پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/اجرایی

افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ویکی‌پدیا:قخ/اجرایی)
آخرین نظر: ۲۱ دقیقه پیش توسط Ladsgroup در مبحث وپ:خبررسانی

قهوه‌خانهٔ اجرایی مکانی برای گفتگو پیرامون سیاست‌ها، رهنمودها، قوانین ویکی‌پدیا و نظرخواهی‌های مرتبط است.

میزهای قهوه‌خانه


اجرایی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری محلی برای هم‌فکری و مطرح‌کردن ایده‌های نو دربارهٔ ویکی‌پدیا


فنی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری گفتگو پیرامون موضوعات فنی


گوناگون
آغاز بحثی نو | پی‌گیری مکانی برای گفتگو دربارهٔ مسائل متفرقهٔ مربوط به ویکی‌پدیا که در هیچ زیربخش دیگری نمی‌گنجند یا صفحه‌ای ویژهٔ خود ندارند


درخواست راهنمایی
آغاز بحثی نو | پی‌گیری مکانی برای درخواست کمک در استفاده از ویکی‌پدیا یا پرسیدن هر سؤال متفرقه‌ای که مربوط به ویکی‌پدیا نمی‌شود

سفارتخانه / fa-0 Embassy

محتوای خوب و برگزیده [ویرایش]

گزینش

: اسلیم شیدی ال‌پی ۲کانو جیگورومارشال مدرز ال‌پی ۲رزای موج‌سوارباشگاه فوتبال لیورپولعلی لندی ۲ناتالیا ناریشکیناجودوپرده بکارت کازینو رویالسمفونی سفید، شماره ۲: دختر سفید کوچولوموسیقی راکتزار تمام روسیهاسکای‌فالایوان مخوف و پسرش ایوانجنگ آلبانی و ونیزابوالفتح دیلمیسری مسابقات جهانی پوکرمحاصره شیزرنئاندرتالتزارانقراض نئاندرتال‌هاجون‌ایچیرو تانیزاکیعارف قزوینیآخرین بازمانده از ما قسمت ۱عبدالملک بن مروانتاریخ یعقوبی

: بولتون و پارکشاه غازی رستمگیلانشاهروجاسفر اکتشافی آمونسن به قطب جنوبنبرد تاوتوناوتنپیشتیحماسه گیلگمشجنگ صلیبی هفتمتامکوردتاکدا شینگنسرطان لوزالمعدهپس از طوفان (نقاشی)شوگون

: میراث جهانی روسیهمیراث جهانی اکوادرمیراث جهانی مالتمیراث جهانی لتونیمیراث جهانی امارات متحده عربیمیراث فرهنگی ناملموس در هندفیلم‌شناسی جولین مورمیراث جهانی بلغارستان

:

بازبینی

: باشگاه فوتبال پرسپولیس

: فعل عبارتی در زبان انگلیسیباشگاه فوتبال بارسلوناکرتیرکیوس گوران

: فهرست جایزه‌ها و نامزدی‌های تیلور سوئیفتکتاب‌شناسی رسول جعفریان



اندر احوال نگارخانه

[ویرایش]

درود. برخی از سیاست‌های نوشته یا نانوشته در ویکی‌پدیا وجود دارند که مشخص نیست بر اساس چه منطقی ایجاد شده‌اند. البته خوشبختانه اکثر رهنمودهای ویکی ابدی نیستند و می‌شود با اجماع تغییرشان داد. یکی از این سیاسیت‌ها، در رابطه با وپ:نگارخانه است. احساسی که من تا این لحظه به آن رسیدم این است که گویا کلاً فلسفه نگارخانه در دانشامه، مسئله‌ای مذموم است. ساده‌تر اینکه کاربران از نگارخانه خوششان نمی‌آید! این را از خیلی نشانه‌ها می‌شود حدس زد. واضح‌ترین‌شان اینکه حذف آنها بیشتر از افزودن‌شان رواج دارد. اول اینکه اصل مفهومی که وپ:نگارخانه می‌رساند توصیه به استفاده بهینه و مناسب از تصاویر و نگارخانه است (ویکی‌پدیا ویترین نیست) که درست و منطقی است؛ اما برخی از همکاران برداشت‌های عجیبی از این رهنمود می‌کنند. البته خود رهنمود کلی ابهام دارد. مثلاً می‌گوید «در بیشتر موارد نیاز است به ویکی‌انبار منتقل شوند» (در چه مواردی؟) یا «در برخی از مقالات ویکی‌پدیا، بخش نگارخانه می‌تواند مناسب تلقی شود» (در کدام مقالات؟). سیاست کلی وپ:نگارخانه برای سایر پرونده‌ها نیز صدق می‌کند. چرا اگر انبوهی از تصاویر را به صورت پشت سر هم در بخش‌ها قرار دهیم اشکال ندارد اما یک نگارخانه کوچک اشکال دارد؟ با این حال، خوب است که همانجا اشاره شده که نگارخانه فقط در شرایطی درست نیست که جا و امکان افزودن تصاویر در بخش‌ها نباشد. مخالفت همکاران با وجود نگارخانه تا جایی بود که تا همین چند وقت پیش صفحه وپ:نگارخانه ممنوع داشتیم که استادم جناب @Shahnamk آن را به نبح بردند و شرش را از سرمان کم کردند. یک مدتی بود که خیلی از کاربران با استناد به آن در مقالات دنبال نگارخانه‌ها می‌گشتند تا حذف‌شان کنند! ماجرا در زمینه مقاله‌های برتر (برگزیده و خوب) وارد بعد تازه‌ای می‌شود. در گمخ جناب @Roozitaa به من گفتند استفاده از نگارخانه در این دسته از مقالات ممنوع است؛ چون الگو:رده انبار کار آن را انجام می‌دهد. خب اینجا ۳ سوال پیش می‌آید: 1.اگر برای یک مقاله تصاویر مرتبط زیادی بود اما در انبار صفحه‌ای نداشت (چون پرونده‌ها صد در صد مرتبط نیستتد) چه باید کرد؟ 2. اگر یک مقاله کوتاه باشد و جای استفاده از تصاویر زیاد در آن نباشد اما وجود برخی تصاویر در آن مفید باشد چه باید کرد؟ 3.انبار برخی از مقاله‌ها حاوی ده‌ها یا گاهی صدها پرونده است. قطعاً جز مخاطبان محقق کسی آنها را زیر و رو نخوهد کرد. با این حال، پرونده‌های خوبی هم وجود دارند که برای مخاطبان عام نیز مفید هستند. در چنین شرایطی که گشتن در انبار دشوار است و استفاده از پرونده‌ها مفید، آیا این خوب‌تر نیست که ویرایشگران خود بهترین (یعنی مشهورترین یا باکیفیت‌ترین یا مرتبط‌ترین) پرونده‌ها را از انبار گلچین کنند و به مقاله بیفزایند؟ من در بحث، مقاله انگلیسی افرودیته را مثال زدم که نگارخانه ندارد اما پر شده از نگارخانه‌های فله‌ای در تمام بخش‌ها که چشم خواننده را آزار می‌دهد. به‌راستی شما همکاران کدام حالت را می‌پسندید؟ یک گلچین مشخص در یک بخش یا انبوهی (یا شاید هم اندکی) نگارخانه در هر جای مقاله؟ جدای از این، واقعاً وجود یک نگارخانه چه ضرری به مقاله‌های برتر می‌زند که باعث نقض خوبیدگی یا برگزیدگی آنها می‌شود؟ من نمی‌گویم بیایید در تمام آنها نگارخانه ایجاد کنیم، اما اگر در یک مورد نگارخانه دیدیم ایرادی نگیریم چه می‌شود؟ سخنان بالا را می‌توان چنین خلاصه کرد:

  • وپ:نگارخانه چیزی درباره ممنوعیت نگارخانه در مقالات برتر نمی‌گوید. برخی از ممنوعیت‌های نگارخانه هم (مثل ویکی‌پدیا ویترین نیست) در مورد استفاده از تصاویر نیز صدق می‌کنند.
  • اگر نگارخانه بد است چرا اصلاً وجود دارد؟
  • وجود نگارخانه‌های مناسب چه ضرری برای مقاله‌های برتر ایجاد می‌کند؟
  • اساساً مخالفت کاربر روزیتا یا کاربران هم‌نظر با نگارخانه مطابق کدام یک از رهنمود‌های ویکی‌پدیای فارسی است؟

این مسائل را باید حل کرد و به نتیجه‌ای عقلانی رسید. پاسخ شما مهم است زیرا هم‌اکنون یک مقاله در گمخ درگیر این ماجرا است. گفتن این سخن نیز خالی از لطف نیست که با وجود تمام تاکیدهایی که سال‌ها پیش بر لزوم ساده‌تر کردن پروسه گمخ در اینجا شده همچنان خوبیده کردن یک مقاله می‌تواند به یک هفت‌خوان تبدیل شود. سخت‌گیری‌های غیر اجباری و بعضاً عجیب اینچنین در اینجا نمونه مناسبی در این رابطه است. درصورتی که نیاز ببینید توضیحات بیشتری خواهم داد.𝓕𝓪𝓻𝓱𝓪𝓭۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)پاسخ

  •  نظر: درود احتراما آن تغییر مسیر اشتباه متاسفانه اندیشه عدم نیاز به نگارخانه را ایجاد کرده بود که حذف شد. بنده هم رهنمود فارسی و هم رهنمود انگلیسی را پیش از درخواست نبح بررسی کردم مشخصا برداشت بنده از رهنمود که به درستی و کمی مبهم نوشته شده این است که تا در بخشهای مقاله میتوان یک تصویر مرتبط اضافه نمود نیازی به نگارخانه و یا گنجاندن آن تصاویر در نگارخانه نیست بدیهی است وجود تصویر و متن مرتبط در کنار هم بسیار بهتر است تا وجود آن در نگارخانه اما کجا به نگارخانه حتما نیاز داریم مثلا یک مقاله در خصوص مد داریم بدیهی است که ممکن است متنی در خصوص تغییرات مد یک پوشش در سالهای متوالی داشته باشیم اما میتواند در نگارخانه با زیر نویس نمونه تغییرات مد در سالها را برای مشاهده و درک تفاوت قرار داد بدیهی است که در بسیاری مقاله‌ها بهتر است از نگارخانه بهره گرفت چرا که اصولا به نظر بنده توانایی اندیشه در ذخیره مفهومی از تصاویر بهتر از متن است به همین دلیل است که واژه نامه‌های تصویری عملکرد بهتری دارند. حال بنده شخصا هدف از این بخش را که بدون پیشنهاد خاصی مطرح شده را درک نکردم بهتر است 𝓕𝓪𝓻𝓱𝓪𝓭 گرامی مطلب را با پیشنهاد تغییر خاصی مطرح فرمایند که ماندگار بوده و بتوان در آن به اجماع رسید. با مهر شهنام ک (گفتگو) ‏۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)پاسخ
    @Shahnamk درود استاد گرامی. من هم دقیقاَ همین برداشت شما را از سیاست دارم. من تلاش کردم مسئله را روشن تشریح کرده باشم. مسئله این است که نگارخانه کلاً بخش پرکاربردی در دانشنامه نیست؛ آن جاهایی هم که به کار رفته به قول شما بیشترشان مفید هستند. کلاً وجود نگارخانه بیشتر مفید است تا مضر. اما اصولاً برخی از کاربران ویکی این را نمی‌پذیرند و نگارخانه‌ها را حذف می‌کنند. این تا حد زیادی ناشی از کاستی و ابهام خود سیاست‌هاست. مثلاً چرا باید پیوندی به نام وپ:ممنوعیت نگارخانه هنوز وجود داشته باشد؟ مسئله دیگر هم ادعای کاربرانی چون روزیتا است که مدعی‌اند در مقالات خوب و برگزیده نباید نگارخانه وجود داشته باشد و این مانع خوبیدگی و برگزیدگی است. (بالا پیوند دادم) من هنوز منتظرم بدانم آیا این سخن نظر شخصی هست یا مطابق سیاستی در ویکی می‌باشد؟ و اگر هست چرا؟ برای نمونه نگارخانه این مقاله چه ایرادی دارد که سد راه خوبیدگی آن شود؟ گاهی نمی‌شود تمام تصاویر را در مطالب افزود چون ممکن است با متن مرتبط نباشند یا چینش آن را خراب کنند (مثل مقاله فوق که کم حجم است). در چنین شرایطی وجود نگارخانه ایده بهتری است. اصلاً چرا همچین مسئله ساده‌ای باید مانع خوبیدگی باشد؟ هدف از این بحث پیشنهاد یا تغییر چیزی نیست؛ بلکه خواسته من مدارای بیشتر همکاران با نگارخانه و بازنویسی و رفع ابهام سیاست وپ:نگارخانه است. من به دنبال جا انداختن فرهنگ کنارآمدن با نگارخانه هستم.𝓕𝓪𝓻𝓱𝓪𝓭۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)پاسخ
  •  نظر: با وجود نگارخانه در مقاله‌ها مخالفم چون بی‌دلیل حجم مقاله را افزایش می‌دهد، در رهنمود مربوطِ آمده که تصاویر باید در بین متن و در بخش مربوطِ قرار داده شود و اگر یک عکس مفهوم را می‌رساند از تصاویر اضافه دیگر استفاده نشود.
پاسخ مواردی که کاربر فرهاد در سه شماره ذکر کرده‌اند:
۱. صفحه‌ی موردنظر را در انبار ایجاد می‌کنیم.
۲. اگر با یک تصویر محتوای تصاویر موجود را می‌توانیم منتقل کنیم وقتی وجود یک تصویر در مقاله هرچند آن مقاله کم حجم باشد ایرادی ندارد اگه با یک تصویر نمی‌توانیم،ارجاعی به انبار در مقاله قرار می‌دهیم.
۳. تصاویری که می‌توانیم در بین متن قرار دهیم را قرار می‌دهیم و ارجاعی به انبار در مقاله قرار می‌دهیم، پیدا کردن تصاویر در انبار توسط کاربران عادی هم سخت نیست.Mostafamirchouli (بحث)۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۸ (ایران) ‏۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)پاسخ
  • نکته: درود احتراما من از کاربرانی هستم که کامپیوتر را با کمودور و سیستم عامل بیسیک آن شروع کرد و بعد به داس رسیدم هنوز از cmd برای حل بیشتر مشکلات کامپیوتر استفاده میکنم اینترنت را با ترمینال امولیتور و لینوکس در بی اس اس ها و سپس به لطف دکتر مرآت استاد دانشگاه پزشکی شیراز در راه اندازی اینترنت در این دانشکده، اینترنت حقیقی را در فضای داس مانند (ترمینال) آغاز نمودم شاید جالب باشد پراکسی دور زدن را آنجا آغاز کردیم که به محیط گرافیکی اینترنت دسترسی یابیم اما با مودم دایل آپ یک تصویر گاهی چندین دقیقه برای لود شدن زمان نیاز داشت و مسخره تر گاهی هنگام لود شدن اینترنت قطع میشد! به هر روی این قصه عرض کردم که نبود تصاویر در صفحه‌های وب ریشه در آن زمان دارد بخصوص گالری‌ها چرا که سرعت باز شدن صفحه در آن زمان استانداردی داشت که طراحان باید رعایت میکردند یعنی حدود ۲۴ ثانیه برای هر صفحه! تصاویر باید به کمترین حجم میرسید و یا حتی گاهی نباید وجود می‌داشتند، بعضی رهنمودهای ویکی در آن زمان‌ها تدوین شده و متاسفانه پایدار مانده است. برای تفهیم بیشتر مثالی میزنم روزی فرمانده قرارگاه حفاظت کاخی در حال بررسی نگهبانان بود که مشاهده کرد نگهبانی در میانه حیاط جایی که هیچ چیز مهمی نیست گماشته شده و همواره شبانه روز تعویض میشود پس از بررسی فراوان متوجه شد شاه کنونی در زمان کودکی در آن مکان در حال بازی بوده و پدر تاجدارش احتمالا بدون ذکر دلیل خواستار شده که نگهبانی در آن مکان منصوب گردد پس از آن سالیان دراز هیچ کس به فکر بررسی علت این نگهبانی نیافتاده و همواره نگهبان در لوحه نگهبانی استمرار داشته است، اکنون با توجه به افزایش سرعت اینترنت بدیهی است وجود گالری برای تفهیم مطلب نه تنها ارزنده بوده بلکه با توجه به ظرفیت بالای حافظه بصری بسیار بسیار مفید است. پیشنهاد میکنم این مهم به صورت جدی پیگیری و با بخشی از توضیح‌های بنده در خصوص سرعت اینترنت کم به عنوان دلیل اتخاذ سیاست پیشین در خصوص گالری، موضوع به نظر خواهی رود. با مهر شهنام ک (گفتگو) ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)پاسخ
  • نکته: به گمانم لازم باشد نادرستی یک باور درباره نگارخانه را روشن کنم: نگارخانه حجم مقالات را افزایش نمی‌دهد. این موضوع به سادگی با یک محاسبه اثبات می‌شود. برای مثال، حجم مقاله‌ای که بالا پیوند دادم حدود ۲۹ هزار بایت است؛ در مقابل نگارخانه کوچک آن کمابیش ۵۰۰ بایت حجم دارد یعنی حدود ۲ درصد کل مقاله. نگارخانه مقاله پتر کبیر با ۱۲ تصویر، از نظر اندازه یک نگارخانه متوسط به بالا طلقی می‌شود و این یعنی از خیلی از نگارخانه‌های احتمالی دیگر حجیم‌تر است. حجم آن مقاله (فعلاً) حدود ۱۴۰ هزار بایت است و در مقابل نگارخانه آن کمابیش ۱۵۰۰ بایت حجم دارد یعنی تقریباً ۱.۵ درصد حجم کل مقاله. این یعنی حجمی که چنین نگارخانه بزرگی اشغال می‌کند به اندازه ۳ تا الگوی یادکرد است و افزودن یک بند مطلب به مقاله به مراتب آن را حجیم‌تر خواهد کرد! از این‌رو «افزایش بی‌دلیل حجم مقاله توسط نگارخانه» یک افسانه است و هیچ سندیتی ندارد. بنابراین هیچگونه دلیل فنی برای منع نگارخانه وجود ندارد و کسانی که به هر صورت با آن مخالفت می‌ورزند فقط مسئله را پیچیده‌تر می‌کنند. اینکه «بیایید فقط از روی نیفزودن نگارخانه برویم در ویکی‌انبار صفحه‌ای تازه ایجاد کنیم»، تنها داریم کار را برای خودمان سخت می‌کنیم. همانطور که در بالا گفتم، مشکل مخالفان نگارخانه در ویکی‌پدیا فارسی از روی نفرتی عجیب و ناشناخته است نه براساس رهنمودی واضح. اگر به این حرفم باور ندارید، این خلاصه ویرایش را ببینید. جالب است که کاربر فوق بابت آن ویرایش قطع‌دسترسی هم شده بوده! من نمی‌دانم چندبار دیگر باید شاهد قطع‌دسترسی همکاران بابت این «ضدنگارخانه» بودن‌شان باشیم...𝓕𝓪𝓻𝓱𝓪𝓭 ۲۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۱ (UTC)پاسخ
آن حجمی که شما اشاره می‌کنید، حجم کد مبدأ صفحه است (که در تاریخچه دیده می‌شود). آن حجمی که موضوع بحث است، حجمی است که کاربر باید در مرورگرش بارگیری (دانلود) کند. یک دستور یک خطی برای یک تصویر، که دستورش به کیلوبایت هم نمی‌رسد، می‌تواند باعث شود که کاربر یک تصویر چند مگابایتی را بارگیری کند. — حجت/بحث ۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)پاسخ
@Huji درود. شما را به سخنان جناب شهنام‌ک ارجاع می‌دهم. به قول ایشان دیگر زمان قدیم و دهه ۸۰ و ۹۰ نیست که بیشتر مردم بسته‌های اینترنت چند ده یا چند صد مگابایتی می‌خریدند. ما وارد هزاره جدید شده‌ایم. اینترنت نسل ۵ به دست مردم رسیده و امروزه اکثر مردم از بسته‌های چند گیگابایتی استفاده می‌کنند که این چند مگابایت در مقابل آنها ناچیز می‌نماید. 1.در بیشتر مواقع حجم تصاویر چند مگابایت نیست بلکه فقط یک مگابایت یا کمتر است. 2.این مسئله را باید از دید خوانندگان سنجید. مطابق آمار بیش از ۹۰ درصد خوانندگان ویکی‌پدیا با رایانه همراه (گوشی و تبلت) از آن دیدن می‌کنند. این بدان معناست که آنها می‌توانند در صورت عدم تمایل، بخش نگارخانه را اصلاً باز نکنند‌. اگر هم باز کنند حجم مصرفی به اندازه ابعاد تصاویر است که چون معمولا روی ۲۰۰ یا ۱۸۰ پیکسل قرار داده شده، حتی اگر ۱۰ تصویر بارگیری شود حجم مصرفی ۲ مگابایت خواهد بود:) 3.محض احتیاط، می‌شود قانون وضع کرد که اولاً از تصاویر کم‌حجم‌تر به‌جای تصاویر حجیم استفاده شود و دوماً حجم کل نگارخانه از ۱۰ یا ۱۵ مگابایت بیشتر نباشد. از همه اینها مهم‌تر، اشکالی که در ایراد شما وجود دارد آن است که برای افزودن تصاویر به هر شکلی در مقاله صدق می‌کند. به عبارتی: خوانندگان در هر صورت تمام تصاویری که در مقاله استفاده شده باشد را دانلود خواهند کرد؛ چه این تصاویر تک به تک افزوده شده باشند چه یکجا در نگارخانه باشند! بنابراین این مسئله به خودی خود، نمی‌تواند دلیلی برای ممنوعیت تمام نگارخانه‌ها باشد. همچنین توجه داشته باشید که امروزه اکثر سایت‌هایی که باز می‌کنید حداقل ۱۰ یا ۲۰ مگابایت به اشکال مختلف اینترنت مصرف می‌کنند که به مراتب بیشتر اکثر مقاله‌های ویکی، حتی آنها که کلی تصویر دارند است. امیدوارم توضیحاتم به قدر کافی قانع‌کننده بوده باشد. Atabakjan (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)پاسخ
ویکی‌انبار هوشمندانه کیفیت های مختفلی از یک عکس رو پوشش میده و هیچوقت عکس با کیفیت اصلی یا مبدا در مرورگر کاربر بارگزاری نمیشه. 𝓜𝓲𝓼𝓪𝓷𝓸 ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)پاسخ
من یک نکتۀ پیوستی را یادآوری کنم که نگارخانه به صورت مجزا از مقاله و به صورت یک بخش در پایان مقاله ممنوع است؛ اما می‌تواند چندین تصویر مرتبط با متن را در لا به لای مقاله افزود و این گونه می‌توان تصاویری که بار دانشنامه‌ای دارند را همراه با توضیحات مکتوب ارائه کرد. حتی برای ارائه بیشتر تصاویر در قالب محتوا، الگوهایی نظیر الگو:تصویر چندگانه هم تدارک دیده شده. محک 📞 ۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)پاسخ
@محک درود. ما در اینجا به دنبال راه‌حل‌های جایگزین نگارخانه نیستیم؛ بلکه درباره خود مسئله نگارخانه صحبت می‌کنم. گفتید نگارخانه مجزا ممنوع است؟ می‌شود به رهنمودی که چنین ممنوعیتی را عنوان کرده پیوند دهید؟ Atabakjan (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)پاسخ
 Atabakjan گرامی: گرچه طبق اصل پنجم قوانین وحی منزل نیستند و قابل استثنا و تغییرند؛ لیکن استاندارد ویرایشی و سیاست‌های مربوط به این مورد در ویکی‌پدیا کاملاً جا افتاده و بر پایه مأموریت دانشنامه‌نویسی آن طبع شده است. مکرراً عرض می‌کنم که نگارخانه به طور کامل ممنوع نیست؛ به گونه‌ای که تصاویر نامربوط به محتوای متنی در آن تجمیع شوند و انتهای مقاله را اشغال کند، نامفید و ممنوع است.
خود من چندی پیش در برج گنبد قابوس دلم نمی‌آمد تعداد زیادی از تصاویر را در مقاله نگنجانم و نگارخانه‌ای در انتها قرار دادم که با درخواست ناظران در گمخ آن را حذف کردم (هنوز در بحث هست) منتهی درون همین مقاله یک نگارخانه دیگر هم وجود دارد که اتفاقاً خیلی هم به جا و طبق استانداردهای ویکی است و برای تکمیل محتوای متنی و در راستای آن میانۀ مقاله گنجانده شده. محک 📞 ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۸ (UTC)پاسخ
@محک درود. الان حرف‌تان دوتا شد. در پیام بالا با قاطعیت گفتید: «یادآوری کنم که نگارخانه به صورت مجزا از مقاله و به صورت یک بخش در پایان مقاله ممنوع است» اما در اینجا تکمیل کردیده که: «که نگارخانه به طور کامل ممنوع نیست؛ به گونه‌ای که تصاویر نامربوط به محتوای متنی در آن تجمیع شوند و انتهای مقاله را اشغال کند، نامفید و ممنوع است.» این آخری را درست گفتید و اگر دقت کنید دقیقاً همان حرفی است که در پیام نخست این ریسه گفتم. یعنی اینکه سیاست وپ:نگارخانه می‌گوید تا وقتی جا برای افزودن تصاویر به خود مطالب هست مجزا کردن آنها نادرست است. من نیز کاملاً با آن موافقم. منتها در هیچ رهنمودی نگارخانه به‌طور کامل ممنوع نشده و به این سوال که اگر بین خود مطالب جایی برای افزودن تصویر نبود چه باید کرد؟ نیز پاسخ داده نشده. من هم به اصل پنجم توجه ویژه‌ای دارم. نمی‌دانم این باور ممنوعیت نگارخانه (به هر شکل آن) چگونه و بر اساس چه منطقی صورت گرفته. دیگر زمان قدیم نیست و برخی از سیاست‌ها باید آپدیت شوند. هم من و هم قطعاً شما و تمام دوستانی که کتاب‌خوان هستند می‌دانند که هم در مقالات و هم در بسیاری از انواع کتب، با اینکه ده‌ها یا صدها صفحه مطلب برای افزودن تصاویر میان‌شان وجود دارد، باز بسیاری از نویسندگان در آخر کتاب یک بخش به نام نگارخانه می‌افزایند و باقی تصاویر مدنظرشان را هم در آنجا قرار می‌دهند. چطور در مقالات و کتاب‌ها که به مراتب از ویکی‌پدیا آکادمیک‌تر هستند نگارخانه ایرادی ندارد اما در اینجا ممنوع می‌شود؟! این درحالی است که در کتاب‌ها افزودن نگارخانه (با اینکه رنگی هم نیست) هزینه اضافی ایجاد می‌کند. حال ما اینجا در ویکی از این فرصت که می‌توانیم بدون هزینه، تصاویر باکیفیت و رنگی برای بهبود مقالاتمان استفاده کنیم، خودمان را محروم می‌کنیم. Atabakjan (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)پاسخ
  • @W7070،‏ Hulu2024،‏ میسانو و فرات۱: درود به همه همکاران گرامی فعال. در بحث‌های بالا تقریباً تمام اصل مسئله توضیح داده شده. کمی طولانی ولی خواندنی است. نمی‌دانم تا پیش از این خوانده‌اید یا نه. اما اگر مایل بودید، پس از خوانش کامل توضحیات بنده و پاسخ‌های دیگر دوستان در بالا، نظرتان را راجع به بودن یا نبودن نگارخانه‌ها با دلایلش بیان کنید. Atabakjan (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۵۵ (UTC)پاسخ
    @Atabakjan درود، ترجیح شخصی بنده ذر مقالات این هست که تا حد امکان عکس های مرتبط و بیشتر مرتبط با متن در کنار متن قرار داده شوند. اما گاها نگاره مرتبط است و در متن هم جای خاصی برای آن وجود ندارد. برای مثال در مقاله زمین‌لرزه ۱۴۰۳ کاشمر نگاره مفید است اما در متن اصلی جایگاهی برای چندین نگاره نیست، پس به سادگی نمیتوان نیازمندی به نگارخانه رو زیر سوال برد.
    • در مورد اینکه نگارخانه حجم مقاله را بالا میبرد. ویکی‌انبار و ویکیپدیا هیچوقت تصویر با کیفیت اصلی رو بارگزاری نمیکنن برای کاربر پس جای نگرانی نیست که بگیم با ده تا عکس کاربر ۵۰ مگابایت قراره اینترنتش مصرف بشه.
    • دیدم که نگارخانه در مقالات جنسی محلی بوده که افراد به ترویج مستهجن بپردازن.
    نظر کلی بنده اینه همونطور که معیار دانشنامه ای بودن برای محتوای متنی داریم در مورد عکس ها هم همینطور برخورد کنیم حتی در گالری. در این صورت که هر مقاله حق دارد نگارخانه داشته باشد و صرفا در حد چند عکس با محتوای غیر دانشنامه ای (در مقاله گل رز صرفا دو یا سه عکس با محتوای غیر دانشنامه ای) داشته باشد. و نگاره هایی قرار بگیرند که توانایی قرار گرفتن در متن اصلی رو نداشته باشه. 𝓜𝓲𝓼𝓪𝓷𝓸 ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۲ (UTC)پاسخ
    @میسانو درود. کاملاً حق با شماست. گاهی فضای مناسبی برای افزودن تصاویر در متن مقاله وجود ندارد و در این شرایط نگارخانه مفید است. دانشنامه‌ای بودن تصاویر هم باید حتماً به عنوان یکی از معیارها لحاظ شود. و الا ممکن است شاهد افزودن انبوهی نگاره بی‌ربط و نامفید باشیم. Atabakjan (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)پاسخ
    @Khosrowparwiz: درود خسروپرویز عزیز. آیا شما هم مایل هستید نظرتان را درباره پیام بالا بیان کنید؟ Atabakjan (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۳ (UTC)پاسخ
    درود بر شما @Atabakjan
    سپاس از اینکه من را قابل دانستید که نظر خودم را به عرض خوانندگان برسانم. تمام نظرات را خواندم به نظرم ایده موافقان نگارخانه، وارد است. ایجاد نگارخانه برای تصاویری که امکان جای دادن آنها در متن نیست باعث انتقال بهتر مفهوم و البته پربارتر شدن ویکیپدیا خواهد شد.(یک نمونه اینکه تصویری که من فکر میکنم نمی توان در متن گنجاند را در نگارخانه میگذارم و کاربر حرفه ای تری که به موضوع مقاله نیز مسلط تر است جای بهتری برای آن در متن پیدا میکند و از نگارخانه بر میدارد و در پاراگراف مربوطه می گذارد و شاید به همراهش توضیحات جدیدی که عکس را برای قرار دادن در میان متون مقاله مناسب تر می کند بگذارد!!!) بنابراین وجود یک نگارخانه اصولی که به خواننده برای درک بهتر مطلب کمک می کند، دلیلی بر رتبه بندی کمتر یک مقاله نمی تواند باشد. Khosrowparwiz (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)پاسخ
    @Khosrowparwiz: شما از همکاران صادق و همواره بی‌طرف ما هستید. معلوم است که شما را قابل می‌دانیم! سپاس از اینکه نظر دادید. Atabakjan (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۲۳ (UTC)پاسخ

