ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی
![]() رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۶ |
نگارش صحیح ضد افترا
[ویرایش]با سلام، در بحثی که با یکی از کاربران گرامی شکل گرفت، موضوع چسباندن یا نچسباندن کلمهٔ ضد را به کلمهٔ بعد از آن به طور کلی بررسی کردیم و هماکنون به نظرات سایر ویرایشگران نیاز داریم. برای سهولت و تمرکز بهتر، تصمیم گرفتیم که تنها یکی از موارد مطرح شده در آن مبحث را به عنوان نمونه در اینجا مطرح و بررسی کنیم و برای سایر موارد از آن ایده بگیریم (در صورت تمایل سایر موارد را نیز در مبحث پیوندشده میتوانید بیابید). حال سؤال این است: وقتی کلمهٔ «ضد» میخواهد بر کلمهٔ بعد از خود (در این نمونه، «افترا») تآثیر بگذارد، نتیجهٔ درست آن «ضدافترا» است یا «ضد افترا»؟ Alfa80 (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)
نظر: @Alfa80 درود. در استفاده از نیمفاصله نباید افراط کرد. یکی از آن موارد همین واژه «ضد» است. واژه «ضد» یکی از آن منفیسازهایی است که باید با واژهٔ بعدی فاصله داشته باشد تا استقلال معنایی خود رو حفظ کند (همانند منفیسازهایی چون: عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون) و با منفیسازهایی چون «بی» و «نا» که بهخودیخود استقلال ندارند (و باید با نیمفاصله نوشته شوند) فرق میکند. مثلاً ضدزنگ (به شکلِ «یک واحدِ خواندنی») درست نیست و ضدِ زنگ صحیح است. ضدِ افترا هم بهتر است جدا نوشته شود، چون «تک واحدِ خواندنی» نیست. همچنان است ترکیبهایی چون «ضد او»، «ضد آن»، «ضد استرس»، «ضد آفتاب»، «ضد انجماد» و غیره. Tisfoon (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)
- @Tisfoon گرامی سپاس از پاسختان. من هم همین نظر را دارم. بهنظر میرسد جدا و با فاصله بهتر است (هرچند در این مورد، که کلمهٔ اول با نویسهٔ «د» پایان میپذیرد، اگر چسبانده هم میشدند نیازی به استفاده از نیمفاصله نبود). در کل تعداد وقوع این نوع نگارش در ترکیباتی که با «ضد» شروع میشوند به نظر میرسد زیاد باشد و در صورت تصمیم برای اصلاح آن به راندن ربات نیاز است. Alfa80 (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)
- @Alfa80 و Tisfoon: درود بر شما. ضد در فارسی در دو شکل به کار میرود. یکی همانند پیشوند انگلیسی «Anti» که در فارسی هم مانند آن تبدیل به پیشوند «ضد» میشود و بهتر است همانند انگلیسی بدون فاصله یا با نیمفاصله بنویسیم. دیگری «ضد» به عنوان یک واژۀ مستقل در برابر واژۀ انگلیسی Against هست که اگرچه در فارسی با واژۀ ضد هم ترجمه میشود، اما بهتر است مانند بسیاری از موارد دیگر از واژۀ «علیه» استفاده کنیم. متاسفانه در ترجمه فارسی اینها تفکیک نمیشوند. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)
- @Tisfoon گرامی سپاس از پاسختان. من هم همین نظر را دارم. بهنظر میرسد جدا و با فاصله بهتر است (هرچند در این مورد، که کلمهٔ اول با نویسهٔ «د» پایان میپذیرد، اگر چسبانده هم میشدند نیازی به استفاده از نیمفاصله نبود). در کل تعداد وقوع این نوع نگارش در ترکیباتی که با «ضد» شروع میشوند به نظر میرسد زیاد باشد و در صورت تصمیم برای اصلاح آن به راندن ربات نیاز است. Alfa80 (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)
- @AKhaleghizadeh ممنون از پاسختان. اگر اشتباه نکنم نیمفاصله امکانی مختص به خطِ ماست و علاوهبر اینها، ساختار حروف و نگارش در این دو زبان متفاوت است و ما نباید برای نگارش فارسی، به نگارش انگلیسی استناد کنیم (چون فرمودهاید: «بهتر است همانند انگلیسی بدون فاصله یا با نیمفاصله بنویسیم»). در انگلیسی مینویسند Anti Inflammatory (یا Anti-Inflammatory) بعد من میبینم در فارسی برخی این دو را به هم میچسبانند و مینویسند «ضدالتهاب». همانطور که در بالا توضیح دادم «ضد» منفیسازی مستقل است و استقلال معنایی دارد و بهتر است به کلمهٔ بعدی خود نچسبد؛ تا نظر شما و سایر بزرگواران چه باشد. Tisfoon (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)
- @Tisfoon: درودی دوباره بر شما. البته در انگلیسی نیز به دو شکل است که با یا بدون خط تیر (-) مینویسند که بستگی به انگلیسی آمریکایی یا بریتیش دارد. برای فارسی من نظرم رو بیشتر با کتاب فرهنگ املایی خط فارسی منطبق کردم که این واژه را همانند انگلیسی به عنوان پیشوند در نظر گرفته و برای واژههای زیر به صورت نیمفاصله آورده است: «ضدآب، ضدآفتاب، ضدارزش، ضدبرق، ضدچروک، ضدخش، ضدخوردگی، ضددولتی، ضدرنگ، ضدزنگ، ضدشورش، ضدشوره، ضدضربه، ضدعفونیکننده، ضدنفر و ضدیخ». به هر حال گروهی از ادبدوستان و فارسیشناسان، برای اینها بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند و منبع آن را هم منتشر کردند. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)
- @AKhaleghizadeh گرچه بنده دلِ خوشی از فرهنگستان فعلی ندارم و مصوباتشان هم بینقص نیست و اصولا این مصوبات، پیشنهادی است و نه الزامآور؛ با این حال چون شما حرفتان مستند است و به منبعی استناد کردهاید، استدلالتان وزن بیشتری از نظر من دارد و به همین سبب مخالفتی با پیشنهاد جنابعالی ندارم. با احترام Tisfoon (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)
- @Tisfoon: درودی دوباره بر شما. البته در انگلیسی نیز به دو شکل است که با یا بدون خط تیر (-) مینویسند که بستگی به انگلیسی آمریکایی یا بریتیش دارد. برای فارسی من نظرم رو بیشتر با کتاب فرهنگ املایی خط فارسی منطبق کردم که این واژه را همانند انگلیسی به عنوان پیشوند در نظر گرفته و برای واژههای زیر به صورت نیمفاصله آورده است: «ضدآب، ضدآفتاب، ضدارزش، ضدبرق، ضدچروک، ضدخش، ضدخوردگی، ضددولتی، ضدرنگ، ضدزنگ، ضدشورش، ضدشوره، ضدضربه، ضدعفونیکننده، ضدنفر و ضدیخ». به هر حال گروهی از ادبدوستان و فارسیشناسان، برای اینها بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند و منبع آن را هم منتشر کردند. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)
- @AKhaleghizadeh ممنون از پاسختان. اگر اشتباه نکنم نیمفاصله امکانی مختص به خطِ ماست و علاوهبر اینها، ساختار حروف و نگارش در این دو زبان متفاوت است و ما نباید برای نگارش فارسی، به نگارش انگلیسی استناد کنیم (چون فرمودهاید: «بهتر است همانند انگلیسی بدون فاصله یا با نیمفاصله بنویسیم»). در انگلیسی مینویسند Anti Inflammatory (یا Anti-Inflammatory) بعد من میبینم در فارسی برخی این دو را به هم میچسبانند و مینویسند «ضدالتهاب». همانطور که در بالا توضیح دادم «ضد» منفیسازی مستقل است و استقلال معنایی دارد و بهتر است به کلمهٔ بعدی خود نچسبد؛ تا نظر شما و سایر بزرگواران چه باشد. Tisfoon (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)
- فاصله بین دوکلمه به مفهوم مکث در خواندن است. درحالیکه در عبارت "ضدافترا" ما نه تنها مکث نداریم بلکه حتی نوعی تشدید بر "د" ضد شنیده میشود. بنابراین فاصله امریست منتفی. Greendream60 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)
Reboot
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: Reboot
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: بازی کامپیوتری
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Template:Team17
- توضیحات: این کلمه در دسته بندی بازی های کامپیوتر شرکت تیم 17 به کار رفته است که معادل فارسی برایش نیست.--Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)
- @Hulu2024: فکر میکنم «بازسازی» معادل دقیقی برای reboot است. ارادتمند WASP ☏ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)
- @WASP-Outis آخه ساختن معادل build می شود. Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)
- @Hulu2024: کلمه «Reboot» به معنای شروع مجدد است. در حوزه بازی سازی به بازسازی یک بازی قدیمی اطلاق میشود. در همین زمینه ما کلمات «remake» یا «remaster» را نیز داریم که با Reboot تفاوت هایی دارد.
- در ریبوت، داستان بازی یا شخصیت های بازی ممکن از تغییر کند. همچنین گیم پلی بازی ممکن است تفاوت داشته باشد.
- اما در remaster همان بازی دقیقا بازسازی میشود (برای تطابق با سیستم های کامپیوتری جدیدتر)
- به عبارتی در reboot کل بازی از اول دوباره برنامه نویسی میشود.
