ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۱۳
رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵ |
Akava'ine، laelae، tutuva'ine =
[ویرایش]سلام به نظر شما تلفظ این کلمهها چی میشه؟ ترنس گمنام (گفتگو) ۱۲ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)
- Akava'ine: آکاوائین
- tutuva'ine: توتووائین
- laelae: لهله، لالا
- __Âriobarzan ۱۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)
- ممنون:)ترنس گمنام (گفتگو)
اویردوپیز
[ویرایش]آیا اویردوپیز درست است؟ رضا ۱۶۱۵ / ب ۱۳ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۴۸ (UTC)
- واژه که فرانسوی است و اگر بخواهیم به اصلش وفادار بمانیم «اَووار دو پوا» میشود. اما در انگلیسی «اَوِر دِ پویز» میخوانندش. -- نوژن (بحث) ۱۳ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۱۸ (UTC)
Pederasty
[ویرایش]این مقاله به غلط به بچهبازی وصل شده و آن را نوعی انحراف دانسته در صورتی که بچهبازی میشود پدوفیلیا. خود مقاله هم اذعان دارد که در پدوفیلیا، شخص میل جنسی به کودکان دارد و دختر و پسرش فرقی نمیکند، در حالیکه در Pederasty (بخصوص نوعی که در فرهنگهای دنیای قدیم مدنظر بوده است)، شخص میل به نوجوانِ پسر داشته. :)
امیرΣυζήτηση ۱۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)
- شاهدبازی! با کمی اغماز غلامبارگی هم در این مقوله میگنجد. __Âriobarzan ۱۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)
Cypripedium acaule
[ویرایش]Cypripedium acaule و Cypripedium و Pink Lady's Slipper در کیپریپدیوم اکوله-- آرمان (بحث) ۱۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)
Veterinary physician و Veterinary medicine
[ویرایش]بین en:Veterinary physician و en:Veterinary medicine چه تفاوتی هست و نام کدامیک معادل دامپزشکی هست؟رضا ۱۶۱۵ / ب ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۰ (UTC)
- فکر کنم Veterinary physician به معنای دامپزشک و Veterinary medicine به معنای طب دامپزشکی باشه ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)
مورد نخست درباره خود شخص دامپزشک صحبت میکند (همان veterinarian) و مورد دوم درباره دانش دامپزشکی. -- نوژن (بحث) ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)
- Veterinary physician به معنای " جراح دامپزشک" یا بطور رایج "دامپزشک" است و Veterinary medicine به معنای "علوم دامپزشکی" یا بصورت خلاصه و رایج "دامپزشکی" است. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)
قهوهای
[ویرایش]en:Category:Coffee beverages را چه باید ترجمه کرد؟ رده:نوشیدنیهای قهوهای؟! فکر کنم اگر کسی چنین عبارتی را بشنود، ذهنش فقط و فقط متوجه رنگ قهوهای خواهد شد و نه چیزی منتسب به نوشیدنی قهوه. 4nn1l2 (بحث) ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)
- نوشیدنیهای قهوهدار؟ نوشیدنیهای درستشده از قهوه؟ -- نوژن (بحث) ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)
- اولی را انتخاب میکنم. خلاصه و موجز است و در عین حال معنا را نیز بهخوبی میرساند. متشکرم برای همفکری 4nn1l2 (بحث) ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)
Install
[ویرایش]- سلام. از نظر شما بهترین گزینه برای برگردان واژه ی Install چیست ؟ . در صورتی که نخواهیم از واژه ی نصب کردن استفاده کنیم. (گفتگو) سامان پدیا ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)
- میشه از قرار دادن یا منصوب کردن هم جاش استفاده کرد. باید دید تو جمله کاربردش چیه ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۸ (UTC)
- واژه Install را میتوان نشاندن هم ترجمه کرد. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)
- چون بحث install هست همینجا طرح میکنم که چه معادلی را پیشنهاد کنیم؟ که برای uninstall و reinstall هم مناسب باشه. نصب کردن و از نصب خارج کردن و نصب مجدد کردن هست اما مایلم یک کلمه واحد بکار بگیرم. مثل همین نشاندن و بازنشاندن و برای uninstall نانشاندن یا نَنِشاندن یا شاید باید برای آن کلمه برچیدن استفاده کرد. البته برای کلمات installer و installation با نشاندن چی میشه ساخت؟ نشاننده و نشانش. نظرتون چی هست؟
- گماردن چطور نامناسب هست؟ گماردن، بازگماردن، ناگماردن یا نگماردن، گُمارنده، گُمارش.
