسته صدر مصطبها بود مسکنم
در شأن من بدردکشی ظنّ بد مبر
کالوده گشت جامه ولی پاک دامنم
شهباز دست پادشهم این چه حالتست
کز یاد برده‌اند هوای نشیمنم
حیفست بلبلی چو من اکنون درین قفس
با این لسان عذب که خامش چو سوسنم
آب و هوای فارس عجب سفله پرورست
کو همرهی که خیمه ازین خاک برکنم
حافظ بزیر خرقه قدح تا بکی کشی
در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم
تورانشه خجسته که در من یزید فضل
شد منّت مواهب او طوق گردنم




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

غزلی با مطلع «چل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم»، غزل شمارهٔ ۳۴۳ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

مفهوم و درون‌مایه

[ویرایش]

وزن

[ویرایش]

در اجراها

[ویرایش]

ترجمه‌ها

[ویرایش]

در دیگر آثار هنری

[ویرایش]

در نسخهٔ کتابخانهٔ رضا در هند که کتابت‌شده در خراسان و به‌تاریخ ه‍.ق/۱۵۷۵ م و مصورشده به‌تاریخ اواخر سدهٔ ۱۰ و اوایل سدهٔ ۱۱ ه‍.ق (دورهٔ اکبر) نیز نگارهٔ میکده با رقم نارسینگ و تصویری از بیت «هرگز به یمن عاطفت پیر می فروش / ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم» از این غزل موجود است.[۲]

پانویس

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.