پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۹

افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بحث زیر پایان یافته است.

برابر این اصطلاح

[ویرایش]

برابر عنوان این مقاله چه می‌شود؟ لئونیداس (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)پاسخ

یکی چیزی تو مایه‌های وزیرالوزرا ما هستش، کاملا افتخاری هستش و ارزش سیاسی ندارد. --پویان (بحث)۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)پاسخ
سپاس. مایه‌اش را می‌دانم اما به نظرتان آوردن برگردان وزیرالوزرا در مقاله لرد جرج براون مناسب است؟! به جعبه اطلاعات نسخه انگلیسی‌اش لطفا نیم نگاهی بیاندازید. تازه این اصطلاح در رده‌بندی هم باید به کار رود. لئونیداس (بحث) ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)پاسخ

ترجمش میشه===> دبیر اول امور خارجه و اصلا افتخاری نیست!!!!!شما لطفا اینجا رو ببینید. خط اول متن انگلیسی نامه رو ملاحظه بفرمایید. سمت هیلاری کلینتون که وزیر امور خارجه هست رو Secretary of state ترجمه کردند.. پیروز باشید.. --jasmine بحث ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)پاسخ

نه مقاله را که بخوانید متوجه می‌شوید با وزارت خارجه مورد نظر شما State Gov فرق دارد. من خیلی گشتم، وزیر ارشد ممکن است بهتر از وزیرالوزرا باشد. --پویان (بحث)۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)پاسخ
به هر حال من هر جا دیدم با نام دبیر اول امور خارجه ترجمه شده بود.. حتی توی دیکشنری گوگل... در انواع مختلف متن‌های سیاسی خارجی هم اینطور ترجمه شده... بله جناب پویان فکر می‌کنم وزیر ارشد خیلی بهتر از وزیرالوزرا باشه... وزیرالوزرا دیگه الان استفاده نمیشه و رایج نیست. --jasmine بحث ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)پاسخ
+ راستی، سمت state governor که اشاره فرمودید میشه فرماندار ایالتی نه دبیر اول امور خارجه. در انتهای خط دوم مقاله نوشته شده:most notably as Foreign Secretary, in the Labour Government of the 1960s که ترجمش هست:که مهمترین آنها(عنوان‌ها) عبارتست از دبیر اول امور خارجه حزب کارگر در دههٔ ۱۹۶۰. در جمله قبلش هم اشاره به سمت‌های مختلف در کابینه شده. --jasmine بحث ۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۴ (UTC)پاسخ
ببخشید من الان اصلا وقت ندارم و باید بروم. بعدا مورد کوچکی در خصوصش می‌گویم. با تشکر از هر دوی شما. لئونیداس (بحث) ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)پاسخ
در اینکه این سمت افتخاری است و مربوط به امور خارجه می‌شود شکی نیست این‌ها به وضوح در مقاله انگلیسی‌اش هم گفته شده. تا آن‌جا که من می‌دانم فقط کارمندان دیپلماتیک نظیر رایزن‌ها یا دبیرها دارای الویت‌ها و درجه‌هایی نظیر (اول،دوم و سوم) هستند. ندیده‌ام در وزارت امورخارجه کسی را دبیر اول بنامند. حتی عنوان ارشد هم برای وزیر مبهم است و خالی از مفهوم، عنوان ارشد بیش تر در خصوص مشاوران به کار می‌رود. به نظرم من این اصلاح از موارد لاینحل زبان فارسی است و ما هنوز برای این عنوان معادلی نداریم. لئونیداس (بحث) ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)پاسخ
سمت مشابهی برای قدیمی‌ترین و باتجربه‌ترین سفیر بین سفرای حاضر در یک کشور وجود دارد که به آن «شیخ السفرا» می‌گویند. با توجه به این که فلسفه این پست هم تقریبا مشابه است و برابر جاافتاده فارسی هم ندارد، می‌شود به اقتباس از آن شیخ‌الوزرا نامیدش.--همان (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)پاسخ
در رابطه با وزرات خارجه فکر نکنم صحیح باشد، چون لرد مندلتون که قبل از آقای هاگ این سمت را برعهده داشته‌است، وزیر بازرگانی بوده احتمالا.--پویان (بحث)۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۴ (UTC)پاسخ
جناب پویان ببخشید، متوجه منظورتان نمی‌شوم اینکه لرد مندلسون زمانی وزیر بخش بازرگانی و تجارت بوده چه ارتباطی دارد به ترجمه این عنوان؟ به نظرم برگردان جناب همان (مقدم‌الوزرا) خوب است البته در جریان هستید که داریم عنوان من درآوردی درست می کنیم.مقدم‌السفرا داریم اما مقدم‌الوزرا تاکنون خیر. درست است که مقدم‌الوزرا عنوانش کمی شبیه وزیر ارشد است اما اگر به فلسفه مقدم‌السفرا دقت کنیم (از جهت طولانی‌ترین مدت ماموریت در کشور پذیرنده، از جهت اینکه در حضور و تشریفات رسمی پیشرو هیئت‌های دیپلماتیک است و نکته‌ای که نظر من را برای ایجاد تطابق بین این دو واژه بیش‌تر جلب کرد این است که مقدم‌السفرا هنگامی که منافع مشترک دیپلمات‌ها به خطر می‌افتد نمایندگی هیئت‌های دیپلماتیک را بر عهده می‌گیرد، دو سه خط آخر لید این مقاله هم تقریبا چیزی تو همین مایه‌ها را می‌رساند) عنوان مشابه مقدم‌الوزرا برایش بهتر است. لئونیداس (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۳ (UTC)پاسخ