R11aku (بحث) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۷ (UTC)
utility players
[ویرایش]بازیکنان چند پُسته یا بازیکنان با قابلیت بازی در چند پست ؟ (Utility player) نوید (گفتوگو) ۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۱ (UTC)
Before Present
[ویرایش]درباره این مفهوم خواستار اجماع هستم. لطف کنید بفرمایید کدام معادل باید به کار برده شود: پیش از این، پیش از هماکنون، پیش از زمان کنونی، پیش از حال حاضر، و ... . -- نوژن (بحث) ۲۹ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۰۳ (UTC)
- با پیش از زمان کنونی موافق هستم ولی بهتر نیست واژه ای نو برای این منظور به کار برده شود؟ منظورم پیش کنون است. (گفتگو) سامان پدیا ۲۹ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)
- اگر کاربردش در باستان شناسی و زمین شناسی واقعا با اشاره به سال 1950 صورت می گیرد شاید پیش از دوران معاصر مناسب باشد اما اگر یک مفهوم عام به معنای زمانی متفاوت از اکنون و گذشته است با نظر سامان پدیا موافقم اما برای سادگی بیشتر پیش اکنون را توصیه می کنم. --سعید (بحث) ۲۹ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)
- البته پیش کنون یه خورده ثقیل هست. پیش از کنون چطوره؟ ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۹ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)
ترجمه دو کلمه
[ویرایش]درود؛ بر اساس این لیست، دو کلمهٔ Isolation و mass mailer معادلشان چیست؟ با تشکر--Aliℜeza / ㋡ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)
- Isolation : جدا سازی (گفتگو) سامان پدیا ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)
- Mass Mailer : به سیستمی گفته می شود که توسط آن می شود رایانامه (ایمیل) هایی با تعداد بالا برای یکنفر فرستاد. به عنوان مثال ده هزار ایمیل برای یک نفر . این سیستم برای خرابکاری استفاده می شود و نام دیگر آن Mail Bomber است. اما برگردان دقیقی به ذهنم نمی رسه . (گفتگو) سامان پدیا ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۹ (UTC)
- Mass Mailer را میتوان رایانامهفرستی انبوده یا بمباران ایمیلی یا بمباران رایانامهای برگردان نمود. مهنامهپراکنی هم بد نیست!__Âriobarzan ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)
- ممنون از هر دو دوست عزیز؛ در مورد اول فکر نکنم جداسازی به کار آید؛ چون همین Mass Mailer در ردیف Isolation آمده. در مورد مورد دوم هم به نظرم بمباران رایانامهای بهتر از بقیه است :)--Aliℜeza / ㋡ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)
- Mass Mailer را میتوان رایانامهفرستی انبوده یا بمباران ایمیلی یا بمباران رایانامهای برگردان نمود. مهنامهپراکنی هم بد نیست!__Âriobarzan ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)
Ausbausprache, Abstandsprache and Dachsprache
[ویرایش]درود، دوستان گرامی، کسی میداند که آیا این سه اصطلاح زبانشناسی، معادل فارسی دارند اصلاً یا نه؟ - با سپاس فراوان نوید (بحث) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)
- درود. من دفترهای فرهنگستان را گشتم ولی هیچکدام را نیافتم. -- نوژن (بحث) ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۱۱ (UTC)
- اینها معادل انگلیسی هم ندارند. ویکیپدیای انگلیسی هم از آنها با همان شکل اصلی استفاده میکند ▬ حجت/بحث ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)
- با سپاس از دو دوستِ گرامی. نوژن و حجت عزیز، پیشنهاد میکنید چهطور اینها را برگردان کنم؟ مثلاً "آسباسپراچ" (یا هر تلفظی که دارد!) بنویسم؟ - با احترام نوید (بحث) ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
نوید گرامی، نوشتار مترادف با صفحه این سه واژه در ویکی فرانسوی «Typologie sociolinguistique des langues» نام دارد. در آغاز آن نوشتار چنین آمده است:
Le concept de langue Ausbau (Ausbausprache, "langue par élaboration"), de langue Abstand (Abstandsprache, "langue par distance") et de langue-toit (Dachsprache) a été développé par ... pour analyser et catégoriser des langues (Sprache signifie "langue" en allemand) et des dialectes, et pour différencier des concepts.
