ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۳۱
این صفحه یک بایگانی است. محتوای این صفحه را ویرایش نکنید. لطفاً هرگونه توضیح اضافی را به صفحهٔ بحث کنونی هدایت کنید. |
رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵ |
The Special Grand Prix
درخواست ترجمه:
- واژه: The Special Grand Prix
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: ورزش
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Dressage
- مثال: This is a test
- توضیحات: نام یکی از سطوح مسابقات درساژ است.نمیدانم نیاز به ترجمه وجود دارد به صورت اسم خاص استفاده میشود.در مقاله انگلیسی و در بخش مسابقات (Competition)آن توضیحاتی وجود دارد. --Simsala111 (بحث) ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۴۲ (UTC)
Warmblood
درخواست ترجمه:
- واژه: Warmblood
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: ورزش سوارکاری و پروش اسب
- پیوند: http://en.wikipedia.org/wiki/Test
- مثال: Warmblood horse
- توضیحات: این وارمبلاد مربوط به نژاد اسب است و با خونگرم(زیست شناسی تفاوت دارد) --Simsala111 (بحث) ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۳۸ (UTC)
- @Simsala111: خونگرم نمیشه؟ فکر کنم در سایت های سوارکاری همین رو قبلا دیده بودم--- Rmashhadi ♪♫ ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۰۳ (UTC)
- @Rmashhadi: بله وارم بلاد که به معنی خون گرم است. اما این نوع نژاد است.مانند آخال.Simsala111 (بحث) ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۱ (UTC)
- @Simsala111: من منظورم به مثلا این صفحه بود:
- http://byabama.com/article/اسب-خونگرم-خونسرد.html
- یعنی آن زمان که مقاله ی اسب را می نوشتم من خونگرم نوشتم از روی سایت های ایرانی - Rmashhadi ♪♫ ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)
- @Simsala111: درود. در بکار بردن «اسب خونگرم» که اشاره به گونهای اسب از نظر اشتقاق ریشه و تبار است فکر نمیکنم مشکلی وجود داشته باشد٬ بهویژه با توجه به پیوندی که خانم مشهدی اشاره فرمودهاند. گزینههای دیگر به نظر من میتوانند «خونگرم (اسب)» یا «اسبهای خونگرم» باشد. ضمناً در زمان ویرایش مقاله نعل اسب من هم در رابطه با « واژگان فارسی اسب شناسی» به این [۱] نوشتار برخوردم که شاید سودمند باشد. -- Mpj7 (بحث) ۲۲ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)
در انگلیسی warm blood معنای احساسی دارد و warm blooded معنای زیستی ولی در زبان فارسی هر دو را یک واژه یعنی خونگرم میگویند. شما برای اینکه بگوئید فردی اجتماعی و مهربان است نمیآیید بگوئید استفاده از خونگرم در جملهٔ «احمد فردی خونگرم است» چون با خونگرمِ زیستشناسی ممکن است اشتباه شود نادرست است. آیا چنین میکنید؟ اگر استفاده از واژهٔ خونگرم در جملهٔ احمد فردی خونگرم است به معنای احمد فردی اجتماعی و مهربان است اشتباه میبود آنگاه بلی میبایست warm blood و warm blooded متفاوت ترجمه میشدند. بعلاوهٔ اینکه اسب از نظر زیستشناسی فقط خونگرم است و اسبی که حیوان خونسردی باشد وجود ندارد، برای همین وقتی میگوئید اسبها از نظر تعامل با انسانها سه نوع هستند خونگرم، خونسرد و خونجوش، هیچ ابهامی در ذهن خواننده نمیسازد. Hovakhshatra (گفتگو) ۲۳ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۵ (UTC)
- @Rmashhadi: و @Hovakhshatra: و @Mpj7: ممنون از شرکت کردن در بحث. بله اما وارم بلاد در اینجا جهت ایجاد تمایز بین گروه خاصی از اسبها با دگر انواع آنهاست. در مقاله انگلیسی بدین صورت آمده است:
Warmbloods are a group of middle-weight horse types and breeds primarily originating in Europe and registered with organizations that are characterized by open studbook policy, studbook selection, and the aim of breeding for equestrian sport.
اسبهای وارم بلاد گروهی از اسبهای نوع وزن متوسط هستند و نژادشان از اروپا ریشه میگرد و ثبت آنها توسط سازمانهایی هستند که سیاستهای شجره نامه اسبها و منتخب شجرنامه را با هدف پرورش اسب برای ورزش سوارکاری را دارا میباشند.فکر میکنم اگر نامی در فارسی برایش وجود نداشته باشد استفاده از همان کلمه انگلیسی یعنی وارم بلاد بهتر باشد.Simsala111 (بحث) ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
- @Simsala111: من به شخصه ایرادی نمی بینم که هر دو خونگرم ترجمه شوند مثل عبارت «سینه بند» که هم می تواند به عنوان لباسی باشد که خانم ها به تن می کنند و هم یک عضو ساختمانی در مهندسی عمران. یا «تخم گذاشتن» این میخ هایی که توسط ماشین کار گذاشته می شود را هم تخم گذاشتن می گویند در فارسی جا افتاده؛ یک عبارت چند کاربرد پیدا کرده هرکس در جایش متوجه می شود منظور چیست. - Rmashhadi ♪♫ ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)
- @Rmashhadi: البته مشکل داشتن یک نام نیست تنها میخواستم بدانم آیا در حوزه تخصصی اسب نامی در فارسی برای آن موجود است یا خیر.دو این که فکر میکنم این یک اسم خاص است و اسم خاص را که ترجمه نمیکنند.مانند ترامپ پالاس که به قصر ترامپ ترجمه نشده است.Simsala111 (بحث) ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)
- @Simsala111: مفهومِ «Warmblood» هم در اینجا مطرح است٬ در نوشتارهای فارسی دیگر هم لفظ اسبهای نوع خونگرم؛ و دقیقاً به همین معنی که منظور شماست٬ بهکار رفته که نمونهاش همان «http://byabama.com/article/اسب-خونگرم-خونسرد.html» و خود مقاله اسب و نیز در سایت دامپزشکی اینجا است. -- Mpj7 (بحث) ۲۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۱۷ (UTC)
- @Rmashhadi: البته مشکل داشتن یک نام نیست تنها میخواستم بدانم آیا در حوزه تخصصی اسب نامی در فارسی برای آن موجود است یا خیر.دو این که فکر میکنم این یک اسم خاص است و اسم خاص را که ترجمه نمیکنند.مانند ترامپ پالاس که به قصر ترامپ ترجمه نشده است.Simsala111 (بحث) ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)
درود دوستان؛ برای اصطلاح Pocket در زمینهٔ علوم نظامی چه برابری موجود یا مناسب است؟ __Âriobarzan ۱۸ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۹ (UTC)
- درود. همانگونه که اشاره دارید Pocket یک اصطلاح است و کوتاه شدهٔ مثلاً (pockets of resistance)، که در اثر کاربرد گسترده در زمینهٔ علوم نظامی به تنهایی هم مفهوم روشن آن جمله را پیدا کرده. در فارسی این آمادگی به نظر من هنوز گسترده نیست، واژهٔ پاکت به این مفهوم را من تنها گاهی به ندرت شاید در مورد هوا شنیده باشم؛ مثلا (پاکتهایی از هوا در غار دریایی یا در کشتی غرق شده). استفاده به عنوان وامواژه هم به ندرت دیده میشود؛ (داعش در پاکت دوم در شمال شرق حمص محاصره شد).
- از طرفی Pocket به معنی دسته و گروه و خوشه و حتی پراکنده و منزوی هم هست که با استفاده از اینها و واژههای دیگر جملههای کوتاهی را که آن معنی را برسانند معمولا ساخته میشوند؛ (مقاومت پراکنده طالبان در هلمند). سلول، واحد و گروهکهای منزوی یا محاصره شده هم در این مورد دیده شده است. -- Mpj7 (بحث) ۱۱ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)
@Mpj7: ؛ سپاس. البته با یک کارشناس علوم نظامی هم صحبت کردم گفت در فارسی ترجمهٔ گرتهوارانهٔ «جیب» را برای این واژه دیدهاست. __Âriobarzan ۲۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)
روسی
درود.
اینجا کسی زبان روسی میداند یا شخصی هست روسیه باشد و بتواند از روسی به فارسی به درستی ترجمه کند؟ -- NameGame (بحث) ۲۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۵ (UTC)
الکل سفید
درود داشتم مقالهٔ نوشیدنی الکلی را میخواندم که دیدم الکل سفید و الکل صنعتی قرمز است، کسی میداند معادل اینها چیست تا مقالههایشان را بسازم؟--- Rmashhadi ♪♫ ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۴ (UTC)
- درود. الکل سفید همان اتانول است و الکل صنعتی همان متانول است. پس بنابراین باید به این دو مقاله پیوند داده شوند. دیاکو « پیام » ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)
- @Diako1971: ممنون تغییر مسیر هایشان را ساختم - Rmashhadi ♪♫ ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)
flash point
ترجمه درست flash point نقطه اشتعال است یا نقطه جرقه؟ --- Rmashhadi ♪♫ ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)
- درود. «نقطه اشتعال» خود ترجمهٔ درستی است. اگر منظورتان ربط دادن آن به لزوم حضور جرقه است به نظر من ترجمهٔ «نقطه جرقه» به صورت «نقطهٔ جرقهپذیری» هم کاملاً درست است. -- Mpj7 (بحث) ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۳ (UTC)
- @Mpj7: راستش میخواستم مقاله را منتقل کنم به جرقه یا جرقه پذیری که شما فرمودید. تعریف مقاله را ببینید لطفا:
The flash point of a volatile material is the lowest temperature at which vapours of the material will ignite, when given an ignition source.
The flash point may sometimes be confused with the autoignition temperature, which is the temperature at which the vapor ignites spontaneously without an ignition source.
- فقط مطمئن نبودم کار درستی باشد --- Rmashhadi ♪♫ ۲۷ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)
@Rmashhadi: در ترجمهٔ کنونی در کنار چند مشکل دیگر، به واژهٔ کلیدی مواد فرار اشاره نشده و نام فعلی آن را زیر سئوال برده. واژهٔ «نقطه» هم در نام کلیدی است. ترجمهٔ کمی دقیقتر تعریف بالا میتواند این باشد: «نقطهٔ اشتعال در مواد فرّار اشاره به پایینترین درجه حرارتی است که بخارهای مواد در آن درجه؛ هنگامی که در معرض یک منبع اشتعال (مثلاً یک سامانه جرقهزنی) قرار گیرند، مشتعل میشوند.» در تعریف مقاله (جمله دوم تنها یک ابهامزدایی است و نباید در نام گذاری مقاله تأثیری داشته باشد): «نقطه اشتعال ممکن است گاهی با دمای خودآتشگیری؛ دمایی که در آن بخار مواد فرّار بهطور خودبخود بدون منبع احتراق شروع به سوختن میکند، اشتباه گرفته شود.» -- Mpj7 (بحث) ۲۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)
- @Mpj7: اشتعال چون عربی بود میخواستم واژهٔ فارسی را جایگزین کنم چون در تعریف از نیاز به حضور جرقه آمده بود گفتم شاید بتوان نام را عوض کرد، خلاصهٔ مطلب تون رو متوجه نشدم یعنی از نظر شما مقاله را انتقال ندهیم؟ اشتعال برابر فارسی ندارد؟ --- Rmashhadi ♪♫ ۲۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)
@Rmashhadi: برابر فارسی با کاربرد گسترده نداریم. برای «مشتعل» شعلهور که فارسیتر است٬ برافروخته و آتشگرفته و چند واژه دیگر داریم ولی نام کنونی که گزیده فرهنگستان هم هست دارای رواج بسیار گستردهای هست. به باور من امروز برداشتن وامواژههایی از این دست کمکی به توانمندی و کارآیی بیشتر این زبان نمیکند؛ هرچند پاسداری از واژههای خودمان هم روی دیگر همین سکه است. پیشنهاد من («نقطه اشتعال» یا «دمای آتشپذیری») با ایجاد تقییر مسیر است. -- Mpj7 (بحث) ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)
- درود. نقطه آتش با نقطه اشتعال تفاوت دارد پس نمیتوان «دمای آتشپذیری» نام گذاشت. اگر به دنبال معادل فارسی هستید "نقطه افروختگی" میتواند معادل خوبی باشد. در غیر این صورت همان "نفطه اشتعال" باقی بماند. دیاکو « پیام » ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
- @Diako1971: هیچکس طرفدار نقطه جرقه نیست؟ - Rmashhadi ♪♫ ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)
- من که نیستم. چون نقطهٔ جرقه چندان گویا و زیبا نیست و دقیقا گرته برداری از انگلیسیت. شما فقط اصطلاج انگلیسی را در نظر نگیرید. اگر معادل آلمانی آن را در نظر بگیریم که میشود Flammpunkt همان معنی نقطهٔ اشتعال از آن در میآید. چون Flamme به آلمانی یعنی "شعله". دیاکو « پیام » ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۸ (UTC)
- @Diako1971: هیچکس طرفدار نقطه جرقه نیست؟ - Rmashhadi ♪♫ ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)
@Diako1971: ٬ @Rmashhadi: ٬ تفاوت نقطه اشتعال با نقطه آتش تنها در یک واژهٔ کلیدی است که در بالا هم اشاره شده: اولی همهٔ مواد فرار را شامل میشود٬ دومی تنها در بارهٔ فرارهایی که مصرف سوختی دارند است که در صنعت مورد توجه گسترده است. در انگلیسی هر دو در حوزهٔ خود flash point خوانده میشوند. در ویکی:en هم هر دو flash point هستند (هرچند بهتر میبوده که کاربرد اصلی آن دیگری باشد). از طرفی؛ مگر آن نقطهٔ دماییِ متفاوتِ دیگر که گفته شده نباید با «نقطه اشتعال» اشتباه گرفته شود دمای خودآتشگیری نامیده نشده؟ چرا نتوان اینیکی را «دمای آتشپذیری» نام گذاشت؟ انشای نزدیک به هم این دو نام شاید به درک مفهوم هم کمک کند. البته بر هیچ گزینهای پافشاری ندارم. "نقطه افروختگی" هم برابر خوبی است که در آن صورت بهتر است دمای خودآتشگیری هم به "نقطه خودافروختگی" منتقل شود.-- Mpj7 (بحث) ۲۹ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
Intension
فرهنگستان برای en:Connotation برابر معنای ضمنی در نظر گرفتهاست منتها در حال حاضر به en:Intension پیوند دارد.--SunfyreT ۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)
- @Sunfyre: به نظر من مقاله را بازنویسی کنید تا مترادف Connotation باشد و میانویکی را هم اصلاح کنید. مفهوم Connotation کاربرد خیلی وسیعتری دارد تا مفهوم دستورزبانیِ Intention (این را فقط در کتابهای دستورزبان میتوان یافت، و معادل دقیق فارسی هم برایش نمیشناسم). — حجت/بحث ۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)
- واژه نامهٔ زبانشناسی و علوم وابسته تالبف همادخت همایون برای واژهٔ en:Connotation معادل معنای ضمنی در نظر گرفتهاست. پس همانطور که گفتید میانویکی مورد نظر اشتباه پیوند داده شدهاست. دیاکو « پیام » ۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۶ (UTC)
برابرنهاد
به نظر شما چه چیزی باعث میشه یک برابرنهاد در زبان فارسی جا بیفته یا به عبارت دیگر چه وقت بهتره برای واژه خارجی، برابر نهاد پیشنهاد بدیم و چه وقت بهتره از آوانگاری واژه خارجی استفاده کنیم؟ پیرو بحثی که بین من و جناب بالابر وپ در بایگانی ۳۰ بخش Keypad درگرفت برابرنهادهایی رو مثال زدیم که در زبان فارسی همهگیر شدند مثل مرورگر برای بروزر و از طرف دیگر برابرنهادهایی هستند که همهگیر نشدند مثل کارساز برای سرور. --دوستدار ایران بزرگ ۹ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)
- عوامل مختلفی در جاافتادن یک برابرنهاد تاثیر دارد که چند تای این عوامل عبارتند از:
- مفهوم و معنای دیگری را به ذهن متبادر نسازد. مثلا برابر نهاد "کارساز" برای این همهگیر نشد چون کارساز در زبان فارسی خود دارای معنای دیگری است یا دست کم میتوان گفت مفهوم دیگری را به ذهن متبادر میسازد.
- تعداد هجاهای آن کمتر از تعداد هجاهای واژهٔ بیگانه باشد. کمتر بودن تعداد هجاها باعث میشود که بیان آن آسانتر از بیان واژهٔ بیگانهٔ مورد نظر باشد.
- معنایی که از آن به ذهن متبادر میشود با مصداق هماهنگی داشته باشد.
- بیان آن ساده تر از بیان واژه خارجی مورد نظر باشد. مثلا بیان "ترمومتر" برای یک گویشور عامی فارسی زبان کمی دشوار بود و بنابراین "دماسنج" به راحتی جای آن را گرفت.
- پیش از همهگیر شدن واژه بیگانه وارد زبان فارسی شده باشد. مثلا علت این که "بالگرد" نتوانسته جایگزین "هلیکوپتر" بشود این است که "هلیکوپتر" دهها سال است که همهگیر شدهاست.
- از سوی رسانههای گروهی پشتیبانی شود. دیاکو « پیام » ۱۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۵۶ (UTC)
- اینها که گفتید ویژگیهای یک برابرنهاد خوب هست ولی گاهی اصلا نمیشه یک برابرنهاد پیشنهاد داد و راهی جز آوانگاری وجود نداره (منظورم غیر از اسامی خاص هست) مثل ویژیلانته و اینترنت. --دوستدار ایران بزرگ ۱۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)
ترانویسیِ Araguainha
درود به دوستان. ترانویسی درستِ واژهٔ برزیلی (پرتغالی) Araguainha در فارسی چیست؟ آیا « آراگوئنیا » درست است؟ Armin.rezayati (بحث) ۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۹ (UTC) درود. "آراگواینیا" درست است. دیاکو « پیام » ۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)
Hyphen-minus
en:Hyphen-minus--SunfyreT ۱۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۱ (UTC)
هریتیک یا ریتیک ؟
در مقاله هریتک روشن با توجه به خوانده نشدن حرف اچ در بعضی اسامی هندی، تلفظ صحیح این نام هریتیک است یا ریتیک ؟ Behnam mancini (بحث) ۱۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۳ (UTC)
- طبق فونتیکی که در ویکی انگلیسی نوشته شده تلفظ آن "ریتیک روشن" است. دیاکو « پیام » ۱۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)
با تشکر از شما به ریتیک روشن منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ۲۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۲۶ (UTC)
Tripartite Pact
درخواست ترجمه:
- واژه: Tripartite Pact
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: تاریخ
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Tripartite_Pact
- مثال: The Tripartite Pact, also known as the Berlin Pact, was an agreement between Germany, Italy and Japan signed in Berlin on 27 September 1940 by, respectively, Joachim von Ribbentrop, Galeazzo Ciano and Saburō Kurusu.
- توضیحات: قرارداد بین دول محور در جنگ دوم جهانی (در برخی ویکیها قرارداد سه طرفه و در برخی دیگر تریپارتایت پکت ترجمه شده.) --مایک.اکو (بحث) ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)
- قرارداد سهطرفه. — حجت/بحث ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
- پیمان سهجانبه--1234 (بحث) ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)
- پیشنهاد Sicaspi بهتر است. در متون مربوط به سیاست از پیمان و معاهده بیشتر استفاده میشود تا قرارداد. — حجت/بحث ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)
ممنون از پیشنهادها... اضافه میکنم که در همان جنگ دوم پیمان سه جانبه ای هم میان ایران، شوروی و بریتانیا برقرارشده که شاید با این پیمان اشتباه شود. شاید بهتر باشد عنوان پیمان سه جانبه دول محور استفاده شود.مایک.اکو (بحث) ۲۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)
- عنوان آلمانی معاهده (به آلمانی: Dreimächtepakt) یعنی پیمان سه قدرت (mächt همریشه با might انگلیسی و مغ فارسی است). ویکی انگلیسی میگوید با عنوان پیمان برلین (۱۹۴۰) هم شناخته میشود. N
ightD ۲۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
- عنوان آلمانی معاهده (به آلمانی: Dreimächtepakt) یعنی پیمان سه قدرت (mächt همریشه با might انگلیسی و مغ فارسی است). ویکی انگلیسی میگوید با عنوان پیمان برلین (۱۹۴۰) هم شناخته میشود. N
- "پیمان برلین" معادل بسیار خوبیست و ابهام ندارد. دیاکو « پیام » ۲۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)
متاسفانه انواع متفاوت و مشهورتری از پیمان برلین وجود دارد: https://en.wikipedia.org/wiki/Treaty_of_Berlin مایک.اکو (بحث) ۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)
- می توان عنوان را نوشت "پیمان برلین (۱۹۴۰)" دیاکو « پیام » ۲۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)
Xavier Hommaire de Hell
سیاح فرانسوی Xavier Hommaire de Hell من نتوانستم در متون فارسی چیزی پیدا کنم.Puuya (بحث) ۳۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)
نویسهگردانی یک نام خاص
دوستان، با نظر شما نامِ Hôtel-Dieu de Paris (قدیمیترین بیمارستان پاریس) را چگونه نویسهگردانی کنم: «اوتل-دیو دو پقی»؟ «اوتل-دیو دو پاریس» یا «اوتل دیویِ پاریس»؟ با احترام Tisfoon (بحث) ۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
- درود. مورد آخر درست است البته با یک خط فاصله: "اوتل-دیوی پاریس" و یا می توان گفت: "اوتل-دیو (پاریس)" دیاکو « پیام » ۳۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۸ (UTC)
- با سپاس فراوان، به صورت دوم که فرمودید، ایجاد کردم. زیرا «اوتل-دیو» در چندین شهر دیگر جهان هم وجود دارد و بهتر است به همین شکل، ابهامزدایی شود. (ترجیح میدهم از آن «ی» نسبت در نامش استفاده نکنم که در ذهن خواننده، اشتباهی ایجاد نکند.) ممنون از توجه و پیشنهاد خوبتان. Tisfoon (بحث) ۳۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۴۵ (UTC)
Crossbones
سلام. آیا استخوان صلیبی معادل درستی برای Crossbones است؟ Saeidpourbabak (بحث) ۳۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)
- از وضعیت رواج اطلاعی ندارم. اما استخوانهای متقاطع (پیروی از crossword) شاید بد نباشد. آیدین (بحث) ۳۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۶ (UTC)
- به دو استخوان در پرچم دزدان دریایی که اولین بار توسط جولی راجر استفاده شد استخوان ضربدری میگن. تا جایی که اطلاع دارم اسم استخوانی در بدن انسان نیست. --دوستدار ایران بزرگ ۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۰ (UTC)
apposition eye و superposition eye
درود کسی پیشنهادی برای دو عبارت apposition eye و superposition eye دارد؟ --- Rmashhadi ♪♫ ۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۴۳ (UTC)
- @Rmashhadi: در حوزهٔ بیولوژی و جانورشناسی، این دو که نام بردید، از انواع «چشمهای مرکب» (Compound eyes) هستند که در حشرات و بندپایان دیده میشود.