دقت کنید که Secretary of state در آمریکا هیچ ربطی به انگلیس ندارد. Secretary of state در آمریکا وزارت امور خارجه است علت اینکه اسمش به کارش نمی‌خورد این است که در گذشته کارش خیلی وسیعتر از صرفا امور خارجه بوده ولی به مرور اختیاراتش کم شده و تقریبا به وزارت امور خارجه تبدیل شده ولی اسمش را دیگر تغییر نداده‌اند. یک نکته اینکه Secretary را به هیچ وجه نباید دبیرخانه ترجمه کرد. کلا در ترجمه عناوین انگلیسی و آمریکایی خیلی نباید به معنی اسمشان توجه کرد. در این صورت باید Secretary of state را باید بگوئیم دبیرخانه دولت و هیلاری کلینتون می‌شود دبیر دولت یا منشی دولت. سیستم حکومتی و قانون اساسی آن‌ها بسیار قدیمی است و تغییراتشان بسیار تدریجی و جزئی بوده. اسامی آن‌ها هم بر اساس حوزه اختیارات و وظایفی که در گذشته داشته‌اند انتخاب شده و بعدها کارشان تغییر کرده ولی دیگر اسم‌ها را تغییر نداده‌اند. مثلا فرض کنید حکومت قاجار در ایران باقی می‌ماند و به تدریج اصلاح می‌شد و مثلا «اداره صرف جیب مبارک» می‌شد بانک مرکزی، الآن خارجی‌ها نباید ترجمه تحت‌اللفظی می‌کردند باید همین Central Bank می‌گفتند.--همان (بحث) ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)پاسخ

برابر Glamour و Stock

[ویرایش]

درود! برابر و معادل برای en:Glamour photography و همچنین en:Stock photography با احترام --Mamad TALK۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۷ (UTC)پاسخ