احیای حذف سریع

[ویرایش]

در وپ:احیا (و شاید جاهای دیگر نیز)، برای احیا کردن مقاله‌ای که حذف سریع شده، خواسته‌ایم که کاربر از مدیر حذف کننده درخواست احیا را دنبال کند. همان‌طور که می‌دانیم ویکی‌بان‌ها نیز دسترسی حذف دارند و این دسترسی‌شان موقتی و بقای آن بر پایهٔ تمدید است؛ لذا در مرحلهٔ اول «مدیر حذف کننده» اصطلاح دقیقی نیست و در مرحلهٔ بعد دارندهٔ دسترسی اعم از مدیر یا ویکی‌بان یا نقش‌های دیگری که این مجوز را دارند ممکن است در زمان درخواست احیا دسترسی یا شرایط لازم را به هر دلیلی نداشته باشد. در کل این نیازمندی که گذاشته‌ایم به‌نظر می‌رسد ذاتاً نیاز نبوده که الزام‌آور درنظر گرفته شود و اگر حذفی سریع انجام گرفته باشد احیای آن توسط مدیر دیگری نیز تصمیم پیچیده‌ای نخواهد بود و محدود کردن آن به مدیر صادر کنندهٔ کنش نیز مزیت قابل توجهی در پی نخواهد داشت. Alfa80 (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)پاسخ

سایبُرگ

[ویرایش]

درود بر همگی. من به‌تازگی مقاله «سایبورگ» را به سایبرگ منتقل کردم. دلیلم این بود که وقتی اولین بار در کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱ به این واژه برخوردم، saiburg خواندمش ولی وقتی دیدم ترکیب cybernetics و organism هست، حقیقتاً جا خوردم و مقاله را منتقل کردم. اینکه این جملات را می‌نویسم، به این دلیل است که پس از انتقال، انقدر دیدم که نام سایبرگ به صورت بورگ در مقاله‌های دیگر و نیز منابع اینترنتی آمده، به درستی کارم شک کردم. نظر شما چیست؟ مثلاً اینکه بی‌بی‌سی در [[۱]] و بیشتر منابع دیگر می‌گویند سایبورگ، ولی [[۲]] و منابع کمتری می‌گویند سایبرگ؟ چه باید کرد که کسی مانند من اشتباه نخواند؟ لطفاً نظر بدهید. با احترام The.shahab (بحث) ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)پاسخ

@The.shahab درود، معیار در ویکیپدیا اسم رایج هست و نه اسم اصلی یا درست یا قید شده در منابع کتابی، صرفا نامی که در جامعه رایج باشه از همون استفاده میشه. برای مطالعه: ویکی‌پدیا:رایج. 𝓜𝓲𝓼𝓪𝓷𝓸 ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۱:۴۳ (UTC)پاسخ
@میسانو: اشتباه می‌کنید. معیار وپ:رواج بر اساس رواج «در جامعه» نیست، و مشخصاً گفته که منظور از رواج گسترده، رواج گسترده بر طبق منابع معتبر است.
اگر چه بی‌بی‌سی فارسی در این زمینه منبع خیلی معتبری نیست، اما آنچه من در متون دیگر اینترنتی و چاپی دیده بودم هم همیشه «سایبورگ» بوده‌است. «و» در فارسی چند صدا دارد، از جمله صدای کشیده مثل «بوق» و صدای کوتاه مثل «خود». «سایبورگ» قرار است با صدای کوتاه خوانده شود.
@The.shahab: پیشنهاد من آن است که انتقالی که دادید را خنثی کنید. — حجت/بحث ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۳۸ (UTC)پاسخ

راهکاری برای ویرایش خودکار سن اشخاص زنده هر سال یکبار

[ویرایش]

درود. به تازگی در مقاله مرتضی عقیلی متوجه شدم با آنکه متولد سال 1323 خورشیدی است جلویش در پرانتز نوشته 79 سال (ماه تولدش هم شهریور است). بنابراین آن را به 80 ویرایش کردم.

اما اینکه بیاییم هر سال همه مقالات اشخاص سرشناس زنده را بگردیم و سنشان را با توجه به سال تولدشان به روز کنیم عملا غیر ممکن است و قطعا بسیار مقالاتی مانند همین مرتضی عقیلی یافت می شوند که با گذشت ماه ها از تاریخ تولدشان سنشان به روز نشده است. حتی تک و توک هم پیدا می شوند که دو سال گذشته و بروزرسانی نشده.

بنابراین می خواهم در صورت امکان پیشنهاد دهم رباتی درست شود یا هر راهکار دیگری اتخاذ گردد تا به طور خودکار سن اشخاص سرشناس زنده را در مقالاتشان سالی یک بار به روز کند. Aminabzz (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳ (UTC)پاسخ

سلام @Aminabzz. از {{تاریخ تولد و سن}} استفاده کنید. ‏—NightD ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)پاسخ
تشکر. اما این هم مستلزم آن است که بین هزاران مقاله مربوط به اشخاص سرشناس زنده بگردیم و ببینیم در کدامها سن ایراد دارد تا با این ابزار رفعش کنیم. چیزی که واقعا ممکن به نظر نمی رسد. پیشنهاد من این بود که همه این مقالات به طور خودکار مورد ارزیابی و ویرایش قرار گیرند. Aminabzz (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)پاسخ
پینگ را فراموش کردم. واقعا چرا پینگ لازم است؟ @Nightdevil Aminabzz (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)پاسخ
@Aminabzz: اگر راهی وجود داشت که به طور خودکار، تمام مقاله‌های مذکور ارزیابی شوند و عدد سن در آن‌ها یکی زیاد شود، در آن صورت همان روش خودکار می‌توانست استفاده شود تا به جای عدد سن، دستور {{تاریخ تولد و سن}} به کار گرفته شود. مشکل همان «خودکار» بودن قضیه است. — حجت/بحث ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)پاسخ
@Aminabzz: پس از نوشتن پاسخ بالا، کمی بیشتر فکر کردم و یک راه حل به ذهنم رسید. ممکن است بشود با کمک ربات + ویکی‌داده این‌ها را درست کرد. بگذارید بیشتر بررسی کنم. — حجت/بحث ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)پاسخ
@Huji با این روش ممکن نیست حتی مقالاتی که سن در آنها صحیح است هم ویرایش شوند؟
لازم است به ربات گفته شود فقط آنهایی که سنشان غلط است را ویرایش کن. حالا خودش باید بر اساس فاصله دو تاریخ، محاسبه کند.
این سن غلط در دو حالت رخ می دهد: یا از تولد گذشته اما سن بروز نشده، یا آنکه روز و ماه تولد هنوز نرسیده ولی سن به خاطر عدد سال تغییر کرده.
مثال ۱: فلانی متولد ۱۲ آبان ۱۳۶۰ است. اگر تاریخ روز ۲۰ آبان ۱۴۰۳ باشد و سن او ۴۲ نشان داده شود این غلط است.
مثال ۲: فلانی متولد ۱۲ آبان ۱۳۶۰ است. اگر تاریخ روز ۱۴ مهر ۱۴۰۳ باشد و سن او ۴۳ نشان داده شود این نیز غلط است. Aminabzz (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۴ (UTC)پاسخ
ایدهٔ من آن است که اساساً تمام سن‌ها را (چه درست و چه غلط) تبدیل کنیم به روشی که بر اساس تاریخ تولد و مرگ محاسبه می‌شود و همیشه درست خواهند ماند. — حجت/بحث ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۲۵ (UTC)پاسخ
البته تاریخ مرگ اینجا کارایی ندارد. چراکه افراد به محض فوت، یکبار که مقاله‌شان دستی ویرایش شود دیگر هیچگاه به ویرایش سن نیاز پیدا نخواهند کرد.
مسئله با افراد زنده است. Aminabzz (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۰۴ (UTC)پاسخ
@Huji موافق میتونم کمک کنم ربات رو طراحی کنیم. 𝓜𝓲𝓼𝓪𝓷𝓸 ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)پاسخ

اضافه نمودن یک بند به رهنمود ادغام

[ویرایش]

درود به صورت پیش فرض چنین است که هنگام ادغام، کاربران پیش کسوت‌تر مقاله جدید را در مقاله قدیمی‌تر ادغام می‌کنند و این نکته را رعایت میفرمایند که مقاله قدیمی‌تر باقی مانده و در صورت نیاز مقاله جدید پس از ادغام به تغییر مسیر تغییر یابد بدیهی است اینکار باعث می‌شود بهانه برای حذف مقاله قدیمی و ایجاد مقاله جدید به نام کاربران دیگر به دست نیاید. اما من این موضوع را به صراحت در رهنمود وپ:ادغام ندیدم لذا پیشنهاد میکنم این نکته به رهنمود مربوطه اضافه شود تا هم استاندارد به صورت رهنمودی ایجاد و همچنین مقاله‌ها مستند به تاریخ و ساعت ایجاد محترم نگاه داشته شوند. خواهشمند است نظر خود را برای تبادل نظر در ایجاد یک نظر خواهید مطرح فرمایید. با مهر شهنام ک (گفتگو) ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)پاسخ

  •  نظر: قدیمی و جدید ملاک نیست. بسته به دلیل ادغام، ممکن است یک صفحهٔ بسیار قدیمی حتی در یک صفحهٔ جدید ادغام شود. برای مثال، اگر دو مقاله با موضوع یکسان وجود داشته باشند، بهتر است آن که عنوان بهتر و مناسب‌تری دارد بماند و دیگری در آن ادغام شود و تغییرمسیر داده شود. برای حفظ تاریخچه (که مستقیماً با حق تکثیر مرتبط است) تغییرمسیر نباید حذف شود و در صورت امکان تاریخچه‌ها نیز باید ادغام شوند. ادغام تاریخچه‌ها کاری فنی است که در حیطه اختیارات مدیران است. در مواردی که برای مثال اجتماع تصمیم می‌گیرد که یک مقاله با موضوعی جزئی، در یک مقاله با موضوعی کلی‌تر ادغام شود، عملاً قدیمی یا جدید بودن مقاله نمی‌تواند ملاک باشد چون ملاک اصلی، موضوع مقاله است و نه تاریخ ایجاد آن. بنابراین با این که چیزی با مضمون پیشنهادی که جناب شهنام مطرح کردند، به صفحهٔ ویکی‌پدیا:ادغام صفحه‌ها افزوده شود، مخالفم. چرا که باعث می‌شود این اشتباه که برای انتخاب هدف ادغام به تاریخ ایجاد صفحه‌ها استناد می‌شود، رسمیت پیدا کند که صحیح نیست. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۲ (UTC)پاسخ
  • به نظرم زمانی که دلیل ادغام یکسان بودن موضوع دو مقاله است، شایسته تر این است که مقاله جدیدتر در قدیمی تر ادغام شود... چرا؟ چون ما عنوان مقالات را با انتقال تغییر می دهیم و محتوای مقالات را هم با ویرایش کردن می توانیم اضافه یا کم کنیم؛ کاربری که مقاله جدید را ساخته می توانسته به همین صورت مقاله قدیمی را بهبود ببخشد. MJXVI ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)پاسخ
    @MJXVI: یعنی «می‌تونستی فلان کار رو بکنی، به ما چه که نکردی، ما تنبیهت می‌کنیم»؟ نفس کار شاید درست باشد (آن هم نه در همهٔ موارد)، اما استدلال درست نیست. فرض را نباید بر سوءنیت گذاشت، شاید کاربر واقعاً متوجه وجود آن مقالهٔ قدیمی نشده، دلایل زیادی هستند که می‌توانند باعث ایجاد مقالهٔ موازی شوند. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۴۲ (UTC)پاسخ
    @MJXVI: فرض کنید در سال ۲۰۰۹ یک کاربر یک مقالهٔ خرد در مورد موضوعی ساخته که به میان‌ویکی وصل نشده است. امسال شما می‌آیید مقالهٔ همان موضوع را از ویکی‌پدیای انگلیسی ترجمه می‌کنید و به میان‌ویکی هم وصلش می‌کنید. از آنجا که آن‌یکی مقاله را ندیده‌اید، اشتباهی هم از شما سر نزده است و با حسن نیت آن مقاله را ساخته‌اید. مقالهٔ شما کمی بیشتر از مقالهٔ خرد است و دو یا سه منبع هم دارد. آیا آن «شایسته تر این است» که فرمودید اینجا هم مصداق پیدا می‌کند؟ {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۴۵ (UTC)پاسخ
@Jeeputer من اصلا چنین منظوری (فرض بر سوءنیت کاربران/حذف مقاله جدید کاربر به عنوان تنبیه) نداشتم و فکر نمی کردم اینطور برداشت شود. فرمایشتان کاملا درست است. گویا چیزی که گفتم در همه شرایط جوابگو نیست. MJXVI ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)پاسخ
@MJXVI: سوءتفاهم نشود. من هم منظور و برداشتم این نبود که شما چنین منظوری داشته‌اید. فقط خواستم به‌طور واضح بگویم که اشکال آنچه گفتید کجاست. سربلند باشید. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)پاسخ

