پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی

افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ویکی‌پدیا:درخواست معادل فارسی)
آخرین نظر: ۴ ساعت پیش توسط اربابی دوم در مبحث credited



نگارش صحیح ضد افترا

[ویرایش]

با سلام، در بحثی که با یکی از کاربران گرامی شکل گرفت، موضوع چسباندن یا نچسباندن کلمهٔ ضد را به کلمهٔ بعد از آن به طور کلی بررسی کردیم و هم‌اکنون به نظرات سایر ویرایشگران نیاز داریم. برای سهولت و تمرکز بهتر، تصمیم گرفتیم که تنها یکی از موارد مطرح شده در آن مبحث را به عنوان نمونه در اینجا مطرح و بررسی کنیم و برای سایر موارد از آن ایده بگیریم (در صورت تمایل سایر موارد را نیز در مبحث پیوند‌شده می‌توانید بیابید). حال سؤال این است: وقتی کلمهٔ «ضد» می‌خواهد بر کلمهٔ بعد از خود (در این نمونه، «افترا») تآثیر بگذارد، نتیجهٔ درست آن «ضدافترا» است یا «ضد افترا»؟ Alfa80 (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)پاسخ

  •  نظر: @Alfa80 درود. در استفاده از نیم‌فاصله نباید افراط کرد. یکی از آن موارد همین واژه «ضد» است. واژه «ضد» یکی از آن منفی‌سازهایی است که باید با واژهٔ بعدی فاصله داشته باشد تا استقلال معنایی خود رو حفظ کند (همانند منفی‌سازهایی چون: عدم، نبود، فقدان، فاقد، بدون) و با منفی‌سازهایی چون «بی» و «نا» که به‌خودی‌خود استقلال ندارند (و باید با نیم‌فاصله نوشته شوند) فرق می‌کند. مثلاً ضدزنگ (به شکلِ «یک واحدِ خواندنی») درست نیست و ضدِ زنگ صحیح است. ضدِ افترا هم بهتر است جدا نوشته شود، چون «تک واحدِ خواندنی» نیست. همچنان است ترکیب‌هایی چون «ضد او»، «ضد آن»، «ضد استرس»، «ضد آفتاب»، «ضد انجماد» و غیره. Tisfoon (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)پاسخ
    @Tisfoon گرامی سپاس از پاسختان. من هم همین نظر را دارم. به‌نظر می‌رسد جدا و با فاصله بهتر است (هرچند در این مورد، که کلمهٔ اول با نویسهٔ «د» پایان می‌پذیرد، اگر چسبانده هم می‌شدند نیازی به استفاده از نیم‌فاصله نبود). در کل تعداد وقوع این نوع نگارش در ترکیباتی که با «ضد» شروع می‌شوند به نظر می‌رسد زیاد باشد و در صورت تصمیم برای اصلاح آن به راندن ربات نیاز است. Alfa80 (بحث) ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)پاسخ
    @Alfa80 و Tisfoon: درود بر شما. ضد در فارسی در دو شکل به کار می‌رود. یکی همانند پیشوند انگلیسی «Anti» که در فارسی هم مانند آن تبدیل به پیشوند «ضد» می‌شود و بهتر است همانند انگلیسی بدون فاصله یا با نیم‌فاصله بنویسیم. دیگری «ضد» به عنوان یک واژۀ مستقل در برابر واژۀ انگلیسی Against هست که اگرچه در فارسی با واژۀ ضد هم ترجمه می‌شود، اما بهتر است مانند بسیاری از موارد دیگر از واژۀ «علیه» استفاده کنیم. متاسفانه در ترجمه فارسی اینها تفکیک نمی‌شوند. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)پاسخ
@AKhaleghizadeh ممنون از پاسخ‌تان. اگر اشتباه نکنم نیم‌فاصله امکانی مختص به خطِ ماست و علاوه‌بر اینها، ساختار حروف و نگارش در این دو زبان متفاوت است و ما نباید برای نگارش فارسی، به نگارش انگلیسی استناد کنیم (چون فرموده‌اید: «بهتر است همانند انگلیسی بدون فاصله یا با نیم‌فاصله بنویسیم»). در انگلیسی می‌نویسند Anti Inflammatory (یا Anti-Inflammatory) بعد من می‌بینم در فارسی برخی این دو را به هم می‌چسبانند و می‌نویسند «ضدالتهاب». همانطور که در بالا توضیح دادم «ضد» منفی‌سازی مستقل است و استقلال معنایی دارد و بهتر است به کلمهٔ بعدی خود نچسبد؛ تا نظر شما و سایر بزرگواران چه باشد. Tisfoon (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)پاسخ
@Tisfoon: درودی دوباره بر شما. البته در انگلیسی نیز به دو شکل است که با یا بدون خط تیر (-) می‌نویسند که بستگی به انگلیسی آمریکایی یا بریتیش دارد. برای فارسی من نظرم رو بیشتر با کتاب فرهنگ املایی خط فارسی منطبق کردم که این واژه را همانند انگلیسی به عنوان پیشوند در نظر گرفته و برای واژه‌های زیر به صورت نیم‌فاصله آورده است: «ضدآب، ضدآفتاب، ضدارزش، ضدبرق، ضدچروک، ضدخش، ضدخوردگی، ضددولتی، ضدرنگ، ضدزنگ، ضدشورش، ضدشوره، ضدضربه، ضدعفونی‌کننده، ضدنفر و ضدیخ». به هر حال گروهی از ادب‌دوستان و فارسی‌شناسان، برای اینها بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند و منبع آن را هم منتشر کردند. با سپاس فراوان AKhaleghizadeh (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)پاسخ
@AKhaleghizadeh گرچه بنده دلِ خوشی از فرهنگستان فعلی ندارم و مصوبات‌شان هم بی‌نقص نیست و اصولا این مصوبات، پیشنهادی است و نه الزام‌آور؛ با این حال چون شما حرف‌تان مستند است و به منبعی استناد کرده‌اید، استدلال‌تان وزن بیشتری از نظر من دارد و به همین سبب مخالفتی با پیشنهاد جنابعالی ندارم. با احترام Tisfoon (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)پاسخ
فاصله بین دوکلمه به مفهوم مکث در خواندن است. درحالیکه در عبارت "ضدافترا" ما نه تنها مکث نداریم بلکه حتی نوعی تشدید بر "د" ضد شنیده میشود. بنابراین فاصله امریست منتفی. Greendream60 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۷ (UTC)پاسخ

معادل نام Rechtsstaat

[ویرایش]

برای معادل مقاله Rechtsstaat حاکمیت قانون برگردانده شده یا حتی حکومت مشروطه ولی هر دو مقاله در ویکی فا وجود دارند پس معادل این نام چیست؟ Kasra092 (بحث) ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)پاسخ

@Kasra092 بهتر است از هوش مصنوعی جیمینی و چت جی پی تی بپرسید تا یکی پیدا شود و جوابتان را بدهد. Hulu2024 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)پاسخ
راستش فقط برای عنوان می خواستم دوستان نظری دهند که با این وضع مشارکت زیاد و پربار (!) گویا ویکی فا روز به روز آب می رود و باید بیشتر به همین ابزارها متکی باشیم. تشکر بابت پیشنهادتان از چت جی پی تی پرسیدم و گفت دولت قانون‌مدار برگردان صحیح تری است Kasra092 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)پاسخ
@Kasra092 به نظرم بهتره اینجا رای به ایده من بدهید تا اکثر کاربرها را خود هوش مصنوعی های رایگان آمریکایی و چینی سریعتر راهنمایی کند. اینطوری وقت برای کارهای مهم‌تر گذاشته می‌شود. Hulu2024 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۰ (UTC)پاسخ
@Kasra092 امیدوارم ناراحتتان نکنم... ولی از وقتی هوش مصنوعی گوگل و ماکروسافت اومده، طرف موبایش رو می گیره دستش، به راحتی سوال هاش رو می پرسه و اون هم به صورت صوتی جواب می ده... دیگه نه نیازی به موتور جستجوگر گوگل هست، نه ویکی پدیایی که بخواد آپدیت بشه... نسل ما هم به موزه خواهد پبوست ... البته ببخیشد ها.. قصد توهین ندارم. Hulu2024 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)پاسخ
نه بابا این حرف ها چیست زنده باشید Kasra092 (بحث) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۳ (UTC)پاسخ
«دکترین حاکمیت قانون»‏—NightD ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)پاسخ
+1Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۷ (UTC)پاسخ

Magistrates' court و Justice of the peace court

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

@Aramesh.aram دوست عزیز چرا از هوش مصنوعی های گوگل و ماکروسافت نمی پرسید؟ یه هوش مصنوعی رقیب جدید چینی هم برایشان پیدا شده که اسمش یادم رفت... این هوش مصنوعی ها سریع کارتان را راه می اندازند. Hulu2024 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۹ (UTC)پاسخ
@Hulu2024: اگر قرار بود از هوش مصنوعی همه‌چیز را بپرسیم، نیازی به اینجا و کل ویکی‌پدیا نبود. درضمن هوش مصنوعی، Magistrates' court را به دادگاه مجرمانه ترجمه می‌کند! آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۵ (UTC)پاسخ
@Aramesh.aram خب وقتی تکنولوژی پیشرفت می کنه انسان ها بعضی چیزها رو رها می کنند... مثلاً اتومبیل و قطار آمد و کالسکه چی ها را از نون خردن انداخت. اسلحه مدرن اومد و نیزه و شمشیر به موزه پیوستند. زندگی همینه دیگه ! Hulu2024 (بحث) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)پاسخ
@Hulu2024: بحث بیجا نکنید. آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)پاسخ
  •  نظر: @Aramesh.aram خودتان بهتر می‌دانید که اصولاً کشورهای گوناگون، سیستم قضایی متفاوتی دارند که رده‌بندی و چینش اداری/اجرایی آنها مشابه هم نیست، درنتیجه پیدا کردن معادل «یک به یک» فارسی همیشه آسان نیست. در سیستم قضایی انگلستان و ولز، magistrates' court تقریباً معادل دادگاه صلح ماست. در اسکاتلند دادگاه صلح و عدالت دقیقاً همان magistrates' court انگلستان است: پائین‌ترین ردهٔ دادگاه‌ها و مطابق آنچه در توضیحات صفحه آمده، چیزی شبیه به شورای حل اختلاف قدیمی خودمان یا دادگاه صلح فعلی. البته توجه کنید که تقسیم وظایف و مسئولیت‌های این دادگاه‌های بریتانیایی، ممکن است اندکی با دادگاه صلح ایرانی فرق داشته باشد، اما از لحاظ رده سازمانی تقریباً مشابه هستند. Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۲۸ (UTC)پاسخ
    @Tisfoon: خب معادل Justice of the peace court چه می‌شود؟ البته باید گفت نظام حقوقی ایران با نظام‌های حقوقی انگلستان و فرانسه شباهت‌های زیادی دارد، مخصوصاً دومی. هم قانون اساسی مشروطه و هم قانون اساسی جمهوری اسلامی، از روی قوانین فرانسه نوشته شده‌اند. آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)پاسخ
    @Aramesh.aram مطابق توضیح ویکی‌انگلیسی، این دو یک چیز هستند، منتها با دو نامِ متفاوت، در دو حوزۀ قضاییِ مختلف. یعنی یکی «دادگاه صلح (انگلستان و ولز)» است و دیگری «دادگاه صلح (اسکاتلند)». (به آخرین مدخل در بخش «See also» در هر دو صفحۀ مذکور توجه کنید).