Glamour photography را دیده‌ام عکاسی گلامور برگردان کرده‌اند، عکس‌برداری اغواکننده هم شاید بد نباشد. برای Stock photography شاید عکاسی مجلسی برابر درخوری باشد. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۲ (UTC)پاسخ
گلامور حق واژه را ادا نمی‌کند و همچنین اغواکننده و جز اینها، واژهٔ معادلی هنوز در زبان فارسی برایش ایجاد نشده، فعلا با همین گلامور می‌سازیم تا ببینیم چه خواهد شد. استاک هم مثلا در ویکی پرتقالی دیدم عکاسی بانکی ترجمه کرده اند! یعنی منظور از استاک را بانک، بورس و از این قبیل معانی دانسته‌اند؛ در ویکی انگلیسی چنین توضیح داده «عکاسی استاک به عکاسی‌ای که مجوز برای استفاده های خاص عرضه کند گفته می‌شود.» (ترجمه تحت‌اللفظی‌ست) --Mamad TALK۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۳ (UTC)پاسخ
منظور از بانک در زبان‌های لاتین اگر اشتباه نکنم یکی هم مراسم ویژه و مجالس خاص است. __Âriobarzan ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۰۴ (UTC)پاسخ
در حرفه عکاسی واژه Stock به این معناست که مجموعه عکس ها به منظور استفاده آتی جمع آوری و انبار می شوند تا در صورت احتیاج خریداری شوند و مورد استفاده قرار گیرند. عکاسی برای فروش شاید مفهوم را بسادگی و بدور از گمراه کردن ذهن برساند.Amiralis (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۴ (UTC)پاسخ
ممنون. گمان کنم برابر بایسته‌ای باشد ولی اگر کوتاه‌تر باشد و در یک واژه بگنجد زیباتر خواهد بود. Mamad TALK۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۳ (UTC)پاسخ

درخواست

[ویرایش]

درود. برابر و معادل Convenience store و Gastronomy با احترام.Roozitaa (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۵۸ (UTC)پاسخ

درود. «فروشگاه محلی» و «خوراک‌شناسی» به نظرم می‌رسد. — دالبا (گفتگو) ۳ بهمن ۱۳۹۰ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۴۲ (UTC)پاسخ
Convenience store معادل خرده‌فروشی (در مقابل عمده‌فروشی) است.--همان (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۲ (UTC)پاسخ
منظور از en:Convenience store سوپر یا مغازه‌های بدون تعطیل ۲۴ ساعته باز برای خرید روزمرهٔ جزئی است.Roozitaa (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)پاسخ
تا آنجا که بنده اطلاع دارم، Convenience store همان خواربار فروشی (معادل Grocery store) است (در مقیاسی کوچک‌تر) و خرده‌فروشی و عمده‌فروشی به ترتیب معادل Retail و Wholesale هستند. همچنین به خواربارفروشی‌هایی که ۲۴ ساعته کار می‌کنند، Corner Store می‌گویند. ●مـهـران گفتمان● ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)پاسخ
الان به فرهنگ Webster و Oxford و Longman نگاه کردم، ظاهراً Convenience store هم ۲۴ ساعته کار می‌کند. بهترین تعریف را Longman نوشته بود:

a shop where you can buy food, alcohol, magazines etc, that is often open 24 hours each day

همچنین یک دیکشنری غیررسمی، آن را معادل mini-market و small grocery store دانسته بود. ●مـهـران گفتمان● ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۰۷ (UTC)پاسخ
en:7-Eleven یک شبکه بزرگ از این نوع سوپرهاست. از نظر معنایی سوپر کوچک مدام باز است حالا اسم فارسی اش باید چی باشد.Roozitaa (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)پاسخ
معادل فارسی آنچنانی ندارد، باید خودمان بسازیم! «مینی‌مارکت شبانه‌روزی» :) ●مـهـران گفتمان● ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۷ (UTC)پاسخ
در بعضی قسمتهای امریکای شمالی(نه همه جا) معمولا مغازه های کوچک محلی یا مغازه های کنار پمپ بنزین ها را به این نام می خوانند. مردم از این محل ها برای خرید اجناسی مانند سیگار و الکل و مواد غذایی و تنقلات استفاده می کنند. درست است که بسیاری از همه این نوع مغازه ها شبانه روزی هستند اما بسیاری هم شبانه روزی نیستند. معادل دقیقی هم برای این کلمه در فارسی نداریم. واقعیتش همان بقالی ما نزدیکترین واژه معادلی است که به ذهنم می رسد. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۴ (UTC)پاسخ
حق با شماست. معمولا ساعت های طولانی و در تمام روزها باز هستند اما لزوما شبانه روزی نیستند. --سعید (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)پاسخ