پیوندهای پیشنهادی

[ویرایش]

درود. چرا آن ابزار ماشینی که پیوندهای پیشنهادی را به کاربران نشان می‌دهد، روی مقالات خوب و برگزیده هم کار می‌کند؟ مگر غیر از این است که آن دسته از مقالات پیشتر پیوندهای لازم را خورده‌اند و بازبینی هم شده‌اند؟ بارها شده شاهد خنثی‌سازی همیشگی ویرایش‌های این ابزار روی آن مقالات بوده‌ام. همچنین این ابزار پیوندهای تکراری را هم به مقالات می‌افزاید که نقض آشکار خود رهنمود وپ:پیونددهی می‌باشد. اصلاً چنین ابزاری واقعاً به درد دانشنامه می‌خورد؟ افزودن یکی دوتا پیوند چه کمکی به گسترش و بهبود دانشنامه می‌کند؟ Atabakjan (بحث) ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۷ (UTC)پاسخ

@Atabakjan: سلام. از طریق جذب کاربر فعال می‌تواند به‌طور غیر مستقیم به گسترش و بهبود دانشنامه کمک کند. اصلاً مقصود از راه‌اندازی ویژگی ویرایش‌های پیشنهادی هم ظاهراً همین بوده است: افزایش کاربران فعال و علاقه‌مند به مشارکت. در هر صورت امکان غیرفعال کردن پیشنهادها در مقاله‌های خوب و برگزیده و فهرست‌های برگزیده وجود دارد. این مقاله‌ها را مستثنی کردم. اگر مخالفتی منطقی ابراز شد، ویرایشم را برمی‌گردام. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۵ (UTC)پاسخ
@Jeeputer مسئله فقط برای مقالات خوب و برگزیده (که البته باید زودتر مستثنی شدنشان پیگیری می‌شد) نیست. اینکه هدف راه‌اندازی این سیستم چه بوده است و اینکه دقیقاً چقدر موفق بوده باید به‌طور جدا لحاظ شود. همچنین موفقیت آن باید از دید ثمره‌اش برای گسترش دانشنامه بررسی شود. البته من منکر اینکه این سیستم کاربران تازه‌وارد را جذب خود می‌کند نیستم؛ ولی اینکه آن دسته از کاربران به‌خاطر این ویژگی «فعال» هم هستند، قابل اثبات نیست و اصلاً ربطی به هم ندارند. 1.کاربری که مشتاق ویرایش در ویکی باشد، به همچنین بهانه‌هایی نیاز ندارد. با ویرایش خودجوش در مقاله‌ها هم کارش را انجام می‌دهد. 2.میزان فعال بودن کاربر به اندازه رغبت او بستگی دارد و نه چیز دیگر. هیچ‌جوره نمی‌توان اثبات کرد این ویژگی «کاربر جدید» یا «کاربر فعال» (یا «کاربر جدید فعال») به دانشنامه می‌بخشد. 3.این ویژگی افزودن دو سه تا پیوند، به دلیل ساده و راحت بودنش کاربران تازه‌وارد را مشغول می‌کند. اما کمکی به بهبود مقالات و گسترش دانشنامه نمی‌کند. 4.همانطور که در بالا گفتم، اتفاقاً در برخی موارد این سیستم رهنمودهای دانشنامه را نقض می‌کند. شاید بودن این ویژگی یک معضل نباشد (یا اگر هست مشکلاتش احساس نشود) اما ضرر آن از خیرش بیشتر است. اگر بخواهید نمونه‌هایی از نقض رهنمودهای این ویژگی را بیان کنم؟ Atabakjan (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)پاسخ
@Atabakjan: متوجه نقض شیوه‌نامه‌ها به‌واسطهٔ پیشنهادهای این ابزار هستم. اما به دلیل نقض آن‌ها توسط تازه‌واردان هم فکر کرده‌اید؟ اصلاً بگذارید سؤال بهتری بپرسم؛ آیا تاکنون خودتان از آن استفاده کرده‌اید؟ اگر نکرده‌اید، مختصراً توضیح می‌دهم که این ابزار سه پیوند را به کاربر پیشنهاد می‌دهد. کاربر خودش انتخاب می‌کند که کدام پیوندها مفید، و کدام پیوندها نامناسب هستند و آن‌هایی که به‌عنوان مفید علامت زده، به صفحه افزوده می‌شوند. اگر کاربر پیوند مفید را تشخیص نمی‌دهد، ضعف از ابزار نیست، ضعف از خود کاربر هم نیست چون تازه‌وارد و ناآگاه است. ضعف از جامعه است که به‌جای راهنمایی کاربر و آموزش او، و توجیه او در خصوص شیوه‌نامه‌ای که دارد نقض می‌کند، چماق را برمی‌دارد و اول کاربر را ضربه فنی می‌کند و بعد هم می‌خواهد به جان ابزار بیافتد. شاید از این مورد آگاه نباشید، اما قبلاً هم کاربران به آنچه شما به آن اعتراض دارید، اعتراض کرده‌اند و نتیجه‌اش هم شد ایجاد الگوی الگو:راهنمای پیوندهای پیشنهادی که با استفاده از ابزار اعلان به کاربران می‌توانید در بحث کاربران تازه‌وارد قرارش دهید. این که می‌گویم ابزار به جذب کاربر جدید و فعال کمک می‌کند، صرفاً وابسته به خود ابزار نیست، به عملکرد من و شما و رویکردمان نسبت به تازه‌واردان هم وابسته است. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)پاسخ
@Jeeputer پس بنا بر توضیحات شما، این سیستم واقعاً قوانین را نقض می‌کند و در عین حال نقشی هم در جذب کاربر ندارد! اینکه قصور از ما چماق به دست هاست به هیچ عنوان دلیلی برای توجیه بودن این ابزار نیست. البته اینکه مشکل از چماق ماست هم اصلاً درست نیست. تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا این سیستم سالهاست ایراد دارد و درست بشو نیست؟ مشکل دقیقاً آن جایی است که اجازه می‌دهیم آن کاربر تازه‌وارد که هنوز با رهنمودها آشنایی ندارد، ابزار براند و پیوند بیفزاید! خب معلوم است این وسط پیوندها اصولی نخواهند بود. بله نباید هم از تازه‌واردان انتظار پیوند درست داشت! حتی خود من ماه‌ها طول کشید تا شیوه درست استفاده از پیوندهای زیرعنوان و تغییرمسیرها را یاد بگیرم. وپ:پیونددهی می‌گوید:

همیشه پیش از پیونددهی از خودتان بپرسید که آیا خواننده برای فهم بهتر مطلب مقاله، نیازی به خواندن این مقاله که می‌خواهم بدان پیوند دهم دارد یا نه؟ // از پیوندهایی استفاده کنید که به حرکت در میان صفحه‌ها و فهم مطالب کمک می‌کند.

همین دو عبارت به وضوح نشان می‌دهد که درست پیونددهی در ویکی‌پدیا برای خودش یک هنر است که به میزان درک ویکی‌پدیایی کاربر بستگی دارد. رسیدن به این هنر به‌جز پشت سر گذاشتن حداقل ماه‌ها تجربه ممکن نیست. بنابراین، اینکه هربار وقتی تازه واردان پیوندهای غیراصولی افزودند ما بیاییم با ابزار اعلان تذکر دهیم، بی‌فایده است و حتی در صورت درس گرفتن تازه واردان فعلی، تازه واردان آینده دوباره با خرابکاری تشریف خواهند آورد. باید جلوی عامل شروع این ماجرا را گرفت نه اینکه با ابزار اعلان به بحث تازه‌واردان از همه‌چی بی‌خبر حمله‌ور شد. یک مسئله دیگر تبعات وجود این ابزار است. گاهی یک کاربر خرابکار مثل این می‌آید و ۱۰۰۰ بار با این ابزار پیوندهای اشتباه می‌افزاید و حتی پس از قطع‌دسترسی، خرابکاری‌های او در مقالات باقی خواهد ماند و ممکن است هیچگاه اصلاح نشود. سخنم را تکرار می‌کنم: این ابزار ناقص رهنمودهای ویکی‌پدیاست و فایده‌ای برای دانشنامه ندارد و مثل نمونه‌های ارائه شده، بودنش بیشتر ضرر به همراه دارد. پیشنهاد می‌کنم یک نظرخواهی با کاربران ایجاد و این مسئله را از آنها نیز پرسش کنیم. Atabakjan (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)پاسخ
خیر، سخنم مصادره به مطلوب شد. از نظر من خود ابزار نقض نمی‌کند، عرض کردم «به‌واسطهٔ پیشنهادهای این ابزار». اگر می‌خواهید ابزار غیرفعال شود، باید اجماع بگیرید، این بحث بی‌فایده است چون نه شما با حرف من قانع می‌شوید و نه من با حرف شما. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)پاسخ

افزودن تبصره به ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی

[ویرایش]

سلام. دوستان من توصیه می کنم در بالای صفحه ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی به کاربرهای ویکی پدیای فارسی توصیه کنید از هوش مصنوعی گوگل (جمینی) و ماکروسافت (چت جی پی تی) و یک هوش مصنوعی چینی (اسمش الان یادم نیست ولی تازه رقیب جدی آمریکایی ها شده) برای یافتن معادل فارسی کلمات استفاده کنند، اگر هوش مصنوعی جواب نداد، بیایند اونجا بپرسند. Hulu2024 (بحث) ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)پاسخ

هوش مصنوعی کلا منبع معتبری نیست؛ در نتیجه توصیه آن برای برابریابی درست نیست. ایجاد ویکی‌پدیا:مدل زبانی بزرگ (en) میتواند مفید باشد.--‏ SunfyreT ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)پاسخ
@Sunfyre منظورم اینه که هوش مصنوعی می تونه کمک کنه ... مثلاً در نوع ریشه شناسی اسامی و معادل سازی اسم خارجی ها با الفبای فارسی (که از عربی گرفته شده). من گاهی نمی دونم اسامی نروژی و فنلاندی و سوئدی و آلمانی چطوری تلفظ می شوند و چگونه در فارسی نوشته می شوند، برای همین به هوش مصنوعی رجوع کردم تا بتوانم طرز صحیح نام آنها با خط فارسی را یاد بگیرم. اگر هوش مصنوعی الان اشتباه می کنه، در چند ماه یا چند سال آینده به نظرم اون قدر پیشرفت خواهد کرد که بتونه حتی کلمه جدید هم بسازه. Hulu2024 (بحث) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۱ (UTC)پاسخ
@Hulu2024: ارجاع کاربران به نرم افزارهایی که برای اهداف تجاری از آنها استفاده می‌شود در ویکی‌پدیا درست نیست. ارادتمند WASP ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)پاسخ
@Sunfyre فعلاً نسخه رایگان ارائه دادند ... من بعضی از ترجمه هام رو می دم به اونها انجام بدهند ... چون برخی نویسنده ها از کلمات تخصصی در انگلیسی استفاده می کنند که یا تو دیکشنری نیست، یا منظور را نمی رساند. فعلاً تا رایگانه استفاده کنید، که بعداً پشیمان نشوید. Hulu2024 (بحث) ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۵ (UTC)پاسخ
  • @Hulu2024 ما زبان‌مان مو درآورد که به تازه‌کاران بگوئیم ترجمه ماشینی و رباتیک نکنید، آن وقت شما می‌گوئید از هوش مصنوعی استفاده کنید؟ دیدم در وپ:دبف هم ذیل برخی درخواست‌ها نوشته‌اید بروند از هوش مصنوعی استفاده کنند. ترجمه‌های رباتیک، ترجمه‌های درستی نیستند. ممکن است با یک درک کلی از مطلب کمک کنند، اما اغلب ناشیوا و تحت‌اللفظی (بدترین نوع ترجمه) هستند. «ترجمه»، برگرداندن ساده یک کلمه به کلمه‌ای دیگر بین دو زبان نیست. برای ترجمه صحیح، باید مسائل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و غیره را هم مد نظر داشت. اصطلاح محاوره‌ای «جیگرتو بخورم» را اگر ترجمه رباتیک کنید، حتی با هوش مصنوعی، معادل صحیحی به‌دست نمی‌دهد، چون آن معنایی را که در فرهنگ ما دارد، در فرهنگ غربی ندارد. عکسش هم صادق است. این توصیه شما باعث می‌شود، افراد کیلوبایت‌ها مطلب را درون Google Translate یا هوش‌های مصنوعی بزنند و نتیجه را با یک کلیک در ویکی‌پای کپی/پیست و ذخیره کنند. بعد ده‌ها نفر باید ساعت‌ها وقت بگذارند ترجمه را تصحیح کنند. Tisfoon (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۴۱ (UTC)پاسخ
    @Tisfoon آقا هوش مصنوعی خیلی بهتر از گوگل ترنسلیت ترجمه می کنه... شما چند بار تا حالا امتحان کردید ؟ Hulu2024 (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۴۵ (UTC)پاسخ

راهنما ساختن برای کاربرهای تازه وارد

[ویرایش]

بهترین راه برای آموزش کاربران تازه وارد چیست؟ ویدیو ساختن یا استفاده از اسکرین شات صفحات ویکی به همراه علامت گذاشتن روی این اسکرین شات ها (مثل دفترچه کاتالوک کالاها که دستورالعمل را به همراه تصویر آموزش می دهند)؟ چون من داشتم ویدیویی از متا می دیدم که آموزش به همراه زیرنویس می داد، پیش خودم گفتم زیرنویس فارسی برایش بگذارم تا کاربرهای ایرانی هم استفاده کنند، ولی دیدم محیط ویکی پدیا تغییر الگوریتمی کرده بود و اون ویدیو باید Update می شد. یعنی هر چند ماه یا چند سال یک بار باید دائمً ویدیو بسازیم. به نظر شما به صرفه ترین راه کدام است؟ Hulu2024 (بحث) ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۰۸ (UTC)پاسخ

اجماع و نظرخواهی برای حذف آبادی‌های غیرقابل توجه در ایران

[ویرایش]

درود، میخواهم درخصوص مقالاتی مانند موتور احمد فاضلی، موتور علی امیری و موتور غلام عزیزی صحبت کنم. تعداد بسیار زیادی از اینگونه مقالات در ویکی‌فارسی وجود دارد که نه منبعی دارند و نه مطلب قابل توجهی؛ و نه اصلا قابل تایید پذیریست که چنین جایی واقعا وجود دارد یا خیر و آمار جمعیتی که در مقالات ذکر شده از کجاست؟

اغلب (یا شاید تمام) این مقالات به عنوان مرجع به ویکی انگلیسی ارجاع داده شدند، حال آنکه این مقالات در ویکی انگلیسی نیز وجود ندارند. ۴ سال پیش اجماعی در این خصوص در ویکی انگلیسی انجام گشت (لینک) که در آن ۱۳۱۵۷ مقاله به این شکل حذف شد.

خلاصه این اجماع به این صورت بود:

  • کاربر Carlossuarez46 حدود ۷۰,۰۰۰ مقاله درباره مکان‌های ایران بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ ایجاد کرده است.
  • از این تعداد، بیش از ۵,۵۰۰ مقاله مربوط به آبادی‌های غیرمسکونی بوده‌اند.
  • این مقالات بدون تأیید قبلی و به صورت نیمه‌خودکار ایجاد شده‌اند.
  • بسیاری از این «آبادی‌ها» در واقع چاه، مزرعه، ساختمان منفرد یا حتی پمپ بنزین بوده‌اند.
  • اکثر این مکان‌ها قابل توجه (Notable) نیستند.
  • منابع استفاده شده ناکافی و نادرست بوده‌اند.

من فکر میکنم که حتی بدون استناد به وجود نداشتن این مقالات در ویکی انگلیسی، با در نظر گرفتن عدم تاییدپذیری و فقدان منبع میتوان این مقالات را حذف کرد. اما در این خصوص باید اجماعی صورت گیرد.

روی دیگر سکه

[ویرایش]
  • قبلا در این خصوص اجماعی در ویکی فارسی صورت گرفته و این مناطق، سرشناس شناخته میشوند (اینجا)
  • استناد تمامی این مقالات، یا تنها به ویکی انگلیسی است، یا به این دو منبع از اطلاعات جمعیتی ۱۳۸۵ تا ۹۵ (اینجا)


نکته: همانطور که در وپ:روستا آمده، «همهٔ روستاها (ولی نه تمام آبادی‌ها) فارغ از ملاحظات جمعیتی سرشناس هستند.» اما مشکل آنجاست که در این دو منبع که آوردم، و تمام مقالات به آنها استناد کردند، این مناطق به عنوان آبادی آمده‌اند و نه روستا. بسیاری از مقالات هم (حداقل همین سه موردی که مثال زدم) اصلا در منابع نیستند و هیچ‌کجا جز ویکی‌پدیا اسمی از آنها وجود ندارد (تاجایی که من گشتم)، نه سایت آمار و نه نقشه.

پیشنهاد من

[ویرایش]

در نهایت پیشنهاد من این است که تمام مقالاتی که تنها به ویکی انگلیسی استناد دارند، بعد از مطابقت با آمار مرکز آمار، حذف دسته جمعی شود. لطفا نظر خود را بنویسید یا اگر نکته‌ای را جا انداختم که این مناطق مسکونی را سرشناس میکند بگویید. ارادتمند WASP ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)پاسخ

  •  نظر: @WASP-Outis حسن توجه و تدارک جامع و دقیق شما برای طرح و اجرای این نظرسنجی شایسته تقدیر و سرمشق است. موارد مشخصی که مثال آورده اید، از نظر من هر ۳ قابل حذف هستند. اما در مورد حذف دسته جمعی همه مقالات مشابه، هنوز اطمینان ندارم.
اربابی دوم (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۲۰ (UTC)پاسخ
@Sunfyre: با فرض اینکه همان مقالاتی که در خط اول گفتم سرشناسی نداشته باشد، منظورتان کدام فهرست مادر است؟ البته که مشخص نیست آیا واقعا این مکان ها وجود دارند یا خیر ارادتمند WASP ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۲۲ (UTC)پاسخ
  • تا آمارنامه‌های جمعیتی را ندیده باشید، متوجه سختی کار نمی‌شوید./ بعضی مراتع، کارخانه‌ها، واحه‌های بیابانی، کوره‌ها، شهرک‌ها و... به عنوان «آبادی» در آمارنامه وجود دارد و جمیع روستاهای کشور نیز همین عنوان «آبادی» را به خود دارند./ روستاهایی هستند که فقط در یک سال از آمارنامه هستند و سال بعد و قبل نامشان نیست. روستایی داریم یک سال جمعیت دارد و یک سال صفر است. مرتع و کوره و کارخانه و مرغداری و مزرعه با جمعبت بالا هم داریم... همه این‌ها به کنار، ملاکی نداریم که کدام عنوان در آمارنامه روستای واقعی است و کدام یکی مثلاً مزرعه است؟ مثلاً برای استان گلستان می‌خواستم مزرعه‌ها را از لیست حذف کنم، دیدم شهر نسبتاً بزرگی هم هست با پیشوند مزرعه: مزرعه کتول! یعنی حتی از روی اسم هم نمی‌شود تمیز داد که بگوییم فی‌المثل هرچه پیشوند مزرعه دارد، روستا و نقطه مسکونی نیست... نتیجه‌گیری شخصی بنده: ملاک ایده‌آلی که بشود همه داده‌ها را به یک چوب راند، وجود ندارد. گشتیم نبود؛ نگرد نیست :) محک 📞 ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۳ (UTC)پاسخ
@محک: سپاس از شما، متوجه صحبت شما هستم. اما حالا با این حجم از مقالات که بدون منبع هستند و قابلیت اثبات پذیری ندارند چه کنیم؟ منظورم آنهایی است که منبع آنها به ویکی انگلیسی استناد داشتند. آیا باید آنها را زیرسبیلی رد کنیم؟ بیشتر نگرانی من در رابطه با اعتبار ویکی فارسی است. من شاید در روزهای آینده یک آمار نسبت به سرشماری سال ۱۳۹۵ تهیه کنم، شاید بشود فهرست مقالاتی که بدون منبع ماندند را به دست آورد. نمیدانم چقدر میتواند کمک کننده باشد چون مقالات اینچنینی در ویکی بسیار پراکنده هستند.
@Aryagolparvar: شما را در این بحث پینگ میکنم، چون بخشی از این مقالات را شما ساخته‌اید.
سپاس از همه دوستان ارادتمند WASP ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۱۳ (UTC)پاسخ
سلام وقت شما بخیر
به نظرم از دیگر کاربران گرامی هم نظرخواهی شود و با اجماع کلی اقدام مناسب صورت بگیرد.
هم‌اکنون شماری از این آبادی‌ها مسکونی و شماری غیرمسکونی هستند. Arya (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۰ (UTC)پاسخ

راهکار برای راحت شدن ویرایش جمعیت شهرها و استان‌ها یا ولایات

[ویرایش]

اینکه جمعیت هر استان/ولایت (ها) را هر بار از طریق مقاله‌ها ویرایش کنیم کار سخت و طولانی هست، بهتر است الگویی برای اینکار ساخته شود که بتواند جمعیت هر شهر و استان/ولایت را در آن به صورت یک‌جا ذخیره کرد و در مقالات داده مورد نظر برای شهر مربوطه را فراخوان داد و جمعیتش نمایش داده شود.
مثال:
{{جمعیت مناطق افغانستان|ولایت=ولایت کابل|شهر=کابل}}
FX200 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)پاسخ

@FX200: سلام. الگو:جمعیت روستای ایران را از پیش داریم که از پودمان:جمعیت روستای ایران استفاده می‌کند. داده‌ها هم مطابق با آخرین سرشماری رسمی ایران به‌روز شده‌اند. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۶ (UTC)پاسخ
درود ممنون
این الگو فقط برای ایران موجود است یا برای دیگر کشورها هم موجود است. FX200 (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۱ (UTC)پاسخ
@FX200: سلام. فقط برای ایران است. همه‌چیز را نمی‌توان خودکار کرد. اطلاعات مقاله‌های ویکی‌پدیا باید توسط کاربران قابل ویرایش باشند، پودمان‌ها را هم کاربری نمی‌تواند ویرایش کند (نه به‌خاطر محافظت، به‌خاطر پیچیدگی کد و متن). {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)پاسخ
درود، متوجه شدم. FX200 (بحث) ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)پاسخ

خاموش‌کردن ربات شهباز روی «صفحه بحث مقالات»

[ویرایش]

@Ladsgroup درود، بعضی از واگردانی‌های ربات شهباز روی «بحث مقالات» مناسب نیستند. مثلا این یا این این، می‌توانستند در قسمت بحث باشند ولی واگردانی شده اند. اینها فقط آخرین تغییرات هستند.

