ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۱۹
رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵ |
معادل
[ویرایش]سلام؛ برای en:Azerbaijani population کدام معادل خوب است؟ نظر خودم
- 1) پراکنش آذربایجانی ها/آذری ها
- 2) مناطق آذربایجانی نشین/آذری نشین
Saməkبحث ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۵ (UTC)
- فکر میکنم «توزیع جمعیت» یا «پراکندگی جمعیت» واژه مناسبی باشه. ظاهرا «توزیع جمعیت» متداولتر هست. -- bkouhi (بحث) ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)
Vermont
[ویرایش]رده:ورمونت یا ورمانت؟ --Taranet (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)
- ورمانت درست است تلفظ راهنما·اطلاعات. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۴ (UTC)
- تلفظ صحیح در لهجه آمریکایی وضوحاً ورمانت است اما در نامگذاری مهمترین نکتهای که باید در نظر داشت رواج در منابع تخصصی فارسی است. اطلس گیتاشناسی به عنوان یک منبع معتبر از ورمونت استفاده کرده است به همین علت عنوان ورمونت را برای این رده مناسبتر میدانم (البته رواج ورمانت در منابع عمومی به مراتب بیشتر است و میتوان گفت ورمونت نوعی غلط مصطلح است) MaHaN MSG ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۹ (UTC)
- صفحه رسمی سفارتخانه مجازی امریکا در ایران از ورمانت استفاده کرده است. --Taranet (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)
- این وبگاه از ورمونت نیز بسیار استفاده کرده است. بیبیسی و دویچه وله نیز همین وضع را دارند و از هر دو نام استفاده میکنند. تنها منبع تخصصی در دسترس من همان اطلس گیتاشناسی بود، اگر به منابع دیگری دسترسی دارید یا در ایران هستید و کتابخانه عمومی دمدستتان است حتماً سری بزنید. در صورتی که رواج دو عبارت در منابع در یک سطح باشد باید نام صحیح یعنی ورمانت را به کار برد. الآن در میان عناوین مقالات مرتبط به این شهر نیز دودستگی به وجود آمده است و برخیشان ورمونت هستند و برخیشان ورمانت.MaHaN MSG ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)
- صفحه رسمی سفارتخانه مجازی امریکا در ایران از ورمانت استفاده کرده است. --Taranet (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)
- حرف ماهان و تارانت هر دو صحیح است و هر دو نام کمابیش در منابع به کار گرفته شدهاند. از آنجا که بعضی ردهها و نوشتارها اکنون با ورمونت و بعضی ورمانت هستند، اگر بنا بر اجماع نسبت به به کارگیری یکی باشد، ورمانت بهتر است. -- نوژن (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)
- تلفظ صحیح در لهجه آمریکایی وضوحاً ورمانت است اما در نامگذاری مهمترین نکتهای که باید در نظر داشت رواج در منابع تخصصی فارسی است. اطلس گیتاشناسی به عنوان یک منبع معتبر از ورمونت استفاده کرده است به همین علت عنوان ورمونت را برای این رده مناسبتر میدانم (البته رواج ورمانت در منابع عمومی به مراتب بیشتر است و میتوان گفت ورمونت نوعی غلط مصطلح است) MaHaN MSG ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۹ (UTC)
Libation
[ویرایش]درود. قصد ایجاد نوشتار Libation را دارم اما نمیدانم چه عنوانی برای آن انتخاب کنم. Libation ریختن شراب بر روی چیزی با اهمیت مذهبی یا بر روی زمین است. یکی از دوستان از برابر «ساغرریزی» استفاده کرده بودند. وهاب (گپ) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)
Patera
[ویرایش]Patera نوعی کاسه کوچک است که در یونان باستان برای ریختن شراب به قصد عبادت مورد استفاده قرار میگرفته است. من قصد ایجاد نوشتارش را دارم، اما کمی در انتخاب عنوان مناسب برای آن دچار مشکل شدهام. چرا که در ویکیهای ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی از عنوان Phiale استفاده شده است. وهاب (گپ) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)
- جالب است که آنها نیز همچون ایرانیان از واژهٔ "پیاله" استفاده میکنند! KhabarNegar خبرنگار ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۴۱ (UTC)
همچون این رباعیات خیام:
بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین بکشتزار و لب جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
[۱][۲]قرآن که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند آن را
- موافقم. پیاله خوب است. به عنوان یک نظر غیرتخصصی، میتوان مقاله پیاله را جهانشمولتر نوشت و اگر مطلبی هم فقط مربوط به پیالهٔ یونانی بود در زیربخش خودش بیاید. --Taranet (بحث) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۲ (UTC)
- با تشکر از دوستان. بهزودی نوشتار پیاله را ایجاد خواهم کرد. وهاب (گپ) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
سوال
[ویرایش]آیا کسی می داند در جملهٔ زیر:
The name "hamster" is a loanword from the German, which itself derives from earlier Old High German hamustro. It is possibly related to Old Russian choměstrǔ, which is either a blend of the root of Russian khomiak "hamster" and a Baltic word (cf. Lithuanian staras "hamster")[۷] or of Persian origin (cf. Av hamaēstar "oppressor")
واژهٔ oppressor به چه معنا است و عبارت اوستایی hamaēstar در فارسی چگونه نوشته میشود؟ سپاس--- Rmashhadi ♪♫ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۴۳ (UTC)
- فکر کنم «هَمیستار» بهمعنای «مخالف» باشد. درفش کاویانی (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۴۴ (UTC)
- البته شکل درست نگارش آن باید hamēstār باشد. درفش کاویانی (بحث) ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۴۶ (UTC)