Rift

[ویرایش]

با درود، برابر فارسی این کلمه را کسی می‌داند؟--پویان (بحث)۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۰ (UTC)پاسخ

درود. در متن‌های زمین‌شناسی برای آن برابر «کافت» به‌کار رفته و فرهنگستان هم در فهرست‌های خود همین برابر را تصویب کرده‌است.ماني (بحث) ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۳ (UTC)پاسخ
دستت درد نکنه :).--پویان (بحث)۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۹ (UTC)پاسخ

ترجمه

[ویرایش]

Facial air sacs under their skin cushion the impact with the water

نتونستم ترجمش کنم، از همکاران کمک می‌خوام. آقای مغز بحث۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۴ (UTC)پاسخ

"کیسه‌های هوایی زیر پوستی صورت، در برخورد با آب به عنوان ضربه‌گیر عمل می‌کنند." یا "...از ضربه برخورد با آب می‌کاهند." Amiralis (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۸ (UTC)پاسخ
ممنون--آقای مغز بحث۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)پاسخ

ترجمه تلفظ نام شخص

[ویرایش]

درود. Bruno César Correa نام یک فرد برزیلی است.می‌خواستم بدونم (برونو سزار کورئا) صحیح است یا (برونو سزار کوریا) چون دو دستگی وجود داره.باتشکر.--● AmirAli ● (بحث) ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۵ (UTC)پاسخ

البته هیچکدام از دو نام پیشنهادی دقیقا مثل تلفظ نام در زبان اصلی نیست اما بهتر است آن نامی که بیشتر در متون فارسی مصطلح است را بکار ببرید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۶ (UTC)پاسخ

چند اصطلاح و جمله صوتی

[ویرایش]
  1. Treat links like text در جمله : Treat links like text when reading. Any vocal indication of every link would disrupt the flow و مفهوم این جمله چیست؟
  2. Volume levels
  3. Mess up a take؟
  4. Sound levels
  5. formerly Cool Edit

--MehdiTalk۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۹ (UTC)پاسخ

"در هنگام خواندن، پیوندها را نیز چون باقی نوشته ها بخوانید. هرگونه اشاره گفتاری به تک تک پیوندها باعث از هم گسیختگی در جریان خوانش خواهد شد." ...منظورشون اینه که وقتی به پیوندی رسیدید اشاره خاصی بهش نکنید (مثلا "حالا پیوند فلان"و..) و اون رو هم مثل باقی متن بخونید.
  1. Volume levels : حجم صدا (خروجی)
  2. Mess up a take؟ : برداشتی را خراب کردن (سوتی دادن!) (منظور در فرآیند ضبط فیلم یا صدا)
  3. Sound levels : سطح صداها (ورودی)
  4. formerly Cool Edit : فکر کنم در این زمینه منظورتون اشاره به برنامه Adobe Audition بوده که سابقا اسمش Cool Edit بوده و حالا عوض شده. Amiralis (بحث) ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۱ (UTC)پاسخ
سپاس بسیار. بله اینها اصلاحات مرتبط به زیر صفحات وپ:ویکی‌پروژه نوشتارهای صوتی است که در حال وارد کردن و ترجمه‌شان می‌باشم.--MehdiTalk۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)پاسخ

OST

[ویرایش]

ظاهراً اصطلاحی‌ست که برای موزیک‌های ارائه شده به صورت دمو یا با منبع باز انتشار یافته، کاربرد دارد. البته در ویکی انگلیسی یک صفحه ابهام‌زدایی برای این مخفف وجود دارد. ولی نمیدانم چه اصطلاح فارسی مناسبی میتوان برای Open Source Track بکار برد؟--MehdiTalk۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)پاسخ

