پرش به محتوا

خیام

بررسی‌شده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از عمر خیام)
خَیّام نیشابوری
مجسمه عمر خیام، اثر ابوالحسن صدیقی
مجسمه عمر خیام، اثر ابوالحسن صدیقی
نام اصلی
غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری
زاده۲۸ اردیبهشت ۴۲۷
۴۴۰ (قمری)
۱۸ مه ۱۰۴۸
محل زندگیحیره، نیشابور ، اصفهان
درگذشته۱۲ آذر ۵۱۰
۵۳۶ (قمری)
۱۱۳۱ (میلادی)
نیشابور
آرامگاهقبرستان حیرهٔ نیشابور، آرامگاه خیام
۳۶°۹′۵۷٫۲۱″ شمالی ۵۸°۴۹′۲۰٫۲″ شرقی / ۳۶٫۱۶۵۸۹۱۷°شمالی ۵۸٫۸۲۲۲۷۸°شرقی / 36.1658917; 58.822278
نام(های) دیگرخیامی، خیام نیشابوری، خیامی النّیسابوری[۱]
لقبحکیم حجة الحق[۲]
تخلصخیام
زمینه کاریریاضیات، اخترشناسی، شعر، فلسفه،[۳] تاریخ، گاه‌شماری، موسیقی
ملیتایرانی
دانشگاهنظامیهٔ نیشابور
دورهسلجوقیان
کتاب‌هارسالة فی شرح ما أشکل مِن مُصادَراتِ اقلیدس، رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حسابالقول علی اجناس الذی بالاربعه (دربارهٔ موسیقی)
دیوان اشعاررباعیات خیام
شاگردابن سینا، امام موفق نیشابوری
دلیل سرشناسیتدوین تقویم جلالی، رباعیات، فلسفهٔ طبیعی (مادی)، ریاضیات، منطق و متافیزیک، مثلث خیام-پاسکال، چهارضلعی خیام-ساکری
تأثیرپذیرفته ازاقلیدس، ابن سینا، محمد بن موسی خوارزمی و آپولونیوس
تأثیرگذاشته برخواجه نصیرالدین طوسی، خازنی، نظامی عروضی، حافظ، صادق هدایت، آندره ژید، جان والیس، جیرولامو ساکری، ادوارد فیتزجرالد، موریس بوشور، آنری کزلیس، ژان شاپلن، امین معلوف
پدر و مادرابراهیم خیام نیشابوری (پدر)

عُمَر خَیّام نِیشابوری (نام کامل: غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (۴۴۰۵۱۷ هجری قمری)[۴][۵][۶] که خیامی، خیام نیشابوری، عمر خیام و خیامی النّیسابوری[۱] هم نامیده شده‌است، همه‌چیزدان،[۷][۸] فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و شاعر رباعی‌سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی بود. گرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بوده‌است،[۹] ولی آوازهٔ وی مدیون رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. رباعیات خیام به بیشترِ زبان‌های زنده دنیا برگردانده شده‌است. آوازهٔ وی در غرب به‌طور مشخص بیشتر مدیون ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالد[۱۰] از رباعیات او به زبان انگلیسی است.

یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاه‌شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک که در دورهٔ پادشاهی ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاه‌شماری میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به‌عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.[۱۱] نوپیدا کردن نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم‌ترین کارهای اوست.[۱۲][۱۳]

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن‌سینا و شماری نیز او را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند.[۹][۱۴][۱۵] صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن‌سینا بوده‌است، بسیار دور از ذهن می‌نماید؛ زیرا از دیدِ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن‌سینا را استاد خود می‌داند، ولی این استادی ابن‌سینا جنبهٔ معنوی دارد.[۱۶]

منبع‌شناسی

[ویرایش]

منابع دست اول

[ویرایش]

در کتاب‌های کهنی که زندگی خیام و کارهای او را بیان کرده‌اند، اختلاف‌های بسیاری، به‌ویژه در تاریخ تولد و مرگ او وجود دارد.[۱۷] نخستین منبعی که به‌طور گسترده خیام را معرفی کرده‌است، چهار مقالهٔ نظامی عروضی، نوشته‌شده نزدیک ۵۵۰ قمری است.[۱۸][۱۹] دومین زندگی‌نامهٔ خیام را ابوالحسن علی بیهقی، در ۵۵۶ قمری،[۲۰] در کتاب تتمهٔ صوان الحکمه یا تاریخ الحکما نوشته‌است.[۲۱][۲۲] نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، هردو هم دوره خیام بوده و او را از نزدیک دیده‌اند.[۲۳][۲۴]

دیگر متون کهنی که کم و بیش مطالبی دربارهٔ خیام و آثارش در آن‌ها یافت می‌شود عبارتند از:

بدیع‌الزمان فروزانفر رسالهٔ نحو القلوب قشیری (درگذشتهٔ ۴۶۵ قمری)، و رسالهٔ الزاجر للصغار زمخشری را کهن‌ترین بن مایه‌ها دربارهٔ خیام و زندگی او می‌داند.[۲۹]

پیشینهٔ پژوهش‌ها درمورد شخصیت و شعر خیام در ایران

[ویرایش]

صادق هدایت نخستین کسی در ایران دانسته شده‌است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زده‌است.[۳۰] هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده‌است: مقالهٔ «مقدمه‌ای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانه‌های خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشته‌های گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیام‌شناسی پدید آمده‌است.[۳۱]

در سال ۱۳۲۱ خورشیدی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده‌است.[۳۲] در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانسته‌اند نقد شده و بر دین‌داری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده‌است.[۳۳] این رویکردهای فروغی و غنی در میان خیام‌پژوهان ایرانی جایگاه ویژه‌ای یافت و پژوهشگرانی چون اسماعیل یکانی در عمر خیام نادرهٔ ایام (۱۳۴۲ خورشیدی)، علی دشتی در دمی با خیام (۱۳۴۴ خورشیدی)، محمدمهدی فولادوند در خیام‌شناسی (۱۳۴۷ خورشیدی)،[۳۴] جعفر آقایان چاووشی در سیری در افکار علمی و فلسفی حکیم عمر خیام نیشابوری (۱۳۵۸ خورشیدی)،[۳۵] علیرضا ذکاوتی قراگزلو در عمر خیام نیشابوری حکیم و شاعر (۱۳۷۷ خورشیدی)[۳۶] خیام را با همان رویکرد معرفی کرده‌اند.[۳۷]

برپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله دربارهٔ خیام در ایران منتشر شده‌است.[۳۸] از این شمار، بیشترین مقاله‌ها دربارهٔ «زندگی، شخصیت و شعر خیام» بوده‌است (۱۶۶ مقاله) و به موضوع‌هایی مانند «زیبایی‌شناسی شعر» (۱ مقاله)، «نسخه‌شناسی» (۸ مقاله)، و «بررسی آثار کلامی و فلسفی خیام» (۱۸ مقاله) کم‌تر پرداخته شده‌است. در همان بازهٔ زمانی ۷۰ کتاب در پیوند با خیام در ایران منتشر شده بوده‌است.[۳۹]

زندگی

[ویرایش]