فرهنگ پهلوی مکنزی کاش دوستان این پرسشها را در ویکیپدیا:درخواست برابر فارسی طرحمینمودند.__Âriobarzan ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
- درود. در «فرهنگ فارسی به پهلوی» بهرام فرهوشی صفحهٔ ۴۶۳ «hamēstār» را «مخالف» نوشته است. و در «فرهنگ زبان پهلوی» تألیف خودش صفحهٔ ۲۴۹ نیز همیستار را «حریف»، «ضد»، «دشمن»، «رقیب» و «مخالف» نوشته است. در همین صفحه مشتقات دیگر کلمه را هم نوشته است. درفش کاویانی (بحث) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- ممنون از دوستان میبخشید که در جای درست مطرح نکردم (یادم رفت) اما ظاهرا واژهٔ hamaēstar وجود ندارد و همه املای مشابه دارند اما دقیق خودش نیستند و معنی آن، کدام معنی ربط به همستر امروزی دارد لطفا دقیق تر راهنمایی کنید. سپاس--- Rmashhadi ♪♫ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
- خود کلمهٔ «همستر» معنایش چیست؟ منظور از این ریشهشناسیها این نیست که فلان کلمه در زبانهای باستانی معنای جانوری به نام همستر باشد. ممکن است معنای باستانی چیز دیگری باشد که بعدها تغییر معنا داده است. درفش کاویانی (بحث) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
- نویسندهٔ ویکی انگلیسی ادعا کرده معنی همستر اوستایی، oppressor میباشد این واژهٔ انگلیسی را در واژه نامه جستجو کردم و نتوانستم معنی بهینه برایش پیدا کنم گفتم دوستانی که انگلیسی/اوستایی خوبی دارند راهنمایی کنند که یکی از این دو واژه به چه معنا است؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۴۷ (UTC)
- احیاناً oppressor با opposite قرابتی ندارد؟ واژهٔ اوستایی تلفظش «همیستار» و «همستار» است. (طبق منابع بالا) که نزدیکی زیادی با «همستر» دارد. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
- نویسندهٔ ویکی انگلیسی ادعا کرده معنی همستر اوستایی، oppressor میباشد این واژهٔ انگلیسی را در واژه نامه جستجو کردم و نتوانستم معنی بهینه برایش پیدا کنم گفتم دوستانی که انگلیسی/اوستایی خوبی دارند راهنمایی کنند که یکی از این دو واژه به چه معنا است؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۴۷ (UTC)
- خود کلمهٔ «همستر» معنایش چیست؟ منظور از این ریشهشناسیها این نیست که فلان کلمه در زبانهای باستانی معنای جانوری به نام همستر باشد. ممکن است معنای باستانی چیز دیگری باشد که بعدها تغییر معنا داده است. درفش کاویانی (بحث) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
- ممنون از دوستان میبخشید که در جای درست مطرح نکردم (یادم رفت) اما ظاهرا واژهٔ hamaēstar وجود ندارد و همه املای مشابه دارند اما دقیق خودش نیستند و معنی آن، کدام معنی ربط به همستر امروزی دارد لطفا دقیق تر راهنمایی کنید. سپاس--- Rmashhadi ♪♫ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
- درود. در «فرهنگ فارسی به پهلوی» بهرام فرهوشی صفحهٔ ۴۶۳ «hamēstār» را «مخالف» نوشته است. و در «فرهنگ زبان پهلوی» تألیف خودش صفحهٔ ۲۴۹ نیز همیستار را «حریف»، «ضد»، «دشمن»، «رقیب» و «مخالف» نوشته است. در همین صفحه مشتقات دیگر کلمه را هم نوشته است. درفش کاویانی (بحث) ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- oppressor به معنی ستمگر و سرکوبگر است. ضمن اینکه اوستایی و پهلوی دو زبان کاملا متفاوت هستند و فقط در یک خانواده قرار میگیرند. مطابق اینجا این کلمه از آلمانی وارد انگلیسی شده و در آلمانی هم از آلمانی علیای قدیم گرفته شده و در نهایت ریشه اسلاو دارد. و همه اینها همریشه با کلمه اوستایی است. کلمه اوستایی اینجا ربطی به نام جانور همستر ندارد فقط ریشه مشترک دارد. مهم این است که این در اسلاوی قدیم این کلمه چه معنایی داشته و چرا این نام را روی این حیوان گذاشتهاند. --همان (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- متن گذاشتهشده از ویکی انگلیسی طبق منبعش نیست، merriam-webster.com که مقالهٔ انگلیسی به آن ارجاع داده است میگوید hamster انگلیسی نهایتاً از ریشهٔ اسلاو است (تا اینجا درست) و در ادامه میگوید روسی قدیم choměstorŭ («همسر») «از یک زبانی ایرانی» است و واژهٔ اوستایی را مثال آورده که ظاهراً ویرایشگران آنجا (یحتمل برادران ایرانی خودمان) چنین برداشت کردهاند که hamster «از ریشهٔ فارسی» است. منتها حتی ادعای آن منبع هم از همه نظر عجیب و غلط است (تلفظی، تحول معنایی، الخ، جانور همستر اصلاً بومی مناطق آنهاست و نه مناطق ایرانیزبان آن زمان). واژههای ایرانی ذکر شده در این بحث هم همریشه با hamster نیستند. hamaēstār به وضوح ترکیبی است که مستقلاً در زبانهای ایرانی به وجود آمده است (ham-aist-ār) و مطلقاً ارتباط معنایی هم با «همستر» ندارد. ضمناً منظور از aē در نویسهگردانی اوستایی بیانگر ـَیْ (یعنی [aj]) است، با «ē» مینویسند که از «ai» (که بیانگر آوایی دیگر در اوستایی است، یعنی [aʲ]) تمییز داده شود. --Z ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۳۹ (UTC)
- اینکه همستر سوریهای داریم نمیتواند به ایرانی بودن ارتباط داشته باشد؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۵۴ (UTC)
- آن مناطق هم گویشورانش در آن دوران آرامیزبان و عربیزبان بودهاند، و اینکه حتی اگر ایرانی باشد، دلیلی ندارد یک زبان فرضاً اسلاو واژهٔ توصیفکنندهٔ جانداری را که بومی مناطق خودش است از زبانی بیگانه وام بگیرد (واژههایی که پدیده یا جانداری را توصیف میکنند که بومی مناطق گویشوران آن زبان است، اگر فقط همان یک واژه در آن زبان برای آن موجود باشد، تقریباً میتوان با قاطعیت گفت آن واژه مأخوذ از زبان دیگر نیست [مگر وقتی زبان تحت تأثیر شدید زبانی دیگر باشد، مثلاً در مورد زعفران، که بومی ایران است ولی واژهاش واژهٔ دخیل است]). همچنین، تحول معنایی صورت گرفته (از oppressor به hamster) به هیچ عنوان توجیهپذیر نیست. --Z ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)