OS که همان متن‌باز خودمان است، باید برای ‎Track (CD)‎ معادلی یافت، فکر می‌کنم در فارسی روزمره از خود «ترک» استفاده می‌شود، یعنی می‌شود «ترک متن‌باز»، مگر اینکه بخواهیم معادل بهتری برای ترک پیدا کنیم. — دالبا (گفتگو) ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)پاسخ
متاسفانه همان کلمه متن باز، خودش گمراه کننده و ابهام‌آمیز است. متن شعر یا همان لیریکش آزاد است یا کل میوزیک با محتویاتش؟ میخواهم عنوان مناسبی برای تراک‌های صوتی در اینجا بیابم. مثلاً بجای City Hunter OST Part 1 چه می‌شود نوشت؟ بخش اول ترک‌های صوتی متن باز سریال شکارچی شهر؟ کمی طولانی و نافرم نیست؟--MehdiTalk۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)پاسخ
البته اصل انگلیسی‌اش هم چندان به‌فرم نیست:
City Hunter Open Source Track Part 1
بخش ۱ ترک متن‌باز شکارچی شهر
اگر اینگونه مقایسه کنیم فارسی‌اش کوتاه‌تر هم می‌شود :) — دالبا (گفتگو) ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)پاسخ
سلام، با توجه به موضوع فکر می‌کنم این OST بیشتر باید معادل Original Soundtrack باشد. و اگر اشتباه نکرده باشم معادلش را می‌توان موسیقی متن فیلم یا در اینجا سریال در نظر گرفت. پرشیانا۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۶ (UTC)پاسخ
با تشکر از هردوی شما عزیزان. واقعاً یک مخفف چقدر گیج‌کننده شده است. چه کاربردهایی دارد این OST. :) آنچه جناب پرشایانا فرمودند را وارد میکنم. بدلیل آنکه عناوین ذکر شده در جدول، دقیقاً همان موسیقی های متن فیلم هستند.--MehdiTalk۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)پاسخ

واژه‌ای از مصر باستان

[ویرایش]

درود بر همگی. این شی به عنوان نوعی تعویذ در مصر باستان مورد استفاده قرار می‌گرفته و همانند سوسک سرگین گردان است. در ویکی عربی به آن جعل می‌گویند. در واژه‌نامه‌ی دهخدا واژه‌ای به نام «گوگال» برایش آورده شده (البته برای جانور نه آن شی!). من در متن‌های به زبان پارسی که تاکنون درباره مصر باستان دیده‌ام به آن بر نخورده‌ام. باسپاس -- نوژن (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)پاسخ

شاید بهترین برابر سوسک سرگین‌غلتان (تعویذ) -یا هر ابهام‌زدایی درخور دیگری- باشد. __Âriobarzan ۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۱ (UTC)پاسخ

معادل کلمه seal

[ویرایش]

کلمه seal در دیگشنری و مترجم گوگل با نام خوک آبی یا فوک ترجمه شده است اما این دو معادل Pinniped به‌کار رفته‌اند، دوستان اگر می‌توانند معادل مناسب برای کلمه seal و Earless seal پیشنهاد دهند.Kasir بحث۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)پاسخ

واژه‌ی Pinniped برای نام‌گذاری "گروهی" از جانوران خوک دریایی‌سان (فوک‌سان) که شامل تیره‌های گراز دریایی‌سانان (Odobenidae) و فوک‌های گوش‌دار (Otariidae) و فوک‌های بی‌گوش (Phocidae) هستند، به کار می‌رود. اگر در ویکی انگلیسی برای seal جستجو کنید به همان Pinniped می‌رسید و این دو یکی هستند. به نظر من همان فوک (یا خوک دریایی) برای seal و فوک بی‌گوش برای Earless seal باید درست باشند. ارادتمند -- نوژن (بحث) ‏۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۴۸ (UTC)پاسخ


aerodrome, airstrip, airfield, or airport

[ویرایش]

همه گویا به فرودگاه ترجمه میشود, ولی هرکدام صفحه خاص خود را در ویکی انگلیسی و برخی دیگر از ویکیها دارند. بین آنها نیز تفاوتهای جزئی هست؟ جایی هست که معادل برای اینان داشته باشد؟ رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۳۱ (UTC)پاسخ