پیشنهاد من موارد زیر است:
- Apposition eyes = «چشمهای همکنار» (مثلاً در جناب بطری فیروزهای)
- Superposition eyes = «چشمهای تلفیقی» (در اینجا، بجای تلفیق میتوان واژهٔ فارسی «برهمافزاینده» را نیز برای superposition بکار برد که البته شاید کمی برای گوش ثقیل باشد. مقصود آن است که امواج و نور دریافتی از حدود ۳۰ ریزچشمک با یکدیگر تلفیق شده و فیالواقع، «بر هم افزوده میشوند» و تصویر نهایی، علیرغم کاهش در رزولوشن، پرنورتر و درخشانتر حس میشود. این نوع بینایی، مخصوص حشرات و بندپایان شبزی است). مقالهٔ گویا و جالبی در این زمینه در اینجا وجود دارد که بخوبی بینایی حشرات را شرح داده است و به وجهالتسمیهٔ فوق نیز اشارهٔ مبسوطی نموده است. با احترام Tisfoon (بحث) ۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۱۵ (UTC)
یک ترجمهٔ رایج واژهٔ superposition برهمنهی است. البته نمیدانم در این بافت مناسب هست یا نه. صرفاً به آن اشاره کردم تا بررسی شود. 4nn1l2 (بحث) ۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)
- @Rmashhadi: پینوشت: تعارض ویرایشی با جناب 4nn1l2 پیش آمد. داشتم مینوشتم، گویا فرهنگستان، برای superposition واژهٔ «برهمنهشت» را بکار برده که اینهم چندان گوشآشنا نیست. مثلاً برای law of superposition نوشتهاند «اصل برهمنهشت» و برای superposition principle نوشتهاند «اصل برهمنهی». بر این اساس شاید بتوان «برهمافزا» را نیز پیشنهاد کرد. Tisfoon (بحث) ۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)
- @Tisfoon و 4nn1l2: ممنون از همه. در ترجمه مقاله چشم مانده بودم این دو را چه ترجمه کنم برای همین دست نگه داشتم. من هم برهم نهی را شنیده بودم پس همان برهم افزا را می نویسم. باز هم ممنون - Rmashhadi ♪♫ ۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)
Secret Superstar
آیا برای فیلم راز ستارگان، فوقستاره مخفی ترجمه مناسب تری نیست؟ Behnam mancini (بحث) ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۴۷ (UTC)
- چرا. نظر شما درست است. عنوان "راز ستارگان" عنوان کاملا غلطیست. البته من عنوان "ابرستاره مخفی" را بیشتر ترجیح میدهم. دیاکو « پیام » ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)
- سلام. Secret مخفی معنی میدهد؟ Saeidpourbabak (بحث) ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
- @Saeidpourbabak: بله. مثلاً secret service را هم میگوییم سرویس مخفی — حجت/بحث ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)
- @Huji: سلام. ممنون. نمیدانستم. Saeidpourbabak (بحث) ۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)
- باتشکر منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ۱۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۸ (UTC)
- @Saeidpourbabak: بله. مثلاً secret service را هم میگوییم سرویس مخفی — حجت/بحث ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)
Common practice period
درخواست ترجمه:
- واژه: Common practice period
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: موسیقی
- پیوند: http://en.wikipedia.org/wiki/Common_practice_period
- توضیحات: به دورهای از موسیقی اشاره میکند که شامل موسیقی باروک، موسیقی دوره کلاسیک و موسیقی رمانتیک است، یعنی بعد از دورهٔ Early music است و پیش از دوران مدرن. نمیدانم معادل برایش در متون فارسی به کار رفته یا نه، و اگر نه نمیدانم چه ترجمهای مناسب است. در اینترنت هم چند مورد پیدا کردم.
- گفتگوی هارمونیک به همان شکل انگلیسی نام برده و ترجمهای نکردهاست
- یک وبگاه به اسم چگانه آن را «دوره موسیقی عرف» ترجمه کردهاست اما این اصطلاح در گوگل فقط در همین یکجا پیدا میشود که باعث شک است.
@مهرنگار، مهدی بزرگمهر، آزادسرو و MOSIOR: شما نظری دارید؟ — حجت/بحث ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۲۲ (UTC)
- درود. متاسفانه مطالعهای در این مورد نداشتم. نکته جالب اینکه مطلبِ گفتگوی هارمونیک، برگرفته از مقالهی ویکیپدیا انگلیسی است. مهرنگار (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)
- با درود و سپاس از شما جناب حجت گرامی، در تاریخ موسیقی از دوره باروک به بعد قوانینی سخت برای آهنگسازی نوشته شد و همه آهنگسازان باید این اصول را رعایت می کردند. این اصول بر پایه کنترپوان، هارمونی، فرم و تا حدودی ارکستراسیون بود و در اوائل دوره کلاسیک بسیار سخت تر شد به طوری که اگر آهنگسازی قوانین را رعایت نمی کرد متهم به خیانت به موسیقی می شد. این قواعد برای هر آهنگسازی در آن دوران گریز ناپذیر و «مشترک» بود و تا اواخر دوره رومانتیک تا حدودی ادامه داشت. بنابراین این سه دوره را دوران (Common practice period) نامیده اند. به نظر من برای ترجمه محتوایی آن ترجمه «دوران قواعد مشترک» یا «دوران قواعد مشترک در موسیقی» به ذهنم می رسد. «دوره» هم به این تفسیر نمی خورد. به نظرم تاریخ آن به سه دوران تقسیم می شود : ۱. دوران اولیه (دوره قرون وسطی، دوره رنسانس) ۲. دوران میانی یا «دوران قواعد مشترک» (دوره باروک، دوره کلاسیک و دوره رومانتیک ۳. دوران جدید ( دوره موسیقی مدرن و دوره موسیقی معاصر). تا نظر شما و دیگر کاربران گرامی چه باشد. با احترام. بزرگمهر (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)
- @مهدی بزرگمهر: ممنون بابت تشریح قضیه و پیشنهادی که دادید. به کتابهای تاریخ موسیقی که ترجمه یا تألیف باشند دسترسی دارید که ببینید راجع به این دوران چیزی نوشتهاند یا نه؟ — حجت/بحث ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)
- @Huji: کتاب مشخصی که در مورد این موضوع باشد سراغ ندارم اما در مورد دوره های موسیقی، کتاب «چگونه خوب بشنویم» نوشته «ریچارد-ل-وینک» ترجمه پرویز منصوری نشر «کتاب زمان» به تفصیل نوشته است و کتاب خوبی است و در مورد قوانین آن دوره ها هم به طور خاص کتاب های تخصصی آهنگسازی و به صورت عام کتاب هایی که در مورد سبک هنر کلاسیک است به قواعد اشاره شده و مختص موسیقی هم نبوده و شامل دیگر هنر ها هم می شده است. در مورد چرایی این قواعد هم در موسیقی نظر بر این بوده که هر نوع سر پیچی از این قوانین برای گوش آزاردهنده بوده و غیر انسانی است و بر مطبوع بودن (کنسونانس) صداها تاکید داشتند و صدای نامطبوع (دیسونانس) باید حل شود تا آسیبی به گوش نرساند. بر همین اساس موسیقی این دوران را انسانی ترین و شریفترین موسیقی تمام دوران ها می نامند. بزرگمهر (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)
- @مهدی بزرگمهر: ممنون. دوران قواعد مشترک را ساختم. اگر نام بهتری در منابع یافتیم منتقلش میکنیم — حجت/بحث ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)
- @Huji: کتاب مشخصی که در مورد این موضوع باشد سراغ ندارم اما در مورد دوره های موسیقی، کتاب «چگونه خوب بشنویم» نوشته «ریچارد-ل-وینک» ترجمه پرویز منصوری نشر «کتاب زمان» به تفصیل نوشته است و کتاب خوبی است و در مورد قوانین آن دوره ها هم به طور خاص کتاب های تخصصی آهنگسازی و به صورت عام کتاب هایی که در مورد سبک هنر کلاسیک است به قواعد اشاره شده و مختص موسیقی هم نبوده و شامل دیگر هنر ها هم می شده است. در مورد چرایی این قواعد هم در موسیقی نظر بر این بوده که هر نوع سر پیچی از این قوانین برای گوش آزاردهنده بوده و غیر انسانی است و بر مطبوع بودن (کنسونانس) صداها تاکید داشتند و صدای نامطبوع (دیسونانس) باید حل شود تا آسیبی به گوش نرساند. بر همین اساس موسیقی این دوران را انسانی ترین و شریفترین موسیقی تمام دوران ها می نامند. بزرگمهر (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)
- @مهدی بزرگمهر: ممنون بابت تشریح قضیه و پیشنهادی که دادید. به کتابهای تاریخ موسیقی که ترجمه یا تألیف باشند دسترسی دارید که ببینید راجع به این دوران چیزی نوشتهاند یا نه؟ — حجت/بحث ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)
- با درود و سپاس از شما جناب حجت گرامی، در تاریخ موسیقی از دوره باروک به بعد قوانینی سخت برای آهنگسازی نوشته شد و همه آهنگسازان باید این اصول را رعایت می کردند. این اصول بر پایه کنترپوان، هارمونی، فرم و تا حدودی ارکستراسیون بود و در اوائل دوره کلاسیک بسیار سخت تر شد به طوری که اگر آهنگسازی قوانین را رعایت نمی کرد متهم به خیانت به موسیقی می شد. این قواعد برای هر آهنگسازی در آن دوران گریز ناپذیر و «مشترک» بود و تا اواخر دوره رومانتیک تا حدودی ادامه داشت. بنابراین این سه دوره را دوران (Common practice period) نامیده اند. به نظر من برای ترجمه محتوایی آن ترجمه «دوران قواعد مشترک» یا «دوران قواعد مشترک در موسیقی» به ذهنم می رسد. «دوره» هم به این تفسیر نمی خورد. به نظرم تاریخ آن به سه دوران تقسیم می شود : ۱. دوران اولیه (دوره قرون وسطی، دوره رنسانس) ۲. دوران میانی یا «دوران قواعد مشترک» (دوره باروک، دوره کلاسیک و دوره رومانتیک ۳. دوران جدید ( دوره موسیقی مدرن و دوره موسیقی معاصر). تا نظر شما و دیگر کاربران گرامی چه باشد. با احترام. بزرگمهر (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)
Gair
لطفا برای نام فیلم گییر ترجمه مناسب پیشنهاد دهید، باتشکر Behnam mancini (بحث) ۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۵ (UTC)
- درود. این همان «غیر» است که غیر (فیلم) یا غیر (فیلم ۱۹۹۹) را پیشنهاد میکنم.-- Mpj7 (بحث) ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۳۲ (UTC)
Go Goa Gone
آیا برای نام فیلمGo Goa Gone، برو گوآ رفته ترجمه صحیحی می باشد؟ در صورت صحیح نبودن نام مناسب پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ۲۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)
- درود. اصطلاح «Go Goa Gone» لفظ عامیانهٔ «Go Going Gone» به معنی تقریبی «برو - راه افتاد - تمام شد رفت» است که در کاربرد جدیتر آن گاهی در حراجیها درست پیش از زدن چکش پایان حراج یک ایتم بکار میرود. اگر کسی یا چیزی در حال افتادن ناخواسته و غیر منتظره باشد یک ناظر برای جلب توجه او و اطرافیان به آن صحنه به مزاح این جمله را فریاد میکشد که به معنی «شروع - داره میافته - افتــــاد!» است. (داره میره که بره) نزدیکترین لفظ فارسی آن به نظر میرسد. (برو٬ برو٬ رفت) را پیشنهاد میکنم.-- Mpj7 (بحث) ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۲۲ (UTC)
Category:Rail freight transport
بهترین عنوان برای رده بالا چه می شود انتخاب کردMSes T / C ۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)
- @Modern Sciences: ترابری ریلی کالا؟ یا حمل بار از طریق راهآهن؟ — حجت/بحث ۱۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۹ (UTC)
سامانه e-nam
درخواست ترجمه:
- واژه: سامانه e-nam
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: اقتصاد
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/E-NAM
- مثال: سامانه الکترونیکی بازار ملی کشاورزی
- توضیحات: این نام به عنوان نامی برای یک سامانه شرکت هندی میباشد و معادل فارسی برای آن وجود ندارد. --Naps home (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۶ (UTC)
نوشتن چند اسم به فارسی
اینهایی که دو تا اسم کنار هم هستند، طرف دو تا اسم شناسنامهای و هنری داره.
- Richard Lemieuvre - Richard Allan
- en:Heinie Conklin
- Carter DeHaven - Francis O'Callaghan
- en:Douglas Fairbanks Jr.
- en:Buck Connors
- Lige Conley - Elijah Crommie
- en:Bobby Connelly
- en:George Field (actor)
ممنون.عارون (بحث) ۶ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)
- به مقالهشان پیوند دادم تا کار راحتتر شود. Hanooz ۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)
- سپاسگزارم. عارون (بحث) ۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۳ (UTC)
چرا هیچکس در ترجمه کمک نمیکنه؟ عارون (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)
- عارون گرامی، من همگی را بجز اولی ساختم. اولی هم میشود: «ریچارد لومیر - ریچارد الن». با احترام Tisfoon (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)
- دستت درد نکنه. عارون (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)
- عارون گرامی، من همگی را بجز اولی ساختم. اولی هم میشود: «ریچارد لومیر - ریچارد الن». با احترام Tisfoon (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)
تراژدیک
در حال حاضر ۱۶ مرتبه از کلمهٔ «تراژدیک» در ویکیپدیای فارسی استفاده شدهاست، اما من این کلمه را در فرهنگ سخن نیافتم. آیا میتوان به این نتیجه رسید که «تراژدیک» صرفاً یک غلط مصطلح در زبان فارسی است و درستش «تراژیک» است؟ اگر آری، به نظرتان میتوان «تراژدیک» را در ویکی فارسی محو کرد و به جایش صرفاً «تراژیک» نوشت؟ 4nn1l2 (بحث) ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)
- به نظر من کاملا غلط است و تعجب میکنم که همچین غلطی در ویکیپدیا وجود دارد. همانطور که گفتید "تراژیک" درست است. دیاکو « پیام » ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)
- جستجوی تراژدیک در گوگل ۴۵ هزار نتیجه میدهد، و تراژیک ۳۷۰ هزار تا. بنابراین فکر میکنم حتی نتوان آن را غلط رایج هم نامید. تراژدیک را کلاً از ویکیپدیای فارسی زدودم. با تشکر 4nn1l2 (بحث) ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
(Wafer (electronics
درخواست ترجمه:
- واژه: Wafer (electronics)
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: الکترونیک
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Wafer_(electronics)
- مثال: A wafer, also called a slice or substrate,[1] is a thin slice of semiconductor material, such as a crystalline silicon, used in electronics for the fabrication of integrated circuits and in photovoltaics for conventional, wafer-based solar cells.
- توضیحات: در ویکی فارسی مقاله فوق به قرص سیلیسیم لینک دارد که به علت شباهت به قرص آهن یا قرص کلسیم متبادر کننده یک قرص دارویی هست. به عقیده من بهتر هست نام این مقاله نیز به ویفر (الکترونیک) منتقل شود. --مایک.اکو (بحث) ۱۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۴ (UTC)
- موافق ویفرهای الکترونیکی همیشه سیلیکونی نیستند. ترجمهٔ پیشنهادی شما درستتر است. — حجت/بحث ۱۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)
- درود. بله من هم موافقم. ویفر سیلیکونی مقالهٔ خود را دارد که هنوز ترجمه نشده. -- Mpj7 (بحث) ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۴۲ (UTC)
- @MikeEcho: من این ترجمه را از خودم نگذاشتم یک مهندس برق به من گفت حتما اصطلاح رایج بوده که گفته - Rmashhadi ♪♫ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۸ (UTC)
Furniture designer
طراحان اثاث به عنوان معادل en:Category:Furniture_designers در نظر گرفته شده. چیزی که بیشتر به گوش من خورده طراح مبلمان است. مبلمان رایجتر نیست؟ Hanooz ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۰۷ (UTC)
- درستش [[رده:انجمنهای راهنمایی ویکیپدیا]]
[[رده:طراحان چیدمان]] است. دیاکو « پیام » ۱۵ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)
- دو نمونه از مبلمان ۱ و 2 (urban furniture). فکر میکنم چیدمان بیشتر ذهن را به سمت طراحی دکوراسیون ببرد. Hanooz ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)
اسم فرانسوی
- Dominique Aveline (نام فرانسوی)
- La Guerre des polices (فیلم فرانسوی)- (به انگلیسی: the police war)
عارون (بحث) ۱۶ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۹ (UTC)
- @عارون:
دومینیک اولین
نبرد پلیسها
گفتگو برای یادگیری
درود میان ویکی مناسبی برای گفتگو برای یادگیری سراغ دارید؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)
- @Rmashhadi: درود. مقاله رو با یادگیری همیارانه ادغام کنید. سرشناسی برای داشتن مقاله جداگانه نداره. --دوستدار ایران بزرگ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۶ (UTC)
کمپیوناتو گاوتو
مقالهٔ Campeonato Gaúcho به صورت کمپیوناتو گاوتو نوشته شده آیا درست است؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۵۵ (UTC)
- در ویکی روسی تلفظ آن با نویسهگردانی خط سیریلیک "گاوشو" است. دیاکو « پیام » ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۸ (UTC)
- ممنون --- Rmashhadi ♪♫ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۰ (UTC)
Category:Documentary films about ball culture
کاربران نظر دربارهٔ این رده دارند «فرهنگ توپ» که نیست قاعدتا ؟
مقاله ball culture نیز ساخته نشدهاست که حدس زد دربارهٔ چه موضوعی است MSes T / C ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۰ (UTC)
- @Modern Sciences: فکر کنم این مهمانیهای سلطنتی میشود ball تو فیلم سیندرلا اونجا که قراره شاهزاده همسر انتخاب کنه قبلش میگن let our ball begin حالا من فرصت نکردم اینترنت رو بچرخم - Rmashhadi ♪♫ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)
- نگاه کردم نوشته یک مراسم رسمی که دور هم جمع میشوند تا برقصند. رقص باله هم از همین نام آمده. فکر کنم باید بگید فرهنگ مهمانی رقص--- Rmashhadi ♪♫ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)
(Rail yard(s
بهترین معادل برای این رده چه میشود برگزید MSes T / C ۲۶ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۳۳ (UTC)
Running the gauntlet
en:Running the gauntlet: نوعی تنبیه/مجازات که در آن فرد خاطی باید از میان دو صف سرباز میدوید، در حالی که سربازان کتکش میزدند یا چیزی به سمتش پرتاب میکردند.
قصد دارم مقالهاش را بسازم. اما در انتخاب عنوانی مناسب ماندهام. دواندن در صف مشقات بهترین عنوانی است که به ذهنم میرسد. آیا کسی معادل بهتری برایش سراغ دارد؟ 4nn1l2 (بحث) ۲۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۴۸ (UTC)
- @4nn1l2: معادل فرانسوی اش تنبیه با چاپستیک است میتوان به جایش گفت چوبکاری، دویدن با چوبکاری یا تنبیه با چوبکاری، ببینید این پیشنهاد باعث میشود مطلب بهتری به ذهن خودتان برسد--- Rmashhadi ♪♫ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۰ (UTC)
- فکر کنم در جنگ ایران و عراق، اردوگاههای اسیران جنگی صدام مجازاتی مشابه داشتند که ایرانیها بهش «تونل وحشت» میگفتند. N
ightD ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۹ (UTC)- احساس میکنم این اسم رو در یک فیلم شنیدهام حق با شما است. --- Rmashhadi ♪♫ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۳ (UTC)
- درود. با توجه به مفهوم آن، گزینهٔ «مجازات/ تنبیه دستکش آهنی» را هم میتوان در نظر گرفت. فیلم آمریکایی The Gauntlet هم دستکش آهنی (فیلم) به فارسی ترجمه شده. در اصطلاح پرمصرف «throw down (or take up) the gauntlet» کوتاه آمدن و لُنگ انداختن (یا شروع کردن ستیزه) معنی میدهد. -- Mpj7 (بحث) ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)
- احساس میکنم این اسم رو در یک فیلم شنیدهام حق با شما است. --- Rmashhadi ♪♫ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۳ (UTC)
- فکر کنم در جنگ ایران و عراق، اردوگاههای اسیران جنگی صدام مجازاتی مشابه داشتند که ایرانیها بهش «تونل وحشت» میگفتند. N
- جریمه و تاوان سخت است. بهترین معادل به نظر من «نقره داغ کردن» است. -- KOLI (بحث) ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۳ (UTC)
changeset
درخواست ترجمه:
- واژه: changeset
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: نرمافزار/openstreetmap
- پیوند: https://wiki.openstreetmap.org/wiki/Changeset
- توضیحات: در ویکیپدیا برای changelog که به changeset نزدیک است معنی «سیاههٔ تغییرات» آمده. پیشنهاد دیگری دارید که مختصرتر باشد؟ ممنون
iriman (بحث) ۲۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)
- مجموعهٔ تغییرات؟ N
ightD ۲۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)- دقیقاً همین معنی را میدهد، اما بیشتر بهدنبال یک تکواژه هستم که گفتنش زحمت کمتری داشته باشد. بهذهنم بستهٔ تغییرات آمده بود، اما راضی نشدم. iriman (بحث) ۲۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)
- بهینهسازی میتونه برابرنها خوبی باشه چون این عمل شبیه به بهینهسازی موتور جستجو هست. همچنین میتونید از برابرنهاد تنظیمات پیشرفته استفاده کنید که اشاره به انجام گرفتن تنظیمات دقیقتر از سوی کاربر داره. --دوستدار ایران بزرگ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۰ (UTC)
- «بهینهسازی» معادل خوبی نیست. یک changeset مجموعهای از تغییرات است که ممکن است هدفش بهینهسازی باشد یا نباشد (مثلاً ممکن است که هدفش کلاً حذف کردن یک کارکرد نرمافزار، یا صرفاً مستندسازی باشد. باید راجع به خود changeset صحبت کرد نه هدف آن.
- فرهنگستان ترجمهای برای changeset ندارد. زبان فارسی امروز هم متأسفانه قابلیتهای پیشوندی و پسوندی لازم برای ایجاد واژهای مطلوب به این شکل را ندارد. یعنی معادلهایی که برای change داریم (مثل تغییر یا دگرگونی یا دگرش یا دگردیسی یا دگرسانی) با معادلهایی که برای set (به معنای مجموعه) داریم (شامل مجموعه، گروه، گردایه، جُنگ، انباشت) را به هم بچسبانیم هم، چیز نچسبی در میآید (دگرشانباشت؟) در نتیجه مجبوریم به جای معادل تکواژه که شما دنبالش هستید، معادل ترکیبی (چند واژهای) به کار ببریم.
- در باب محدودیت زبان فارسی در تولید تکواژههای ترکیبی این مقاله دکتر باطبی از ۱۰ سال پیش را بخوانید متوجه عمق و ریشههای مشکل میشوید. — حجت/بحث ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)
- ممنون جناب دوستدار ایران بزرگ. من نظر جناب حجت را دربارهٔ پیشنهاد شما میپسندم، چون کارکرد اصلی changeset حفظ تاریخچهٔ ویرایشهای نقشه است.