عمر خیام در سدهٔ پنجم هجری قمری در نیشابور در قرون وسطی زاده شد.[۴۰] در آن زمان نیشابور مرکز اصلی دین زرتشت بود و به احتمال قریب پدر خیام یک زرتشتی بود که به اسلام گرویده بود.[۴۱] نام کامل وی در متون عربی ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیام است.[۴۲] در فارسی از او معمولاً به عنوان حکیم عمر خیام یاد می‌کنند.[۴۳] در زبان عربی، خیام بر وزن فعال است و به معنی خیمه‌دوز آن را می‌دانند؛ به‌همین دلیل فرض شده‌است که اجداد وی حرفهٔ خیمه‌دوزی را دنبال می‌کردند.[۴۴] بیهقی که با وی آشنا بود، می‌نویسد: «او جوزا بود، خورشید و عطارد در معراج ….»[۴۵] محققان از این مورد برای تعیین تاریخ تولد عمر، ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ هجری‌قمری یا همان ۱۸ می ۱۰۴۸ میلادی استفاده کردند. فقه را در میان‌سالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فرا گرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود.[۴۶][۴۷] خیام شاگرد ریاضی‌دان زرتشتی، بهمنیار، بود.[۴۸] در نزدیک سال ۴۴۹ (هجری قمری) زیر پوشش و سرپرستی اهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادله‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله[۴۹] و از آن‌جا که با خواجه نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت پادشاه جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی آماده می‌شود و در همین سال‌ها (نزدیک ۴۵۸) طرح سر و سامان دادن گاه‌شمار را تنظیم می‌کند. خیام گاه‌شمار جلالی یا تقویم جلالی را دسته‌بندی کرد که به نام جلال‌الدین ملک‌شاه شهره است، ولی پس از مرگ ملک‌شاه این گاه‌شماری کاربستی نیافت. در این دوران خیام به عنوان ستاره‌شناس در دربار خدمت می‌کرد هرچند به ستاره‌شناسی باوری نداشت.[۵۰] در همین سال‌ها (۴۵۶) خیام مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس[۵۱] را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. همچنین گفته می‌شود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک‌شاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نموده‌است.[۵۲] پس از درگذشت ملک‌شاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه (زیج) قطع شد. بعد از سال ۴۷۹ خیام اصفهان را به قصد اقامت در مرو[۵۳] که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالاً رساله‌های میزان الحکم و قسطاس المستقیم را در آن‌جا نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) نیز احتمالاً در همین سال‌ها نوشته شده‌است.[۵۴] غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید.[۵۵]

باغی در شهر نیشابور که مجتمع آرامگاه خیام و موزه خیام در آن قرار دارد.
باغی در شهر نیشابور که آرامگاه خیام در آن قرار دارد. این آرامگاه توسط هوشنگ سیحون، معمار ایرانی، طراحی شد و در فروردین ۱۳۴۲ شمسی افتتاح شد.

مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷–۵۲۰ هجری قمری می‌دانند که در نیشابور رخ داد. گروهی از تذکره‌نویسان نیز مرگ او را سال ۵۱۶ نوشته‌اند، ولی پس از بررسی‌های لازم مشخص گردیده که تاریخ مرگ وی سال ۵۱۷ هجری قمری بوده‌است. آرامگاه وی هم‌اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.[۵۶]

شرایط دوران خیام

[ویرایش]

در زمان خیام فرقه‌های گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بودند. قشرهای مختلف فیلسوفان را پیوسته به کفر متهم می‌کردند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند.[نیازمند منبع] اگر به سیاست‌نامهٔ خواجه نظام‌الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن‌جا، خواجه نظام‌الملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت می‌کوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند. در زمینه‌های سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:[نیازمند منبع]

  1. سقوط دولت آل بویه
  2. قیام دولتِ سلجوقی[۵۷]
  3. جنگ‌های صلیبی
  4. ظهور باطنیان

در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به پایانِ عمر خود رسیده بودند. نظامی عروضی سمرقندی او را «حجة الحق» و ابوالفضل بیهقی «امام عصر خود» لقب داده‌اند. از خیام به عنوان جانشین ابن‌سینا و استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک یاد می‌کنند.[۵۸]

نگرش‌ها

[ویرایش]

وجود خداوند

[ویرایش]

او از خداوند «وجود واجب» یاد می‌کند و دلایلی برای وجود او در رسالهٔ فی‌الوجود بیان می‌کند. مباحث دیگری دربارهٔ خداوند که خیام به آن می‌پردازد، اعم است از علم خداوند به کلیات و جزئیات و ماهیت پیچیدهٔ ذات الهی.[۵۹]

درجه‌بندی موجودات

[ویرایش]

از نظر خیام سخت‌ترین مشکل فلسفی شرح درجه‌بندی موجودات و طرز رتبه‌بندی آنها از نظر اشراف است.[۵۹] خیام در «در باب هستی و ضرورت» چنین می‌گوید:

آنچه از مهم‌ترین و دشوارترین مشکلات [حل] باقی می‌ماند، تفاوت میان ترتیب موجودات است…. شاید من و استادم، استاد همه پیش از او، ابن سینا، با تأمل در این مسئله تأمل کرده باشیم و در حدی که عقل ما راضی کننده است، آن را درک کرده باشیم.

— در باب هستی و ضرورت

در افسانه‌ها

[ویرایش]

ای رفته و بازآمده بل هم گشته

[ویرایش]

در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. شماری، دست به کارِ بازسازی آن آموزشگاه بودند و چارپایانی، پیوسته بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره) را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه می‌ترسید و هیچ‌کس نمی‌توانست آن را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این‌که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بوده و پس از مردن، به این شکل درآمده و دوباره به دنیا بازگشته‌است (اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:

ای رفته و بازآمده بَل هُم گشتهنامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشتهریشت ز عقب درآمده، دُم گشته

و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام، به درون مدرسه رفتن تن درداد.[۶۰]

سه یار دبستانی

[ویرایش]

بنا به روایتی، خیام و حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که هریک در بزرگسالی به راهی رفتند. حسن، رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را بر عهده گرفت؛ خواجه نظام‌الملک، سیاستمداری بزرگ شد؛ و خیام، شاعر و اندیشمندی گوشه‌گیر شد که در آثارش اندیشه‌های نو و دلهره و اضطرابی از فلسفهٔ هستی و جهان وجود داشت.[۶۱]

برپایهٔ داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشته بودند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رسانَد. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار ماهیانه برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند.[۶۲]

طولی نکشید که حسن صباح مقامی عالی در دستگاه حکومت پیدا کرد ولی بین وی و خواجه نظام‌الملک اختلافی به‌وجود آمد و خواجه توانست با نیرنگ حسن صباح را در چشم سلطان سلجوقی خوار کند. حسن سوگند یاد کرد که از خواجه انتقام بگیرد و در نهایت خواجه نظام‌الملک را به قتل رساند.[۶۳][۶۴]

چنان‌که محمدعلی فروغی در پیش گفتار تصحیح خود از خیام اشاره کرده‌است: این داستان سند معتبری ندارد، و تازه اگر راست باشد، حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده‌باشند، که بسیار دور از ذهن است. به‌علاوه، هیچ‌یک از هم دوره‌های خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.[۶۵]

دستاوردها

[ویرایش]

نجوم

[ویرایش]

با توجه به یکی از رباعیات خیام دربارهٔ چرخش جهان و سیارات و حیران و سرگردان بودن آدمی در این میان، بسیاری از پژوهشگران ادبی و علمی باور دارند که خیام سالها پیش از دانشمندان مشهوری همچون گالیله و کوپرنیک می‌دانسته که سیارات درحال گردش به دور خورشید می‌باشند. در این شعر این‌چنین آمده‌است که:[نیازمند منبع]

«این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغ‌دان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم (گردانیم)»

ادوارد فیتز جرالد ترجمهٔ خود از اشعار خیام، شاعر، ریاضی‌دان و منجم ایرانی را «رباعیات عمر خیام» نامیده‌است. در اهمیت رباعیات خیام همین بس که مارک تواین نیز آن را می‌ستاید؛ مارک تواین در زندگی‌نامهٔ خود نوشتش فاش می‌سازد که قصد داشته‌است گلچینی از ترجمهٔ فیتز جرالد از رباعیات خیام را، اساس و سرلوحهٔ کارهای خود قرار دهد. در زمان تواین ترجمه فیتز جرالد از اثر خیام، بی‌اندازه مشهور شده بود، چون روح تقدیر و تقدیرگرایی، قرن نوزدهم میلادی را فراگرفته بود.[نیازمند منبع]

رباعی پیش‌نوشته خیام بسیار مورد توجه پژوهشگران بوده‌است؛ و اینک ترجمه فیتز جرالد از آن:

«در درون و بیرون، بالا و پایین و پیرامون این جهان هیچ چیزی نیست جز یک نمایش سایهٔ جادویی که در جعبه‌ای نمایان می‌شود و شمع این نمایش سایهٔ جادویی، خورشید است، دایره‌ای که ما در آن پیکره‌های خیالی هستیم که می‌آییم و می‌رویم.»