نظر من این است که اگر روی صفحه بحث خاموش نمی‌کنید، روی کمترین میزان حساسیت قرار گیرد. با سپاس. هومن م (بحث) ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۵ (UTC)پاسخ

این بحث فنی نیست. در اجرایی باید رویش توافق شود. علاوه بر آن بسیاری از ویرایش‌های آی‌پی‌ها در صفحه‌های بحث مشکلات جدی دارند (فحاشی، بحث در مورد موضوع مقاله به جای خود مقاله و غیره) :)امیرΣυζήτηση ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۴۳ (UTC)پاسخ
@Ladsgroup خوب شاید آی‌پی یک نظر صحیح را در بحث مطرح کند، که آخرین راه برای اظهار نظر است و شهباز به اشتباه آن را واگردانی کند. بحث را برای همین گذاشته اند که روی «ویرایش‌های مقاله اصلی» تایید بگیرند. حالا آنجا را هم ببندید، دیگر آن آی‌پی بیچاره چکار کند.
مثلا از نظر من این واگردانی می‌توانست انجام نشود، و در صفحه بحث باقی بماند. هومن م (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)پاسخ

موافق بنده با نظر امیر موافقم آی پی ها بجز فحاشی سوء استفاده های غیر نیز از صفحه های بحث مقالات نیز می نمایند Luckie Luke (Talk / C) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke بله ممکن است فحاشی یا سوء‌استفاده کننده، ولی ممکن هم هست که نظر صحیح بدهند. من فکر کنم که مثبت کاذب و منفی کاذب در صفحه بحث به شدت زیاد است، و همین چند واگردانی اخیر گویای مثبت کاذب بالای شهباز در صفحه بحث است. بحث باید باز باشد تا چنین نظرهایی در آن مطرح شوند، و واگردانی نشوند. ضمن اینکه آی‌پی می‌داند در صفحه بحث است و نظر او توسط همه خوانده نمی‌شود، ویراستاران می‌خوانندش و در صورت صحیح بودن آن را اعمال می‌کنند. حتی اگر هم فحاشی کند، توسط ویراستاران به صورت دستی واگردانی می‌شود، و کسی در دید عموم مردم آن را نمی‌بیند. هومن م (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)پاسخ

@Hooman Mallahzadeh: بحث مقاله لانه خوبی است برای فعالیت های غیرسازنده فحاشی رکیک / توهین های قومیتی / استفاده تجزیه طلبانه قومگرایان و هزاران هزار نکته منفی - بنده 100 موافق این کنش این ربات در صفحه بحث مقالات هستم حتی این وضعیت در تابلوهایی عمومی مثل تام نیز لحاظ گردد بنده موافق 100 درصد خواهم بود Luckie Luke (Talk / C) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke من هم نگفتم که ربات فحاشی را برنگرداند. من گفتم که احتمال دارد ربات «مثبت کاذب» داشته باشد و نظر صحیح و غیرفحاشی را واگردانی کند. امیر هم گفتند روی صفحه اصلی، میزان «مثبت کاذب» مقدار «1 به 9» است. یعنی از هر 10 ویرایش واگردانی شده در فضای مقاله، یکی اشتباه واگردانی می‌شود. حالا اگر ویرایش یک آی‌پی واگردانی شد، حداقل بتواند در صفحه بحث از آن دفاع کند، و بگوید ربات شما با «مثبت کاذب» واگردانی کرده است، تا ویراستاران آن را درست کنند. خوب بنده خدا دیگر چکار می‌تواند بکند؟ توجه کنید که همه حوصله و فرصت ساخت حساب کاربری را که ندارند. هومن م (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۱۷ (UTC)پاسخ
@Ladsgroup جناب امیر گرامی. لطفا مشارکت‌های شهباز در اینجا را ببینید، و بحث ها را جستجو کنید. از نظر من همه این ویرایش‌ها روی بحث «مثبت کاذب» یا false positive هستند. اگر نیستند بفرمایید. پس باید روی «بحث مقاله» روبات شهباز را خاموش کرد. با سپاس. هومن م (بحث) ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۷ (UTC)پاسخ

جشنواره فجر و سرشناسی

[ویرایش]

درود به دوستان گرامی. موضوعی هست که چندی است مایهٔ اختلاف بسیاری از کاربران بوده و در نظرخواهی‌های متعددی مورد بحث قرار گرفته است. بحث بر سر حکومتی بودن یا نبودن جشنواره فجر است.

  • برخی معتقدند که به دلیل حکومتی بودن این جشنواره آثار و افراد شرکت کرده در جشنواره سرشناس نبوده و نباید در ویکی‌پدیا مقاله‌ای داشته باشند.
  • برخی دیگر معتقدند جشنواره فجر برای فیلم‌ها و افراد سرشناسی می‌آورد.
    • (بر سر این موضوع که صرف شرکت در جشنواره یا بردن جایزه سرشناسی می‌آورد نیز بحث شود)

 درخواست: خواهشمندم بر سر این موضوع اجماعی حاصل شود تا از این پس بتوان به آن ارجاع داد و تصمیم صحیح را در نبح‌ها گرفت زیرا نتیجه نبح‌ها پیش از این متفاوت بوده و به نوعی زور هر طرف که چربیده نتیجه هم به هما سو رفته است. نکته: چندین نمونه از نبح‌های پیشین را در ایجا درج می‌کنم، هرچند که تعداد آن‌ها بیشتر بوده و خواهشمندم از دیگران که موارد بیشتر را اضاف کنند:

🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۰۱ (UTC)پاسخ

چندی از دوستان درگیر در بحث را پینگ می‌کنم تا در صورت علاقه در این بحث شرکت کنند؛ امیدوارم مصداق جارزنی تلقی نشود.
@Kasir@Moh1473@Tisfoon@Pirhayati@Zanjereh 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۰۷ (UTC)پاسخ
به نظر من مهم‌ترین جشنواره سینمایی در ایران در حال حاضر فجر هست. از سه روز پیش که بحث مطرح شد با دو کارگردان برنده جشنواره صحبت کردم هر دو موافق بودن که برنده شدن و جایزه گرفتن معیار سرشناسی هست و نه صرف شرکت. چون بعضی افراد اولین فیلم‌شون هست و انجمن‌های سینمایی هم یک نفر رو زمانی عضو میکنن که حداقل ۳ فیلم داشته باشن. و فکر می‌کنم نامزدی هم میتونه معیار سرشناسی باشه این رو باید بررسی کرد. --عَطارُدوار 📮 📓 📯 | تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۸ (ایران) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)پاسخ

درود ضمن سپاس از هارولد گرامی جهت مطرح کردن این موضوع. تا جایی که به خاطر دارم از پیشگامان طرح این موضوع در نبح‌ها بودم. جشنواره فیلم فجر همان‌طور که از نامش هم پیداست ارتباط مستقیم با حاکمیت دارد این جشنواره حداقل دهه هاست با انتخاب هیئت داوران نزدیک به حاکمیت، جوایز خود را بین سینماگران نزدیک به این طیف پخش می‌کند و بقدری افراد مسئول در این جشنواره از این موضوع سوءاستفاده کرده‌اند که حتی در منابع داخلی هم سینماگران به مستقل نبودن این جشنواره اعتراض داشته‌اند. تنها تعدادی از منابع جهت بررسی.بی‌بی‌سی، مجدد بی‌بی‌سی،رادیو زمانه،صدای آمریکا،ایران اینترنشنال،ایندیپندنت فارسی، مجدد ایندیپندنت فارسی،رادیو فردا،دویچه وله. همان‌طور عرض کردم این جشنواره حکومتی و غیر مستقل به گونه ای عمل کرده که حتی در منابع دولتی داخلی هم به این جشنواره نقد داشته‌اند:ایرنا،برنا،سینماپرس و رادیو نشاط چون در ویکی مهم‌ترین اصل منبع است و منابع بسیار معتبر به موضوع حکومتی و غیر مستقل بودن این جشنواره پرداخته‌اند، نامزدی که هیچ جوایز این جشنواره حکومتی هم از نظر بنده فاقد هرگونه ارزشی می‌باشند و برای سرشناسی سینماگران می‌توان جوایزی نظیر جشن سینمای ایران و جایزه انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران را درنظر گرفت. با احترامMoh1473 (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۴۵ (UTC)پاسخ

بحث من دربارهٔ خود فیلم‌های شرکت کننده در جشنواره فیلم فجر است و کاری به کارگردانان آنها ندارم، همان‌طور که در این ویرایش گفتم با توجه به اینکه فیلم‌های جشنواره فجر به مدت ده روز در تهران و مراکز استان‌های ایران به صورت نسبتاً وسیع به نمایش درمی‌آیند و برای آنها نشست خبری برگزار می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرند و رسانه‌های سینمایی و غیرسینمایی به آنها می‌پردازند پس سرشناسی محسوب می‌شوند، اما در جشنواره‌های کشورهای دیگر فیلم‌ها به صورت محدود به نمایش درمی‌آیند و همانند ایران نیستند، اصل کلام این است که همیشه نمی‌توان به سیاست‌های نوشته شده در ویکی‌پدیا انگلیسی تکیه کرد و دنباله‌رو آنها بود و باید قوانین را براساس شرایط هر کشور بومی‌سازی و تغییر داد. Kasir بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)پاسخ

  • در خصوص حکومتی و نامستقل بودن جشنوارهٔ فجر، توضیحات کاربر Moh1473 را کافی می‌دانم. این جشنواره حتی نامزدهایش را هم بر اساس معیارهای «حرفه‌ای» و «هنری» گزینش نمی‌کند و اولین معیارش که می‌تواند منجر به حذف یک اثر از جشنواره شود، معیاری سیاسی و ایدئولوژیک است و همین باعث می‌شود که رقابت میان آثار در این جشنواره حرفه‌ای نباشد. برای مثال، ممکن است یک فیلم از یک کارگردان حرفه‌ای که معیارهای هنری را رعایت کرده، تنها به دلیل یک آغوش بین مادر و فرزند، یا مثلاً آواز خواندن یک زن، از جشنواره حذف شود. بماند که اگر عوامل مصر به شرکت در جشنواره باشند و فیلم را زیر قیچی ببرند، دیگر آن معیارهای حرفه‌ای را نمی‌شود برای آن اثر در نظر گرفت. برخی از بازیگران سرشناس ایران که دارای جوایز بین‌المللی هستند و از جملهٔ بهترین‌های ایران هم محسوب می‌شوند هم یا ممنوع‌التصویر و متعاقباً در این جشنواره ممنوع‌الحضور شده‌اند، یا خودشان جشنواره را تحریم کرده‌اند؛ بنابراین اثر یا شخصی که سرشناسی‌اش فقط به‌واسطهٔ کسب سیمرغ بلورین قابل اثبات باشد، سرشناس محسوب نمی‌شود و باید در کنار آن معیار عمومی سرشناسی را نیز برآورده کند. متأسفانه بعضاً دیده‌ام که یک شخص که با معیار عمومی سرشناس است، چون جایزهٔ فجر را گرفته، ناسرشناس دانسته می‌شود. این موضوع مسلماً زیاده‌روی است. آنچه می‌گویم و همیشه هم گفته‌ام، مشابه نظر کاربر:Kasir است که البته من بیشتر بازش می‌کنم. اثر یا شخصی که در این جشنواره برندهٔ جایزه شده است، صرفاً به‌خاطر آن جایزه ممکن است سرشناس نباشد، اما وقتی پوشش گسترده کسب کند (مشابه آنچه کاربر Kasir گفتند؛ منابع به آن/او بپردازند و منتقدان آن/او را نقد کنند)، صرف نظر از این که جایزه برده یا خیر، می‌تواند سرشناس محسوب شود. معیار پیشنهادی من برای افزودن به وپ:فیلم و وپ:خلاق:

کسب جایزه (و نه صرفاً نامزدی) در جشنواره فیلم فجر به تنهایی برای اثبات سرشناسی کافی نیست، اما می‌تواند به‌عنوان نشانه‌ای از سرشناسی در نظر گرفته شود. افراد یا آثار منتخب در این جشنواره باید معیار عمومی سرشناسی را نیز برآورده کنند.

این معیار می‌تواند هم برای افراد و هم برای آثار مورد استفاده قرار گیرد. {{کاربر|جیپیوتر}} بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)پاسخ

@Jeeputer: اصلاً ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم که دربارهٔ حکومتی بودن یا نبودن یک جشنواره و اعتبار آن صحبت کنیم چون بی‌طرفی در ویکی‌پدیا را زیر سؤال می‌بریم، در کدام قانون ویکی نوشته شده که یک رویداد حکومتی اعتبار ندارد و باید مستقل باشد؟ مگر نشان‌های نظامی حکومتی نیستند؟ یا جوایز چهره‌های ماندگار در ایران حکومتی نیست؟ جشنواره فجر چهل و دو دوره برگزار شده تازه یادتان افتاده که حکومتی است چون بعد جریانات مهسا امینی یک تعداد سینماگر تحریم کردند؟ اگر کل ادوار جشنواره‌های فیلم فجر را نگاه کنید همه مدل سینماگر در آن شرکت کرده و برای بردن جوایز آن سر و کله شکسته‌اند، مطرح شدن موضوعات حکومتی فضای ویکی‌فا را به سمت نقض بی‌طرفی برده است و باید به شدت با آن برخورد شود، من شخصاً این جریانات شکل گرفته را محکوم می‌کنم و در حد توانم سعی می‌کنم از گسترش آن جلوگیری شود. Kasir بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۶ (UTC)پاسخ
@Kasir: 👍 لایک قصد نداشتم وارد این بحث شوم. اما شما واقعاً نقطه نظر من و شاید گروهی از کاربران دیگر را به خوبی بیان کرده اید.اربابی دوم (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)پاسخ
@Kasir: چرا اتفاقاً، در چنین جایگاهی هستیم. اجتماع ویکی‌پدیا خودش برای معیارهایش تصمیم‌گیری می‌کنند. البته «یک رویداد حکومتی اعتبار ندارد» (که تمام رویدادهای حکومتی را شامل می‌شود) در گفته‌های من نبود. من مشخصاً فقط به جشنوارهٔ فجر اشاره کردم که وابسته بودنش به معیارهای حکومتی، از ارزش هنری و حرفه‌ای آن کاسته است. نشان نظامی هم با جایزهٔ هنری قابل مقایسه نیست؛ نشان نظامی را باید حکومت اعطا کند، اما جایزهٔ هنری باید توسط هنرمندان و صاحب‌نظران هنری اعطا شود، نه علمای دینی و سیاستمداران. دیر یادمان نیافتاده، بلکه میزان سوءاستفاده‌ها از این جایزه زیاد شده و حالا تصمیم گرفته‌ایم جلوی این سوءاستفاده‌ها را بگیریم. {{کاربر|جیپیوتر}} بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)پاسخ

جریانات مهسا امینی یعنی چی آقا چه وضعش نگارش جملات در دانشنامه است این چه وضعش است همکار گرامی

این جشنواره فاقد اعتبار است این یک جشنواره نامعتبر است بخواهید بپذیرید یا نپذیرند اینم نمونش از یک وبسایت امنیتی حکومت

این جشنواره نیست گلچین کده است با یک سری به قول قدیمی هنربند نه هنرمند دانشنامه را تقدیم نهادهای امنیتی نکنیم Luckie Luke (Talk / C) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)پاسخ

@Kasir: سلام جناب مجید گرامی.در جواب به صحبت های شما باید عرض کنم اتفاقا اجماع را برای همین بنا نهادند که درباره اعتبار یک موضوع که میتواند یک جشنواره باشد صحبت کنیم.در مورد موضوع چهره های ماندگار فرمودید بله قطعا بعضی از انتخاب ها از افرادی ست که به حاکمیت نزدیکی دارند و چنانچه نظری غیر از این دارید میتوانیم برای آن هم اجماع بگذاریم.اما بنده در هیچ رویدادی ندیدم که از انتخاب هیات داوران و برگزیدگی فیلم ها گرفته تا صرف بودجه و شرکت نهادهای دولتی در آن رویداد در دست حاکمیت باشد.اصل کلام راه انداختن یک دکان حکومتی با بودجه دولتی که از بیخ و بن دارای مشکل است.از همین داخل کشور هم برایتان منبع تسنیم را گذاشتم.نکته جالب فیلم های بنیاد فارابی که زیر نظر وزارت ارشاد هست برای سیمرغ در جشنواره ای رقابت میکنند که خودش هم زیر نظر ارشاد هست!!!!!Moh1473 (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۱ (UTC)پاسخ

باید تمامی فیلم هایی که برای ادوار بعد از خیزش ۱۴۰۱ ایران در این به اصلاح جشنواره برای حضور در دانشنامه ساخته شده اند دوباره در نبح بازنگری شوند دانشنامه را به ابزار تبلیغاتی تبدیل نشود Luckie Luke (Talk / C) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)پاسخ

@Jeeputer: در پانزده سال فعالیتم در ویکی‌پدیا هرگز اینگونه صحبت‌ها را ندیده‌ام، دیگر در ویکی شعار بی‌طرفی ندهید، من از ادامه بحث انصراف میدهم میتوانید تمامی مقالات مربوط به جشنواره فجر را حذف کنید. Kasir بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)پاسخ
@Jeeputer@Luckie Luke@؟ پرسش: یک سوالی برای بنده پیش آمد. اگر صرف اشاره به منابع می‌توانست یک جشنواره را حکومتی جلوه دهد، چنین منابعی حتی چندین برابر بیشتر درباره اسکار هم وجود دارد. این را چگونه توجیه می‌کنید؟ 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)پاسخ
@Kasir: تا با شما مخالفت کردیم شدیم کاربر جانبدار؟ عجب! من اتفاقاً این مدل بحث کردن را زیاد دیده‌ام و برایم تازگی ندارد. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)پاسخ

@Harold Krabs: همکار گرامی مقایسه شما مثل مقایسه پل پوت و ماهتما گاندی است Luckie Luke (Talk / C) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۲ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke نه اتفاقا. جشنواره جشنواره است. منابع داخلی و خارجی وجود دارد که نشان دهنده حکومتی بودن اسکار باشد یا مثلا بنده مواردی را می‌شناسم که جایزه‌ای صرفا به دلیل یک رویداد (همچو خیزش ۱۴۰۳) اهدا شده است. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs: سلام هارولد گرامی.با توجه به آشنایی به مقوله سینما عرض میکنم تردیدی ندارم که در تمامی جشنواره های سینمایی دنیا موضوعات سیاسی ورود میکند حتی کن و برلین.بعضا مشاهده شده که در اوج خصومت روابط دو کشور بازیگری که شایسته دریافت جوایزی نظیر اسکار، کن و برلین نیست صرفا جهت وجهه اپوزیسیونی برنده میشود، اما از نظر بنده با توجه به توضیحات و منابعی که در بالا قرار دادم دلیل نمیشود جایگاه این جشن خودمانی دولتی با رویدادهایی مانند اسکار مقایسه شود.فیلمسازانی نظیر مایکل مور و الیور استون که به ساخت فیلم ضد آمریکایی معروفند برنده چندین دوره اسکار بوده اند و تا به امروز اجازه ساخت فیلم بدون اینکه آثارشان توقیف شوند دارند یا حتی این منبع [۳] را ببینید خود این تسنیم که حکومتی است اذهان داشته که بسیاری از فیلم های ضد آمریکایی نامزد اسکار بوده اند آیا فیلمی برخلاف خط مشی و دایره فکری مسئولان جشنواره فجر امکان راهیابی به این جشنواره را دارند نامزدی که بماند؟ امیدوارم توضیحاتم تحمیل نظر تلقی نشود.با احترامMoh1473 (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)پاسخ
@Moh1473 ممنون از پاسخ، صرفا می‌خواستم که این موضوع نیز تبیین شود و مورد بحث قرار گیرد. من زیاد در زمینه سینما وارد نیستم و حتی فیلمی که می‌خواهم به آن اشاره کنم را ندیدم، اما در زمینه معیارهای هنری و حرفه‌ای که جناب جیپوتر اشاره کردند مثالی نیز در اسکار وجود دارد؛ آن هم اهدای جایزه به فیلم آرگو بوده است که بسیاری معتقدند این مورد فقط معیار سیاسی و ایدئولوژیک مدنظر قرار گرفته است. مطمئناً مثال‌های دیگری از این قبیل وجود دارد. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs: تا منظورتان از حکومتی چه باشد. اگر صرفاً به‌خاطرپشتیبانی و تأمین بودجه آن‌ها را حکومتی بدانیم، هر رویدادی اعم از هنری، ورزشی، سیاسی، فرهنگی و غیره می‌تواند حکومتی دانسته شود. بحث اینجا بر سر کیفیت داوری و خروجی جشنواره است. اسکار با وجود دست داشتن عوامل سیاسی در روند برگزاری و حتی بعضاً داوری آن، همواره خروجی حرفه‌ای داشته است. نامزدها همیشه از سوی مخاطبان هم مورد انتظار بوده‌اند و آثار و اشخاص برندهٔ اسکار هم همگی حرفه‌ای و متناسب با جایزه بوده‌اند. اما در مورد فجر بحث فرق می‌کند. در یکی از ناآرام‌ترین دوره‌های زمانی ایران پس از ۵۷ که همان ۱۴۰۱ باشد، در این جشنواره فیلم کمدی جایزه می‌برد! اما حتی یک فیلم بیان‌گر اوضاع مملکت نه تنها برنده نمی‌شود، نامزد هم که هیچ، حتی ساخته هم نمی‌شود. دلیلش را هم که قطعاً می‌دانید: مغایرت با اهداف سیاسی حکومتی که هم سینما را کنترل می‌کند و هم جشنوارهٔ سینمایی را. هرگاه توانستید به‌طور واضح توضیح دهید که اگر یک فیلم‌ساز بخواهد در ایران یک فیلم زندگی‌نامه‌ای صریح دربارهٔ علی خامنه‌ای بسازد، چطور باید اقدام کند و آزادانه فیلمش را بسازد، آن‌وقت می‌توانیم در فجر و اسکار را هم با هم مقایسه کنیم. آن فیلم‌ساز حتی با بیان ایده‌اش هم می‌تواند با برخوردهای امنیتی (و نه صرفاً ارشادی) مواجه شود. واقعیت‌ها در ایران آن‌قدر واضح هستند که هرکه بگوید آن‌ها را نمی‌بیند، از نظر من نفعی در ندیدنشان دارد. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)پاسخ
@Jeeputer موافق شخصاً تا به همین جا قانع شدم که فجر یک جشنواره ملی محسوب نشود، نه آن‌طور که در معیار‌های سرشناسی آمده است. اما خب کنش‌ها قرار است ازین پس چگونه باشد. با آثار و افرادی که پیش از این با این معیار سرشناس طلقی شده‌اند چگونه برخورد خواهد شد. و صد البته قرار است پس از این یک فیلم یا هنرمند ایرانی چگونه سرشناس طلقی شود؟ اسکار بگیرد؟! 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs: سرشناسی یعنی پوشش گسترده در منابع معتبر و مستقل. هر شخصی که این شرایط را داشته باشد، سرشناس است. چه سیمرغ گرفته باشد و چه نگرفته باشد. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs: خیر نیازی نیست هارولد گرامی یک بازیگر ایرانی جایزه اسکار بگیرد تا سرشناسی احراز شود، به عنوان پیشنهاد جشنواره هایی میتواند جایگزین جشنواره فجر شوند.جشن سینمای ایران و جایزه انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران که در بالای بحث یکبار هم نوشته بودم از این دسته اند.این جشنواره ها هم استمرار طولانی داشته اند و هم غیرحکومتی اند.جشن خانه سینما و مجدد جشن خانه سینما.همچنین برای بازیگران و فیلم ها معیارهایی وجود دارد که الزاما جایزه فجر معیار اصلی و تعیین کننده نیست.برای بازیگران معیارهایی نظیر:

هنرپیشگان و شخصیت‌های تلویزیونی سرشناس که در فیلم‌ها، تئاترها و تولیدات تلویزیونی معروف ظاهر شده‌اند. سرشناسی به طرق زیر قابل تعیین است: داشتن چندین مقالهٔ اختصاصی برگزیده در نشریات فرهنگ عامه مانند … یا روزنامه‌های ملی. داشتن خیل عظیم هواخواهان و مریدان یا وجود نوعی کیش «شخص مزبور پرستی» وجود یک زندگی‌نامهٔ مستقل راجع به شخص. در فیلم‌ها، تئاترها و برنامه‌های تلویزیونی متعددی نقشی قابل توجه و مهم را ایفا کرده باشد. و برای فیلم ها [۴] با احترام.Moh1473 (بحث) ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۲۰ (UTC)پاسخ

  •  نظر: اعتبار جشنوارهای مختلف فجر خیلی با گذشته فاصله گرفته. بخصوص بعد از سال 98 خیلی از هنرمندان سرشناس با تاکید به حکومتی بودن و سانسور از این جشنواره انصراف دادن و بعضی جوایز قبلی رو پس دادن. امسال هم طبق آمار هیچ فیلمساز سرشناسی شرکت نداشته و فقط یک نفر کارگردان سرشناس داشته که اونم گفته افتخار میکنم که فیلمساز حکومتی‌ام. باز هم به اینها کاری ندارم. هر سال که جشنواره شروع میشه دهها مقاله با حساب واقعی و زاپاس ساخته میشه که چون در جشنواره فجر شرکت کرده و هنوز هیچکی فیلم رو ندیده و هیچ نقدی و نظر نداشته، سرشناسه و کل لیست دفتر جشنواره رو وارد ویکی میکنن و اکثرش به نبح میاد و وقت همه رو میگیره. حرف آخر اینه که معیار باید همون وپ:فیلم باشه و تعریف جشنواره ملی شامل فجرها نمیشه. جیرجیرک (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۶ (UTC)پاسخ
  •  نظر: از یک سو، جشنوارهٔ فجر نمایندهٔ رسمی و قدیمی سینمای ایران است و نقش مهمی در معرفی آثار ایفا می‌کند. از سوی دیگر، نمی‌توان محدودیت‌ها و مسائل حکومتی تأثیرگذار بر آن را نادیده گرفت. سرشناسی آثار و افراد مرتبط با جشنواره به میزان بازتاب آن‌ها در رسانه‌های معتبر و تأثیرگذاری‌شان در سینما بستگی دارد. سرشناسی یک فیلم یا رویداد لزوماً به وابستگی آن به حکومت یا حتی کیفیت اثر ارتباط مستقیم ندارد. در واقع، شهرت یا سرشناسی می‌تواند به دلایل مختلفی شکل بگیرد، از جمله پوشش گسترده رسانه‌ای، بحث‌برانگیز بودن، یا حضور چهره‌های شناخته‌شده. حتی یک فیلم ضعیف یا حکومتی هم اگر در یک جشنواره مهم مثل فجر به نمایش گذاشته شود، می‌تواند سرشناس باشد. اگر فیلم یا جشنواره‌ای نقدهای منفی یا جنبه‌های حکومتی داشته باشد، این موارد می‌توانند در محتوای مقاله به‌طور بی‌طرفانه منعکس شوند. این کار هم به شفافیت اطلاعات کمک می‌کند و هم تعادل را حفظ می‌کند. اربابی دوم (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)پاسخ
    @اربابی دوم: سلام. خودتان هم در پیام‌تان دقیقاً به نکتهٔ اصلی بحث اشاره کردید. فیلمی که سیمرغ گرفته یا در جشنواره به نمایش در آمده «می‌تواند سرشناس باشد»، اما این جایزه، با توجه به کمبودهای حرفه‌ای که دارد، سرشناسی را تضمین نمی‌کند. یعنی بهتر است چنین آثاری صرفاً به خاطر داشتن جایزه از این جشنواره بی چون و چرا سرشناس دانسته نشوند و کسب این جایزه صرفاً به‌عنوان نشانه‌ای از احتمال سرشناسی در نظر گرفته شود. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)پاسخ
    @Jeeputer
    چکیده نظر من این است که مقالات این چنین که دارای منابع تاییدپذیر بوده اما سرشناسی آنها مورد تردید یا مناقشه است، به جای حذف شدن، با ارجاع به منابع منتقد، از جمله آنهایی که یک فیلم را بی ارزش و حکومتی ارزیابی کرده اند، گسترش داده شوند. اربابی دوم (بحث) ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۱ (UTC)پاسخ

من به نظرم جشنواره فجر تا قبل از ۱۳۹۸ می‌تواند برای سرشناسی استفاده شود اما بعد از آن عملا تبدیل به «جشنواره عمار ۲» شده‌است و معیاری برای سرشناسی نیست. در مورد اینکه اسکار یا موارد دیگر چطور هستند، در بایاس همه جشنواره‌ها شکی نیست. ولی کمی بایاس قابل مقایسه با عملا عروسک خیمه‌شب‌بازی حکومت شدن نیست. در مورد استقلال مالی هم باز باید توضیح دهم که چون ما جوانان دیکتاتوری‌ندیده استقلال سردبیری ندیده‌ام کمی هضم این چیزها سخت است ولی در بسیاری از موارد، یک ارگانی می‌تواند عمومی باشد (و با پول دولتی اداره شود) ولی استقلال داشته باشد. چراکه در بسیاری از کشورهای دموکراتیک، برطبق قانون، کسانی که ارگان‌های خبری را اداره می‌کنند نمی‌توانند به دستان سیاسیون عزل یا اخراج شوند. به همین دلیل است که مثلا ARD که از دولت آلمان پول می‌گیرد (کمی پیچیده‌تر است، هر ساکن آلمان باید ماهیانه مالیاتی مستقیما به ARD بدهد ولی اینکه چقدر باشد توسط دولت تعیین می‌شود) در بسیاری از خبرها نه تنها از دولت انتقاد می‌کند بلکه گاهی به عالی‌ترین مقامات این کشور فقط فحش نداده. در بسیاری از دولت‌ها، بین مقام سیاسی (که توسط رئیس‌جمهور انتخاب می‌شوند مثلا وزیران و معاونان و غیره) و مقام غیرسیاسی تفاوت وجود دارد و مقام سیاسی حق عزل، یا توبیخ مقام غیرسیاسی را ندارد. :)امیرΣυζήτηση ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۷ (UTC)پاسخ

همانطور که این جشنواره حکومتی است تمامی رسانه های رسانه هایی که این جشنواره را به ظاهر پوشش می دهد تماما حکومتی هستند مثل این که بگویم که آشپز بد از غذای بدی که پخته است تعریف می کند - پیش کشیدن بحث پوشش گسترده نیز آشکارا فرار به جلو است Luckie Luke (Talk / C) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۱۲ (UTC)پاسخ

@Luckie Luke
نخستین نکته این است که تشخیص حکومتی بودن یک فیلم باید بر اساس منابع مستقل و معتبر صورت گیرد و این موضوع به‌خوبی مستند شود. دوم، بهتر است ممنوعیت ساخت یا نگهداری فیلم‌های حکومتی به‌طور شفاف در سیاست‌های ویکی‌پدیای فارسی منعکس شود. در غیر این صورت، پیشنهاد می‌شود یک رده با عنوان «فیلم‌های حکومتی» ایجاد گردد تا کاربران ویکی‌پدیا بتوانند با سهولت بیشتری اطلاعات مفید و جامعی درباره این نوع فیلم‌ها کسب کنند. اربابی دوم (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم مخالفم زیرا معمولاً کاربران (مخاطبان) رده‌ها را نمی‌بینند. همچنین این موضوع پیش از این در وپ:مستقل ذکر شده. منظور از حکومتی همان غیر مستقل بودن است پس ذکر دوباره آن برای فیلم‌ها کاری بیهوده است. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۳ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs
نظر مخالف شما البته محترم است. با این حال همچنان معتقدم که ممنوعیت ساخت یا نگهداری مقالات فیلم‌های حکومتی به‌طور شفاف باید در سیاست‌های ویکی‌پدیای فارسی منعکس شود. اربابی دوم (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم - اگر مبنای نظر شما، سفارشی و غیرمستقل بودن است، بایستی کارهای سفارشی در سمت مقابل را نیز ممنوع کرد. و مجددا مشکلی که پیش می‌آید، عدم بی‌طرفی ویکی‌پدیا در مواجهه با موضوعات خواهد بود. و به خوبی می‌شه حدس زد که چه آشوبی به پا می‌شه. سفارشی بودن، یک طرفه نیست مگر آن که با سیاسی‌کاری و سوگیری بخواهیم یک اثر سفارشی را تعریف کنیم. و ویکی‌پدیا قرار است که جای چنین کارهایی نباشد. Ahangarha (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۳۴ (UTC)پاسخ
@Ahangarha
نکته همین است و من نیز با شما هم‌نظر هستم. با این حال، به نظر می‌رسد برخی از کاربران از همین اکنون قوانین نانوشته را به مرحله‌ی اجرا گذاشته‌اند. اگر چنین عرفی به‌طور عملی جاری است، بهتر است این موضوع به‌نوعی تبیین و شفاف‌سازی شود. اربابی دوم (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم: سلام. دقت کنید که اینجا بحث بر سر حکومتی بودن/نبودن فیلم‌ها نیست. بحث بر سر این است که جشنوارهٔ فجر (یک رویداد هنری مدعی استقلال)، به‌دلیل ممیزی شدیدی که یک نظام سیاسی بر آن اعمال می‌کند (نشانهٔ عدم استقلال جشنواره)، می‌تواند متضمن سرشناسی یک اثر یا شخص باشد یا خیر. فیلم می‌تواند حکومتی باشد، اما سرشناسی هم داشته باشد. بحث اینجا این است که هر فیلمی یک جایزهٔ فجر برد، بدون پوشش در منابع سرشناس تلقی بشود یا خیر. ارتباط فرمایش شما با این بحث را متوجه نشدم. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)پاسخ
@Jeeputer
سلام. این نظرخواهی محتوایی حجیم دارد و در طول آن به وضوح بر حکومتی بودن جشنواره فجر بارها توسط کاربرانی، تاکید شده است. طبق ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای حذف/نتایج معمول:«برگزیدگان جشنواره فیلم فجر سرشناس هستند». حال اگر شرایط تغییر عمده ای کرده، بهتر است این تغییر به صورت یک مقاله استاندارد مستند شود. در مورد فیلمهای اکران شده در جشنواره نیز همان پوشش مطبوعاتی به معمول سابق به نظر من برای سرشناسی کفایت می کند. این ها حرف تازه ای نیست. اما آنچه شاید نظر شخصی من است، بی خطر بودن ماندن مقالاتی است که سرشناسی آنها مورد شک و یا مناقشه است. جامعه ایران بافتی یکپارچه از روشنفکران ندارد. زمانی بود که نیمی از ایرانیان حتی اسم خمینی را نشنیده بودند و همزمان نیم دیگر از پول و وقت خود در حمایت از او مایه می گذاشتند. بعدها بارها پیش آمده که طرفداران تجدد به بی خبری خود اعتراف کرده و از اینکه دستگاه سانسور مانع رسیدن اطلاعات واقعی به آنها شده بود، انتقاد کردند. به نظر من، وجود یک مقاله فیلم که بی ارزش بودن آن توسط منابع معتبر بازتاب یافته، از حذف آن بهتر است. اگر فیلمی با پول و به سفارش حکومت ساخته شده، بهتر است مقاله ای به آن فیلم اختصاص داده شود و در مورد سفارشی بودن آن، آگاه سازی شود. وجود یک مقاله خرد، اولین قدم لازم برای این آگاه سازی است. اگر آمار نشان می‌دهند که فلان فیلم سفارشی بازدید بسیار کمی داشته، بهتر است این آمار در معرض دید قرار گیرد. بله یک فیلم می‌تواند سفارشی باشد و تنها توسط رسانه های وابسته به حکومت پوشش داده شده باشد، اما همزمان نباید فراموش کرد که این مطبوعات وابسته، قدرتی را نمایندگی می کنند که حکومت را عملا در دست دارد و نادیده گرفتنش موجب کاهش زور و موقعیتش نمی‌شود. اربابی دوم (بحث) ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)پاسخ
@اربابی دوم: سلام مجدد. این که «بی‌ارزش بودن یک فیلم» در منابع بازتاب داشته باشد، خودش به معنی سرشناسی است. نکتهٔ عرایض من و خیلی از دوستان دیگر در این بحث چیز دیگریست. خلاصه‌اش چنین است که یک فیلم که امروز صبح ساخته شده، عصری جایزهٔ فجر گرفته و هنوز پوششی در منابع نداشته است، صرفاً و فقط به‌خاطر کسب جایزه، می‌توان آن را سرشناس فرض کرد یا خیر. روال کنونی برای جوایزی نظیر اسکار و کن به این صورت است که محض کسب جایزه، اثر را سرشناس فرض می‌کنیم چون در در هر صورت پوشش گسترده و نقدهای فراوان را دریافت خواهد کرد. آنچه شخصاً دارم اینجا بر آن پافشاری می‌کنم این است که به محض کسب جایزه از جشنوارهٔ فجر، برای اثر مقاله ایجاد نشود و صبر کنیم تا پوشش گسترده حاصل شود. یعنی فقط به‌واسطهٔ کسب آن جایزه، اثر یا شخص را سرشناس فرض نکنیم و فوراً مقاله‌اش را ایجاد نکنیم. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)پاسخ
@Jeeputer این را می‌توان مبنای خوبی گرفت اما:
  • مسالهٔ برخی دوستان، خود جشنواره است. اساسا این که یک اثری، جایزهٔ فجر گرفته باشد برایش امتیاز منفی حساب می‌شود. یک مورد را در صفحهٔ مهدی امامی تجربه کردیم. هنوز هم نبح آن جمع‌بندی نشده است. این، از اساس غلط است. سیاسی‌کاری و نقض بی‌طرفی در آن مشهود است.
  • من پیش‌تر چند سوال طرح کردم که کسی پاسخی به آن‌ها نداده است. اگر صلاح می‌دانید، به آن‌ها پاسخ دهید تا روشن‌تر شود سر چه چیز بحث می‌کنیم. بسیاری از محدودیت‌های جشنواره‌های فجر، فراتر از خود جشنواره هستند و مثلا فیلمی مثل «کیک محبوب من» در هیچ جشنوارهٔ ایرانی (داخل ایران) حتی امکان پخش ندارد چه رسد به کسب جایزه. در چنین حالتی، چه فرقی بین فجر و مثلا جشن حافظ است؟ آیا این صحبت شما در خصوص لزوم داشتن پوشش رسانه‌ای، شامل همهٔ جشنواره‌ها می‌شود یا فقط در مورد فجر مصداق دارد؟
  • آیا الان مثال مشخصی داریم که مثلا بگوییم سر سرشناسی این سه فیلم فرضی مناقشه وجود دارد چون سیمرغ بلورین برده‌اند اما پوشش رسانه‌ای ندارند؟ آیا مصداقی داریم واقعا؟
Ahangarha (بحث) ۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)پاسخ
@Ahangarha: مورد به مورد پاسخ می‌دهم:
  • چنین چیزی، دست کم در زمان جمع‌بندی نباید اثرگذار باشد. یعنی اگر هم یک اثر یا شخص سرشناسی عمومی داشته باشد، و کاربران در نظرخواهی حذف مقاله‌اش به‌خاطر جایزه از فجر آن را ناسرشناس دانسته و نظر به حذفش بدهند (همان امتیاز منفی که فرمودید)، مدیر جمع‌بندی‌کننده باید وزن چنین نظری را کمتر در نظر بگیرد و عموماً چنین مقاله‌هایی حذف هم نمی‌شوند. دقت کنید که اگر شما تصور می‌کنید مقاله به اشتباه حذف شده، لزوماً به این معنی نیست که واقعاً مقاله به اشتباه حذف شده است.
  • من دقیقاً اشاره‌ام به همین خلأ است. فرض کنید فیلم X دارای محتوای مطلوب جشنواره است و در جشنواره اکران می‌شود و جایزه هم می‌برد. این فیلم اما از نظر هنری فرضاً فاجعه است و دلیل دیده شدنش هم این است که بالاترین رده‌های مقامات و سازمان‌های حکومتی از آن حمایت مالی و معنوی کرده‌اند و برای تبلیغاتش (که برابر است با تبلیغ برای نظام)، هزینه کرده‌اند. این فیلم در هر صورت سرشناسی دارد چون در منابع مختلف با وابستگی‌های مختلف پوشش داشته و حتی رسانه‌هایی که ضد جمهوری اسلامی هستند هم ممکن است به آن توجه کرده و مطلبی در موردش نوشته باشند. حال یک فیلم دیگر به نام Y هم هست که از نظر معیارهای هنری و حرفه‌ای چنان خوب است که اصلاً با فیلم X قابل مقایسه نیست، اما در جشنواره‌های خارجی شرکت نکرده و جز با کسب جایزهٔ فجر و پوشش در داخل ایران، نمی‌تواند سرشناسی ویکی‌پدیایی کسب کند. این فیلم، به دلیل مشکلاتی که از نظر معیارهای فرضاً اسلامی دارد، در ایران مجوز اکران نمی‌گیرد و توقیف می‌شود. نه کسی آن را می‌بیند، نه در جشنواره‌ای شرکت داده می‌شود، و نه جایزه‌ای کسب می‌کند. همین موضوع باعث می‌شود که شخص من و بسیاری از کاربران دیگر اصلاً برای سرشناسی به سیمرغ گرفتن/نگرفتن اثر فکر هم نکنیم. یک چیزی که خوب است در مورد معیارهای سرشناسی بدانید این است که تمام معیارهای اختصاصی (مثلاً وپ:آلبوم برای آلبوم‌ها) در نهایت برای کمک به احراز معیار عمومی و اصلی سرشناسی تدوین شده‌اند. سرشناسی برای هر موضوعی فقط و فقط به یک معناست: پوشش شایان توجه در منابع معتبر و مستقل. این که می‌گویند ورزشکار اگر مدال المپیک بگیرد سرشناس است، به این دلیل است که مدال‌آور المپیک قطعاً پوشش گسترده در منابع معتبر و مستقل را برآورده خواهد کرد (فرض سرشناسی). اگر جایی بحثی بالا بگیرد که کسب جایزه از جشن حافظ برای سرشناسی فلان اثر کافی نیست، باید سرشناسی بر اساس معیار عمومی هم بررسی شود و اگر آن معیار برآورده شود، دیگر جایزهٔ حافظ اهمیتی نخواهد داشت. به‌نظرم با توجه به اختلاف‌های موجود، که همیشه در تمام نظرخواهی‌ها وجود دارد، بهتر است از همان ابتدا برای هر موضوعی به معیار عمومی سرشناسی استناد شود که مجبور به انجام بحث‌های فرسایشی نشویم.
  • دست کم من موردی در ذهنم ندارم، اما با جستجو قطعاً پیدا خواهید کرد. چون آثاری هستند که یک جایزه در فجر (مثلاً برای بهترین صداگذاری یا بهترین موسیقی متن) گرفته‌اند، مقاله‌شان ایجاد و ماندگار شده و حالا فراموش شده‌اند و هیچ منبعی به آن‌ها توجهی نداشته است. از بین برندگان ادوار مختلف جشنواره مطمئناً می‌توانید چنین مواردی را پیدا کنید.
{{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)پاسخ
@Jeeputer
سلام. از نظر اصولی، من با شما موافقم و حق با شماست. اما در عمل، زاویه دید ما کمی متفاوت است. اگر ما درخواست ایجاد مقاله برای «یک فیلم که امروز صبح ساخته شده، عصری جایزهٔ فجر گرفته و هنوز پوششی در منابع نداشته است،» دریافت کرده بودیم، رد درخواست، جایی برای بحث نداشت؛ و اگر قرار بود به رد درخواست، توضیج قانع کننده ای اضافه کنیم، به راحتی از این که کارها انبار شده و در حال حاضر اولویت با کارهای دیگری است، می‌گفتیم. اما در اینجا بحث بر سر مقاله ای است که بی هیچ هزینه ای، ویکی‌سازی شده و در اختیار سامانه قرار گرفته است. در مورد پوشش خبری، من تک تک فیلمهایی که پیشنهاد حذف گرفته‌اند را در یوتیوپ، چک کرده‌ام. بی استثنا هر یک از آنها لااقل ۲ تا ۳ نقد منفی به خود اختصاص داده است؛ یعنی عملاً از ساخت آنها زمان کافی، برای نقد شدن گذشته است و اگر در این موارد منابع نقد سرشناس نباشند، لااقل مستقل هستند. نهایتاً سؤالی که من از خود می‌پرسم، این است که آیا صلاح است این مقاله را در معرض دید کذاشت؟ من خطر یا زیانی در آن نمی‌بینم. مفت است اما لزوماً کوفت نیست. البته من می‌دانم که دسترسی مدیران به مقالات حذف شده همچنان باقی می‌ماند. اما یک کاربر جدید و نوجوان قادر نیست غملا مقاله ای پیدا کند که بتواند درآن تغییر عمده ای دهد و به اصطلاح آن را ویرایش کند. برای مثال چند نقد منفی را در محتوای مقاله منعکس کند. در اکثر فروشگاه‌های بزرگ، چند میز از کالای بنجل قرار می‌دهند تا اگر به اصطلاح نوجوانی از سر کنجکاوی و چشم و هم چشمی خواست، جنسی بلند کند، سراغ جنس گران نرود؛ یعنی به زبانی می‌گویند اگر دستت می‌خارد، مزاحم فروشنده‌ها نشو، برو کرمت را آنجا بریز تا ترست بریزد و برای خدمت وظیفه و جنگ آماده شوی. حالا این مقالات نیز می‌توانند محلی باشند برای خودآموزی ویرایشگران نوجوان؛ و نگهبانان سامانه نیز لازم نیست، بیش از حد نگران خرابکاری در أنها باشند. اربابی دوم (بحث) ۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۸ (UTC)پاسخ
ضمن این که با نظر کاربرانی مثل @Jeeputer که ورود به بحث حکومتی بودن را در تناقض با بی‌طرفی می‌دانند عرض کنم که اگر بنا باشد که به اسم جشنوارهٔ حکومتی، سرشناسی را رد کنیم، پوشش در صدا و سیما و بخش عمده‌ای از رسانه‌های داخل ایران را نیز بایستی به همین دلیل رد کنیم. و اگر بخواهیم چنین بنایی بگذاریم، چرا محدود به داخل ایران باشد؟ جانب‌داری و سیاسی‌کاری بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور هم بایستی در نظر گرفته شود. و این مساله، در فضای به شدت دوقطبی ایران امروز، یعنی عملا به دلیل کمبود شدید منابع مستقل، بحث سرشناسی را کنار بگذاریم. لذا من مخالف تبعیض قائل شدن بر چنین مبنایی هستم.— این پیام امضانشده را Ahangarha (بحثمشارکت‌ها) نوشته است.
  • نظرات طرفین بحث را خواندم و در این مورد با جناب کثیر موافقم؛ ما در جایگاهی نیستیم که جشنواره‌ها (و هر رویداد دیگری را) به دو قسم حکومتی و مستقل دسته‌بندی کنیم. البته بعضی استدلال‌های تمثیلی دوستان [ که موافق جشنواره فجر هستند،] در مقایسه این فستیوال با اسکار، کن و... به نظر بنده هم مغلطه است. با اینچنین، به نظرم فیلم غیرمستقلِ سفارشیِ آبکیِ بنجلِ بدِ ضدهنرِ مقوایِ فجری :) که در کُل مملکت اکران شده، ولو به این که حضار سینما را هم به زور پای فیلم نشانده باشند، یک اثر دیده شده است و می‌تواند مقاله داشته باشد. محک 📞 ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۸ (UTC)پاسخ
    @محک من کاملا موافق این هستم که ما در جایگاهی نیستیم که جشنواره‌ها را به دو قسم حکومتی و مستقل دسته‌بندی کنیم. حداقل حرف من این است که این حرف ما نیست و حرف منابع معتبر نیز هست. یک سرچ کوچک این را آورد:
    و مطمئنم بگردیم تعداد خیلی بیشتری نیز پیدا خواهیم کرد. :)امیرΣυζήτηση ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۵ (UTC)پاسخ
    منظورم این است که براساس منابع می‌توان و باید از جشنواره فجر سلب اعتبار کرد، نه صرفا براساس گفته خودمان. :)امیرΣυζήτηση ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)پاسخ
    یعنی شما با استناد به رسانه‌ای مثل ایران اینترنشنالی (حالا بی‌بی‌سی رو ندید می‌گیرم) که آشکارا مستقل نیست می‌خواید مستقل نبودن چیز دیگری رو به اثبات برسونید؟ Ahangarha (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)پاسخ
    اگر فقط ایران اینترنشنال بود، حرف شما صحیح بود. ولی مجموع آن و بسیاری منابع دیگر که ذکر شده فکر کنم کفایت می‌کند. :)امیرΣυζήτηση ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)پاسخ
    اصل بحث این است که آیا فیلمی که فرضاً پوشش کافی در منابع ندارد (و معیار عمومی را برآورده نمی‌کند)، صرفاً به‌خاطر کسب جایزهٔ فجر سرشناس است؟ نمی‌دانم این چه ربطی به صدا و سیما و رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی و بی‌طرفی دارد.
    @محک: آن فیلمی که در این حد که شما گفتید مورد توجه بوده باشد، بدون جایزهٔ فجر هم سرشناس است، نیست؟ {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)پاسخ