- بر خلاف تصورم از عنوان مقاله، اما بسیار جالب بود جناب حجت. دگرشانباشت دیر به ذهن مینشیند، شاید بهخاطر واژهٔ انباشت باشد که در معنی مجموعه یا فهرست بهکار میبریم.
cup
درود مقالهٔ cup میان ویکی فارسی ندارد، باید به فنجان وصل شود یا مقالهٔ جام برایش ایجاد شود؟ مقالهٔ cup بسیار گستردهاست و جام قهرمانی تا فنجان چای را دربردارد.--- Rmashhadi ♪♫ ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۶ (UTC)
- به استکان وصلش کنیم؟ — حجت/بحث ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۴ (UTC)
درخواست معادل
درود. لطفاً بفرمایید معادل مناسب Million Dollar Round Table و Nassawadox, Virginia در فارسی چیست؟سپاس فراوان از شما.Iaags (بحث) ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)
- جناب حجت، لطفاً به این سوال هم پاسخ دهید. سپاس فراوان.Iaags (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)
Hypersaline lake
درخواست ترجمه:
- واژه: Hypersaline lake
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: آبشناسی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Hypersaline_lake
- مثال: عنوان مقاله
- توضیحات: دریاچه ابرشور عنوان فعلی مقاله است. با توجه پیشوندهای فارسی... --KOLI (بحث) ۲۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)
فرهنگ جامع علوم زمین Hypersaline lake را دریاچه زیادهشور ترجمه کرده و به همین عنوان منتقلش کردم. HADI (بحث) ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
Khatchi Khatchi
درخواست ترجمه:
- واژه: Khatchi Khatchi
- زبان: نگارش انگلیسی
- حوزه تخصصی: نام موسیقیدان
- توضیحات: اسم این فرد (که اسم کوچک و نام خانوادگیاش هم یک چیز است) در چندین متن انگلیسی آمده. مثلاً در کتابها و مقالههایی از شاهین فرهت، برونو نتل و .... فرهت در مقالهای در سال ۱۹۶۴ (به انگلیسی) به وی با نام Dr. Khatchi اشاره میکند. تمام تلاشهای من تا الان برای این که سابقهای از این فرد به دست بیاورم ناکام بوده؛ در نتیجه حتی نمیدانم اصالتاً کجایی است. با این حال مطالب مهمی نوشته (از جمله پایاننامهٔ دکترایش که ۱۹۶۲ منتشر کرده و از اولین آثاری است که ردیف موسیقی ایران را تحلیل کرده). من دوست دارم این مطالب را با ذکر نام در مقالههای ویکیپدیا نقل کنم. هدف از پرسیدن اینجا آن است که ببینم نامش را چهطور بنویسیم بهتر است. خطچی؟ کچی؟ کتچی؟
پ.ن: به دکتر فرهت هم ایمیل زدم اما ایشان ۸۹ سال دارند و احتمالاً بازنشسته هستند، در نتیجه نمیدانم دیگر ایمیل آکادمیکشان را مرتب چک میکنند یا نه.
@MOSIOR، مهدی بزرگمهر، Behaafarid، مهرنگار، DejaVu و آزادسرو: شما تا به حال به این نام برخوردهاید؟ — حجت/بحث ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
- @Huji: درود. من اطلاعی ندارم ولی از اساتید قدیمی پرس و جو میکنم و اطلاع می دهم. بزرگمهر (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)
- @Huji: من جستجوی کوچکی در جیاستور زدم، در کتابی به نام Modal Modernities: Formations of Persian Classical Music and the Recording of a National Traditio آمده:
In 1962, Khatschi Khatschi, another Iranian student who studied musicology in Germany, published his doctoral dissertation on the dastgāh system. He was the first writer to introduce the system of twelve dastgāh to the European musicologists and ethnomusicologists. Chapter 3, which is dedicated to reviewing the concept of the twelve dastgāh, discusses Khatschi Khatschi’s dissertation and examines ...
Khatschi studied music in Tehran and moved to Cologne, Germany, where he continued studying at the Staatliche Hochschule für Muisk. He then conducted doctorate research at the University of Cologne under the supervision of Marius Schneider...
Khatschi was a trained violinist and, after arriving in Germany, he attempted to improve his performance skills at the Hochschule für Musik in Cologne, however, he gave up becoming a musician and enrolled in a musicology program (Khatschi 1962, 202). He had the intelligence to go beyond measuring musical intervals to explain the Persian modes, but he conducted historical research for which he was not methodologically prepared. Although Khatschi was Iranian- Armenian, he had a European music education in Iran, and his knowledge of traditional Persian
music was limited...
- اگر ارمنی بودنشان صحیح باشد احتمالأ کوتاهشده خاچیکیان یا فامیلی مشابهی است (تاریخش به اروینشان نمیخورد متاسفانه.) N
ightD ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC) - @Huji: من هم چیزی نمیدانم و نیافتم متأسفانه. اما ممکن است نیکنیم یا مخفف خاچاطوریان هم باشد. این را ببینید. جایی از متن بعد از نام بردن از خاچاطوریان نوشته a. Khatchy. البته در متن خاچاطوریان را Khatchaturian نوشته که در ویکی انگلیسی ریدایرکت است به Khachaturian. یعنی هر دو املا صحیح است. بنابراینها میتواند مخفف خاچیک خاچاطوریان باشد. mOsior (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)
- @مهدی بزرگمهر: ممنون. پاسخ Nightdevil را هم بخوانید؛ شاید اگر به «خاچیکیان» اشاره کنید قدیمیها بهتر یادشان بیاید.
- @Nightdevil: کارتان عالی بود! جستجویتان هم از من بهتر بود. احسنت!
- @MOSIOR: از شما هم متشکرم. با شرحی که گفتید بهترین حدس من «خاچیک خاچیکیان» است. اما به هر حال در متونی که ایشان چاپ کرده اسم خودش را به صورت Katchi Katchi آورده. پس ما هم قاعدتاً باید این نام را آوانگاری کنیم (حتی اگر پیش از تغییر نام، اسمشان خاچیکیان بوده باشد). به نظر من «خاچی خاچی» خوب است؟ — حجت/بحث ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۹ (UTC)
- @Huji: خاچی خوب است. خاچاطوریان را از این بابت گفتم که یک خاچیک خاچاطوریان در هنرهای زیبا داشتهایم که همدوره سپهری بوده. شاید همو باشد. mOsior (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)
- @MOSIOR: حدس بدی نیست. اما تا منبع نداشته باشیم نمیتوانیم آن را در مقاله بیاوریم — حجت/بحث ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)
- با کمک منابعی نظیر این مسجل شد نامشان در منابع فارسی هم «خاچی خاچی» آمدهاست. — حجت/بحث ۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۵۸ (UTC)
- @MOSIOR: حدس بدی نیست. اما تا منبع نداشته باشیم نمیتوانیم آن را در مقاله بیاوریم — حجت/بحث ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)
- @Huji: خاچی خوب است. خاچاطوریان را از این بابت گفتم که یک خاچیک خاچاطوریان در هنرهای زیبا داشتهایم که همدوره سپهری بوده. شاید همو باشد. mOsior (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)
پینوشت: @MOSIOR، Nightdevil و مهدی بزرگمهر: دکتر فرهت پاسخ ایمیل من را دادند! گفتند که فقط در زمان تحصیلشان، با تز دکترای خاچی برخورد کردهاند و حدس میزنند که ارمنی باشد اما هرگز او را ندیدند و چیز بیشتری نمیدانند. — حجت/بحث ۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)
جمهوری شوروی سوسیالیستی یا ...
مقالههای الگو:جمهوریهای شوروی طی سالهای گذشته چندین بار تغییر نام دادهاند. بنده آنها را دیروز و امروز منتقل کردم و در پی آن بحثی شکل گرفت. چند تا از گزینهها از قرار زیرند:
- جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان
- جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیکستان
- جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان شوروی
به نظر خودم اولی درست است. دلایلم را در بحث:جمهوری شوروی سوسیالیستی ارمنستان ضمن بحث با کاربر:Modern Sciences ذکر کردم. به طور خلاصه اینجا هم مینویسم:
- شوروی یعنی شورایی (منسوب به شورا)، پس صفت نسبی است.
- عبارت تاجیکی آن با خط سیریلیک دقیقاً همان ترتیب گزینهٔ یک را دنبال میکند: Ҷумҳурии Шӯравии Сотсиалистии Тоҷикистон
- «شوروی سوسیالیستی» از «سوسیالستی شوروی» درستتر است، چون بر صفت شورایی تأکید بیشتری دارد تا بر صفت سوسیالیستی. این موضوع در نام انگلیسی هم دیده میشود: Tajik Soviet Socialist Republic که از بین صفتهای Soviet و Socialist برای Republic، سوویت زودتر آمدهاست.
- گزینهٔ سوم کلاً غلط است، چون صفت شوروی را به تاجیکستان نسبت دادهاست، حال آنکه باید به جمهوری نسبت داده شود.
- نام سایر جمهوریهای سابق (از جمله ارمنستان و آذربایجان و ...) باید به صورت یکدست با نام جمهوری تاجیکستان هماهنگ باشند. چون تاجیکی از زبانهای اتحادیه بوده و برای فارسیزبانان مفهوم و ملموس است، تاجیکستان باید معیار قرار بگیرد.
بهتر است این بحث به جای صفحات بحث مقالات، در مکان مناسبتر و همگانیتر (یعنی همینجا) صورت بگیرد تا این قضیه یکبار برای همیشه فیصله یابد و مقالات به طور مکرر به نامهای متفاوت منتقل نشوند.
نظر شما چیست؟ 4nn1l2 (بحث) ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۲ (UTC)
- @4nn1l2: یک کژفهمی رایجی در مورد این واژهٔ «شوروی» وجود دارد. از ده نفر اگر بپرسید شوروی یعنی چه، شاید یکی هم نگوید «یعنی شورایی»؛ عین دهتاشان فکر میکنند که یک اسم خاص است برای یک کشور. همین، درک ترتیب درست واژگان را دشوار میکند.
- آنها که گزینهٔ ۳ را میپسندند، احتمالاً به این خاطر است که «تاجیکستانِ شوروی» را یک مفهومی مثل «کردستانِ عراق» میدانند که در آن واژهٔ دوم اشاره به کشوری دارد که مالکیتِ ارضی منطقهای که واژهٔ اول اشاره میکند را دارا بوده یا هست. بخشی از کردستان که الان به لحاظ مالکیت ارضی مال عراق است، یا بخشی از تاجیکستان که آن موقع مال کشور شوروی بوده. میبینید که این مشخصاً ناشی از همان کژفهمیاست که شوروی را اسم خاص برای یک کشور میداند.
- من گزینهٔ ۳ را مناسب نمیدانم. بین ۱ و ۲ هم ۱ را میپسندم اما نه به دلیلی که شما گفتید. دلیل من آن است که اگر چه «شوروی» اسم خاص کشور نیست، اما خوب است که ترتیب واژگان رابطهٔ این نام با آن کشور از میانرفتهٔ «اتحاد جماهیر شوروری» را در خود داشته باشد. در نام آن کشور «جمهور» و «شوروی» درست بعد از همدیگر آمدهاند، و اگر اینجا هم گزینهٔ ۱ را برگزینیم این خاصیت حفظ میشود و درک رابطهشان آسان میشود.
- پس من با گزینهٔ ۱ موافقم. — حجت/بحث ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)
- من هم گزینهٔ یکم را درست میدانم. دیاکو « پیام » ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۳ (UTC)
تلفظ نامهای فرانسوی
درود؛ برای تلفظ نامهای فرانسوی؛ آیا باید از تلفظ درست محلی استفاده کرد یا تلفظ رایج در زبان فارسی؟ برای مثال در مقاله ادن آزار از تلفظ محلی استفاده شده اما در فارسی ادن هازارد رایج است. Shervin27 (بحث) ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۷ (UTC)
- @Shervin27: وپ:رواج را ببنید. به خصوص مثالی که در مورد ایزابل آلنده در آنجا زده شده را ببنید. — حجت/بحث ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)
José
درخواست ترجمه:
- واژه: José
- زبان: اسپانیایی، پرتغالی، فرانسوی، هلندی، باسکی، (انگلستان: Jose) و...
- حوزه تخصصی: نام/نامخانوادگی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/José
- توضیحات: در انشا نگارش نامهای خارجی بخش اسپانیایی، برای این نام خوسه پیشنهاد شدهاست. خوزه هم در مقالات به کار رفته؛ و نیز خوسه. لطفاً در روشنشدن نگارش درست این نام را به زبانهای مختلف، مشارکت نمایید. با تشکر: KOLI (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)
- @KOLI: مبنای اصلی که وپ:رواج است.
- در اسپانیاییِ اسپانیا، خوسه تلفظ میشود. در اسپانیاییِ آمریکای لاتین (به جز آرژانتین) هم عموماً همینطور. اما هر دوی اینها وقتی در منابع فارسی بگردید معمولاً «خوزه» نگارش شدهاند.
- ضمناً در اسپانیای آمریکای لاتین به مرور زمان «خ» در حال منسوخ شدن است در نتیجه «هوسه/هوزه» تلفظ رایجتری دارد میشود. در وامواژههایی که از این زبان به انگلیسی آمده هم «هوزه» رایج است مثل «سن هوزه» که به همین شکل تلفظ میشود (یا حالا خیلی بخواهیم دقیق بشویم: «سن هوزِی» تلفظ میشود). ولی باز در فارسی، این امر هنوز رایج نیست و منابع معتبر مینویسند سن خوزه و نمینویسند «سن هوزه» (اگر چه این شهر در آمریکاست و اگر بناست بر اساس تلفظ محلی عمل کنیم [که نیست، بنا رواج است] باید سن هوزه بنویسیم).
- پرتغالی، فرانسوی، هلندی بماند برای نفر بعدی :) — حجت/بحث ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۲۵ (UTC)
- از توضیحات مفید جنابعالی بسیار متشکرم. KOLI (بحث) ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۱ (UTC)
آیا تلفظ صحیح این نام جیمی کلایتون است یا جیمی کلیتون و یا جامی کلیتون صحیح است؟زاید الوصف (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۶ (UTC)
- جِیْمی کِلِیْتون یا جیمی کلیتن. اولی در فارسی بهتر جواب میدهد. 4nn1l2 (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)
- مقاله را منتقل کردم. 4nn1l2 (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)
- خیلی متشکرم زاید الوصف (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)
Category:Roboticists
برای ایجاد این رده و زیر رده هایش چه عنوانی مناسب می باشدMSes T / C ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۳۶ (UTC)
- @Modern Sciences: Physics یعنی فیزیک و Physicist یعنی فیزیکدان.
- Chemistry یعنی شیمی و Chemist یعنی شیمیدان.
- به همین قرینه، چون Robotics را ما رباتیک ترجمه کردهایم پس Roboticist هم میشود رباتیکدان — حجت/بحث ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
@Huji: تشکر بابت پیامتان همین لغت را مبنای این رده قرار می دهمMSes T / C ۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
passing؟
درخواست ترجمه:
- واژه: passing
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: جامعهشناسی
- پیوند: en:Passing (gender)
en:Passing (racial identity)
en:Passing (sexual orientation)
en:Passing (sociology) - توضیحات: گویا مفهومی نزدیک به «خود را جای دیگری جا زدن» دارد، مثلا در مولان (فیلم) دختری برای پیوستن به ارتش خود را شبیه پسرها درمیآورد و passes as a پسر. معادلی به ذهنتان خطور میکند؟--N
ightD ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)
- @Nightdevil: واژهای که دنبالش هستید passing نیست بلکه to pass as است. در مثالی که زدید تقریباً معنایی که گفتید درست است. اما عبارتی که به کار بردید (خود را به جای کسی جا زدن) معنای تعمد دارد در حالی که to pass as میتواند غیر عمدی باشد. مثلاً this collection of papers can pass as a dissertation یعنی «این مجموعهٔ مقالات میتواند به عنوان یک پایاننامه پذیرفته بشود». اینجا تعمدی در کار نیست (کسی سعی نکرده چیزی را جای چیز دیگری جا بزند یا تقلبی بکند)؛ صرفاً بحث این است که یک چیزی میتواند جای چیز دیگری «مقبول افتد» به قول قدیمیها. — حجت/بحث ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۳ (UTC)
- احتمالاً این ریسه به مقالهٔ در اینترنت هیچکس نمیفهمد تو سگ هستی مرتبط است. با توجه به گفتهٔ کاربر:Huj، فکر کنم «قلمداد شدن» جواب بدهد که در فرهنگ هزاره هم به عنوان معادل pass as = pass for ذکر شده است. 4nn1l2 (بحث) ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)
- «قالب شدن/کردن» هم بیربط نیست. 4nn1l2 (بحث) ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۰ (UTC)
Category:television sketch shows
معادل این رده به فارسی چه می شود انتخاب کرد
MSes T / C ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۷ (UTC)
- @Modern Sciences: از آنجا که sketch comedy را ظاهراً «کمدی آیتمی» ترجمه میکنند (نمونهٔ این نوع کمدی، برنامه پخش زنده شنبه شب یا ساعت خوش است)، و این رده هم مال همین مجموعه تلویزیونیها است (اگر چه در نامش کلمه comedy جا افتاده اما توضیحاتش در ویکیپدیای انگلیسی نشان میدهد مال همین موضوع است) لذا ترجمهاش میشود: مجموعههای تلویزیونی کمدی آیتمی — حجت/بحث ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۸ (UTC)
Kuch Kuch Locha Hai، چیزی اضافی
لطفا برای فیلم Kuch Kuch Locha Hai که در انگلیسی Something is Fishy و در فارسی به چیزی اضافی ترجمه شده است عنوان مناسب تر ارائه کنید. زاید الوصف (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)
- به نظرم عنوان مناسب همانی است که در ویکی اردو آمده که با کمی تحریف چنین میشود: کچه کچه لوچا هی. آن عبارت انگلیسی یعنی «قضیه بودار است». 4nn1l2 (بحث) ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)
- باتشکر به قضیه بودار است منتقل کردم زاید الوصف (بحث) ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)
Gigi Gorgeous
آیا جیجی جورجیوس تلفظ درستی برای Gigi Gorgeous است یا خیر ؟ لطفا به تلفظ صحیح انتقال دهید زاید الوصف (بحث) ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۴۵ (UTC)
- به جیجی گورجس منتقل کردم. میتوانید از یوتیوب مدد بگیرید: [۲] 4nn1l2 (بحث) ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)
Category:pinball_machines
بهترین عنوان برای این رده چه می شود انتخاب کرد Pinball ظاهرا یک نوع بازی است MSes T / C ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)
- درود. با داشتن [رده:بازیهای ویدئویی پینبال]]٬ [رده:بازیهای ماشینی پینبال]] را پیشنهاد میکنم. -- Mpj7 (بحث) ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
Joshilaay
لطفا برای نام یوشیلای معادل مناسب در فارسی ارائه کنید زیرا من هرچه گشتم ترجمه مناسبی پیدا نکردم باتشکر Behnam mancini (بحث) ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۱ (UTC)
Perjury trap
لطفا ترجمه مناسبی برای en:Perjury trap پیشنهاد دهیدیاماها۵ / ب ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۲ (UTC)
- تلهٔ نقض عهد،یا تلهٔ پیمانشکنی.
- این یک کاری است که دادستانها میکنند؛ کسی را به شهادت فرا میخوانند، از او تعهد میگیرند که چیزی جز حقیقت نگوید، بعد به شکلی فریبش میدهند که مطلبی بگوید که خلاف واقع باشد. نهایتاً به این شکل وی را به «نقض عهد» (perjury، شکستن پیمانی که بسته بودند تا جز حقیقت نگویند) متهم میکنند و شهادتشان را به کل باطل میکنند. به این شکل امکان استفاده از آن شاهد را توسط وکیل مدافع متهم هم از بین میبرند. — حجت/بحث ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)
- @Huji: ممنون خیلی جالب بود این روزها در اخبار مرتبط با ترامپ زیاد دیده میشود کاش زحمت ساخت مقالهاش را میکشیدید اگر فرصت نیست با همین مطالبی که گفتید مقاله را بسازمیاماها۵ / ب ۲۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)
باجناق/باجناغ
فرهنگ املایی خط فارسی (فرهنگستان) باجناغ آورده و فرهنگ سخن باجناق (باجناغ را به باجناق ارجاع داده)؛ گویا واژه ترکی و اصلش با ق است. کدام شکل ارجح است؟ الان در ویکی هردو شکل را داریم: باجناق، باجناقها و باجناغها (مجموعه تلویزیونی ۱۳۸۴). Wikimostafa (بحث) ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC)
- بنابر منطق واژههایی با اصالت ترکی را باید با ق (صدای مشابه گ فارسی) نوشت (واژههای آذربایجانی و عثمانی غدار غالباً فارسی یا عربیست). ولی واژهنامهها معمولاً هر دو املاء را درست گرفتهاند و بنظرم سختگیری نباید کرد. N
ightD ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۰ (UTC) - هر دو درست است. حرف جناب NightDevil کمابیش درست است (واژههای ترکی معمولاً با قاف نوشته میشوند نه غین، مثل «قلچماق»). لیک ریشهٔ «باجناغ» (که مترادفِ «همریش» را هم در فارسی برایش داریم) با ریشهٔ «جناغ» (که نام استخوانی در سینه است) احتمالاً مرتبط است (کما این که ریش مردان هم اگر بلند باشد، تا روی جناغ میرسد) و در متون فارسی، «جناغ» از «جناق» خیلی رایجتر است. دهخدا هم جَناغ (به معنی استخوان) را فقط با غ مینویسد و واژهٔ «جُناغ/جُناق» را که به هر دو شکل مینویسد، معنایی دیگر (راجع به زین اسب) دادهاست. فرهنگ عمید و معین هم استخوان جِناغ را فقط با غ مینویسند.
- لذا با تمام این تفاصیل، من «باجناغ» را ترجیح میدهم به «باجناق». اما این نظر شخصی من است. — حجت/بحث ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)
Category:Contract bridge players
این رده نیز مرتبط با بازیکنان بازی ورق (پاسور) است چه عنوانی می شود برایش برگزید MSes T / C ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۸ (UTC)
- contract bridge نام کامل یک بازی ورق است که گاهی به طور کوتاه به آن bridge هم میگویند. شبیه حکم است، اما خود بازی حکم نیست. در فارسی هم معادلی برایش ندیدهام. منابع غیر رسمی (مثل انجمنهای گفتگوی اینترنتی) همان لفظ «بریج» را استفاده میکنند. — حجت/بحث ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)
@Huji: به نظر شما بازیکنان بریج استفاده شود مناسب استMSes T / C ۱۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۵۰ (UTC)
- بله — حجت/بحث ۱۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۵۱ (UTC)
Category:Beatboxers
معادل مناسب برای این رده چه می شود برگزیدMSes T / C ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۲۷ (UTC )
- بیت باکس را ترجمه کردهاند ضرب دهانی. متنها آن پسوند اسمِ فاعل سازِ er را اینجا نمیشود خیلی راحت معادلسازی کرد (اگر بخواهیم فقط به واژگان استناد کنیم میشود «ضراب دهانی» که مسخره است).