سلام. فقط می‌دانم که airstrip مشخصاً باند فرودگاه معنا می‌دهد. درفش کاویانی (بحث) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۴:۰۹ (ایران)
بله, ولی به فرودگاههای خیلی کوچک هم گفته می شود. رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۵۵ (UTC)پاسخ
معادل فارسی تثبیت‌شده‌ای برایشان نداریم. airstrip در ویکی انگلیسی صفحهٔ جدا ندارد (بخشی از مقاله airport است). در مقالهٔ airpot در همان بخش، متن گویای آن است که airstrip و airfield یک چیز هستند. با این حال en:airfield به صفحهٔ aerodrome تغییر مسیر می‌دهد، که این گویای این است که حتی در ویکی‌پدیای انلگیسی هم در مورد این که این‌ها کدام به کدام است مشکل دارند!
تخصص من در زمینهٔ هوانوردی نیست اما در مواجهه‌هایی که با خلبان‌های انلگیسی‌زبان داشتم، درک من این است که airfield و airstrip یک چیز هستند و به معنای «فرودگاه کوچک تک بانده» هستند اگر چه گاهی فرودگاهی کوچگی که دو باند داشته باشد را هم شامل می‌شوند. معمولا این فرودگاه‌های برج مراقبت ندارند یا اگر دارند فقط در ساعت‌های خاصی کار می‌کند و در بقیهٔ ساعات خلبان‌ها خودشان بین خودشان روی فرکانس مشخصی صحبت می‌کنند.
عبارت aerodrome را هم اگر بخواهم ترجمه کنم می‌گویم «پایگاه هوایی» چون این اصطلاح در واقع هم شامل «فرودگاه» است (که معمولا برای جایی به کار می‌رود که از آن پروازهای تجاری مسافربری انجام شود) و هم شامل «پایگاه شکاری» (پایگاه هوایی مخصوص جنگنده‌ها) و هم فرودگاه‌های خاصی که فقط از آن‌ها برای مقاصد بازرگانی استفاده می‌شود. در ایران برای این آخری اسم خاصی نداشتیم اما یادم هست که در نزدیکی کرج یک فرودگاه از این دست داشتیم. ▬ حجت/بحث۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۰۳ (UTC)پاسخ

aerodrome را دیده‌ام پروازگاه هم ترجمه کرده‌اند؛ airstrip هم باند فرود است. __Âriobarzan ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۶ (UTC)پاسخ