تعداد دیگری منابع که به ادوار مختلف این جشنواره پرداخته اند:شعارسال،خبرآنلاین،ایران وایر، مجددایران وایر ،[۵] و صدای آمریکا همکاران محترم دقت فرمایند که این جشنواره چنان از پایه و اساس دارای مشکل است که حتی منابع داخلی هم با محدودیت و سانسوری که دست در گریباند به این جشنواره حکومتی پرداخته اند.در منبع اعتماد آنلاین هم قید شده دو سینماگر مشهور بلژیکی این جشنواره را تحریم و آن را ویترین دولتی خوانده اند.تمامی این منابع که بنده فهرست کردم از منابع معتبر داخلی و خارجی بوده نه نظر و سلیقه شخصی.منابع ایران وایر نوشته های منتقدی با شهرت ملی امیر پوریا بر این جشنواره نوشته شده است.Moh1473 (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۸ (UTC)پاسخ

به نظر من می‌رسه که ما داریم سر موضوع مبهمی بحث می‌کنیم. لااقل برای من مبهم است و لذا سعی می‌کنم چند موضوع رو هم از تفکیک کنم که بتونم بهتر بفهمم.

  • جشنواره‌های فجر فاقد سرشناسی هستند چون حکومتی هستند. این که آشکارا نادرست است. سرشناس بودن یک موضوع (در اینجا جشنواره‌های فجر) ارتباطی با موضوع و عملکردشان ندارد. معیارهای سرشناسی، مستقل از قضاوت دربارهٔ خود موضوعات است. جشنواره‌های فجر، حتی اگر فقط به انتقادات به آن‌ها نگاه کنیم، به دلیل پوشش رسانه‌ای وسیع، سرشناسی را دارا هستند. هرچند عجیب است که چرا دیدگاه‌های مخالف و منتقد به شیوهٔ برگزاری مثلا جشنوارهٔ فیلم فجر جایی در مقالهٔ این جشنواره ندارند و ما اینجا می‌خواهیم درباره‌شان بحث کنیم.
  • برندگان جوایز از جشنواره‌های فجر فاقد سرشناسی هستند چون این جشنواره حکومتی است. برای فهم بهتر این، من یک مثال دیگر می‌زنم. فرض کنیم که یک جشنوارهٔ فیلم یا موسیقی وجود داشته باشد که در سطح ملی یا حتی بین‌المللی، با محوریت یک هدف کاملا سیاسی (و ظاهرا مورد قبول و پذیرش همهٔ ما) مثل مبارزه برای دنیای آزاد فعالیت کند. این یعنی پیش و بیش از هر معیار هنری دیگری، هم‌سویی آثار با هدف این جشنواره ملاک ورود به بحث رقابتی است. آیا صرفا به این دلیل که این جشنواره، دارای اهداف سیاسی است (که تقریبا همهٔ جشنواره‌ها چنین‌اند) باید اعتبار جوایز و سرشناسی برندگان را انکار کنیم؟ اگر بله، مبنای ویکی‌پدیایی چنین چیزی چیست؟ کجای ویکی‌پدیا، داشتن اهداف سیاسی، مغایر با سرشناسی در نظر گرفته شده است؟ تنها موضوعی که من به خاطر می‌آورم (که احتمال بالایی دارد که اشتباه کنم) این است که منبع باید از موضوع مقاله مستقل باشد. استقلال در ویکی‌پدیا در سطح بررسی اعتبار منبع برای مقاله است و نه چیزی بیش از آن.
  • حکومتی بودن، در تضاد با سرشناسی است. اگر چنین است، در فضای به شدت دوقطبی این سال‌ها، بایستی بسیاری مقالات مربوط به بازیگرانی که تمام اعتبارشان (بر اساس منابع مندرج در مقاله‌شان) ناشی از حضور در سریال‌ها یا مسابقات و برنامه‌های صدا و سیما بوده را حذف کنیم. نمی‌شود کلی مقاله داشت برای بازیگران و کارگردان‌ها و نویسندگانی که تقریبا تمام کارشان با صدا و سیما بوده و بعد فقط به تار و مار کردن کسانی که از جشنواره‌های فجر جایزه گرفته‌اند بپردازیم. به هر ترتیب، حکومتی بودن به این دلیل محل اشکال است که سوگیری شدید سیاسی دارد. این، قطعا نباید محدود به حکومتی بودن باشد. بایستی سمت مقابل را هم شامل شود. این که کسی صرفا به خاطر فعالیتی که علیه حکومت کرده و در چند رسانهٔ صرفا ضد حکومت پوشش داده شده پس سرشناس است باید رد شود. پوشش فعالیت‌ها در رسانه‌هایی که بودجه‌شان را از دولت‌های دیگر می‌گیرند که برنامه برای ایرانیان درست کنند و آن برنامه‌ها هم آشکارا سمت و سوی سیاسی دارند باید به همان میزان پس زده شود. اما همه‌مان می‌دانیم که نمی‌شود. چرا؟ چون اگر بخواهیم چنین کنیم، سنگ روی سنگ بند نمی‌شد. چیزی که در این جا (در ویکی‌پدیا) اهمیت دارد، معیارهای سرشناسی است. آیا شواهد عینی در دنیای خارج از ویکی‌پدیا می‌تواند به ما نشان دهد که موضوع مقاله، در زمینهٔ فعالیت خودش سرشناس است؟ و آیا آن شواهد، در نسبت با موضوع مقاله، استقلال دارند یا خیر. هر بحثی بیش از این، فقط و فقط فضای دوقطبی مسموم بیرون را وارد ویکی‌پدیایی می‌کند که قرار است بی‌طرفانه، به موضوعات بپردازد.

در مجموع، جشنواره‌های فجر، با همهٔ انتقاداتی که به آن‌ها می‌شود، یک رویداد قابل توجه در فضای هنری ایران امروز است. پاک کردن بی معطلی مقالاتی که مربوط به برندگان جوایز این جشنواره هستند، اقدام سازنده‌ای نیست. فضا آن‌قدر سنگین است که افراد، فقط و فقط حضور در جشنواره را می‌بینند و رد می‌کنند و تمام موارد دیگر (مانند انتشار چندین آلبوم موسیقی (نه صرفا چند قطعه) در انتشارات معتبر) را به کلی نادیده می‌گیرند. این، برای ویکی‌پدیا خوب نیست. اعتبار ویکی‌پیدا را به عنوان یکی از معدود جاهایی که می‌توان بی‌طرفانه به زوایای مختلف موضوعات پرداخت را با چالشی بسیار جدی همراه می‌کند.

نهایتا می‌توانم این را پیشنهاد کنم که اگر مقاله‌ای ساخته شد که تنها معیار سرشناسی‌اش، دریافت جایزه از جشنواره‌ها باشد (حتی فراتر از فجر)، به جای حذف، از برچسب‌هایی برای اعلام کاستی منابع برای سرشناسی در صفحه استفاده شود. --Ahangarha (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۴ (UTC)پاسخ

سوال من این است: آیا برگزیدگان جشنواره عمار خودکار سرشناس محسوب می‌شوند یا نه؟ با جشنواره فجر بعد از ۱۳۹۸ باید همچنین برخوردی کرد. کسی که در جشنواره فجر شرکت کند و برنده شود و واقعا سرشناس باشد، قطعا به دلایل دیگر سرشناسیش را می‌توان به اثبات رساند (جوایز بین‌المللی، فیم پرفروش، منابع معتبر خارجی، ...) :)امیرΣυζήτηση ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)پاسخ
@Ladsgroup آفرین خیلی خوب و خلاصه اصل مطلب رو توضیح دادی تا بحث به انحراف کشیده نشه. کسی با سرشناسی فیلم‌های حکومتی مشکلی نداره و خیلی مقاله دارند. بحث اصلی اینه که فهرست فیلم‌های سانسور‌شده دفتر جشنواره که بنا بر تایید هنرمندان سرشناس و منابع معتبر و مستقل اعتبار نداره و ملی نیست به صورت حودکار وارد ویکی نشه. جیرجیرک (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۲ (UTC)پاسخ
+1{{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)پاسخ
@Ladsgroup: 👍 لایک.Moh1473 (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۳۱ (UTC)پاسخ
سوال خوبی است.
من در حال ترجمهٔ مقالهٔ en:Wikipedia:Notability (awards and medals) به فارسی هستم. نمی‌دانم چرا تا کنون به فارسی ترجمه نشده ولی فکر می‌کنم راهکارهای خوبی را پیش پای ما می‌گذارد که این قدر سیاست را وارد ویراستاری‌مان نکنیم. Ahangarha (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)پاسخ
@Ahangarha
  • عالی!
اربابی دوم (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۰۶ (UTC)پاسخ
ترجمه تمام شد. ویکی‌پدیا:سرشناسی (جوایز و مدال‌ها)
یادداشت‌هایش را هم اضافه می‌کنم. به نظرم راهگشاست. Ahangarha (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)پاسخ
نخست این که صفحه‌ای که ترجمه کرده‌اید یک انشا است و نه یک رهنمود. انشاها الزام‌آور نیستند و کاربران حتی می‌توانند در مواردی خلاف آن‌ها عمل کنند چون انشاها مورد اجماع کاربران نیستند. دوم این که رهنمود سرشناسی برای جوایز و مدال‌ها چه ارتباطی به این بحث دارد؟ چنین رهنمودی زمانی کاربرد دارد که برای مثال شما بخواهید در مورد یک جایزه یا مدال مقاله بنویسید. آنگاه سرشناسی‌اش می‌تواند بر اساس چنین رهنمودی تشخیص داده شود. اما وقتی می‌خواهید سرشناسی مثلاً یک فیلم را به‌واسطهٔ کسب یک جایزه محک بزنید، چنین رهنمودی بی‌ربط است و کمکی نمی‌کند. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۱۰ (UTC)پاسخ

در همین نبح های پیش رو دوستان دقت بفرمایند چه تعداد فیلم برای سرشناسی آمده که معیارهایی از وپ:فیلم را احراز نمی کند و استدلال بعضی همکاران صرف شرکت فیلم در جشنواره فجر بوده است.طرح اینگونه بحث ها در نبح فقط وقت گشت زنان، مدیران و کاربران فعال در نبح را میگیرد.بنده در نبح فیلمی مورد تاخت و تاز کاربر باتجربه ای که صرفا جهت ثبت نظرم با توجه به رهنمودها و منابعی که به این جشنواره حکومتی پرداخته بودند قرار گرفتم.ویکی دفتر روابط عمومی فیلم فجر یا دفتر تولیدات ارگان های دولتی نظیر بنیاد سینمایی فارابی یا سازمان هنری رسانه ای اوج نیست اکو بورس که با صرف بودجه نفتی و ساخت فیلم های بدون محتوا با تنها شرکت در جشنواره فجر به ساخت مقاله در ویکی بپردازند.مدیر محترمی به کاربر محترمی در خصوص استدلال هایشان نکته مهمی گوشزد فرمودند که متاسفانه کاربر گرامی هنوز استدلال هایی که به رهنمودها اشاره دارند را در نظرشان درنظر نمی گیرند.به هیچ وجه قصد نیت یابی ندارم اما کاربر محترم دیگری تسنیم برای ما این حق را قائل شوید که با استناد به دهها منبع مستقل و معتبر اعتباری برای این جشنواره حکومتی قائل نشویم.Moh1473 (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۵۲ (UTC)پاسخ

  •  نظر: بنده یک جمع‌بندی کوچک تا به اینجا دارم. نظرتان به این چیست:
    • تقریباً همگی موافق با این هستیم که صرف شرکت در جشنواره سرشناسی نمی‌آورد.
    • همه افراد و آثاری که جایزه می‌برند را سرشناس قلمداد کنیم چون چه بخواهیم چه نخواهیم این موارد همراه خود پوشش خبری گسترده به دنبال دارن.
    • در مواردی هم که آثاری مورد تبعیض یا سانسور قرار می‌گیرند اگر که دارای معیار هنری و محتوایی قوی باشند مطمئناً منابع خارجی به آن‌ها اشاره می‌کنند، آن‌ها را هم سرشناس بگیریم.🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۳۰ (UTC)پاسخ
    @Harold Krabs
    اگر بحث بر سر اولویتها و تقسیم نیروی کار بود، من با شما موافق بودم و شاید سختگیرتر از خیلی از کاربران دیگر. اما بحث بر سر مقالاتی است که کاربران به صورت داوطلبانه ایجاد کرده اند. مگر یک مقاله در مورد یک فیلم حکومتی که سرشناسی آن مورد مناقشه است، چقدر جا می گیرد و یا بازدید می‌شود که کاربران حافظ ویکی پدیا این همه وقت صرف آن می کنند، در حالی که موارد مهمثری شاید وجود دارند. اربابی دوم (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)پاسخ

دقیقا منبع خبرفوری هم به تاریخچه فیلم های توقیفی جشنواره فجر اشاره کرده.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)پاسخ

@Harold Krabs: ضمن تشکر از زحمات شما.به نظرم بازیگران و سینماگران در صورتی که پوشش های مختلف و گسترده و معیارهای دیگر سرشناسی وپ:بازیگر یا فیلم ها معیارهای وپ:فیلم را احراز نکند حتی در صورت کسب جایزه از این جشنواره سرشناس نیستند.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)پاسخ
@Moh1473 فقط این جشنواره یا هر جشنواره‌ای؟ نوشتهٔ پیشین شما، فقط به جشنواره فجر می‌پردازد اما دربارهٔ سایر جشنواره‌ها صحبتی نمی‌کند. پیشنهاد من این است که استدلالی طرح کنید که فقط قابل اعمال به موارد به خصوصی نباشه تا بی‌طرفی حفظ بشه. Ahangarha (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)پاسخ
@Ahangarha: مثلا چه جشنواره ای؟ شما مثال بزنید؟ یک جشنواره سینمایی دیگر در ایران یا خارج از ایران مثال بزنید که از انتخاب هیات داوران گرفته، انتخاب فیلم، اعطای جایزه و ... در دست حکومت باشد و انتخاب سینماگرانش وابسته به حکومت.تمام استدلال های بنده با ذکر منابع معتبر داخلی و خارجی بوده.اینکه شما میخواهید منابع را نادیده بگیرید ضمن احترام به شما دلیلی نمیبینم بخواهم شما را متقاعد کنم.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs👍 لایک اربابی دوم (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)پاسخ
@Moh1473 ما نیاز به متر و معیار عینی‌تری داریم. بالاتر هم توضیح دادم که «حکومتی بودن» ناقض بی‌طرفی است چرا که به کلی دربارهٔ کسانی که در نقطهٔ مقابل انگیزه‌های سیاسی دارند را شامل نمی‌شود. منظورم اساس استدلال است. من در مطلبی که بالاتر نوشتم، مسائلی را طرح کردم که به نظرم باید به آن‌ها پاسخ داده شود. در غیر این صورت، به طرز آشکاری بی‌طرفی در مواجهه با موضوع در حال نقض شدن است.
ما نیاز داریم به معیاری برسیم که بتوانیم آن را در موارد مختلف استفاده کنیم نه این که فقط یک مصداق خاص داشته باشد. اگر چنین نکنیم، سیاسی‌کاری باعث از دست رفتن اعتبار ویکی‌پدیا می‌شود. معیار محکم‌تری از «حکومتی بودن» نیاز است. Ahangarha (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)پاسخ
  • پیشنهاد: بارها پیش آمده و می‌آید که عنوان فیلمها با اصطلاحات فلسفی، علمی و فنی و غیره تشابه یافته و ایجاد ابهام می‌کنند. بعضی از این اصطلاحات بسیار سرشناس هستند، اما هنوز مقاله ای برای آنها در ویکی‌فارسی ایجاد نشده است. پیشنهاد من این است که اضافه کردن (فیلم) به دنبال عنوان همه فیلمها مقرر شود. اربابی دوم (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)پاسخ