- بنابرین من فکر میکنم میتوانیم معادل فارسی reboot را بازسازی و معادل remaster را ارتقاء کیفیت در نظر بگیریم. البته که همان استفاده از عبارت ریمستر با توجه به وپ:رایج منطقیتر است. ارادتمند WASP ☏ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)
- @Hulu2024@WASP-Outis
- ظاهرا معادل تحت الفظی
- Reboot در زبان فارسی «باز آستین بالا زدن» است که نمیدانم کمکی به این بحث میکند یا نه؟ اربابی دوم (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)
- @اربابی دوم جان ؟ آستین لباس از کجا آمد؟ Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۳ (UTC)
- @Hulu2024 ظاهرا در زبان انگلیسی اصطلاح Reboot از Bootstrapping
ریشه گرفته است که اصطلاحی قدیمی است. Bootstrap به معنی آویزه کوچک پشت چکمه است که میتوان به کمک آنها چکمه ها را با دو انگشت یک دست بلند کرد. Bootstrapping به معنی چکمه ها را به دست گرفتن است و اشاره به اقدام کوچکی دارد که میتواند مقدمه کاری بزرگ باشد. مانند کسی که میخواهد از رودخانه عبور کند و به اصطلاح به آب بزند و این عمل را با در آوردن کفشهایش شروع میکند. در فارسی هم، آستین بالا زدن ، اشاره به مفهوم مشابه ای دارد. اربابی دوم (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۲ (UTC)
- @Hulu2024 ظاهرا در زبان انگلیسی اصطلاح Reboot از Bootstrapping
- @اربابی دوم جان ؟ آستین لباس از کجا آمد؟ Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۳ (UTC)
- این سه اصطلاح در دنیای فیلم، بازی و رسانههای دیگر، تفاوتهای مشخصی دارند:
- 1. Reboot (ریبوت): بازآفرینی یک فرنچایز یا مجموعه با تغییرات اساسی. داستان، شخصیتها و جهان بازسازی میشود، اما لزوماً ارتباطی با نسخههای قبلی ندارد[۱]. نمونهها:
- Batman Begins (2005) (ریبوت مجموعهی بتمن)
- Spider-Man: Homecoming (2017) (ریبوت مرد عنکبوتی پس از نسخهی سم ریمی و اندرو گارفیلد)
- 2. Remake (ریمیک): بازسازی یک اثر با حفظ کلیت داستان اما با تغییرات در سبک روایت، جلوههای بصری، و گاهی اوقات شخصیتها. معمولاً نسبت به نسخهی اصلی وفادارتر از ریبوت است. نمونه:
- Resident Evil 2 Remake (2019) (بازسازی کامل بازی کلاسیک 1998)
- 3. Remaster (ریمستر): نسخهی بهبودیافتهی یک اثر بدون تغییرات اساسی در محتوای آن. معمولاً شامل ارتقای کیفیت تصویر، صدا، یا بهینهسازی برای سختافزارهای جدید است. نمونه:
- The Last of Us Remastered (2014)
- طرداً للباب (فقط در بازیها):
- 4. Deluxe Edition (نسخهی دیلاکس): معمولاً شامل بازی اصلی به همراه چندین محتوای اضافی (DLC)، اسکینها، آیتمهای دیجیتالی یا موسیقی متن است. در مقایسه با نسخهی استاندارد، ارزش بیشتری دارد اما به اندازهی نسخههای کاملتر محتوا ندارد. مثال:
- Cyberpunk 2077 Deluxe Edition (شامل کتاب هنری و آیتمهای دیجیتالی اضافی).
- 5. Ultimate Edition (نسخهی آلتیمیت / نهایی): نسخهای کاملتر از Deluxe Edition که شامل همهی DLCها، Season Pass، و برخی محتوای اختصاصی میشود. مثال:
- Red Dead Redemption 2 Ultimate Edition
- 6. Complete Edition: کاملترین پک کخ شامل همه چیر است. مثال:
- The Witcher 3: Wild Hunt – Complete Edition
- 7. GOTY Edition (نسخهی بازی سال – Game of the Year Edition) برای بازیهایی که جایزهی "بازی سال" (GOTY) را از رسانهها دریافت کردهاند، منتشر میشود. همانند بک برچسب درجهیک روی میوه یا کالاها. بنا به گفته کاربران معمولاً شامل بازی اصلی و تمام DLCهای عرضهشده تا آن زمان است. مثال:
- The Witcher 3: Wild Hunt - GOTY Edition
- پیشنهاد ترجمه با عنایت به حفظ مفهوم اصطلاحات تخصصی:
- Reboot
- ترجیحاً از «ریبوت» استفاده شود. این واژه به معنای «شروع یا بازآفرینی مجدد» است که در متون تخصصی، همزمان هم بار فنی (مانند ریست کردن سیستم) و هم معنای بازنگری در فرنچایز را القا میکند. هیچ واژه فارسی شامل این مفاهیم نمیشود.
- Remake
- وامواژه با آوا نگاری «ریمیک» به عنوان برگردان رایج استفاده میشود. این واژه تأکید بر «بازساخت یا بازتولید» اثر اصلی دارد و در متون تخصصی همان مفهوم را به خوبی منتقل میکند.
- Remaster
- معمولاً وامواژه با آوا نگاری «ریمستر» به کار میرود. این واژه بیانگر فرآیند بهبود فنی (تصویری، صوتی و...) نسخه قدیمی بدون تغییر در محتوای اصلی است. واژههایی مانند: یهیود یافته یا ارتقا کیفیت از جهت اطلاق، اعم از این مفهوم هستند.
- Deluxe Edition:
- در متون تخصصی، اغلب از «نسخه دیلاکس» استفاده میشود؛ اگرچه از «نسخه فاخر» نیز به عنوان معادل فارسی بهره برده میشود. هر دو واژه مفهوم ارائهشده از محتوا و امکانات اضافی نسبت به نسخه استاندارد را به تصویر میکشند.
- Ultimate Edition:
- ترجیحاً از «نسخه آلتیمیت» استفاده میشود؛ زیرا این واژه به صورت تخصصی همان نسخهی جامع و کامل (با تمامی محتواهای جانبی) را توصیف میکند. برخی نیز از «نسخه نهایی» استفاده میکنند اما «آلتیمیت» در صنعت بازی و فیلم بیشتر رواج دارد.
- GOTY Edition:
- معادل پذیرفتهشده «نسخه بازی سال» است[۲]؛ این ترجمه بهخوبی مفهوم نسخهای را که پس از موفقیت قابل توجه، شامل تمامی DLCها یا بهروزرسانیهای منتشرشده میشود، منتقل میکند اما از جهت منطقی و ساختاری ایرادات واضحی دارد. Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)
- @WASP-Outis آخه ساختن معادل build می شود. Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)
برای این مورد من پیشنهاد می کنم بازشروع را معادل قرار دهیم
البته این تنها مشکل معادل فارسی حوزه بازی ویدئویی تنها نیست، برای واژه های Remaster و Remake هم به اجماع رسمی نرسیده ایم و من آن ها را به ترتیب بازسازی و بازخلق معادل سازی کرده ام اگر معادل بهتری دارید بیان کنید Kasra092 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)
- @Vikay جهت اطلاع Kasra092 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
- @Hulu2024@Kasra092@WASP-Outis
- من پیشنهاد میکنم که در موارد این چنین به آوانگاری بسنده شود. وام گرفتن یک اصطلاح بیگانه از زبان واسط یک راه حل آزموده در طول تاریخ و گستره حغرافیای فرهنگی بوده است. هنوز کلماتی با ریشه عربی، ترکی و فارسی در زبان های اروپایی وجود دارند. در حال حاضر در اکثر زبانهای غیر انگلیسی کلمه Reboot آوانگاری شده است. اگر کلمه مناسبی به فارسی ابداع شده و موفق شود، حتما و حتی بی نیاز به ویکی فارسی رواج یافته و دیر یا زود راه خود را به ویکیپدیا باز خواهد کرد. اربابی دوم (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)
لایک ارادتمند WASP ☏ ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- من چند وقت پیش عنوان این موضوع را به ریبوت برگرداندم، چون مخالفتی با انتقال وجود نداشت. نباید در استفاده از معادلها افراطی بود و هرجایی هر واژهٔ چرتی را تصویب کرد، فوراً ما هم از آن واژه استفاده کنیم. البته این به اجماع کاربران هم بستگی دارد. آرامش (بحث • مشارکتها) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
منابع
- ↑ https://vigiato.net/p/468343
- ↑ نسخه ی GoTY عنوان The Witcher 3: Wild Hunt، بهترین بازی سال 2015، رسماً تأیید شد|https://digiato.com/article/2016/07/07/نسخه-ی-goty-بازی-the-witcher-3-wild-hunt،-بهترین-بازی-سال-2015،-رس
Emeritus = بازنشستگی افتخاری؟
[ویرایش]من برای واژه Emeritus به غیر از ویکی فارسی منبعی نیافتم. امریتوس به معنی «بازنشستگی با حفظ امتیازات شغلی» است که در ویکی فارسی به صورت بازنشستگی افتخاری معادل سازی شده است. آیا واژه بهتر و یا احیانا مصطلح سراغ دارید؟ از آنجایی که در ویکی عربی، مقالهٔ همسنگی هنوز وجود ندارد، من همان «امریتوس» را فعلا مناسبتر می دانم. اربابی دوم (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۲ (UTC)
- این مفهوم در جامعه ما مصداقهای زیادی دارد اما برای آن لفظی وضع نشده است. اگر چه که در ترجمههای فرانسه و آلمانی نیز به همین منوال است و از واژگانی با بار معنایی بازنشسته و افتخار استفاده شده.
- در بعضی جاها کاربران «بازنشسته (با حفظ عنوان)» یا «بازنشستگی افتخاری» را پیشنهاد دادهاند.
- با توجه به نوع استعمال این عنوان در بین این قشر «بازنشستگی افتخاری» و «بازنشستگی» به صورت صورت مطلق سازگاری بیشتری دارد و ملموستر است. عنایت داشته باشید به https://rc.majlis.ir/fa/law/show/128263 و https://apll.ir/1402/06/12/سعادتِ-یک-عمر-اندیشدن-و-ملاحظات-اخلاقی/
- ملاحظه: ترجمه این واژه به صورت مصدری، قطعا اشتباه است و باید به صورت بازنشسته باشد.
- معادل یابی طبق اصول و ضوابط واژه گزینی مصوب فرهنگستان:
- معادل مفهومی: عنواندار بازنشسته یا بازنشسته با حفظ عنوان یا بازنشسته افتخاری
- گردهبرداری: بازنشسته
- Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
- @Abmarvi95
- به نظر من، عبارت «بازنشسته با حفظ عنوان» هرچند طولانیتر است، اما مفهوم را دقیقتر منتقل میکند. در مقابل، «بازنشسته افتخاری» ممکن است ابهام ایجاد کند و این تصور را به وجود آورد که فرد به دلیل خدمات خاص و برجسته، پیش از موعد بازنشسته شده و این امتیاز به او اعطا شده است. این برداشت در مورد استادان دانشگاه نادرست خواهد بود، چراکه بازنشستگی زودهنگام برای آنان لزوماً یک امتیاز محسوب نمیشود. بااینحال، در برخی حرفهها، بازنشستگی زودتر از موعد مطلوب است و اصطلاح «بازنشسته افتخاری» نیز لزوماً اشاره مستقیمی به جایگاه علمی فرد ندارد.