Physiology of higher nervous activity

[ویرایش]

https://ru.wikipedia.org/wiki/%D0%A4%D0%B8%D0%B7%D0%B8%D0%BE%D0%BB%D0%BE%D0%B3%D0%B8%D1%8F_%D0%B2%D1%8B%D1%81%D1%88%D0%B5%D0%B9_%D0%BD%D0%B5%D1%80%D0%B2%D0%BD%D0%BE%D0%B9_%D0%B4%D0%B5%D1%8F%D1%82%D0%B5%D0%BB%D1%8C%D0%BD%D0%BE%D1%81%D1%82%D0%B8

مقاله روسی است معادل فارسی عنوان زیر «higher nervous activity» Luckie Luke (Talk / C) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke
خود شما چه پیشنهادی دارید؟ اربابی دوم (بحث) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)پاسخ
@Luckie Luke درود. معادلش می‌شود: فیزیولوژی فعالیت عصبی عالی. این نوع فیزیولوژی که از شاخه‌های نوروبیولوژی/نوروفیزیولوژی و یکی از حوزه‌های مهم روان‌پزشکی و رفتارشناسی محسوب می‌شود، به بررسی فیزیولوژی بخش‌های عالی دستگاه عصبی مرکزی (مثل قشر خاکستری مخ) می‌پردازد. ایوان میخائیلوویچ سچنوف و ایوان پیتروویچ پاولوف دانشمندان نامدار روس، پیشگامان این علم بودند. کتاب مشهور ایوان پاولف «گفتارهایی دربارهٔ بازتاب‌های شرطی: بیست پنج سال مطالعه عینی بر روی فعالیت‌های عصبی عالی حیوانات» توسط شاگرد آمریکایی‌اش ویلیام هورسلی گانت در سال ۱۹۲۸ به زبان انگلیسی ترجمه شد. عنایت بفرمائید که واژه عالی در اینجا مربوط به اعصاب است، نه فعالیت. پس «فیزیولوژی فعالیت عصبی عالی» دقیق‌تر است و نه «فیزیولوژی فعالیت عالی عصبی». با احترام. Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۱۴ (UTC)پاسخ

@Tisfoon: درود و تشکر بابت معادل یابی و توضیحات تکمیلی مقاله یرواند هایراپتیانتس را ساخته بودم و گیر این اصلاح بودم Luckie Luke (Talk / C) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۵۲ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke
سلام. فکر میکنم با توجه به توضیحات مفید کاربر:Tisfoon « فیزیولوژی فعالیت های عصبی عالی» برای درک آسانتر مطلب ارزش بررسی داشته باشد. اربابی دوم (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۶ (UTC)پاسخ
@Luckie Luke ممنون از شما. اگر فرصت کنم، مقاله‌اش را خواهم ساخت. موضوع مهمی است. Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم پیشنهاد خوبی است. موافقم. Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)پاسخ

@اربابی دوم و Tisfoon: متاسفانه ویکی انگلیسی را وحی مطلق قرار دادیم مباحث بسیاری در ویکی های سایر زبان ها وجود دارد که در ویکی انگلیسی وجود ندارد ویکی فارسی کپی برابر اصل ویکی انگلیسی شده است متاسفانه در ویکی فارسی استقلال نداریم باید از سایر ویکی ها نیز در بهبود مقالات الگوها و.. استفاده نمایم تشکر از هر دو گرامی بابت حضور در این بحثLuckie Luke (Talk / C) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۴۲ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke@Tisfoon
از حسن توجه شما متشکرم. اربابی دوم (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)پاسخ

یادداشت در مقالهٔ کنسول (نماینده)

[ویرایش]

سلام. کسی می‌تواند متن زیر را از انگلیسی به فارسی ترجمه کند؟ دربارهٔ دیپلماسی است.

The U.S. Secretary of State (in memos issued on 6 August 2003 and 5 February 2014) stated the following concerning honorary consuls in the United States:

The United States Government appreciates that honorary consular officers provide important services both to the governments which they represent and to United States citizens and entities. Nevertheless, for reasons previously communicated to the missions, United States Government policy requires that the maintenance and establishment of consular posts headed by honorary consular officers must be supported by documentation which makes it possible for the Department of State to be assured that meaningful consular functions will be exercised by honorary consular officers on a regular basis and that such consular officers come under the supervision of, and are accountable to, the governments which they represent.

{{blockquote|As a matter of U.S. policy, honorary consular officers recognized by the U.S. Government are American citizens, or permanent resident aliens who perform consular services on a part-time basis. The limited immunity afforded honorary consular officers is specified in Article 71 of the Vienna Convention on Consular Relations (VCCR). Such individuals do not enjoy personal inviolability, and may be arrested pending trial if circumstances should otherwise warrant. However, appropriate steps are provided to accord to such officers the protection required by virtue of their official position. In addition, the consular archives and documents of a consular post headed by an honorary consular officer are inviolable at all times, and wherever they may be, provided they are kept separate from other papers and documents of a private or commercial nature relating to other activities of an honorary consular officer or persons working with that consular officer.

آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)پاسخ

کسی بالاخره در ترجمهٔ بیانیه‌ها خوب نیست؟ کل مقاله به فارسی ترجمه شده و فقط همین یک یادداشت انگلیسی مانده است! آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)پاسخ

@Aramesh.aram
این ترجمه چت‌جی‌پی‌تی از متن درخواستی است که میتوانید اساس کار قرار دهید و بعد از مقایسه با متن انگلیسی و اعمال تصحیحات لازم (برای مثال: « با این حال، به دلایلی که قبلاً به مأموریت‌ها ابلاغ شده است» را میتوانید به صورت «با این حال، به دلایلی که قبلاً همراه با مأموریت‌ها ابلاغ شده است،» بازنویسی کنید.) احتمالا استفاده کنید:
وزیر امور خارجه ایالات متحده (در یادداشت‌های صادره در تاریخ ۶ اوت ۲۰۰۳ و ۵ فوریه ۲۰۱۴) مطالب زیر را درباره کنسول‌های افتخاری در ایالات متحده بیان کرد:
«دولت ایالات متحده قدردان این است که افسران کنسولی افتخاری خدمات مهمی را هم برای دولت‌هایی که نمایندگی می‌کنند و هم برای شهروندان و نهادهای ایالات متحده ارائه می‌دهند. با این حال، به دلایلی که قبلاً به مأموریت‌ها ابلاغ شده است، سیاست دولت ایالات متحده ایجاب می‌کند که حفظ و تأسیس پست‌های کنسولی به ریاست افسران کنسولی افتخاری باید با اسناد و مدارکی پشتیبانی شود که این امکان را برای وزارت امور خارجه فراهم می‌کند که اطمینان حاصل کند که وظایف کنسولی معناداری به‌صورت منظم توسط افسران کنسولی افتخاری انجام می‌شود و این‌که چنین افسرانی تحت نظارت و پاسخگویی دولت‌هایی هستند که نمایندگی می‌کنند.
به‌عنوان یک سیاست ایالات متحده، افسران کنسولی افتخاری که توسط دولت ایالات متحده به رسمیت شناخته می‌شوند، شهروندان آمریکایی یا افراد مقیم دائمی هستند که خدمات کنسولی را به‌صورت پاره‌وقت انجام می‌دهند. مصونیت محدود اعطا شده به افسران کنسولی افتخاری در ماده ۷۱ کنوانسیون وین درباره روابط کنسولی (VCCR) مشخص شده است. چنین افرادی از مصونیت شخصی برخوردار نیستند و ممکن است در صورت وجود شرایط مقتضی، تا زمان برگزاری دادگاه بازداشت شوند. با این حال، اقدامات مناسب برای اعطای حفاظت مورد نیاز به این افسران به دلیل موقعیت رسمی‌شان فراهم می‌شود. علاوه بر این، بایگانی‌ها و اسناد کنسولی یک پست کنسولی که به ریاست یک افسر کنسولی افتخاری اداره می‌شود، در هر زمانی و در هر مکانی غیرقابل تعرض است، به‌شرط آن‌که این اسناد جدا از سایر اسناد و مدارک شخصی یا تجاری مربوط به فعالیت‌های دیگر افسر کنسولی افتخاری یا افرادی که با آن افسر همکاری می‌کنند نگهداری شوند.» اربابی دوم (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۰۷ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم: ترجیحم ترجمهٔ انسانی بود اما این هم خوب است، ممنون. آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)پاسخ
@Aramesh.aram😊 اربابی دوم (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)پاسخ

پال یا پاول؟

[ویرایش]

این مبحث نخست در وپ:گوناگون ایجاد شد که با پیشنهاد دو مدیر به اینجا منتقل می‌شود. همکاران لطفاً بحث را ادامه دهید:


درود. متاسفانه از آنجایی که بیشتر مقاله‌های ویکی‌پدیا با ترجمه ماشینی ایجاد می‌شوند و همچنین سازندگان صفحات آن قدری اهمیت نمی‌دهند که یک سرچ ساده انجام دهند، مقاله انبوهی از شخصیت‌هایی که نامشان پاول (Paul) بوده را به شکل پال ایجاد کرده‌اند! با سرچ واژه پال می‌توانید نمونه‌ها را ببینید. ماجرا وقتی عجیب‌تر می‌شود که این نام را به شکل پل هم نوشته‌اند! مثل پل یکم یا پل (فیلم ۲۰۱۱). فکرش را بکنید پاپ پُل یکم! (محض اطلاع، پل چیزی است که از روی آن عبور می‌کنیم). جداً برایم سوال است که آیا کسانی که این مقالات را ساخته‌اند، واقعاً در زندگی‌شان اسم پاول به گوششان نخورده؟ چطور می‌شود؟ یک رسیدگی اساسی به این وضع باید بشود. تمام اینجور نام‌ها باید به شکل پاول و ترجیحاً بدون برجای گذاشتن تغییرمسیر انتقال یابند. زیرا نام پال یا پل کاملاً اشتباه هستند و همین ویکی‌پدیا آنها را رایج کرده (با تأسف دوباره). چاره چیست؟ Atabakjan (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۱۵ (UTC)پاسخ

@Atabakjan طبق اینجا واژه Paul در آمریکایی و بریتیش به صورت گوش دهیدi‎/pɔːl/‎ یا /پُل/ یا /پول/ یا /پال/ خوانده می‌شود، ولی در فارسی به صورت نوشتاری وارد شده است. یعنی در بسیاری از جاها «پائول» ترجمه شده است. مثلا پائول ارنفست یا پائول برایتنر. حالا به صورت نوشتاری گاهی همزه را حذف کرده اند و شده است «پاول».
  • خیلی از نام‌ها در فارسی به صورت نوشتاری انگلیسی خوانده می‌شوند: مثلا television را می‌خوانیم «تلویزیون».
از نظر من «پل» یا «پال» درست نیست، و درستش همان حالت نوشتاری است که «پائول» یا «پاول» می‌شود. سپاس. هومن م (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)پاسخ
@Hooman Mallahzadeh بله البته. یک واژه در زبان‌ها و گویش‌های مختلف، شکل و خوانشی مختلف خواهد داشت. لاکن من هرچقدر فکر می‌کنم نمی‌فهمم چگونه می‌شود پاول (Paul) را پل (Pol) خواند! قطعاً نوشتن پل و پال اشتباه هستند. البته من شخصاً با شکل «پائول» مخالفم. اگر بخواهیم به خوانش اصلی وفادار باشیم، در تمام خوانش‌ها این واژه با صدای او (o یا u) خوانده می‌شود نه ع. همزه‌ای در کار نیست. ولی چه می‌شود کرد، در فارسی با همزه خوانش می‌شود. Atabakjan (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۲ (UTC)پاسخ
  • کاملا مخالف. این نام باید بر حسب اینکه فرد اهل کجاست، نویسه‌گردانی شود. در انگلیسیِ آمریکایی و کانادایی «پال» است و در انگلیسی بریتانیایی و زبان فرانسوی «پُل». ربطی هم به پل فارسی (سازه‌ای که از رویش عبور می‌کنیم) ندارد. فقط در زبان آلمانی و برخی کشورهای بلوک شرق این نام «پاول» تلفظ می‌شود. اگر فرد انگلیسی‌زبان است؛ «پائول» و «پاول» هردو نادرست هستند. همچنین با هرگونه یکسان‌سازی فله‌ای در ویکی‌فا - به‌ویژه دربارهٔ اسامی خاص و نام‌های خارجی - مخالفم. Tisfoon (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)پاسخ
1.بنابراین، چنانچه برداشت می‌کنم، دلیل اصلی مخالفت شما «مخالفت با هرگونه یکسان‌سازی فله‌ای» است نه اصل ماجرا. 2.بله ما خبر داریم این پل آن پل نیست؛ اما خواننده‌ای که تازه مقاله را باز کرده چه؟ چرا وقتی می‌توان نوشت پاول و این سوتفاهم را رفع کرد، پل بنویسیم؟ 3.چطور در ویکی انگلیسی با آن همه دبدبه و کبکبه همه یکسان است اما ما در اینجا باید برای هر خوانشی یک نوشتار داشته باشیم؟ 4.حتی در صورت پذیرش خواسته شما، دردسر ما پیچیده‌تر خواهد شد و باید مورد به مورد بگردیم و متناسب با خوانش محلی واژه نام‌ها را تغییر دهیم. کاری که احتمالاً خودتان باید زحمتش را بکشید؛ زیرا از عهده و توانایی من و امثال من خارج است و ورود با دقت و جدی مدیران یا ویکی‌بانان را می‌طلبد. 5.همانطور که هومن گرامی توضیح دادند، این واژه در فارسی پائول یا پاول نوشته می‌شود. مخالفت با این حقیقت دلایل جدی می‌طلبد. به نظرم بهتر است ما نیر شیوه ویکی‌پدیای انگلیسی را پیشه کنیم. Atabakjan (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)پاسخ
خیر دلیل اصلی مخالفت من، نادرست بودن پیشنهاد شماست. نویسه‌گردانی «پاول» و «پائول» برای نام انگلیسیِ Paul اشتباه و آن «و» یا «ئو» به‌کلی غیرضروری و نادرست است. تلفظ آمریکایی‌اش (//pɑl//؛ ‏گوش دهید) است و تلفظ بریتانیایی‌اش (//pɔːl//) است و «و» یا «ئو» هم ندارد. در جمهوری چک نامی هست که Pavel نوشته می‌شود (در روسی: Павел ؛ در آلمانی Pawel) که نویسه‌گردانی‌اش در فارسی «پاول» است، چون دقیقا همانطور تلفظ و خوانده می‌شود. در آلمانی هم Paul را «پاول» (تلفظ در آلمانی: [/paʊ̯l/]؛ ‏گوش دهید) تلفظ می‌کنند. باید بین نویسه‌گردانی اینها در فارسی فرق باشد. تمام Paul های فرانسوی هم باید «پُل» (/pɔl/؛ ‏گوش دهید) نوشته شوند.
متوجه استدلالتان دربارهٔ نگارش یکسان Paul در ویکی‌انگلیسی و ربطش به بحث حاضر هم نشدم. ما داریم دربارهٔ نحوهٔ نویسه‌گردانی این نام در فارسی (که برگرفته از تلفظ کلمه است و نه شیوه نگارشش در انگلیسی) صحبت می‌کنیم. برداشت هومن گرامی از IPA انگلیسی این نام اشتباه بوده و مثال‌هایشان از این نام، هم بر اساس دو نام آلمانی-اتریشی است که می‌توان بحث کرد «پائول» باشد بهتر است یا «پاول». اینکه گفتم یکسان‌سازی اشتباه است؛ به‌خاطر اینهاست. Tisfoon (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۳۲ (UTC)پاسخ
@Tisfoon: درود. این پاسخ شما صرفاً جوابی به نکته اول سخنان من است. ۳ نکته دیگر چه؟ همچنین، وپ:رواج یادم آمد که به گمانم باید برای این مسئله در نظر گرفته شود. Atabakjan (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)پاسخ
  • @Atabakjan به نظرم بهتره هم برای پل هم پائول مقاله بسازیم، ولی یکی شان را به آن یکی دیگر تغییر مسیر دهیم و در خط اول مقاله هم بنویسیم «پائول فلانی یا پل فلانی، ...» و بعد برای بیوگرافی آن فرد توضیح دهیم... من داشتم برخی مقاله افراد اروپایی می خواندم برای یک فامیلی 2 صورت تلفظ ثبت کرده بودند ... مثلاً ممکن است CH در انگلیسی چ و در آلمانی ش یا مثلاً در هلندی خ تلفظ شود. Hulu2024 (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)پاسخ
درود. مسئله نام مقالات است و سپس نام افراد. اگر از این در وارد شویم زحمات‌مان کمتر خواهد بود. Atabakjan (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)پاسخ
من تنها برای بیشتر دیده شدن بحث اینجا مطرحش کردم. اگر در جاهای دیگر پیگیری مناسب صورت می‌گرفت با انتقال مشکلی نداشتم. پس از انتقال، بحث راکد نخواهد شد؟ Atabakjan (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)پاسخ
@Atabakjan: درود بر شما. به نظرم توضیحات کاربر@Tisfoon کافی و دقیق بود. برای هر نام باید رواج و همچنین زبان اصلی آن فرد را در نظر بگیرید. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)پاسخ
@AKhaleghizadeh درود گرامی. همانطور که در بالا اشاره کردم، به گمان من در این زمینه به سیاست وپ:رواج توجه نشده است. چنانچه در رهنمودها آمده، رواج بر هرچیزی حتی نوشتار صحیح اسامی ارجحیت دارد. حال سوال این است که واژگان پل و پال تا چه اندازه در منابع رواج دارند؟ آیا رواج آنها از پاول بیشتر است؟ بالا هم گفتم: «حتی در صورت پذیرش خواسته شما، دردسر ما پیچیده‌تر خواهد شد و باید مورد به مورد بگردیم و متناسب با خوانش محلی واژه نام‌ها را تغییر دهیم.» یعنی تمام مقالات مرتبط باید بررسی شوند تا با توجه زبان به شکل پل یا پال یا پاول منتقل شوند. چه کسی زحمت این کار را می‌کشد؟ Atabakjan (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)پاسخ
وپ:رایج مهم است و باید آن را مراعات کرد، منتها این کار، مورد به مورد انجام می شود. یعنی اگر شما فردی را سراغ دارید که آمریکایی است و نامش Paul است، اما نگارش نامش به‌صورت «پائول» رواج گسترده در منابع معتبر فارسی دارد، آن شخص نامش باید پائول نوشته شود و کسی هم نمی تواند مخالفت کند. اما اینطور نیست که با استناد به نام آن فرد خاص، تمامی Paul را در ویکی‌فا «پائول» کنیم. Tisfoon (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)پاسخ
@Tisfoon درود. بسیار خب، مطابق همین قاعده انتقال مقالات را شروع کنید. ضمناً بالاتر اشاره شد که پائول غلط است؛ زیرا نوشتنش در فارسی به شکل پاول رایج است و در زبان‌های اصلی هم با صدای او خوانش می‌شود نه عین (قرار است ملاک خوانش زبان اصلی باشد). پس انتقال‌ها باید در سه صورت پل، پال و پاول باشد. به درود Atabakjan (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)پاسخ