- به نظر من «خوانندگان ضرب دهانی» یا «نوازندگان ضرب دهانی» بهتر است. دومی حتی شاید مناسبتر باشد چون طرف آواز نمیخواند بلکه از دهانش مثل یک ساز ضربی استفاده میکند. با این حال، رده:خوانندگان سبک ضرب دهانی را از قبل داریم و ظاهراً جناب کاربر:Alborzagros خواننده را به نوازنده ترجیح دادهاند. — حجت/بحث ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)
- ضمناً لطفاً میانویکیها را هم اصلاح کنید؛ الان رده:خوانندگان سبک ضرب دهانی به en:Category:American beatboxers میرود که درست نیست — حجت/بحث ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)
@Huji: به نظر بنده نیز نوازنده بهتر است بنده نوازندگان ضرب دهانی را بر می گزینم تشکرMSes T / C ۱۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۴۸ (UTC)
Powered exoskeleton
درخواست ترجمه:
- واژه: Powered exoskeleton
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: تکنولوژی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Powered_exoskeleton
- مثال: This is a test
- توضیحات: برای exoskeleton به نظر برونکالبد، بروناسکلت مناسب میآید برای کل ترکیب چه --Mardetanha (بحث) ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۰ (UTC)
- @Mardetanha: سلام. سوای اینکه معادل دقیقش چه میشود یا ساختش امکان دارد یا نه، ظاهراً اسکلت پوشیدنی در فارسی رواج دارد. خود ربات پوشیدنی هم که تغییرمسیر این مقاله است، به تعریفش که اسکلتی بیرونی، سیار و موتوردار است، نزدیکتر است. mOsior (بحث) ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)
- من هم در متون «اسکلت بیرونی» و «اسکلت پوشیدنی» دیدهام. این هم مثلاً میشود «اسکلت بیرونی موتوردار» — حجت/بحث ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)
- با توجه به این که کاربرد این نوع فناوری پوشیدنی در موارد نظامی، توانبخشی و صنعت است، من دو معادل برونکالبد/برون اسکلت رو برای Exoskeleton مناسب میدونیم و به همون ترتیب Powered Exoskeleton رو برونکالبد تواندار رو موجه میدونم. از طرف دیگه برای واژههای همرسته اون هم این معادلها رو پیششنهاد میدم: exoframe= برونچارچوب و exosuit = برونجامه --نيما (بحث) ۱۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۳ (UTC)
پارچه چیت
سلام دوستان. مقالهٔ پارچهٔ چیت در ویکیپدیای انگلیسی کدومه؟ لطفاً لینک بدین. توی ویکی فارسی که مقاله ای ازش نیست. ممنون. عارون (بحث) ۱۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۰ (UTC)
- گویا این است. N
ightD ۱۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)
Medievalists
بهترین عنوان برای این رده چه می شود برگزید شاخه ای از تاریخ نگاران است که تخصصشان درباره دوره قرون وسطی استMSes T / C ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۱ (UTC)
- @Modern Sciences: آشوری آورده قرون وسطاشناسان. با نیمفاصله اگر ایراد نگیرند، میشود «قرونوسطاشناسان». mOsior (بحث) ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)
@MOSIOR: تشکر بابت پیامتان در سیستم رده بندی هر چقدر رده ها با نیم فاصله باشند بهتر است MSes T / C ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۳۶ (UTC)
درخواست برابر فارسی برای عناوین فیلم ها
سلام. لطفاً برای عناوین زیر برابر فارسی مناسب پیشنهاد کنید. متشکرم.
- en:Come Live with Me (film)
- en:Ziegfeld Girl (film)
- en:H. M. Pulham, Esq.
- en:Crossroads (1942 film)
- en:White Cargo
- en:The Heavenly Body
- en:Lady of the Tropics
- en:Boom Town (film)
- en:The Conspirators (1944 film)
- en:Experiment Perilous
- en:The Strange Woman
- en:Dishonored Lady
- en:A Lady Without Passport
- en:Copper Canyon (film)
- en:My Favorite Spy
- en:The Story of Mankind (film)
- en:A Slice of Life (1954 film)
- en:Woman of the Red Sea
- en:Good Folk's Sunday
- en:Full Speed (1934 film)
- en:What Scoundrels Men Are!
- en:The Old Lady
عارون (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۲۶ (UTC)
Songwriter vs Lyricist
الان دو رده Songwriter و Lyricist در ویکی انگلیسی موجود است
رده ترانه سرایان به Songwriter در ویکی فارسی متصل است فرق این دو چیست و چه واژه ای می شود برای Lyricist برگزیدMSes T / C ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)
- @Modern Sciences: فرقشان این است که Songwriter کسی است که میتواند هم ملودی و هم شعرش را بگوید (یکی یا هردو را) اما Lyricist فقط متن شعر یا ترانه را مینویسد. درواقع بهترین تعبیر برای Songwriter به نظر من میتواند «تصنیفساز» باشد و برای Lyricist، «ترانهسرا». گرچه در دیکشنریها برای هردو، ترانهسرا ذکر شده است. mOsior (بحث) ۱۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)
- @Modern Sciences: من هم با کاربر:MOSIOR موافقم. البته فرهنگستان ظاهراً برای songwriter لفظ «ترانهپرداز» را پیشنهاد داده که آن هم بد نیست. — حجت/بحث ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)
@Huji: پس بنده ترانه سراها را به lyricist منتقل نمایم یک رده هم تحت عنوان Category:Singer-songwriters رده:خواننده-ترانهسرایان فعلا داریمMSes T / C ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)
فلامستید یا فلمستید
Flamsteed اسم یک اخترشناس و همچنین شیوهی نامگذاری برای ستارههاست. در وپ مقالهی این اخترشناس به شکل جان فلمستید نامگذاری شده است در حالی که ردهای با عنوان اجرام فلامستید داریم. گرچه به نظر میرسد تلفظ درست، فلمستید باشد، اما بیشتر منابع در دسترس من از فلامستید استفاده کردهاند. به هر حال لازم است یکی از این دو انتخاب شود.--astronomer (بحث) ۱۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
Principal & Chancellor
با توجه تمایز این دو مقام، مثلاً در en:University of Aberdeen، چه معادلی در فارسی باید انتخاب کرد؟ Pirhayati (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)
- اولی رئیس و دومی مدیر. در الگو:Infobox university هم به این صورت ترجمه کردهایم. در این موردی که آوردهاید، کامیلا، دوشس کورنوال رئیس دانشگاه (ریاست عالیه یا رئیس افتخاری در بریتانیا ر.ک هزاره) است که مقامی تشریفاتی و غیراجرایی است. برای اینکه واضحتر شود، فرض کنید آقای هاشمی رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد بود که عنوانی تشریفاتی به حساب میآمد و آقای جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد (president یا vice-chancellor) بود که مقامی اجرایی و رسمی است و هر دانشگاه هم برای خودش یک Rector یا رئیس دانشگاه دارد که گاه با Principal (مدیر) یکی است و گاه، دو عنوان جداگانهاند. بستگی به نوع دانشگاه و کشورش هم دارد (این عناوین اغلب فقط در بریتانیای کبیر عمومیت دارد). در کل چون این عناوین جداگانه را در دانشگاههایمان نداریم، خیلی در فارسی هم معادل دقیق وجود ندارد و به نظرم باید با همین عناوین موجود مثل رئیس و مدیر سر کرد. mOsior (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)
- تازه بعضی دانشگاهها provost هم دارند که باز یکجورهایی رئیس دانشگاه است! — حجت/بحث ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)
Yevfimiy_Putyatin
درود، لطفاً بفرمائید برابر https://en.wikipedia.org/wiki/Yevfimiy_Putyatin به فارسی چه میشود؟Roozitaa (بحث) ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)
- @Roozitaa: مترجم گوگل برای بسیاری از زبانها تلفظ شنیداری دارد میتوانید نام را در آنجا تایپ کنید و بر اساس زبان آن فرد زبان گوگل را تنظیم کنید و تلفظ را بشنوید و بنویسید. مثلا اینجا بر روی بلندگوی سمت چپ کلیک کنید یاماها۵ / ب ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)
- یفیمی پوتیاتین. — حجت/بحث ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۷ (UTC)
جمع اژدها
درود جناب حسنی، وقت بهخیر. برای سامانبخشی به رده:اژدها مطابق رده همسنگ انگلیسی نیاز به راهنمایی شما دارم. جمع اژدها به چه صورت است؟ اژدهایان، اژدهاها و اژادر گزینههایی بودند که با جستجوی گوگل پیشنهاد شدند و گزینه نخست در حال حاضر در ویکیفا کاربرد دارد (اژدهایان بهشت، رقصی با اژدهایان، اژدهایان دلتورا) اما هنوز برای من جای شک وجود دارد. نظر شما چیست؟ ▬ AnuJuno (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)
- @AnuJuno: درود به همکار عزیز. «اژدهایان» صورتِ جمعِ رایجِ تثبیتشده است و «اژدهاها» صورتِ نارایجِ آن. «اژادر» به طنز نزدیکتر است، چون «اژدها»ی فارسیِ شناسنامهدار را به قاعدهٔ جمع مکسر جمع بسته و صورتی نارایج پیشنهاد کردهاند. بر این اساس، «اژدهایان» از همه مناسبتر و رایجتر است. —
Hamid Hassani (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)
- پ.ن.: درضمن، «اژادر» جمعِ برساختهٔ «اژدر» است. —
Hamid Hassani (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
Matru Ki Bijlee Ka Mandola
لطفا برای نام فیلم هندی ماترو الکتریکی ماندولا ترجمه صحیح ارائه کنید، باتشکر Behnam mancini (بحث) ۱۴ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)
- @Behnam mancini: اگر برای مقاله ای که ایجاد میکنید بخش plot یا داستان فیلم رو هم کامل کنید میتونید با توجه به اون، عنوان مناسبی برای مقاله انتخاب کنید. یا اینکه هر فیلمی رو که دیدید با توجه به داستان اون بیایید و مقاله ایجاد کنید. اینطوری میتونید یک اسم مناسب براش انتخاب کنید یا با توجه به زیرنویس فیلم اسمی روی مقاله بزارید. --دوستدار ایران بزرگ ۲۳ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
- بهنام عزیز، من از یکی از دوستان هندیام سؤال کردم: او گفت این عنوان، معنایی دوپهلو دارد و ترجمهاش میشود «بوفالوی هیجانزدهٔ ماترو». ماترو اسم یک شخص است. Bijlee نوعی بوفالوست، اما در عین حال نام یکی از شخصیتهای فیلم هم هست و بکارگیری همین کلمه است که معنایی دوپهلو و استعارهای به فیلم دادهاست. Mandola هم به معنای excited است. گویا این فیلم، یکی از فیلمهای محبوب و مشهور سالهای اخیر در هند بوده است. با احترام Tisfoon (بحث) ۳۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۴۷ (UTC)
- Tisfoon عزیز خیلی از لطف شما متشکرم، حالا با توجه به این دوگانگی پیشنهاد شما برای انتقال چه نامی است؟ لطفا نام مناسب برای انتقال را بگویید.باتشکر Behnam mancini (بحث) ۳۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)
- بهنام جان پیشنهاد دوستِ هندی من همان «بوفالوی هیجانزده ماترو» بود. او همچنین تأکید داشت که بهیچوجه از واژهٔ «عصبانی» برای Mandola استفاده نشود و همان «هیجانزده» و «برانگیخته» درستتر است. من فیلم را ندیدهام، اما زیرنویس فارسی آنرا دانلود کردم و دیدم که واژه «بوفالو» بارها در آن بکار رفته. گویا یکی از شخصیتهای محوری قصه، هنگامی که مشروب نمیخورد و دچار علائم خماری ناشی از آن میشود، در توهماتش، دائماً یک «بوفالوی صورتی» میبیند که نه تنها حالتی کمیک به فیلم میدهد بلکه شخصیت دیگر داستان (یعنی Matru)، از این خماری برای رسیدن به مقاصدش استفاده میکند. با احترام Tisfoon (بحث) ۳۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۲ (UTC)
- Tisfoon باتشکر و سپاس از کمک شما به بوفالوی هیجانزده ماترو منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ۱ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)
Low emission vehicle
پیشنهادی برای ترجمه این عبارت دارید؟ Low emission vehicle در واقع به خودروهایی گفته میشوند که آلایندههای کمی منتشر میکنند. در کشورهای پیشرفته این خودروها از برخی مالیاتها معافند و برای مثال ورود به طرح ترافیک برایشان رایگان است. پیشنهاد خودم: خودروی کمآلاینده یا کمآلای. مشکل اینه که از نظر شنیداری به شکل کمالآینده و کمالآی هم شنیده میشه و ممکنه باعث گیجی بشه. --نيما (بحث) ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)
- @نيما اکبرپور: سلام. از آنجایی که فعل Emit بیرون دادن یا خارج کردن دود، گاز و گرما معنا میدهد، میتوان خودروی کمدود را برگزید. پیشنهادهای خودتان هم خوبند. بهخصوص اولی. نگرانیتان در مورد استرسگذاری هم مشکلی ندارد. با نیمفاصله حل میشود و در نتیجه درست خوانده و شنیده میشود. mOsior (بحث) ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)
- @MOSIOR: سلام و ممنون از توضیحاتتون. مساله اینجاست که مفهوم فراتر از دود است و به نظرم بهتره که واژه جامعتری از دود رو انتخاب کرد. چون دود در فارسی بیشتر چیزی است که با چشم غیرمسلح هم دیده بشه. حال آن که بسیاری از این آلایندهها دیده نمیشن. --نيما (بحث) ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)
- سلام. ترجمهای که به طور دقیق به موضوع پرداخته و قابل استناد باشد هنوز ارائه نشده اما در منابع فارسی از کمآلاینده تک و توک استفاده شده است: همشهری و دنیای اقتصاد به نقل از مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران. طوری نیست که بتوان رواج گسترده تعبیرش کرد اما برای نامگذاری اولیه کافیست. کمآلای تحقیق دست اول به نظر میآید و هرچند سابقه داشته که عبارتی نخستین بار از ویکیپدیا به دیگر منابع فارسی صادر شود (رشتهافسانه مثلاً) اما توصیه سیاستهای نامگذاری خلاف این است. نظر من با رغبت نهچندان زیاد بر وسیله نقلیه کمآلاینده است. ▬ AnuJuno (بحث) ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۰۳ (UTC)
- لفظ «کمآلاینده» را من هم دیدهام. الان در گوگل جستجو کردم مواردی مثل این را هم یافتم که تفضیلیاش هم کرده («کمآلایندهترین»). پس با پیشنهاد AnuJuno موافقم — حجت/بحث ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)
- @AnuJuno: خودروی سبز نمی شه گفت؟ خودروی بدون دود؟ - Rmashhadi ♪♫ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۱ (UTC)
- وسیله نقلیه سبز (en) با کمآلاینده متفاوت است. وسایل نقلیهای که صرفاً بنزینی یا دیزلی باشند سبز نیستند اما میتوانند کمآلاینده باشند. ▬ AnuJuno (بحث) ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)
- @AnuJuno: خودروی سبز نمی شه گفت؟ خودروی بدون دود؟ - Rmashhadi ♪♫ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۱ (UTC)
لئولا
آیا نام لئولا اشتباه است در واژه اسپانیایی n دارد اگر ممکن است نظر دهید لطفا من به اسپیکر دسترسی ندارم--- Rmashhadi ♪♫ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۴۶ (UTC)
- @Rmashhadi: قطعاً غلط است. «لنیو» تلفظ درست آن است. حرف ñ در اسپانیایی صدای صامت «ن» و سپس صامت «ی» میدهد. مثلاً واژهٔ «اسپانیا» به صورت España نوشته و همان «اسپانیا» تلفظ میشود. — حجت/بحث ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۳ (UTC)
- @Huji: لطف کردید. صفحه را انتقال دادم - Rmashhadi ♪♫ ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۰ (UTC)
مادوری یا مادهوری
باتوجه به اینکه حرف ه در اسامی هندی (مثل ریتیک روشن) معمولا تلفظ نمی شود تلفظ صحیح این نام مادهوری دیکشیت است یا مادوری دیکشیت؟
همچنین این سوال در مورد اسامی چون سیدهارث مالهورترا، سیدهارت نیگام، سیدهارت آناد و سیدهارت شوکلا هم مطرح است که سیدهارت صحیح است یا سیدارت ؟
در ضمن در مورد سایر اسامی هم که چنین حالتی یعنی حرف ه دارند هم بهتر است به یک نظر کلی برسیم
با سپاس فراوان Behnam mancini (بحث) ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)
- به نظرم تلفظ شدن یا نشدنش چندان مهم نیست (قطعاً کیفیت تلفظش با هـ فارسی فرق دارد). باید به سنتهای فارسینویسی توجه کرد (من در اسامی قدیمی هندی زیاد هـ دیدهام مثلاً لکهنو و . . ). پیشنهاد میکنم به زبان اردو توجه بیشتری شود چون اردو تقریباً همان هندی است منتها با الفبای عربی. از این نظر فارسی و اردو که هر دو از الفبای عربی بهره/نیرو میگیرند نباید تفاوت چشمگیری با هم داشته باشند. صد در صد مطمئنم که این موضوع در کتابهای نویسهگردانی فارسی (خارج از ویکیپدیا) بحث و بررسی شده است. ترجیح من آن است که ویکیپدیای فارسی از آن سنتها تبعیت کند. خوب است کسی به کتابخانه سر بزند. 4nn1l2 (بحث) ۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)
- با عنایت به ویکی اردو انتخاب من مادهوری دیکشت است.
- سدهارت شکلا و سدھارت ملهوترا هم انتخابهای من هستند، با این توضیح که ھ آخر کلمه را بهناچار انداخته شده است.
- بنابراین پیشنهاد من فعلاً این است که ۱) به ویکی اردو نگاه کنید؛ ۲) هـ را حفظ کنید مگر در جایگاه آخر کلمه.
- شاید بتوانم این موضوع را خودم بیشتر بررسی کنم. اگر احیاناً بررسیام طول کشید و این ریسه بایگانی شده بود، آن را برخواهم گرداند و شما را پینگ خواهم کرد. مطالب احتمالی را در همین صفحه خواهم نوشت. 4nn1l2 (بحث) ۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۱۸ (UTC)
- خیلی متشکرم Behnam mancini (بحث) ۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۴ (UTC
)
Reverberation chamber و Anechoic chamber
آیا نام رایجی برای این دو نوع اتاق مختلف برای آزمایشات آکوستیک و الکترومعناطیس (en:Anechoic chamber و en:Reverberation room) میشناسید؟ اگر نام رایجی نباشد، آیا اتاق بازتاب یا اتاق اکو برای مورد اول و اتاق سکوت یا اتاق بدون بازتاب برای مورد دوم مناسب است؟ آیدین (بحث) ۳۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۸ (UTC)
برای Reverberation chamber معادل اتاق بازآوا و اتاق پژواک رو دیدم. اما اتاق پژواک در ویکی درگاه داره. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82_%D9%BE%DA%98%D9%88%D8%A7%DA%A9_(%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87) در کل Reverberation Chamber در ویکی انگلیسی معادل دیگری داره به شکل Echo Room که معنای اصلیش در حوزه موسیقی و فیزیک است و به صورت تمثیل و استعاره در حوزه رسانه هم مورد استفاده قرار میگیره.
برای Anechoic Chamber هم اتاق ناپژواک، بدونپژواک یا بیپژواک رو میشه به کار برد. --نيما (بحث) ۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۷ (UTC)
- ممنون. بیرون از ویکی از یکی از دوستان متخصص پرسیدم. در زمینه الکترومغناطیس، ظاهرا نامهای انگلیسی رایجترند اما اتاق بازتابی و اتاق بیانعکاس هم گاهی استفاده میشوند. آیدین (بحث) ۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)
ثبت در تاریخچه: اتاق بیپژواک و اتاق بازتابی. آیدین (بحث) ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)
درخواست کمک
سلام، مقاله من در اینجا تقریباً کامل شده است. تنها در چند کلمه و معادل فارسی تعدادی از نامها شک دارم.میتوانم خواهش کنم به من کمک کنید.ممنون.Keshtgar (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)
۱.معنی :
A Woodburytype carte de visite (معنی این جمله)
۲. کلماتی که در مورد معادلی که نوشتم شک دارم:
- توماس هربرت مگوایر (en)
- آندره ژیل (en) فرانسوی
- لورا روسل (en)
- [[|]] (en)
- والتر ویلیام اولس (en)
- هربرت رز بارود (en)
- هری فرنیس (en)
اسامی فرانسوی
سلام. لطفاً اسامی عوامل این فیلمها رو که فرانسوی هستند به فارسی بنویسید. با تشکر.
عارون (بحث) ۲۶ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۸ (UTC)
- سلام
- En Solitaire میشود «آن سولیتِر»
- Médecin de campagne هم میشود «مدیسین د کمپین»
- با احترام — حجت/بحث ۲۶ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)
- En Solitaire = (آن سولیتر) در تنهایی
- Médecin de campagne = (مِدسَن دُ کامپاینی- همان کامپانی ولی برای خوانش درستتر) پزشک روستا ارژنـگ ▒▒▒ ۲۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)
سلام دوستان. این چیزهایی که نوشتید اصلا چیزی نبود که من میخواستم. عارون (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)
سنگ ماه تولد
سلام دوستان. خواستم مقاله سنگ ماه تولد رو از روی مقالش در ویکی پدیای انگلیسی ترجمه کنم اما حتی با کمک مترجم گوگل هم نتونستم. چون انگلیسیم ضعیفه. دوستانی که انگلیسیشون قویه لطفا در بهتر کردم مقاله مذکور کمک کنند. با تشکر. عارون (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۳۵ (UTC)
اسامی فرانسوی و عنوان انگلیسی
با سلام.