فرهنگستان airfield را «فرودگاه صحرایی»، airport را «فرودگاه»، airstrip را «باند اضطراری» و aerodromeها را هم به airport ارجاع داده («فرودگاه») — دالبا (گفتگو) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۱۸ (UTC)پاسخ
لطفاً معنی Seaplane Base ، Airpark، Flightpark را نیز بگوئید و همچنین Field در عباراتی مانند Leeward Point Field و Lehman Field به چه معنایی کاربرد دارد؟!--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۱ (UTC)پاسخ
یک مطلب دیگر، بنده Municipal Ariport را فرودگاه شهری، County Airport را فرودگاه شهرستان، Heliport فرودگاه هلیکوپتر و Regional Ariport را فرودگاه محلی ترجمه کرده‌ام و همچنین County Regional Airport را فرودگاه محلی شهرستان و اسامی نامتعارف در واژگان و تلفظ فارسی را نیز تا حدودی فینگلیش ترجمه کرده‌ام اگر مشکلی میدارد راهنمائیم کنید تا تصحیح شوند. با سپاس--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۳۹ (UTC)پاسخ
من همه را فینگلیش نوشتم! مونیسیپال، رجیونال، کانتی :دی یعنی همه را ریپلیس کنم؟ بنابه قانونی که نام مکان را نباید ترجمه کرد، عمل کردم. لطفاً راهنمایی کنید. درفش کاویانی (بحث) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۰۸:۲۴ (ایران)
باید همه را جایگزین کنید, وگرنه غلط است. تا حالا شنیده اید که مثلا خلبانی به انگلیسی بگوید "فرودگاه امام خمینی"؟ می گویند "Khomeini Airport". باید ترجمه شود. رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۵ (UTC)پاسخ
Little Rock Air Force Base را نیز نمیدانم چه باید نوشت؟--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۴ (UTC)پاسخ
Flightpark را از روی عکس‌هایی که در گوگل دیدم و مقاله‌های انگلیسیش، می‌‌گویم «پارک پروازی»، فارسی‌ترش که بکنیم می‌شود «توقف‌گاه پروازی». en:Airpark را اگر بخواهم ترجمه کنم می‌گویم «محله پروازی» (با توجه به اینکه هم محل سکونت است وهم باند فرودگاه دارد). منظور از Field در آن دو عبارتی که فرمودید همان Airfield است (فرودگاه صحرایی). برای Seaplane Base «پایگاه آب‌نشین» را پیشنهاد می‌کنم (آب‌نشین هم معادل فرهنگستانی aquaplane و seaplane ،sea plane است.
در مورد ترجمه Municipal به شهری و County به شهرستان (فرودگاه شهرستان xxx) موافقم، ولی Regional را منطقه‌ای برگردانده‌بودم و County Regional را هم فرودگاه منطقه‌ای شهرستان xxx. اما با توجه به اینکه en:Regional airport به en:Domestic airport تغییر مسیر می‌یابد، شاید همان «فرودگاه محلی» بهتر باشد. (دقیقش را باید از اهل فن پرسید)
Little Rock Air Force Base = پایگاه نیروی هوایی لیتل‌راک؟ — دالبا (گفتگو) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۲ (UTC)پاسخ
سپاس جناب دالبا. Air Force Station را چه ترجمه کنم؟ به نظرم باند فرود اضطراری باشد. شما چه پیشنهاد میکنید؟--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۲۶ (UTC)پاسخ
و همچنین Macmillian Pass Airport ؟!--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)پاسخ
Air Force Station=پایگاه هوایی. __Âriobarzan ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۰ (UTC)پاسخ
ممنون از توضیحاتتان, در اینجا کاربر:Reza1615/airport03 همه را به تدریج اعمال می کنم. رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۹ (UTC)پاسخ
مثلا فکر کنم بهترین ترجمه airstrip همین می شود که در اینجا اعمال شده: [۱] رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)پاسخ
به نظر من :Air Force Station=پایگاه نیروی هوایی بهتر باشدرضا ۱۶۱۵ / ب۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۷ (UTC)پاسخ
هر دو درست است، پایگاه به خودی خود نظامی بودن را می‌رساند، پایگاه هوایی هم کوتاه‌تر است و هم از حیث معنایی رساست، ولی پایگاه نیروی هوایی هم درست و کاربردی است. __Âriobarzan ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)پاسخ
برای Air Force baseها از «پایگاه شکاری» هم می‌توان استفاده کرد. (اما شخصا همان پایگاه نیروی هوایی را ترجیح می‌دهم) — دالبا (گفتگو) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۵ (UTC)پاسخ
پیشنهاد برای Pass Airport: «فرودگاه گذری». نکتهٔ دیگر اینکه برای Heliport برابر بالگردگاه هم وجود دارد.— دالبا (گفتگو) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)پاسخ
en:False Pass Airport عبارت False Pass نام شهر هست در اینجا هم pass پسوند شهر هست به نظرم pass airport وجود نداردرضا ۱۶۱۵ / ب۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)پاسخ
حق با رضاست، False Pass Airport و Grants Pass Airport و Anaktuvuk Pass Airport به ترتیب در شهرهای False Pass و Grants Pass و Anaktuvuk Pass قرار دارند. — دالبا (گفتگو) ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)پاسخ
و برای Water Aerodrome چه پیشنهادی دارید؟ فرودگاه آبی مناسب است؟--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)پاسخ

برای Jetport چه پیشنهادی دارید؟ عباس ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)پاسخ