- آن مطلب احتمال داده که ریشهٔ نام همستر ایرانی باشد، نه خود این جانور! __Âriobarzan ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)
- میدانم، این را از آنجا گفتم که شروعکنندهٔ بحث درواقع انتظار داشتند که واژهٔ oppressor، یا خود واژهٔ ایرانی که منابع دربارهاش حرف میزنند، معنی همستر یا چیزی مربوط آن هم داشته باشد (گفتههای دوم و سوم Rmashhadi را ببینید)، که انتظار درستی است، موجود مظلومی مثل hamster کوچکترین ارتباطی به معنی oppressor ندارد! واضح است که منبعی که چنین ادعایی را کرده شباهت نوشتاری بین واژهٔ اوستایی و انگلیسی را دیده و جوگیر شده! --Z ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۷ (UTC)
- آن مطلب احتمال داده که ریشهٔ نام همستر ایرانی باشد، نه خود این جانور! __Âriobarzan ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)
- آن مناطق هم گویشورانش در آن دوران آرامیزبان و عربیزبان بودهاند، و اینکه حتی اگر ایرانی باشد، دلیلی ندارد یک زبان فرضاً اسلاو واژهٔ توصیفکنندهٔ جانداری را که بومی مناطق خودش است از زبانی بیگانه وام بگیرد (واژههایی که پدیده یا جانداری را توصیف میکنند که بومی مناطق گویشوران آن زبان است، اگر فقط همان یک واژه در آن زبان برای آن موجود باشد، تقریباً میتوان با قاطعیت گفت آن واژه مأخوذ از زبان دیگر نیست [مگر وقتی زبان تحت تأثیر شدید زبانی دیگر باشد، مثلاً در مورد زعفران، که بومی ایران است ولی واژهاش واژهٔ دخیل است]). همچنین، تحول معنایی صورت گرفته (از oppressor به hamster) به هیچ عنوان توجیهپذیر نیست. --Z ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)
- اینکه همستر سوریهای داریم نمیتواند به ایرانی بودن ارتباط داشته باشد؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۵۴ (UTC)
جاده یا راه
[ویرایش]برای Road جاده یا راه را انتخاب کنم؟
- en:Category:Streets and roads > الان =رده:راهها است
- en:Category:Roads >> الان =رده:جادهها است
به نظر شما en:Category:Streets and roads را جادهها و خیابانها ترجمه کنم؟Yamaha5 (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۲ (UTC)
- معادل رده Roads by country در ویکیفا راهها بر پایه کشور است، برای کشورها هم همه راهها است، شاید جاده در کل مناسبتر باشد. --Kasir بحث ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)
- قضیه این است که:
- راه به مسیر بین دو نقطه گفته میشود
- جاده به راه برون شهری
- خیابان به راه درونشهری
- در نتیجه Streets and roads به نظر باید معادل جادهها و خیابانها باشد که هر دو با هم راههای یک منطقه را تشکیل میدهند. در نتیجه به نظر من
- roads=جادهها
- root یا path یا route = راه
- Yamaha5 (بحث) ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۶ (UTC)
این از آن مواردی است که زبان انگلیسی با فارسی فرق میکند و رده بر مبنای همان زبان ساخته شده است. Streets and roads ظاهرا همان «راه» کلی خودمان است که هم درونشهری و هم برون شهری است. به نظرم ترجمههای فعلی که در بالا نوشتید مناسب هستند:
- en:Category:Streets and roads = رده:راهها
- en:Category:Roads = رده:جادهها
نیاز نیست هر ردهای که بر مبنای زبان انگلیسی است را به زور ترجمهٔ لغت به لغت کنیم.--Taranet (بحث) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۶ (UTC)
Turkish peoples
[ویرایش]نامی بهتر و گویاتر از ترک های استانبولی سراغ نداریم؟--فرهنگستان برای en:Turkish people چه نامی برگزیده است؟ چون امکان داره برای بهبود مقاله کار کنم، نام مقاله از نظر من مقداری کنگ هست.-- Saməkبحث ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- به نظرم عنوان فعلی خوب است. راستی "Turkish peoples" که بهاشتباه (یعنی با حرف s) در عنوان به کار بردید معنای دیگری خواهد داشت («اقوام ترکیه»). تنها عنوان جایگزین به نظرم میرسد «ترکهای ترکیه» است. --Z ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)
آوانویسی
[ویرایش]آوانویسی نام en:André Castaigne که فرانسوی است، به فارسی چه میشود؟ نام کامل او Jean Alexandre Michel André Castaigne میباشد. 4nn1l2 (بحث) ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)
- آندره کاستنی. نام کامل:ژان الکساندر میشل آندره کاستنی. دیاکو « بحث » ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)
- آوانویسی درست فرانسوی آن (درصورتی که نام به گونۀ دیگری -معمولا به اشتباه- در منابع فارسی رواج نداشته باشد) میشود آندره کاستِین. ai- میشود «-اِ» و gne- هم «-ِین». ارژنـگ ▒▒▒ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۰ (UTC)
- جسارتاً فکر میکنم همان سیستم نویسهگردانی قدیمی به صورت آندره کاستنی بهتر باشد. __Âriobarzan ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۰۱ (UTC)
- آوانویسی درست فرانسوی آن (درصورتی که نام به گونۀ دیگری -معمولا به اشتباه- در منابع فارسی رواج نداشته باشد) میشود آندره کاستِین. ai- میشود «-اِ» و gne- هم «-ِین». ارژنـگ ▒▒▒ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۰ (UTC)
Category: Jurists
[ویرایش]الان برابر ردهٔ اشتباه رده:حقوقدان است! رده:حقوقدانان هم ردهای دیگر و برابر Category:Legal_professions است.
