ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۱۶
![]() رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۶ |
Expatriates
[ویرایش]برای Expatriates و Category:Diasporas چه واژهای برای ردهها باید به کار رود الان واژه مهاجر انتخاب شده ولی به نظرم درست نیست چون
- Category:Expatriates in the Netherlands هست
- Category:Immigrants to the Netherlands هم هست
همچنین سفیرها هم زیر مجموعه Expatriates هستند. مثلا en:Category:American expatriates in the Netherlands را مشاهده کنید
- در آریانپور
- Expatriates:(آدم) ترک وطن کرده، دور از میهن، غریب، مقیم برون مرز، میهن باخته، از میهن راندن، تبعید کردن، بیخانمان کردن، آلاخون والاخون کردن، اخراج بلد کردن، میهن باخته شدن، نفی بلد کردن
- Immigrant:مهاجر، تازه وارد، غريب، كوچ نشين، اواره
- برای Category:Diasporas رده:پراکندهها درست است؟ معادل بهتری ندارد؟ یا همان دیاسپورها بماند؟Mathematicair (بحث) ۱۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۴ (UTC)
موارد زیر را اضافه کردم تا معادل های مناسبی برایشان پیدا کنیم:
- Allegiance تابعیت
- Alien (law) بیگانه (قانون)
- Citizenship شهروندی
- Cosmopolitanism جهان وطنی
- Defection
- Deportation استرداد
- Diaspora پراکنده (جامعهشناسی)
- Displaced person بی خانمان، رانده شده
- Domicile (law) زیستگاه (حقوق)
- Multiple citizenship تابعیت چندگانه
- Emigration هجرت
- Ethnic enclave
- Expatriate جلای وطن کرده
- Exile تبعید
- Existential migration
- Foreign worker کارگر خارجی
- Government in exile دولت در تبعید
- Homeland سرزمین مادری
- Human migration مهاجرت انسان
- Human settlement
- Immigration مهاجرت
- Indentured servant
- International Organization for Migration
- کارگر مهاجر کارگر مهاجر
- Migration کوچ
- Nationality تابعیت
- Nationality law حقوق تابعیت
- Passport گذرنامه
- Penal transportation
- Permanent residency سکونت دائم ، اقامت همیشگی
- Population transfer مهاجرت اجباری گونه ای از Forced migration
- Qualifying Recognised Overseas Pension Scheme
- Refugee آواره
- Right of asylum پناهندگی سیاسی
- Statelessness بی وطنی، بی ملیتی، بی تابعیتی
- Third culture kid
- Visa روادید
- Worldwide ERC
--سعید (بحث) ۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۱۴ (UTC)
- Human settlement : سکونتگاه
- Worldwide ERC: شورای جهانی انتقال کارگران، انجمن جهانی جابهجایی نیروی کار
- Third culture kid: کودکان ترافرهنگی
- Penal transportation: تبعید قضایی، تبعید کیفری
- International Organization for Migration: سازمان بینالمللی مهاجرت
- Population transfer: تبعید دستهجمعی، البته میانویکیاش به مهاجرت اجباری است!