Reboot

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

@Hulu2024: فکر میکنم «بازسازی» معادل دقیقی برای reboot است. ارادتمند WASP ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)پاسخ
@WASP-Outis آخه ساختن معادل build می شود. Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)پاسخ
@Hulu2024: کلمه «Reboot» به معنای شروع مجدد است. در حوزه بازی سازی به بازسازی یک بازی قدیمی اطلاق میشود. در همین زمینه ما کلمات «remake» یا «remaster» را نیز داریم که با Reboot تفاوت هایی دارد.
در ریبوت، داستان بازی یا شخصیت های بازی ممکن از تغییر کند. همچنین گیم پلی بازی ممکن است تفاوت داشته باشد.
اما در remaster همان بازی دقیقا بازسازی میشود (برای تطابق با سیستم های کامپیوتری جدیدتر)
به عبارتی در reboot کل بازی از اول دوباره برنامه نویسی میشود.
بنابرین من فکر میکنم میتوانیم معادل فارسی reboot را بازسازی و معادل remaster را ارتقاء کیفیت در نظر بگیریم. البته که همان استفاده از عبارت ریمستر با توجه به وپ:رایج منطقی‌تر است. ارادتمند WASP ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ
@Hulu2024@WASP-Outis
ظاهرا معادل تحت الفظی
Reboot در زبان فارسی «باز آستین بالا زدن» است که نمیدانم کمکی به این بحث میکند یا نه؟ اربابی دوم (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم جان ؟ آستین لباس از کجا آمد؟ Hulu2024 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۳ (UTC)پاسخ
@Hulu2024 ظاهرا در زبان انگلیسی اصطلاح Reboot از Bootstrapping ریشه گرفته است که اصطلاحی قدیمی است. Bootstrap به معنی آویزه کوچک پشت چکمه است که میتوان به کمک آنها چکمه ها را با دو انگشت یک دست بلند کرد. Bootstrapping به معنی چکمه ها را به دست گرفتن است و اشاره به اقدام کوچکی دارد که میتواند مقدمه کاری بزرگ باشد. مانند کسی که میخواهد از رودخانه عبور کند و به اصطلاح به آب بزند و این عمل را با در آوردن کفشهایش شروع میکند. در فارسی هم، آستین بالا زدن ، اشاره به مفهوم مشابه ای دارد. اربابی دوم (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۲ (UTC)پاسخ
این سه اصطلاح در دنیای فیلم، بازی و رسانه‌های دیگر، تفاوت‌های مشخصی دارند:
1. Reboot (ریبوت): بازآفرینی یک فرنچایز یا مجموعه با تغییرات اساسی. داستان، شخصیت‌ها و جهان بازسازی می‌شود، اما لزوماً ارتباطی با نسخه‌های قبلی ندارد[۱]. نمونه‌ها:
Batman Begins (2005) (ریبوت مجموعه‌ی بتمن)
Spider-Man: Homecoming (2017) (ریبوت مرد عنکبوتی پس از نسخه‌ی سم ریمی و اندرو گارفیلد)
2. Remake (ریمیک): بازسازی یک اثر با حفظ کلیت داستان اما با تغییرات در سبک روایت، جلوه‌های بصری، و گاهی اوقات شخصیت‌ها. معمولاً نسبت به نسخه‌ی اصلی وفادارتر از ریبوت است. نمونه:
Resident Evil 2 Remake (2019) (بازسازی کامل بازی کلاسیک 1998)
3. Remaster (ریمستر): نسخه‌ی بهبودیافته‌ی یک اثر بدون تغییرات اساسی در محتوای آن. معمولاً شامل ارتقای کیفیت تصویر، صدا، یا بهینه‌سازی برای سخت‌افزارهای جدید است. نمونه‌:
The Last of Us Remastered (2014)
طرداً للباب (فقط در بازی‌ها):
4. Deluxe Edition (نسخه‌ی دیلاکس): معمولاً شامل بازی اصلی به همراه چندین محتوای اضافی (DLC)، اسکین‌ها، آیتم‌های دیجیتالی یا موسیقی متن است. در مقایسه با نسخه‌ی استاندارد، ارزش بیشتری دارد اما به اندازه‌ی نسخه‌های کامل‌تر محتوا ندارد. مثال:
Cyberpunk 2077 Deluxe Edition (شامل کتاب هنری و آیتم‌های دیجیتالی اضافی).
5. Ultimate Edition (نسخه‌ی آلتیمیت / نهایی): نسخه‌ای کامل‌تر از Deluxe Edition که شامل همه‌ی DLCها، Season Pass، و برخی محتوای اختصاصی می‌شود. مثال:
Red Dead Redemption 2 Ultimate Edition
6. Complete Edition: کامل‌ترین پک کخ شامل همه چیر است. مثال:
The Witcher 3: Wild Hunt – Complete Edition
7. GOTY Edition (نسخه‌ی بازی سال – Game of the Year Edition) برای بازی‌هایی که جایزه‌ی "بازی سال" (GOTY) را از رسانه‌ها دریافت کرده‌اند، منتشر می‌شود. همانند بک برچسب درجه‌یک روی میوه یا کالاها. بنا به گفته کاربران معمولاً شامل بازی اصلی و تمام DLCهای عرضه‌شده تا آن زمان است. مثال:
The Witcher 3: Wild Hunt - GOTY Edition
پیشنهاد ترجمه با عنایت به حفظ مفهوم اصطلاحات تخصصی:
  • Reboot
ترجیحاً از «ریبوت» استفاده شود. این واژه به معنای «شروع یا بازآفرینی مجدد» است که در متون تخصصی، هم‌زمان هم بار فنی (مانند ریست کردن سیستم) و هم معنای بازنگری در فرنچایز را القا می‌کند. هیچ واژه فارسی شامل این مفاهیم نمی‌شود.
  • Remake
وام‌واژه با آوا نگاری «ریمیک» به عنوان برگردان رایج استفاده می‌شود. این واژه تأکید بر «بازساخت یا بازتولید» اثر اصلی دارد و در متون تخصصی همان مفهوم را به خوبی منتقل می‌کند.
  • Remaster
معمولاً وام‌واژه با آوا نگاری «ریمستر» به کار می‌رود. این واژه بیانگر فرآیند بهبود فنی (تصویری، صوتی و...) نسخه قدیمی بدون تغییر در محتوای اصلی است. واژه‌هایی مانند: یهیود یافته یا ارتقا کیفیت از جهت اطلاق، اعم از این مفهوم هستند.
  • Deluxe Edition:
در متون تخصصی، اغلب از «نسخه دیلاکس» استفاده می‌شود؛ اگرچه از «نسخه فاخر» نیز به عنوان معادل فارسی بهره برده می‌شود. هر دو واژه مفهوم ارائه‌شده از محتوا و امکانات اضافی نسبت به نسخه استاندارد را به تصویر می‌کشند.
  • Ultimate Edition:
ترجیحاً از «نسخه آلتیمیت» استفاده می‌شود؛ زیرا این واژه به صورت تخصصی همان نسخه‌ی جامع و کامل (با تمامی محتواهای جانبی) را توصیف می‌کند. برخی نیز از «نسخه نهایی» استفاده می‌کنند اما «آلتیمیت» در صنعت بازی و فیلم بیشتر رواج دارد.
  • GOTY Edition:
معادل پذیرفته‌شده «نسخه بازی سال» است[۲]؛ این ترجمه به‌خوبی مفهوم نسخه‌ای را که پس از موفقیت قابل توجه، شامل تمامی DLCها یا به‌روزرسانی‌های منتشرشده می‌شود، منتقل می‌کند اما از جهت منطقی و ساختاری ایرادات واضحی دارد. Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)پاسخ

برای این مورد من پیشنهاد می کنم بازشروع را معادل قرار دهیم

البته این تنها مشکل معادل فارسی حوزه بازی ویدئویی تنها نیست، برای واژه های Remaster و Remake هم به اجماع رسمی نرسیده ایم و من آن ها را به ترتیب بازسازی و بازخلق معادل سازی کرده ام اگر معادل بهتری دارید بیان کنید Kasra092 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)پاسخ

@Vikay جهت اطلاع Kasra092 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)پاسخ
@Hulu2024@Kasra092@WASP-Outis
من پیشنهاد میکنم که در موارد این چنین به آوانگاری بسنده شود. وام گرفتن یک اصطلاح بیگانه از زبان واسط یک راه حل آزموده در طول تاریخ و گستره حغرافیای فرهنگی بوده است. هنوز کلماتی با ریشه عربی، ترکی و فارسی در زبان های اروپایی وجود دارند. در حال حاضر در اکثر زبانهای غیر انگلیسی کلمه Reboot آوانگاری شده است. اگر کلمه مناسبی به فارسی ابداع شده و موفق شود، حتما و حتی بی نیاز به ویکی فارسی رواج یافته و دیر یا زود راه خود را به ویکیپدیا باز خواهد کرد. اربابی دوم (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)پاسخ
👍 لایک ارادتمند WASP ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)پاسخ
من چند وقت پیش عنوان این موضوع را به ریبوت برگرداندم، چون مخالفتی با انتقال وجود نداشت. نباید در استفاده از معادل‌ها افراطی بود و هرجایی هر واژهٔ چرتی را تصویب کرد، فوراً ما هم از آن واژه استفاده کنیم. البته این به اجماع کاربران هم بستگی دارد. آرامش (بحثمشارکت‌ها) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)پاسخ