- چه ترجمهای برایش بهتر است؟--Taranet (بحث) ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)
- فرهنگ آریانپور jurist=
- كارشناس حقوقى، كارشناس قضايى، داديكشناس، داديكدان
- قاضى، كاديك
- Yamaha5 (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)
- کلمات حقوقی در زبان انگلیسی حتی پایهای ترین و واضح ترین کلمات قابل تناظرسازی یک به یک با فارسی نیستند. چون سیستم آنها از پایه و اساس کاملا متفاوت با ما است. در صفحه ۱۷۶ کتاب «درآمدی بر حقوق تطبیقی و دو نظام بزرگ حقوقی معاصر» کتاب درسی حقوق تطبیقی دانشگاههای ایران نوشته: «اصطلاحات حقوق انگلیس از آنجا که با هیچیک از مفاهیم شناخته شده ما تطبیق نمیکند، در زبانهای ما غیر قابل ترجمه است چنانکه اسامی حیوانات و گیاهان بومی منطقه دیگر را نمی توان ترجمه کرد. هنگامی که میخواهند آن اصطلاحات را به هر قیمتی شده است ترجمه کنند، اغلب معنی را دگرگون میکنند». و بعد هم کلمات زیادی را از انگلیسی مثال زده که هیج مفهومی در فرانسوی ندارند یا برعکس. ما به وکیل و قاضی می گوییم حقوقدان چون مشخص است که درس حقوق خواندهاند و قاضی و وکیل شدهاند. در حالی که در انگلیس اکثر آنها اینگونه نیستند (صفحه ۱۸۰ همان کتاب نوشته: «حقوقدانان انگلیسی هرگز در دانشگاهها تربیت نمیشدند. حتی امروز نیز که برای وکیل دادگستری شدن، داشتن یک مدرک دانشگاهی ضروری است، این مدرک الزاما دیپلم حقوق نیست»)
- البته چیزی که مسلم است Legal professions حقوقدان نیست. «حقوقدان» همانطور که از اسمش مشخص است به دانستن دانش حقوق اشاره دارد نه به شغل شخص. ولی اگر کسی فقط کار قضایی کند و تحصیلات حقوقی نداشته باشد به او حقوقدان نمیگویند. مفهوم jurist تقریبا میشود گفت اعم از حقوقدان، فقیه و افرادی است که کار قضایی و قانونی میکنند. کلمهای سراغ ندارم که معادل این مفهوم باشد. در «فرهنگ حقوقی مجد» آمده jurist: حقوقدان، قانوندان، قاضی، کسی که حقوق مدنی میداند.» قاضی که تقریبا همان judge است. «کسی که حقوق مدنی میداند.» که یک عبارت است. حقوقدان و قانوندان هم فکر نمیکنم در مقهوم متفاوتی استفاده شوند. هر دو دقیقا یک چیزند. میشود برای آن از میانویکی jurist استفاده کرد و میشود lawyer. اشکال jurist اینست که یک کلمه تاریخی است و برای افراد معاصر استفاده نمیشود. شاید بشود کاربرد آن را با «طبیب» در فارسی معاصر مقایسه کرد و دوم اینکه شامل فقهای اسلام و مذاهب دیگر هم میشود. اشکال lawyer هم اینست که ظاهرا در خود آمریکا و انگلیس فقط برای وکیل دادگستری استفاده میکنند و قاضی و استاد دانشگاه و ... اصولا lawyer نمیگویند. --همان (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۴۵ (UTC)
Twerking
[ویرایش]Twerking برای این چه کنیم؟ گوگل ترانسلیت آن را «نرمش قهرمانانه» ترجمه میکند:)))) به لطف شوخطبعی و خلاقیت ایرانیان! من پیشنهاد میکنم فعلا با نام نرمش قهرمانانه بسازیم بعدا به یک نام دقیقتر انتقال دهیم:دی :)
امیرΣυζήτηση ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)
- "قر سربالا" دیاکو « بحث » ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- نرمش قهرمانانه! Yamaha5 (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۵۷ (UTC)
- جدی: ما مفهومش را در زبانمان نداریم. در زبان انگلیسی هم نسبتن به تازگی جا افتاده و به شکل رسمی در ۲۸ اوت امسال در واژهنامه آکسفورد گذاشته شد. از این رو مطمئن نیستم بتوان (یا باید) برایش نامی برگزید. شوخی: چه گفتگوهای هستهای شود اینبار! -- نوژن (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۱۸ (UTC)
ترجمهٔ چند عنوان
[ویرایش]سلام. لطفاً در ترجمهٔ عناوین نامهای زیر کمک کنید. این نامها مربوط به جانداران مختلف است.
- قرقیسانان یا باشهسانان، قرقیشکلان en:Accipitriformes
- اگر راسته قوراغهها را منظورتان است: بیدمان en:Anura
- تیرهٔ پرندگان: پرستویان en:Apodidae
- سبزرستیان (جلبکهای سبز) en:Chlorophyta
- گوگولیشکلها!!! شوخی کردم؛ میشود کوکوییان (طبق منبع) یا بهترش کوکوسانان یا کوکوشکلان en:Cuculiformes
- همزیکان en:Cycliophora
- کپورشکلان، کپورسانان، کپورماهیشکلان en:Cypriniformes
--تشکر درفش کاویانی (بحث) ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۳۶ (UTC)
- بقیهاش را هم به زودی خواهم افزود. مبارک است. خبری شده؟! :))) -- نوژن (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۰ (UTC)
- ممنون نوژن جان. به این مربوط است. داریم اطلاعات پایه را آماده میکنیم. احتمالاً چند روز آینده بیشتر در این زمینه هم مزاحم خواهم شد. درفش کاویانی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)
- این بحث به پایان رسیده و هماهنگیها درباره ایجاد صفحات مربوط در حال انجام است. -- نوژن (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)
Positivism و Verificationism
[ویرایش]معادل این در اینجا اثبات گرایی گذاشته شده که به نظر صحیح نمیرسد، چرا که اثبات گرایی Verificationism میشود. همان پوزیتیویسیم مناسبتر نیست؟؟ صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۰۳ (UTC)