Crème fouettèe
[ویرایش]برابر و تلفظ Crème fouettèe به فارسی چیست؟ Roozitaa (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)
- باید برابر با خامه زده شده باشد. __Âriobarzan ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)
بله، برابر لازم نیست یکی از دو نوع خامه زده شدهاست. منظور این بود که چطور این واژه به فارسی نوشته میشود.Roozitaa (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۳ (UTC)
- تلفظش میشود «کرِم فوئِته» -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۱ (UTC)
Society , communities,Associations
[ویرایش]برای این سه برای ردهبندی چه واژههای برگزینم الان واژههای انجمن، انجمنها، جوامع، جامعهها انتخاب شدهاست و به صورت مخلوط استفاده شده! باید ردههایش اصلاح شوند لطفا برای هر یک واژه پیشنهاد دهید:
Mathematicair (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۸ (UTC)
- برای Society و Associations به نظر درست است. اما communities را انجمنهای همگانی معادل گذاشتهاند که زیاد دلچسب نمیآید. به نظرم جوامع بهتر است (اگر با جمع «جامعه» در معنای Societyاش اشتباه گرفته نشود!) -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۹ (UTC)
- en:Category:Community groups هم هست دیگر نمیشود جوامع ترجمه کردMathematicair (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)
- آن رده تنها دو نوشتار عضو دارد و مرجع مناسبی به شمار نمیرود. برای نمونه نوشتار «Macarthur Astronomical Society» آن میتوانست در «رده: انجمنهای علمی ستارهشناسی» قرار گیرد. -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
- en:Category:Society> en:Category:Community > en:Category:Communities هست! اگر چنین باشد ردهها میشود جامعه> جامعه> جوامع به نظرتان اجتماع واژه بهتری نیست؟ در آریانپور آمده Community:اجتماع، جامعه، هامه، عامه، جمهور، گروهی از مردم دارای ویژگی مشترک، اقلیت و Society:اجتماع، جامعه، همزیگان، گروهگان، همباش، هامه در مقاله Community آمده A community is a group or society, helping each other یا A community of interest gathers at Stonehenge به نظرم باید واژههایی باشد که هم عقیده بودن و هم نظر بودن افراد را برساند131.175.62.219 ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)
- البته community به تعداد کمی از مردم که در کنار هم در یک محله میزیند هم میگویند. برای نمونه، میگویند در این community هر کس ناشناس دیده شود به پلیس زنگ میزنند! مفهوم دیگرش در اشاره به جوامع محلی از نژادها، دینها، و آرای همشکل است (مانند Muslim community) حالا نظر دیگران چه باشد. -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)
- الان Muslim community میشود اجتماع مسلمان(مسلمانان) نه جوامع مسلمان به نظر من community اجتماع ترجمه شود بهتر است 131.175.62.219 ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)
- دوست عزیز اما Muslim community را در نشریات اغلب به صورت «جامعه مسلمانان بریتانیا» یا «جامعه وکلای شیراز» میآورند. یک مقدار شیرتوشیر است نه؟! -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)
- الان Muslim community میشود اجتماع مسلمان(مسلمانان) نه جوامع مسلمان به نظر من community اجتماع ترجمه شود بهتر است 131.175.62.219 ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC)
- البته community به تعداد کمی از مردم که در کنار هم در یک محله میزیند هم میگویند. برای نمونه، میگویند در این community هر کس ناشناس دیده شود به پلیس زنگ میزنند! مفهوم دیگرش در اشاره به جوامع محلی از نژادها، دینها، و آرای همشکل است (مانند Muslim community) حالا نظر دیگران چه باشد. -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)
- en:Category:Society> en:Category:Community > en:Category:Communities هست! اگر چنین باشد ردهها میشود جامعه> جامعه> جوامع به نظرتان اجتماع واژه بهتری نیست؟ در آریانپور آمده Community:اجتماع، جامعه، هامه، عامه، جمهور، گروهی از مردم دارای ویژگی مشترک، اقلیت و Society:اجتماع، جامعه، همزیگان، گروهگان، همباش، هامه در مقاله Community آمده A community is a group or society, helping each other یا A community of interest gathers at Stonehenge به نظرم باید واژههایی باشد که هم عقیده بودن و هم نظر بودن افراد را برساند131.175.62.219 ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)
- آن رده تنها دو نوشتار عضو دارد و مرجع مناسبی به شمار نمیرود. برای نمونه نوشتار «Macarthur Astronomical Society» آن میتوانست در «رده: انجمنهای علمی ستارهشناسی» قرار گیرد. -- نوژن (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
- en:Category:Community groups هم هست دیگر نمیشود جوامع ترجمه کردMathematicair (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)
