صفحههایی که به «با می به کنار جوی میباید بود» پیوند دارند
ظاهر
صفحههای زیر به با می به کنار جوی میباید بود پیوند دارند:
ابزارهای بیرونی:
۲ مورد نمایش یافته است.
- چون غنچه گل قرابهپرداز شود (→ پیوندها | ویرایش)
- رباعی شماره ۱۵ دیوان حافظ (صفحهٔ تغییرمسیر) (→ پیوندها | ویرایش)
- حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- دستنویسهای دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- فال حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها (→ پیوندها | ویرایش)
- واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند (→ پیوندها | ویرایش)
- ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم (→ پیوندها | ویرایش)
- فهرست غزلهای دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- ترجمههای دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را (→ پیوندها | ویرایش)
- آثار هنری مرتبط با دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- نگرش سیاسی حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد (→ پیوندها | ویرایش)
- گل بی رخ یار خوش نباشد (→ پیوندها | ویرایش)
- عید است و آخر گل و یاران در انتظار (→ پیوندها | ویرایش)
- در سرای مغان رفته بود و آب زده (→ پیوندها | ویرایش)
- زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست (→ پیوندها | ویرایش)
- سحرم دولت بیدار به بالین آمد (→ پیوندها | ویرایش)
- سر ارادت ما وآستان حضرت دوست (→ پیوندها | ویرایش)
- خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود (→ پیوندها | ویرایش)
- خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم (→ پیوندها | ویرایش)
- صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن (→ پیوندها | ویرایش)
- برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست (→ پیوندها | ویرایش)
- کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند (→ پیوندها | ویرایش)
- کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش (→ پیوندها | ویرایش)
- عشقبازی و جوانی و شراب لعلفام (→ پیوندها | ویرایش)
- دیدار شد میسر و بوس و کنار هم (→ پیوندها | ویرایش)
- روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست (→ پیوندها | ویرایش)
- عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت (→ پیوندها | ویرایش)
- اگر رفیق شفیقی درستپیمان باش (→ پیوندها | ویرایش)
- در عهد پادشاه خطابخش جرمپوش (→ پیوندها | ویرایش)
- چل سال بیش رفت که من لاف میزنم (→ پیوندها | ویرایش)
- زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم (→ پیوندها | ویرایش)
- بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع (→ پیوندها | ویرایش)
- روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست (→ پیوندها | ویرایش)
- یا رب این شمع دلفروز ز کاشانه کیست (→ پیوندها | ویرایش)
- ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت (→ پیوندها | ویرایش)
- حسن تو همیشه در فزون باد (→ پیوندها | ویرایش)
- ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم (→ پیوندها | ویرایش)
- خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست (→ پیوندها | ویرایش)
- بیا که قصر امل سخت سستبنیادست (→ پیوندها | ویرایش)
- منم که گوشه میخانه خانقاه من است (→ پیوندها | ویرایش)
- مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت (→ پیوندها | ویرایش)
- تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد (→ پیوندها | ویرایش)
- خوش است خلوت اگر یار یار من باشد (→ پیوندها | ویرایش)
- چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت (→ پیوندها | ویرایش)
- عکس روی تو چو در آینه جام افتاد (→ پیوندها | ویرایش)
- نوش کن جام شراب یک منی (→ پیوندها | ویرایش)
- جز آستان توام در جهان پناهی نیست (→ پیوندها | ویرایش)
- دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را (→ پیوندها | ویرایش)
- کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت (→ پیوندها | ویرایش)
- نفس برآمد و کام از تو برنمیآید (→ پیوندها | ویرایش)
- بیا که رایت منصور پادشاه رسید (→ پیوندها | ویرایش)
- ای خرم از فروغ رخت لالهزار عمر (→ پیوندها | ویرایش)
- دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود (→ پیوندها | ویرایش)
- جوزا سحر نهاد حمایل برابرم (→ پیوندها | ویرایش)
- خط عذار یار که بگرفت ماه ازو (→ پیوندها | ویرایش)
- ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی (→ پیوندها | ویرایش)
- سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی (→ پیوندها | ویرایش)
- خدا را کم نشین با خرقهپوشان (→ پیوندها | ویرایش)
- لبش میبوسم و درمیکشم می (→ پیوندها | ویرایش)
- سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی (→ پیوندها | ویرایش)
- ساقیا سایه ابرست و بهار و لب جوی (→ پیوندها | ویرایش)
- ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی (→ پیوندها | ویرایش)
- نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد (→ پیوندها | ویرایش)
- زهی خجسته زمانی که یار بازآید (→ پیوندها | ویرایش)
- دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس (→ پیوندها | ویرایش)
- می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی (→ پیوندها | ویرایش)
- یارم چو قدح بهدست گیرد (→ پیوندها | ویرایش)
- بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم (→ پیوندها | ویرایش)
- چه مستیاست ندانم که رو به ما آورد (→ پیوندها | ویرایش)
- اگر روم ز پیش فتنها برانگیزد (→ پیوندها | ویرایش)
- حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند (→ پیوندها | ویرایش)
- آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند (→ پیوندها | ویرایش)
- آنان که خاک را بهنظر کیمیا کنند (→ پیوندها | ویرایش)
- بود آیا که در میکدهها بگشایند (→ پیوندها | ویرایش)
- تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود (→ پیوندها | ویرایش)
- ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود (→ پیوندها | ویرایش)
- بر سر آنم که گر ز دست برآید (→ پیوندها | ویرایش)
- بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید (→ پیوندها | ویرایش)
- دیرست که دلدار پیامی نفرستاد (→ پیوندها | ویرایش)
- جان بیجمال جانان میل جهان ندارد (→ پیوندها | ویرایش)
- دل از من برد و روی از من نهان کرد (→ پیوندها | ویرایش)
- دلم جز مهر مهرویان طریقی برنمیگیرد (→ پیوندها | ویرایش)
- خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد (→ پیوندها | ویرایش)
- روز هجران و شب فرقت یار آخر شد (→ پیوندها | ویرایش)
- زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد (→ پیوندها | ویرایش)
- در نظربازی ما بیخبران حیرانند (→ پیوندها | ویرایش)
- رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید (→ پیوندها | ویرایش)
- رواق منظر چشم من آشیانه توست (→ پیوندها | ویرایش)
- من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم (→ پیوندها | ویرایش)
- چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست (→ پیوندها | ویرایش)
- در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست (→ پیوندها | ویرایش)
- خلوتگزیده را به تماشا چه حاجت است (→ پیوندها | ویرایش)
- بیمهر رخت روز مرا نور نماندست (→ پیوندها | ویرایش)
- به کوی میکده هر سالکی که ره دانست (→ پیوندها | ویرایش)
- روزگاریست که سودای بتان دین من است (→ پیوندها | ویرایش)
- خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست (→ پیوندها | ویرایش)
- زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست (→ پیوندها | ویرایش)
- حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست (→ پیوندها | ویرایش)
- حسنت بهاتفاق ملاحت جهان گرفت (→ پیوندها | ویرایش)
- زان یار دلنوازم شکریست با شکایت (→ پیوندها | ویرایش)
- از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه (→ پیوندها | ویرایش)
- روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر (→ پیوندها | ویرایش)
- بیا و کشتی ما در شط شراب انداز (→ پیوندها | ویرایش)
- دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم (→ پیوندها | ویرایش)
- دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم (→ پیوندها | ویرایش)
- حاشا که من به موسم گل ترک می کنم (→ پیوندها | ویرایش)
- به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم (→ پیوندها | ویرایش)
- حالیا مصلحت وقت در آن میبینم (→ پیوندها | ویرایش)
- دردم از یارست و درمان نیز هم (→ پیوندها | ویرایش)
- بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم (→ پیوندها | ویرایش)
- دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم (→ پیوندها | ویرایش)
- دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن (→ پیوندها | ویرایش)
- بالابلند عشوهگر نقشباز من (→ پیوندها | ویرایش)
- به جان پیر خرابات و حق صحبت او (→ پیوندها | ویرایش)
- تاب بنفشه میدهد طره مشکسای تو (→ پیوندها | ویرایش)
- ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی (→ پیوندها | ویرایش)
- با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی (→ پیوندها | ویرایش)
- ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی (→ پیوندها | ویرایش)
- در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی (→ پیوندها | ویرایش)
- مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند (→ پیوندها | ویرایش)
- آن کس که به دست جام دارد (→ پیوندها | ویرایش)
- منم که دیده به دیدار دوست کردم باز (→ پیوندها | ویرایش)
- بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی (→ پیوندها | ویرایش)
- روشنی طلعت تو ماه ندارد (→ پیوندها | ویرایش)
- به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد (→ پیوندها | ویرایش)
- در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع (→ پیوندها | ویرایش)
- ساقیا برخیز و درده جام را (→ پیوندها | ویرایش)
- ساقی به نور باده برافروز جام ما (→ پیوندها | ویرایش)
- ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد (→ پیوندها | ویرایش)
- سحر بلبل حکایت با صبا کرد (→ پیوندها | ویرایش)
- سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت (→ پیوندها | ویرایش)
- سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی (→ پیوندها | ویرایش)
- شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد (→ پیوندها | ویرایش)
- شاهدان گر دلبری زینسان کنند (→ پیوندها | ویرایش)
- شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد (→ پیوندها | ویرایش)
- شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست (→ پیوندها | ویرایش)