- لطفا کسی که به زبان فرانسه آشنایی داره اسامی عوامل فیلم ظلمت جهان را میبلعد را به فارسی بنویسه. همچنین خلاصه ای از داستان فیلم رو از روی مقاله انگلیسیش به مقاله اضافه کنه. آیا عنوان ظلمت جهان را می بلعد مناسبه؟
- بهترین برابر فارسی برای مقاله The Upside چیه؟
عارون (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۹ (UTC)
- @عارون: از مترجم گوگل استفاده کنید. تقریبا همه را معادل سازی می کند. علم پیشرفت کرده :) -Artahooei 1 ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)
- دوست عزیز، من هم میدونم که مترجم گوگل وجود داره و چه کارهایی انجام میده. ولی یه اشکال مهم داره. اون اینه که به صورت ماشینی ترجمه میکنه. اگه اینجا کسی که انگلیسی بلد باشه کمک کنه، خیال من هم راحت تره. عارون (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)
- @عارون: ترجمه ماشینی رو انشای مورد پسند خودتون تغییر بدین، فعلا فکر می کنم تنها راه برای معادل سازی عوامل فیلم همین مترجم هستش. -Artahooei 1 ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۳ (UTC)
- دوست عزیز، من هم میدونم که مترجم گوگل وجود داره و چه کارهایی انجام میده. ولی یه اشکال مهم داره. اون اینه که به صورت ماشینی ترجمه میکنه. اگه اینجا کسی که انگلیسی بلد باشه کمک کنه، خیال من هم راحت تره. عارون (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۳۷ (UTC)
پس اگه اینطور باشه که شما می فرمایید، بخش زبان و زبان شناسی در ویکی پدیا اضافه هست. عارون (بحث) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)
- @عارون: از نظر من آن چنان هم فایده ای ندارد، در ترجمه گوگل جمله ای را وارد میکنی و چند لحظه بعد به هدفت میرسی، اینجا باید مدتها صبر کرد تا به نتیجه رسید. از نظر من آن زمان که ایجاد شد شاید از الان بیشتر فایده داشت، گذر زمان باعث میشود کارهای انسان به دست ربات سپرده شود. -Artahooei 1 ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)
قشون
درخواست ترجمه:
- واژه: قشون
- زبان: فارسی قدیم
- حوزه تخصصی: نیروهای مسلح
- مثال: کلنل وزیری فرمانده قشون قائنات بود
- توضیحات: واژهٔ قشون معادل امروزیاش دقیقاً چیست؟ لشکر یا سپاه یا چیزی به جز این؟ لطفاً با منبع پاسخ بدهید تا بتوانم مقالهٔ قشون را بسازم. — حجت/بحث ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۶ (UTC)
- استفادهاش در متمم قانون اساسی مشروطه بهصورت لفظ عام است و بهنظرم معادل «نیروهای مسلح» (armed forces) امروزی است. در ترکی ترکیه هم معنای «صف سربازان» را دارد.—N
ightD ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)
- بهنظرم همانطور که در فرهنگ عمید آمده است («۱. مجموع سپاهیان یک کشور؛ ارتش. ۲. سپاه؛ لشکر.»)، قشون بهمعنای مجموع سپاهیان یک کشور است که عازم جنگ شده باشند. اما «نیروهای مسلح» در مفهوم کنونی آن، شامل کارکنان اداری و پشتیبانی هم هست و نمیتواند معادل «قشون» باشد. شاید «سپاهیان» یا «لشکریان» معادل مناسبی باشد. —FarsiNevis (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
- برابر ارتش است. __Âriobarzan ۱۸ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- ممنون از همگی. فعلاً به ارتش تغییرمسیرش میدهم — حجت/بحث ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)
- برابر ارتش است. __Âriobarzan ۱۸ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
در حال حاضر تبار به نژاد تغییرمسیر است، اگر مفهوم یکی است آیا نباید در رده:افراد بر پایه تبار یا قومیت اصلی و زیرردههایش بجای تبار از نژاد استفاده کرد؟--SunfyreT ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۲ (UTC)
Women curators
درخواست ترجمه:
- واژه: Women curators
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: هنر
- پیوند: en:Category:Women curators
- توضیحات: همکاران در گذشته زحمت کشیدند و رده Category:Curators را با عنوان رده:نمایشگاهگردانها در ویکی فارسی ایجاد نمودند. اما بعید میدانم مترادف زیبای این نام به فارسی همین باشد. خصوصا وقتی در ویکی انگلیسی چند زیر رده دیگر با عنوان en:Art curators و en:Category:Women curators داریم که باید در ویکی فارسی ایجاد شوند ولی نمیتوان با پیشوند یا پسوند نمایشگاهگردانها ترجمه شان نمود. از این رو از همکاران مسلط به زبان انگلیسی خواهشمند است مترادفی فارسی برای این پیشنهاد دهید تا بتوان سایر رده ها را نیز ایجاد نمود. با سپاس --Mehdi (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)
- آقای آشوری معادل موزهدار، موزهبان و گالریبان گفتهاند. میتوانید از موزهداران هنری و موزهداران زن استفاده کنید. رده اصلی را هم میتوان به برابر موزهداران انتقال داد. mOsior (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)
- سپاس بسیار. فعلا رده:موزهداران زن را ایجاد نمودم. این بحث بماند و اگر مخالفتی بیان نشد، سایر رده های موجود و ناموجود نیز اصلاح و ایجاد خواهند شد.--Mehdi (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)
- آقای آشوری معادل موزهدار، موزهبان و گالریبان گفتهاند. میتوانید از موزهداران هنری و موزهداران زن استفاده کنید. رده اصلی را هم میتوان به برابر موزهداران انتقال داد. mOsior (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)
Cupcakke
درود کسی این خواننده Cupcakke را می شناسد؟ می داند تلفظ دقیق نامش چیست؟ همان کاپ کیک می شود؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)
- @Rmashhadi: درود بانو، بله نامش کاپکیک است. خودش نیز در کانال یوتیوبش، آنرا کاپکیک تلفظ میکند. با احترامTisfoon (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۴۱ (UTC)
- @Rmashhadi: خودش میگه کاپکک. یعنی روی کیک مکث نمیکنه. ولی سفید پوستها میگن کاپکیک، چرا که لحجهشون فرق داره. ولی بهتره بگیم کاپکک با این که زیاد مهم نیست. کــیان نـیوان ۲۴ مهر ۱۳۹۷ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۲ (UTC)
Bridge (instrument)
کسی می داند en:Bridge (instrument) در موسیقی معادل فارسی اش چیست؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)
- خرک--SunfyreT ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)
- درود. پل و پلخرک هم. در گیتار کلاسیک فهرستی هست. -- Mpj7 (بحث) ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)
- @Sunfyre و Mpj7: جوابتان را تازه دیدم ممنون از هر دوی شما - Rmashhadi ♪♫ ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۳ (UTC)
- درود. پل و پلخرک هم. در گیتار کلاسیک فهرستی هست. -- Mpj7 (بحث) ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)
آلن هالی
درود تلفظ درست آلن هالی، آلن هولی نیست؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
- @Rmashhadi: سلام. اینجا را ببینید. —FarsiNevis (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۹ (UTC)
- @Khanzadeh: ممنون - Rmashhadi ♪♫ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۵ (UTC)
دس مکلین
سلام تلفظ درست نام Des Mclean را می دانید؟ چون اسکاتلندی است کمی مانده ام اگر فرانسوی بود s تلفظ نمی شد ده مکلین درست بود اما اسکاتلندی است، کسی این بازیکن را می شناسد؟--- Rmashhadi ♪♫ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۶ (UTC)
- @Rmashhadi: سلام. نام کامل ایشان Desmond J. McLean است و آنگونه که من شنیده ام (با Listening ضعیفم:D) در این ویدئو نیز گوینده ایشان را دِز مَکِهلین نام می برد.--Mehdi (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۵ (UTC)
- @Mehdi: ممنون فقط در رایانه فیلتر شکن ندارم باید از گوشی فیلم را ببینم پس من تغییر مسیر نمی دهم فقط یک سوال خارج از بحث شما برای رایانه فیلترشکن می شناسید یه زمانی هات اسپات داشتم دیگر کار نمی کند - Rmashhadi ♪♫ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
- دو مورد. ویدئو مورد اشاره در بالا، به کمدین هم نام فرد مورد اشاره شما اشاره داشته و چند دقیقه ای استندآپکمدی وی را نمایش میدهد. تصور میکنم هر دو تلفظ باید یکی باشند. برای تان در اینجا بارگزاری نمودم. در مورد فیلترشکن هم واقعا نمی دانم. موارد رایگان و غیررایگان در نت هستند. --Mehdi (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)
- @Mehdi: منم دز شنیدم چه شوی مسخره ای بود ممنون - Rmashhadi ♪♫ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۷ (UTC)
- دو مورد. ویدئو مورد اشاره در بالا، به کمدین هم نام فرد مورد اشاره شما اشاره داشته و چند دقیقه ای استندآپکمدی وی را نمایش میدهد. تصور میکنم هر دو تلفظ باید یکی باشند. برای تان در اینجا بارگزاری نمودم. در مورد فیلترشکن هم واقعا نمی دانم. موارد رایگان و غیررایگان در نت هستند. --Mehdi (بحث) ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)
- @Mehdi: ممنون فقط در رایانه فیلتر شکن ندارم باید از گوشی فیلم را ببینم پس من تغییر مسیر نمی دهم فقط یک سوال خارج از بحث شما برای رایانه فیلترشکن می شناسید یه زمانی هات اسپات داشتم دیگر کار نمی کند - Rmashhadi ♪♫ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
Hare Rama Hare Krishna
لطفا برای فیلم Hare Rama Hare Krishna که در حال حاضر راما و کریشنا سبز ترجمه شده است، نام معادل مناسب ارائه دهید Behnam mancini (بحث) ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)
- درود. تلفظ آن: «هَری راما هَری کریشنا» است. پیشنهاد من: «هری راما هری کریشنا (۱۹۷۱)» است زیرا en:Hare Rama Hare Krishna (2011 Film) را هم داریم.-- Mpj7 (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۷ (UTC)
- باتشکر از شما به هری راما هری کریشنا (فیلم ۱۹۷۱) منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۱ (UTC)
اسامی فرانسوی بازیگران
سلام. لطفا اسامی فرانسوی فیلم پدر پرافتخار من را به فارسی بنویسید. با تشکر. عارون (بحث) ۲ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC )
- @عارون: درود. مقالهای ایجاد کردید که دو سطر بیشتر نداره. اسمها رو هم پاک کنید چون اصلا برای مخاطب قابل استفاده نیست. --دوستدار ایران بزرگ ۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)
- @Doostdar: اگر بنده کمکی نمی توانم بکنم بهتر است سکوت کنم و نه آنکه صورت مسئله را پاک کنم. این چه توصیهای است که میکنید؟ برخی از آن اسامی،در ویکی های دیگر مقاله دارند و این روش درستی نیست که اسامی پاک شوند و مقاله فقیرتر شود تا با نسخه شما، این تاپیک جمع شود! @عارون: لطفا منتظر باشید تا سایر همکاران راهنماییتان کنند.--Mehdi (بحث) ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)
- @Mehdi: نظر شما را به چند تا از مقالات فیلم که جناب عارون پس از سوال مطرح کردن در وپ:زبان و زبانشناسی ایجاد کردند جلب میکنم. ببینید پیوندهای بازیگرها به زبان انگلیسی یا سرخ هستند:
- از این گذشته اسم هایی که براشون مقاله ایجاد شده در موارد بسیاری با املای غلط و بدون رجوع به منابع معتبر یا در نظر وپ:رایج انتخاب شده و از نظر املایی غلط هستند. در نتیجه مقالهای ایجاد میشه با یک عنوان غلط و دارای محتوای ناکافی و خرد. اگر قصد جناب عارون ایجاد یک مقاله و پربار کردن مطالب اون باشه بنده با کمال میل همکاری میکنم. بنده خودم بارها برای یک برابرنهاد مناسب در اینجا سوال پرسیدم و کاربران پاسخ دادهاند ولی برای پیدا کردن اسم فیلم اینجا جای مناسبی نیست. کاربری که قصد داره برای فیلم مقاله ایجاد کنه ابتدا باید با کارکترهای فیلم و داستان فیلم آشنا باشه بعد اقدام به انتخاب عنوان فارسی و ایجاد مقاله کنه. وگرنه پرسیدن یک سری نام خاص در وپ:زبان و زبانشناسی چیزی نیست جز تلف کردن وقت سایر کاربران. --دوستدار ایران بزرگ ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)
- @Doostdar: در اینکه شیوه ایجاد نوشتار ایشان درست نیست، بنده هم شکی ندارم ولی این هم راهش نیست که نوشتارهای بسیار خرد و فقیر از نظر محتوا را فقیرتر کنیم و یا شیوه نادرست تری را به ایشان نشان دهیم تا نوشتار بدتر شود. با ایشان در صفحه بخثشان گفتگو کنید تا اینگونه نوشتار ها را ایجاد نکنند و اگر به این شیوه ادامه دادند از میانجیگران بخواهید تا بهتر قانعشان کنند.--Mehdi (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۴ (UTC)
- @Doostdar: اگر بنده کمکی نمی توانم بکنم بهتر است سکوت کنم و نه آنکه صورت مسئله را پاک کنم. این چه توصیهای است که میکنید؟ برخی از آن اسامی،در ویکی های دیگر مقاله دارند و این روش درستی نیست که اسامی پاک شوند و مقاله فقیرتر شود تا با نسخه شما، این تاپیک جمع شود! @عارون: لطفا منتظر باشید تا سایر همکاران راهنماییتان کنند.--Mehdi (بحث) ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)
- @عارون: درود. مقالهای ایجاد کردید که دو سطر بیشتر نداره. اسمها رو هم پاک کنید چون اصلا برای مخاطب قابل استفاده نیست. --دوستدار ایران بزرگ ۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)
زنای محصنه
سلام. در فارسی، en:Category:Adultery، ترجمه شده رده:زنای محصنه. به نظر من این نامگزینی دارای سوگیری است چراکه زنا، محصن و محصنه، اصطلاحاتی فقهی هستند. هزاره البته معادل «زنای محصنه» آورده و آشوری، «زنا» و «زناکاری» را گزیده است. رده مادر این رده، en:Category:Extramarital relationships است که در فارسی ساخته نشده. برای این مورد اخیر، هزاره «روابط جنسی خلاف موازین زناشویی» و «روابط جنسی نامشروع» آورده. احتمال دارد که لفظ اول در انگلیسی، سبقه مذهبی داشته باشد. من فکر میکنم حتی استفاده از لفظ زنا، چه محصن و چه غیر آن، سوگیری دارد و بهتر است از روابط نامشروع (به صورت اعم) و «روابط نامشروع خارج از ازدواج» و «روابط نامشروع فرد همسردار» (پیشنهادات ویکیمصطفی) استفاده کنیم. (مشکل دیگری هم که دارد این است که غیر از روابط نامشروع خارج از ازدواج، کلاً چه روابط نامشروع دیگری وجود دارد؟) لطفاً در این مورد بحث کنید و اگر ممکن است، برای این دو رده، برابر مناسبی بیابید. mOsior (بحث) ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)
- زنای محصنه نارایج نیست.--SunfyreT ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)
- بیبیسی فارسی دارد برای مخاطب فارسیزبان که عمدتاً مسلمانند محتوا تولید میکند. بحث هم بر سر رواجش نیست. پایین توضیح دادهام. mOsior (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۳ (UTC)
- سوال این است که Adultery مشخصا معادل زنای محصنه است؟ به نظر می رسد که دست کم تفاوت هایی وجود دارد با این حال نزدیکترین واژه به آن است. ضمنا با توجه به اینکه این کلمه در حقوق مدنی به کار رفته است ما نمی توانیم آن را به میل خود تغییر دهیم و سودار تلقی کنیم.--سید (بحث) ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)
- به دنبال حذف رده زنا نیستم. این رده میتواند در حوزه قانون مدنی که گفتید و هرچه در این جغرافیا یا دین میگنجد، استفاده شود. اما روابط نامشروع مثلاً در آناکارنینا چه ربطی به زنای محصنه دارد؟ آن روابط، در حوزه قانون مدنی ما یا شریعت نیستند و نامشان زنای محصنه نیست. mOsior (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۳ (UTC)
- @MOSIOR: ببخشید من آدم بازی نیستم اما روابط خارج از ازدواج لزوما نامشروع نیست مثل آنهایی که ازدواج باز دارند (نام دقیقش را نمی دانم) نمونه اش در سریال house of cards که هر دو روابط داشتند و هر دو خبر داشتند و مشکلی نداشتند اگر زنا یا محصنه حذف شوند شاید نامشروع هم باید حذف شود. - Rmashhadi ♪♫ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۰۹ (UTC)
- @Rmashhadi: حرف شما صحیح است اما بحث سر تشخیص ما نیست. مثلاً در یک فیلم یا رمان، موضوع اصلی خیانت است. یعنی کارگردان و نویسنده آن رابطه را اینطور به ما نشان میدهند. در اینصورت، فیلم یا رمان را در ردهای دستهبندی میکنیم که روابط نامشروع را با هر عنوانی در خود جای میدهد. اما محصن خواندن یک رابطه کاملاً براساس فقه اسلامی است. در رده زنای محصنه، فقط باید مواردی قرار بگیرند که در کانتکس اسلامی رخ دادهاند و آن اجتماع، دادگاه و غیره، آن رابطه را به این نام بخوانند. اگر کانتکس عوض شد، نمیشود این عنوان را بر آن اطلاق کرد. بنابراین نیازمند ردهای هستیم که خالی از این جانبداری باشد و گستره وسیعتری را دربربگیرد. شاید «روابط جنسی خارج از ازدواج» نظر شما را بیشتر جلب کند و جانبداری مشروع یا نامشروع را هم نداشته باشد. mOsior (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)
- @MOSIOR: بله دقیقا نظر من روابط جنسی خارج از ازدواج بود - Rmashhadi ♪♫ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)
- @Rmashhadi: حرف شما صحیح است اما بحث سر تشخیص ما نیست. مثلاً در یک فیلم یا رمان، موضوع اصلی خیانت است. یعنی کارگردان و نویسنده آن رابطه را اینطور به ما نشان میدهند. در اینصورت، فیلم یا رمان را در ردهای دستهبندی میکنیم که روابط نامشروع را با هر عنوانی در خود جای میدهد. اما محصن خواندن یک رابطه کاملاً براساس فقه اسلامی است. در رده زنای محصنه، فقط باید مواردی قرار بگیرند که در کانتکس اسلامی رخ دادهاند و آن اجتماع، دادگاه و غیره، آن رابطه را به این نام بخوانند. اگر کانتکس عوض شد، نمیشود این عنوان را بر آن اطلاق کرد. بنابراین نیازمند ردهای هستیم که خالی از این جانبداری باشد و گستره وسیعتری را دربربگیرد. شاید «روابط جنسی خارج از ازدواج» نظر شما را بیشتر جلب کند و جانبداری مشروع یا نامشروع را هم نداشته باشد. mOsior (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)
- @MOSIOR: ببخشید من آدم بازی نیستم اما روابط خارج از ازدواج لزوما نامشروع نیست مثل آنهایی که ازدواج باز دارند (نام دقیقش را نمی دانم) نمونه اش در سریال house of cards که هر دو روابط داشتند و هر دو خبر داشتند و مشکلی نداشتند اگر زنا یا محصنه حذف شوند شاید نامشروع هم باید حذف شود. - Rmashhadi ♪♫ ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۰۹ (UTC)
- به دنبال حذف رده زنا نیستم. این رده میتواند در حوزه قانون مدنی که گفتید و هرچه در این جغرافیا یا دین میگنجد، استفاده شود. اما روابط نامشروع مثلاً در آناکارنینا چه ربطی به زنای محصنه دارد؟ آن روابط، در حوزه قانون مدنی ما یا شریعت نیستند و نامشان زنای محصنه نیست. mOsior (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۳ (UTC)
برابر فارسی برای عنوان فیلم ها
- One Deadly Summer
- یک تابستان مرگبار
- Entre Nous (film)
- بین خودمان
- The Hatter's Ghost
- روح کلاهدوز
- The Horse of Pride
- اسب افتخار
- La Révolution française (film)
- انقلاب فرانسه (فیلم)
- Tell No One
- به هیچکس نگو
- The Adversary (film)
- Do Not Disturb (2012 film)
- La mécanique de l'ombre
- L'école buissonnière
- Lady of the Tropics
- Boom Town (film)
- Come Live with Me (film)
- بیا با من زندگی کن
- Ziegfeld Girl (film)
- Crossroads (1942 film)
- The Conspirators (1944 film)
با تشکر. عارون (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۰ (UTC)
آتئیسم، آتهئیسم، آتهایسم یا آرتریسم؟
Farhangirani سلام. فرمودهاید املای واژه آتهئیسم است و نه آتئیسم و ارجاع دادهاید به فرهنگ املایی خط فارسی از علیاشرف صادقی. لطف میکنید عکسی از متن بگذارید؟ چون این املا برخلاف دستور خط فرهنگستان درباب نگارش همزه است (ر.ک. صفحات ۲۹ و ۳۰). وانگهی هیچ وجهی ندارد که یک کلمهٔ واحداز وسط دو نیم شود.--Bruno (بحث) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)
- درود بر شما!
- باشد گرامی!
- البتّه من، تا کنون، تصویر اسکن شدهای در ویکی پدیا نگذاشتهام؛ اگر روش آسان انجامش را به صورت کوتاه، بفرمایید، ممنون میشوم. با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
- متشکرم. اینجا را ببینید: وپ: خودآموز (تصاویر) یا اینجا را بارگذاری پرونده --Bruno (بحث) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)
- Farhangirani شمارهٔ صفحهاش را میفرمایید ببینم خودم پیدا میکنم یا نه.--Bruno (بحث) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
- خواهش میکنم.
- نشانی کامل:
- صادقی، علی اشرف، فرهنگ املایی خط فارسی، صفحه 29، انتهای ستون اول. با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
- سپاس. مطلب را یافتم. اما این ظاهراً با دستور خط فرهنگستان ناسازگار است. این واژه مشابه ایدئال است ولی عجیب است که آنجا واژه را دو بخش کرده است.--Bruno (بحث) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۳۵ (UTC)
- درودی دوباره!
- 1-با توجّه به اختلاف موجود، آنهم در دو منبع معتبر رسمی، کدام املا را باید برگزید (آتئیسم یا آتهئیسم)؟! همچنین، آتهایسم چطور؟
- 2-آیا به نظرتان مطلب مورد نظر را که در مقاله، یادآور شدهام، حذف کنم، بهتر است؟ با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
- سلام. ۱. راستش نمیدانم. در منبع رسمالخط فرهنگستان عین این کلمه نیامده بلکه قاعدهای کلی داده است که در کلیهٔ کلمات دخیل فرنگی با کرسی «یـ» نوشته میشود و مثال هم زده است به تئاتر، سئول و رئالیست. اما مشخصاً کلمهٔ آتئیسم نیامده است. ۲. بنابراین چون نوشتهٔ شما منبع صریح دارد به نظرم همان اولویت دارد و بهتر است شکل سوم را وارد نکنیم.--Bruno (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۶ (UTC)
- سلام بر هر دو عزیز. بهنظرم بهتر است مسأله در وپ:زوز هم مطرح شود تا بتوان از نظرتان دوستان دیگر هم بهرهمند شد.—N
ightD ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)
- سلام بر هر دو عزیز. بهنظرم بهتر است مسأله در وپ:زوز هم مطرح شود تا بتوان از نظرتان دوستان دیگر هم بهرهمند شد.—N
- سلام. خوب است. زحمت طرحش را شما میکشید؟ گفتنی است در فرهنگ املایی خط فارسی چاپ سال ۱۳۹۴، این کلمه در صفحهٔ ۳۳ آمده است: نه آنطور که دوستمان گفتند در صفحهٔ ۲۹.--Bruno (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)
سلام. لطفاً نگاهی به بحث:خداناباوری#املای_واژه بیندازید و و راهنمایی کنید.