[۶۶]

ادوارد بایلز کاول، دوست و استاد زبان فارسی فیتز جرالد، در همان سال‌ها رونوشت خود از رباعیات خیام را منتشر ساخت و در آن این عبارت را این گونه ترجمه کرد: «تصویر یک فانوس خیال». این استعاره در اینجا شبیه به «سایه بازی» است، اما در اصل به «فانوس خیال» اشاره دارد. نخستین نمونهٔ پروژکتور اسلایدی در اواخر قرن شانزدهم میلادی اختراع شد. آتاناز کیرشر و کریستین هوگنز، به عنوان مخترعان فانوس خیال در جهان شناخته شده‌اند؛ مشهور است که کیرشر اصل آن را در سال ۱۶۴۶ میلادی اثبات کرده و هوگنز که دانشمند و نظریه‌پرداز امواج نور است، یکی از این فانوس‌های خیال را در سال ۱۶۵۹ میلادی ساخته؛ یعنی مدت‌ها بعد از این شعر خیام.[نیازمند منبع]

ریاضیات

[ویرایش]
صفحه اول رساله در علم کلیات وجود، کتابخانه دیجیتال ملی ایران
نسخه خطی از کتاب معادله مکعب و تقاطع کره‌های مخروطی اثر عمر خیام

س.ا. کانسوا گفته: «در تاریخ ریاضی سده‌های ۱۱ و ۱۲ [میلادی]، و شاید هم بتوان گفت در تمام سده‌های میانه، حکیم عمر خیام متولد نیشابور خراسان نقش بِسزایی داشته‌است.»[۶۷]

پیش از کشف رسالهٔ خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به‌واسطهٔ اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به‌واسطهٔ ترجمهٔ رباعیاتش بوده‌است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضی‌دانان اروپایی سدهٔ ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده‌است،[۶۸] می‌توان رد پای خیام را به واسطهٔ طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد.[۶۹] کهن‌ترین کتابی که از خیام نامی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم‌دورهٔ خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف چهار مقاله است؛ ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد.[۷۰] با این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ریاضی‌دانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:

خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده‌است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آن‌ها توفیق یافته، و رسالهٔ وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون‌وسطایی و احتمالاً برجسته‌ترین آن‌ها در این علم است.[۷۱]

او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند. «آنچه که در هر حالت پنداشته شده رخ می‌دهد بستگی به این دارد که آن مقاطع مخروطی که وی از آن‌ها استفاده می‌کند در هیچ نقطه یک‌دیگر را برش ندهند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را برش ندهند.».[۷۲] گفته: خیام «نخستین کسی بود که گفت معادلهٔ درجهٔ سوم را نمی‌توان عموماً با تبدیل به معادله‌های درجهٔ دوم حل کرد، ولی می‌توان با بکار بردن مقاطع مخروطی به حل آن دست یافت.»[۵۴] همچنین گفته: «در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم موفق‌ترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده‌است.».[۵۴]

یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصول موضوعهٔ هندسهٔ اقلیدسی اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد.[۷۳] به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقی‌مانده از این کتاب در کتابخانهٔ لایدن در هلند قرار دارد.[۷۴] خیام در این کتاب نسبت به اصول هندسهٔ اقلیدسی که صدها سال کتاب درسی سراسر دنیا بود، شک کرد. باید قبول کرد که ایجاد هندسهٔ غیراقلیدسی برای آن دوره بسیار زود بوده‌است؛ زیرا تمامی مسائل آن زمان با استفاده از هندسهٔ اقلیدسی قابل حل بودند.[۷۵] بیش از ۷۰۰ سال بعد، همان روش خیام مبنای کار لباچفسکی (۱۷۹۲–۱۸۵۶ میلادی) در ساختن هندسهٔ غیر اقلیدسی قرار گرفت که با فاصلهٔ کمی مورد استفادهٔ اینشتین (۱۹۵۵–۱۸۷۹ میلادی) قرار گرفت.[۷۶]

در نیمهٔ نخست سدهٔ هیجدهم میلادی، ساکری پایه نظریهٔ خود را دربارهٔ خطوط موازی بر مطالعهٔ همان چهارضلعی دوقائمهٔ متساوی‌الساقین که خیام پنداشته بود قرار می‌دهد و کوشش می‌کند که پنداشته شده‌های حاده و منفرجهبودن دو زاویهٔ دیگر را رد کند.[۷۷] درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند خود این رساله هرگز پیدا نشد ولی خیام خود به این کتاب اشاره کرده‌است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای کشف کرده و اثبات ادعایش به روش جبری در این کتاب است. بنابرین از دیگر دست‌آوردهای وی موفقیت در تعیین ضرایب بسط دو جمله‌ای (بینوم نیوتن) است که البته تا سدهٔ قبل نامکشوف مانده بود و به احترام سبقت وی بر اسحاق نیوتن در این زمینه در بسیاری از کتب دانشگاهی و مرجع این دو جمله‌ای‌ها «دو جمله‌ای خیام-نیوتن» نامیده می‌شوند. نوشتن این ضرایب به صورت منظم مثلث خیام-پاسکال را شکل می‌دهد که بیانگر رابطه‌ای بین این ضرایب است.[نیازمند منبع]

به هر حال قواعد این بسط را تا طوسی (که بیشترین تأثیر را از خیام گرفته‌بود) در کتاب «جوامع الحساب» آورده‌است.[۷۸] روش خیام در به دست آوردن ضرایب منجر به نام‌گذاری مثلث حسابی این ضرایب به نام مثلث خیام شد، انگلیسی زبان‌ها آن را به نام مثلث پاسکال می‌شناسند که البته خدشه‌ای بر پیشگامی خیام در کشف روشی جبری برای این ضرایب نیست.[۷۹]

ستاره‌شناسی

[ویرایش]

یکی از برجسته‌ترین کارهای خیام را می‌توان سروسامان دادن گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ پادشاهی ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶–۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی بدین منظور مدار گردش کرهٔ زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود. سروسامان دادن در ۲۵ فروردین ۴۵۸ هجری خورشیدی (۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری) انجام شد.[۸۰]

خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس پژوهش‌ها و نوشته‌های مهمی دارد. از جمله آن‌ها رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مقاطع مخروطی با هم قابل حل هستند.[۸۱] برگن باور دارد که که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر[۸۲] را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و نیز، از نکات بسیار جالب توجهی در تاریخ انواع گوناگون معادلات مطلع خواهد شد.»[۸۳] مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود پاسخ‌های منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته‌است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته‌است.[۸۴]

فلسفه

[ویرایش]

تاکنون از خیام پنج رساله فلسفی یافت شده‌است که عبارت اند از: فی الکون و التکلیف، فی الوجود، الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی، الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقا و در علم کلیات وجود. از این میان تنها رساله در علم کلیات وجود به فارسی بوده و سایرین به زبان عربی می‌باشند. همچنین خیام به درخواست جمعی از دانشمندان اصفهانی در سال ۴۷۲ هجری قمری ترجمه ای به فارسی از خطبه توحیدیه ابن سینا انجام داده‌است.