- این واژگان ممکن است به جای هم یا به معناهای مختلف به کار بروند اما با توجه به مشابه انگلیسی آنها که ذکر شده می توان اینگونه بیان کرد: : Community = اجتماع/اقلیت Society = جامعه Association=انجمن/کانون --سعید (بحث) ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)
- برابرهای دقیق که در رسانهها و متون جدی بهکار میرود:
- Society: جامعه
- Community: اجتماع
- Association: انجمن
- Center: مرکز، کانون
- Institution: مؤسسه
- governmental institution: نهاد (دولتی)
- foundation: بنیاد
- Organization: سازمان
هر کدام اینها تعریف خود را دارد و نباید به جای هم استفادهشان کرد.مانی (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
A State of Trance
[ویرایش]ا استیت آو ترنس برای نام مقاله یا اِ استیت آو ترنس ؟ بدون کسره برای خوندن مشکل ساز نیست؟--p0lyzoarium بحث ۱۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)
- به نظرم «ا استیت آو ترنس» بهتر است. فکرنمیکنم کسی که مشخصا جوینده این مقاله است با یک کسره دچار اشتباه شود، سالار د آتاکاما نیز وضعی مشابه دارد. MaHaN MSG ۱۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۰ (UTC)
Outline
[ویرایش]به نظر میرسد یکپارچگی در نامگذاری نوشتارهایی که به صورت Outline of felan هستند وجود نداشته است. Outline of astronomy به صورت فهرست عنوانهای ستارهشناسی بازگردانی شده است، یکی دیگر به صورت «فهرست مباحث»، و دیگری به شکل «طرح کلی». -- نوژن (بحث) ۱۶ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۹ (UTC)
- درود. فهرستهای موضوعی با Outline ها (مجموعهای از اطلاعات آماری اولیه و غیره) فرق دارند. هر دو را خوب است داشته باشیم ولی از فهرستهای موضوعی نباید به Outline ها میانویکی داد.مانی (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)
همه اینها صحیح طرح کلی، رئوس مطالب، شکل اجمالی و غیره که مفهوم رو کامل میرسوند وجود دارند. اما چنانچه بخواهیم یک کلمه واحد پیشنها کنیم نه به شکل موصوف و صفت مثل "طرح کلی یا شکل اجمالی" یا مضاف و مضاف علیه مثل "رئوس مطالب" چی پیشنهاد میکنید؟ دنبال انتخابی مثل برونشکل یا برونطرح یا برونخط هستم. نظرتون چی هست؟ R11aku (بحث) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)
آناتومی یا کالبدشکافی
[ویرایش]مثلا کتاب آناتومی گری چه نامی باید داشته باشد؟ و همچنین رده:فهرستهای مرتبط با کالبدشکافی گری ممنون Yamaha5 (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC)
- این کتاب آنقدر نامدار است که همه (پزشکانی که تاکنون دیدهام!) آن را به صورت «آناتومی گرِی» می شناسند و نمیتوان آن آناتومی را بازگردانی کرد. به نظرم رده مربوط هم باید آناتومی شود. -- نوژن (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)
- به نظرم برای وحدت رویه همه کالبدشکافیها را آناتومی کنیم چون مسخره است که جایی آناتومی باشد جایی کالبدشکافی تا نظر سوم منظر میمانم :) اگر تائید شد حمله به سوی تغییر نام :))) Yamaha5 (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)
- درود. برابر فارسی آناتومی میشود کالبدشناسی. کالبدشکافی معنی دیگری دارد. نام کتاب چون به صورت آناتومی گری معروف است بهتر است همان بماند ولی این دلیل نمیشود در ردهها و غیره از واژه فارسی استفاده نکنیم.مانی (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۵ (UTC)
- اوه کالبدشناسی را نوشتم کالبدشکافی :)
- برای ردههایی که نام این کتاب در آن هست میتوان از آناتومی استفاده کرد؟ چون رده باید همنام با مقاله باشدYamaha5 (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)
- بله. همانطور که میگویید برای نمونه رده فهرستهای مرتبط با آناتومی گری بنویسیم (برای یکدستی) بهتر است. اما در ردههای دیگر کالبدشناسی به نظرم همان کالبدشناسی بنویسیم بهتر است. (نظر من است البته).مانی (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)
- درود. برابر فارسی آناتومی میشود کالبدشناسی. کالبدشکافی معنی دیگری دارد. نام کتاب چون به صورت آناتومی گری معروف است بهتر است همان بماند ولی این دلیل نمیشود در ردهها و غیره از واژه فارسی استفاده نکنیم.مانی (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۵ (UTC)
- موافق با مانی -- نوژن (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۶ (UTC)
- به نظرم برای وحدت رویه همه کالبدشکافیها را آناتومی کنیم چون مسخره است که جایی آناتومی باشد جایی کالبدشکافی تا نظر سوم منظر میمانم :) اگر تائید شد حمله به سوی تغییر نام :))) Yamaha5 (بحث) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)
Hypergamy و Waithood
[ویرایش]با سلام. پیشنهادتان برای دو واژهٔ زیر چیست؟
- Hypergamy به معنای وضعیتی است که در آن افراد برای ازدواج به دنبال افرادی با سطح اجتماعی بالاتر میگردند.