منابع

  1. https://vigiato.net/p/468343
  2. نسخه ی GoTY عنوان The Witcher 3: Wild Hunt، بهترین بازی سال 2015، رسماً تأیید شد|https://digiato.com/article/2016/07/07/نسخه-ی-goty-بازی-the-witcher-3-wild-hunt،-بهترین-بازی-سال-2015،-رس

پیشنهاد انتقال هوش محیطی به هوش محیط نزدیک

[ویرایش]

ظاهرا اصطلاح کاملا رایجی در زبان فارسی برای Ambient intelligence وجود ندارد. ترجمه ای از این صفحه تحت عنوان «هوش محدوده ای» ایجاد شده که بعد به هوش محیطی منتقل شده است. به نظر من «هوش محیط نزدیک» عنوانی است که معنی را آسانتر و با احتمال اختلاط کمتری منتقل میکند و ارزش بررسی دارد. در صورت توافق پیشنهاد میکنم صفحه «هوش محیطی» به «هوش محیط نزدیک» منتقل شود. اربابی دوم (بحث) ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)پاسخ

@اربابی دوم: با این توضیحات، به نظرم «هوش پیرامونی» عنوان کوتاه، مناسب و رسا باشد. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)پاسخ
@AKhaleghizadeh
در اساس موافقم. هرچند کلمات پیرامون و محیط در فارسی معمولا به یک معنی استفاده شده و متقابلا تعویض میشوند، اما در واقع کلمه پیرامون به معنی Ambient نزدیکتر است. در ضمن آوانگاری Ambient نیز راه حل دیگری است که در بعضی زبانهای دیگر به کار گرفته شده است. اربابی دوم (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)پاسخ

نقش و نام «ی»

[ویرایش]
بحث زیر پایان یافته است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

در مثال هایی مانند درها ی باغ یا رده:یوتیوبرها ی اهل ایران، نقش و نام '«ی'» پایانی چیست و چه قاعده ای دارد؟اربابی دوم (بحث) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۷ (UTC)پاسخ

@اربابی دوم: درود بر شما. نقش اضافه دارد و بدل کسره «ـِ» است. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)پاسخ
@AKhaleghizadeh متشکرم اربابی دوم (بحث) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)پاسخ

Bank vole

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

@Kasra092
در ویکی نروژی Klatremus ترجمه شده که معنی «موش بالا رونده» میدهد. اما در واقع من درآوردی است و معمولا در چنین مواردی در هر کتابی نام نروژی متفاوتی ابتکار کرده اند. از آنجایی که وجه مشخصه این نوع موش، دم کوتاهش است، من پیشنهاد میکنم: «موش دم کوتاه» را به نظرخواهی بگذارید. اربابی دوم (بحث) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۹ (UTC)پاسخ
«کرانه‌ای» شاید معادل مناسبی باشد. مانند «کرانه باختری» که معادل west bank است. HADI (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)پاسخ
@Kasra092: ترجمۀ آن «وُل کرانه‌ای» می‌شود. با سپاس AKhaleghizadeh (بحث) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)پاسخ

Emeritus = بازنشستگی افتخاری؟

[ویرایش]

من برای واژه Emeritus به غیر از ویکی فارسی منبعی نیافتم. امریتوس به معنی «بازنشستگی با حفظ امتیازات شغلی» است که در ویکی فارسی به صورت بازنشستگی افتخاری معادل سازی شده است. آیا واژه بهتر و یا احیانا مصطلح سراغ دارید؟ از آنجایی که در ویکی عربی، مقالهٔ همسنگی هنوز وجود ندارد، من همان «امریتوس» را فعلا مناسبتر می دانم. اربابی دوم (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۲ (UTC)پاسخ

این مفهوم در جامعه ما مصداق‌های زیادی دارد اما برای آن لفظی وضع نشده است. اگر چه که در ترجمه‌های فرانسه و آلمانی نیز به همین منوال است و از واژگانی با بار معنایی بازنشسته و افتخار استفاده شده.
در بعضی جاها کاربران «بازنشسته (با حفظ عنوان)» یا «بازنشستگی افتخاری» را پیشنهاد داده‌اند.
با توجه به نوع استعمال این عنوان در بین این قشر «بازنشستگی افتخاری» و «بازنشستگی» به صورت صورت مطلق سازگاری بیشتری دارد و ملموس‌تر است. عنایت داشته باشید به https://rc.majlis.ir/fa/law/show/128263 و https://apll.ir/1402/06/12/سعادتِ-یک-عمر-اندیشدن-و-ملاحظات-اخلاقی/
ملاحظه: ترجمه این واژه به صورت مصدری، قطعا اشتباه است و باید به صورت بازنشسته باشد.
معادل یابی طبق اصول و ضوابط واژه گزینی مصوب فرهنگستان:
  • معادل مفهومی: عنوان‌دار بازنشسته یا بازنشسته با حفظ عنوان یا بازنشسته افتخاری
  • گرده‌برداری: بازنشسته
Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
به نظر من، عبارت «بازنشسته با حفظ عنوان» هرچند طولانی‌تر است، اما مفهوم را دقیق‌تر منتقل می‌کند. در مقابل، «بازنشسته افتخاری» ممکن است ابهام ایجاد کند و این تصور را به وجود آورد که فرد به دلیل خدمات خاص و برجسته، پیش از موعد بازنشسته شده و این امتیاز به او اعطا شده است. این برداشت در مورد استادان دانشگاه نادرست خواهد بود، چراکه بازنشستگی زودهنگام برای آنان لزوماً یک امتیاز محسوب نمی‌شود. بااین‌حال، در برخی حرفه‌ها، بازنشستگی زودتر از موعد مطلوب است و اصطلاح «بازنشسته افتخاری» نیز لزوماً اشاره مستقیمی به جایگاه علمی فرد ندارد.
ای‌کاش فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این زمینه فعال‌تر عمل می‌کرد. بسیاری از اصطلاحات و واژه‌های پیشنهادی، قابلیت انتقال دقیق معنا را دارند و تنها به یک قرارداد زبانی نیازمندند که وضع آن در حیطه صلاحیت فرهنگستان است. برای مثال، ترکیبی مانند «بازنشسته امیر» که پیشینه و رواجی در زبان فارسی ندارد، می‌تواند با پشتوانه یک مصوبه رسمی، به‌عنوان یک اصطلاح قراردادی وارد زبان فارسی شده و تثبیت یابد. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)پاسخ
بله؛ این ترجمه با توصیف مفهومی Oxford Dictionary و Cambridge سازگاری بیشتری دارد.
  • Oxford: used before or after a title to show that a person, usually a university teacher, keeps the title as an honour, although he or she has stopped working
  • Cambridge: no longer having a position, especially in a college or university, but keeping the title of the position
البته پیرو مطلب شما حول وضع‌قراردادی اینکه واژه‌گزینی بخواهد متکی بر یک نهاد سازمانی باشد، با حقیقت و لطافت زبان تناقض دارد. وضع کار جامعه است و نه یک فرایند ساختاری. یا می‌توان در مواردی ساختار گزینی را متخصصان مربوط سپرد. عنایت داشته باشید به منطق آرگانون، پیشگفتار مترجم، ترجمه میر شمس‌الدین ادیب‌سلطانی یا [۱]https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1_%D8%B4%D9%85%D8%B3%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C#:~:text=%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%20%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D8%B4,%D8%A8%D9%87%20%DB%8C%DA%A9%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA.
Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
بی‌تردید، واژه‌گزینی اگر صرفاً متکی بر یک نهاد سازمانی باشد، ممکن است با پویایی و لطافت زبان در تضاد قرار گیرد. بااین‌حال، واژه‌گزینی در انحصار نهادهایی مانند فرهنگستان زبان فارسی نیست؛ چنین نهادهایی، که در بسیاری از کشورها وجود دارند، نقش نظارتی و هدایتگر در تحولات زبانی ایفا می‌کنند. وظیفه‌ی آن‌ها به‌ویژه در مواردی پررنگ‌تر می‌شود که ترجمه‌ی یک اصطلاح به چالش کشیده شده یا نیاز به تدوین و ترویج معادل‌های مناسب احساس می‌شود.
در دنیای امروز، با سرعت فزاینده‌ی تحولات علمی، فرهنگی و صنعتی، شیوه‌های سنتی به‌تنهایی پاسخگو نیستند و وجود نهادی مسئول و کارآمد برای هماهنگی و سامان‌دهی واژه‌گزینی ضروری به نظر می‌رسد. البته، آنچه جای بحث دارد، بیشتر در حوزهٔ سیاست‌گذاری‌ها و شیوه‌های اجرایی این نهادهاست؛ امری که باید به گونه‌ای مدیریت شود که لطافت و اصالت زبان فارسی محفوظ بماند. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)پاسخ

Joy

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

@Sunfyre
پاسخ چت‌جی‌پی‌تی :
آیا امکان دارد که تفاوت بین «خوشحالی» و «شادی» را از دیدگاه روانشناسی به اختصار توضیح دهید؟
ChatGPT sa:
ChatGPT
بله، حتماً! در روانشناسی، «خوشحالی» و «شادی» معمولاً به دو مفهوم نزدیک ولی متفاوت اشاره دارند:
خوشحالی (Happiness):
خوشحالی اغلب به یک حالت گذرا و لحظه‌ای اشاره دارد که ناشی از یک رویداد یا عامل خارجی است. برای مثال، دریافت یک هدیه یا شنیدن یک خبر خوب می‌تواند باعث خوشحالی شود. این حالت به نوعی وابسته به عوامل بیرونی است و معمولاً کوتاه‌مدت است.
شادی (Joy):
شادی بیشتر به یک حالت درونی و پایدار اشاره دارد که به رضایت کلی از زندگی و احساس معنا در آن مربوط می‌شود. شادی کمتر به عوامل خارجی وابسته است و بیشتر نتیجه داشتن نگرش مثبت، هدف‌های معنادار، و روابط عمیق است. شادی یک تجربه پایدارتر و کلی‌تر از خوشحالی است.
به زبان ساده: خوشحالی یک حس لحظه‌ای است، اما شادی یک نگرش کلی و عمیق به زندگی است. اربابی دوم (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۹ (UTC)پاسخ
@Sunfyre فرهنگستان Joy را «شادی» و Happiness را «شادمانی» معادل‌سازی کرده است. HADI (بحث) ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)پاسخ
@Sunfyre درود. Happiness به معنای «خوشبختی» و «سعادت» هم در انگلیسی امروز کاربرد دارد؛ اما چون سوالتان به‌طور مشخص در زمینه تفاوت معنایی آن در حوزهٔ روان‌شناسی است لطفا اینجا و اینجا را ببینید. در ضمن آنچه هوش مصنوعی در پاسخ به پرسش کاربر اربابی دوم گفته در واقع برگرفته از این وبگاه است که ممکن است چندان دقیق نباشد، چون این مقاله (که happiness را در معنای «خوشبختی» گرفته است) دقیقا برعکسش را گفته است. (بخش result را ببینید). Tisfoon (بحث) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)پاسخ