در سفری به شیراز در سال ۴۷۳ هجری قمری خیام نامه ای از ابونصر محمد بن عبدالرحیم سفری، قاضی القضات فارس - که زمانی شاگرد ابن سینا بوده‌است - دریافت می‌کند که حاوی دو مسئله در باب «کون» و «تکلیف» بود. آن گاه خیام در فرصت اندکی که در اختیار داشت، رساله کوتاهی را به رشته تحریر درآورد که می‌توان آن را چکیده و آرای بسیاری از فیلسوفان دوره اسلامی در دو مقوله مذکور دانست.[نیازمند منبع] در این رساله خیام بحث را از مبانی منطقی آغاز، و به اجمال گذری بر مسئله «کون» می‌کند و سرانجام به مسئله «تکلیف» می‌پردازد. رساله الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی نوشتاری دربارهٔ اثبات اصالت ماهیت، به معنای ذات و اعتباریت وجود می‌باشد که موضوع اصلی رساله فی الوجود است و خیام برای اثبات این نظریه، برهان‌هایی اقامه کرده و به دفع اشکالاتی پرداخته که فیلسوفان پیشین، بدین تفصیل بدان‌ها نپرداخته‌اند. رساله در علم کلیات وجود یا «سلسله الترتیب» آخرین رساله فلسفی خیام و تنها اثر برجای مانده از او به زبان فارسی است که در چند فصل تشکیل یافته. این اثر در پاسخ به درخواست یکی از وزیران سلجوقی، که بارها تحریر رساله ای در علم کلیات را از خیام طلب کرده بود، به رشته تحریر درآمد. براساس شواهد تاریخی این رساله احتمال نزدیک به سال ۵۰۰ هجری قمری نوشته شده‌است.[۸۵]

موسیقی

[ویرایش]

خیام موسیقی را نیز واکاوی کرده‌است و در القول علی اجناس الذی بالاربعه مسئلهٔ تقسیم یک چهارم را به سه فاصله مربوط به مایه‌های بی‌نیم‌پرده، با نیم‌پردهٔ بالارونده، و یک چهارم پرده را شرح می‌دهد.[۵۴]

ادبیات

[ویرایش]
صفحهٔ اول شرح الخطبة الغراء تفسیر الخطبة الغراء (خطبه توحیدیه) ابن سینا توسط خیام به زبان فارسی، کتابخانه دیجیتالی کارو میناسیان

خیام زندگی‌اش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالی‌که هم دوره‌هایش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بی‌خبر بودند.[۸۶] هم دوره‌های خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.[۸۷] صادق هدایت در این باره می‌گوید:

گویا ترانه‌های خیام در زمان زیستنش به دلیل خشک مغزی مردم پنهان بوده و دسته‌بندی نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگ‌ها و کتب اشخاص با ذوق به گونه‌ای قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده‌است.[۸۸]

قدیمی‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است. این کتاب نزدیک ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ هجری قمری تصنیف شده‌است[۸۹] نجم‌الدین صوفی متعصبی بوده که از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است.[۹۰] کتاب‌های کهن (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آن‌ها آمده‌است و مورد استفادهٔ تصحیح کنندگان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند:[۹۱] تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ هجری قمری کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخب‌های اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام در میان آن‌ها وجود دارد.[۹۲]

با کنار گذاشتن رباعیات تکراری، ۵۷ رباعی به دست می‌آید.[۹۳] این ۵۷ رباعی که نزدیک درستی انتساب آن‌ها به خیام روشن است کلیدی برای درست کردن و شناختن سره از ناسره به دست تصحیح کنندگان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و روش فلسفی وی تا اندازهٔ زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و بی‌آلایش است و در شعر پیرو کسی نیست.[۹۴] وانگهی؛ هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی رایج نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است[۹۵]

علاوه بر اشعار فارسی، حمدالله مستوفی، شمس‌الدین شهرزوری و قفطی ۲۵ رباعی عربی را به خیام نسبت داده‌اند.[۹۶]

تصحیحات رباعیات خیام

[ویرایش]

شهرت خیام در غرب به عنوان شاعر، مرهون ادوارد فیتزجرالد انگلیسی است که با ترجمهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند.[۹۷]با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌است که البته صادق هدایت معتقد است نسبت آن‌ها به خیام جایز نیست.[۹۸]

تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت؛ مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به‌طوری‌که به قول صادق هدایت «اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.».[۹۹] بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند.[۱۰۰] هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است.[۱۰۱] مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است.[۱۰۲]

ترجمه‌ای انگلیسی از اشعار خیام بر روی ساختمانی در دانشگاه لیدن، هلند

تصحیح صادق هدایت

[ویرایش]

نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود و تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در سال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در سال ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم است ذکر شود که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، فردریش روزن و کریستنسن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند.[۱۰۳]

احمد شاملو روایتی از ۱۲۵ رباعی خیام در کتابی به نام ترانه‌ها روایت: احمد شاملو ارائه داده‌است.[نیازمند منبع]

مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام

[ویرایش]

صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عنوان‌های رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:

برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانه‌ای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بین‌المللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بی‌اعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگی‌اش به تصویر می‌کشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانه‌ای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.[۱۱۲]

متاثران از اندیشه‌های خیام در ایران و جهان

[ویرایش]
پیرمردی با کلاه ایرانی در حال مطالعهٔ رباعیات عمر خیام زیر نور شمع، اثر آدالاید هنسکام

صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به‌شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده‌است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده‌پوشی را ندارد.[۱۱۳] برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت سخن می‌گوید:[نیازمند منبع]

باغ فردوس لطیف است و لیکن زینهارتو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت

اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:

گویند بهشت و حورِ عین خواهد بودآن‌جا میِ ناب و اَنگَبین خواهد بود
گر ما مَی و معشوقه گزیدیم چه باک؟چون عاقبتِ کار چنین خواهد بود

اندیشه‌های متعالی خیام برخلاف تصور رایج، نه‌تنها نیستی‌گرایانه نیست؛ بلکه بر پایه غنیمت شمردن حیات این جهانی و پرهیز از پیش‌داوری‌های محض استوار است و به صورتی روشن دربردارندهٔ مفاهیمی همچون احترام به طبیعت و دوری جستن از خودپسندی مبتنی بر جهل است.[نیازمند منبع] در شعر شاعران و نویسندگان پساخیامی به صورت برجسته بروز و ظهور داشته‌است. از این میان می‌توان به اشعار و نوشته‌های معاصرینی همچون صادق هدایت، نصرت رحمانی، نیما یوشیج، ایرج زبردست، کامران سخن پرداز و ایرج صف‌شکن اشاره کرد که اندیشه‌های مذکور را با ساختی نوتر ارائه کرده‌اند. موریس بوشور از غیر ایرانیانی است که کاملاً تحت تأثیر افکار خیام درآمده و نمایشنامهٔ رؤیای خیام هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان می‌دهد. همچنین ارمان رنو و آندره ژید هم از او مایه گرفته‌اند.[۱۱۴] دو کامارگو شاعر برزیلی نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن اسپانیایی آن‌ها را در سراسرآمریکای لاتین و متن فرانسوی را در اروپا رواج داد.[۱۱۵] دیگر از کسانی که از خیام الهام گرفته‌اند یا او را تمجید کرده‌اند؛ عبارتند از: «آندره ژید»، «ژان لاهور»، «شارل گرولو»، «مارک برنارد» و «ژان شاپلن».[۱۱۶]

اظهار نظرها دربارهٔ شخصیت خیام

[ویرایش]

بعضی او را به عنوان یک شاعر حکیم عارف‌منش و بعضی دیگر او را به عنوان یک شاعر بی‌اعتقاد به همه چیز و مادی‌اندیش محض معرفی کرده‌اند. نجم‌الدین رازی با توجه به محتوای الحادی رباعیات خیام اظهار نظرهایی منفی دربارهٔ او دارد. در مقابل، کسانی دیگر[الفاظ طفره‌آمیز] درصدد تبرئهٔ او برآمدند و رباعیاتی از قول او ساختند که حاکی از پشیمانی و توبهٔ او باشد. کسانی[الفاظ طفره‌آمیز] هم – بیشتر در دورهٔ معاصر – درصدد برآمدند که بگویند اصلاً این رباعی‌ها از خیام نیست، و از شخص دیگری به همین نام است. نجم‌الدین رازی، به عنوان نخستین فرد، در کتاب خود (مرصادالعباد) اشاره‌های بسیار تند و صریح نسبت به خیام دارد و با توجه به محتوای رباعیات او می‌گوید که این آدمی بوده‌است مادی‌مآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی به عنوان شاهد از او نقل می‌کند و می‌گوید که این‌ها شعرهایی است حاکی از بی‌اعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آن‌ها این است:[۱۱۷]

دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه او فکندش اندر کم‌وکاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهر چه بود؟ ور نیک نیامد این صور، عیب که راست؟!