که به معنای زیر است:
مفهوم زبان Ausbau (همان Ausbausprache به معنای «زبان برای به دقت شرح دادن»)، زبان Abstand (همان Abstandsprache به معنای «زبان برای فاصله») و سقف-زبان (Dachsprache) توسط زبانجامعهشناسانی چون (...) به منظور تحلیل و طبقهبندی زبانها (Sprache در آلمانی به معنی زبان است) و گویشها، و نیز تفاوتگذاری میان مفهومها مطرح شد.
از این رو شاید نیاز نباشد اینها را به صورت «آسباسپراچ» بیاورید. اینکه نوشتار را از روی نام صفحه فرانسوی بسازید نیز فکر بدی نیست و معنای آن سه مفهوم را بیاورید. البته تماس گرفتن با فرهنگستان هم یک کار شدنی است! :) -- نوژن (بحث) ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۱۴ (UTC)
- دوستان من نظری ندارم، ولی احیاناً اگر خواستید نام اصلی را برگزینید تلفظ درستتر این واژهها اینگونه خواهند بود:
- Ausbausprache : آوسباوشپراخه
- Abstandsprache : آبشتاندشپراخه
- Dachsprache : داخاشپراخه
- جسارتاً برای آخری داخشپراخه بهتر است فکر کنم.123 (بحث) ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۵۲ (UTC)
- آن الف را برای صحت تلفظ و پیشگیری از گرفتگی نفس گذاردم! داخشپراخه هم درست است. __Âriobarzan ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۳ (UTC)
- اینجا مطالبی نوشتم. --علی پیرحیاتی (بحث) ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)
- آن الف را برای صحت تلفظ و پیشگیری از گرفتگی نفس گذاردم! داخشپراخه هم درست است. __Âriobarzan ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۳ (UTC)
Radioactive dating , Radiometric dating
[ویرایش]درود کسی برای یکی از این دو واژه برابری سراغ دارد؟ بگوییم سن سنجی با کمک پرتو؟ یا تاریخ سنجی به کمک پرتو؟ یا کلا تاریخ سنجی رادیو اکتیو؟ سپاس برای کمک--- Rmashhadi ♪♫ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۲۷ (UTC)
- درود. فرهنگستان radiometric dating را در حوزهٔ باستانشناسی «تاریخگذاری پرتوسنجشی» برابرگذاری کرده و چنین تعریف میکند: «نوعی روش تاریخگذاری بر مبنای اندازهگیری فرایندهای مرتبط با نیمعمر ایزوتوپهای پرتوزا». در حوزهٔ زمینشناسی اما «سنیابی پرتوسنجشی» را به کار برده و «روشی برای تعیین سن بر پایهٔ واپاشی عناصر پرتوزا» تعریف کردهاست. --دالبا(گفتگو) ۱ مهر ۱۳۹۱/ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)
- سپاس. متن من دربارهٔ سنجش سن ستارگان است هرچند که در ویکی انگلیسی همه در یک مقاله جای گرفتهاند. --- Rmashhadi ♪♫ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
Orthodox doctor
[ویرایش]در این صفحه در مستطیل قرمزرنگ اول منظور از Orthodox doctor چیست؟ متشکرم. 4nn1l2 (بحث) ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)
- آموزگاران راستکیش، مدرسان معتقد، معلمان پایبند به دین و مانند آن. __Âriobarzan ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)
- خیلی خیلی ممنونم. خیالم راحت شد! برداشت من این است که نویسنده با همراه کردن واژهٔ heresy با Shia و از سویی دیگر orthodox با Sunni به نوعی سعی داشتهاست مذهب شیعه را نوعی بدعت معرفی کند و مذهب تسنن را مذهب راستین. بنابراین فکر میکنم Orthodox به نوعی مجاز از سنی باشد. آیا میتوان orthodox doctor را روی هم رفته و با توجه به متن همین صفحه «روحانی سنی» ترجمه کرد؟ 4nn1l2 (بحث) ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۶ (UTC)
- اگر جایی چنین ترجمهای به کار برده شما هم بدین اعتبار چنین ترجمهای را انجامدهید، وگرنه من یادم نمیآید چنین دیدهباشم. هرچند به نظر میآید مراد نویسنده همان روحانیان سنی بودهباشد، ولی با توجه به مسبوق به سابقه نبودن چنین برگردانی ممکناست بدعت شمردهگردد. فقهای سنتی یا مفتیان عرفی شاید برگردان مناسبتری باشد. __Âriobarzan ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)
