پرش به محتوا

سلمان فارسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سلمان فارسی
سَلْمَان ٱلْفَارِسِيّ‎
نگاره‌ای تخیلی از سلمان که به‌دلیل دست کشیدن از مزدیسنا پدرش او را از ایران بیرون می‌کند ح. ۱۵۹۵
زادهٔح. ۵۶۸
جی اصفهان و در برخی منابع شاپور و رامهرمز[۱]
درگذشتح. ۶۵۲ یا ۶۵۳[۲]
مدائن، خلافت راشدین (امروزه عراق)
یادمان‌هامسجد سلمان فارسی، عراق
شناخته‌شده
برای
صحابی محمد
آثارترجمه ناکامل[۳] قرآن به زبان پارسی

سلمان فارسی[الف] (حدود ۵۶۸ – ۶۵۲ یا ۶۵۳ میلادی) عالم دینی ایرانی و از صحابهٔ محمد، پیامبر اسلام، بود. وی از نخستین ایرانیانی بود که اسلام را پذیرفت.‌نام دیگر او روزبه بود

او به‌عنوان یک زرتشتی، بیشتر زندگی اولیه‌اش را وقف تحصیل کرد تا مغ شود، اگرچه بعداً مشغول سفر به سراسر آسیای غربی برای گفتگوی بین ادیان با سایر گروه‌های مذهبی شد. جست و جوهای او در نهایت باعث گرویدن او به مسیحیت و بعداً مسلمان شدن او گردید که پس از دیدار و دوستی وی با محمد در شهر یثرب رخ داد. او از صحابی برجسته غیر عرب و از نزدیک‌ترین دوستان محمد بود. محمد در میان پیروان خود گفته بود که «سلمانُ منّا اهلَ البیتِ»[۶] یعنی سلمان را جزوی از اهل بیت خود می‌دانست.[۷] در ملاقات با سایر اصحاب، اکثراً با کنیهٔ ابوعبدالله از او یاد می‌کرد.

پیش از غزوه خندق در سال ۶۲۷ میلادی، سلمان به محمد و دیگر مسلمانان نخستین پیشنهاد داد که خندق (کَندَک) بزرگی را در پیرامون یثرب بِکَنَند (ترفندی که معمولاً به‌دست ارتش ساسانی استفاده می‌شد) تا در برابر یورش قریش که از مکه اردوکشی کرده بودند، پایداری کنند.[۸]

سلمان فارسی نزد تمامی مذاهب اسلام به‌ویژه سنّی به عنوان نخستین شخص ارکان اربعه گرامی داشته می‌شود و برای او جایگاهی والا در نظر دارند.[۹] او با این که پسر یکی از دهقانان ایران بود،[۱۰] زرتشتی باقی نماند و سال‌ها به سرزمین‌های گوناگون سفر کرد که در همین سفرها در سرزمینی به بردگی درآمد و سپس محمد او را خرید.[۱۰] سلمان فارسی که خرد و دانش‌های ایرانیان و مسیحیان را می‌دانست از رایزنان محمد بود. او در سال‌های پایانی زندگی خود استاندار (والی) مدائن گردید.[۱۱] دربارهٔ زندگی او مجموعه‌ای تلویزیونی به کارگردانی داوود میرباقری در حال ساخت است.

نام و نسب

[ویرایش]

برای سلمان فارسی پیش از مسلمان شدن نام‌های گوناگونی را نوشته‌اند. طبری و ابونعیم بدخشی نام وی را «مابه» نوشته‌اند، ابن بابویه «روزبه» و بلعمی «فیروزان» نوشته است. طبری و ابن عساکر نام پدر سلمان را «بوذخشان» و ابونعیم بدخشان و ابن بابویه «خشبوذان» نوشته است.[۱۲]

برخی از این نام‌ها به‌ویژه نام پدر او شکل معرب یا تصحیف‌شده‌هایی از یک نام فارسی هستند. در بعضی از منابع برای سلمان سلسله نسب ذکر شده و او را با پاره‌ای از شخصیت‌های باستانی پیوند می‌دهند. محمد، وی را پس از اسلام آوردنش «سلمان» می‌نامد. ابن سعد، کنیهٔ وی را «ابوعبدالله» عنوان کرده و ابونعیم بدخشی نسب وی را «سلمان بن اسلام» یاد کرده است. کشی در روایتی نقل نموده که سلمان در پاسخ به پرسشی دربارهٔ نسبش خود را «سلمان بن عبدالله» معرفی کرده است. همچنین در حدیثی از صادق نقل شده است که سلمان با نسبت به محمد یعنی سلمان محمدی یاد کنید نه با نسبت فارسی.[۱۲]