می‌گوید؛ خیام با توجه به این سروده اعتقاد دارد که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم‌وکاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب بدی هستیم، پس تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع این‌طور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم دربارهٔ ما و عذاب ما معنی پیدا نمی‌کند.[۱۱۷]

جلال آل احمد دربارهٔ خیام می‌گوید: «[خیام] در شعرش مدام به این می‌خوانَد که تو هیچی و پوچی؛ و آن‌وقت طرف دیگرِ سکهٔ این احساس پوچی، این آرزوی محال نشسته که «گر بر فلکم دست بُدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را زمیان… و الخ؛ و حاصل شعرش شک و اعتراض و درماندگی؛ اما همه در مقابل عالم بالا و در مقابل عالم غیب؛ و انگارنه‌انگار که دنیای پایینی هم هست و قابل عنایت؛ و غم شعر او ناشی از همین درماندگی؛ و همین خود راز ابدیت رباعیات [است].»[۱۱۸]

آثار

[ویرایش]

در فرهنگ عامه

[ویرایش]

چهرهٔ جهانی خیام

[ویرایش]
خیام در جهان

عارف قزوینی
عارف ز ازل تکیه بر ایام نداده‌ست
جز جام، به کس‌دست، چو خیام نداده‌است
دل جز به سر زلف دلارام نداده‌ست
صد زندگی ننگ به یک نام نداده‌است[۱۱۹]

پوتین
اگر می‌خواهی حکیم‌باشی با مردم با ملاطفت رفتار کن، حکمت خود را برای هیچ‌کس ناگوار نکن[۱۲۰]
تندیس خیام در بخارست، پایتخت رومانی
تمبر چاپ کشور آلبانی با عنوان «۸۵۰مین سالگرد تولد عمر خیام»

در جهان خیام به عنوان یک شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده‌است. هرچند که اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله ادوارد فیتزجرالد دانست. این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران شماری از شعرهای ترجمه‌شده به وسیله فیتزجرالد را سروده خیام نمی‌دانند و این خود سبب تفاوت‌هایی در شناخت خیام در نگاه ایرانی‌ها و غربی‌ها شده‌است.[نیازمند منبع] تأثیرهای خیام بر ادبیات غرب از مارک توین تا تی. اس. الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان تبدیل کرده‌است.[۱۲۱]

بعد از فیتزجرالد، فرانسویان با ترجمه رباعیات او به معرفی خیام در جهان غرب کمک کردند. در سال ۱۸۶۷ نیکولاس، در کنسول سفارت فرانسه در رشت اولین ترجمهٔ رباعیات را به فرانسه ارائه کرد.[۱۲۲] او برخلاف عقیدهٔ فیتزجرالد که بر وجهه شاعری خیام تأکید داشت، خیام را یک صوفی قلمداد می‌کرد و همین بی‌خبری از فکر خیام موجب شد که تئوفیل گوتیه او را شاعری رند حساب کند. نظر گوتیه نسبت به خیام و شرح و تفصیل اشعارش موجب شد که فرانسویان نسبت به این شاعر ایرانی علاقهٔ زیادی نشان دهند.[نیازمند منبع]

ارنست رنان با تأیید نظر فیتزجرالد، خیام را شاعری توانا در حفظ هویت آریایی می‌دانست. وی هوش و قدرت خیام را در بیان الفاظ بعضاً کفرآمیز در قالب اشعار عرفانی به تقیه نسبت داده‌است. آندره ژید هم با رباعیات خیام از طریق ترجمه فیتزجرالد آشنا بود بازتاب بعضی از مفاهیم رباعیات خیام را می‌توان در کتاب مائده‌های زمینی او مشاهده کرد.[۱۲۳][۱۲۴] ولادیمیر پوتین، مارتین لوتر کینگ و آبراهام لینکن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام می‌خواندند.[۱۲۵][۱۲۶] همچنین مارتین لوتر کینگ در یکی از سخنرانی‌های خود[پانویس ۱] دربارهٔ جنگ ویتنام از خیام یاد می‌کند.[۱۲۷][۱۲۸] بیل کلینتون نیز در یکی از سخنرانی‌های خود برای عذرخواهی دربارهٔ رابطه رسوایی جنسی خود با یکی از کارآموزان کاخ سفید، از رباعی ترجمه شده[پانویس ۲] از خیام استفاده می‌کند؛ برداشت هنرمندانه‌ای که فیتزجرالد از رباعی «بر لوح نشان بودنی‌ها بوده‌استِ» خیام ارائه می‌دهد و سال‌هاست که زینت‌بخش بنای مؤسسهٔ مطالعات منطقه‌ای لیدن (LIAS) در دانشگاه لیدن بوده‌است.[۱۲۸] نام رمان انگشت متحرک آگاتا کریستی نیز از ترجمهٔ این رباعی الگو گرفته.[۱۲۸]

چهارتاقی دانشمندان ایرانی

دولت جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۰۹ به عنوان نشانی از پیشرفت علمی صلح‌آمیز ساختمان-مجسمه‌ای به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبک‌های معماری و تزئینات هخامنشی و اسلامی در آن دیده می‌شود را به دفتر سازمان ملل متحد در وین هدیه داد که در محوطهٔ آن در سمت راست ورودی اصلی قرار داده شده‌است. در این چهارتاقی مجسمه‌هایی از چهار فیلسوف ایرانی خیام، ابوریحان بیرونی، زکریا رازی و ابوعلی سینا قرار دارد.[۱۲۹] همچنین، در فروردین ۱۳۹۵، به همت مدیر انجمن بین‌المللی فرهنگ ایران، طی مراسمی از مجسمهٔ خیام نیشابوری، ساخت استاد حسین فخیمی در دانشگاه اوکلاهما آمریکا با حضور گستردهٔ دوستداران فرهنگ و هنر ایران زمین پرده‌برداری شد. در این مراسم دیوید بورن، رئیس فعلی دانشگاه اوکلاهما، فرماندار سابق ایالت اوکلاهما و سیاستمدار دموکرات آمریکایی نیز سخنرانی نمود و از اقدامات انجام شده تقدیر کرد.[۱۳۰][۱۳۱]

نام‌گذاری به نام خیام

[ویرایش]
افلاک نمای خیام در نیشابور.
رستوران عمر خیام در آدیس آبابا.
  • رستوران خیام واقع در اتیوپی شهر آدیس آبابا.[نیازمند منبع]
  • در مرکز کتابخانه دانشگاه اتیوپی رباعیات خیام به زبان امهری وجود دارد. اطلاعات بیشتر در سفرنامه هوشنگ شمعی آمده‌است.
  • در سال ۱۸۹۲ م. «انجمن عمر خیام» در لندن را گروهی از دانشمندان و ادیبان و روزنامه‌داران بنیان‌گذاری کردند. این انجمن تا سال ۱۸۹۳ م. سه مراسم بزرگداشت برای خیّام برگزار کرد. در این انجمن‌ها اشعار زیادی در مدح خیام خوانده شد که اعضای انجمن سروده بودند. همچنین دو عدد بوته گل سرخ بر مزار ادوارد فیتزجرالد مترجم رباعیات عمر خیام قرارداده شد که بر سرلوحه آن این‌طور نوشته شده بود: 《این بوته گل سرخ در باغ کیو پرورده شده و تخم آن را سیمپسن از مزار عمر خیام در نیشابور آورده و به‌دست چندین تن از هواداران ادوارد فیتزجرالد از جانب انجمن عمر خیام غرس شده. 》[۱۴۱]