- ایکاش فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این زمینه فعالتر عمل میکرد. بسیاری از اصطلاحات و واژههای پیشنهادی، قابلیت انتقال دقیق معنا را دارند و تنها به یک قرارداد زبانی نیازمندند که وضع آن در حیطه صلاحیت فرهنگستان است. برای مثال، ترکیبی مانند «بازنشسته امیر» که پیشینه و رواجی در زبان فارسی ندارد، میتواند با پشتوانه یک مصوبه رسمی، بهعنوان یک اصطلاح قراردادی وارد زبان فارسی شده و تثبیت یابد. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)
- بله؛ این ترجمه با توصیف مفهومی Oxford Dictionary و Cambridge سازگاری بیشتری دارد.
- Oxford: used before or after a title to show that a person, usually a university teacher, keeps the title as an honour, although he or she has stopped working
- Cambridge: no longer having a position, especially in a college or university, but keeping the title of the position
- البته پیرو مطلب شما حول وضعقراردادی اینکه واژهگزینی بخواهد متکی بر یک نهاد سازمانی باشد، با حقیقت و لطافت زبان تناقض دارد. وضع کار جامعه است و نه یک فرایند ساختاری. یا میتوان در مواردی ساختار گزینی را متخصصان مربوط سپرد. عنایت داشته باشید به منطق آرگانون، پیشگفتار مترجم، ترجمه میر شمسالدین ادیبسلطانی یا [۱]https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1_%D8%B4%D9%85%D8%B3%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C#:~:text=%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%20%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D8%B4,%D8%A8%D9%87%20%DB%8C%DA%A9%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA.
- Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)
- @Abmarvi95
- بیتردید، واژهگزینی اگر صرفاً متکی بر یک نهاد سازمانی باشد، ممکن است با پویایی و لطافت زبان در تضاد قرار گیرد. بااینحال، واژهگزینی در انحصار نهادهایی مانند فرهنگستان زبان فارسی نیست؛ چنین نهادهایی، که در بسیاری از کشورها وجود دارند، نقش نظارتی و هدایتگر در تحولات زبانی ایفا میکنند. وظیفهی آنها بهویژه در مواردی پررنگتر میشود که ترجمهی یک اصطلاح به چالش کشیده شده یا نیاز به تدوین و ترویج معادلهای مناسب احساس میشود.
- در دنیای امروز، با سرعت فزایندهی تحولات علمی، فرهنگی و صنعتی، شیوههای سنتی بهتنهایی پاسخگو نیستند و وجود نهادی مسئول و کارآمد برای هماهنگی و ساماندهی واژهگزینی ضروری به نظر میرسد. البته، آنچه جای بحث دارد، بیشتر در حوزهٔ سیاستگذاریها و شیوههای اجرایی این نهادهاست؛ امری که باید به گونهای مدیریت شود که لطافت و اصالت زبان فارسی محفوظ بماند. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)
آیا بهتر نیست که افزودن (فیلم) به دنبال عنوان فیلمها الزامی شود؟
[ویرایش]امروز حین ترجمه یک مقاله به دنبال معادلی برای Protocol (science) می گشتم. چون در ویکی فارسی معادلی نبود به سراغ صفحه ابهام زدایی رفتم و نهایتا تشریفات (دیپلماسی) را پیدا کردم که معادل Protocol (diplomacy) است. بر اساس این یافته ها کلمه تشریفات را جستجو کردم. از یافتن صفحه تشریفات اول خوشحال شدم. اما بعد متوجه شدم که مربوط به یک فیلم است. این اولین بار نبود. اصطلاحات فلسفی، مذهبی، علمی و فنی بسیاری وجود دارند که به علت تشابه اسمی با فیلمها ایجاد ابهام میکنند. آیا بهتر نیست که افزودن (فیلم) به دنبال عنوان فیلمها الزامی شود؟ اربابی دوم (بحث) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)
- خیر. وپ:تک و وپ:کاربرد اصلی را مطالعه کنید.-- SunfyreT ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۱:۳۳ (UTC)
- @Sunfyre
- با احترام،
- در حالی که وپ:تک و وپ:کاربرد اصلی راهنماییهای مفیدی ارائه میدهند، اما لزوماً بهترین و نهاییترین راهکار ممکن نیستند و ممکن است جای بحث و بررسی بیشتری داشته باشند. مشکل ایجاد ابهام به دلیل تشابه اسمی میان فیلمها و اصطلاحات علمی، فلسفی، مذهبی و فنی مسئلهای رایج است.
- اگرچه الزام به افزودن «(فیلم)» به دنبال نام فیلمها ممکن است راهحلی برای کاهش این ابهام باشد، اما در عوض میتوان بر لزوم ایجاد و تکمیل صفحات ابهامزدایی تأکید بیشتری داشت. این امر به کاربران کمک میکند تا راحتتر به معنای موردنظر خود دست یابند.
- همچنین، پیشنهاد میکنم وپ:خزش را مطالعه کنید، چرا که ممکن است در این زمینه نکات مفیدی ارائه دهد.
- با سپاس. اربابی دوم (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۳۵ (UTC)
- @اربابی دوم: درود بر شما. مشکلی که بیان فرمودید رو درک میکنم و تا اندازهای با پیشنهاد شما موافقم ولی نمیتوان به عنوان یک امر الزامآور بیان کرد. بهتر است هر زمان که به چنین مواردی برخوردید، تلاش بفرمایید تا صفحۀ اصلی یا ابهامزدایی آن را ایجاد کنید و بدین ترتیب، برای نام فیلم ابهامزدایی بفرمایید. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)
- @AKhaleghizadeh
بله با شما موافقم. واقعا به ایجاد، گسترش و نظم صفحههای ابهامزدایی نیاز است. اربابی دوم (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)
Curdled
[ویرایش]لطفا برای کلمه Curdled که دلمهشده ترجمه شده است، معادل فارسی مناسب ارائه دهید. Behnam mancini (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)
- @Behnam mancini
- بسته به متن، در شکل عمومی خود، شاید از لخته شده بتوان استفاده کرد. به هرحال در ویکی فارسی Flocculation با لختهسازی معادل سازی شده است. (نگاه کنید به Curdling)
- یک مورد دیگر کلچیده است. اربابی دوم (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۰ (UTC)
Churnalism معادل فارسی
[ویرایش]حوزه خبرنگاری
اصطلاح Churnalism بیشتر در نقد روزنامهنگاری مدرن و تأثیرات رسانههای دیجیتال مطرح میشود، زیرا بسیاری از رسانهها بهجای تحقیقات مستقل، به تکرار و بازنویسی اخبار موجود بسنده میکنند.
پیشنهاد:
- روزنامهنگاری تنبل
- خبرنویسی تکراری
- روزنامهنگاری چرخهای
- خبرنویسی بازاری
- خبرگردانی
- ….؟
اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)
- پیشنهادهای شما (مثل «روزنامهنگاری تنبل» یا «خبرنویسی تکراری») بهدلیل عدم انتقال کاملِ معنای ساختاری، اقتصادی، و انتقادیِ Churnalism مناسب نیستند. این اصطلاح نهتنها به «تنبلی» یا «تکرار» فردی اشاره دارد، بلکه نقدی نظاممند به سیستم رسانههاست که بهدلیل فشارهای مالی/زمانی، بهجای تولید محتوای اصیل، به بازچرخانیِ مکانیکیِ اخبار ازپیشساخته متکیاند.
- - «روزنامهنگاری تنبل»: این اصطلاح بیشتر به رفتار فردی اشاره میکند، درحالی که Churnalism یک فرایند نظاممند است.
- - «خبرنویسی تکراری»: Churnalism لزوماً به «تکرار» خبرها مربوط نمیشود. «تکراری» بیشتر به بازنشر همان خبر در رسانههای مختلف اشاره دارد، نه به مکانیسم تولید محتوا.
- - «روزنامهنگاری چرخهای»: واژهٔ «چرخهای» بار معنایی تکرارپذیری برنامهریزیشده را میرساند، نه کاهش کیفیت به دلیل شتاب. البته مشخصا بار معنایی مورد نظرتان، متفاوت است اما معنی لغوی و تبادر واژه اینچنین است.
- - «خبرنویسی بازاری»: متوجه وجه تسمیه مورد نظرتان نمیشوم.
- - «خبرگردانی»: به نظر مناسبتر است.
- پیشنهادات:
- وام واژه/آوارهنگاری «چورنالیسم» (با توضیح: ترکیب «چرخش سریع/زیر و رو کردن» + «ژورنالیسم»). برای حفظ اصطلاحشناسی تخصصی
- «روزنامهنگاری بازتولیدی» (تأکید بر فقدان اصالت اتکای بر محتوای تکراری)
- «روزنامهنگاری چرخشی» (تاکید بر سیستماتیک بودن فرآیند بازچرخانی اخبار) Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)
برچسب / الگو:عنوان بیمنبع
[ویرایش]برچسبی که تصریح میکند کاربران ویکیپدیا نمیتوانند اصطلاحات انگلیسی را بدون منبع ترجمه کنند، در عمل منسوخ شده است. در بسیاری از مقالات، بهویژه در حوزههایی مانند جانورشناسی، علوم فنی و تخصصی، کاربران ویکیپدیا نامهای علمی و اصطلاحات تخصصی را به فارسی ترجمه کرده و این عناوین در طول زمان پذیرفته شدهاند. با توجه به این واقعیت، حفظ این برچسب در شکل کنونی نهتنها با روند عملی ویکیپدیا ناسازگار است، بلکه میتواند مانعی غیرضروری برای رشد محتوای فارسی ایجاد کند. پیشنهاد میشود:
- این برچسب حذف شود، یا
- متن آن بازنویسی شود تا تأکید بیشتری بر استفاده از منابع معتبر برای ترجمههای بحثبرانگیز داشته باشد، نه اینکه صرفاً ترجمه را منع کند.