زادگاه و کودکی

[ویرایش]

سلمان فرزند یکی از دهقانان (اشراف زمیندار) و بزرگزادگان ایرانی، زادهٔ کازرون و سپس ساکن جی اصفهان بود.[۱۰][۱۳][۱۴] برخی آورده‌اند که پدر او از نظامیان ساسانی بوده است.[۱۲] بعضی از پژوهشگران او را از خاندانی مزدکی می‌دانند[۱۵] و پاره‌ای بر این باورند از طبقهٔ برگزیدگان جامعهٔ مانوی بوده است.[۱۶] در برخی منابع از شهرهایی چون شاپور[۱۲] یا دشت ارژن و رامهرمز[۱۷] به‌عنوان زادگاه سلمان فارسی یاد شده است اما انتساب او به جی اعتبار بیشتری دارد زیرا سلمان پس از فتح اصفهان به‌دست مسلمانان به آنجا می‌رود و مدتی در آن شهر زندگی می‌کند. طبری و ابونعیم اصفهانی سخنانی را که سلمان در اصفهان بیان کرده، آورده‌اند. همچنین گفته شده که سلمان مسجدی را در جی می‌سازد که تا سده‌های ششم و هفتم برپا بوده و اکنون نیز در منطقه جی اصفهان بقایای مسجدی کهن باقی است اما اطلاع دقیقی از تاریخ بنا و نقش سلمان در ساختنش در دسترس نیست.[۱۲]

درازای عمر سلمان فارسی

[ویرایش]

سلمان فارسی در سال ۵۶۸ میلادی چشم به جهان گشود و در سال ۶۵۲ یا ۶۵۳ میلادی (۳۲ هجری) درگذشت. دربارهٔ مدت عمر سلمان فارسی افسانه‌ها و اغراق‌هایی نیز پرداخته شده است. بیشتر مورخان شیعی، درازای زندگانی سلمان را ۲۵۰ سال دانسته‌اند مانند: «محدث نوری» که نظریهٔ ۲۵۰ سال معتبرتر می‌داند یا «ابن عبدالبر» در کتاب الاستیعاب ج ۲، ص۱۹۵، همچنین ابن اثیر جزری در کتاب اسد الغابة ج ۲، ص ۳۲۲، السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۹۵، صفوة الصفوه، ج ۱، ص ۵۵۵، مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۸، الاصابة، ج ۲، ص ۶۲، الغدیر، ج ۷، ص ۲۸۲، و الدرجات الرفیعة، ص ۲۲۰، نظریهٔ ۲۵۰ سال را معتبرتر و پذیرفتنی‌تر شمرده‌اند.[۱۸][۱۹]

فرزندان

[ویرایش]

در طبقات ابن سعد، حلیه الاولیاء، طبقات المحدثین و اسدالغابه آمده که سلمان دارای سه فرزند به نام‌های عبدالله و کثیر و محمد بوده همچنین برادری در شیراز و خواهر و دختری در اصفهان داشته است. جمع کثیری از محدثین از جمله سوزنی سمرقندی و ضیاءالدین خجندی از اولاد وی هستند.[۲۰]

اندیشه

[ویرایش]

سلمان در آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس باورهای زرتشتی و سپس‌تر باورهای مانوی و بدین‌گونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای مسیحی آشنا شد و سال‌ها در آنجا در خدمت کلیسا بود و با باورهای یهودی بیشتر آشنا شد. در یثرب محمد را دید و با اسلام آشنا گردید. لویی ماسینیون فرانسوی، آثار منسوب به سلمان را چهار کتاب معرفی می‌کند که از جمله آن‌ها «خبر جاثلیق» است که ۱۰ سند مکتوب را برای ذکر آن آورده است.