- Waithood دوران سنی که بیشتر در کشورهای خاور میانه و شمال آفریقا مشاهده میشود و طی آن جوانان با دیرکرد در یافتن شغل، ازدواج و غیره مواجه میشوند.
متشکرم --یوسف (بحث) ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۵ (UTC)
- Hypergamy:فراز همسری
- Waithood: آس و پاس
Yamaha5 (بحث) ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)
معادل فارسی کلمات تخصصی
[ویرایش]سلام. نمی تونم یه معادل فارسی واسه واژه Chronological Series پیدا کنم. میشه لطف کنید راهنماییم کنید.
بابیلون Chronology= وقایع نگاری، شرح وقایع بترتیب زمانی، علم ترتیب تاریخ، گاه شناسی، تاریخ شماری، جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها زیست شناسی: رخداد نگاری
با Times Series (که میشه سری/سریهای زمانی) فرق داره. چون تو سریهای زمانی فقط مسائلی مطرح میشه که با تغییر زمان تغییر کنند، ولی در سریهای کرونولوژیک واحدها دارای ترتیبی زمانی یا مکانی هستند و الزامی ندارد تنها دادههای مربوط به زمان (مثلا روند قیمت در دورهای یک ماهه) مورد استفاده قرار گیرند. 81.31.164.203 ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۷ (UTC)
- به نظر من
- توالی وقوع
- توالی زمانی وقوع
- سری دارای ربط زمانی
- آریانپور برای Chronological:
- وابسته به رویدادنگاری و ذکر وقایع به ترتیب تاریخ رویداد آنها، زمان بندی، ترتیب زمانی (cigolonorhc هم میگویند)
- chronological order:ترتیب زمانی
Yamaha5 (بحث) ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۱ (UTC)
Blimp
[ویرایش]برای en:Blimp چه معنایی در نظر بگیرم توجه کنید با کشتیهوایی و بالون فرق دارد.
- آریانپور: (عامیانه) بالون (دارای محفظه برای سرنشین یا بدون آن)، هواناو بادکنکی
- بابیلون: نوعی بالون هوایی کوچک-نوعی کشتی هوایی غیرصلب
Yamaha5 (بحث) ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۰ (UTC)
Biogeochemical cycle
[ویرایش]درود بر دوستان عزیز. کسی واژهای مناسبتر و فارسی برای این الگو: {{چرخه بیوژئوشیمی}} و همچنین مقالهٔ (Biogeochemical cycle) آن سراغ دارد؟ با تشکر. The Ocean (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۲۵ (UTC)
- درود اوشن گرامی و پوزش بابت دیرکرد. در واژهنامه دکتر عطری آورده شده «چرخه زمینشیمیاییزیستی، چرخه زیست زمین شیمیایی، گردش عناصر شیمیایی در طبیعت توسط باکتریها». اما خب اینها خود مشکلات خود را دارند و در محافل علمی ایران شاید کمتر به کار روند. -- نوژن (بحث) ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)
- درود نوژن عزیز. ممنون بابت پاسختان. پس شاید بتوان نامرا همان گذاشت و در داخل مقاله با توجه به واژههای دادهشدهٔ شما به توضیح آن پرداخت. نظر شما چیست؟ The Ocean (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)
- به نظرم نام پارسی روی نوشتار باشد و تغییر مسیرش انگلیسی بهتر است. البته باید هر دو نام در جمله نخست خود نوشتار آورده شوند، ولی در بخش منابع اینکه نام پارسی از کجا آورده شده توضیح داده شود. (اطلاعات واژهنامه زیستشناسی دکتر عطری را در اینجا ببینید). -- نوژن (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۲۷ (UTC)
- بله بسیار نظر خوبی است، همینکار را میکنم. سپاس و تشکر فراوان. The Ocean (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)
- تغییرمسیر لاتین به فارسی فقط برای حروف اختصاری مجاز است و مابقی باید حذف شوند (همچنین اگر تغییرمسیر لایتین به فارسی نباشد ربات مترجم بر اسا پیوندهای قرمز آنها را با معادل فارسیشان جایگزین میکند در غیر اینصورت ربات به آنها کاری نخواهد داشت!) Yamaha5 (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- بسیار میبخشید اما من متوجه منظور شما نشدم. میشود دقیقتر توضیح دهید؟ :) The Ocean (بحث) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)