- در صورتی که دربارهٔ صحت ترجمه یک عنوان تردید وجود دارد، بهترین رویکرد آن است که در صفحهٔ بحث مقاله مطرح شود تا بهصورت موردی بررسی گردد.
اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۵۸ (UTC)
- درخور توجه @MJXVI: نظر به مقاله بذرپاشی فوقالعاده
اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)
compensation
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: compensation
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: فنی مهندسی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Balcony_solar_power
- مثال: The electricity generated can be used immediately; unused electricity flows from the consumer's connection into the public grid without compensation
- توضیحات: معادل اصلی فارسی واژه انگلیسی compensation در بیشتر منابع منظور (پرداخت) غرامت است و در دیکشنری فنی مکانیک هم معادل تصحیح، جبران، تعادل آمده است ولی برای این مقاله صحیح نیست چون معمولا برق اضافی نیروگاه خورشیدی خانگی را در صورت وارد شبکه برق خانگی کردن پاداشی ممکن است دریافت کنند ولی شاید منظور جمله این باشد که پاداشی از این نوع سیستم تولید برق در صورت ورود به شبکه به صاحب آن تعلق نمی گیرد و البته ممکن است منظور این باشد که هیچ خسارتی به شبکه وارد نمی شود. علی ایحال مفهوم صحیح این لغت در مقاله را متوجه نشدم. در حال حاضر به صورت موقت معادل فارسی تاوان برای آن در نظر گرفته شده است. دیگر شما --غریبه ای در شهر (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)
- در صنعت انرژی، Compensation معمولاً به پرداخت مالی به ازای تزریق برق به شبکه اشاره دارد.
- در متن ارائهشده، عبارت «without compensation» به معنای عدم پرداخت مالی به مصرفکننده در ازای تزریق برق اضافی به شبکه است. این مفهوم در صنعت انرژی به مکانیزمهای مالی مانند «تعرفه خرید تضمینی» یا «پاداش تزریق» اشاره دارد که در بسیاری از کشورها اجرا میشود.
- the combination of money and other benefits (= rewards) that an employee receives for doing their job
- با توجه به این حوزه معنایی:
- غرامت: بیشتر برای جبران خسارت (مانند آسیبهای مالی یا معنوی) استفاده میشود و در این متن نامناسب است.
- جبران یا تاوان: معنی کلیتری دارد و استفاده از آن به دلیل بار معنایی نامناسب، توصیه نمیشود.
- پاداش : دقیقترین معادل برای انتقال مفهوم مالی در این جمله است و مصطلح در این معنی است. Abmarvi95 (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۳۵ (UTC)
- @Abmarvi95
پیشنهاد: برق تولید شده را می توان بلافاصله استفاده کرد. برق بلااستفاده از اتصال مصرف کننده، بلاعوض به شبکه عمومی وارد میشود.
- اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)
- @Abmarvi95
- با سپاس
- با توجه به اینکه چند مقاله مشابه انگلیسی ویکی پدیا در این حوزه را تاکنون به مقاله فارسی ویکیفا برگردانده ام. به نظرم اگر جمله اینگونه باشد مفهوم را بهتر به خواننده القا نماید: برق بلااستفاده از اتصال کننده بدون دریافت هیچگونه پاداشی وارد شبکه عمومی می شود. غریبه ای در شهر (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)
- @Abmarvi95
Super-seeding
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: Super-seeding
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: رایانش، تورنت
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Super-seeding
- مثال: In file sharing, super-seeding is an algorithm … that helps downloaders become uploaders more quickly.
- توضیحات: درود،
مراتب بهشرح زیر ارائه میشود:
- از آنجا که در مقاله مربوط به بذرپاشی (رایانش) عبارت «بذرپاشی» به کار رفته است، در ابتدا ترجیح به استفاده از همین واژه شد.
- با این حال، طبق سیاستها، لازم است در صورت استفاده از ترکیبهایی نظیر «ابربذرپاشی» یا «بذرپاشی فوقالعاده» به عنوان معادل اصطلاح Super-seeding، استنادی از منبع معتبر خارجی ارائه گردد که این ترکیبها را تأیید کند. تاکنون، به جز اصطلاحی که در یک انجمن قدیمی به کار رفته است، موفق به یافتن چنین مرجعی نشدهام.
- از آنجا که منبع معتبر برای ترجمه بذرپاشی فوقالعاده موجود نیست، منطقیترین راهکار، استفاده از آوانگاری «سوپرسیدینگ» در عنوان و متن مقاله، به نظر میرسد.
خواهشمندم نظرات و پیشنهادات خودتان در این خصوص اعلام بفرمایید. --Abmarvi95 (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)
- @Abmarvi95
- از آنجایی که این اصطلاح تخصصی است و بعید است به شکلی گسترده وارد گفتگوهای روزمره فارسی شود من شحصا عنوان «سوپرسیدینگ» را به همراه توضیح معنی آن به فارسی در مقدمه مقاله ترجیح میدهم. اما این که مقاله بذرپاشی (رایانش) از قبل در تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۱ ایجاد شده و ظاهرا انتقادی به آن وارد نشده است، بیانگر مشکلی عمیق و گسترده در زمینه معادل سازی عنوان ها در ویکی فارسی است. در عمل در بسیاری از مقالات، بهویژه در حوزههایی مانند جانورشناسی، علوم فنی و تخصصی، کاربران ویکیپدیا نامهای علمی و اصطلاحات تخصصی را به فارسی ترجمه کرده و این عنوان ها در طول زمان پذیرفته شدهاند. پیشنهاد من انعطاف در مقابل واقعیت وضع موجود و در صورت امکان، برقراری یک ارتباط رسمی با فرهنگستان زبان فارسی به منظور ایجاد سرعت و نظم در این رویه است که در عمل جاری است. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)
- با تشکر از پیشنهاد و نقد مفیدتان؛
- ایدهآل مذکور میتواند بسیار کارگشا باشد و وضعیت اسفناک کنونی بر هیچکس پوشیده نیست. اما طئوری ارتباط با فرهنگستان چند مشکل دارد:
- اولاً، از وضعیت نابسامان کنونی چنین ارگانهایی آگاهیم؛ تنگنظری، احتمالا باعث عدم شکلگیری چنین سامانهای میشود.
- ثانیاً، با توجه به نارضایتی غالب جامعه از مصوبات این فرهنگستان، واژهگزینی و کارپردازی آنان جز یک روند فرمالیته و ظاهراً رسمی، به نظر نمیآید.
- شایان ذکر است که ضعف آگاهی و دانش جامعه فارسی نسبت به فنآوری تورنت، موجبات چنین رویکردی در ترجمه ایندست مقالات را فراهم کرده و بایستی تمام مقالات رده بیتتورنت مورد بازبینی قرار گیرند و مقالات بیشتری به شکل صحیح ترجمه شوند. البته شاید جای این حرف اینجا نبود.
- با این حال، در صورت عدم اعتراض، عنوان این صفحه را به «سوپرسیدینگ» تغییر خواهم داد و پیگیر اصلاحاتی در مقالاتی مانند بذرپاشی (رایانش) در صفحه بحث و صفحات مرتبط خواهم شد. Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)
- @Abmarvi95
- لطفا درصفحه های قهوهخانه و از جمله [[ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی]]، از پیوندهای بین زبانی مانند: [[:en:Super-seeding|Super seeding]] استفاده نکنید چرا که این پیوند بر پیوند کل صفحه به نسخه انگلیسی غلبه میکند و صفحه ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی را به هدف اشتباه پیوند میدهد. برای پیوند میان زبانی در متن بحث میتوانید از این نوع پیوند [[W:en:Super-seeding|Super-seeding]] استفاده کنید. صفحه ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی چند روز پیوند اشتباه داشت که توسط کاربران ویکی انگلیسی حل شد. نگاه کنید: ویژه:تفاوت/41218291 اربابی دوم (بحث) ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)
Whataboutism
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: Whataboutism
- زبان: انگلیسی
- پیوند: en:Whataboutism
- توضیحات: برگردان فارسی که در مقاله استفاده شده، تحقیق دست اول کاربر ویکیپدیا است که بعدا در دیکشنری آپادیس و شبکه های اجتماعی هم رواج پیدا کرده است. -- SunfyreT ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)
- با توجه به اینکه Whataboutism اصطلاحی نسبتاً جدید و بیشتر در گفتمان غیررسمی استفاده میشود، هنوز معادل رسمی و تثبیتشدهای در منابع آکادمیک یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود ندارد.
- در چند دیکشنری آنلاین عبارت حربهی اقدام متقابل آمده است. [۱]
- برخی منابع غیر رسمی نیز سیاست انحراف توجه یا مغالطهی مقایسهی نامرتبط را پیشنهاد میدهند.
- پیشنهاد میکنم آوانگاری شود و سپس اصطلاحات معروف شده، ذکر شود.
- آوانگاری اصولی Whataboutism در فارسی میتواند به این صورت بشاد:
- انگلیسی بریتانیایی: وُتاِباوتیزِم /wɒt.əˈbaʊ.tɪ.zəm/
- انگلیسی آمریکایی: واتاِباوتیزِم /wɑːˈt̬əˈbaʊ.tɪ.zəm/
- ↑ fastdic. (n.d.). whataboutism. In fastdic.com Dictionary. Retrieved February 10, 2025,
نظر: به نظر میرسد که در موارد اینچنینی بهتر است رویکردی انعطافپذیرتر اتخاذ شود تا سیاستهای ویکیپدیا در ترجمه عنوانها با واقعیات زبانی و کاربرد رایج اصطلاحات هماهنگ باشد.
از آنجا که Whataboutism اصطلاحی نسبتاً جدید است و هنوز معادل رسمی و تثبیتشدهای در منابع آکادمیک فارسی ندارد، انتخاب یک معادل فارسی معقول و مفهوم که درک درستی از اصطلاح به مخاطب منتقل کند، منطقی به نظر میرسد. ذکر اصل اصطلاح انگلیسی در مقدمه مقاله نیز به خوانندگان کمک میکند تا با مفهوم اصلی آشنا شوند.
با این حال، اگر نقدهایی به معادل فعلی وارد باشد، پیشنهاد میکنم این دیدگاهها در صفحه بحث مقاله مطرح شوند تا مشخص شود که آیا تغییر عنوان به گزینهای دیگر مناسبتر است یا حفظ عنوان کنونی راهکار بهتری محسوب میشود. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۸ (UTC)
credited
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: credit
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: عمومی
- پیوند: Eric Klinker
- مثال: As CEO, he is credited with guiding BitTorrent...