در نیشابور

[ویرایش]
  • میدان خیام یکی از میدان‌های شهری در نیشابور به نام خیام نامگذاری شده‌است. همچنین در میان این میدان بنای آرامگاه اولیه عمر خیام قرار داده شده‌است.
  • خیابان خیام یکی از خیابان‌های شهر نیشابور واقع در شهرک فرهنگیان است که به نام عمر خیام نام‌گذاری شده‌است.
  • شهرک صنعتی خیام در نزدیکی نیشابور به نام خیام نامگذاری شده‌است.[۱۴۲]
  • دبیرستان خیام یکی از مدرسه‌های قدیمی نیشابور خیام نامگذاری شده‌است.
  • افلاک نمای خیام و پژوهشکده ستاره‌شناسی نیشابور.
  • خانه ریاضیات نیشابور (برگرفته از تخصص ریاضی خیام) در نیشابور به نام وی است.

در زاهدان

[ویرایش]

خیام در فیلم و داستان

[ویرایش]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ دهخدا ۹۷۸، ۹۸۰
  2. نوزده مقاله دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، مقدمه
  3. بزرگان فلسفه، هنری توماس، ترجمهٔ فریدون بدره‌ای، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸، صص۱۶۷–۱۷۰.
  4. تاریخ فوت در دانشنامهٔ بریتانیکا، ذیل مدخل خیام مضبوط است.
  5. "Omar khayyam". MacTutor (به انگلیسی).
  6. "Omar khayyam". britannica (به انگلیسی).
  7. Reference, Marshall Cavendish (2011). Illustrated Dictionary of the Muslim World (به انگلیسی). Marshall Cavendish. p. 126. ISBN 978-0-7614-7929-1. Persian poet, philosopher, astronomer, and mathematician Omar Khayyam was a Persian polymath, accomplished in fields as diverse as philosophy, astronomy, and math. Best known in modern Iran for his scientific achievements, ...
  8. Vatandoust, Soraya (2015). Authentic Iran: Modern Presentation of Ancient Recipes (به انگلیسی). Xlibris Corporation. p. 117. ISBN 978-1-4990-4061-6. He was a Persian polymath, philosopher, mathematician, astronomer and poet.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ دنیای نویسندگان و شعرا، خیام، حکیم عمر، ص۴۱
  10. Edward Fitzgerald
  11. روزنفلد و یوشکویچ ۱۴۶
  12. Victor J. Katz (1998), History of Mathematics: An Introduction, p. 270, Addison-Wesley, ISBN 0-321-01618-1: "In some sense, his treatment was better than ibn al-Haytham's because he explicitly formulated a new postulate to replace Euclid's rather than have the latter hidden in a new definition."
  13. «خیام؛ حکیمی که یکی از حفره‌های ماه به اسم او نامگذاری شده‌است». باشگاه خبرنگاران جوان. ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹.
  14. رباعیات خیام، شرحی دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، صاحبعلی مَلِکی، ص ۱۰
  15. حسن صباح، محمد احمدپناهی، ص ۹۰
  16. «معمای ارتباط خیام و ابن‌سینا». خبرگزاری جمهوری اسلامی. ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹.
  17. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
  18. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
  19. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۲.
  20. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
  21. قربانی، زندگی‌نامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری، ۳۲۵.
  22. خیام، رباعیات خیام، ۲۷.
  23. خیام، رباعیات خیام، ۲۷.
  24. خیام، رباعیات خیام، ۲۶.
  25. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
  26. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۲.
  27. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱۸.
  28. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۱.
  29. محسنی‌نیا، خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب، ۲.
  30. حسام‌پور و حسنلی، رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی، ۱۸۵.
  31. حسام‌پور و حسنلی، رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی، ۱۸۶.
  32. حسام‌پور و حسنلی، رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی، ۱۸۸.
  33. حسام‌پور و حسنلی، رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی، ۱۸۹.
  34. حسن‌لی و حسام‌پور، کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۲۱.
  35. حسن‌لی و حسام‌پور، کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۲۲.
  36. حسن‌لی و حسام‌پور، کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۲۳.
  37. حسام‌پور و حسنلی، رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی، ۱۸۹.
  38. حسن‌لی و حسام‌پور، کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۰۱.
  39. حسن‌لی و حسام‌پور، کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم، ۱۱۹.
  40. «خیام». دانشنامه رشد. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱۲ آوریل ۲۰۲۲.
  41. The Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam. 2007.
  42. in e.g. Al-Qifti (Aminrazavi 2007:55) or Abu'l-Hasan Bayhaqi. (E. D. R. , & H. A. R. G. (1929:436).
  43. Frye (1975:658); e.g. in Rashid-al-Din Hamadani (Browne 1899:409f) or in Munis al-ahrar (Ross 1927:436).
  44. Boyle, J. A. , Omar Khayyam: astronomer, mathematician, and poet, Bulletin of the John Rylands Library. 1969; 52(1):30–45.
  45. E. D. R. , & H. A. R. G. (1929). The Earliest Account of 'Umar Khayyam. Bulletin of the School of Oriental Studies, University of London, 5(3), 467–473.
  46. «خیام نیشابوری به روایت تاریخ». خبرگزاری ایمنا. ۱۷ می ۲۰۱۶.
  47. The Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam. 2007.
  48. "His own man". The Spectator (به انگلیسی). 21 November 2007. Retrieved 10 November 2019.
  49. این رساله را غلام‌حسین مصاحب در کتابی به نام حکیم عمر خیام به‌عنوان عالم جبر برگردان و منتشر کرده‌است.
  50. کوتاه شدهٔ زندگینامهٔ علمی دانشمندان ۴۰۶
  51. این رساله با نام رساله‌ای در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس در سال ۱۳۱۴ به اهتمام تقی ارانی به چاپ رسید.
  52. بهنام ظریفیان صنعتکار، دنیای نویسندگان و شعرا، ص۴۱، پاراگراف دوم
  53. اکنون ماری، در جمهوری ترکمنستان
  54. ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ ۵۴٫۲ ۵۴٫۳ خلاصهٔ زندگی‌نامهٔ علمی دانشمندان ۴۰۷
  55. مقدمهٔ غلامحسین مراقبی
  56. رباعیات حکیم عمر خیام، به کوشش نساء حمزه زاده، مقدمه: محمدحسن سیدان، چاپ: شرکت چاپ ابریشم رشت
  57. Zahra Mirzafarjouyan (May 17, 2020). "Iran marks National Day of Omar Khayyam". MEHRNEWS (به انگلیسی).
  58. «زندگی عمر خیام». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۱۲ دسامبر ۲۰۰۷.
  59. ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ "Umar Khayyam". Stanford Encyclopedia of Philosophy (به انگلیسی). Feb 10, 2017.
  60. با کاروان حُلّه، عبدالحسین زرین‌کوب، بخش «خیام، پیر نیشابور»
  61. جوادزاده، ص۱۴۰
  62. محمداحمد پناهی سمنانی، حسن صباح، چهرهٔ شگفت‌انگیز تاریخ، نشر کتاب نمونه، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ص۸۹–۹۱
  63. خواجه نظام الملک و حسن صباح. ص. ۸۰۱.
  64. سیف آزاد، تاریخ خلفای فاطمی.
  65. فروغی، ص۸
  66. فانوس خیال عمر خیام، از استفان آر.ویلک برگردانِ رضوان وطن‌خواه
  67. کانسوا، س. ا؛ و دیگران، ص۱۳۴
  68. غلامحسین مصاحب، ۱۳۱
  69. Smith, Euclid, Khayyam, Saacheri, Scripta Mathematica, III/no.1 1935, pp. 5-10
  70. صادق هدایت، چاپ دوم ۱۰
  71. غلامحسین مصاحب، ۱۳۵
  72. جی. ال. برگرن ۱۴۰
  73. احمد آرام، ۹۳
  74. غلامحسین مصاحب، ۱۳۲
  75. زندگی و اندیشه‌های حکیم عمر خیام، روزنامه مردم سالاری
  76. هندسه نااقلیدسی
  77. روزنفلد و یوشکویچ ۱۴۸
  78. قضیهٔ دو جمله‌ای: مفهومی گسترده در ریاضیات دوران اسلامی (pdf) بایگانی‌شده در ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine نشریه فرهنگ و اندیشه ریاضی، سال ۲۰، شماره پیاپی ۲۶ متعلق به انجمن ریاضی ایران.