ایمان به دین نیاکان

[ویرایش]

سلمان (روزبه) فارسی از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بوده است و چون دین مانی را بر دین زرتشتی ترجیح داده بود، مجبور به فرار از ایران شد.[۱۶][۲۱][۲۲][۲۳] ا

ایمان به مسیحیت

[ویرایش]

او در سنین جوانی به‌واسطهٔ آشنایی با مسیحیانی که در پیرامون او بودند، به مسیحیت روی آورد به همین جهت با مخالفت سرسختانه پدرش روبرو می‌شود و مدتی او را در خانه زندانی می‌کند.[۱۲] او سپس برای تحصیل دین مسیحیت به سوریه رفت.[۱۰]

ایمان به اسلام

[ویرایش]
مسجد سلمان الفارسی، نبرد ترانشه، مدینه

بنابر گزارش ابن هشام و ابن سعد و احمد بن حنبل آخرین اسقفی که سلمان نزد او بود هنگام مرگ نام و نشانه‌های پیامبر اسلام را برای سلمان می‌گوید و او را به جستجوی پیامبر جدید تشویق می‌کند. اما ابن بابویه و ابن عساکر گزارش داده‌اند که آشنایی سلمان با پیامبر مربوط به زمانی بوده که ایران بوده است و مسیحیان در ایران نام پیامبر اسلام را به عنوان پیامبر پس از عیسی معرفی می‌کنند و از آن هنگام وی در آرزوی یافتن پیامبر بوده است.[۱۲]

سلمان در مدینه با محمد آشنا شد و به اسلام ایمان آورد.[۱۰] در سفینة البحار آمده است هنگامی که محمد به مدینه هجرت کرد با دعوت محمد با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و محمد با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه -هر وقیه معادل چهل درهم-) به یهودی بپردازد و آزاد شود.[۲۴]

در دانشنامه اسلامی به نقل از ابن هشام و ابن سعد آمده که سلمان عازم حجاز بوده که در اثر برخی از حوادث به برده مردی یهودی از اهل یثرب فروخته می‌شود و در نخلستان بکار گرفته می‌شود.[۱۲]

سپس مرد یهودی وقتی متوجه می‌شود او دوستدار محمد است او را به زنی از قبیله بنی سلیم می‌فروشد تا آنکه روزی هفت نفر که ابری سایبان آنها بود پیش سلمان می‌آید. سلمان از سایبان امر متوجه می‌شود که پیامبر در میان آنهاست و از آنجا که می‌دانسته پیامبر صدقه نمی‌خورد برای اینکه بداند کدامیک از آنها پیامبر است با اذن مالکش یک طبق خرما به نام صدقه نزد آنها می‌گذارد ولی محمد به زید بن حارث امر می‌کند که از آن بخورد. سپس طبقی دیگر به نام هدیه نزد آنها می‌گذارد و محمد بسم الله گفته و از آن می‌خورد. سپس محمد وی را به نام اصلی‌اش خطاب می‌کند و می‌گوید ای روزبه طالب مهر نبوت هستی؟ روزبه اظهار رغبت می‌کند و سپس محمد جامه‌اش را از دوشش برداشته و به سلمان می‌دهد و او بر روی دوشش گذاشته به پای محمد می‌افتد و اسلام می‌آورد.[۲۵]

دربارهٔ زمان اسلام آوردن سلمان نیز اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند پیش از جنگ بدر در سال نخست هجرت اسلام آورد ولی تا پیش از خندق بَرده بوده است و در جنگ‌های بدر و احد حضور نداشته اما خطیب بغدادی و ابن سعد و طبری برآنند سلمان پس از جنگ احد و پیش از جنگ خندق اسلام آورده است.