- ممنون. این مفتی خیلی به دلم نشست. با عنایت به آنچه در دیکشنری مریام–وبستر آمدهاست (an eminent theologian declared a sound expounder of doctrine by the Roman Catholic Church) و توضیحاتی که شما دادید، همین مفتی را به کار میگیریم. خوبی این برگردان در این نکته نهفته است که در دل خودش مفهوم سنی بودن را داراست و نیازی به اشارهٔ صریح به واژهٔ سنی نیست. باز هم سپاس بابت همفکری. 4nn1l2 (بحث) ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)
- خواهش، کاری نبود. __Âriobarzan ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
- ممنون. این مفتی خیلی به دلم نشست. با عنایت به آنچه در دیکشنری مریام–وبستر آمدهاست (an eminent theologian declared a sound expounder of doctrine by the Roman Catholic Church) و توضیحاتی که شما دادید، همین مفتی را به کار میگیریم. خوبی این برگردان در این نکته نهفته است که در دل خودش مفهوم سنی بودن را داراست و نیازی به اشارهٔ صریح به واژهٔ سنی نیست. باز هم سپاس بابت همفکری. 4nn1l2 (بحث) ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)
Inguinal
[ویرایش]درود. Inguinal کدوم قسمت بدن میشه؟ کشاله ران یا زیر ناف؟ ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۰ (UTC)
- درود دوست گرامی. تا جایی که من میدانم ما کانال Inguinal بین حفره شکمی و کیسه بیضه در مردان داریم. البته فتق اینگوینال و یا رباط اینگوینال را نیز داریم. بسته به جمله، معانی شاید متفاوت باشه. Aymaan (بحث) ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)
- نه خب اگر کانالی به این نام داریم پس مقصود همونه. در ارکیدکتومی به کار رفته این کلمه دنبال معنیش بودم. ممنون:) ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۸ (UTC)
Thermoregulation
[ویرایش]کسی از دوستان میداند معادل Thermoregulation چیست؟ توضیح آنکه معنای این واژه «توانایی ثابت نگهداشتن دمای هستهی بدن» است. -- نوژن (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۱ (UTC)
- در فرهنگستان گشتم نبود، نگردید نیست. -- نوژن (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۲ (UTC)
- تا جایی که من میدونم thermo به معنای حرارت و regulation هم به معنای تنظیم است یا همون ریگلاژ خودمون! پیوند این دو کلمه هم میشه تنظیم حرارت یا تنظیم دما ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۹ (UTC)
نویسهگردانی فرانسه به فارسی
[ویرایش]نویسهگردانی en:Jean de Thévenot به فارسی چه میشود؟ ژان دو تِوِنُت؟ 4nn1l2 (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)
- دوست گرامی نویسهگردانی میشود ژان دو تِونو. شادوپیروزباشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)
- ممنون. 4nn1l2 (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)
- ژان دو تِوونو به نظر من. چون آن e هم خوانده میشود. -- نوژن (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)
- ممنون نوژن جان؛ از شما هم متشکرم. امان از این خط عربی! مطمئن نیستم ولی فکر کنم برای نشان دادن حرکت ضمه بهتر است از همان ُ استفاده شود. البته در آخر واژه میشود از «و» استفاده کرد (به دلیل مسائل زیباشناختی؛ مثلاً تصور کنید «ژان دُ تِوُنُ» را). این قاعده من در آوردی است و از روی ناچاری و بلاتکلیفی ساختمش ولی به نظر جواب میدهد. در مقاله ژان دو تِوُنو نوشتم. 4nn1l2 (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)
- نوژن عزیز، در حقیقت برای خواندن این e در زبان فرانسه قانونی مشخص نشده. در شمال فرانسه تلفظ میشود و در جاهای دیگر نه. در واقع صحبت از نگفتنش هم نیست آنها این e را میخورند و به دلیل رعایت آهنگ زبان و گویش بخش بخش واژگان بصورت اتوماتیک خورده میشود. یعنی اگر آنرا بخوانید اشتباه نیست اما با اینکار شما آن واژه را در اصل با لهجه خواندهاید. مثالهایی هم هست که در آن e muet را اگر بخوانید لهجه عجیبی پیدا خواهید کرد. مانند Sonnerie - Patisserie یا ناماین شرکت که به فرانسه نوشته میشود Michelin و مثالهای دیگر که البته میتوان برای این موارد کمی قانونمندی پیدا کرد(eri-).