- توضیحات: حالت with achievement
[usually passive] to believe or say that somebody is responsible for doing something, especially something good
حالت praise
[uncountable] praise or approval because you are responsible for something good that has happened
معادل درستی برایش پیدا نکردم به هر حال درست متوجه مفهوم آن در جمله نشدم. --Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۳ (UTC)
- @Abmarvi95
- پاسخ چت جی پی تی
- ترجمههای ممکن جمله:
- بهعنوان مدیرعامل، او را به دلیل هدایت بیتتورنت تحسین میکنند.
- بهعنوان مدیرعامل، اعتبار هدایت بیتتورنت را به او نسبت میدهند.
- بهعنوان مدیرعامل، هدایت بیتتورنت را به نام او ثبت کردهاند.
- بهعنوان مدیرعامل، او را مسئول هدایت بیتتورنت میدانند.
- بهعنوان مدیرعامل، از او بهخاطر هدایت بیتتورنت تقدیر میشود.
- بررسی معنای "credited" در فارسی:
- واژه "credited" در این جمله به این معنی است که فرد مورد نظر بهنوعی شناخته شده، مورد تحسین قرار گرفته یا هدایت بیتتورنت به نام او ثبت شده است. بسته به متن و لحن جمله، میتوان این واژه را در فارسی به شکلهای مختلفی ترجمه کرد:
- تحسین کردن → او را تحسین میکنند.
- نسبت دادن موفقیت یا دستاورد به کسی → موفقیت را به او نسبت میدهند.
- شناختن / ثبت کردن یک دستاورد به نام کسی → هدایت شرکت را به نام او ثبت کردهاند.
- مسئول دانستن / اعتبار دادن به کسی → او را مسئول این موفقیت میدانند.
- قدردانی کردن → از او تقدیر میشود.
- نتیجه:
- ترجمه مناسب به فارسی بستگی به میزان رسمی بودن متن دارد. اگر متن رسمی باشد، میتوان از «تحسین کردن» یا «نسبت دادن موفقیت به کسی» استفاده کرد. اما در متون خبری یا رسمیتر، «اعتبار دادن» یا «ثبت کردن» نیز گزینههای مناسبی هستند.
- آیا میتوان نوشت: «اداره بیتتورنت مدیون مدیریت اوست.»
- ChatGPT sa:
- بله، میتوان این جمله را نوشت، اما باید توجه داشت که "مدیون" معمولاً بار معنایی بدهکاری، وابستگی یا قدردانی عمیق دارد. بنابراین، اگر بخواهیم تأکید کنیم که بیتتورنت موفقیت خود را کاملاً به مدیریت او مدیون است، این جمله میتواند مناسب باشد.
- اما اگر بخواهیم فقط به نقش او در هدایت شرکت اشاره کنیم (بدون تأکید بر بدهکاری یا وابستگی کامل)، ترجمههای دقیقتر میتوانند اینگونه باشند:
- 🔹 «هدایت بیتتورنت نتیجه مدیریت اوست.»
- 🔹 «بیتتورنت موفقیت خود را تا حد زیادی به مدیریت او مدیون است.»
- 🔹 «نقش او در مدیریت بیتتورنت تعیینکننده بوده است.»
- اگر منظور شما از "مدیون" فقط دادن اعتبار به او باشد، بهتر است جملهای مانند "موفقیت بیتتورنت را به مدیریت او نسبت میدهند" را انتخاب کنید تا دقیقتر باشد. اربابی دوم (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)
- بر اساس دیکشنری این فعل متعدی و archaic است و این ترجمهها درست در نمیآیند برای همین به ترجمه مفهومی بسنده خواهم کرد. Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
- @Abmarvi95
- تحلیل چت جی پی تی از منظور شما
- پاسخی که دریافت کردهاید چند بخش دارد که میتوان آنها را بررسی کرد:
- "بر اساس دیکشنری این فعل متعدی و archaic است..."
- "Credited" در جملهای که شما ارائه دادید، شکل مجهول فعل "credit" است.
- فعل "credit" در انگلیسی میتواند هم لازم باشد (مثلاً "He is credited with...") و هم متعدی (مثلاً "We credit him with...").
- واژه archaic به معنای «کهنه یا منسوخ» است. اما در واقع، "credited" در این ساختار (credited with) همچنان در انگلیسی مدرن رایج است، پس این ادعا کاملاً درست نیست.
- "این ترجمهها درست در نمیآیند..."
- احتمالاً منظور گوینده این است که ترجمههایی که پیشنهاد شدهاند، بهطور تحتالفظی دقیقاً مطابق با معنی اصلی نیستند.
- اما همانطور که قبلاً بررسی کردیم، ترجمههای ارائهشده از لحاظ مفهومی درست هستند و بسته به بافت جمله میتوانند مناسب باشند.
- "برای همین به ترجمه مفهومی بسنده خواهم کرد."
- در واقع، شما هم ترجمههای مفهومی ارائه کردهاید، چون در زبان فارسی معادل تحتالفظی دقیقی برای "credited with" وجود ندارد.
- بنابراین، این جمله شاید اشارهای به این داشته باشد که بهجای ترجمه لغوی، بهتر است ترجمهای ارائه شود که مفهوم را بهدرستی منتقل کند—که دقیقاً همان کاری است که شما انجام دادهاید!
- نتیجه:
- این انتقاد (که ترجمهها دقیق در نمیآیند) به نظر اشتباه یا حداقل غیرضروری است، چون ترجمهای که شما دادهاید، کاملاً استاندارد و درست بوده است.
- ادعای archaic بودن نیز نادرست است، زیرا این ساختار کاملاً رایج است.
- در واقع، به نظر میرسد گوینده میخواسته همان استدلالی را مطرح کند که شما قبلاً رعایت کردهاید! 😄 اربابی دوم (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)
- با ارادت؛ قصد کلکل ندارم ولی مشخصا این پاسخ بیمنطق است. فعل یا لازم است یا متعدی اگر متعدی باشد قابلیت مجهول شدن دارد در مواردی. در اینجا هم مشخصاً هوش مصنوعی نتوانسته است تفاوت میان فعل لازم و مجهول را متوجه شود. البته اینکه در این جمله مجهول است، درست است.
- همچنین، هوش مصنوعی بهطور کلی درک واقعی از معانی و نکات ظریف زبانی ندارد؛ در حالی که انسان میتواند به درستی تشخیص دهد که برخی ترجمهها از نظر ساختاری و مفهومی طبیعی نیستند و مفهوم حقیقی را منتقل نمیکنند. علاوه بر این، به نظر من، هوش مصنوعیها—بهویژه چت جیپیتی— وقتی که صحبتی میکنند منبع ندارد و همینطور حتی وقتی که رفرنس میدن هم منبعشون اشتباه و غلط است و نوعاً جعل میکند.
- در مقابل حرف ما در مورد منسوخ بودن این حوزه معنایی در این واژه مستدَل است. عنایت بفرمایید به https://www.merriam-webster.com/dictionary/credited#:~:text=3-,archaic,-%3A%20to%20bring البته اینها لاطائلات است.
- ترجمه عربی نیز به شکل زیر مؤید نظر شماست:
- (كرئيس تنفيذي، يُنسب إليه الفضل في توجيه راينبيري خلال الأزمة المالية لعام 2008 وزيادة قاعدة المستخدمين إلى أكثر من 170 مليون مستخدم.) اما به شخصه، این ترجمههای فارسی را غیرطبیعی میدانم. به نظر من، عبارت اصلی نوعی ستایش را در بر دارد و میتوان برخی الفاظ غیرضروری را حذف کرد تا بیان طبیعیتر شود.
- نظر شما در این باره چیست؟
- Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)
- @Abmarvi95
- به نظر من این بحث بیش از حد پیچیده شده و من به تنهایی دانش و توانایی لازم برای نتیجهگیری را ندارم. در این مورد خاص، شاید داشتن بخش بزرگتری از متن به دستیابی به یک ترجمه دقیقتر کمک کند.
- در مورد چت جیپیتی نیز معتقدم که این ابزار مفید است و نمیتوان آن را بهطور کامل پذیرفت یا بیارزش دانست. آنچه اهمیت دارد، کیفیت نتیجهی نهایی است؛ و فرقی نمیکند که این نتیجه حاصل تفکر انسان باشد یا پردازش هوش مصنوعی.
- بر اساس دیکشنری این فعل متعدی و archaic است و این ترجمهها درست در نمیآیند برای همین به ترجمه مفهومی بسنده خواهم کرد. Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
پیشنهاد: بسته به بافت جمله در متن دو ترجمه زیر که قدیمی تر هستند، پیشنهاد میشوند.
- به عنوان مدیرعامل، رهبری بیت تورنت به حساب او نوشته میشود.
- به عنوان مدیرعامل، هدایت بیت تورنت به او سپرده شده است.
- موفقیت بیت تورنت، غالبا به حساب مدیرعامل شرکت گذاشته میشود.
نکته: گاهی زیبایی کلام از دقت ترجمه میکاهد٬
اربابی دوم (بحث) ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۷ (UTC)
مونسینور
[ویرایش]لطفا برای فیلم مونسینور (فیلم) (از کلمه مونسینور که برای مقامات کلیسا استفاده میشود آمده) معادل فارسی مناسب پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)
- «کشیش ارشد» به نظر میرسد به مفهوم این کلمه نزدیک است. Abmarvi95 (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)
تغییر نام ترانسیلوانی به ترانسیلوانیا
[ویرایش]نام این منطقه تاریخی در زبان فارسی از فرانسوی گرفته شده (ترانسیلوانی)، اما اخیرا چند کارتون و فیلم به نام ترانسیلوانیا ترجمه شده است. به نظرم این موضوع دلیل بر رواج گسترده نیست و بهتر است نام قبلی آن را به کار بریم. در صفحه آن هم بحثی گشودم که در نیمه کار دوباره صفحه منتقل شد به استناد اشتباه بودن آن!
Salome_mi ✉️ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۰ (UTC)
- در بعضی کتابهای تاریخی و جغرافیایی فارسی، از عبارت «ترانسیلوانیا» استفاده شده است.