Bitumen

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

فرهنگ جامع علوم زمین (انتشارات فرهنگ معاصر) دو معادل «قیر طبیعی» و «بیتومین» برای Bitumen ذکر کرده است. زغال بیتومینه نیز یکی از انواع و درجات زغال‌سنگ است. HADI (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۵۸ (UTC)پاسخ
ماده گیلسونایت هم به طور طبیعی یافت می شود و معادل قیر طبیعی دارد، به نظرم همان بیتومین صحیح تر است Kasra092 (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۲ (UTC)پاسخ
بله به نظر من هم «بیتومین» بهتر و مناسب‌تر است. «قیر طبیعی» نیز در لید مقاله ذکر شود کافی است. HADI (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)پاسخ

Kasra092 چندین زبان، از جمله عربی و ترکی را چک کردم. درهمه آنها آوانگاری شده است. در عربی بتومين نوشته اند. که فکر میکنم فعلا برای فارسی هم مناسب باشد.اربابی دوم (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)پاسخ

شبه نظامی

[ویرایش]

هر دو واژه paramilitary و militia در فارسی به شبه نظامی ترجمه می‌شوند در حالی که مورد اول اشاره به نیروهای دولتی دارد که از ارتش جدا هستند اما مورد دوم به نیروهای مسلح شده وابسته به احزاب سیاسی اشاره دارد. با توجه به سابقه استفاده از واژه‌های «میلیشیا» و «میلیتان» توسط سازمان مجاهدین در دوران نبرد مسلحانه به نظرتون اگر از همین عبارت برای militia و از شبه‌ نظامی فقط برای paramilitary استفاده کنیم بهتر نیست؟ Muhammad keyvan (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)پاسخ

نمونه ای از پاسخ چت‌جی‌پی‌تی

[ویرایش]

کاربر: آیا برای euphemism معادلی بهتر از حسن تعبیر وجود دارد؟

چت‌جی‌پی‌تی: بسته به زمینه، می‌توان از گزینه‌های دقیق‌تری برای ترجمه‌ی "euphemism" استفاده کرد. در این متن، بسته به لحن و شدت انتقاد، می‌توان از موارد زیر استفاده کرد:

  • "پوشش زبانی" – وقتی که هدف، پنهان کردن یک حقیقت ناخوشایند یا غیرقابل‌قبول است.
  • "عبارت تلطیف‌شده" – وقتی که تأکید روی نرم‌تر کردن مفهوم اصلی باشد.
  • "کتمان لفظی" – اگر بخواهیم نشان دهیم که فرد به عمد از الفاظی استفاده می‌کند تا حقیقت را بپوشاند.
  • "زبان‌فریبی" – اگر بخواهیم بار انتقادی بیشتری بدهیم و نشان دهیم که فرد با تغییر واژه‌ها قصد فریب دارد.
  • در این متن خاص :(ویکی‌پدیا:آزمایش نقض زیانبار محسوب می‌شود) اگر بخواهیم حالت انتقادی ملایم‌تر باشد، "عبارت تلطیف‌شده" مناسب است، ولی اگر لحن انتقادی را حفظ کنیم، "پوشش زبانی" یا "کتمان لفظی" دقیق‌تر خواهد بود.

اربابی دوم (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)پاسخ

برابرهای فرهنگستان. HADI (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)پاسخ
@HADI
👍 لایک البته «عفت زبان» نیز از سابق وجود داشته ضمن این که با معادل انگلیسی خود
Euphemism هم آوایی نیز دارد. اربابی دوم (بحث) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۵۳ (UTC)پاسخ

آیا بهتر نیست که افزودن (فیلم) به دنبال عنوان فیلمها الزامی شود؟

[ویرایش]

امروز حین ترجمه یک مقاله به دنبال معادلی برای Protocol (science) می گشتم. چون در ویکی فارسی معادلی نبود به سراغ صفحه ابهام زدایی رفتم و نهایتا تشریفات (دیپلماسی) را پیدا کردم که معادل Protocol (diplomacy) است. بر اساس این یافته ها کلمه تشریفات را جستجو کردم. از یافتن صفحه تشریفات اول خوشحال شدم. اما بعد متوجه شدم که مربوط به یک فیلم است. این اولین بار نبود. اصطلاحات فلسفی، مذهبی، علمی و فنی بسیاری وجود دارند که به علت تشابه اسمی با فیلمها ایجاد ابهام می‌کنند. آیا بهتر نیست که افزودن (فیلم) به دنبال عنوان فیلمها الزامی شود؟ اربابی دوم (بحث) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)پاسخ

خیر. وپ:تک و وپ:کاربرد اصلی را مطالعه کنید.--‏ SunfyreT ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۱:۳۳ (UTC)پاسخ
@Sunfyre
با احترام،
در حالی که وپ:تک و وپ:کاربرد اصلی راهنمایی‌های مفیدی ارائه می‌دهند، اما لزوماً بهترین و نهایی‌ترین راهکار ممکن نیستند و ممکن است جای بحث و بررسی بیشتری داشته باشند. مشکل ایجاد ابهام به دلیل تشابه اسمی میان فیلم‌ها و اصطلاحات علمی، فلسفی، مذهبی و فنی مسئله‌ای رایج است.
اگرچه الزام به افزودن «(فیلم)» به دنبال نام فیلم‌ها ممکن است راه‌حلی برای کاهش این ابهام باشد، اما در عوض می‌توان بر لزوم ایجاد و تکمیل صفحات ابهام‌زدایی تأکید بیشتری داشت. این امر به کاربران کمک می‌کند تا راحت‌تر به معنای موردنظر خود دست یابند.
همچنین، پیشنهاد می‌کنم وپ:خزش را مطالعه کنید، چرا که ممکن است در این زمینه نکات مفیدی ارائه دهد.
با سپاس. اربابی دوم (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۳۵ (UTC)پاسخ

Curdled

[ویرایش]

لطفا برای کلمه Curdled که دلمه‌شده ترجمه شده است، معادل فارسی مناسب ارائه دهید. Behnam mancini (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)پاسخ

@Behnam mancini
بسته به متن، در شکل عمومی خود، شاید از لخته شده بتوان استفاده کرد. به هرحال در ویکی فارسی Flocculation با لخته‌سازی معادل سازی شده است. (نگاه کنید به Curdling)

Churnalism معادل فارسی

[ویرایش]

حوزه خبرنگاری

اصطلاح Churnalism بیشتر در نقد روزنامه‌نگاری مدرن و تأثیرات رسانه‌های دیجیتال مطرح می‌شود، زیرا بسیاری از رسانه‌ها به‌جای تحقیقات مستقل، به تکرار و بازنویسی اخبار موجود بسنده می‌کنند.

  • پیشنهاد:
  1. روزنامه‌نگاری تنبل
  2. خبرنویسی تکراری
  3. روزنامه‌نگاری چرخه‌ای
  4. خبرنویسی بازاری
  5. خبرگردانی
  6. ….؟

اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)پاسخ

پیشنهادهای شما (مثل «روزنامه‌نگاری تنبل» یا «خبرنویسی تکراری») به‌دلیل عدم انتقال کاملِ معنای ساختاری، اقتصادی، و انتقادیِ Churnalism مناسب نیستند. این اصطلاح نه‌تنها به «تنبلی» یا «تکرار» فردی اشاره دارد، بلکه نقدی نظام‌مند به سیستم رسانه‌هاست که به‌دلیل فشارهای مالی/زمانی، به‌جای تولید محتوای اصیل، به بازچرخانیِ مکانیکیِ اخبار ازپیش‌ساخته متکی‌اند.
- «روزنامه‌نگاری تنبل»: این اصطلاح بیشتر به رفتار فردی اشاره می‌کند، درحالی که Churnalism یک فرایند نظام‌مند است.
- «خبرنویسی تکراری»: Churnalism لزوماً به «تکرار» خبرها مربوط نمی‌شود. «تکراری» بیشتر به بازنشر همان خبر در رسانه‌های مختلف اشاره دارد، نه به مکانیسم تولید محتوا.
- «روزنامه‌نگاری چرخه‌ای»: واژهٔ «چرخه‌ای» بار معنایی تکرارپذیری برنامه‌ریزی‌شده را می‌رساند، نه کاهش کیفیت به دلیل شتاب. البته مشخصا بار معنایی مورد نظرتان، متفاوت است اما معنی لغوی و تبادر واژه اینچنین است.
- «خبرنویسی بازاری»: متوجه وجه تسمیه مورد نظرتان نمی‌شوم.
- «خبرگردانی»: به نظر مناسب‌تر است.
پیشنهادات:  
وام واژه/آواره‌نگاری «چورنالیسم» (با توضیح: ترکیب «چرخش سریع/زیر و رو کردن» + «ژورنالیسم»). برای حفظ اصطلاح‌شناسی تخصصی
«روزنامه‌نگاری بازتولیدی» (تأکید بر فقدان اصالت اتکای بر محتوای تکراری)
«روزنامه‌نگاری چرخشی» (تاکید بر سیستماتیک بودن فرآیند بازچرخانی اخبار) Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)پاسخ

برچسب / الگو:عنوان بی‌منبع

[ویرایش]

برچسبی که تصریح می‌کند کاربران ویکی‌پدیا نمی‌توانند اصطلاحات انگلیسی را بدون منبع ترجمه کنند، در عمل منسوخ شده است. در بسیاری از مقالات، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند جانورشناسی، علوم فنی و تخصصی، کاربران ویکی‌پدیا نام‌های علمی و اصطلاحات تخصصی را به فارسی ترجمه کرده و این عناوین در طول زمان پذیرفته شده‌اند. با توجه به این واقعیت، حفظ این برچسب در شکل کنونی نه‌تنها با روند عملی ویکی‌پدیا ناسازگار است، بلکه می‌تواند مانعی غیرضروری برای رشد محتوای فارسی ایجاد کند. پیشنهاد می‌شود:

  1. این برچسب حذف شود، یا
  2. متن آن بازنویسی شود تا تأکید بیشتری بر استفاده از منابع معتبر برای ترجمه‌های بحث‌برانگیز داشته باشد، نه اینکه صرفاً ترجمه را منع کند.
  3. در صورتی که دربارهٔ صحت ترجمه یک عنوان تردید وجود دارد، بهترین رویکرد آن است که در صفحهٔ بحث مقاله مطرح شود تا به‌صورت موردی بررسی گردد.

اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۵۸ (UTC)پاسخ

اربابی دوم (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC)پاسخ

compensation

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

  • واژه: compensation
  • زبان: انگلیسی
  • حوزه تخصصی: فنی مهندسی
  • پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Balcony_solar_power
  • مثال: The electricity generated can be used immediately; unused electricity flows from the consumer's connection into the public grid without compensation
  • توضیحات: معادل اصلی فارسی واژه انگلیسی compensation در بیشتر منابع منظور (پرداخت) غرامت است و در دیکشنری فنی مکانیک هم معادل تصحیح، جبران، تعادل آمده است ولی برای این‌ مقاله صحیح نیست چون معمولا برق اضافی نیروگاه خورشیدی خانگی را در صورت وارد شبکه برق خانگی کردن پاداشی ممکن است دریافت کنند ولی شاید منظور جمله این باشد که پاداشی از این نوع سیستم تولید برق در صورت ورود به شبکه به صاحب آن تعلق نمی گیرد و البته ممکن است منظور این باشد که هیچ خسارتی به شبکه وارد نمی شود‌. علی ایحال مفهوم صحیح این لغت در مقاله را متوجه نشدم. در حال حاضر به صورت موقت معادل فارسی تاوان برای آن در نظر گرفته شده است. دیگر شما --غریبه ای در شهر (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)پاسخ
در صنعت انرژی، Compensation معمولاً به پرداخت مالی به ازای تزریق برق به شبکه اشاره دارد.
در متن ارائه‌شده، عبارت «without compensation» به معنای عدم پرداخت مالی به مصرف‌کننده در ازای تزریق برق اضافی به شبکه است. این مفهوم در صنعت انرژی به مکانیزم‌های مالی مانند «تعرفه خرید تضمینی» یا «پاداش تزریق» اشاره دارد که در بسیاری از کشورها اجرا می‌شود.
the combination of money and other benefits (= rewards) that an employee receives for doing their job
با توجه به این حوزه معنایی:
غرامت: بیشتر برای جبران خسارت (مانند آسیب‌های مالی یا معنوی) استفاده می‌شود و در این متن نامناسب است.  
جبران یا تاوان: معنی کلی‌تری دارد و استفاده از آن به دلیل بار معنایی نامناسب، توصیه نمی‌شود.
پاداش : دقیق‌ترین معادل برای انتقال مفهوم مالی در این جمله است و مصطلح در این معنی است. Abmarvi95 (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۳۵ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
  • پیشنهاد: برق تولید شده را می توان بلافاصله استفاده کرد. برق بلااستفاده از اتصال مصرف کننده، بلاعوض به شبکه عمومی وارد میشود.
اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
با سپاس
با توجه به اینکه چند مقاله مشابه انگلیسی ویکی پدیا در این حوزه را تاکنون به مقاله فارسی ویکی‌فا برگردانده ام. به نظرم اگر جمله اینگونه باشد مفهوم را بهتر به خواننده القا نماید: برق بلااستفاده از اتصال کننده بدون دریافت هیچگونه پاداشی وارد شبکه عمومی می‌ شود. غریبه ای در شهر (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)پاسخ

Super-seeding

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

  • واژه: Super-seeding
  • زبان: انگلیسی
  • حوزه تخصصی: رایانش، تورنت
  • پیوند: https://en.wikipedia.org/wiki/Super-seeding
  • مثال: In file sharing, super-seeding is an algorithm … that helps downloaders become uploaders more quickly.
  • توضیحات: درود،

مراتب به‌شرح زیر ارائه می‌شود:

  1. از آنجا که در مقاله مربوط به بذرپاشی (رایانش) عبارت «بذرپاشی» به کار رفته است، در ابتدا ترجیح به استفاده از همین واژه شد.
  2. با این حال، طبق سیاست‌ها، لازم است در صورت استفاده از ترکیب‌هایی نظیر «ابربذرپاشی» یا «بذرپاشی فوق‌العاده» به عنوان معادل اصطلاح ، استنادی از منبع معتبر خارجی ارائه گردد که این ترکیب‌ها را تأیید کند. تاکنون، به جز اصطلاحی که در یک انجمن قدیمی به کار رفته است، موفق به یافتن چنین مرجعی نشده‌ام.
  3. از آنجا که منبع معتبر برای ترجمه بذرپاشی فوق‌العاده موجود نیست، منطقی‌ترین راهکار، استفاده از آوانگاری «سوپرسیدینگ» در عنوان و متن مقاله، به نظر می‌رسد.

خواهشمندم نظرات و پیشنهادات خودتان در این خصوص اعلام بفرمایید. --Abmarvi95 (بحث) ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)پاسخ

@Abmarvi95
از آنجایی که این اصطلاح تخصصی است و بعید است به شکلی گسترده وارد گفتگوهای روزمره فارسی شود من شحصا عنوان «سوپرسیدینگ» را به همراه توضیح معنی آن به فارسی در مقدمه مقاله ترجیح میدهم. اما این که مقاله بذرپاشی (رایانش) از قبل در تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۱ ایجاد شده و ظاهرا انتقادی به آن وارد نشده است، بیانگر مشکلی عمیق و گسترده در زمینه معادل سازی عنوان ها در ویکی فارسی است. در عمل در بسیاری از مقالات، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند جانورشناسی، علوم فنی و تخصصی، کاربران ویکی‌پدیا نام‌های علمی و اصطلاحات تخصصی را به فارسی ترجمه کرده و این عنوان ها در طول زمان پذیرفته شده‌اند. پیشنهاد من انعطاف در مقابل واقعیت وضع موجود و در صورت امکان، برقراری یک ارتباط رسمی با فرهنگستان زبان فارسی به منظور ایجاد سرعت و نظم در این رویه است که در عمل جاری است. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)پاسخ
با تشکر از پیشنهاد و نقد مفیدتان؛
ایده‌آل مذکور می‌تواند بسیار کارگشا باشد و وضعیت اسفناک کنونی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. اما طئوری ارتباط با فرهنگستان چند مشکل دارد:
اولاً، از وضعیت نابسامان کنونی چنین ارگان‌هایی آگاهیم؛ تنگ‌‌نظری، احتمالا باعث عدم شکل‌گیری چنین سامانه‌ای می‌شود.
ثانیاً، با توجه به نارضایتی غالب جامعه از مصوبات این فرهنگستان، واژه‌گزینی و کارپردازی آنان جز یک روند فرمالیته و ظاهراً رسمی، به نظر نمی‌آید.
شایان ذکر است که ضعف آگاهی و دانش جامعه فارسی نسبت به فن‌آوری تورنت، موجبات چنین رویکردی در ترجمه این‌دست مقالات را فراهم کرده و بایستی تمام مقالات رده بیت‌تورنت مورد بازبینی قرار گیرند و مقالات بیشتری به شکل صحیح ترجمه شوند. البته شاید جای این حرف اینجا نبود.
با این حال، در صورت عدم اعتراض، عنوان این صفحه را به «سوپرسیدینگ» تغییر خواهم داد و پیگیر اصلاحاتی در مقالاتی مانند بذرپاشی (رایانش) در صفحه بحث و صفحات مرتبط خواهم شد. Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)پاسخ

Whataboutism

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

  • واژه: Whataboutism
  • زبان: انگلیسی
  • پیوند: en:Whataboutism
  • توضیحات: برگردان فارسی که در مقاله استفاده شده، تحقیق دست اول کاربر ویکی‌پدیا است که بعدا در دیکشنری آپادیس و شبکه های اجتماعی هم رواج پیدا کرده است. --‏ SunfyreT ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)پاسخ
با توجه به اینکه Whataboutism اصطلاحی نسبتاً جدید و بیشتر در گفتمان غیررسمی استفاده می‌شود، هنوز معادل رسمی و تثبیت‌شده‌ای در منابع آکادمیک یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود ندارد.
در چند دیکشنری آنلاین عبارت حربه‌ی اقدام متقابل آمده است. [۱]
برخی منابع غیر رسمی نیز سیاست انحراف توجه یا مغالطه‌ی مقایسه‌ی نامرتبط را پیشنهاد میدهند.
پیشنهاد می‌کنم آوانگاری شود و سپس اصطلاحات معروف شده، ذکر شود.
آوانگاری اصولی Whataboutism در فارسی می‌تواند به این صورت بشاد:
انگلیسی بریتانیایی: وُت‌اِباوتی‌زِم /wɒt.əˈbaʊ.tɪ.zəm/
انگلیسی آمریکایی: وات‌اِباوتی‌زِم /wɑːˈt̬əˈbaʊ.tɪ.zəm/
  1. fastdic. (n.d.). whataboutism. In fastdic.com Dictionary. Retrieved February 10, 2025,
Abmarvi95 (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ
  •  نظر: به نظر می‌رسد که در موارد این‌چنینی بهتر است رویکردی انعطاف‌پذیرتر اتخاذ شود تا سیاست‌های ویکی‌پدیا در ترجمه عنوان‌ها با واقعیات زبانی و کاربرد رایج اصطلاحات هماهنگ باشد.