(اگر دقت کنید همهe muet ها درست پیش از بخش آخر واژگان آمدهاند و نوعی هماهنگی گویش در اینگونه واژگان را شاید به عنوان اثبات درستی عدم خواندن e بتوان نشان داد) .در مورد نام تونو به یاد جنجال میشل تونو (Michèle Thévenot) در سال ۲۰۰۳ در رسانه ها افتادم یا نامهای دیگر شبیه این مانند Thévenin. بهرحال مدتی دیگر بحث نسبتا کاملتری را در مورد گویش نامها به زبانهای دیگر ترتیب خواهیم داد که خوشحال خواهم شد شما هم نظر خود را در آنجا عنوان بفرمایید. از هر دو دوست گرامی سپاس و پوزش بابت دیرکرد. شادوپیروزباشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- ممنون نوژن جان؛ از شما هم متشکرم. امان از این خط عربی! مطمئن نیستم ولی فکر کنم برای نشان دادن حرکت ضمه بهتر است از همان ُ استفاده شود. البته در آخر واژه میشود از «و» استفاده کرد (به دلیل مسائل زیباشناختی؛ مثلاً تصور کنید «ژان دُ تِوُنُ» را). این قاعده من در آوردی است و از روی ناچاری و بلاتکلیفی ساختمش ولی به نظر جواب میدهد. در مقاله ژان دو تِوُنو نوشتم. 4nn1l2 (بحث) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)
- ژان دو تِوونو به نظر من. چون آن e هم خوانده میشود. -- نوژن (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)
- ممنون. 4nn1l2 (بحث) ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)
ترجمه
[ویرایش]سلام. برای Stichting Maharishi Global Financing Research که در en:RAAM استفاده شده، برابر مناسبی پیشنهاد دهید. درفش کاویانی (بحث) ۵ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)
- حضرت کاویانی عزیز، من آنرا " بنیاد جهانی پژوهشهای مالی ماهاریشی" ترجمه میکنم. تا نظر اساتید چه باشد. ارژنـگ ▒▒▒ ۵ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)
- ممنون :-) درفش کاویانی (بحث) ۶ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)
baking
[ویرایش]درود، در حال حاضر نام مقالهٔ baking در فارسی نانپزی و شیرینیپزی است که بهتر است با نامی مناسب تر عوض شود.Roozitaa (بحث) ۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۰ (UTC)
- درود. در دفتر پنجم فرهنگستان «پختن» و «تنوری کردن» برای baking آمده است که فکر میکنم دومی مناسب این مقاله باشد. --دالبا(گفتگو) ۱۷ مهر ۱۳۹۱/ ۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۵۳ (UTC)
- درود بر دوستان گرامی، از توضیحات چنین بنظرم میرسد که شاید اصطلاح "نانوایی" را هم بشود بجای نانپزی و شیرینیپزی بکار برد. ارژنـگ ▒▒▒ ۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۵ (UTC)
- شاید نانوایی و شیرینیپزی برابر رساتری باشد. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)
- چون این شیوهٔ پخت برای سیب زمینی، پستا و انواع مختلف غذا بکار میرود به نظر همان تنوری کردن یا در فر پزی مناسب باشد.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)
- اگر مراد چیزی بیشتر از خوراکیهای آردی باشد، بله فرمایش شما متین است، تنوریکردن مناسب است. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)
- چون این شیوهٔ پخت برای سیب زمینی، پستا و انواع مختلف غذا بکار میرود به نظر همان تنوری کردن یا در فر پزی مناسب باشد.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)
- شاید نانوایی و شیرینیپزی برابر رساتری باشد. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)
- درود بر دوستان گرامی، از توضیحات چنین بنظرم میرسد که شاید اصطلاح "نانوایی" را هم بشود بجای نانپزی و شیرینیپزی بکار برد. ارژنـگ ▒▒▒ ۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۴۵ (UTC)
Shortcake
[ویرایش]درود، برابر فارسی شورت کیک چیست؟ من کیک کوتاه را انتخاب کرده بودم ولی جناب ماهان نام کیک را به کیک ریز انتقال دادند البته در واقع این کیک نه کوتاه است و نه ریز معلوم نیست منظور از نامگذاری آن به این طریق به دلیلی چه بودهاست. همچنین در حال حاضر الگو:کیکها به همان صورت تقریباً ترجمه نشده به ویکی فارسی منتقل شده که از نظر اصولی درست نیست لطفاً برای هر کس که امکان دارد تا جایی که ممکن است برابر چند تا از عنوانهای این الگو را به فارسی برگرداند.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۲۲ (UTC)