کاربر:Farhangirani به استناد صفحهٔ ۳۳ فرهنگ املایی خط فارسی چاپ سال ۱۳۹۴، املای «آتهئیسم» را صحیح میداند و آن را در خط ابتدایی لید وارد میکند؛ کاربر:Bruno این املا را برخلاف دستور خط فرهنگستان درباب نگارش همزه میداند؛ و بنده هم بر آنم که از نظر ریشهشناختی آته پیشوند نیست و جدانویسی توجیهی ندارد. —NightD ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۳ (UTC)
- به نظرم آتئیسم شکل رایج و جاافتادهٔ عبارت است و ازینرو برای ویکیپدیا مناسبتر. Wikimostafa (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)
- پینوشت: فرهنگ سخن آتهئیسم آورده. Wikimostafa (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)
- «پیشنهاد برای املای درست آتهئیسم (آتئیسم)»
- درود بر مدیران و همکاران گرامی!
- 1-در چند منبع رسمی و معتبر، املای واژۀ «آتئیسم»، به گونۀ «آتهئیسم» آمده است:
- منبع اول: صادقی، علی اشرف، فرهنگ املایی خط فارسی، صفحه 29، پایین ستون اول (چاپ دوم، 1386)؛
- منبع دوم: انوری، حسن، فرهنگ روز سخن (که جدای از فرهنگ 8 جلدی سخن است)، صفحۀ 11، ستون اول (چاپ هفتم، 1389)؛
- (منبع سوم: یکی از کتابهای آماده چاپ یکی از استادان ادبیات است.)
- 2-«آتئیسم» را هم، بر پایۀ «اصل تحوّل زبانی»، و بسیار رواج یافتنش شاید دیگر نتوان نادرست دانست.
- 3-«آتهایسم» و نیز «آرتریسم»(!)، در هیچ منبع معتبری، نیامده است.
- 4-بهتر است که «آتهئیسم» را نوشته و «آتئیسم» را هم، میان دو کمانک ()، قرار دهیم و از نوشتن دو گونۀ دیگر هم، پرهیز کنیم: آتهئیسم (آتئیسم). با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
- ۱. صورت «آتهئیسم» بر اساس قواعد «دستور خطّ فارسی» نیست و به نظر میرسد که فقط بر اساس سلیقهٔ شخصی باشد.
- ۲. کتاب «فرهنگ املایی خطّ فارسی» دارای اشکالات و تناقضهای فراوانی است و نمیتوان صرفاً به آن استناد کرد.
- ۳. اگر صورت «آتهئیسم» درست باشد، مثلاً «تئاتر» و «رئال» را هم باید بهصورت «تهئاتر» و «رهئال» نوشت.
- ۴. ملاک اصلی نگارش فارسی، کتاب «دستور خطّ فارسی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و بهصراحت میگوید که در چنین مواردی («در کلّیهٔ کلمات دخیل فرنگی») همزه با کرسیِ «ی» نوشته میشود.
- نتیجه: صورت «آتئیسم» درستتر است. —FarsiNevis (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)
- درود!
- الف) دربارۀ آتئیسم:
- 1-کتاب املای خطّ فارسی، از دیدگاه اینجانب هم و به دلیلهایی، دارای اشکالاتی است.
- 2-فقط یک منبع نیست؛ بلکه در کتاب فرهنگ روز سخن هم، همین طور آورده: آتهئیسم!
- 3- به نظرتان، املای «آتهئیسم»، حذف شود؟
- ب) دربارۀ املای «ایدئالیسم» چطور؟ ایدهآلیسم یا ایدئالیسم؟
- در فرهنگ روز سخن، ص 120: ایدهآلیسم؛ ولی در فرهنگ املایی خطّ فارسی، ص 74: ایدئالیسم آورده است.
- ج) همچنین لطفاً، شمارۀ صفحۀ مربوطِ کتاب دستور خط فارسی را هم، برای رجوع آسانتر، بنویسید.
- سپاس. با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
- به نظر من آتئیسم رایجتر است اما چون آتهئیسم در چند منبع مستقل و معتبر کاربرد داشته میتواند در نوشتار مورد اشاره قرار بگیرد. اگر کاربردش گستردهتر از این چند ارجاع بالا است در لید و اگر محدود به همین چند منبع است در واژهشناسی اشاره شود. @Farhangirani: سلام بر شما، لطفاً زیر پیامها را با قرار دادن ~~~~ امضا بزنید تا بحثها درهم نشوند. ▬ AnuJuno (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)
- آدرس دقیق منبع را خود یافتم؛ برای استفادۀ دوستان، در اینجا نیز یادآور میشوم:
- دستور خط فارسی (مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، جدول شمارۀ 3 (راهنمای کتابت همزه)، چاپ نهم 1389.
- ضمناً دوستان!
- اگر همکاری را می شناسید که در «ادبیات و ویرایش»، مهارت «والایی» دارد، به اینجانب (و دیگر دوستان)، معرّفی فرمایید. سپاس. فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۲۵ (UTC)
- میگم یادمون نره اکثر افرادی که این کلمه رو جستجو میکننم به احتمال زیاد توی یک سازمان دولتی خوندن. ما باید راحتی و آمیانه بودن کلمه رو در ارجعیت قرار بدیم. حالا مهم نیست آمریکاییها یا انگلستانیها چگونه تلطف میکنند. کــیان نـیوان ۲۴ مهر ۱۳۹۷ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)
- @Farhangirani:
- ۱. کتاب فرهنگ روز سخن چنانکه از ناماش پیداست، ملاکاش بیشتر رواج است تا درستی. از این رو نمیتواند ملاک درستنویسی باشد. با این حال، عجیب است که صورت نارایج «آتهئیسم» را برگزیده است.
- ۲. شخصاً صورت «آتهئیسم» را در جایی دیگر ندیدهام و با توجه به اینکه دلیلی برای درست بودناش هم وجود ندارد (بحث سلیقه نیست)، بهنظرم بهتر است حذف شود. (@AnuJuno: کاربردش واقعاً انگشتشمار است.)
- ۳. در خصوص «ایدئال / ایدهآل» در جای دیگری هم بحث شده و «ایدئال» درست است.
- ۴. من ویراستار هم هستم؛ ولی «والا بودن» مهارتم را نمیدانم. اگر کمکی از من بر میآید، در خدمتام. —FarsiNevis (بحث) ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)
- درود!
- 1-سپاس از شما. البتّه خودم هم ویراستار هستم؛ ولی از قدیم گفتهاند که همه چیز را همگان دانند؛ پس، به همفکری هم نیاز داریم.
- 2-من تا جایی که توانستم، صورت املایی آتهئیسم را حذف کرده و فقط، آتئیسم را باقی گذاشتهام. با احترام: فرهنگ انسانی ایرانی (بحث) ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)
- دوستان لطفاً وپ:دندانه را بخوانید و بهکار ببندید. حقیقتاً از خواندن این بحث درهم، نامشخص و بدون ترتیب (از نظر شکلی) دچار سردرد شدم. mOsior (بحث) ۱۸ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۴ (UTC)
- @MOSIOR: سعی کردم اصلاح کنم. —FarsiNevis (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۱ (UTC)
مقاله چند خطی ناخداباوری!! دچار مشکل شدید ترجمه هست. لطفا یکی از دوستان آشنا به معادل سازی های فارسی این مقاله رو اصلاح کند. سپاس--MohamadReza(بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)
Couples therapy
درخواست ترجمه:
- واژه: Couples therapy
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: رواندرمانی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Couples_therapy
- مثال: Couple's therapy (also couples' counselling or marriage therapy) attempts to improve romantic relationships and resolve interpersonal conflicts.
- توضیحات: این مقاله چندیست با همین عنوان در وپفا ایجاد شدهاست (Couples therapy)؛ لطفاً آن را به عنوان مناسب انتقال دهید. --KOLI (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)
- به نظرم «مشاورهٔ زناشویی» انتخاب بجایی است. «مشاورهٔ خانواده» زیادی کلی و «مشاورهٔ ازدواج» زیادی جزئی است. «زوج درمانی» گرتهبرداری و به نظرم بیمسماست. 4nn1l2 (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)
- موقع انتقال نظر شما را ندیده بودم؛ اگر نتیجه بحث چیز دیگری شد اعمال کنید (از خلاصه ویرایش مخالفت با گزینههای دیگر برداشت نکنید). Wikimostafa (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
- @4nn1l2: زناشویی وقتی معنی دارد که زن و شوهری وجود داشته باشد اما زوج لزوما به معنی زن و شوهر نیست (بگذریم از زوج های همجنس گرا که دقیقا نمی دانم اسمش چه می شود شوهر و شوهر یا زن و زن یا فقط همسران) اینجا زوج می تواند دو تن بدون عقد ازدواج باشد؛ پس چرا زوج درمانی ایراد دارد؟ شاید مشاوره خانواده بهتر باشد چون دو تن می توانند خانواده باشند ولی لزوما زن و شوهر نباشند.--- Rmashhadi ♪♫ ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۵ (UTC)
- فرهنگستان برابرنهادهٔ «زوجدرمانی» را تصویب کرده است. واژهٔ رایج دیگری هم که نداریم. پس فعلاً همان خوب است. —FarsiNevis (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۰۸ (UTC)
- @Rmashhadi: زن و شوهر به نقش اشاره دارد. اینکه عقد ازدواج بین آنها جاری شده یا در شرف جاری شدن است، چندان مهم نیست.
- استدلال من برای نامناسب بودن «زوجدرمانی» این بود که اگر این واژه را به یک فارسیزبان بالغ بگویید که زبانهای خارجی اصلاً نمیداند، بهراحتی متوجه منظورش نمیشود و نیاز به توضیح بیشتر دارد. با وجود این، حالا که میدانیم فرهنگستان «زوجدرمانی» را تصویب کرده، دیگر جای مانور دادن باقی نمیماند. 4nn1l2 (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)
- @4nn1l2: زناشویی وقتی معنی دارد که زن و شوهری وجود داشته باشد اما زوج لزوما به معنی زن و شوهر نیست (بگذریم از زوج های همجنس گرا که دقیقا نمی دانم اسمش چه می شود شوهر و شوهر یا زن و زن یا فقط همسران) اینجا زوج می تواند دو تن بدون عقد ازدواج باشد؛ پس چرا زوج درمانی ایراد دارد؟ شاید مشاوره خانواده بهتر باشد چون دو تن می توانند خانواده باشند ولی لزوما زن و شوهر نباشند.--- Rmashhadi ♪♫ ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۵ (UTC)
- موقع انتقال نظر شما را ندیده بودم؛ اگر نتیجه بحث چیز دیگری شد اعمال کنید (از خلاصه ویرایش مخالفت با گزینههای دیگر برداشت نکنید). Wikimostafa (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
Seniyeh
درود، Seniyeh یک غذای خاورمیانه ای هست مثل کباب که با بلغور و گوشت درست می شود. اسم دیگرش سینی کوفته است. به فارسی معادل Seniyeh چه می شود؟ [۳] با تشکرRoozitaa (بحث) ۲۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)
- @Roozitaa: در فارسی وقتی چیزی با گوشت مخلوط می شود و سرخ می شود اسمش می شود کتلت مثل کتلت لوبیای سبز و ... (خودتون بهتر می دانید) حالا اینجا بلغور با گوشت مخلوط شده پس می شود کتلت بلغور یا شامی بلغور؛ هرچند که کتلت خودش یک واژه ی فرانسوی است و به معنی غذایی با گوشت دنده است (Côtelette) (نمی دانم چطور وارد فارسی شده) اما چرا نام خود خوراک را نگه نمی دارید و اصرار به فارسی کردنش دارید؟ - Rmashhadi ♪♫ ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۰ (UTC)
- @Rmashhadi: با تشکر، منظور من این بود که شاید کسی بداند که Seniyeh را به فارسی چطور تلفظ می کنند و می نویسند.Roozitaa (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۰ (UTC)
- @Roozitaa: نگارش آن به فارسی «صینیه» و به عربی «صينية» است. [۴] را نگاه کنید که آن را «سینی» یا «طبق» معنی کرده است. همچنین اگر این کلمهٔ عربی را همراه با كبة [نویسههای عربی] سرچ کنید، نتیجههایی ملموستری میگیرید. 4nn1l2 (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۳ (UTC)
- این را هم اضافه کنم که en:wikt:صينية یعنی منسوب به کشور چین (مخصوصاً بخش Etymology 3 را نگاه کنید). در فرهنگ سخن هم برای ریشهشناسی واژهٔ فارسی «سینی» نوشته شده «(سینی = صینی = چینی؟)». بنابراین اگر به جای «صینیه» از همان لفظ آشنای «سینی» هم استفاده کنید، جای دوری نرفتهاید. 4nn1l2 (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
«شیلا نا گیگ» یا «شیلاناگیگ»
نمیدانم آیا جای مطرح کردن این بحث، همینجاست یا نه. اصطلاح Sheela na Gig یک کلمه است و آن را بهصورت Sheela-na-Gig هم مینویسند. بهگمانم در فارسی نباید آن را بهصورت «شیلا نا گیگ» نوشت؛ یعنی «شیلاناگیگ» درست است. —FarsiNevis (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)
- بله، جای درست همینجاست.
- موافقم. این لفظ غریب که مطمئنم از هر هزار نفر فارسیزبان به گوش یک نفر هم نخورده است، بهتر است به صورت «شیلاناگیگ» نوشته شود. در انگلیسی معمولاً به کمک حروف بزرگ [۵] یا خط تیره [۶] آن را متمایز میکنند، ولی فارسی که از هر دوی این قابلیتها بیبهره است چه کند؟ فاصلهٔ مجازی گزینهٔ خوبی است. هرچند اینجا حتی به آن هم نیاز نیست، چون نویسهها به هم نمیچسبند. 4nn1l2 (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)
Society_of_apostolic_life
بهترین عنوان بر این نوشتار چه می شود برگزید
MSes T / C ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۱۴ (UTC)
- @Modern Sciences: اپوستولیک را میتوان حواریمسلک، رسولانه، پاپی و مؤمنانه ترجمه کرد. چون در این عبارت از a کوچک استفاده شده، معنایش عامتر از چیزی مربوط به پاپ است. ترجیح خود من «جامعه زندگی مؤمنانه» یا «جامعه زیست مؤمنانه» است. mOsior (بحث) ۲۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)
پانگرام
آیا معادل فارسی (منبعدار) برای پانگرام موجود است؟ همچنین برای فارسی، آیا جملهای سراغ دارید؟ (تا حد ممکن کوتاه باشد) یاماها۵ / ب ۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۵۸ (UTC)
رواناب/روان آب
رواناب به رواناب سطحی تغییرمسیر دارد و ظاهراً معادل runoff در نظر گرفته شده. روان آب هم به Watercourse متصل است و چنانچه برگردان درستی باشد هم با فاصلهٔ کامل صحیح نیست. دوستان صاحبنظر در این حوزه نظری ندارند؟ Wikimostafa (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)
- en:runoff صفحه ابهامزدایی است، در زبان فارسی شاید کاربرد اصلی رواناب همان رواناب سطحی است، رواناب نسبت به روان آب نام رایج است؛ فعلا برای Watercourse مسیر آب در نظر گرفتم.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)
- اینجا بیشتر توضیح داده است، شاید برابر بهتری برای Watercourse یافت شود.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- طبق مصوبههای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «رواناب» برابرنهادهٔ runoff است و «رواناب سطحی» برابرنهادهٔ surface runoff. همچنین «رواناب زیرسطحی» هم برابرنهادهٔ subsurface runoff است. watercourse هم «رواناب» یا مشابه آن نیست؛ چون بستر رود است. در فرهنگ آریانپور، «آبگذر» هم ترجمه شده است. —FarsiNevis (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)
- آمدم مسیر آب (watercourse) را به آبگذر منتقل کنم ولی کاربرد دارد.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)
- عجب! اما برابرنهادهٔ مصوب فرهنگستان برای آن، «آباره» است. «آبگذر» مفهوم دیگری را به ذهن میرساند و به نظر نمیرسد رایج هم باشد. —FarsiNevis (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۳ (UTC)
- لطفا منبع نام آبگذر را درون مقاله قرار دهید.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)
- اینجا بود. نمیدانم آیا قابل ارجاع است یا نه. —FarsiNevis (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)
- لطفا منبع نام آبگذر را درون مقاله قرار دهید.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)
- عجب! اما برابرنهادهٔ مصوب فرهنگستان برای آن، «آباره» است. «آبگذر» مفهوم دیگری را به ذهن میرساند و به نظر نمیرسد رایج هم باشد. —FarsiNevis (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۳ (UTC)
- آمدم مسیر آب (watercourse) را به آبگذر منتقل کنم ولی کاربرد دارد.--SunfyreT ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)
- طبق مصوبههای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «رواناب» برابرنهادهٔ runoff است و «رواناب سطحی» برابرنهادهٔ surface runoff. همچنین «رواناب زیرسطحی» هم برابرنهادهٔ subsurface runoff است. watercourse هم «رواناب» یا مشابه آن نیست؛ چون بستر رود است. در فرهنگ آریانپور، «آبگذر» هم ترجمه شده است. —FarsiNevis (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)
زیستگرایی/زیستگرایی
زیستگرایی و زیستگرایی دو صفحه با دو میانویکی متفاوت هستند که چندان طبیعی به نظر نمیرسد. چون تخصصی در این حوزه ندارم گفتم با اهل فن در میان بگذارم تا اگر اصلاحاتی لازم است صورت گیرد. Wikimostafa (بحث) ۲۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)
- @Wikimostafa: فعلاً به ترتیب به زندگیباوری و فرضیه طبیعتبارگی منتقل کردم. اگر کسی معادلهای بهتری سراغ دارد، اعلام کند. mOsior (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۴ (UTC)
Neuroethology
برای en:Neuroethology چه عنوانی پیشنهاد میکنید. به نظر عصبشناختی ترجمهاش شودیاماها۵ / ب ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)
- @Yamaha5: سلام. Ethology را فرهنگستان کردارشناسی جانوران گفته (توجه کنید با
رفتارشناسی، رفتارگرایی behaviorism متفاوت است) بنابراین واژه مورد اشاره را میتوان کردارشناسی عصبشناختی ترجمه کرد (ذکر قید جانوران لزومی ندارد). این کردارشناسی عصبشناختی، کردار یا رفتار جانوران را در واکنش به عوامل طبیعی و غیرآزمایشگاهی مطالعه میکند. مثلاً استفاده خفاش از امواج صوتی برای شکار. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)- @MOSIOR: با توجه به توضیح تون کردارشناسی عصبی بهتر نیست؟ - Rmashhadi ♪♫ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)
- @Rmashhadi: معنایش عصبی است اما در فرهنگهای تخصصی معمولاً neuro را به عنوان پیشوند عصبشناختی یا اعصاب ترجمه میکنند. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)
- @MOSIOR: می خواهید از آقای حمید حسنی هم بپرسید؟ - Rmashhadi ♪♫ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- من نظرم را به عنوان پیشنهاد گفتم. قطعاً حرف آخر نیست. حتماً ایشان دانستهها و تبحرشان از ما بیشتر است. پینگشان کنید تا بحث را ببینند. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)
- @MOSIOR: می خواهید از آقای حمید حسنی هم بپرسید؟ - Rmashhadi ♪♫ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- @Rmashhadi: معنایش عصبی است اما در فرهنگهای تخصصی معمولاً neuro را به عنوان پیشوند عصبشناختی یا اعصاب ترجمه میکنند. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)
- @MOSIOR: با توجه به توضیح تون کردارشناسی عصبی بهتر نیست؟ - Rmashhadi ♪♫ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)
- رفتارشناسی عصبی مناسب تر است. واژه behaviorism یعنی رفتارگرایی زیرا یک رویکرد یا مکتب در روانشناسی است و در ویکیپدیا هم همینگونه و به درستی ترجمه شده. Behaviorism is a systematic approach to understanding the behavior of humans and other animals. Masood L (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۴ (UTC)
- ریسه مربوط به Neuroethology است نه behaviorism.
رفتارشناسیرفتارگرایی دانش دیگری است. - Unlike behaviorism, which studied animals' reactions to non-natural stimuli in artificial, laboratory conditions, ethology sought to categorize and analyze the natural behaviors of animals in a field setting. از ویکی انگلیسی. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۹ (UTC)
- خیلی ممنون بابت تصحیح. فقط می خواستم بگویم آخر واژه «عصبی» اضافه شود کافی است، و دوم این که behaviorism با رفتارگرایی قرابت معنایی دارد نه رفتارشناسی. Masood L (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۴۶ (UTC)
- تصحیح شد اشتباه از من بود. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۲۵ (UTC)
- @MOSIOR و Masood L: نتیجهٔ نهایی در یک کلمه :) یاماها۵ / ب ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)
- نورواتولوژی! mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۴۶ (UTC)
- ممنون :) یاماها۵ / ب ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۲ (UTC)
- @MOSIOR و Yamaha5: نورواتولوژی که فارسی نیست
- - Rmashhadi ♪♫ ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۳ (UTC)
- ممنون :) یاماها۵ / ب ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۲ (UTC)
- نورواتولوژی! mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۴۶ (UTC)
- @MOSIOR و Masood L: نتیجهٔ نهایی در یک کلمه :) یاماها۵ / ب ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)
- تصحیح شد اشتباه از من بود. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۲۵ (UTC)
- خیلی ممنون بابت تصحیح. فقط می خواستم بگویم آخر واژه «عصبی» اضافه شود کافی است، و دوم این که behaviorism با رفتارگرایی قرابت معنایی دارد نه رفتارشناسی. Masood L (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۴۶ (UTC)
- ریسه مربوط به Neuroethology است نه behaviorism.
Hamid Hassani (بحث) ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)
Heating oil
معادل Heating oil را می دانید؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)
Dagens Næringsliv
نام یک روزنامه (وبگاه) معروف نروژی است. چطور نوشته میشه (نویسهگردانی میشه)؟ --دوستدار ایران بزرگ ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)
- داگنس نارینگسلیو. mOsior (بحث) ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۹ (UTC)
- همان که mOsior گفت.[۱] —FarsiNevis (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۶ (UTC)
Kamboj
درود مقاله ی Kamboj را باید به چه نامی پیوند داد؟ مقاله ی کامبوج قبلا وجود دارد --- Rmashhadi ♪♫ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۰۲ (UTC)
- کمبوج (طایفه)—N
ightD ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۱ (UTC) - با توجه به اینکه Kamboj همان Kamboh است و در زبان اردو هم «کمبوه» گفته میشود، و نیز با توجه به ریشهٔ پارسی این واژه (Kai-amboh)، بهنظرم بهتر است در زبان فارسی هم «کمبوه» گفته شود. —FarsiNevis (بحث) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۰۵ (UTC)
Marc Kuchner
سلام تلفظ نام مارک کوشنر است یا کوچنر؟ در یک مقاله کوچنر دیدم شک کردم. این آقا اهل مونترال است هرچند که در عکسش به نظرم سه تار به دست دارد (اصلیت ایرانی).--- Rmashhadi ♪♫ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)
Code point
سلام. این جمله را چگونه ترجمه میکنید؟
Unicode has a code point reserved for Rial (U+FDFC ریال).