- تغییرمسیر لاتین به فارسی فقط برای حروف اختصاری مجاز است و مابقی باید حذف شوند (همچنین اگر تغییرمسیر لایتین به فارسی نباشد ربات مترجم بر اسا پیوندهای قرمز آنها را با معادل فارسیشان جایگزین میکند در غیر اینصورت ربات به آنها کاری نخواهد داشت!) Yamaha5 (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- بله بسیار نظر خوبی است، همینکار را میکنم. سپاس و تشکر فراوان. The Ocean (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)
- به نظرم نام پارسی روی نوشتار باشد و تغییر مسیرش انگلیسی بهتر است. البته باید هر دو نام در جمله نخست خود نوشتار آورده شوند، ولی در بخش منابع اینکه نام پارسی از کجا آورده شده توضیح داده شود. (اطلاعات واژهنامه زیستشناسی دکتر عطری را در اینجا ببینید). -- نوژن (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۲۷ (UTC)
- درود نوژن عزیز. ممنون بابت پاسختان. پس شاید بتوان نامرا همان گذاشت و در داخل مقاله با توجه به واژههای دادهشدهٔ شما به توضیح آن پرداخت. نظر شما چیست؟ The Ocean (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)
tooltip
[ویرایش]یک خاصیتی را از ویکیپدیای انگلیسی میخواهم به فارسی بیاورم: وقتی روی یک منبع در متن مقاله نشانگر را نگاه دارید، بعد از کسری از ثانیه یک tooltip باز میشود که منبع در آن هست. این طوری لازم نیست به انتهای مقاله بروید تا بتوانید منبع را ببینید، بعد دوباره به بالا برگردید.
مشکلی که دارم این است که tooltip را چی ترجمه کنم ▬ حجت/بحث ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
- با اجازه ابزار الان در ویکی هست در ترجیحات/ابزارها/پیشنمایش ارجاعها در جعبهای شناور در کنار عدد ارجاع (در صورت کلیک کردن روی عدد ارجاعها، به جای انتقال به پایین صفحه ارجاعها را در کنار متن نمایش میدهد) نمایی از ابزار
- در مورد tooltip به نظر من راهنمای سریع مناسب استYamaha5 (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- ممنون. بله، ابزار از قبل در ویکی بود، اما مشکل داشت. الان مشکلش را رفع کردم و برای همه فعالش کردم. فعلاً همان «جعبه» ترجمهاش کردم. بیشتر در این فکر بودم که شاید اوبونتو و امثال آن که ترجمههای استانداردی دارند، کلمهٔ مناسبی پیدا کرده باشند، نه این که خودمان کلمه بسازیم ▬ حجت/بحث ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۰ (UTC)
- بعضی جاها دیدهام که از همان واژهٔ tooltip استفاده کردهاند. بخواهیم ترجمهاش کنیم شاید جعبهٔ راهنما مناسب باشد. __Âriobarzan ۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۲۴ (UTC)
- ممنون. بله، ابزار از قبل در ویکی بود، اما مشکل داشت. الان مشکلش را رفع کردم و برای همه فعالش کردم. فعلاً همان «جعبه» ترجمهاش کردم. بیشتر در این فکر بودم که شاید اوبونتو و امثال آن که ترجمههای استانداردی دارند، کلمهٔ مناسبی پیدا کرده باشند، نه این که خودمان کلمه بسازیم ▬ حجت/بحث ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۰ (UTC)
- همه اینها معنا رو میرسانند اما خودم ترجیح هم این هست که یک کلمه بکار بگیریم و از کلمه جعبه خودداری کنم به این رسیدم
tooltip اشارهابزار که حتا میشه حرف ه را هم تلفظ نکرد و برای tip tool یا tiptool هم البته میشه استفاده کرد. ابزارنشان یا ابزاربَلَد هم میشه پیشنهاد داد که خوبی اشارهابزار نیست. R11aku (بحث) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۳۸ (UTC)
Proof of work
[ویرایش]برای en:proof-of-work چه واژهای پیشنهاد میکنید؟ mASOUD ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
- با توجه به منبعی که گفته اید «سامانه POW» را پیشنهاد می کنم. اما proof در مجموع به معنای تائیدیه، مدرک و اثبات است و فکر می کنم واژه پاراف که در ادارات به کار می رود از همین ریشه باشد. Proof of work در انتشار مقالات علمی به معنای تائید نسخه نهایی توسط نویسنده مسئول است --سعید (بحث) ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۱۴ (UTC)