- شهریست پر ظریفان وز هر طرف نگاری (→ پیوندها | ویرایش)
- صبا به تهنیت پیر میفروش آمد (→ پیوندها | ویرایش)
- صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت (→ پیوندها | ویرایش)
- صحن بستان ذوقبخش و صحبت یاران خوشاست (→ پیوندها | ویرایش)
- طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف (→ پیوندها | ویرایش)
- صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم (→ پیوندها | ویرایش)
- طفیل هستی عشقند آدمی و پری (→ پیوندها | ویرایش)
- گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد (→ پیوندها | ویرایش)
- گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر (→ پیوندها | ویرایش)
- گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید (→ پیوندها | ویرایش)
- گل در بر و می در کف و معشوق به کام است (→ پیوندها | ویرایش)
- گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو (→ پیوندها | ویرایش)
- لعل سیراب بهخونتشنه لب یار من است (→ پیوندها | ویرایش)
- ما بیغمان مست دل از دست دادهایم (→ پیوندها | ویرایش)
- ما درس سحر در ره میخانه نهادیم (→ پیوندها | ویرایش)
- ما ز یاران چشم یاری داشتیم (→ پیوندها | ویرایش)
- مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی (→ پیوندها | ویرایش)
- مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم (→ پیوندها | ویرایش)
- مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد (→ پیوندها | ویرایش)
- مسلمانان مرا وقتی دلی بود (→ پیوندها | ویرایش)
- مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد (→ پیوندها | ویرایش)
- معاشران گره از زلف یار باز کنید (→ پیوندها | ویرایش)
- من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم (→ پیوندها | ویرایش)
- من که از آتش دل چون خم می در جوشم (→ پیوندها | ویرایش)
- منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن (→ پیوندها | ویرایش)
- نماز شام غریبان چو گریه آغازم (→ پیوندها | ویرایش)
- نوبهارست در آن کوش که خوشدل باشی (→ پیوندها | ویرایش)
- هرآنکه جانب اهل خدا نگه دارد (→ پیوندها | ویرایش)
- هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند (→ پیوندها | ویرایش)
- هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود (→ پیوندها | ویرایش)
- هزار جهد بکردم که یار من باشی (→ پیوندها | ویرایش)
- هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز (→ پیوندها | ویرایش)
- همای اوج سعادت به دام ما افتد (→ پیوندها | ویرایش)
- هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی (→ پیوندها | ویرایش)
- وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی (→ پیوندها | ویرایش)
- یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود (→ پیوندها | ویرایش)
- یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود (→ پیوندها | ویرایش)
- یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد (→ پیوندها | ویرایش)
- یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور (→ پیوندها | ویرایش)
- فهرست آثار درباره حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- حافظ به سعی سایه (→ پیوندها | ویرایش)
- دیوان حافظ (تصحیح غنی و قزوینی) (→ پیوندها | ویرایش)
- دیوان حافظ (تصحیح خانلری) (→ پیوندها | ویرایش)
- نسخههای دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود (→ پیوندها | ویرایش)
- صلاح کار کجا و من خراب کجا (→ پیوندها | ویرایش)
- صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را (→ پیوندها | ویرایش)
- دو یار زیرک و از باده کهن دو منی (→ پیوندها | ویرایش)
- ارسالالمثلها و مثلهای دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)
- نقدها را بود آیا که عیاری گیرند (→ پیوندها | ویرایش)
- ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما (→ پیوندها | ویرایش)
- به ملازمان سلطان که رساند این دعا را (→ پیوندها | ویرایش)
- دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند (→ پیوندها | ویرایش)
- برگیر شراب طرب انگیز و بیا (→ پیوندها | ویرایش)
- گفتم که لبت گفت لبم آب حیات (→ پیوندها | ویرایش)
- ماهی که قدش به سرو میماند راست (→ پیوندها | ویرایش)
- من با کمر تو در میان کردم دست (→ پیوندها | ویرایش)
- صوفی بیا که آینه صافیست جام را (→ پیوندها | ویرایش)
- تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست (→ پیوندها | ویرایش)
- هر روز دلم به زیر باری دگر است (→ پیوندها | ویرایش)
- ماهم که رخش روشنی خور بگرفت (→ پیوندها | ویرایش)
- امشب ز غمت میان خون خواهم خفت (→ پیوندها | ویرایش)
- نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت (→ پیوندها | ویرایش)
- اول به وفا می وصالم درداد (→ پیوندها | ویرایش)
- نی دولت دنیا به ستم میارزد (→ پیوندها | ویرایش)
- هر دوست که دم زد ز وفا، دشمن شد (→ پیوندها | ویرایش)
- چون غنچه گل قرابهپرداز شود (→ پیوندها | ویرایش)
- با می به کنار جوی میباید بود (→ پیوندها | ویرایش)
- میدمد صبح و کله بست سحاب (→ پیوندها | ویرایش)
- در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد (→ پیوندها | ویرایش)
- به چشم کردهام ابروی ماهسیمایی (→ پیوندها | ویرایش)
- ویکیپدیا:مقالههای درخواستی (→ پیوندها | ویرایش)
- ویکیپدیا:ویکیپروژه مقالهها برای ایجاد/ناموجود سرشناس (→ پیوندها | ویرایش)
- الگو:دیوان حافظ (→ پیوندها | ویرایش)