طاها (بحث) ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- @طاها: یونیکد یک شمارهٔ منحصر به فرد برای ریال ذخیره دارد ... یاماها۵ / ب ۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۴۷ (UTC)
- @Yamaha5: خیلی ممنون. طاها (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۶ (UTC)
- @طاها: ، @Yamaha5: درود. در مقالهای که سرگرم تکمیلش هستم برپایه پیوند قرمزی در یونیکد، برای «code point» از قالب یونیکد استفاده کردهام. -- Mpj7 (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۲ (UTC)
- @Mpj7: موقعیت کد را یک ساعت پیش ترجمه کردم :( یاماها۵ / ب ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۳۲ (UTC)
- @Yamaha5 و Mpj7: حالا اجماعتان بر چیست؟ کدامیک را استفاده کنم؟ به نظرم «موقعیت کد» ترجمهٔ تحتاللفظیتری هست. طاها (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)
- @Mpj7: موقعیت کد را یک ساعت پیش ترجمه کردم :( یاماها۵ / ب ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۳۲ (UTC)
- @طاها: ، @Yamaha5: درود. در مقالهای که سرگرم تکمیلش هستم برپایه پیوند قرمزی در یونیکد، برای «code point» از قالب یونیکد استفاده کردهام. -- Mpj7 (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۲ (UTC)
- @Yamaha5: خیلی ممنون. طاها (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۶ (UTC)
- موافق با موقعیت کد یاماها۵ / ب ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)
- موافق با موقعیت کد -- Mpj7 (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)
- مخالف با «موقعیت کد»؛ چون نامفهوم است و کاربردش در جملهها هم دردسر ایجاد میکند. پیشنهادم «کدجا» است. —FarsiNevis (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)
- @Khanzadeh: کار شما واژهسازی و تحقیق دست اول میشود ما ترجمه تحت الفظی میکنیم مثلا اگر «جای کد» بگویید قبول میکنم یاماها۵ / ب ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۵ (UTC)
- که اینطور... البته اگر در اینترنت جستجو کنید، چنین واژهای هست؛ ولی بهعنوان اسم خاص. اما میتوانم به دوستان فرهنگستانی هم پیشنهاد کنم تا بررسیاش کنند. منتها تصویب آن زمانبر است. به هر حال، مسئلهٔ اصلی این است که اگر بهصورت «ترکیب اضافی» ترجمه شود، کاربردش در جملهها دشوار خواهد بود؛ پس لازم است «یک» کلمه باشد. —FarsiNevis (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)
- @Khanzadeh: لطفا درخواست دهید. نهایتا بعدها انتقالش میدهیم به نام مصوب یاماها۵ / ب ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)
- انجام شد —FarsiNevis (بحث) ۹ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۱۱ (UTC)
- @Khanzadeh: لطفا درخواست دهید. نهایتا بعدها انتقالش میدهیم به نام مصوب یاماها۵ / ب ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)
- که اینطور... البته اگر در اینترنت جستجو کنید، چنین واژهای هست؛ ولی بهعنوان اسم خاص. اما میتوانم به دوستان فرهنگستانی هم پیشنهاد کنم تا بررسیاش کنند. منتها تصویب آن زمانبر است. به هر حال، مسئلهٔ اصلی این است که اگر بهصورت «ترکیب اضافی» ترجمه شود، کاربردش در جملهها دشوار خواهد بود؛ پس لازم است «یک» کلمه باشد. —FarsiNevis (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)
- @Khanzadeh: کار شما واژهسازی و تحقیق دست اول میشود ما ترجمه تحت الفظی میکنیم مثلا اگر «جای کد» بگویید قبول میکنم یاماها۵ / ب ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۵ (UTC)
Kingdom of Holland
کسی برای Kingdom of Holland نظری دارد؟ چون مجموعه ای از هلند و آلمان بوده است هنوز مقاله کامل نیست--- Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۴ (UTC)
- @Rmashhadi: پادشاهی هلند (کشور پیشین/سابق) — آرش ツ ۱۴ آذر ۱۳۹۷/ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۸ (UTC)
- مشکلی که برای بریتانیا موجود است برای این مقاله هم وجود دارد به شکل خفیف تر.--MohamadReza(بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)
- سلام. «پادشاهی هلند (۱۸۱۰–۱۸۰۶)». Benyamin-ln (بحث) ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۸ (ایران) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)
- @Arash، Mohamadr za و Benyamin-ln: ممنون که پینگ کردید و وقت گذاشتید فکر کنم پیشنهاد بنیامین را انجام دهم - Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)
- شاهنشین هلند؟ — حجت/بحث ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)
- @Huji: ممنون که نظر دادید راستش پادشاهی هلند (۱۸۱۰–۱۸۰۶) گذاشتم - Rmashhadi ♪♫ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۳ (UTC
- شاهنشین هلند؟ — حجت/بحث ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)
- @Arash، Mohamadr za و Benyamin-ln: ممنون که پینگ کردید و وقت گذاشتید فکر کنم پیشنهاد بنیامین را انجام دهم - Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)
)
False friend
سلام. در دوست دروغین ساختمش. معادلی بهتری ندارد؟
ضمناً اگر زبان دیگری میدانید نوشتار را با افزودن مثالهای بیشتر قوت ببخشید. برای اضداد نیز. Saeidpourbabak (بحث) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)
- @Saeidpourbabak: به هر دو مقاله تعدادی افزودم :) یاماها۵ / ب ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۲ (UTC)
- @Saeidpourbabak: فرهنگستان عمدتاً برابرنهادهٔ «کاذب» را برای false برگزیده است. بهنظرم friend را هم بهتر است «رفیق» یا «یار» ترجمه کنیم. از این رو عبارت «یار کاذب» را پیشنهاد میکنم. —FarsiNevis (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
- @Khanzadeh: سلام. من «دوست دروغین» را بر مبنای منشأ این عبارت انتخاب کردم که عنوان کتابی بوده با نام «دوست دروغین مترجم». برداشت من این بود که منظور این بوده که این واژگان به ظاهر دوست مترجماند (به گوشش آشنا و به ذهنش نزدیکند) در حالی که این دوستی دروغین است (معنای دیگری دارند و بواقع گمراهکنندهاند). اگر این برداشت درست باشد به نظر شما یار کاذب جایگزین مناسبتریست؟ Saeidpourbabak (بحث) ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۲ (UTC)
- @Saeidpourbabak: درود. متوجه مفهومش بودم. اگر عبارت «دوست دروغین» را در اینترنت جستجو کنید، میبینید که در معنای عمومیاش زیاد به کار رفته است؛ یعنی «دروغین» معنایی عمومی دارد، در حالی که «کاذب» مفهومی تخصصیتر دارد. حکایت «دوست» و «یار (رفیق)» هم مشابه است، ولی نه با همان شدت. پس بهنظرم «کاذب» خیلی بهتر از «دروغین» است؛ ولی در مورد «دوست/ رفیق/ یار» انتخابم بیشتر «سلیقهای» است، چون «یار کاذب» خوشآواتر است. امیدوارم دوستان دیگر هم نظر بدهند. —FarsiNevis (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۲۸ (UTC)
- @Khanzadeh: سلام. من «دوست دروغین» را بر مبنای منشأ این عبارت انتخاب کردم که عنوان کتابی بوده با نام «دوست دروغین مترجم». برداشت من این بود که منظور این بوده که این واژگان به ظاهر دوست مترجماند (به گوشش آشنا و به ذهنش نزدیکند) در حالی که این دوستی دروغین است (معنای دیگری دارند و بواقع گمراهکنندهاند). اگر این برداشت درست باشد به نظر شما یار کاذب جایگزین مناسبتریست؟ Saeidpourbabak (بحث) ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۲ (UTC)
Category:Light-heavyweight boxers
بهترین معادل برای این رده چیست؟MSes T / C ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)
- یه چیزی بین سنگینوزن و سبکوزن است :/ در اینجا و اینجا وزن بین ۷۵ تا ۸۱ کیلو نوشته شده. گفتم شاید بدردتان بخورد. -Artahooei 1 ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۱۱ (UTC)
- در اینجا که قبلاً هم لینکش را داده بودم اینگونه ترجمه کرده: نیم–سنگینوزن -Artahooei 1 ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)
- @Modern Sciences: مشتزنان سنگینوزن خفیف. —FarsiNevis (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۶ (UTC)
- نیمسنگینوزن یا نیمهسنگینوزن خوبست. Wikimostafa (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)
- خود سبک-سنگینوزن هم اشکالی ندارد. mOsior (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۸ (UTC)
- نیمسنگینوزن یا نیمهسنگینوزن خوبست. Wikimostafa (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)
- @Modern Sciences: مشتزنان سنگینوزن خفیف. —FarsiNevis (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۶ (UTC)
Xiangcheng County
میشه تلفظش رو بگید لطفا؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۳۹ (UTC)
- @Rmashhadi: با توجه به تلفظ 項城، میشود «شیانگچنگ». —FarsiNevis (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۴ (UTC)
- @Khanzadeh: ممنون ولی من در گوگل ترنسلیت ز شنیدم مثلا دو تا تلفظ ندارد؟ - Rmashhadi ♪♫ ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۵ (UTC)
Category:Titles
اجماع برای عنوانها حاصل شد یاماها۵ / ب ۱۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۴ (UTC)
برای en:Category:Titles کدامیک را پیشنهاد میکنید؟
- عنوانها
- لقبها
- القاب
- به نظر من با توجه به اینکه القاب معنای پیشوند حکومتی دارد بهتر است.یاماها۵ / ب ۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)
- با «رده:لقبها» موافقترم. —
Hamid Hassani (بحث) ۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)
- لزوماً «لقب» نیستند. همان «عنوانها» مناسب است. —FarsiNevis (بحث) ۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۲ (UTC)
- با «رده:لقبها» موافقترم. —
- @Huji، Alborz Fallah، Mpj7، Sunfyre و Benyamin-ln: نظر شما چیست؟ یاماها۵ / ب ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۷ (UTC)
- نمیدانم چقدر مرتبط است ولی فرهنگستان گفته است عنوان-- SunfyreT ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)
- با «رده:لقبها» موافقم. -- Mpj7 (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۶ (UTC)
- نمیدانم چقدر مرتبط است ولی فرهنگستان گفته است عنوان-- SunfyreT ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)
- من نظرم به عنوانها است . عنوان هم نام كتاب است و هم عنوان افراد و اشيا . در انگليسي هم همين است و همان دو معني از آن بر ميآيد . البته در فارسي نام شايد به همين معني بوده ( خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده رهنماي ...) اما شايد چونكه نام تبديل به اسم و فاميل كاربردي و روزمره شده ، معني قبلي خود را از دست داده است . لقب ، ممكن است شامل مثلا سوسن كوري هم بشود ، اما عنوان نيست . --Alborz Fallah (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)
- با توجه به توضیحات البرز، با عنوانها موافقم یاماها۵ / ب ۱۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)
- سلام. همنظر با آقا فرشید، آرمان گرامی و البرز عزیز هستم. Benyamin-ln (بحث) ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۹ (ایران) ۱۱ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)
Conflict
Conflict را چه ترجمه کنیم؟ درگیری درست است؟ قبلا Conflict resolution به حل منازعه ترجمه شده اما منازعه عربی است «درگیری» بگویم اشکال ندارد؟ این یکی هم به «حل درگیری» منتقل شود؟--- Rmashhadi ♪♫ ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۵ (UTC)
- من هميشه كش مكش ترجمه كرده ام چونكه درگيري از ديد من جنبه فيزيكي اش بيشتر است اما Conflict مخصوصا در روانشناسي درگيري ترجمه نشود بهتر است . --Alborz Fallah (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)
- درود. در این مورد ویژه «حل اختلاف» اصطلاح جا افتادهای است مثل شورای حل اختلاف. پروا و نگرانی شما گرامیان را در به کار بردن دیگر گزینهها میستایم ولی توانایی بیشتر زبان فارسی را نیز در پاسداری از همهٔ سرمایهها و ابزارهایش، به ویژه برگرفتهها با دیرینه و ریشهٔ بیش از هزار ساله میبینم. -- Mpj7 (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)
- @Alborz Fallah و Mpj7: کش مکش به ذهنم نرسیده بود در ویکی انگلیسی Military conflict معادل جنگ است یعنی لزوما معنوی نیست خلاصه اش چه شد نفهمیدم منازعه را تغییرمسیر دهم؟ این معادل ها برای مقاله ی Conflict (process) است - Rmashhadi ♪♫ ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)
- اگر مشکلِ «منازعه» عربی بودن آن است «کش مکش»؛ با جنبه فيزيكی کمتر، گویاتر از «درگیری» است. دقت کافی را برای رساندن منظور؛ بیشتر از «منازعه»، شاید «اختلافِ نظر» داشته باشد. -- Mpj7 (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)
- ممنون--- Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
- سلام. ستیز چطور است؟ Benyamin-ln (بحث) ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۲ (ایران) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)
- این مواردی است که در ویکیفا استفاده شده است: ستیز عربها و اسرائیل، ستیز اولیه مسلمانان-مکیان، ستیزه گرجستان-اوستیا. رایج است. Benyamin-ln (بحث) ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۶ (ایران) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۶ (UTC)
- ممنون--- Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
- اگر مشکلِ «منازعه» عربی بودن آن است «کش مکش»؛ با جنبه فيزيكی کمتر، گویاتر از «درگیری» است. دقت کافی را برای رساندن منظور؛ بیشتر از «منازعه»، شاید «اختلافِ نظر» داشته باشد. -- Mpj7 (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)
- @Alborz Fallah و Mpj7: کش مکش به ذهنم نرسیده بود در ویکی انگلیسی Military conflict معادل جنگ است یعنی لزوما معنوی نیست خلاصه اش چه شد نفهمیدم منازعه را تغییرمسیر دهم؟ این معادل ها برای مقاله ی Conflict (process) است - Rmashhadi ♪♫ ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)
- درود. در این مورد ویژه «حل اختلاف» اصطلاح جا افتادهای است مثل شورای حل اختلاف. پروا و نگرانی شما گرامیان را در به کار بردن دیگر گزینهها میستایم ولی توانایی بیشتر زبان فارسی را نیز در پاسداری از همهٔ سرمایهها و ابزارهایش، به ویژه برگرفتهها با دیرینه و ریشهٔ بیش از هزار ساله میبینم. -- Mpj7 (بحث) ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)
- برابرهای فرهنگستان-- SunfyreT ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)
- @Sunfyre: ممنون اما فرهنگستان غیر از یکی بقیه را عربی نوشته واقعا زحمت کشیده - Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
- @Alborz Fallah، Mpj7، Benyamin-ln و Sunfyre: - ممنون که وقت گذاشتید --- Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)
- @Rmashhadi: زبان فارسی بسیاری از واژگانش را از عربی گرفته و طی زمان تغییر داده یا بدون تغییر استفاده میکند. مثلا هنوز عبارت جایگزین برای خیار غبن وجود ندارد و به وفور هم در ادبیات حقوق و قضا استفاده میشود یاماها۵ / ب ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)
- @Alborz Fallah، Mpj7، Benyamin-ln و Sunfyre: - ممنون که وقت گذاشتید --- Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)
- @Sunfyre: ممنون اما فرهنگستان غیر از یکی بقیه را عربی نوشته واقعا زحمت کشیده - Rmashhadi ♪♫ ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
The Extraordinary Journey of the Fakir
لطفا برای این فیلم که اکنون سفر فوقالعاده فاکر ترجمه شده است و رمانش با نام سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود ترجمه شده بود معادل مناسب ارائه کنید Behnam mancini (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)
- فکر کنم سفر خارقالعاده فقیر یا سفر خارقالعاده مرتاض درست باشد. Wikimostafa (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)
- @Wikimostafa: باتشکر از شما به سفر خارقالعاده مرتاض منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۴ (UTC)
Lauren Jauregui، تلفظ صحیح
لطفا در مور تلفظ درست نام این فرد که اکنون در مقاله لورن جرگویی عنوان شده است راهنمایی فرمایید Behnam mancini (بحث) ۱۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)
- @Behnam mancini: نام خانوادگیاش «هِرِگی» (همآوا با خپلی، یا کندی مثل جان اف کندی) تلفظ میشود. — حجت/بحث ۱۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۵ (UTC)
- @Huji: باتشکر از شما، به لورن هرگی منتقل شد Behnam mancini (بحث) ۱۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)
mephobia
در ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۳۰#mephobia پاسخ داده شده. -- Mpj7 (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)
بهترین ترجمه برای عبارت Environmental fiction books
درخواست ترجمه:
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: ادبیات
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Category:Environmental_fiction_books
- توضیحات: نام یک رده است در ویکیپدیا انگلیسی
با سپاس. امین بحث ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)
- پیشنهاد من «کتابهای داستانی محیط زیست» است. mOsior (بحث) ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)
- @Amin.micromail: فکر کنم تخیلی باید بگید. کتاب های تخیلی زیست محیطی - Rmashhadi ♪♫ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
- نه فیکشن همان داستانیست (ادبیات داستانی را ببینید)؛ شاید «کتابهای داستانی زیستمحیطی» یا «کتابهای داستانی محیطزیستی» دقیقتر باشد. Wikimostafa (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۹ (UTC)
- @Amin.micromail: فکر کنم تخیلی باید بگید. کتاب های تخیلی زیست محیطی - Rmashhadi ♪♫ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
سپاس، به نظرم «کتابهای داستانی محیطزیستی» خوب است. امین بحث ۲۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۸ (UTC)
Namesake
سلام. برابر شستهرفتهای برای en:Namesake سراغ دارید؟ به نظرم «همنام» دقت کافی برای رساندن منظور را دارا نیست. برای نمونه این مورد را مبنا قرار دهید. ▬ AnuJuno (بحث) ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۵۰ (UTC)
- @AnuJuno: من چند جا را نگاه کردم اما برابر دیگری ندیدم. این را ببینید. تمام حالتهای استفادهاش را با انعطاف و با استفاده از همان همنام و هماسم ترجمه کرده. در جملهای هم که مورد نظرتان بوده میشود گفت «تلسکوپ فضایی کپلر در پانزدهم نوامبر، سالگرد مرگ اخترشناس آلمانیِ هماسمش، یوهانس کپلر، رسماً و برای همیشه خاموش شد.» mOsior (بحث) ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۳ (UTC)
- شاید «نامبخش» یا «نامدهنده» یا «نامدِه» دقیقتر باشد.—N
ightD ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)- @AnuJuno: درود. گاهی و نه همیشه، گزینهٔ «برگرفتن نام» برای رساندن منظور رساتر است: «در پانزدهم نوامبر سالگرد مرگ یوهانس کپلر اخترشناس آلمانی، تلسکوپ فضایی کپلر؛ که نام خود را از او برگرفته، رسماً و برای همیشه خاموش شد.» -- Mpj7 (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)
- شاید «نامبخش» یا «نامدهنده» یا «نامدِه» دقیقتر باشد.—N
Dehumanization
پیشنهادی برای برابر فارسی Dehumanization دارید؟ Armin1718 (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)
- ناانسانی کردن/شدن اینجا هم هست Mardetanha (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)
- انسانیت زدایی (با نیمفاصله البته)؛ برگردان فرهنگ هزاره و فرهنگ علوم انسانی. Wikimostafa (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۴ (UTC)
Drouyn_de_Lhuys
درود https://en.wikipedia.org/wiki/Édouard_Drouyn_de_Lhuys معادلش چیست؟ با تشکرRoozitaa (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۱۴ (UTC)
- ادوار دروان دو لوییس. فونتیکش دولوییس است اما جدا مینویسند (یعنی باهم میخوانند). mOsior (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)
Yellowjacket
کسی معادلی برای زنبور Yellowjacket می داند؟ سپاس بی کران--- Rmashhadi ♪♫ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)
- کسی پیشنهادی ندارد؟--- Rmashhadi ♪♫ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)
- مقاله دارد: زنبور زرد. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
- @MOSIOR: میان ویکی اش به Vespula است و yellowjacket بدون معادل فارسی است - Rmashhadi ♪♫ ۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۲ (UTC)
- بعداً دو مقاله شده. وسپولا را میتوان همان وسپولا نگه داشت که نام سردهای است از زنبور بیعسل. نام عمومی این زنبورها همان زنبور زرد است. من باشم مقاله را با نام وسپولا میسازم و زنبور زرد را جداگانه میسازم. mOsior (بحث) ۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)
- @MOSIOR: میان ویکی اش به Vespula است و yellowjacket بدون معادل فارسی است - Rmashhadi ♪♫ ۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۲ (UTC)
- مقاله دارد: زنبور زرد. mOsior (بحث) ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
Northern Virginia
ممکنه یک نظر بدید نام درست کدام است؟ بحث:ویرجینیای شمالی --- Rmashhadi ♪♫ ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۴۸ (UTC)
- @Rmashhadi: درود. با «ویرجینیای شمالی» موافقم؛ در مفهوم کلی، برای مثال «خراسان شمالی»، نامی برای مکانی با مشخصاتی بسیار دقیقتر است، مانند «ایرلند شمالی»، «کره شمالی» و «آفریقای جنوبی»، که همه خود میتوانند شمال و جنوب داشته باشند. اما «شمال خراسان» اشارهٔ تقریبی به نواحی شمالی آن منطقه است که لزوماً نواحی مرکزی هم برای آن متصور است.
«شمال ویرجینیا»، مناطق شمالیِ ایالت ویرجینیا هستند که در جنوب ایالت ویرجینیای شمالی قرار دارند. -- Mpj7 (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)- @Mpj7: پس من نام ویرجینیای شمالی را تغییر ندادم ممنون از شما - Rmashhadi ♪♫ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۲۰ (UTC)
معادل نام چند فیلم
از دوستان درخواست دارم در نوشتن معادل عنوانهای فیلمهای زیر کمک کنند.
- Flight of the Navigator
- Stargate: The Ark of Truth
- Cool Runnings
- The Gods Must Be Crazy
- Dude, Where's My Car?
- The Cannonball Run
- The Boondock Saints
- Hot Shots!