- «گواهی کار» ▬ حجت/بحث ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)
- یادآوری: پاراف از فرانسه paraphe میآید که به معنی امضای کوتاه شده شخص است و البته به proof کاری ندارد. Aliparsa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)
Striker, Winger
[ویرایش]معادل پارسی Striker و Winger چیست؟ اصطلاحات و واژههایی در فوتبال هستند. -- Armanjafari ☺گفتگو ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
striker که مهاجم است. winger را معمولا بال می گویند. اگر نقش اصلیشان حمله باشد به آن مهاجم کاذب هم می گویند. در سیستمهایی که مرتب باید طول زمین را بروند و برگردند هم پیستون گفته میشود.--همان (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)
- آنطور که من میدانم مهاجم کاذب را معمولا به مهاجم سیستم ۴-۳-۳ ای که اسپانیا در یورو استفاده میکرد میگویند نه بال--Ali Reza ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)
Battles of the Roman–Persian Wars
[ویرایش]سلام، برابر مناسب این واژه چیست؟ "نبردهای جنگهای ایران و روم" مناسب است؟--ماهان (بحث) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)
سلام. به نظرم وقتی battles گفته یعنی جای ها و مکان هایش مهم بوده. پس مثلا جای های نبرد های بین ایران و روم و یا مکان های کارزار ایران و روم و یک همچنین چیزی بهتر است. KhabarNegar خبرنگار ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)
- "میدان های نبرد ایران و روم" یا "میادین نبرد ایران و روم" KhabarNegar خبرنگار ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۱ (UTC)
- میدان، برای میدان جنگ میگویند به نظر من نبردهای جنگهای ایران و روم (موافق با ماهان) Yamaha5 (بحث) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)
- موافق با ماهان -- نوژن (بحث) ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)
- آوردن نبرد و جنگ به تنهایی در یک عبارت برای فارسیزبانان کمی ثقیل نیست؟ فکرکنم بهتراست چیزی مانند سلسلهنبردهای جنگهای ایران و روم یا مانند آن باشد.__Âriobarzan ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۸ (UTC)
- قبول دارم که نبرد و جنگ تفاوت مفهومی دارند اما پیشنهاد میکنم بجای اصرار بر ترجمه واژهبهواژه، این جمله «نبردهای ایران و روم» نامیده شود. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)
- این[۱] هم کمک می کند. KhabarNegar خبرنگار ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
- battles همان عملیات هست که نبرد (یا کارزار) ترجمه میشود مانند عملیاتهای ایران در جنگ ایران و عراق Yamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)
- عملیات برابر Operation است. __Âriobarzan ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)
- battles همان عملیات هست که نبرد (یا کارزار) ترجمه میشود مانند عملیاتهای ایران در جنگ ایران و عراق Yamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)
- این[۱] هم کمک می کند. KhabarNegar خبرنگار ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
- قبول دارم که نبرد و جنگ تفاوت مفهومی دارند اما پیشنهاد میکنم بجای اصرار بر ترجمه واژهبهواژه، این جمله «نبردهای ایران و روم» نامیده شود. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)
- آوردن نبرد و جنگ به تنهایی در یک عبارت برای فارسیزبانان کمی ثقیل نیست؟ فکرکنم بهتراست چیزی مانند سلسلهنبردهای جنگهای ایران و روم یا مانند آن باشد.__Âriobarzan ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۸ (UTC)
دوستان این عبارت عنوان یک رده است که خودش زیر رده رده:جنگهای ایران و روم است. نظر شخصی من «سلسلهنبردهای جنگهای ایران و روم» است که جناب آریوبرزن فرمودند چون مفهوم را خوب میرساند اما خب مطمئن نیستم که در منابع تخصصی این واژه چقدر معتبر است. اگر پیشنهادی دارید بفرمایید که من حسابی گیج شدهام. ماهان (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)