کاربران محترم دقت فرمایند منابع داخلی حتی حکومتی را با پوشش های مختلف در ادوار مختلف را نیز فهرست کردم که کاربران متوجه باشند عمق این جشنواره تا چه حد دارای مشکل است: میزان، وابسته به قوه قضاییه خبرگزاری دانشجو وابسته به بسیج دانشجویی، سینماپرس،خبرفوری، آخرین خبر، ایران اینترنشنال،برنا،خبرگزاری زن تا حتی پخش بلیط رایگان بین خودی ها ایلنا.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)پاسخ

@Moh1473 چند نفر تا الان اساس غیر مستقل بودن رو زیر سوال برده‌اند که شما برای اثبات این موضوع، منبع ذکر می‌کنید؟ این، کمکی به پیشرفت بحث نمی‌کنه به نظرم.
ما نیاز داریم به یک مبنای محکمی برسیم که بتونیم در موارد دیگه هم بهش استناد کنیم مگر نه یک سیاسی‌کاری آشکار رو داریم پیش می‌بریم. چیزی که در «حکومتی بودن» مشکل‌سازه چیه؟ به اون باید بپردازیم. و پرداختن به اون، دامنه‌دار می‌شه.
سوالاتم رو بالاتر نوشته‌ام و نمی‌خوام دوباره تکرار کنم. اگر نظری دارید و صلاح دونستید ممنون می‌شم به همون پاسخ بدید. Ahangarha (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)پاسخ
@Ahangarha: اتفاقا خود شما.در بالا دقت کنید طبق صحبتی که با جناب امیر داشتید منابع بنده در ابتدا را نخواستید ببینید و یا دیدید و از عدم استقلال یک منبع (ایران اینترنشنال) صحبت کردید اگر تصمیم داشتید منابع را ببینید و نظرات کاربران را بخوانید متوجه جواب سوال هایتان خواهید شد که چه چیزی در حکومتی بودن مشکل سازه.بنده وقت این را ندارم به سوال های شما پاسخ بدهم و تلاش کنم شما را متقاعد کنم.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)پاسخ
@Moh1473 من مطالب را خوانده‌ام. پیشنهاد می‌کنم در کنار مشارکت در این بحث (که تقریبا ۹۰ درصد مشارکت‌های اخیر شما در ویکی‌پدیا را شکل می‌دهد)، درباره اصول تعامل با دیگران در ویکی‌پدیا هم مقالات را مطالعه بفرمایید. قرار نیست من شما را متقاعد کنم یا شما من را. قرار است یک گفتگوی سازنده داشته باشیم. اما اگر شما اصرار دارید که یک حرف را تکرار کنید، انتخاب شماست. اگر تمایلی به گفتگوی سازنده ندارید، دلیلی ندارد وقت خود و دیگران را هدر دهیم. امیدوارم مشارکت‌های مفید‌تری داشته باشیم. هم من و هم شما. Ahangarha (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)پاسخ
@Ahangarha: خیر اشتباه می کنید (اگر به مشارکت ها در حساب اصلی و نه حساب جایگزین) توجه می کردید متوجه این موضوع می شدید که مشارکت مربوط به چه موضوع هایی بوده است.عرض کردم مواردی را که باید ببینید متاسفانه نمیبینید.Moh1473 (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)پاسخ
@Moh1473 در رابطه با این نظر شما (به نظرم بازیگران و سینماگران در صورتی که پوشش های مختلف و گسترده و معیارهای دیگر سرشناسی وپ:بازیگر یا فیلم ها معیارهای وپ:فیلم را احراز نکند حتی در صورت کسب جایزه از این جشنواره سرشناس نیستند) باید بگویم که معمولاً حتی اگر شما کسب جایزه را به تنهایی برای سرشناسی کافی ندانید، پوشش خبری معیارها را جبران می‌کند. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)پاسخ
  •  نظر: اینکه شخصی در جشنواره حکومتی یا غیر حکومتی جایزه‌ای برده است آن شخص در کنار معیارهای دیگر می‌تواند سرشناس شناخته شود. به ما هیچ ارتباطی ندارد که دریافت‌کنندگان از طریق دیدگاه‌های حرفه‌ای و هنری برنده شده‌اند یا با خواست ملاها، مهم آن است که جایزه‌ای برده شده که در ایران جایگاه مهمی دارد و توسط منابع مورد پوشش قرار می‌گیرد. اینگونه پیش برویم پس فرداهم باید تک تک منابع را تحریم کنیم چون پشت هر کدام از آنها حکومت نشسته است. استارتسلا (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)پاسخ


نظر دوستان را خواندم. با آنکه عنوان این ریسه «جشنواره فجر و سرشناسی» است، اما در آن، دو موضوع کاملاً متفاوت مطرح شده که به‌نظرم باید برای هرکدام جداگانه نظرخواهی ایجاد می‌شد تا گفتگوها متمرکزتر باشد: (۱) آیا جشنواره فجر حکومتی است یا خیر و آیا اعتباری (برای سرشناسی فیلم‌ها و هنرمندان) دارد یا خیر؟ (۲) آیا صرف حضور و اکران (یا حتی جایزه بردن در جشنواره فجر) دلیلی برای سرشناسی و مقاله داشتن در ویکی‌پدیا است؟
فعلاً کاری به اولی ندارم. اما آنچه برای من مسجل است، مورد دوم است: مطابق ویکی‌پدیا:سرشناسی (فیلم‌ها)، صرفِ حضور یا اکران در جشنواره‌های بزرگ (مثلا کن، برلین، ونیز) برای یک فیلم سرشناسی نمی‌آورد. (جشنواره فجر که جای خود دارد).
از آنچه در en:Wikipedia:Notability_(films) نوشته شده درمی‌یابیم که دلیل سرشناس شدن یک فیلم پس از اکران در این جشنوارهای مشهور، سرشناسی یا اعتبار خودِ جشنواره نیست، بلکه بدین سبب است که این فیلم‌ها، طی روزهای آتی پس از اکران یا جایزه بردن، به احتمال زیاد پوشش گسترده‌ای در منابع خواهند یافت و این است که با آنها سرشناسی می‌دهد. همین‌جا تکلیف فیلم‌هایی نیز که قرار است در آینده در جشنواره‌ای (مثل فجر) حضور یابند یا اکران شوند. مشخص می‌شود: هیچ‌کدام از اینها تا زمانی که پوشش گسترده در منابع معتبر و تخصصی آن حوزه را ندارند، سرشناس نیستند. قرار هم نیست برای تمام فیلم‌ها و سریال‌هایی که در ایران تولید می‌شوند، مقاله بسازیم. ویکی‌پدیا بانک اطلاعاتی نیست. Tisfoon (بحث) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۱۵ (UTC)پاسخ

@Tisfoon اتفاقا من هم این روزها دارم به همین فکر می‌کنم. دقیقا فهم من هم از بحث سرشناسی در زمینه‌های تخصصی همینه که موارد فهرست شده در اون‌ها، تلویحا متضمن اینه که پوشش رسانه‌ای دارند پس داشتن همون‌ها رو می‌شه به طور غیر مستقیم برای سرشناسی در نظر گرفت.
اما یک مساله‌ای که من باهاش مواجه هستم و دارم سعی می‌کنم هضمش کنم، فضای بیمار رسانه‌ای ماست. رسانه‌ها (از هر طرف) عملا روابط عمومی مراکز قدرت هستند. از یک سو در این فضای دوقطبی، که نه حاصل حمایت افراد از ایده‌ای به خصوص بلکه در ضدیت با طرف دیگر است، توجه به خود کارها کم‌رنگ است. در چنین فضایی، کلی شلوغ‌کاری برای کارهای بازاری (اگر نگویم مبتذل) وجود دارد. در نتیجه، اتکای به رسانه به عنوان منبع معتبر از اساس با چالش مواجه است. در چنین فضایی اگر بخواهیم به اعتبار رسانه‌های سیاست‌زده + رسانه‌های زرد و بازاری اتکا کنیم، عملا باید به میزان زیادی، کرکرهٔ ویکی‌پدیا را پایین بکشیم. کارهای فرهنگی مهم (کتاب، موسیقی و...) پوشش رسانه‌ای گسترده و عمیق نمی‌یابند. با این وضع رسانه‌ای (که در مواردی، پوشش خبری در ازای دریافت پول صورت می‌گیرد)، اساسا صحبت کردن از منبع مستقل و معتبر به شوخی شبیه‌تر است. در جایی که اعتبار یک محقق علوم انسانی یا یک فیلسوف از یک فوتبالیست کم‌تر است. این فاجعه است. شاید در چنین شرایطی باید دنبال راهکاری بود. ذهنم در این چند روز به شدت درگیر چنین بحثی است.
برگردم به بحث. صحبت شما، بر خلاف صحبت برخی دوستان دیگر دارای انسجام فکری است. صرفا یک مصداق به خصوص را هدف نمی‌گیرد. با این متر (که متر خود ویکی‌پدیا هم هست) می‌توان دریافت جایزه از هر جشنواره‌ای را فارغ از سمت و سوی سیاسی‌اش صرفا بهانه‌ای برای بررسی سرشناسی در نظر گرفت و نه بیش از آن. و این مهم است تا بتوان ویکی‌پدیا را بی‌طرف نگه داشت. باید سیاستی در پیش گرفت که برای همه صادق باشد. این طور نشود که چون فلان در موسیقی فجر جایزه گرفته یا نامزد شده، تمام فعالیت‌های دیگرش را با دید منفی ببینیم ولی چون فلان شخص دیگر برای فلان خوانندهٔ ساکن لس‌انجلس آهنگ ساخته، حتی اگر در مقاله‌اش منبعی وجود ندارد که لااقل ظاهر سرشناسی را حفظ کند، سرشناس در نظر بگیریم و حتی نبح را تنها با یک نظر که آن هم موافق حذف بود، جمع‌بندی کنیم که بماند. رهنمودهای ویکی‌پدیا باید مستقل از موضوع بوده و برای برای همه یکسان اعمال شوند.
خلاصه: با صحبت شما موافقم. موفقیت در هیچ جشنواره‌ای به خودی خود، مبنای سرشناسی نمی‌تواند باشد؛ حتی اگر اسکار باشد. باقی بحث‌هام هم از اساس دربارهٔ شیوهٔ مواجهه با سرشناسی در ایران این سال‌هاست که جای بحثش اینجا نیست. Ahangarha (بحث) ۳ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)پاسخ
  •  نظر: این گزارش بی‌بی‌سی هم قابل توجه است که اخیراً پخش شده و اتفاقاً شامل نظرات هنرمندان نیز می‌شود‌.🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۲ (UTC)پاسخ
    @Harold Krabs والا این گزارش از نظر خبری، چیزی نداره که بشه بهش استناد کرد. یه سری کلی‌گویی‌ها کرده. نکتهٔ قابل توجهی توش نیست. Ahangarha (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۳۱ (UTC)پاسخ
    @Ahangarha چرا اتفاقا نکته عریضی هم در آن نهفته است و قابل استناد است (این بخش در آرشیو بی‌بی‌سی هم موجود است) و نکته هم این است که بازیگران، کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان بزرگ سینمای ایران یک جشنواره‌ای که اسم آن را ملی می‌گذاریم تحریم کرده‌اند. این چه ملی بودنی است که خود اهل هنرش تحریمش کرده‌اند؟؟ 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۴۲ (UTC)پاسخ
    @Harold Krabs من چند تا نکته رو بگم:
    • این گزارش واقعا از نظر خبرنگاری گزارش ضعیفی است. بیش از آن که دربارهٔ مواضع حال حاضر هنرمندان صحبت کنه، نظر خود خبرنگار رو داره منعکس می‌کنه. اون خانم بازیگر هم که نمی‌دونم اصلا آیا هنوز بازیگری می‌کنه یا نه. بیشتر به نظر می‌رسه که داره روغن ریخته رو نذر امام‌زاده می‌کنه.
    • فکر نمی‌کنم کسی اینجا مدافع این باشه که جشنوارهٔ فجر، یک جشنوارهٔ تماما هنریه. قطعا این جشنواره در چهارچوب‌های سیاسی نظام حاکم داره فعالیت می‌کنه. برام عجیبه که این قدر دوستان تلاش می‌کنند سند و مدرک (بعضا تکراری) ارائه کنند که این رو ثابت کنند.
    • گفتن این که بازیگران و کارگردانان و تهیه‌کنندگان بزرگ سینما این جشنواره رو تحریم کرده‌اند کفایت نمی‌کنه. در همین جشنوارهٔ امسال، کلی اسم بزرگ می‌بینید. اما سوال مهم‌تر اینه که آیا آن‌هایی که تحریم کرده‌اند، در جشنواره‌های دیگری که ظاهرا دوستان ویکی‌پدیا، اون‌ها رو مستقل و ملی می‌دونن، شرکت می‌کنند؟
    • یک سناریوی فرضی رو مطرح می‌کنم که کمک می‌کنه که بتونیم به یک قضاوت منطقی برسیم. فرض کنیم در ایران دو قطبی امروز، دو جشنواره داشته باشیم که دقیقا بازتاب همین فضای دوقطبی باشند. هنرمندان هم دو دسته شده‌اند. در یکی شرکت و دیگری را تحریم می‌کنند. در چنین حالتی، هر دو جشنواره، فاقد اعتبار می‌شوند؟ از دید من خیر. تا زمانی که جوایز این دو جشنواره لااقل بین طرفداران کثیرشان معتبر است، کسب جایزه از هر دو جشنواره (که تبعیض‌آمیز هم برخورد می‌کنند) را باید مورد توجه قرار داد. من بالاتر هم این موضوع را به شکل دیگری مطرح کردم اما کسی پاسخی به آن نداد.
    • با توجه به گفته‌های بالا، یا کلا همهٔ جشنواره‌های داخل ایران را باید نادیده بگیریم (به هر حال باقی جشنواره‌ها هم در همین چهارچوب‌ها فعالیت می‌کنند و مثلا فیلمی مثل «کیک محبوب من» در هیچ کدام‌شان جایی نداند.) یا باید جشنواره‌های شاخص را، با یک چشم بی‌طرف ببینم. دوست داشته باشیم یا نه، جشنوارهٔ فجر، همچنان (لااقل یکی از) شاخص‌ترین جشنوارهٔ هنری ایران است. دیدگاه سیاسی من و شما نباید اینجا دخالتی داشته باشد.
    Ahangarha (بحث) ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۵۷ (UTC)پاسخ
    @Ahangarha جالب است که کتایون ریاحی را اینگونه تفصیر می‌کنید. بنده از تعدد منابع سخن نگفتم بلکه به این موضوع اشاره دارم که گزارش برای همین جشنواره امسال است و موضوع چیز ادامه داری است. این جشنواره نه هنری است و نه ملی، این نظر بنده است. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۹ (UTC)پاسخ
    @Harold Krabs صلاح نمی‌إینم بیشتر دربارهٔ کیفیت پایین این گزارش صحبت کنم. اما:
    1. کتایون امیرابراهیمی بودند نه کتایون ریاحی.
    2. اگر فیلم‌هایی مثل «دانهٔ انجیر معابد» و «کیک محبوب من» در فجر راه ندارند، مگر در سایر جشنواره‌های داخلی راه دارند؟
    امیدوارم مثل یکی دیگر از دوستان، این حرف را تعبیر به حمایت از فجر نکنید. حرف من این است که یا داریم سیاسی‌کاری می‌کنیم یا دنبال یک قاعدهٔ کلی هستیم که فارغ از نگاه سیاسی‌مون، در بحث سرشناسی مورد استفاده قرار دهیم. نه فجر آن قدر که گفته می‌شود مورد قهر هنرمندان است (کافی است که هنرمندان حاضر در همین جشنوارهٔ امسال نگاه کنیم) نه بقیهٔ جشنواره‌ها آن قدر آزاد که فیلم‌های ممنوعه توشون شرکت کرده و جایزه بگیرند. اگر قرار است بی‌طرف باشیم، باید سیاست محکم و بی‌طرفانه‌ای رو در پیش بگیرم. دنبال کش دادن بحث نیستم. فقط می‌خوام نکته‌ای که روش دست گذاشته‌ام شنیده بشه.
    و یک سوال که دنبال دریافت پاسخ براش نیستم: فکر می‌کنید اگر فیلم خیلی خوبی (از نظر هنری) در تبلیغ کمونیسم تولید شود، در اسکار یا گلدن‌گلوب جایی خواهد داشت؟ Ahangarha (بحث) ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)پاسخ
    @Ahangarha بنده اشتباه کردم که گفتم کتایون ریاحی اما خب همان هم جایی در فجر ندارد. بزارید یک مثال کوچک برایتان بزنم. اگر در فیلمی مادر عاشقانه برای فرزندش کتلت درست کند، غیر آن اس که فیلم را در جشنواره رد می‌کنند؟ پس نه هنر مهم است و نه ملی بودن. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)پاسخ
    @Harold Krabs دقیقا به همان دلیلی که شما کتلک را ضخیم کردید، احتمالا فیلم مجوز نمی‌گیرد. احتمالا اصلا مجوز ساخت نمی‌گیرد چه برسد به پخش در جشنواره. اما دقیقا روی همین نکته توقف کنید و دوباره نکاتی را که من طرح کردم بخوانید. برام سخت نیست که تصور کنم چرا کسی به این سوالات پاسخی نمی‌ده. اما اگر پاسخی داشتید، ممنون می‌شم با من در میان بگذارید. Ahangarha (بحث) ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۷ (UTC)پاسخ
    @Ahangarha آنچه را می‌خواستم خودتان گفتید. حرفی باقی نمی‌ماند. 🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)پاسخ
@Harold Krabs: درود در تایید مطلبتان (تحریم جشنواره از سوی سینماگران سرشناس مستقل) جالب اینجاست منتقد حکومتی هم این جشنواره را تحریم کرده است.شعار سال یا در منبع [۶] بخوانید سینماگرانی همانند فرهاد توحیدی، فاطمه گودرزی، مینو فرشچی، عزت‌الله انتظامی و اصغر فرهادی از جمله افرادی بودند که داوری جشنواره را قبول نکردند.با چه دورهمی حکومتی سالها در ارتباط بودیم که به اصطلاح اسمش را جشنواره سینمایی گذاشته اند.Moh1473 (بحث) ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)پاسخ

نظرات دوستان را در بالا خواندم و کماکان معتقدم که برگزیده شدن در جشنواره‌های فجر معیار سرشناسی هست. علتش هم پوشش گستردهٔ خبری است که برای برگزیدگان جشنواره فجر اتفاق می‌افتد. ویکی‌پدیا:فلسفه رهنمودهای ثانویه سرشناسی را بخوانید. این که روال انتخاب آثار یا کیفیت‌شان نازل است، اولاً امری است سلیقه‌ای، ثانیاً در اینجا (ویکی‌پدیا) محلی از اعراب ندارد. وظیفهٔ ما دانشنامه‌نویسی است؛ سرشناسی هم معیاری برای شناسایی موضوعاتی است که پوشش گسترده در منابع دیگر دارند و در نتیجه در دانشنامه هم جا دارند. — حجت/بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)پاسخ

وپ:خبررسانی

[ویرایش]

با توجه به غیرفعال شدن این صفحه بهتر نیست لینک آن را از بالای صفحه‌ی قهوه‌خانه برداریم؟ ارادتمند WASP ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۶ (UTC)پاسخ

@WASP-Outis وپ:جسور :)امیرΣυζήτηση ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)پاسخ
@Ladsgroup: دسترسی‌اش را ندارم:) ارادتمند WASP ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)پاسخ

@WASP-Outis و Ladsgroup: سلام. چرا همانطور که برای ویکی‌پدیا:درخواست راهنمایی صفحه جدیدی ایجاد و ساختار پیشین بایگانی شد، برای خبررسانی هم همین کار را انجام ندهیم؟ هرچند مانند ساختار پیشین که برای کاربران اطلاع‌رسانی می‌کرد کاربردی نیست، اما اطلاع‌رسانی نظرخواهی‌ها در صفحه مشخصی نسبت به وپ:گوناگون به نظرم بهتر دیده می‌شوند. MJXVI ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۰۴ (UTC)پاسخ

@MJXVI: برای شما هم وپ:جسور :) {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ
@Jeeputer گاهی این جسارتا شاید کار دست آدم بِده! 😄 بنابراین یه نفر باید تشویقت کنه؛ جدای از این منم دسترسی ندارم! شما مدیران گرامی یا باید اول ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/خبررسانی رو منتقل کنید یا بعد از اینکه من جسارت کردم و تغییرمسیر ویکی‌پدیا:خبررسانی رو به صفحه تبدیل کردم، پیوندهایی که دسترسی نداریم رو اصلاح کنید. اینجا هم نتیجه می‌گیریم فقط وپ:جسور باشید کافی نیست! MJXVI ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)پاسخ
و فکر کنم همون آپشن اول عملی باشه، چون تغییر مسیر ویکی‌پدیا:خبررسانی در نتیجه انتقال ایجاد شده. MJXVI ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)پاسخ

حذفیدم. اگر ایده دیگری دارید به نظرم بسازید بعد می‌توان تغییر داد :)امیرΣυζήτηση ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۳۸ (UTC)پاسخ

جواز استفاده از «ایران پهلوی» به جای ایران برای محل تولد متولدین پیش از بهمن ۵۷

[ویرایش]

اخیر ویرایش‌هایی در بسیاری مقالات در جریان است که محل تولد افراد متولد پیش از انقلاب ۱۳۵۷ را به جای ایران، به ایران پهلوی یا ایران قاجاری پیوند می‌دهند.

مثال‌ها: داریوش (خواننده)، مهناز افشار

به نظر من، این کار اشتباه است چرا که هدف از چنین پیوندی، پیوند به کشور است نه به یک مقطع زمانی در تاریخ یک کشور. افزون بر این، چنین ویرایشی می‌تواند سردرگمی ایجاد کرده و چه بسا مشکلاتی در ارتباط میان صفحه‌ها ایجاد کند.