- در اینجا ۳ بار پوزیتیویسم ترجمهشدهاست. برای logical positivism ترجمههای «مذهب اصالت تحصل منطقی» و «مذهب اصالت تحقق منطقی» نیز آمدهاست. طاها (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۱۲ (UTC)
در کتاب «واژگان علوم انسانی» از «مجموعه فرهنگهای تخصصی کلمه» این ترجمهها آمده است (اگر فرصت کنم منابعشان را هم مینویسم)
- ثبوت گرایی
- اثبات باوری - آشوری، داریوش. «واژگان فلسفه و علوم اجتماعی». آگاه ۱۳۵۵
- قلسقه تحصیلی (مذهب الوصفی)
- مثبت گرایی - «آشوری، داریوش، واژگان فلسفه و علوم اجتماعی» است که خود برگرفته از آریانپور
- اثبات گرایی - «آشوری، داریوش، واژگان فلسفه و علوم اجتماعی» است که خود برگرفته از آریانپور
- آیین اثباتی - «آشوری، داریوش، واژگان فلسفه و علوم اجتماعی» است که خود برگرفته از آریانپور
- تحقق گرایی (مکتب ثبوتی)
- مذهب تحققی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مذهب اثباتی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مذهب ثبوتی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مثبتیون - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مدهب تحصیلی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مکتب اثباتی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- قلسقه مثبته - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- فلسفه تحققی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
- مذهب ثبوتی - فرهنگ فلسفه و علوم اجتماعی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی
و برای verification هم برابرهای زیر آمده است: حقیقت سنجی، پژوهش، تحقیق، وارسی، ثبات تحقیقی، رسیدگی، ارزشیابی، اثبات. --Taranet (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)
- اگر verification برابرش اثبات است پس Verificationism هم می شود اثبات گرایی :) پیشنهاد خودتان چیست ؟--صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۲۷ (UTC)
- در اینجا Verificationism = تحقیق پذیری که به نظرم مناسب است.--Taranet (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۱ (UTC)
- با توجه به این تعریف، آیا Verificationism ، به معنای این دیدگاه نیست که هر گزاره برای درست بودن، باید تحقیق پذیر باشد؟ و این دقیقاً معادل «تحقیق پذیری» است؟--صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)
- منظورتان این است که تحقیقپذیری-گرایی برابر Verificationism است؟ به نظرم زیاد فرق نمیکند.--Taranet (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)
- می گویم Positivism و Verificationism یک دیدگاه هستند درباره ی یک گزاره، ولی تحقیق پذیری صفت خود آن گزاره است صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۲۶ (UTC)
- به نظرم زیاد مهم نیست و Verificationism = تحقیقپذیری خوب است. تحقیقگرایی چطور است؟ اما منبع ندارد. حالا بسازیدش بعد اگر لازم شد تغییر نام دهید.--Taranet (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۸ (UTC)
- می گویم Positivism و Verificationism یک دیدگاه هستند درباره ی یک گزاره، ولی تحقیق پذیری صفت خود آن گزاره است صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۲۶ (UTC)
- (تعارض ویرایشی)علاوه بر اینکه همه گزینههای فوق صحیحاند، میتوان برای Positivism معادل "تحلیلی" را نیز در نظر گرفت. در کل Positivism یعنی کنکاش عقلی و منطقی در مورد. مانند فلسفهی تحلیلی در برابر فلسفه قاره، البت این برداشت من هست، از برزگان Logical Positivism میتوان بزرگانی چون "لودویگ ویتگنشتاین" را نام برد. اهمیتی که این موضوع دارد این هست که به گمان من این وجه از فلسفه، گونهای از فلسفه هست که ایرانیان کمتر بدان توجه کردهاند و ایرانیان بیشتر غرق در فلسفه قاره و نطق هستند. در نتیجه این قسم از فلسفه و دیدگاه کمتر در ایران جا افتاده و هنوز جای پیشرفت بسیار دارد. KhabarNegar خبرنگار ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۱ (UTC)
- گزینه اثبات باوری نیز عالی هست و معادلی مناسب برای جایگزینی اثبات گرایی. KhabarNegar خبرنگار ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)
- [۳]! در کل من (برعکس مثلاً لیبرتریانیسم) در این یک مورد با بکارگیری عیناً این کلمه در فارسی مخالفم، چون این Positivism نامی(اسم) برای یک مجموعه(یا سیستم) نیست، این Positivism یک کلمه سادههست که حالا به هر قسمی که شده ما بایست معادل مناسبی به فارسی برایش داشتهباشیم. KhabarNegar خبرنگار ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۱ (UTC)
- منظورتان این است که تحقیقپذیری-گرایی برابر Verificationism است؟ به نظرم زیاد فرق نمیکند.--Taranet (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)
خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و اطلاعات ذیقیمتی جمع اوری کردید. مهم است که مرز بین این دو مفهوم و واژه را به طور دقیق تبیین کنیم، اگر خیلی شبیه به هم بشوند، شاید این تمایز را نشود به درستی نشان داد. چند تای دیگر هم خودم پیدا کردم: برای verificationism:
تا اینجا پس پوزیتیویسم ---> اثبات گرایی و verificationism --> تحقیق پذیری (گرایی) صفدرقلی (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)
جنگل و جنگل ؟!؟!