  79. به مقالهٔ مثلث خیام رجوع کنید.
  80. نوروزنامه، رساله منسوب به خیام نیشابوری
  81. وان در واردن، ۳۲
  82. (به انگلیسی: D.S. Kasir)
  83. جی. ال. برگرن ۱۳۷
  84. غلامحسین مصاحب، ۱۳۷
  85. «خیام و آثار او» پرتال جامع علوم‌انسانی، عبدالحسین توکلی طرقی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۰.
  86. زندگی عمر خیام بایگانی‌شده در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine، انتشارات کاروان
  87. هدایت ۱۱
  88. هدایت، ترانه‌های خیام ۱۲
  89. فروغی ۲۴
  90. هدایت، ترانه‌های خیام، ۱۲ –۱۳
  91. بر اساس فهرستی که فروغی در تصحیحاتش استفاده کرده‌است. نک. مقدمهٔ فروغی ۳۴–۵۲
  92. از آن‌جا که ذکری از حافظ یا معاصران وی نرفته‌است کهنگی این اثر معلوم می‌شود
  93. فروغی ۵۲
  94. هدایت، ترانه‌های خیام ۵۴–۵۵
  95. فروغی ۱۴–۱۵
  96. Mehdi Aminrazavi, The Wine of Wisdom: The Life, Poetry and Philosophy of Omar Khayyam, Oneworld Publications (2007)
  97. "Omar Khayyam: A Persian astronomer, poet and scientist". ALJAZEERA (به انگلیسی).
  98. هدایت، ترانه‌های خیام ۱۱
  99. هدایت ترانه‌های خیام ۹
  100. هدایت، ترانه‌های خیام، ۲۲
  101. هدایت ترانه‌های خیام ۲۲
  102. هدایت ترانه‌های خیام ۲۳
  103. برای نمونه نگاه کنید به فروغی ۲۶ و هدایت ترانه‌های خیام ۲۱
  104. نمونه: «از آمدنم نبود گردون را سود/وز رفتن من جاه و جلالش نفزود/وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود/کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود»
  105. نمونه: «گر آمدنم بمن بدی، نامدمی/ور نیز شدن بمن بدی، کی شدمی؟ /به زان نبدی کاندرین دیر خراب/نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی.» نسخهٔ فروغی کمی تفاوت دارد و با «گر آمدنم به خود بدی نامدمی» آغاز می‌شود.
  106. نمونه: «بر لوح نشان بودنی‌ها بوده‌است/پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده‌است/در روز ازل هر آنچه بایست بداد/غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده‌است»
  107. نمونه: «یک‌چند به کودکی به استاد شدیم/یک‌چند ز استادی خود شاد شدیم/پایان سخن شنو که ما را چه رسید/از آب برآمدیم و چون باد شدیم.» در نسخهٔ فروغی «از خاک برآمدیم و بر باد شدیم»
  108. نمونه: «این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌است/در بند سر زلف نگاری بوده‌است/این دسته که بر گردن او می‌بینی/دستی‌است که بر گردن یاری بوده‌است
  109. نمونه: «چون نیست مقام ما درین دهر مقیم/پس بی می و معشوق خطایی‌است عظیم/تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم/ چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم»
  110. نمونه: «بنگر ز جهان چه رخت بربستم هیچ/وز حاصل عمر چیست در دستم هیچ/شمع طربم ولی چو بنشستم هیچ/من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ»
  111. نمونه: «این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد/دریاب دمی که با طرب می‌گذرد/ساقی غم فردای حریفان چه خوری/پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد»
  112. رباعیات خیام تازیانه‌ای بر زاهدان ریاکار است.[خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://irna.ir]
  113. هدایت، ترانه‌های خیام ۵۶–۵۷
  114. امینی، فلسفه پوچی 72-73
  115. امینی، فلسفه پوچی 101
  116. امینی، فلسفه پوچی 100-101
  117. ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ حکیم عمر خیام نیشابوری کانون پژوهش‌های دریایی پارس
  118. آل احمد، جلال. در خدمت و خیانت روشنفکران. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی. ص۱۵۵
  119. «عارف قزوینی، تصنیف‌ها، شماره ۱۰- از خون جوانان وطن لاله دمیده». ganjoor.net.
  120. «سیاستمداران بزرگ خارجی عاشق کدام شاعران ایرانی هستند؟ / پوتین: شب‌ها خیام می‌خوانم و می‌خوابم». باشگاه خبرنگاران جوان. ۱۹ شهریور ۱۳۹۷.
  121. تأثیر خیام بر مارک توین و تی اس الیوت روزنامه همبستگی ۳ اسفند ۱۳۸۴
  122. "A new French translation of Khayyam's 'Rubaiyat' released". ibna (به انگلیسی). June 11, 2021. Archived from the original on 11 April 2022. Retrieved 11 April 2022. {{cite web}}: More than one of |تاریخ بایگانی= و |archive-date= specified (help); More than one of |نشانی بایگانی= و |archive-url= specified (help)
  123. Sarah Mirdâmâdi. «lectures de Khayyâm en France». ماهنامه اندیشه (فرانسوی).
  124. امینی، فلسفه پوچی ۱۰۰
  125. احسان رضایی (۳ می ۲۰۰۸)، «درکارگه کوزه‌گری»، همشهری جوان، ش. ۱۶۴، ص. ۵۲
  126. «روایت زندگی شاعری که ولادیمیر پوتین و آبراهام لینکلن آثارش را خوانده‌اند!». باشگاه خبرنگاران جوان. ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰.
  127. 17. MLK Beyond Vietnam.pdf (hawaii.edu)
  128. ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ ۱۲۸٫۲ "The Moving Finger: Glimpses into the Life of a Persian Quatrain". www.leidenmedievalistsblog.nl (به انگلیسی). Retrieved 2022-05-14.
  129. http://www.unis.unvienna.org/unis/pressrels/2009/unisvic167.html
  130. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ آوریل ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۴ آوریل ۲۰۱۶.
  131. http://www.irna.ir/fa/News/82017270/
  132. «سالروز تولد شاعر و ستاره‌شناسی که یک "سیارک" دارد». خبرگزاری دانشجویان ایران 《ایسنا》. ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸.
  133. "3095 Omarkhayyam Asteroid Facts". Universe guide (به انگلیسی). 27 March 2019.
  134. "(3095) Omarkhayyam". AstDys (به انگلیسی).
  135. «وبگاه آن هتل». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ مه ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۵ مه ۲۰۰۷.
  136. Moon Nomenclature - Craters بایگانی‌شده در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine ‏(۸ مه ۲۰۰۷)
  137. «برچسب شراب‌های کشورهای دیگر (انگلیسی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۷ مه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۶ ژوئیه ۲۰۰۷.
  138. «تصویری از برچسب یک شراب با نام عمر خیام». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۶ ژوئیه ۲۰۰۷. بیش از یک پارامتر |نشانی بایگانی= و |پیوند بایگانی= داده‌شده است (کمک); بیش از یک پارامتر |بازبینی= و |بازدید= داده‌شده است (کمک)
  139. «فهرستی از نام شراب‌ها (آلمانی )». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ ژانویه ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۶ ژوئیه ۲۰۰۷. بیش از یک پارامتر |نشانی بایگانی= و |پیوند بایگانی= داده‌شده است (کمک); بیش از یک پارامتر |بازبینی= و |بازدید= داده‌شده است (کمک)
  140. گزارشی از روزنامه‌نگاران درگذشته در اثر حوادث بایگانی‌شده در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine از انجمن روزنامه‌نگاران بی‌مرز(به فرانسوی: Fédération Internationale des Journalistes)(فرانسوی)
  141. دهخدا ۹۸۰
  142. «وبگاه شهرک‌های صنعتی استان خراسان رضوی». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ ژوئن ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۹ مه ۲۰۰۷.
  143. Omar Khayyam در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها
  144. The Keeper: The Legend of Omar Khayyam در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها
  145. https://www.mehrnews.com/news/4992481/جام-شکسته-مناظره-خیام-با-کالیگولا-منتشر-شد
  146. «زندگی خیام به روایت امین معلوف در "سمرقند"». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۸ آوریل ۲۰۱۶.
  147. احمدرضا حجارزاده (۴ شهریور ۱۳۹۷). «گفتگو با بهروز غریب پور کارگردان اپرای عروسکی خیام نمایش حاضر در هفدهمین جشنواره نمایش عروسکی / اپرای خیام؛ عظیم‌ترین نمایشی است که تا …». ایران تئاتر. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۶-۱۳.