- حتی در ترجمههای رسمی سازمانهای بینالمللی به فارسی، این نام به صورت «ترانسیلوانیا» آمده است.
- در صفحهٔ بحث مقاله، کاربران دیگری نیز به رواج گستردهٔ «ترانسیلوانیا» در متون معاصر اشاره کردهاند.
پیشنهاد: اگر منابع معتبر فارسی دارید که شکل «ترانسیلوانی» را ترجیح میدهند، لطفاً ارائه کنید.
- و الا بر اساس وپ:جاینام غیرفارسی و وپ:تأیید همین شکل رایج بهتر است. Abmarvi95 (بحث) ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۲۶ (UTC)
- ۱- تاریخ معاصر اروپا
- نویسنده:استوارت هیوز
- مترجم:علی اکبر بامداد
- ص ۴۹/۱۰۰
- ۲- دانشنامه جهان اسلام حداد عادل ۱۳۷۵
- ع
- ص ۳۷۴
- https://www.academia.edu/127054175/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA_%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA_%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7_%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C
- ۳- کتاب تاریخ اروپا از ۱۸۱۵ به بعد
- مترجم: فریده(قراچهداغی) صحیحی
- ص ۲۲۷
- ۴-کتاب سفر به ایران اثر ایتر پرسیکوماین Salome_mi ✉️ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
- با تشکر از استدلالهای ارزشمند شما؛ پس از بررسی منابع ارائهشده توسط شما و مقایسه آنها، هر دو نام «ترانسیلوانی» و «ترانسیلوانیا» در منابع معتبر فارسی استفاده شدهاند. با این حال، با توجه به رواج گستردهتر نام «ترانسیلوانیا» در متون معاصر و همچنین سیاستهای ویکیپدیا، بهتر است که نام صفحه «ترانسیلوانیا» باشد. این به معنای نادیده گرفتن نام «ترانسیلوانی» نیست؛ بلکه پیشنهاد میشود (چنان که کنون بر این روال است) در متن مقاله به این نام نیز اشاره شود و منابع مرتبط ذکر شوند. Abmarvi95 (بحث) ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۰ (UTC)
- مشکلی که اینجا مطرح شده، مشکلی است که به تدریج بیشتر درگیرش خواهیم شد. نیم قرن پیش تأثیر زبان فرانسوی بر واژهگزینی فارسی زیاد بود، اما به تدریج تأثیرش کم شده و الآن تأثیر انگلیسی بیشتر شدهاست. در نتیجه منابع هم تدریجاً املایی که به انگلیسی نزدیکتر است بر میگزینند و ما هم در ویکیپدیا باید تدریجاً همین روند را (البته پس از آن که منابع به طور گستردهای آن را برای هر واژهٔ مشخص اقتباس کردند)، پیروی کنیم.
- این مسیر بدون مشکل نخواهد بود. گاهی وامواژهای که از انگلیسی وارد میشود نسبت به آنچه از فرانسوی آمده بود «بدتر» است. مثال مشهورش این که ماه «اوت» را در فارسی به شکلی مینویسیم که به تلفظ فرانسوی کاملاً نزدیک است، اما در دو سه دههٔ اخیر واژهٔ «آگوست» دست کم در نوشتههای عامه (و بعضاً حتی در منابع چاپی) دارد جا میافتد که حقیقتاً به تلفظ انگلیسی نزدیک نیست و حاصل یک «بدخوانی» است، چرا که اگر تلفظ انگلیسی ملاک بود «آگست» احتمالاً خوانش دقیقتری میبود. در مورد «اوت» به نظر من هنوز با زمانی که بخواهیم در ویکیپدیا آن را تغییر بدهیم زیاد مانده است، اما حقیقتاً غمگین روزی هستم که به تبعیت از منابع فارسی مجبور شویم توافق کنیم که «اوت» ها را به «آگوست» تغییر بدهیم.
- پ.ن: محض سرگرمی، از چت جیپیتی و دوستانش پرسیدم نام دوازده ماه میلادی را به فارسی بنویسند. چت جیپیتی نوشت «مارس» و «آوریل» و «مه» و «ژوئن»، اما برای ماه ۷ و ۸ نوشت «جولای» و «آگوست». جمینای همه را با وامواژهٔ فرانسوی نوشت (یعنی نوشت «ژوئیه» و «اوت»). پرپلکسیتی ایآی هم ۶ ماه اول را با وامواژهٔ فرانسوی نوشت، برای ماه ۷ نوشت «جولای» و برای ماه ۸ نوشت «اوت/آگوست». از نظر من در این مورد جمینای برنده شد! — حجت/بحث ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)
- با تشکر از استدلالهای ارزشمند شما؛ پس از بررسی منابع ارائهشده توسط شما و مقایسه آنها، هر دو نام «ترانسیلوانی» و «ترانسیلوانیا» در منابع معتبر فارسی استفاده شدهاند. با این حال، با توجه به رواج گستردهتر نام «ترانسیلوانیا» در متون معاصر و همچنین سیاستهای ویکیپدیا، بهتر است که نام صفحه «ترانسیلوانیا» باشد. این به معنای نادیده گرفتن نام «ترانسیلوانی» نیست؛ بلکه پیشنهاد میشود (چنان که کنون بر این روال است) در متن مقاله به این نام نیز اشاره شود و منابع مرتبط ذکر شوند. Abmarvi95 (بحث) ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۰ (UTC)
- ۴-کتاب سفر به ایران اثر ایتر پرسیکوماین Salome_mi ✉️ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
- جناب Abmarvi95 عزیز، دست بر قضا چند نمونه دیگر هم پیدا شد از مقالات ژئوپولیتیک و دانشگاهی. دو کتاب را که شما استناد کردید و بعد زودی حذف کردید را من پیدا نمیکنم؛ یکی تاریخ اروپا نوشته اقتداری که ظاهرا ایشان چنین کتابی ننوشته و دیگری کتاب حافظنیا. اگر این دومی را دارید لطفا بگویید که واقعا اشارهای به نام مذکور دارد یا نه؟
- ۵- بررسی سرچشمههای ژئوپلیتیکی بحران...
- https://smsnds.sndu.ac.ir/article_1755_d091abda4bfc4801708c18934b7845e1.pdf
- ص ۱۷۰
- ۶- ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻗﺪاﻣﺎت ژﺋﻮﭘﻠﯿﺘﯿﮑﯽ داﻋﺶ ﺗﯿﻠﻮر ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺪل ﻣﻔﻬومی...
- https://journal.iag.ir/article_77055_4a0218923dca0584a88c131531995a68.pdf
- ص ۲۰۰ پانویس
- ۷- تحولات سیاسی
- گروه آموزشی
- http://departeman.com/uploads/3_2_94.pdf
- ص ۶۵ Salome_mi ✉️ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)
- بله؛ با عرض پوزش آن دو کتاب حاصل نظر خواهی بر پایه حسن ظن از بعضی از مصاحبان بود که به محض اینکه به کتابخانه دسترسی پیدا کردم و متوجه خطا شدم اصلاح کردم و حذف کردم. بهتر بود تمام خط را حذف کنم ولی گفتم که بیشتر فحص کنم. نتیجه:
- اوزون چارشی لی حقی اسماعیل. تاریخ عثمانی. 1377. جلد2. ص223. (ترجمه ایرج نوبخت)
- گیلیپسی چارلز کولستون. زندگینامه علمی دانشوران، جلد: ۱، صفحه: ۶۱ (ترجمه احمد آرام)
- نوایی عبد الحسین. اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از تیمور تا شاه اسماعیل. (نامۀ قره عثمان يولك بسلطان مراد خان ثانى) ص225.
- آژند یعقوب. تاریخ ایران: دوره صفویان. ص197.
- رانسیمن استیون. تاریخ جنگهای صلیبی. جلد3. ص540. (ترجمه منوچهر کاشف)
- باسورث کلیفورد ادموند. سلسلههای اسلامی جدید. ص463. (ترجمه فریدون بدرهای)
- در زبدةالتواریخ (مستوفی). ص203. و روضة الصفا، صفحه: ۳۶۹.
- Abmarvi95 (بحث) ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)
- لوییزافتورانسکی. ۱۳۸۰. «آدم ها و مکان ها: مادرم، آئینه ام.». ص9.
- احمد بهشتی. ۱۳۶۷. «عیسی پیامبر اسلام/ دیگر یکتاپرستان مسیحی (۳) فرانسیس دیوید یکی دیگر از منادیان توحید.». ص48.
- زهرا فنایی، حبیب الله آیت اللهی، امیرحسین چیت سازیان، علی اصغر شیرازی، و احمد نادعلیان. ۱۳۹۲. «بررسی و مقایسه قالی های محرابی صفوی و ترانسیلوانیایی با تاکید بر طرح،رنگ و نقش.». ص31
- «فهرست جایگاه های میراث جهانی.» (پیام یونسکو آبان 1369). 1369. ص46.
- و و و
- جمعبندی من: با نظر به صحبتهای جناب حجت، شاید جمعبندی مؤید وضعیت کنونی صفحه باشد. به هر حال، رواج کنونی هر دو واژه قابلخدشه نیست و الحق، اعتبار کتابها و تخصص مترجمینی که فرستادید، کفه ترازو را به سمت خود میکشاند. بااینحال، نمیتوان «ترانسیلوانیا» را غیررایج دانست و کنار گذاشت. در این حالت، با اینکه در همنظر شما هستم، ولی میتوان بر اساس وپ:وجود چند نام رایج، طی فرایند اجماع به توافق رسید.
- Abmarvi95 (بحث) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)
- ویورل باجاکو، و محمد علی صوتی. ۱۳۵۳. «ادبیات فارسی در رومانی.». ص۳۵.
- ثریا فلاح. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه ایران. مجارستان. ص۱۰۱.
- این دو مقاله نیز، اعتبار بالایی دارند.