[ویرایش]درود. en:Forest یعنی جنگل، حالا en:Jungle رو چی باید ترجمه کرد؟ LipaDیه چیزی بگو پَ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)
- چند سطر نخست و پایانی در ۲ مقالهی ویکیانگلیسی را خواندم، بر اساس آن میشه گفت جنگل معادل مناسبتر برای Jungle هست، برای Forest میتوان سبزهزار و بیشهزار را نام برد، اما دقیقاً معادل برابری برایش در فارسی نداریم، Forest جنگل نیست Forest یعنی منطقهای پر درخت، که میتواند در یک شهر هم باشد.(تعارض ویرایشی) KhabarNegar خبرنگار ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۲ (UTC)
- در فارسی هم به جنگلهای انبوه و هم به مناطق پردرخت جنگل گفته میشود و این دو [در ادبیات عامه فارسیزبانان] یکسان هستند و از هم تفکیک نشدهاند. باید دید در منابع برای تفکیک این دو چه عبارتی استفاده شده است و باید در ابتدای مقاله ذکر شود که عموم فارسیزبانان این مورد را نیز جنگل مینامند. MaHaN MSG ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۹ (UTC)
- چند سطر نخست و پایانی در ۲ مقالهی ویکیانگلیسی را خواندم، بر اساس آن میشه گفت جنگل معادل مناسبتر برای Jungle هست، برای Forest میتوان سبزهزار و بیشهزار را نام برد، اما دقیقاً معادل برابری برایش در فارسی نداریم، Forest جنگل نیست Forest یعنی منطقهای پر درخت، که میتواند در یک شهر هم باشد.(تعارض ویرایشی) KhabarNegar خبرنگار ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۲ (UTC)
- فرهنگ آریان پور
- Jungle=جنگل (بهويژه اگر در نواحى حاره باشد و حيوانات درنده داشته باشد)
- (محل رقابت خشونتآميز يا مبارزه براى بقا) پيكارگاه، وحشگاه
- Forest=جنگل
- جنگلكارى كردن، درخت نشانى كردن، از جنگل پوشاندن
- بابیلون
- Forest=plant trees
- Jungle=dense tropical forest
- Cambrige
- Jungle=a tropical forest in which trees and plants grow very closely together
- Longman
- Jungle=a thick tropical forest with many large plants growing very close together
- در نتیجه به نظر من forest=جنگل و Jungle=جنگل متراکم یا جنگل حارهایYamaha5 (بحث) ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۳۴ (UTC)
- واژۀ wood هم هست که بیشتر آن را بیشه معنا میکنند (به غیر از معنای چوب).--چالاکБаҳс ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)
در واقع برای ساختن مقالهٔ en:Jungle در لیست مقالات حیاتی نیاز به یک نام دارم. در متن آلمانی از جنگل به عنوان بیشه زارهای بسیار متراکم یاد شده مثلا جنگلهای استوایی را نمیتوان فارست (en:Forest) نامید و باید آنها را جزء جنگل ها (en:Jungle) قلمداد کرد. مثلا کارتون پسر جنگل در یک جنگل بسیار متراکم مثل جنگلهای استوایی میگذرد و اینگونه نام برده میشود: Jungle Boy. به نظر من بهتر است مقالهٔ جنگل با کمی تغیرات با مقالهٔ en:Jungle پیوند میان ویکی بخورد و مقالهای برای پیوند با en:Forest ساخته شود به نامی همچون بیشه، بیشه زار یا چیزی شبیه آن ... LipaDیه چیزی بگو پَ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۲۴ (UTC)
- به نظرم مشکل ما این است که اصرار داریم هر مقالهٔ ویکیپدیای انگلیسی یک مقالهٔ متناظر در ویکیپدیای فارسی داشته باشد، در حالی که خیلی مفاهیم و موضوعات در یک زبان هستند که در زبان دیگر معادل ندارند، مثال هم از این دست زیاد است. «بیشهزار» و «سبزهزار» هم به نظر معادل «forest» نیستند، forest همان جنگل است. (woods هم به معنی forest کوچک است) --Z ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۴ (UTC)
- در کُردی برای 'forest' «دارستان» (درختستان) کاربرد دارد و برای 'Jungle' «لێڕ(ەوار)» (از پهلوی razūr و اوستایی razura). برای 'woods' هم بێشە/مێشە. ولی در فارسی واقعاً این کلمات مانند انگلیسی برابر ندارند مگر زورکی.--چالاکБаҳс ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۰ (UTC)
برادرانم، بنده اصولا مشکلی ندارم، قصد من فقط یافتن نامی مناسب برای مقالهٔ en:Jungle از طریق اجماع است، فقط میخواهم مقالات مهم و حیاتی (با تعداد میان ویکی و پیوند بالا) ویکیپدیا، لینک فارسی هم داشته باشند و لازم به ذکر است این مقاله جزء مقالات حیاتی ویکیفا است . بنده چون میدانستم شما دوستان و اساتید فرهیخته و پُر میتوانید بهترین و معتبر ترین گزینهها را برای نام آن پیشنهاد کنید آن را مطرح نمودم. و حالا سوالی دارم آیا این مقاله نباید در ویکی فا لینک داشته باشد؟ چرا در لیست مقالات حیاتیست. سپاس LipaDیه چیزی بگو پَ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)
- حالا مگر باید حتما هر مقالهٔ ویکی انگلیسی برابری در ویکی فارسی داشته باشد و هر مقالهٔ ویکی فارسی برابری در ویکی انگلیسی؟ به زور که نمیشود دو تا مقالهٔ جنگل ساخت؛ وپ:انشعاب محتوا میشود. زیاد هم به لیست مقالات حیاتی بها ندهید. راهنمای خوبی است اما زورکی نیست.--Taranet (بحث) ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۴ (UTC)
- ما باید برای کلمات فارسی میانویکی انگلیسی پیدا کنیم نه اینکه برای کلمات انگلیسی میانویکی فارسی پیدا کنیم. یعنی ببینیم تعریفی که از جنگل در منابع فارسی شده و کاربرد آن در زبان فارسی مطابق با کدام کلمه انگلیسی است. فکر نمیکنم تردیدی وجود داشته باشد که جنگل همان forest است. یعنی اگر در منابع فارسی زبان به دنبال وسعت و انواع جنگلهای ایران و در منابع انگلیسی به دنبال area and types of Iranian forests بگردیم گمان نمیکنم به جواب متفاوتی برسیم. اینکه انگلیسی زبانها کلمهای به نام jungle دارند و به نوع خاصی از جنگل میگویند، مربوط به خود انگلیسی زبانهاست و به ما هیچ ارتباطی ندارد. فهرست مقالات حیاتی هم در ویکیپدیای انگلیسی تنظیم شده و کاربری که آن را به فهرست افزوده از این باب که jungle پدیده مهمی است و بخش عظیمی از سطح زمین از آن پوشیده شده آن را به این فهرست افزوده است. پس ما هم طبق فرموده ایشان باید در مقاله جنگل در بخش انواع جنگل مطلبی هم در مورد جنگلهای انبوه گرمسیری (یا هر کلمه دیگری که برای اشاره به این نوع جنگل استفاده میشود) داشته باشیم.--همان (بحث) ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