- درود. اگر مشخصه این کیک ساده و اسان بودنش هست پس حتما منظور از short زمان و وقت درست کردنش هست. پس میشه اسم کیک اسان، کیک ساده، کیک سریع پز یا زود پخت، یا خود کی. سریع رو براش انتخاب کرد تا نظر دوستان چی باشه ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۰ (UTC)
- البته الان دارم نگاه میکنم این یه جورایی همون کیک لقمه ای خودمونه ها شاید کیک لقمه ای هم بشه چون shortbiscuiet هم تقریبا شبیه بیسکوییت لقمه هست، ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)
- شاید باید نام آن همان شورت کیک بماند.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۴ (UTC)
- با توجه به توضیحات این کیک یک "کیک کوچک" است. تصویر جعبه اطلاعات مقاله کمی کاربر را به اشتباه میاندازد. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)
- جستجوی گوگلی عکس در این مواقع به درد میخورد. این کیک به همین شکل بزرگ است. ممکن است اصل آن در بریتانیا زمانی کوچک بوده ولی الان در کشورهای دیگر اینطور نیست.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
- با توجه به توضیحات این کیک یک "کیک کوچک" است. تصویر جعبه اطلاعات مقاله کمی کاربر را به اشتباه میاندازد. ارژنـگ ▒▒▒ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)
- شاید باید نام آن همان شورت کیک بماند.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۴ (UTC)
- البته الان دارم نگاه میکنم این یه جورایی همون کیک لقمه ای خودمونه ها شاید کیک لقمه ای هم بشه چون shortbiscuiet هم تقریبا شبیه بیسکوییت لقمه هست، ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)
شورت کیک هم اسمش جالب نیست و هم غلط انداز. من جای بخونیم شورت کیک فکر میکنم درباره یه مبحث رایانهای هست مثل شورت کات! اصطلاح short در فارسی مصطلح نیست و تقریبا برای عموم ناشناخته هست و بیشتر ذهن میره به سمت شرت پوشیدنی!!ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC)
- آریانپور نان روغنی و کلوچهٔ ترداش برگردان نمودهاست. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)
در جستجو هم همین نتیجه به دست میآید. اشکال اینجاست که کلوچه (به انگلیسی: Cookie) و نان شکل ظاهریشان مشخص است اما با توجه به تصاویر انبار و گوگل این شیرینی در حال حاضر به نان و کلوچه شباهتی ندارد.Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)
- (تعارض ویرایشی!!!!)در این صورت باید همان شرتکیک را تحمل نمود! گویا زبانهای دیگر هم از همین نام بهرهمیبرند و اگر یک محصول انگلیسی اصیل باشد باید با آن چونان یک نام خاص برخورد نمود. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۳ (UTC)
در ژاپنی هم همان ترجمه نشدهاست بنابراین کیک ریز را به شورتکیک باید انتقال بدهم یا شرتکیک؟Roozitaa (بحث) ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)
- راستش چون املای شورت برای پوشش رایجتر است، من باشم شرتکیک برگردان میکنم. __Âriobarzan ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)
torte
[ویرایش]درود، گروهی از کیک ها به torte ختم میشوند برای این نوع کیکها ترجمه تورته درست است یا تورت مثلاً ساکرتورته درست است یا ساکرتورت Sachertorte یا دوبوستورته Dobos torte ، استرهازیتورته Esterhazy torte ، پرینزرژانتانتورته Prinzregententorte درست است؟ یا تورت تنها در آخرش باید بیاید؟Roozitaa (بحث) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)
- تا جایی که من میدونم e آخری خوانده نمیشه مثل forte,wrote و... ولی در شیرینی پزی چیزی هم به نام تارت داریم ترنس گمنام₰ ♥گفتگو♥ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۰ (UTC)
- در همان بالای صفحهٔ تورته انگلیسی Torte نوشته با تارت اشتباه نشود. این الگو:کیکها چون تلفظ فرانسوی و آلمانی هم دارد خیلی برای ترجمه مشکل است.Roozitaa (بحث) ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)