- پ.ن: تمام کتابها و مقالههای مورد استناد من حاوی «ترانسیلوانیا» است.Abmarvi95 (بحث) ۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۰۳ (UTC)
- در این مقاله مجارستان، ثریا فلاح... همان صفحه به اسلواکیا ارجاعی شده؛ در مورد اینکه اسم سالاشی را هم درست ننوشته هیچ نمیگویم... انگار که هیچ اهمیتی به اسامی در نوشتارهای فارسی وجود ندارد. در مقالههایی که خودم لیست کردم هم پر از این چنین بیتوجهیهاست. باعث تاسفه! Salome_mi ✉️ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)
- نکته جالبتر اینست که در بعضی از اینها هر دو آمده است. حقیقتاً هیچ وجه وجیهی برای این کم دقتی در ذهنم نمیآید. چه میشود کرد! Abmarvi95 (بحث) ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۶ (UTC)
- در این مقاله مجارستان، ثریا فلاح... همان صفحه به اسلواکیا ارجاعی شده؛ در مورد اینکه اسم سالاشی را هم درست ننوشته هیچ نمیگویم... انگار که هیچ اهمیتی به اسامی در نوشتارهای فارسی وجود ندارد. در مقالههایی که خودم لیست کردم هم پر از این چنین بیتوجهیهاست. باعث تاسفه! Salome_mi ✉️ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)
- بله؛ با عرض پوزش آن دو کتاب حاصل نظر خواهی بر پایه حسن ظن از بعضی از مصاحبان بود که به محض اینکه به کتابخانه دسترسی پیدا کردم و متوجه خطا شدم اصلاح کردم و حذف کردم. بهتر بود تمام خط را حذف کنم ولی گفتم که بیشتر فحص کنم. نتیجه:
- با درود به همهٔ دوستان. این بحث برای سالها مطرح بوده؛ به نظرم باید نام قدیمی جاافتاده ترانسیلوانی را ملاک گرفت. دوستان مثالهای خوبی دربارهٔ نامها و موارد دیگر طرح کردند و نمونههای خیلی بیشتری هم میتوان آورد. راستش نظر به استعمال متداول ترانسیلوانیا، مخالفتی در استفادهٔ موردی از آن ندارم، ولی در عناوین و تیترها برای یکدستی و پرهیز از پراکندگی، توصیه میکنم از همان ترانسیلوانی استفاده شود. با سپاس. __Âriobarzan ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
چامهسنجی و عروض
[ویرایش]درود. در لید علم عروض آمده است که "برابر پارسی چامهسنجی برای آن مناسب مینماید" اما هیچ منبعی برای این حرف ذکر نشده و هرچقدر جستجو کردم این برابر را برای عروض نیافتم. آیا منبع معتبری سراغ دارید که صحت این مطلب را تأیید کند؟ Profo TalkPage ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)
- @LProfo
- منبعی که دقیقا چامهسنجی و عروض را برابر تعریف کرده باشد، نیافتم. اما نظر به لغتنامه دهخدا طبق این متن چنین درکی منطقی مینماید. اربابی دوم (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
- @اربابی دوم پس به نظر شما استفاده از این واژه در مقالات دیگر به عنوان برابر عروض، درست است؟ یا تنها در همین مقاله محصور بماند؟ Profo TalkPage ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)
- @LProfo
- متاسفانه من دانش لازم برای دخالت در این امر را ندارم. همینقدر که پرسش شما مرا کنجکاو کرد و جستجویی کردم. شخصا فکر میکنم در مواردی که ترجمه و یا تفسیر یک کاربر از یک اصطلاح، منطقی و طبیعی مینماید و مورد مخالفت گسترده نیز قرار نگرفته است، نباید در پیروی از سیاستها و رهنمودهای ویکیپدیایفارسی زیاد سختگیری کرد. اربابی دوم (بحث) ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)
- @اربابی دوم متوجه شدم. سپاس از زحمتتان و زمانی که گذاشتید :) Profo TalkPage ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)
- @اربابی دوم پس به نظر شما استفاده از این واژه در مقالات دیگر به عنوان برابر عروض، درست است؟ یا تنها در همین مقاله محصور بماند؟ Profo TalkPage ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۴ (UTC)
مراغب پیوند بین زبانی اشتباه باشید!
[ویرایش]لطفا درصفحه های قهوهخانه و از جمله ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی، از پیوندهای بین زبانی مانند: [[en:Super-seeding|Super-seeding]]
استفاده نکنید چرا که این پیوند بر پیوند کل صفحه به نسخه انگلیسی غلبه میکند و صفحه ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی را به هدف اشتباه پیوند میدهد. برای پیوند میان زبانی در متن بحث میتوانید از این نوع پیوند [[W:en:Super-seeding|Super-seeding]]
استفاده کنید. صفحه ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی چند روز پیوند اشتباه داشت که توسط کاربران ویکی انگلیسی حل شد. اربابی دوم (بحث) ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)
- راه سادهتر آن است که به جای
[[en:Super-seeding|Super-seeding]]
از[[:en:Super-seeding|Super-seeding]]
استفاده شود (به دو نقطهٔ قبل از en توجه شود). — حجت/بحث ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)
New village
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: New village
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: جغرافی، جامعه شناسی، نظامی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/New_village
- مثال: By isolating this population in the new villages, the British were able to stem the critical flow of material, information, and recruits from peasant sympathizers to the guerrillas
- توضیحات: برای معادل سازی فارسی این مقاله، دو واژه روستای جدید و دهکده جدید مد نظر نگارنده بود ولی در انتخاب یکی از آنها مردد بودم. به نظر کدامیک مناسبتر است؟ به طور خلاصه مرتبط با ایجاد دهکده یا روستاهای جدیدی است که بریتانیایی ها در مالایا (مالزی کنونی) در طی مبارزه با شورشی های کمونیست ایجاد کردند که توسط نیروهای بریتانیا از آن شبانه روزی محافظت میشد و روستاهایی که به کمونیست ها غذا می رساندند یا از آنها حمایت می کردند مردم آنها به روستا یا دهکدههای جدید ایجاد شده انتقال یافتند تا دیگر نتوانند به شورشیان کمونیست کمک کنند. البته این واژه یک اصطلاح کلی برای تمامی روستاها یا دهکدههای جدید احداث شده بود و تنها مختص به نام یک روستا نبود بلکه هر روستا یا دهکده جدید نامی مختص به خود پیدا کرد.بیشتر شبیه یک نام یک برنامه یا نقشه یا طرح است تا اینکه نامگذاری برای منطقه مسکونی تلقی شود. --غریبه ای در شهر (بحث) ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)
- @غریبه ای در شهر: درود بر شما. من عنوان «روستای جدید» رو ترجیح میدهم. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)
District
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: District
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: جغرافی
- پیوند: https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_districts_in_Malaysia
- توضیحات: معادل فارسی District در تقسیم بندی جغرافیایی و مدیریتی مالزی چیست؟ با توجه به یک بهم ریختگی شدید طی این چند سال که برای ایجاد مقاله هایی در مورد این تقسیم بندی در این کشور در ویکی فا به وجود آمده است و مقالات مشابه با نام های مختلف ایجاد شدهاند برای یکسان شدن نامگذاری این تقسیم بندی چه واژه ای مناسب و مورد تایید است تا به مرور طبق آن مقاله هایی که ناصحیح به فارسی ایجاد شدهاند مرتب و تصحیح شوند. در حال حاضر با عنوانهای مختلفی همچون دایره موار که دایره معادل فارسی واژه مالایی Daerah و همان District انگلیسی است، منطقه کولیم، بخش جلبو، ناحیه شمال شرقی جزیره پنانگ و برخی مقالههای دیگر بدون هیچ معادل سازی تنها با نام منطقه ایجاد شدهاند. مانند باتو پاهات ایجاد شده اند. در نهایت اینکه معادل فارسی واژه District انگلیسی یا همان Daerah به مالایی (احتمالا همان دائره) چه معادل فارسی در نظر گرفته شود تا هم مقاله مرتبط مبتنی بر فهرست اینگونه تقسیم بندی جغرافی مالزی به فارسی ایجاد شود و هم تمام مقالههای مربوط به کشور مالزی که تاکنون ایجاد شدهاند طبق یک واژه مشخص نام مقالهها تصحیح شوند. --غریبه ای در شهر (بحث) ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)
- @غریبه ای در شهر: درود بر شما. گویا در درخواست شما، هدف ترجمۀ District نبود بلکه هدف ترجمۀ Daerah بوده است. از بین واژههای موجود، دو واژۀ «دایره» و «بخش» بر دیگر واژهها اولویت دارند. واژۀ بخش که ترجمه انگلیسی میشود ولی کاربرد واژۀ «دایره»، هم آوانگاری زبان اصلیست و هم اینکه برای فارسیزبانان قابل فهم است. به همین دلیل، واژۀ «دایره» را ترجیح میدهم. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۶ (UTC)
- @AKhaleghizadeh
- با سپاس
- مقالات زیادی در این تقسیم بندی جغرافیایی مالزی با عنوان مشترک واژه District وجود دارد همچون Kulim District که در ویکی فا این مقاله با عنوان منطقه کولیم ایجاد شده است و برخی با عنوانهای مختلف دیگر ایجاد شده و بسیاری دیگر هنوز ایجاد نشده است. برای اینکه دوباره کاری نشود و تغییر مسیر اتفاق نیفتد میخواهم به یک اجماع بر سر این عنوان برسیم. این مقالههای مشترک انگلیسی در تقسیم بندی کشور مالزی همه با واژه district ایجاد شده اند، در زبان مالایی معادل واژه district همان Daerah است. مقاله انگلیسی Kulim District، معادل مقاله زبان مالایی Daerah Kulim است. حال در ویکی فا آیا باید همان واژه دایره که معادل لغت مالایی است برای ایجاد همچین مقالاتی استفاده شود یا مقاله انگلیسی که واژه district را برای این تقسیم بندی انتخاب کرده است و معادل اول فارسی آن ناحیه یا منطقه است؟ البته در دیکشنری آریانپور برای این واژه معادلهای ناحیه، بخش، برزن، حوزه و منطقه آورده شده است ولی علی القاعده معادل های منطقه و ناحیه بیشتر برای معادل فارسی این واژه انگلیسی کاربرد دارد.البته در ظاهر امر واژه ناحیه با توجه به این درس آموزشی اینجا شاید گزینه مناسبی باشد. غریبه ای در شهر (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)
- @غریبه ای در شهر: با درود، در فارسی بخش برای District، ناحیه برای Area، منطقه برای Region به کار میرود و برای حوزۀ انتخابیه در مجلس هم واژۀ District به کار میرود. واژۀ برزن که در چنین مواردی رایج نیست. با توضیح در پیام قبلی، من با آوانگاری زبان اصلی «دایره» موافقم. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)
- @AKhaleghizadeh@غریبه ای در شهر
نظر: برای من به عنوان یک فارسی زبان ناآشنا با ترجمه اصطلاحات جغرافیای سیاسی، اصطلاح «بخش» بسیار مفهومتر و طبیعی تر به گوش میخورد و اصطلاح «دایره» برای من غریب است.