- "نبردگاه جنگ روم و ایرانیان" بمانند فروشگاه (محل و زمانی برای فروش) و دانشگاه (محل و زمانی برای دانش) و نبردگاه (محل و زمانی برای نبرد). درست میگم؟ KhabarNegar خبرنگار ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)
- که چندتا نبرد باهم در یک مجموعه میشود جنگ KhabarNegar خبرنگار ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)
Expatriate و immigrant
[ویرایش]اکنون دو رده en:Category:Expatriates و en:Category:Immigrants موجود هستند برای آنها به ترتیب دور از وطن - مهاجر ترجمه کردم کاربر کثیر با دور از وطن مخالف است نظر شما چیست؟ توجه کنید که Expatriates برای اعضای سفارتهای خارجی و سفیرها و فوتبالیستها استفاده میشود (فرد پناهنده نیست) Yamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)
- درود، به نظر من هردوی شما دوستان درست میگویید. ترجمه شما درست و توضیح کثیر هم درست است! اما تفاوت در آنجاست که Expatriates کسانی هستند که مقیم خارج هستند، یعنی در بیرون از وطن مقیم شدهاند و این شامل فوتبالیستها و غیره میشود. اما Immigrants مهاجرانی هستند که از کشور خود مهاجرت نمودهاند. تفاوت نوع دیدگاه است.
مثال: یک ایرانی که در آلمان زندگی میکند از دید یک آلمانی؛ یک ایرانی مهاجر (Immigrant) است و از دید یک ایرانی که در ایران است؛ یک مقیم خارج (Expatriate) است. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۱۵ (UTC)
به نظر من برای رده Expatriates برابر «رده: شهروندان مقیم خارج» و برای Immigrants «رده: مهاجران» بهتر است.مانی (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)
- @مانی: مثلا علی دایی زمانی که در تیم بابرن مونیخ بود که شهروند نبود. شهروند یعنی کسی که حق رای دارد و گرین کارت داردYamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۴۸ (UTC)
- حق با شماست. افراد مقیم خارج از کشور، یا خارجنشینان چطور است؟مانی (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۰ (UTC)
- مشکل در این است که در این رده سفیر آمریکا در بریتانیا هم قرار میگیرد. من در ابتدا تبعیدیها:) قرار داده بودم که خوب نبود بعد آن را به دور از وطن ترجمه کردم همچنین ساختار این ردهها معمولا به این صورت است.
- حق با شماست. افراد مقیم خارج از کشور، یا خارجنشینان چطور است؟مانی (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۰ (UTC)
- Category:Angolan expatriates in Brazil
- Category:Expatriate footballers in Georgia (country)
Yamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۷ (UTC)
- آریانپور:Expatriate:
از میهن راندن، تبعید کردن، بیخانمان کردن، آلاخون والاخون کردن، اخراج بلد کردن، میهن باخته شدن، نفی بلد کردن جلای وطن کردن، ترک میهن کردن، ترک تابعیت کردن-ترک وطن کرده، دور از میهن، غریب، مقیم برون مرز، میهن باخته Yamaha5 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۹ (UTC)
- خب، سفیر آمریکا در بریتانیا هم فرد مقیم خارج از کشور است دیگر؟ آنهایی که از آریانپور مثال آوردید مربوط به حالت فعلی این واژه است اما Expatriates منظور افراد مقیم خارج از کشور است. مانی (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)
- من استفاده از خارجنشینان به گوشم خوردهاست، برابر مناسبی مینماید. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۱۸ (UTC)
- خب، سفیر آمریکا در بریتانیا هم فرد مقیم خارج از کشور است دیگر؟ آنهایی که از آریانپور مثال آوردید مربوط به حالت فعلی این واژه است اما Expatriates منظور افراد مقیم خارج از کشور است. مانی (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)
- جمعبندی تا اینجا
- Immigrants = مهاجران
- Expatriates = «افراد مقیم خارج از کشور» یا «خارجنشینان»
--Taranet (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)