پانویس

[ویرایش]
  1. We may cry out desperately for time to pause in her passage, but time is adamant to every plea and rushes on. Over the bleached bones and jumbled residues of numerous civilizations are written the pathetic words, ‘Too late. ’ There is an invisible book of life that faithfully records our vigilance or our neglect. Omar Khayyam is right: ‘The moving finger writes, and having writ moves on. ’”
  2. The Moving Finger writes; and having writ, Moves on: nor all your Piety nor Wit Shall lure it back to cancel half a Line, Nor all your Tears wash out a Word of it. FitzGerald, Stanza LXXI, 4th ed.

منابع

[ویرایش]

کتاب‌ها

[ویرایش]
  • خیام، عمر بن ابراهیم (۱۳۷۸). بهاءالدین خرمشاهی، ویراستار. رباعیات خیام. با تصحیح، مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی. تهران: ناهید. شابک ۹۶۴-۶۲۰۵-۰۰-۳.
  • قربانی، ابوالقاسم (۱۳۷۵). زندگی‌نامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شابک ۹۶۴-۰۱-۰۸۱۷-۰.
  • برگرن، جی.ال. (۱۳۷۳گوشه‌هایی از ریاضیات دورهٔ اسلامی، ترجمهٔ محمد قاسم وحیدی و علی‌رضا جمالی، تهران: فاطمی
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا جلد ۲۱ شماره مسلسل ۱۴۰، به کوشش زیر نظر محمد معینتهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه
  • روزنفلد، ب. آ؛ و یوشکویچ، آ.ب. (۱۳۵۲)، «نظریهٔ خیام دربارهٔ خطوط موازی»، ریاضیات در شرق، ترجمهٔ پرویز شهریاری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
  • کانسوا، س. ا؛ و دیگران (۱۳۵۲)، «ریاضیات شرق میانه و نزدیک در سده‌های میانه»، ریاضیات در شرق، ترجمهٔ پرویز شهریاری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
  • «خیّام، غیاث‌الدین ابولفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری»، خلاصهٔ زندگی‌نامه علمی دانشمندان، ترجمهٔ کیومرث مهاجر، به کوشش زیر نظر احمد بیرشک، ویراستار فریبرز مجیدیتهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴
  • صدری افشار، غلام‌حسین، «آثار مربوط به تاریخ ریاضیات در زبان فارسی»، آشنایی با ریاضیات، تهران: انتشارات جانبی دانشگاه آزاد، ص. ۴۱
  • حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر، به کوشش غلامحسین مصاحبتهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با همکاری کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴-۶۲۷۸-۵۶-۶
  • عمر خیام، نوروزنامه، به کوشش مجتبی مینویتهران: کتابخانه طهوری
  • صادق، هدایت (۱۳۰۲ترانه‌های خیام، تهران: انتشارات امیرکبیر
  • ب. ل. وان در واردن (زمستان ۱۳۷۶تاریخ جبر، از خوارزمی تا امی نوتر، ترجمهٔ دکتر محمدقاسم وحیدی اصل، علیرضا جمالی، انتشارات مبتکران
  • هدایت، صادق (۱۳۵۳ترانه‌های خیام، کتابهای پرستو
  • مرتضی‌پور، اکبر: شرح حال ریاضیدانان ایران و جهان.
  • متن سخنرانی ایراد شده در دهلی نو، به نقل از فصلنامه «هستی»، بهار ۱۳۸۳.
  • مراقبی، غلامحسین. رباعیات حکیم عمر خیام. انتشارات ملک، ۱۳۷۸، تهران.
  • هاشم جوادزاده، ۱۳۸۰، کتاب خراسان، کانون آگهی ایران نوین.
  • بهنام ظریفیان صنعت‌کار، دنیای نویسندگان و شعرا، نشر فارابی، چاپ یکم، ۱۳۸۳، شابک ‎۹۶۴-۵۶۰۸-۳۷-۶.
  • محمداحمد پناهی سمنانی، حسن صباح چهره شگفت‌انگیز تاریخ، نشر کتاب نمونه، چاپ چهارم، ۱۳۷۰.
  • خیام، عمر بن ابراهیم، رباعیات (اسرار عزل)، نشر میرسعیدی فراهانی، چاپ یکم، ۱۳۸۱، شابک ‎۹۶۴-۶۸۵۳-۱۵-۳.
  • وبگاه Moon Nomenclature - Craters (انگلیسی)‎‏ (۸‏ مه ۲۰۰۷)‏.
  • رباعیات حکیم عمر خیام، به کوشش نساء حمزه‌زاده، مقدمه: محمدحسن سیدان، چاپ: شرکت چاپ ابریشم رشت.
  • «ریاضیات»، علم در اسلام، به کوشش احمد آرامتهران: سروش، ۱۳۶۶
  • امینی، حسین، به کوشش: جواد عباسی (۱۳۸۶فلسفه پوچی، کنکاش دانش
  • نوزده مقاله دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، کنگره جهانی بزرگداشت حکیم عمر خیام در سال جهانی ریاضیات (۲۰۰۰ میلادی)، گردآورنده:حسن نظریان، ناشر: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان با همکاری مرکز نیشابورشناسی، اردیبهشت ۱۳۷۹.
  • جبر و مقابلهٔ خیام، ترجمهٔ غلامحسین مصاحب، ۱۳۱۷.
  • تاریخ نجوم اسلامی، نللینو، ترجمهٔ احمد آرام، ۱۳۳۹.
  • استفادهٔ دانشمندان مغرب زمین از جبر و مقابلهٔ خیام، جلال مصطفوی، ۱۳۳۹.
  • خیامی‌نامه، جلال همائی، ۱۳۴۶.
  • علم و تمدن در اسلام، سیدحسین نصر، ترجمهٔ احمد آرام، ۱۳۵۰.
  • نظریهٔ خیام دربارهٔ خطوط موازی، مقاله‌ای در کتاب ریاضیات در شرق، ترجمهٔ پرویز شهریاری، ۱۳۵۲.
  • مقدمه بر تاریخ علم، جلد اول: از هومر تا عمر خیام، جورج سارتون، غلامحسین صدری افشار، ۱۳۵۳.
  • بازسازی نظر خیام دربارهٔ وجود، زهرا مصطفوی، مجله مقالات و بررسی‌ها، شماره ۷۷، ۱۳۸۴.

مقاله‌ها

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]