- اربابی دوم (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)
- @AKhaleghizadeh@غریبه ای در شهر
- @غریبه ای در شهر: با درود، در فارسی بخش برای District، ناحیه برای Area، منطقه برای Region به کار میرود و برای حوزۀ انتخابیه در مجلس هم واژۀ District به کار میرود. واژۀ برزن که در چنین مواردی رایج نیست. با توضیح در پیام قبلی، من با آوانگاری زبان اصلی «دایره» موافقم. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)
Women Youth Chief
[ویرایش]درخواست ترجمه:
- واژه: Women Youth Chief
- زبان: انگلیسی
- حوزه تخصصی: سیاسی
- پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Noraini_Ahmad
- مثال: She has also served as the 10th Women Chief of UMNO since June 2018, 2nd Women Youth Chief of UMNO from 2004 to 2009 and 1st Deputy Women Youth Chief from 2001 to her promotion to Women Youth Chief in 2004
- توضیحات: منظور از Women Youth Chief چیست؟ رئیس جوانان زنان؟ به نظر یک مقام یا جایگاه است چون در انتهای همین جمله گفته در این مقام از جایگاه معاونی به ریاست رسید. در منابع مختلف مقداری جستجو کردم چیزی مشابه این جایگاه متناظر با این واژه انگلیسی نبود. --غریبه ای در شهر (بحث) ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- درود@غریبه ای در شهر، می توانید از «رئیس امور جوانان بانوان» هم استفاده کنید؛ از نظر بنده بهتر از «رئیس جوانان زنان» است. بامهر دلتا لایت ☆گـــفــــتـــگــو☆ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۶ (UTC)
- @غریبه ای در شهر@Delta-light
- نظر هوشمصنوعی : ترکیب "رئیس شاخه جوانان بانوان این سازمان" در فارسی کمی نامأنوس به نظر میرسد، و افزودن واژهای توضیحی میتواند به شفافیت متن کمک کند.
- ترجمهی اصلاحشده:
- 🔹 او همچنین از ژوئن ۲۰۱۸ به عنوان دهمین رئیس بانوان سازمان ملی مالاییهای متحد (UMNO) خدمت کرده است، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ دومین رئیس شاخه جوانان (بخش بانوان) این سازمان بوده و از سال ۲۰۰۱ تا ارتقای خود به سمت رئیس شاخه جوانان (بخش بانوان) در سال ۲۰۰۴، به عنوان اولین معاون این شاخه فعالیت کرده است.
- با این تغییر، ساختار جمله برای فارسیزبانان روانتر و قابلفهمتر میشود، در حالی که همچنان به متن اصلی وفادار میماند.
- نظر شما چیه؟ 😊 اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۹ (UTC)
- @اربابی دوم نظر خودتان در مورد نظر هوش مصنوعی چیست؟ دلتا لایت ☆گـــفــــتـــگــو☆ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)
- @Delta-light
- بهنظر من در شکل عمومی و فعلی خود، ابزاری بسیار مفید، اما غیر مسئول است. در این مورد خاص یعنی نیاز به افزودن کلمه توضیحی (بخش بانوان) با هوشمصنوعی موافقم. اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
- @اربابی دوم
- سپاس
- شاخه جوانان (بخش بانوان) واژه منطقی هستش. امور جوانان بانوان قابل هضم نیست. البته به نظر ایراد از جمله بندی انگلیسی هستش چون کمی که جستجو کردم در هیچ منبعی از این دو واژه ترکیبی استفاده نشده بود. اگر بشود مشکل معادل سازی فارسی واژه District که در تقسیم بندی جغرافیایی سیاسی و مدیریتی مالزی آمده است از طریق هوش مصنوعی حل کنیم خوب است. چون بسیاری از مقاله های جغرافیایی و شهرها و روستاهای مالزی با این واژه مرتبط هستند و تقسیم بندی های کوچکتر و بزرگتر در ظاهر امر، معادل فارسی آنها ایجاد شده است. غریبه ای در شهر (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۱ (UTC)
- @غریبه ای در شهر
- شما میتوانید شخصا و به شکل رایگان باGPT Chat و یا Geminiمشورت کنید. توصیه من این است که حداقل چند دفعهای این رویکرد را تکرار کنید تا بهتر با شیوه تعامل با هوش مصنوعی آشنا شوید شاید در عمل در حل بعضی از مشکلات، از جمله دشواریهای مربوط به ترجمه و یا تشخیص کاستیهای متن اصلی کمکی باشد. اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)
- @اربابی دوم نظر خودتان در مورد نظر هوش مصنوعی چیست؟ دلتا لایت ☆گـــفــــتـــگــو☆ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)
یک انشای فکاهی در مورد کمک ابزار ترجمه با همکاری هوش مصنوعی
[ویرایش]لطفاً موقع ترجمه از عینک مطالعه استفاده نکنید
این جمله شاید برای بسیاری از کسانی که به تازگی تصمیم به استفاده از هوش مصنوعی در فرایند ترجمه گرفتهاند، شبیه به یک شوخی بیمزه به نظر برسد، اما حقیقت این است که در این دنیای پر از پیچیدگیهای فناوری، هنوز هم برخی افراد معتقدند که هیچ چیزی نمیتواند جایگزین تلاش انسانی شود. مخصوصاً وقتی پای ترجمه و دقتهای بیپایان به میان میآید. حالا تصور کنید که این افراد با عینک مطالعه خود، متنها را موشکافانه بررسی میکنند، اما وقتی نوبت به کمک گرفتن از هوش مصنوعی میرسد، ناگهان آن را نادرست میدانند! اگر ابزارهایی که به ما کمک میکنند بد هستند، پس طبق همین منطق، استفاده از عینک مطالعه هم باید غیرمجاز باشد!»
ماجرا از جایی شروع شد که عدهای از منتقدان ترجمه ماشینی و هوش مصنوعی شروع به اعتراض کردند. آنها باور دارند که این ابزارها به هیچ عنوان نمیتوانند جایگزین دانش و تواناییهای انسانی در ترجمه شوند. این اعتراضها از همان ابتدا با یک نکته غریب و جالب همراه بود: "لطفا موقع ترجمه از عینک مطالعه استفاده نکنید!" چرا؟ چون عینک مطالعه قرار نیست یک راهحل علمی برای بهبود ترجمه باشد! همانطور که هوشمصنوعی نمیتواند برای کسی که به هر دو زبان مسلط نیست جایگزین مهارت ترجمه شود، عینک مطالعه هم نمیتواند کمکی در ترجمه از زبانی به زبان دیگر کند.
بعضیها معتقدند که استفاده از هوش مصنوعی در ترجمه باعث از بین رفتن «دقت انسانی» میشود. ولی سؤال اینجاست: آیا این افراد هیچگاه به دقت عینک مطالعه خود در مواقعی که متنی را میخوانند فکر کردهاند؟ آیا واقعاً عینک مطالعه قادر است یک جمله بیدقت را به یک ترجمه عالی تبدیل کند؟ نه! عینک فقط به ما کمک میکند تا چیزی را که در اولین نگاه نمیبینیم، بهتر ببینیم. به همین ترتیب، هوش مصنوعی هم میتواند به ما در ترجمه کمک کند، ولی در نهایت این خود ما هستیم که باید «حس انسانی» را به آن اضافه کنیم.
در پایان، شاید بهتر باشد از این زاویه به قضیه نگاه کنیم: نه عینک مطالعه میتواند ترجمهای بینقص بسازد و نه اعتراض به هوش مصنوعی میتواند از واقعیتهای جدید دنیای دیجیتال جلوگیری کند.😊 اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۳۲ (UTC)
- به نظر من این انشا مناسب این صفحه نیست؛ شاید در وپ:گوناگون بهتر باشد. — حجت/بحث ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۸ (UTC)
- @Huji
- اگر در همین صفحه هم فوری واگردانی نشود جای شکر دارد چه برسد به قهوهخانه/گوناگون که خطر قطعدسترسی به همراه دارد. اما از شوخی گدشته این موضوع در همین صفحه چندباری مطرح شده و من از همان بدو ورود به ویکیپدیا با آن دگیر بودم. اما هنوز نتوانستم نظر خود را خوب بیان کنم. خلاصه کلام این که این نصایحی که به تازهکاران در مورد اجتناب از یاری گرفتن از برنامههای کمک ترجمه میشود، بدآموزی است. اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
- بخشی از مشکل احتمالاً ناشی از این است که دیدگاه خیلی از کاربران (و مهمتر، عملکرد خیلی از کاربران) مطابق با این نیست که این ابزارها «کمکی» برای ترجمه باشند. ترجمهٔ ماشینی را ذخیره میکنند میروند صفحهٔ بعد. — حجت/بحث ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)
- @Huji
- بله، فکر میکنم بخش عمدهی مشکل همین است. البته بعید است کسانی که ترجمه ماشینی را بدون بررسی و تصحیح ذخیره میکنند و بعد میروند سراغ یک مقاله جدید، واقعا به توانایی بلقوه خود و ابزاری که در اختیار دارند باور داشته باشند؛ و متاسفانه این ناباوری، تا حدودی نتیجه همین بدآموزیهاست. وقتی امید به نتیجهای جدی و پذیرفته نیست، هدف از مفید بودن به خوش بودن تغییر میکند و ابزار به اسباببازی تبدیل میشود. اربابی دوم (بحث) ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۲۶ (UTC)
- بخشی از مشکل احتمالاً ناشی از این است که دیدگاه خیلی از کاربران (و مهمتر، عملکرد خیلی از کاربران) مطابق با این نیست که این ابزارها «کمکی» برای ترجمه باشند. ترجمهٔ ماشینی را ذخیره میکنند میروند صفحهٔ بعد. — حجت/بحث ۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)