manipulation
[ویرایش]manipulation در en:Category:Media_manipulation چه معنیای میتونه داشته باشه؟
- فرهنگ آریانپور:
- دست ورزى، انجام دادن با دست يا با مهارت، برزش
- تقلب، دستكارى، دستبردن، مخدوشسازى
به en:Psychological manipulation هم توجه کنیدYamaha5 (بحث) ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)
- به نظرم به معانی «دستکاری رسانهها»، «تحریف رسانهها»، و «دگرگونی رسانهها» نزدیکتر است. طاها (بحث) ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)
- از آنجایی که کلمه ریشهٔ لاتین دارد میتوان برای دریافت چگونگی کاربرد آن به زبانهای دیگر اروپایی هم رجوع کرد. در زبان آلمانی به معنای تحریف و دستکاری به کار میرود. LipaDیه چیزی بگو پَ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)
- منظور از تحریفکننده رسانه است مانند پراپاگاندا یا فردی دیگر رسانه را تحریف میکندYamaha5 (بحث) ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
- منظور از Media manipulation، «جهت دادن به رسانهها» است. مانی (بحث) ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)
- من ترجمهای عالی برای این کلمه ندارم، به همین خاطر مشتاقانه پیگیرم ببینم دوستان چه پیشنهاد میکنند، اما از نظر معنایی manipulation یعنی ظاهرسازی کردن و تغییر دادن ظواهر امری به منظور آنکه واقعیت پشت آن پنهان باشد، و آنچه که نمودار میشود، مسلماً با واقعیت اندکی تفاوت دارد. مثلاً در Media_manipulation هم چیزی میشود شبیه به ظاهرسازی رسانهها برای پنهانسازی حقیقت و یا حداقل تغییر آن، حال از نظر لغوی چه چیزی شایستهی برابری باشد را نمیدانم. ارادتمند KhabarNegar خبرنگار ۲ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۲۱ (UTC)
- منظور از Media manipulation، «جهت دادن به رسانهها» است. مانی (بحث) ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)
- صحنه آرایی رسانه ای--صفدرقلی (بحث) ۲ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۲۷ (UTC)
- منظور از تحریفکننده رسانه است مانند پراپاگاندا یا فردی دیگر رسانه را تحریف میکندYamaha5 (بحث) ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
Saturday Night Live
[ویرایش]این مقاله ها اکنون با نامهای ساتردی نایت لایو (فصل ۳۷)، ساتردی نایت لایو (فصل ۳۸) و ساتردی نایت لایو (فصل ۳۹) در ویکیفا ساخته شدهاند ولی نام برابر به کار نرفته است، برای عناوین برابر فارسی این مقالات چه پیشنهاد میکنید؟ سپاس گزارم. ح.فاطمی (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۸ (ایران) ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)
- در این موارد مبنا بر میزان رواج است، اگر صدا و سیما و یا شبکههای ماهوارهای این برنامهها را پخش کرده باشند کار سختی برای نامگذاری پیش رو نیست اما در غیراینصورت باید دید درمنابع چه نامی پراستفادهتر است. برخی موارد همانند این نوشتار و بریکینگ بد، لاست و دی اندی گریفیت شو نام ترجمه نشدهشان رایجتر است و برخی موارد همانند بازی تخت و تاج، به من دروغ بگو و آشنایی با مادر نیز داستانشان برعکس است.--MaHaN MSG ۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)
اگه کسی بتونه کمک کنه معادل فارسیشون رو بنویسه عالی میشه
[ویرایش]اگه مثل این بشقاب پرنده (بازی) بشن عالی میشه کسانی که میتونن کمک کنن دریغ نکنند لطفن--اهورا ♠ ۵ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC)
Gross pathology
[ویرایش]ترجمه en:Category:Gross pathology و en:Gross pathology چیست؟ آسیبشناسی مرئی؟ آسیبشناسی درشت؟ ... --Taranet (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)
- نمیدانم. اما نظر من: "آسیبشناسی بزرگنمایی شده"، "بزرگنمایی شدهٔ آسیبشناسی"!؟ ولی در نهایت به نظرم همین لغت را با الفبای عربی بنویسید کفایت کند. KhabarNegar خبرنگار ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۳۳ (UTC)
- در پزشکی، Gross به درسها و مواردی گفته میشود که به صورت حضوری و چشمی در آنها بافتها و غیره به نمایش گذاشته میشوند. از این رو برابر «مرئی» مناسبتر است. البته !gross در زبان انگلیسی معنای حالبهمزن و چیزی شبیه به این را هم دارد که پیشتر دستمایه شوخی ما با دانشجویانی میشد که از اتاق تشریح (Gross anatomy) بیرون میآمدند! :) -- نوژن (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۹ (UTC)
- البته طبق این وبلاگ برابر «بارز» را هم میتوان به کار برد. -- نوژن (بحث) ۱۹ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۵۹ (UTC)
- به عربی «آناتومی عیان» ترجمه شده. --Threeten (بحث) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)
- البته طبق این وبلاگ برابر «بارز» را هم میتوان به کار برد. -- نوژن (بحث) ۱۹ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۵۹ (UTC)
- در پزشکی، Gross به درسها و مواردی گفته میشود که به صورت حضوری و چشمی در آنها بافتها و غیره به نمایش گذاشته میشوند. از این رو برابر «مرئی» مناسبتر است. البته !gross در زبان انگلیسی معنای حالبهمزن و چیزی شبیه به این را هم دارد که پیشتر دستمایه شوخی ما با دانشجویانی میشد که از اتاق تشریح (Gross anatomy) بیرون میآمدند! :) -- نوژن (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۱۹ (UTC)
Orange Is The New Black
[ویرایش]اسم یه سریال هست در مورد زندان و ...