Kingsley Field Air National Guard Base؟ عباس ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)پاسخ

پایگاه هوایی گارد ملی کینگزلی فیلد! در مورد jetport در ویکی انگلیسی به Aireport تغییر مسیر دارد. همان فرودگاه معنی‌اش کنید.--MehdiTalk۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)پاسخ
لغات مورد استفاده در پروژه فرودگاه‌ها
واژه انگلیسی برابر فارسی
Air Force base پایگاه نیروی هوایی
Air base پایگاه هوایی
Airstrip فرودگاه تک‌بانده
Airpark محله هوایی
Airfield
Field
فرودگاه صحرایی
Aerodrome
=
Airport
=
Jetport
فرودگاه
Flightpark پارک پروازی
Air Force Station پایگاه نیروی هوایی
Municipal Ariport فرودگاه شهری
County Airport فرودگاه شهرستان
Heliport بالگردگاه
Regional Ariport فرودگاه محلی
County Regional Airport فرودگاه محلی شهرستان
Army Airfield فرودگاه صحرایی ارتش
Water Aerodrome فرودگاه آبی
Seaplane Base پایگاه آب‌نشین
بسیار عالی است. فکر کنم چندین بار فرودگاه آبی را شنیده ام. رضا جان اگر سخت نیست می توانید این لیست را به فهرست فرودگاهها به صورت اتوماتیک اعمال کنید. رستم (بحث) ‏۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۱ (UTC)پاسخ
✓ --رضا ۱۶۱۵ / ب۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)پاسخ
اصطلاح پایگاه آب نشین درست نیست زیرا در تعریف یک Seaplane Base میتوان گفت پایگاه (یا فرودگاه)هواپیماهای آبی. به اینجا نگاه کنید. شادوپیروزباشید.Alinasab (بحث) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۹ (UTC)پاسخ
میشه بیشتر توضیح بدین که چرا درست نیست؟ «هواپیماهای آبی» همان هواپیمای «آب‌نشین» است، یعنی روی آب می‌نشینند و همون‌طور که قبلا هم گفتم آب‌نشین از واژه‌های مصوب فرهنگستان به جای seaplane و aquaplane در حوزهٔ هوایی است. حال اگر منبع معتبر دیگری دارید که «هواپیما آبی» ترجمه کرده می‌توان به استناد آن تغییرش داد. — دالبا (گفتگو) ۲ فروردین ۱۳۹۱ ۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۵ (UTC)پاسخ
دوست گرامی منبعی در این مورد نیست و اگر واژه آب نشین از واژه های مصوب فرهنگستان است پس مستند تر از آن فکر نمیکنم در دسترس باشد. برای کسی مانند من که با واژه های اینچنینی فرهنگستان آشنا نیست این اصطلاح غریب و دور از معنی اصلی که باید بنظر میرسد.سپاس از پاسختون. شادوپیروزباشید.Alinasab (بحث) ‏۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)پاسخ

Motorsport season

[ویرایش]

چه معادل فارسی می‌توان برای Motorsport season در نظر گرفت؟--MehdiTalk۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۵ (UTC)پاسخ

نمی‌دونم دقیقا چیه ولی «فصل ورزش‌های موتوری»؟ — دالبا (گفتگو) ۲ فروردین ۱۳۹۱ ۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)پاسخ
season =فصل مسابقه ها،فصل ،فرصت ،هنگام ،دوران
به نظر من گرته‌برداری بهترین راه است و به صورت فصل به معنای دوران یا دوره مسابقات استفاده شود تا در ترجمه‌های آینده رده‌ها و مقالات کاربرها ترجمه‌های متفاوتی ارائه ندهند و همگی همان فصل ترجمه کنند.در نتیجه می‌شود.
فصل ورزش‌های موتوری
رضا ۱۶۱۵ / ب۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)پاسخ
در خبرهای ورزشی فصل رقابت ها زیاد به کار برده می شود. این مقاله هم در ویکی پدیای انگلیسی به همین موضوع اختصاص دارد.--سعید (بحث) ‏۲۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)پاسخ