از آنجا که Whataboutism اصطلاحی نسبتاً جدید است و هنوز معادل رسمی و تثبیت‌شده‌ای در منابع آکادمیک فارسی ندارد، انتخاب یک معادل فارسی معقول و مفهوم که درک درستی از اصطلاح به مخاطب منتقل کند، منطقی به نظر می‌رسد. ذکر اصل اصطلاح انگلیسی در مقدمه مقاله نیز به خوانندگان کمک می‌کند تا با مفهوم اصلی آشنا شوند.

با این حال، اگر نقدهایی به معادل فعلی وارد باشد، پیشنهاد می‌کنم این دیدگاه‌ها در صفحه بحث مقاله مطرح شوند تا مشخص شود که آیا تغییر عنوان به گزینه‌ای دیگر مناسب‌تر است یا حفظ عنوان کنونی راهکار بهتری محسوب می‌شود. اربابی دوم (بحث) ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۸ (UTC)پاسخ

credited

[ویرایش]

درخواست ترجمه:

  • واژه: credit
  • زبان: انگلیسی
  • حوزه تخصصی: عمومی
  • پیوند:
  • مثال: As CEO, he is credited with guiding BitTorrent...
  • توضیحات: حالت with achievement


​ [usually passive] to believe or say that somebody is responsible for doing something, especially something good

حالت praise

​ [uncountable] praise or approval because you are responsible for something good that has happened معادل درستی برایش پیدا نکردم به هر حال درست متوجه مفهوم آن در جمله نشدم. --Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۳ (UTC)پاسخ

@Abmarvi95
پاسخ چت جی پی تی
ترجمه‌های ممکن جمله:
به‌عنوان مدیرعامل، او را به دلیل هدایت بیت‌تورنت تحسین می‌کنند.
به‌عنوان مدیرعامل، اعتبار هدایت بیت‌تورنت را به او نسبت می‌دهند.
به‌عنوان مدیرعامل، هدایت بیت‌تورنت را به نام او ثبت کرده‌اند.
به‌عنوان مدیرعامل، او را مسئول هدایت بیت‌تورنت می‌دانند.
به‌عنوان مدیرعامل، از او به‌خاطر هدایت بیت‌تورنت تقدیر می‌شود.
بررسی معنای "credited" در فارسی:
واژه "credited" در این جمله به این معنی است که فرد مورد نظر به‌نوعی شناخته شده، مورد تحسین قرار گرفته یا هدایت بیت‌تورنت به نام او ثبت شده است. بسته به متن و لحن جمله، می‌توان این واژه را در فارسی به شکل‌های مختلفی ترجمه کرد:
تحسین کردن → او را تحسین می‌کنند.
نسبت دادن موفقیت یا دستاورد به کسی → موفقیت را به او نسبت می‌دهند.
شناختن / ثبت کردن یک دستاورد به نام کسی → هدایت شرکت را به نام او ثبت کرده‌اند.
مسئول دانستن / اعتبار دادن به کسی → او را مسئول این موفقیت می‌دانند.
قدردانی کردن → از او تقدیر می‌شود.
نتیجه:
ترجمه مناسب به فارسی بستگی به میزان رسمی بودن متن دارد. اگر متن رسمی باشد، می‌توان از «تحسین کردن» یا «نسبت دادن موفقیت به کسی» استفاده کرد. اما در متون خبری یا رسمی‌تر، «اعتبار دادن» یا «ثبت کردن» نیز گزینه‌های مناسبی هستند.
آیا میتوان نوشت: «اداره بیت‌تورنت مدیون مدیریت اوست.»
ChatGPT sa:
بله، می‌توان این جمله را نوشت، اما باید توجه داشت که "مدیون" معمولاً بار معنایی بدهکاری، وابستگی یا قدردانی عمیق دارد. بنابراین، اگر بخواهیم تأکید کنیم که بیت‌تورنت موفقیت خود را کاملاً به مدیریت او مدیون است، این جمله می‌تواند مناسب باشد.
اما اگر بخواهیم فقط به نقش او در هدایت شرکت اشاره کنیم (بدون تأکید بر بدهکاری یا وابستگی کامل)، ترجمه‌های دقیق‌تر می‌توانند این‌گونه باشند:
🔹 «هدایت بیت‌تورنت نتیجه مدیریت اوست.»
🔹 «بیت‌تورنت موفقیت خود را تا حد زیادی به مدیریت او مدیون است.»
🔹 «نقش او در مدیریت بیت‌تورنت تعیین‌کننده بوده است.»
اگر منظور شما از "مدیون" فقط دادن اعتبار به او باشد، بهتر است جمله‌ای مانند "موفقیت بیت‌تورنت را به مدیریت او نسبت می‌دهند" را انتخاب کنید تا دقیق‌تر باشد. اربابی دوم (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)پاسخ
بر اساس دیکشنری این فعل متعدی و archaic است و این ترجمه‌ها درست در نمی‌آیند برای همین به ترجمه مفهومی بسنده خواهم کرد. Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
تحلیل چت جی پی تی از منظور شما
پاسخی که دریافت کرده‌اید چند بخش دارد که می‌توان آن‌ها را بررسی کرد:
"بر اساس دیکشنری این فعل متعدی و archaic است..."
"Credited" در جمله‌ای که شما ارائه دادید، شکل مجهول فعل "credit" است.
فعل "credit" در انگلیسی می‌تواند هم لازم باشد (مثلاً "He is credited with...") و هم متعدی (مثلاً "We credit him with...").
واژه archaic به معنای «کهنه یا منسوخ» است. اما در واقع، "credited" در این ساختار (credited with) همچنان در انگلیسی مدرن رایج است، پس این ادعا کاملاً درست نیست.
"این ترجمه‌ها درست در نمی‌آیند..."
احتمالاً منظور گوینده این است که ترجمه‌هایی که پیشنهاد شده‌اند، به‌طور تحت‌الفظی دقیقاً مطابق با معنی اصلی نیستند.
اما همان‌طور که قبلاً بررسی کردیم، ترجمه‌های ارائه‌شده از لحاظ مفهومی درست هستند و بسته به بافت جمله می‌توانند مناسب باشند.
"برای همین به ترجمه مفهومی بسنده خواهم کرد."
در واقع، شما هم ترجمه‌های مفهومی ارائه کرده‌اید، چون در زبان فارسی معادل تحت‌الفظی دقیقی برای "credited with" وجود ندارد.
بنابراین، این جمله شاید اشاره‌ای به این داشته باشد که به‌جای ترجمه لغوی، بهتر است ترجمه‌ای ارائه شود که مفهوم را به‌درستی منتقل کند—که دقیقاً همان کاری است که شما انجام داده‌اید!
نتیجه:
این انتقاد (که ترجمه‌ها دقیق در نمی‌آیند) به نظر اشتباه یا حداقل غیرضروری است، چون ترجمه‌ای که شما داده‌اید، کاملاً استاندارد و درست بوده است.
ادعای archaic بودن نیز نادرست است، زیرا این ساختار کاملاً رایج است.
در واقع، به نظر می‌رسد گوینده می‌خواسته همان استدلالی را مطرح کند که شما قبلاً رعایت کرده‌اید! 😄 اربابی دوم (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)پاسخ
با ارادت؛ قصد کل‌کل ندارم ولی مشخصا این پاسخ بی‌منطق است. فعل یا لازم است یا متعدی اگر متعدی باشد قابلیت مجهول شدن دارد در مواردی. در اینجا هم مشخصاً هوش مصنوعی نتوانسته است تفاوت میان فعل لازم و مجهول را متوجه شود. البته اینکه در این جمله مجهول است، درست است.
همچنین، هوش مصنوعی به‌طور کلی درک واقعی از معانی و نکات ظریف زبانی ندارد؛ در حالی که انسان می‌تواند به درستی تشخیص دهد که برخی ترجمه‌ها از نظر ساختاری و مفهومی طبیعی نیستند و مفهوم حقیقی را منتقل نمی‌کنند. علاوه بر این، به نظر من، هوش مصنوعی‌ها—به‌ویژه چت جی‌پی‌تی— وقتی که صحبتی می‌کنند منبع ندارد و همینطور حتی وقتی که رفرنس میدن هم منبعشون اشتباه و غلط است و نوعاً جعل می‌کند.
در مقابل حرف ما در مورد منسوخ بودن این حوزه معنایی در این واژه مستدَل است. عنایت بفرمایید به https://www.merriam-webster.com/dictionary/credited#:~:text=3-,archaic,-%3A%20to%20bring البته اینها لاطائلات است.
ترجمه عربی نیز به شکل زیر مؤید نظر شماست:
(كرئيس تنفيذي، يُنسب إليه الفضل في توجيه راينبيري خلال الأزمة المالية لعام 2008 وزيادة قاعدة المستخدمين إلى أكثر من 170 مليون مستخدم.) اما به شخصه، این ترجمه‌های فارسی را غیرطبیعی می‌دانم. به نظر من، عبارت اصلی نوعی ستایش را در بر دارد و می‌توان برخی الفاظ غیرضروری را حذف کرد تا بیان طبیعی‌تر شود.
نظر شما در این باره چیست؟
Abmarvi95 (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)پاسخ
@Abmarvi95
به نظر من این بحث بیش از حد پیچیده شده و من به تنهایی دانش و توانایی لازم برای نتیجه‌گیری را ندارم. در این مورد خاص، شاید داشتن بخش بزرگ‌تری از متن به دستیابی به یک ترجمه دقیق‌تر کمک کند.
در مورد چت جی‌پی‌تی نیز معتقدم که این ابزار مفید است و نمی‌توان آن را به‌طور کامل پذیرفت یا بی‌ارزش دانست. آنچه اهمیت دارد، کیفیت نتیجه‌ی نهایی است؛ و فرقی نمی‌کند که این نتیجه حاصل تفکر انسان باشد یا پردازش هوش مصنوعی. اربابی دوم (بحث) ۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)پاسخ