نارنجی همان سیاه است درسته؟--اهورا ♠ ۱۴ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)
- «نارنجی، سیاه جدید است»؟ -- نوژن (بحث) ۱۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۲۷ (UTC)
Leclerc
[ویرایش]- LeClerc که یک نام فرانسوی است به شکلهای لکلرک، لکرک، لکر و لکلر به فارسی آوانگاری شده. تلفظ درست فرانسوی کدام است؟--همان (بحث) ۱۶ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)
- تلفظ درست لُکلِر است. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)
Jacky Ickx
[ویرایش]de:Jacky Ickx نام این رانندهٔ فرمول یک بلژیکی رو چطور بهتره به فارسی نوشت؟ --LipaDیه چیزی بگو پَ ۱۸ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۱ (UTC)
- ژاکی ایکس--صفدرقلی (بحث) ۱۸ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۵ (UTC)
Comics
[ویرایش]برابر بهتری برای کامیکس؟--Taranet (بحث) ۲۱ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۹ (UTC)
دو درخواست
[ویرایش]لطفا برای ترجمه کلمات کمک کنید
Yamaha5 (بحث) ۲۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)
اولی شمایل شکنی یا بی شمایلی [۴]
- دیمی زیبایی شناختی آوایی --صفدرقلی (بحث) ۲۷ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)
Lemma زبانشناسی
[ویرایش]این موضوع قبلاً هم مطرح شده: ویکیپدیا:درخواست_برابر_فارسی/بایگانی_۴#Lemma_.28linguistics.29 من با استناد به یک منبع مدخل ترجمهاش کردم. آیا کلمهی بهتری پیدا میشود؟ مخصوصاً برای جملهای که اینجا قرار دارد: تصریف: «گونهای از واژه که دارای کمترین تصریف است «lemma» گفته میشود» -- مهدی.غ (بحث) ۲۹ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)
Nine Worthies
[ویرایش]آیا کسی معادلی برای en:Nine Worthies سراغ دارد؟ 4nn1l2 (بحث) ۳۰ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۱۵ (UTC)
- گرچه براحتی میتوان نه قهرمان در نظر گرفت ولی با در نظر گرفتن رمان منظومی که منبع این اصطلاح است؛ نه دلاور یا نه شوالیه گزینهٔ بهتری بنظر میرسد . ارژنـگ ▒▒▒ ۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)
- نه شوالیه میتواند مناسب باشد، مادامی که گزینهٔ بهتری نیابیم. KhabarNegar خبرنگار ۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)
- «نه دلاور» با توجه به اینکه شوالیهگری پدیدهای متأخرتر است، البته گزینهای مناسبتر به نظر میرسد. Teoderaĥ Liĥtenŝtain (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)
- به نظر من هم «نه دلاور» ترجمهٔ دقیقتری است. ظاهرا اصل این مفهوم از زبان فرانسه است و در زبان فرانسه واژهٔ preux به کار رفته که دقیقا به معنی "دلاور" است. دیاکو « بحث » ۱۷ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)
- نه شوالیه میتواند مناسب باشد، مادامی که گزینهٔ بهتری نیابیم. KhabarNegar خبرنگار ۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)
Tenecteplase
[ویرایش]مقاله ای با این عنوان ساخته شده است که میانویکی هم برایش یافتم ولی عنوان فارسی ندارد! نیازمند عنوان فارسی برای این مقاله هستم :) ح.فاطمی (بحث) ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۰ (ایران) ۴ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۳۰ (UTC)
- توسط کاربر:ارژنگ به تنکتپلاز منتقل شد. ح.فاطمی (بحث) ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۴ (ایران) ۵ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۴ (UTC)
Depression (geology)
[ویرایش]درود کسی می داند Depression در زمین شناسی به چه معنی است اول فکر میکردم گودال بشود اما دیدم گودال خودش مقاله دارد. --- Rmashhadi ♪♫ ۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۱:۱۷ (UTC)
- درود. به هرگونه عقبنشینی و فرورفتگی در سطح (که باعث اختلاف عمق شود) گفته میشود. گودال یکی از انواع مختلف دپرِسیون یا فررفتگی است. ارژنـگ ▒▒▒ ۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۵ (UTC)
levelling
[ویرایش]معادل واژه ی levelling به معنای مصطلحش در مهندسی عمران یا معماری یا نقشه برداری چیست؟ این نام یک مقاله در ویکی انگلیسی دارد. قاعدتا باید یک معادل در زبان فارسی داشته باشد، ولی من نمی دانم. اگر کسی در این جا تحصیلاتی در نقشه برداری یا عمران و معماری دارد من را راهنمایی کند. سپاسگذارم. دیاکو « بحث » ۱۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۶ (UTC)
The Motherland Calls
[ویرایش]مقاله The Motherland Calls به فارسی مجسمه وطنخواهان ترجمه شده است؛ به نظر من، مام وطن، مام میهن، مادر میهن یا همچین چیزی درست باشد، لطفا دوستان نظر خود را برای عنوانی درست بیان کنند ح.فاطمی ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۴ (ایران) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۴ (UTC)
- ترجمهٔ مناسبش به فارسی: مامِ میهن فرامیخواند! است. یا گویاتر: تندیس مام میهن فرامیخواند! __Âriobarzan ۱۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)
- انتقال دادم؛ با سپاس :) ح.فاطمی ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۶ (ایران) ۱۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)
- فکر میکنم اگر به جای واژه "تندیس" واژهٔ "یادمان" به کار برده شود بهتر است. چون "تندیس" پیکرهٔ شخص خاصی است و "یادمان" به مناسبت یا به یاد یک رویداد بخصوصی ساخته میشود که در مورد این مجسمه صدق میکند. دیاکو « بحث » ۱۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۴۷ (UTC)
چند نامگذاری مربوط به کشتی و زیردریایی
[ویرایش]درود. من میخواستم مقالههای کشتیها را بسازم برای همین باید بدانم سیستم نامگذاری این کشتیها چه باید باشد (همان سیستم را در کدم استفاده میکنم تا نامها را ترجمه کند):
- en:German Type VII submarine
- en:Russian aircraft carrier Admiral Kuznetsov
- en:German submarine U-553
ارادتمند :)
امیرΣυζήτηση ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
- زیردریایی کلاس ۷
- ناوهواپیمابر آدمیرال کوزنتسف
- او-۵۵۳
توضیح این که در فارسی در این مورد ترجمهٔ "type" میشود "کلاس" و مرسوم است برای نامهای کشتیها و زیردریاییهایی که واژهٔ "کلاس" در آن به کار رفته واژهٔ "کشتی" یا "زیردریایی" نیز پیش از آن به کار میرود؛ مانند ناوچه کلاس موج. ولی در مواردی که واژهٔ "کلاس" در آن به کار نرفته باید مانند نام هواپیماها فقط نام آن کشتی یا زیردریایی را نوشت و از نوشتن واژهٔ "کشتی" یا "زیردریایی" پیش از آن خودداری کرد. دیاکو « بحث » ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)