آیا سیاست مشخصی از پیش در این خصوص وجود دارد؟ اگر نه، آیا می‌توان سیاستی صریح در این خصوص داشت؟ Ahangarha (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۲۱ (UTC)پاسخ

صد در صد اشتباه است . باید ساختار جغرافیایی محل تولد را از ساختار سیاسی جدا کرد. محل تولد ایران است. چه پهلوی باشد - چه قاجار - چه رژیم اسلامی. این مشکل حتی در رده بندی هم هم وجود دارد. مثلا بازرگان یا خمینی در دوره قاجار به دنیا آمده- در دوره پهلوی زندگی کرده اند در دوره جمهوری اسلامی منصب داشته و مرده اند. این تقدیم بندی ها کمکی نمی کند. صرفا شلوغ کننده هستند. -- Hootandolati(بحث) «سه‌شنبه،۹ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۷ (ایران۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)پاسخ
موافق با نظر جناب Hootandolati موافقم.🅣𝓗𝓪𝓻𝓸𝓵𝓭 𝓚𝓻𝓪𝓫𝓼 ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)پاسخ
کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. اتفاقاً این نوع دقیق‌نویسی برای بسیاری از کشورها (پس از تغییر/فروپاشی رژیم سیاسی و به تبع آن، تغییر تابعیت و ملیت فرد) و همچنین افراد دو یا چندتابعیتی کاملاً لازم است. به جعبۀ اطلاعات این چند نمونه نگاه کنید: رفیق التمیمی، محمود سیف‌الدین الایرانی، برهان‌الدین العبوشی، مطلق عبدالخالق و غیره. ملیت و تابعیت باید دقیق ذکر شود. البته در ویکی‌داده وقتی ملیت (گزارۀ «تبعۀ») فردی را مثلاً اسرائیل وارد کنید و سال تولد او 1925 باشد، سامانه به طور خودکار اخطار می‌دهد که ملیت اسرائیلی قبل از 1948 وجود ندارد. در ویکی‌پدیا هم باید همین قدر دقیق باشیم. Sazwar (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)پاسخ
@Sazwar به نظرم یک پاسخ ساده برای این موضوع وجود دارد. کسی که در ایران متولد شده، هر زمانی که متولد شده باشه متولد ایران بوده. اما کسی که قبل از ۱۹۲۵ در سرزمین‌هایی که بعدا اسم اسرائیل به خودشون گرفته‌اند متولد شده، در جایی متولد شده که اسمی غیر از اسرائیل داشته. یا مثلا مثالی که از رفیق التمیمی زده‌اید مشخص است چون آن موجودیت سیاسی که در زمان تولد او وجود داشت، عثمانی بود که از بین رفته است. اما ایران قاجار، ایران پهلوی و ایران ج.ا، همگی ایران هستند. کسی که در در همین محدودهٔ جغرافیایی به دنیا آمده، متولد ایران است نه ایران فلان یا ایران بهمان. موجودیت سیاسی تغییر نکرده است. اداره‌اش تغییر کرده و این نباید مبنایی شود برای تمایز قائل شدن در اشاره به کشور تولد شخص. Ahangarha (بحث) ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)پاسخ
دقیق‌تر باشد که بهتر است. گرچه اصرار بر آن و یکی یکی اصلاح کردن محل تولد افراد وقت خود را تلف کردن است، ولی اگر دقیق بنویسیم به نظرم ارزش دانش‌نامه‌ای دارد.
در ایران معاصر هم حتی نشانی محل تولد می‌تواند با امروزی فرق کند؛ مثلاً «استرآباد، استان دوم، ایران» خیلی متفاوت از «گرگان، استان گلستان، ایران» است. در ویکی‌داده هم به روش دقیق ثبت می‌شود و اگر روزی جعبه‌های اطلاعات را با داده‌های ویکی‌داده پر کنیم، به شکل مثال نخست خواهد بود. محک 📞 ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۲۰ (UTC)پاسخ
من تا قبل از خواندن این بحث نظر دیگری داشتم، اما پس از خواندنش، نظرم به این که می‌نویسم تغییر کرد: در مواردی که ساختار جغرافیایی از زمان یک رویداد (مثل تولد یک شخص) تا الآن تغییر کرده، به نظر من هم بهتر است که به همان نام جغرافیایی قدیم اشاره شود. مثلاً برای لئوناردو داوینچی کشور محل تولد را نمی‌نویسیم ایتالیا، می‌نویسیم جمهوری فلورانس. در مواردی که ساختار جغرافیایی تغییری نکرده و فقط نام سیاسی مکان عوض شده، به نظر من خوب است بیشتر بحث کنیم. آیا محل تولد کسی که در شهر استانبول متولد شده اما تولدش صدها سال پیش بوده را باید نوشت «قسطنطنیه»؟ آیا محل تولد کسی که در صدها سال پیش از اسلام در اصفهان به دنیا آمده باید «اسپهان» یا «جی» نامید؟ «ایران پهلوی» هم به نظر من همین مسئله را دارد؛ ساختار جغرافیایی ایران از پهلوی تا امروز تغییر نکرده لذا مطمئن نیستم اشاره به ساختار سیاسی لازم باشد. — حجت/بحث ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۰۰ (UTC)پاسخ
  • به نظرم من چنین تغییراتی باعث سردرگمی و آغاز بهم‌ریختگی‌های بزرگی در تمام مقالات وابسته به جغرافیا خواهد و تنها محل تولد را شامل نمی‌شود و از فردا یقه رده‌ها، دیگر عنوان‌ها شامل بناها، تاسیسات، رویدادها و … هم می‌گیرد و دامنه آن فراتر از این موضوع ساده و محل تولد می‌رود و برای تمام کشورهای موجود و ناموجود مجوز چنین تغییراتی (که الان هم در حال انجام است!) داده می‌شود. --Persia ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)پاسخ
    @Persia: اتفاقاً به نظر بنده باعث شفافیت بیشتر هم هست. مثلا ابن سینا با مرزهای امروزی سنجیده شده که آنقدر سرش جنگ است، ویکی‌پدیا خیلی شیک و بی‌طرف باید بگوید وی مثلا در غزنویان یا سامانیان [یا حالا هرچی] به دنیا آمد؛ نه ایران یا ازبکستان [یا باز هرچی :)].
    البته من هم با فله‌ای ویرایش شدن این موارد مخالفم. منتهی خلاصه یک استاندارد صحیح و مستحب هم باید داشته باشیم دیگر. محک 📞 ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)پاسخ
    @محک بحثی در این نیست، من پیشامدهای بعدی را بازگو کردم که می تواند چه آشفتگی ایجاد کند وگرنه شکی نیست که ایران زمان پورسینا با ایران کنونی جغرافیای متفاوت داشته و امثال ایشان در آن جغرافیا (تقسیم‌بندی زمانشان) زاده شده اند ولی ایا ما تعیین کنده هستیم یا منابع؟ در منابع محل تولد افراد چه چیزی نوشته شده است، ایران سامانی؟ ایران؟ پرشیا؟ والخ و این موارد فقط شامل حال ایران نیست و در بعد تمام جغرافیا و کشورها و تاریخشان در نظر گرفته شود. برای مثال دوران استعماری کشورهای اروپایی خود داستانی مفصل دارد! Persia ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۹ (UTC)پاسخ
    @محک این «شفافیت» می‌تونه ما رو وارد میزان بالایی از جنگ‌های ویرایشی کنه. ابزارهای دیگری مثل رده‌ها برای سده‌های مختلف و همچنین توضیحات درون متن برای بررسی وضعیت سیاسی/اجتماعی زمان تولد اشخاص وجود داره. جعبهٔ اطلاعات قراره کمک کنه که ما بتونیم سریع یک درک کلی پیدا کنیم. در این جعبه، من می‌خواهم بدانم که اگر فلان شخص در فلان شهری که به گوش من آشنا نیست به دنیا آمده، در کجای کره زمین است. اسم شهر و کشور فعلی (در صورتی که وجود داشته باشد) مهم است.
    بیایید جور دیگری تصور کنیم. فرض کنید که محل تولد به صورت پویا در صفحه قرار می‌گیرد و اگر ما روی آن قرار بگیریم، نقشهٔ محل را نشان می‌دهد. تصور شما از آن نقشه چیست؟ نقطه‌ای در یک نقشهٔ تاریخی یا نقطه‌ای در نقشهٔ امروز دنیا؟ پاسخ من دومی است. با مطالعهٔ مقاله می‌توان به این پی برد که این شهر که امروز در فلان کشور است، در زمان تولد و حیات شخص، چه شرایط سیاسی/اجتماعی‌ای داشته. اگر این را تغییر دهیم، فقط سردرگمی ایجاد خواهد شد.
    با @Persia موافقم که باید دید منابع چه می‌گویند. و تا جایی که من می‌دونم، منابع از نام‌های امروز استفاده می‌کنند.
    من البته به نظرم می‌رسه که بد نباشه اگر یک گزینهٔ دیگر رو هم بررسی کنیم: نام کشور را درج نکنیم. فقط نام شهر (آن هم نام امروزی شهر) وارد شود. باقی مسائل مثل این که فلان شهر در کجاست یا در زمان تولد شخص، آن شهر تحت چه حکومتی بوده، در پیوندهایی که داده می‌شه روشن می‌شه. چیزی که مهمه، شهره نه کشور (که به شدت متغییره) --Ahangarha (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۶ (UTC)پاسخ
  • @Ahangarha: کاش قضیه فقط یک تغییر رژیم سیاسی بود. مرزها، قانون اساسی، سرود ملی، قوانین سجل و ثبت احوال و تابعیت و موارد بسیاری پس از فروپاشی/سقوط هر نظام سیاسی، مخصوصاً در خاورمیانۀ معاصر، تغییر می‌کند. تأکید من بیشتر بر این موضوع است: ایرانیان دو یا چند تابعیتی. برای ایرانیان دورۀ نوین و معاصر، از صفویه تا حالا، بهتر است به عرف کنونی عمل کنیم. اما موضوع تابعیت طبق قانون شهروندی جمهوری اسلامی ایران هم جلب توجه می‌کند. دربارۀ این موضوع، باید به اجماع برسیم که چه شیوه‌ای برای ایرانیان معاصر بهتر است. مثلاً داریوش خواننده که مثال زدید، زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ در تهران؛ قطعاً پس از انقلاب ۱۳۵۷، شناسنامۀ خود را تجدید نکرده، یعنی از ثبت احوال جمهوری اسلامی ایران، دولت کنونی کشور، هیچ مدرکی دال بر تابعیت ایرانی‌اش ندارد. به احتمال زیاد هم، تابعیت کنونی‌اش آمریکایی است. این موضوع باید در قسمت شهروندی جعبۀ اطلاعات زندگی‌نامه‌اش ذکر شود، بدین شکل: کشور شاهنشاهی ایران (۱۳۲۹-۱۳۵۷)، خط بعد، ایالات متحدۀ آمریکا (مثلاً دهۀ ۱۳۶۰-). البته اگر منبع موثق داشته باشیم در این باره؛ مثل سارا خادم که خودش ذکر کرده شهروندی افتخاری پادشاهی اسپانیا را دارد (منبع، بی بی سی فارسی). --Sazwar (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۲ (UTC)پاسخ
    @Sazwar البته تا جایی که من می‌دونم، تابعیت افراد رو نمی‌شه ازشون گرفت. افراد ایرانی، ایرانی باقی می‌مانند. اما فارغ از این، فکر می‌کنم جعبهٔ اطلاعات افراد، امکان وارد کردن تابعیت را نیز دارد. اما بحث تابعیت با بحث جاری متفاوت است. Ahangarha (بحث) ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)پاسخ
  • پیوند دادن جغرافیا (مکان) به یک دوره تاریخی به هیچ وجه درست نیست،
    برای مثال زادگان ۵۸ به بعد باید به کجا پیوند داده شوند؟ ایران جمهوری اسلامی؟
    زادگان ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۲ فرودین ۵۸ به کجا پیوند داده شوند؟

رده بندی ها به وضوح مشخص می کند افراد در چه تاریخی و چه دوره‌ای زاده شده‌اند اگر هدف جز این است بفرماید تا اگاه شویم--Persia ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۰۰ (UTC)پاسخ

حتما ذکر شود صحیح تر است ربط به رژیم اسلامی حاکم یا دوره پهلوی اول یا دوم ندارد نمونه واضحش این بابا محل تولد هر دو نیز ذکر شده است ساختار سرزمینی هر دو بعد از قبل از 1991 یکی بوده است Luckie Luke (Talk / C) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۲:۵۸ (UTC)پاسخ

@Persia: زادگان ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ (دقیق‌تر ۱۵ بهمن ۵۷ تا ۱۵ آبان ۵۸) را می‌توان به دولت مؤقت انقلاب اسلامی ایران پیوند داد. برای ایرانیانی که در دورۀ جمهوری اسلامی ایران زاده شده‌اند، پیوند به ایران می‌دهیم، چرا که جمهوری اسلامی سقوط نکرده.--Sazwar (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۲۳ (UTC)پاسخ
در مورد محل تولد صحبت می کنیم نه زمان تولد! محل تولد جغرافیاست ربطی به نوع حاکمیت ندارد، عنوان ایران چه ربطی به سقوط یا ماندن یک حکومت دارد؟ مگر مقاله ایران فقط مختص این دوره از تاریخ است؟ زمان تولد را به دوره تاریخی پیوند دهند. Persia ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۷ (UTC)پاسخ
مثلا یک دولت موقت ایران هم درست کنیم. الان برای سوریه، سوریه دوران جولانی و برای افغانستان، افغانستان دوره دوم طالبان ایجاد کنیم یا پس از سقوط طالبان در دروه اول افغانستان دولت موقت ایجاد کنیم. مثال کرواسی که زده اید در این مورد صادق نیست. زیرا در کنفدراسیون ها این امر طبیعی است. در همانجا هم نوشته شده جمهوری سوسیالیستی کرواسی- یوگسلاوی- طبعا برای دوران شوروی هم در مورد اتباع متولد در ان ساختار می شود نوشت متولد استالینگرا- جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان - شوروی. به دلیل اینکه شوروی اتحاد جماهیر بوده. نه یک جمهوری واحد. مثلا در مورد ناپلئون نمی نویسند متولد فرانسه بوربونی. یا مثلا دوگل متولد فرانسه جمهوری سومی. -- Hootandolati(بحث) «شنبه،۱۳ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۴ (ایران۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)پاسخ

درود بر همگی. به نظر من، اشاره به موجودیت سیاسی شهر زمان زایش ‌و مرگ فرد در مقاله، ارزش دانش‌نامه‌ای دارد. مثلاً اشاره به اینکه سید روح‌الله خمینی و محمدرضا پهلوی هر دو زاده ایران قاجاری بودند، نه تنها اشکالی در کار ایجاد نمی‌کند، بلکه به کاربر ویکی‌پدیا شرایط آن روزگار هم را یادآوری می‌کند. دوستمان در پیام بالایی فرمودند شارل دو گل متولد فرانسه (نه فرانسه جمهوری سومی) بوده. هم‌اکنون، در ویکی انگلیسی، زادگاه دوگل را در متن «فرانسه» و در پیوند «فرانسه جمهوری سوم» نوشته ولی مثلاً در ویکی فرانسوی، پیوند فقط به «فرانسه» هست. در پیامی دیگر که دوستمان داور شوکر را مثال زدند، درست هست که شوکر اکنون شهروند کشور کرواسی هست، ولی آن روزی که وی به دنیا آمده، کشور کرواسی با این موجودیت سیاسی وجود نداشته. در مورد ایران، مثلاً اگر محل قتل آقامحمدخان قاجار را به ایران (خالی) پیوند بدهیم، ارزش دانشنامه‌ای آن بسیار کمتر از آن هست که به «ایران قاجاری» (چه بسا قد یکی دو شب!) پیوند دهیم. با احترام The.shahab (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۱۲ (UTC)پاسخ

می‌تونم نتیجه‌گیری کنم که برای کسی که چند صد سال پیش در استانبول امروزی به دنیا آمده، به جای استانبول بنویسیم قسطنطنیه؟ قاعدتا با این استدلال شما، قسطنطنیه ارزش دانشنامه‌ای بیشتری داره.
این کارها از دید من، فقط منجر به سردرگمی می‌شه. متن مقالات به میزان خوبی فضا و امکان پرداختن به زمان تولد و زندگی و مرگ افراد رو می‌ده. از دید من، جعبهٔ اطلاعات جایی هست برای این که ما یک درک سریع از شخص پیدا کنیم. حالا ما همگی می‌دونیم قسطنطنیه کجا بوده. اما اگر باب این کار باز بشه، شاهد اسم شهرها و حکومت‌های ناشناس و بعضا موهوم یا حتا ناموجود خواهیم بود. تصور کنید به جای ایران، به تعداد تک تک حکومت‌هایی که وجود داشته‌اند، ایران x و ایران y و... داشته باشیم. حتی گاهی نمی‌توان به آن‌ها نام ایران داد چون هم زمان، چندین حکومت بر نقاط مختلف سرزمین امروزی ایران حکومت می‌کرده‌اند. با این فرمان، به کجا می‌رسیم؟
حذف کشور (حکومت) می‌تواند یک راه‌حل باشد. می‌توان به شهر اشاره کرد و خوب هر کسی می‌تونه با مراجعه به اون شهر، متوجه بشه که اکنون در چه کشوری است و در گذشته، زیر حاکمیت چه حکومت‌هایی بوده. در غیر این صورت، اشاره به نام کشوری که امروز آن شهر در آن است را بهترین گزینه می‌دانم. Ahangarha (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۳۴ (UTC)پاسخ

قفل برای مقالات برگزیده

[ویرایش]

برای یک مقاله برگزیده و خوب زمانهای زیادی صرف می شود. پیشنهاد می کنم که مقالات خوب و برگزیده برای جلوگیری از خرابکاری قفل گذاشته شود و تغییرات تنها پس از تایید قابل منتشر شوند. Hootandolati(بحث) «پنجشنبه،۱۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۱ (ایران۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۱ (UTC)پاسخ

@Hootandolati: استاندارد همیشه همین بوده که مقاله‌های خوب و برگزیده وپ:قفل آبی بخورند. موردی سراغ دارید که انجام نشده؟ — حجت/بحث ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۴۲ (UTC)پاسخ
برخی مقالات برگزیده در حال حاضر دارای لینک قرمز هستند. این یعنی تغییر متن اصلی به صورتی انجام شده که کلمه ای و ... دارای صفحه در ویکی نیست اما به ان ارجاع شده مثلا در سگ ولگرد (داستان کوتاه) یا مرزبان‌نامه یا کاروان عمر یا قابوس‌نامه اگر این صفحه ها حفاظت می شوند قاعدتا این موارد نباید تایید شده و به صورت معمولی و نه با [[ ] قید شوند. -- Hootandolati(بحث) «جمعه،۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۶ (ایران۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)پاسخ
@Hootandolati: نباید قفل شوند که کسی نتواند در آن‌ها پیوند درج کند. اگر پیوندی اضافه شد و مقاله‌اش موجود نبود، یا باید آن پیوند ایجاد شود (مثلاً توسط خودتان یا خود کاربری که پیوند داده)، یا به‌خاطر همان پیوند قرمز مقاله به بازبینی مقاله‌های برگزیده برود. وگرنه پیونددهی کار اشتباهی نیست که بخواهیم با قفل زدن جلویش را بگیریم. {{کاربر|جـیپیوتر}}بحث ۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۵ (UTC)پاسخ

پیش‌بینی مقاله‌های دارای «جهش بازدید» و «پربازدید» برای بازه‌های زمانی بعدی

[ویرایش]

سلام، مثلا برای آمار روز قبل از اینجا می‌توان پربازدید‌ها را پیدا کرد.

پیشنهاد من ایجاد صفحه‌ای برای پیش‌بینی مقالات دارای «جهش بازدید» و «پربازدید» در روزهای بعد است که ویراستاران برای این موضوع آماده باشند. چندین مورد می‌تواند روی این پیش‌بینی تاثیرگذار باشد:

  1. رسانه‌های داخلی (صدا و سیما و ...)
  2. رسانه‌های خارجی (بی‌بی‌سی و ...)
  3. وب‌سایت‌های خبری ایرانی
  4. وب‌سایت‌های خبری خارجی
  5. پست‌های اینستاگرام

و غیره. اگر این پیش‌بینی درست از آب در آید، آمادگی‌های لازم برای تکمیل و احتمالا قفل کردن صفحه ایجاد شده است. حالا از بین ویراستاران چند داوطلب برای این موضوع باید انتخاب شود که هر شب مثلا ساعت 10 شب، با توجه به منابع موجود، پیش‌بینی خود را با ذکر دلیل بنویسد تا بقیه ویرایشگران برای ویرایش آن صفحات آماده باشند.

  • مثلا مقاله سردار دورسون را که پربازدیدترین دیروز بوده است، اگر پیش‌بینی می‌شد، مقاله را ارتقا می‌دادند و کامل‌تر می‌نوشتند.

آمادگی برای این بازدیدها بسیار سودمند می‌تواند باشد. با سپاس. هومن م (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۵ (UTC)پاسخ

@Ladsgroup@Huji سلام، برای پیاده‌سازی این ایده «در روزهای قبل» نیاز به یک پرسمان هست که میزان «جهش بازدید» همه مقالات را برحسب درصد و در بازه‌های زمانی «روزانه»، «هفتگی»، «ماهانه»، «سالانه» بدهد، سپس در مرحله بعد باید این «جهش‌های بازدید» ریشه‌یابی شوند.
  • آیا چنین ابزار آماری از قبل موجود هست و اگر نه می‌توانید ایجادش کنید؟
در مرحله بعد باید میزان «جهش بازدید» را برای روز بعد پیش‌بینی کرد که شاید باید از سامانه‌های «تحلیل و پایش شبکه‌های اجتماعی» استفاده کرد، ولی نظر من این است که «میزان بازدید» و نیز «جهش بازدید» روز بعد تا حدود زیادی قابل پیش‌یبنی است. ممنون. هومن م (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)پاسخ