- Super Size Me
- Not Another Teen Movie
- The Frighteners
- Bring It On (film)
- Reality Bites
- Copying Beethoven
- The Boat That Rocked
Kasir بحث ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)
- پیشنهادهای من:
- ماشین زمان
- استارگیت:سپر حقیقت
- دوی آرام
- احتمالا خدایان دیوانهاند
- ماشینم کجاست؟
- دوی کنونبال
- قدیسان بونداک
- تیر داغ
- چاقم کن
- دیگر فیلمهای بچگانه نمیبینم
- ترسانندگان
- بزرگ شو
- واقعیت میجود
- کپیبرداری از بتهوون
- آهنگ راک در قایق
سعی کردم پیشنهادهای خوبی برای عنوان فیلم بدم ولی برابرنهادهای بهتری هم میشه انتخاب کرد. --دوستدار ایران بزرگ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۰۰ (UTC)
- جناب کثیر با درود، برخی از اینها، اسامی خاص هستند و نباید ترجمه شوند. مثلاً The Cannonball Run نام یک مسابقهٔ اتومبیلرانی در دههٔ ۷۰ میلادی بود (en:Cannonball_Baker_Sea-To-Shining-Sea_Memorial_Trophy_Dash). برخی دیگر، اصطلاح هستند و ترجمهٔ تحتاللفظی آنها، معنای اشتباهی را در پی خواهد داشت. مثلاً Reality Bites یعنی «حقیقت تلخ است» و واژهٔ Hot Shot تقریباً معادل عبارت «زبر و زرنگ» در فارسی است. پس Hot Shots به معنای «زبر و زرنگها»ست. برای ترجمهٔ نام فیلمها، گاهی لازم است از مفاد داستان و فیلمنامه آگاه بود. مثلاً The Ark of Truth در مجموعهٔ استارگیت، فیالواقع اشارهٔ ضمنی به ۲ لوح سنگی دارد که ده فرمان خدا به موسی، بر روی آن نوشته شده بود و در صندوق عهد به آن اشاره شدهاست. در نتیجه برای فیلم Stargate: The Ark of Truth شاید ترجمهٔ «استارگیت: لوح حقیقت» ترجمهٔ بهتری باشد. (یا حتی «استارگیت: صندوقچهٔ حقیقت») با احترام. Tisfoon (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)
«سانتا فه» یا «سانتافه»؟
آیا معادل فارسی نامهایی مانند Santa Fe و Los Angeles را در ویکیپدیا باید با فاصله نوشت؟
@4nn1l2: @Huji: نظر شما چیست؟ — پیام امضانشدهٔ قبلی را Khanzadeh (بحث • مشارکتها) در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۸ نوشتهاست.
- @Khanzadeh: چون امضا نکرده بودید، پینگتان به دست من و کاربر:Huji نرسید.
- نظر من استفاده از «سانتافه» و «لسآنجلس» است. این واژگان در فارسی (فارغ از زبان مبدأ که اسپانیانی باشد) بسیط هستند و بهتر است به صورت یک کلمه نوشته شوند. همچنین فاصلهٔ مجازی یک قابلیت در فارسی است که در خطهای لاتین چندان رایج نیست. بهتر است ما از این قابلیت موجود استفاده کنیم. خط لاتین قابلیتهای دیگری دارد که در خط عربی/فارسی موجود نیست، مثلاً حروف بزرگ و کوچک، یا استفاده از نیمخط یا ... 4nn1l2 (بحث) ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)
- @4nn1l2: سپاس. شرمندهام. خودم الان شگفتزدهام که چهطور امضا نکردم!
- من هم با شما همعقیدهام؛ اما مطلبی را در ویکیپدیای فارسی نیافتم که به آن استناد کنم. ویرایشها باید طبق کدام قاعده صورت گیرد؟ هم «لسآنجلس» داریم در صفحهها و هم «لس آنجلس». داشتم همهٔ «سانتا فه»ها را به «سانتافه» تغییر میدادم، که جناب Modern Sciences امر به واگردانی کردند. باید چه کنم؟ —FarsiNevis (بحث) ۱۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)
- @Khanzadeh: به نظر من هم «سانتافه» بهتر است (من آن را رایجتر یافتهام). این در مورد بقیهٔ «سانتا» ها لزوماً صادق نیست (مثلاً سانتا کلارا و سانتا کروز و سانتا باربارا جدا نوشته میشوند). سانتافه یک استثنای رایج است. — حجت/بحث ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۶ (UTC)
- @Huji: سپاسگزارم. در خصوص «لسآنجلس/ لس آنجلس» چه نظری دارید؟ این واژه هم نیاز به یکسانسازی دارد. —FarsiNevis (بحث) ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)
- @Khanzadeh: هر دو شکل کاملاً رایج است؛ دست کم در منابعی که من دیدهام. نیاز به یک متخصص جغرافیا داریم که منابع بیشتری (به خصوص چاپی) را بررسی کند و نظر بدهد. اما حدس من این است که حتی در آن منابع هم هر دو املا رایج باشد.
- چشم من به حالت نیمفاصلهدار عادت بیشتری دارد. اما علی رغم نظر شخصی خودم، فکر کنم اگر هر دو املا رایج باشد بهتر است «لس آنجلس» بنویسیم (هر چه باشد وامواژهاست و وامواژهها را بهتر است نزدیک به شکل اصلیشان نوشت؛ در شکل اصلی هم «لس» یک واژهٔ جدا است). — حجت/بحث ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)
- @Huji: باز هم سپاس. خوشبختانه یکی از علایق اصلی من از حدود ششسالگی، جغرافیای کشورها بوده است و کتابها و نقشههای بسیاری را دیده و بررسی کردهام. تقریباً در همهٔ منابع چاپی و حتا در کتابهای داستانی که از قدیم تا کنون خواندهام، «لسآنجلس» را با نیمفاصله مینوشتهاند. فقط از وقتی که اینترنت و پیامرسانهای اینترنتی آمدهاند و غلطهای نگارشی زیاد شده، «لس آنجلس» را به این صورت (با فاصله) میبینم. فقط «لسآنجلس» هم نبوده که با نیمفاصله نوشته میشده. بسیاری شهرهای دیگر هم هستند (گذشته از نام کشورها و رودها و کوهها و …)؛ مثلاً: پنومپن، پورتاوپرنس، پیونگیانگ، تلآویو، رأسالخیمه، سالتلیکسیتی، سانمارینو، سنپترزبورگ، سنتجورج، ساندیگو، کانزاسسیتی، لاسوگاس، ماردلپلاتا، مکزیکوسیتی، مونتکارلو (یا درستتر: مونتهکارلو)، مونتهویدئو، نیویورک، وینتیان، هنگکنگ، هوشیمینسیتی، … که همه در زبان اصلی/انگلیسی دستکم با یک فاصله نوشته میشوند و این آخری با سه-چهار فاصله. علت این موضوع، همانطور که جناب امیر گفتند، این است که این نامها را در زبان فارسی، بسیط به حساب میآورند و البته دلایل فنی دیگری هم هست که آنها را با نیمفاصله مینویسند.
با احترام به نظر شما، اسمهای خاص را وامواژه محسوب نمیکنند. از این رو قاعدهای که در بارهٔ وامواژهها فرمودید (و بسیار مایلم که منبع آن را بشناسم)، دستکم در این مورد صدق نمیکند. اتفاقاً قواعد دستوری و نگارشی زبان مقصد بر این اسمهای خاص اعمال میشود و تغییرشان میدهد؛ همانطور که در زبان عربی بهوفور مشاهده میشود.
در نهایت آنکه: ای کاش ویکیپدیای فارسی در این زمینه به نتیجهای درست و به وحدت رویّه میرسید. —FarsiNevis (بحث) ۲۷ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۹ (UTC)
- @Huji: باز هم سپاس. خوشبختانه یکی از علایق اصلی من از حدود ششسالگی، جغرافیای کشورها بوده است و کتابها و نقشههای بسیاری را دیده و بررسی کردهام. تقریباً در همهٔ منابع چاپی و حتا در کتابهای داستانی که از قدیم تا کنون خواندهام، «لسآنجلس» را با نیمفاصله مینوشتهاند. فقط از وقتی که اینترنت و پیامرسانهای اینترنتی آمدهاند و غلطهای نگارشی زیاد شده، «لس آنجلس» را به این صورت (با فاصله) میبینم. فقط «لسآنجلس» هم نبوده که با نیمفاصله نوشته میشده. بسیاری شهرهای دیگر هم هستند (گذشته از نام کشورها و رودها و کوهها و …)؛ مثلاً: پنومپن، پورتاوپرنس، پیونگیانگ، تلآویو، رأسالخیمه، سالتلیکسیتی، سانمارینو، سنپترزبورگ، سنتجورج، ساندیگو، کانزاسسیتی، لاسوگاس، ماردلپلاتا، مکزیکوسیتی، مونتکارلو (یا درستتر: مونتهکارلو)، مونتهویدئو، نیویورک، وینتیان، هنگکنگ، هوشیمینسیتی، … که همه در زبان اصلی/انگلیسی دستکم با یک فاصله نوشته میشوند و این آخری با سه-چهار فاصله. علت این موضوع، همانطور که جناب امیر گفتند، این است که این نامها را در زبان فارسی، بسیط به حساب میآورند و البته دلایل فنی دیگری هم هست که آنها را با نیمفاصله مینویسند.
- @Huji: سپاسگزارم. در خصوص «لسآنجلس/ لس آنجلس» چه نظری دارید؟ این واژه هم نیاز به یکسانسازی دارد. —FarsiNevis (بحث) ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)
- @Khanzadeh: به نظر من هم «سانتافه» بهتر است (من آن را رایجتر یافتهام). این در مورد بقیهٔ «سانتا» ها لزوماً صادق نیست (مثلاً سانتا کلارا و سانتا کروز و سانتا باربارا جدا نوشته میشوند). سانتافه یک استثنای رایج است. — حجت/بحث ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۶ (UTC)
self- + awareness, consciousness
چهار مقاله در ویکیپدیای انگلیسی با این نامهای موجود است که معادلهای فعلی آنها در ویکیپدیای فارسی نیز در جلویشان آمده:
- Awareness: آگاهی
- Consciousness: خودآگاهی
- Self-awareness: خویشتنآگاهی
- Self-consciousness: -
مقاله آخر هنوز معادلی ندارد؛ ولی مثلاً اگر به پشت خودآگاهی یک «خود» دیگر اضافه کنیم یک مقدار مضحک میشود: «خودخودآگاهی»!
ضمناً به ترجمههای فعلی «خودآگاهی» و «خویشتنآگاهی» دقت کنید، اگر کسی برای دفعه اول ببیندشان واقعا گیجکننده و عجیب هستند! انگار در زبان فارسی همین طوری هم هیچ هماهنگیای وجود ندارد. مثلا، ياسر پوراسماعيل، در کتابش با نام «استنفورد ۷... آگاهی» که در ترجمه مقاله «Consciousness» از دانشنامه استنفورد نوشته شده است، از «آگاهی» به عنوان معادل استفاده کرده است، در صورتی که ما در ویکیپدیا آن را برای Awareness به کار می بریم.
با این اوصاف، پیشنهاد میکنم از این به بعد تلاش کنیم از این معادلها استفاده کنیم:
- Awareness: آگاهی
- Consciousness: هشیاری
- Self-awareness: خودآگاهی (= آگاهی نسبت به خود)
- Self-consciousness: خودهشیاری (= هشیاری نسبت به خود)
مزایای این معادلها این هست که:
- از واژههای ملموس که در دیکشنریها هم موجود است استفاده شده.
- یکپارچه است، مثلاً اضافه کردن «-Self» به معادل انگلیسی مانند اضافه کردن «خود» به معادل فارسی است.
- در برخی عبارات ترجمهها بهتر میشود، برای مثال:
- * عبارت «being conscious of something» را که در مقاله en:Consciousness به کار رفته، جالب نیست که به «خودآگاه بودن از چیزی» ترجمه کنیم، اما ترجمه به «هشیاربودن از چیزی» جالب تر است و میتواند با هشیاری = Consciousness هماهنگی و یکپارچگی داشته باشد.
- * عبارت «the conscious awareness of stimuli» را که در همان مقاله به کار رفته، جالب نیست این طور ترجمه کنیم: «آگاهی خودآگاهانه نسبت به محرکها». اما این بهتر به نظر می رسد: «آگاهی هشیارانه نسبت به محرکها».
معایبهای این کار چیست:
- با مطالب در حال حاضر موجود در دیگر جاها هماهنگی ندارد. (اما نکته این جاست که مطالب موجود هم همین طوریش با هم هماهنگی ندارند!)
موافق هستید...؟ متاسفانه من به متون دانشگاهی فارسی زبان در این حوزه دسترسی ندارم. و اگر افرادی که فیلد تخصصیشان همین است کمک کنند خیلی ممنون می شوم.
Masood L (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)
- آشوری برای Awareness معنای اول را هشیاری گفته و معنای دوم آگاهی آورده. همینطور برای Consciousness اول آگاهی و بعد هشیاری. ممنون از پیشنهادتان. مشخص است که مقالههای فعلی نامهای دقیقی ندارند و خوب است اینجا بحث بشود تا به نامهای مناسبی برسیم. mOsior (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۲ (UTC)
- خیلی ممنونم، من به فرهنگ داریوش آشوری دسترسی نداشتم. پس از دید آشوری هر دو معادل مجاز هستند. ولی در مورد اولویتها: به نظرم برعکس باشد مناسبت تر است، مثلا در ترجمه «loss of consciousness» می گوییم «از هوش رفتن». یا در ترجمه «I'm aware of that» می گوییم «من از آن آگاه هستم». بنا بر این موارد نمونه، معتقدم آگاهی باید با awareness نزدیکی بیشتری داشتهباشد. Masood L (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۲ (UTC)
- من هم با برعکس روش آشوری موافقترم. کسی که از هوش رفته و به هوش آمده را با consciousness توصیفش میکنند نه با awareness. یک نفر میتواند conscious باشد اما aware نباشد. در فارسی هم یک نفر میتواند هوشیار باشد اما آگاه نباشد. — حجت/بحث ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۹ (UTC)
- براهنی و همکاران در ترجمهٔ زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد conscious و unconscious و Self-conscious را «هشیار» و «ناهشیار» و «خودهشیار» ترجمه کردهاند، ولی بهنظرم از آنجا که در فارسی معادل «ناخودآگاه» به جای unconscious کاملا جا افتاده است برای وحدت رویهٔ منطقی و حرفهای بهتر است consciousness را معادل «خودآگاهی» بگیریم. حمل هوشیاری بر consciousness مثلا در loss of consciousness اشتراک لفظ با یک عبارت پزشکی است که دقیقا مترادف منظور روانشناختی و فلسفیش نیست. آگاهی برای awareness هم متناسب است. مشکل self-awareness را هم میتوان با تقلب و خویشتنآگاهی گذاشتنش حل کرد. —N
ightD ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۵ (UTC)- @Nightdevil: درود دوست عزیز. خیلی ممنون بابت پاسخ. یک سوال در ابتدا دارم: با توجه به این که در زبان فارسی «تکامل» از «فرگشت» جاافتادهتر و مانوستر است، اما ما در ویکیپدیا عبارتی دیگر را جا انداخته ایم، آیا ایرادی می بینید در این که در این جا هم از عبارت کمتر متداول استفاده کنیم؟ چون همان طور که خودتان فرمودید ظاهرا اصطلاحات دیگر هم مورد استفاده قرار می گیرد. من تصور می کنم ترجمه un/conscious به نا/خودآگاه صرفا یک تصمیم نه چندان جالب بوده که در متون روانشناسی بیشتر جا افتاده و ذهنمان عادت کرده (به خاطر همان عبارت معروف و قدیمی ضمیر نا/خودآگاه). من غیر از عبارت loss of consciousness مثال های دیگری هم ارائه دادم که آن مثالها از خود مقالات مربوطه در ویکی پدیا هست. در مثالهای دیگر، با ترجمه conscious و مشتقاتش به خودآگاه اغلب جملهها و عبارات گنگ و عجیبغریب میشود (خود self-consciousness هم مثال بدی نیست)، معلوم است ک یک جای کار میلنگد. برای روانتر کردن متون و ادامه دادن به همان رسم قدیم، تنها راهی که می ماند این است که اشکال مختلف conscious در جملات انگلیسی را به واژههای مختلفی در فارسی ترجمه کنیمَ، که کار کثیفی به نظر می رسد! : ) اصولا غیر از وفاداری به یک اشتباه رایج قدیمی در انتخاب واژه، فکر می کنم دلیل خوب دیگری برای این کار نداشته باشیم؟ به نظرم ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. ولی خب باز نظر شما دوست عزیز که با تجربه تر و حرفه ای تر هستید مهمتر است. Masood L (بحث) ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)
- @Masood L: سلام. فرگشت را ما (کاربران ویکیپدیا) نساختهایم، داریوش آشوری ساخته و فرهنگستان پیشنهادش کرده و قبل از ویکیپدیا هم رواج نسبی داشته. ولی با شما موافقم که اگر از همان اول معادل مناسبتری برای unconscious برگزیده میشد الان هم کار ما راحتتر بود و هم این مفاهیم در ذهن جمعی فارسیزبانان واضحتر مینمود. در هر حال معادلهای پیشنهادی شما نارایج نیستند و معادل دیگری که مطمئنا از آنها بهتر باشد دستکم به ذهن من نمیرسد. کمی صبر کنید و اگر کس دیگری نظری نداشت عنوان مقالهها را عوض کنید.`—N
ightD ۲۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
- @Masood L: سلام. فرگشت را ما (کاربران ویکیپدیا) نساختهایم، داریوش آشوری ساخته و فرهنگستان پیشنهادش کرده و قبل از ویکیپدیا هم رواج نسبی داشته. ولی با شما موافقم که اگر از همان اول معادل مناسبتری برای unconscious برگزیده میشد الان هم کار ما راحتتر بود و هم این مفاهیم در ذهن جمعی فارسیزبانان واضحتر مینمود. در هر حال معادلهای پیشنهادی شما نارایج نیستند و معادل دیگری که مطمئنا از آنها بهتر باشد دستکم به ذهن من نمیرسد. کمی صبر کنید و اگر کس دیگری نظری نداشت عنوان مقالهها را عوض کنید.`—N
- @Nightdevil: درود دوست عزیز. خیلی ممنون بابت پاسخ. یک سوال در ابتدا دارم: با توجه به این که در زبان فارسی «تکامل» از «فرگشت» جاافتادهتر و مانوستر است، اما ما در ویکیپدیا عبارتی دیگر را جا انداخته ایم، آیا ایرادی می بینید در این که در این جا هم از عبارت کمتر متداول استفاده کنیم؟ چون همان طور که خودتان فرمودید ظاهرا اصطلاحات دیگر هم مورد استفاده قرار می گیرد. من تصور می کنم ترجمه un/conscious به نا/خودآگاه صرفا یک تصمیم نه چندان جالب بوده که در متون روانشناسی بیشتر جا افتاده و ذهنمان عادت کرده (به خاطر همان عبارت معروف و قدیمی ضمیر نا/خودآگاه). من غیر از عبارت loss of consciousness مثال های دیگری هم ارائه دادم که آن مثالها از خود مقالات مربوطه در ویکی پدیا هست. در مثالهای دیگر، با ترجمه conscious و مشتقاتش به خودآگاه اغلب جملهها و عبارات گنگ و عجیبغریب میشود (خود self-consciousness هم مثال بدی نیست)، معلوم است ک یک جای کار میلنگد. برای روانتر کردن متون و ادامه دادن به همان رسم قدیم، تنها راهی که می ماند این است که اشکال مختلف conscious در جملات انگلیسی را به واژههای مختلفی در فارسی ترجمه کنیمَ، که کار کثیفی به نظر می رسد! : ) اصولا غیر از وفاداری به یک اشتباه رایج قدیمی در انتخاب واژه، فکر می کنم دلیل خوب دیگری برای این کار نداشته باشیم؟ به نظرم ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. ولی خب باز نظر شما دوست عزیز که با تجربه تر و حرفه ای تر هستید مهمتر است. Masood L (بحث) ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)
- براهنی و همکاران در ترجمهٔ زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد conscious و unconscious و Self-conscious را «هشیار» و «ناهشیار» و «خودهشیار» ترجمه کردهاند، ولی بهنظرم از آنجا که در فارسی معادل «ناخودآگاه» به جای unconscious کاملا جا افتاده است برای وحدت رویهٔ منطقی و حرفهای بهتر است consciousness را معادل «خودآگاهی» بگیریم. حمل هوشیاری بر consciousness مثلا در loss of consciousness اشتراک لفظ با یک عبارت پزشکی است که دقیقا مترادف منظور روانشناختی و فلسفیش نیست. آگاهی برای awareness هم متناسب است. مشکل self-awareness را هم میتوان با تقلب و خویشتنآگاهی گذاشتنش حل کرد. —N
- من هم با برعکس روش آشوری موافقترم. کسی که از هوش رفته و به هوش آمده را با consciousness توصیفش میکنند نه با awareness. یک نفر میتواند conscious باشد اما aware نباشد. در فارسی هم یک نفر میتواند هوشیار باشد اما آگاه نباشد. — حجت/بحث ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۹ (UTC)
- خیلی ممنونم، من به فرهنگ داریوش آشوری دسترسی نداشتم. پس از دید آشوری هر دو معادل مجاز هستند. ولی در مورد اولویتها: به نظرم برعکس باشد مناسبت تر است، مثلا در ترجمه «loss of consciousness» می گوییم «از هوش رفتن». یا در ترجمه «I'm aware of that» می گوییم «من از آن آگاه هستم». بنا بر این موارد نمونه، معتقدم آگاهی باید با awareness نزدیکی بیشتری داشتهباشد. Masood L (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۲ (UTC)
- @Masood L: با تشکر از دقت شما، تمامی این مواردی که نام بردید، مفاهیم روانشناسی-عصبشناختی (و گاهی فلسفی) هستند و باید از همان منظر و در همان حوزه ترجمه شوند (و نه آنچه در افواه مردم کوچهوبازار رایج است و واژهنامههای رایج نیز، بر همانها اشاره دارد). در متون روانشناسی-نوروساینس هم همانها رواج دارد که شما اشاره کردید:
- Awareness: آگاهی
- Consciousness: هشیاری
- Self-awareness: خودآگاهی
- Self-consciousness: خودهشیاری
- @Masood L: با تشکر از دقت شما، تمامی این مواردی که نام بردید، مفاهیم روانشناسی-عصبشناختی (و گاهی فلسفی) هستند و باید از همان منظر و در همان حوزه ترجمه شوند (و نه آنچه در افواه مردم کوچهوبازار رایج است و واژهنامههای رایج نیز، بر همانها اشاره دارد). در متون روانشناسی-نوروساینس هم همانها رواج دارد که شما اشاره کردید:
- ترجمهٔ دقیق این مفاهیم از آنجا حائز اهمیت است که awareness گاهی در دلِ تعاریف مرتبط با Consciousness وجود دارد. مثلاً:
- Consciousness is the awareness of internal and external stimuli
- The unconscious contains thoughts, memories, and desires that are well below the surface of conscious awareness but that nonetheless exert great influence on behaviour
- همچنین زیگموند فروید آگاهی (Awareness) را به سه سطح تقسیم میکرد: (۱) The conscious؛ (۲) The preconscious و (۳) The unconscious
- در نتیجه من با شیوهٔ بکاررفته در فرهنگ داریوش آشوری موافق نیستم و نمیتوان به عنوان مثال هر دو ترجمه «هشیاری» و «آگاهی» را «بهجای یکدیگر» (interchangeably) برای Consciousness و Awareness بکار برد. ترجمهٔ بهتر، همان است که شما اشاره کردید که منطبق بر کتاب مرجع «زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد» است. با احترام Tisfoon (بحث) ۲۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- ترجمهٔ دقیق این مفاهیم از آنجا حائز اهمیت است که awareness گاهی در دلِ تعاریف مرتبط با Consciousness وجود دارد. مثلاً:
- خیلی ممنون بابت نظر همه دوستان. پس من با این حساب مقالات را ویرایش میکنم و هر وقت آماده شد درخواست انتقال میدهم. با تشکر. Masood L (بحث) ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)