Jiaozi
[ویرایش]درود، برابر فارسی این غذای معروف چینی Jiaozi جائُوز چیست؟ به ژاپنی به این غذا گیوزا میگویند.Roozitaa (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)
- اسم خاص است و برابر فارسی ندارد. اگر هر دو مورد که نوشته اید یکی هستند به نظرم گیوزا را به کار ببرید چون خواندنش راحت تر است. --سعید (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۳۴ (UTC)
- بر مبنای پینیین، نزدیکترین تلفظش چیائوتسی است. در فارسی تنها کاربردی که یافتم استفاده از تلفظ نادرست جیائوزی بوده و آن هم در چند وبلاگ. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۲۵ (UTC)
- رادیوی بینالمللی چین جیائوزی نوشتهاست [۲]Roozitaa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)
- این را هم گوشکنید. دربارهٔ آن رادیو نظری ندارم، چه بسا از همان وبلاگها وام گرفتهباشد. یک ترجمهای هم خود رادیو انجام دادهاست: دولمه اردی. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)
- در میان ویکیها به جز چند مورد که گیوزا نوشته شده بقیه همان جیائوزی نوشتهاند.Roozitaa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)
- در واقع نگارش لاتینی آن که علیالقاعده باید مبتنی با پینیین باشد را تکرار کردهاند. در ویکی روسی تسیائوتسئی (Цзяоцзы) آمدهاست، از دو جهت روسی قابل اهمیت است، یکی اینکه به علت تفاوت خطش میتواند بعضیجاها یاریرسان باشد، دیگر اینکه روسها یکجورهایی با چینیها نزدیکترند. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۵ (UTC)
- اینها را هم بشنوید بد نیست، همچنین در ویکیواژه چینی میتوانید آوانگاریاش را هم بیابید. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)
- تلفظ ژاپنی این واژه چینی جائُوز ジャオズ است.Roozitaa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۹ (UTC)
- راستش اطلاعات من دربارهٔ زبانهای خاور دور بسیار اندک است و به همین دلیل با تحول واژگان در انتقالشان از هر یک از این زبانها به دیگری ناآگاهم. معیار عمده برای زبان چینی توافقی به نام پینیین است، بسیاری پینیین را نمیشناسند و در برگردان واژگان بهجای معیار پینیین از شیوهٔ فینگلیش استفاده میکنند. در این مورد خاص حرف J در پیینیین تلفظی میان ج، چ، س و تس(تقریباً چو با برخورد زبان با دندانها) دارد، من فکر کنم معقولترین برگردانش چ باشد. Z هم همانند Z در آلمانی تلفظ میشود. حالا یا میتوانید اینگونه موشکافانه برگردان کنید، یا کار خودتان را آسان کرده و همان جیائوزی را که به سبک فینگلیش نوشتهاند بنویسید. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)
- در میان ویکیها به جز چند مورد که گیوزا نوشته شده بقیه همان جیائوزی نوشتهاند.Roozitaa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)
- این را هم گوشکنید. دربارهٔ آن رادیو نظری ندارم، چه بسا از همان وبلاگها وام گرفتهباشد. یک ترجمهای هم خود رادیو انجام دادهاست: دولمه اردی. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)
- رادیوی بینالمللی چین جیائوزی نوشتهاست [۲]Roozitaa (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)
- خیلی شبیه به دامپلینگ است که شهرت بیشتری هم بین چینی ها دارد و هم در جاهای دیگر. --سعید (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۵۲ (UTC)
- چون غذا چینی است، تلفظ چینیاش باید بیاید نه تلفظ ژاپنیاش. و اینکه خانم روزیتا اشاره کردند در وبگاهها و وبلاگهای فارسی چند مورد نزدیک به تلفظ چینی را دیدهاند نه تلفظ ژاپنی. (این را نوشتم چون اکنون در تلفظ ژاپنیاش گیوزا قرار دارد.)--Taranet (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)
Smetanova Lhota
[ویرایش]تلفظ Smetanova Lhota به فارسی چه میشود؟--● Amirali-E ● (بحث) ۸ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۰ (UTC)
- اسمتانوا لهوتا. __Âriobarzan ۹ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)