پرش به محتوا

میرزا ترسون‌زاده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
میرزا ترسون‌زاده
زادهٔ۱۱ اردیبهشت ۱۲۹۰
۲ مهٔ ۱۹۱۱
روستای قره‌تاغ
در تومان حصار امارت بخارا
درگذشت۲ مهر ۱۳۵۶
۲۴ سپتامبر ۱۹۷۷ (۶۶ سال)
مدفنلوچاب
ملیتتاجیک
دیگر نام‌ها(به تاجیکی: Мирзо Турсунзода)
پیشه(ها)شاعر، نویسنده و مترجم به فارسی تاجیکی و روسی
سیاست‌مدار
سازماناتحادیه نویسندگان تاجیکستان
سبکواقع‌گرایی سوسیالیستی
منصبرئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان
والدیناستا ترسون

میرزا تُرسون‌زاده (به فارسی تاجیکی: ‎Мирзо Турсунзода‏) (۲ مه ۱۹۱۱ – ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۷) از شاعران و سیاست‌مداران برجسته کشور تاجیکستان بود.

ترسون‌زاده امروزه در تاجیکستان به عنوان قهرمان ملی شناخته می‌شود و چهره او بر روی اسکناس‌های یک سامانی نگاشته شده‌است. ترسون‌زاده برجسته‌ترین و با نفوذترین شاعر تاجیک در اتحاد جماهیر شوروی به‌شمار می‌آمد. شهر ترسون‌زاده به افتخار او نام‌گذاری شده‌است.

کار و تأثیر

[ویرایش]

میرزا ترسون‌زاده به مدت ۳۱ سال ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان را بر عهده داشت.[۱] و با تلاش او جشن نوروز دوباره در تاجیکستان رسمیت یافت.[۲]

وی بارها برندهٔ جوایز بزرگ ادبی شد، از جمله: جایزهٔ دولتی استالین در ۱۹۴۸م؛ جایزه ادبی لنین در ۱۹۶۰م؛ جایزه دولتی رودکی تاجیکستان در ۱۹۶۳م؛ جایزه بین‌المللی جواهر لعل نهرو در ۱۹۶۸م.[۲]

ترسون‌زاده به کار ترجمه نیز دست زد و آثاری از پوشکین و شفچنکو را به فارسی تاجیکی برگرداند.[۳]

شعرهای میرزا ترسون‌زاده از معدود سروده‌های تاجیکان بود که توانست از مرزهای شوروی عبور کند و به افغانستان نیز برسد. «همین کافی است» یکی از شعرهای میرزا ترسون‌زاده است که احمد ظاهر، خواننده افغان در دهه ۷۰ آن را خوانده‌است.[۴]

سال ۱۹۴۷ میرزا ترسون‌زاده به هیئت نمایندگی شورای عالی اتحاد شوروی پذیرفته شد و در آن سال در گروه حزب کمونیست به اولین کنفرانس کشورهای آسیایی به هند سفر کرد. وی می‌گوید که بعد از آن بود که موضوع «شرق آزاد» در اندیشه او نقش مهمی پیدا کرد.[۴]

دیوان «شرق آزاد» که میرزا ترسون‌زاده پس از سفر خود به هند نوشت، به عمده‌ترین زبان‌های شرقی ترجمه شد.[۳]

چهره میرزا ترسون‌زاده بر روی اسکناس یک سامانی.

نمونه اشعار

[ویرایش]

شعر «دوستان را گم مکن»:

تا توانی دوستان را گم مکندوستانِ مهربان را گم مکن
گر جهان بی دوست بودن مشکل استمشکل‌ آسانْ‌ کُن‌، کَسان را گم مکن
دوست را از دوست جانم، فرق کندوستِ پیوندِ جان را گم مکن
چشمه‌ٔ الهامِ ما خلق است و بسخلقِ مشهورِ جهان را گم مکن
زینتِ باغ از گُلِ خندان بودمثلِ گل، خندان‌لبان را گم مکن
دوست آید گرم در آغوش گیررسمِ خوبِ تاجیکان را گم مکن
خلقِ عالم دوست با ما گشته استوحدتِ خلقِ جهان را گم مکن

پاره‌ای از شعر «جان شیرین»:

جانِ شیرین انقدر جنگم مکنانقَدَر بیهوده دلتنگم مکن
گشته‌گشته در سفر بازآمدمباز در نزدت به پرواز آمدم
هر کجا که خواب کردم، خویستمهر کجا که بود جایی، زیستم
این دلِ من منزلِ یادِ تو بودیادِ رویِ حُسن‌آبادِ تو بود
بی تو نگذشت از گلویم آب همبی تو در چشمم نیامد خواب هم
بی تو هر یک روزِ من، یک سال شدبی تو دل گشت کرد، چون اطفال شد
لیک در پیشِ نظر رویِ تو بودجلوه‌های چشم و ابروی تو بود
جانِ شیرین پس دگر جنگم مکنانقدر بیهوده دلتنگم مکن
نیستم مثل پدرهای دگردر برِ فرزندها، شام و سحر
چهار گردد چشم آن‌ها در رهمگم زند دل‌های آن‌ها دم‌به‌دم
کو پدر گوید اگر فرزند مامی‌نمایی تو به سوی در نگاه

شعری در جایگاه زن:

زن اگر آتش نمیشد، خام می‌‌ماندیم مانورسیده باده‌ی در جام می‌ماندیم ما
زن اگر ما را نمی‌بخشید عمری بردوام بی‌تخلص، بی‌نسب، بی‌نام، می‌ماندیم ما
گر نمی‌دیدیم ما از کودکی آغوشِ گرماز محبت بی‌خبر، ناکام می‌ماندیم ما
گر به چشمِ ما نمی‌دوشید مادر شیرِ خویشکورِ مادرزاد در ایام می‌ماندیم ما
گر نمی‌آموختیم از زن ره و رسمِ ادببدگهر، بدذات، بدفرجام، می‌ماندیم ما
زن اگر آتش نمیشد، خانه‌ی ما سرد بودبی چراغ روشنی در شام می‌ماندیم ما
گر کلامِ اولین از زن نمی‌آموختیملب فروبسته همه چون لام می‌ماندیم ما
آتش زن بود که ما سوختیم و ساختیمورنه چون سنگ سرِ اهرام می‌ماندیم ما

منابع

[ویرایش]
  1. شورای گسترش زبان فارسی[پیوند مرده]، بازدید: اکتبر ۲۰۰۹.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «دائرةالمعارف بزرگ اسلام، سرواژه ترسون‌زاده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۳۰ اکتبر ۲۰۰۹.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ همان.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ سمرقندی، شهزاده، نیما یوشیج تاجیکان ۱۰۰ ساله شد. در رادیو زمانه: یکشنبه، ۰۷/۲۴/۱۳۹۰. بازدید: اکتبر ۲۰۱۱.
  • ویکی‌پدیای انگلیسی.