خوشنویسی نام سلمان فارسی به خط ثلث در حیاط مسجدالنبی در مدینه

جنگ خندق

[ویرایش]

جنگ خندق، در سال ۵ هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژهٔ خندق عربی شدهٔ واژهٔ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَنده است. در زبان‌های کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار می‌رفته است و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر. هر گروهی می‌خواست سلمان با آن‌ها باشد؛ مهاجران می‌گفتند: سلمان از ما است و انصار می‌گفتند: سلمان از ما است. در نهایت محمد گفت «سلمان از ما اهل بیت است.»[۲۶]

پس از مرگ محمد

[ویرایش]

ماسینیون در کتاب «سلمان پاک» می‌نویسد: سلمان در تأسف از انتخاب عجولانه ابوبکر در سقیفه با یک نوع محافظه‌کاری و توداری خاص در برابر شهود به فارسی گفته است: «کردید و نکردید» و این عبارت بسیار غامضی است. آیا ترکیب اصلی این عبارت به فارسی بوده است؟ مدائنی و بلاذری آن را به این صورت نشر داده‌اند: «کرداد و ناکرداد» (به فارسی میانه). باید گفت که این عبارت گرچه دلالت بر این ندارد که سلمان در سال ۱۱ هجری بعد از مرگ محمد با سر تراشیدن و کشیدن شمشیر به عقیده امامیه علناً مخالفت خود را ابراز کرده باشد ولی برخلاف گفته جوزف هوروویتس نشانهٔ آن است که یک قرن و نیم قبل از یعقوبی روایات عراقی تأیید می‌کنند که سلمان مسئله امامت به حق را هنگام انتخاب ابوبکر مطرح کرده است؛ اما شاید در مجلسی خصوصی.[۲۷]

جایگاه و منزلت

[ویرایش]

وی از اوصیای عیسی بوده است و شاید به همین خاطر علی بن ابیطالب وی را غسل داد چرا که به اعتقاد مسلمانان وصی را کسی جز پیامبر یا وصی پیامبر حق ندارد غسل دهد. محمد باقر از شیعیان خواسته وی را سلمان محمدی صدا کنند و او را از اهل بیت دانسته است. همچنین در جای دیگر گفته سلمان از متوسمان بوده است. جعفر صادق نیز گفته سلمان اسم اعظم می‌دانسته است.[۲۸]

سلمان از محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب احادیث زیادی نقل کرده است و ابو وقاص و سلیم بن قیس هلالی از وی روایت نقل کرده‌اند. در زمان خلافت عمر یا عثمان فرماندار مدائن را عهده‌دار شد که تا زمان درگذشتش ادامه داشت.[۲۸]

کتابت

[ویرایش]

ترجمه قرآن

[ویرایش]

اسفراینی نویسنده تاج التراجم می‌نویسد که سلمان از محمد اجازه خواست تا قرآن را به فارسی برای قوم خویش بنویسید و چون اجازه یافت قرآنی نوشت و پارسی آن را زیر آن نوشت. سرخسی (۴۸۲ قمری) نوشته است سلمان ترجمه سوره حمد را با عبارت «به نام یزدان بخشاینده بخشایند» آغاز می‌کند.[۲۹]

بر اساس روایتی ایرانیان مسلمان‌شده از سلمان خواستند تا بخشی‌هایی از قرآن را برایشان به فارسی ترجمه کند و او با اجازه پیامبر فاتحة الکتاب را به فارسی نوشت اما برخی آن را رد کرده‌اند زیرا زمانی که سلمان به جامعه اسلامی پیوست هنوز ساسانیان بر ایران حکمرانی می‌کردند و هنوز هیچ مردم فارسی‌زبانی مسلمان نشده بودند.[۲۹]

شیخ حرّ عاملی در کتاب فوائد الطوسیة می‌نویسد که صحیح است که اولین کسی که در اسلام تألیف کرد، علی بن ابی طالب بود که کتاب خدا (قرآن) را تألیف کرد، سپس سلمان فارسی، سپس …[۳۰] وی در جایی دیگر از همان کتاب می‌نویسد که کتاب سلمان مشهور است در اخبار ذکر شده در آثار و مصحف[۳۱]

درگذشت

[ویرایش]

به نقل از کتاب «سلمان پاک» اثر ماسینیون ترجمه علی شریعتی: تاریخ مرگ سلمان مشخص نیست. «پایان خلافت عمر» یا «در خلافت عثمان» به نقل از واقدی و ابن سعد. زیرا پیش از این در خلافت عثمان وی در کوفه اقامت گزیده بود. در سدهٔ سوم، گردآورندگان احادیث سنت تاریخ مرگش را سال ۳۸ هجری معین کردند.

لویی ماسینیون در کتاب خود حدس می‌زند که: «سلمان با مصادره شدن مقرری اهل بیت به نفع بیت‌المال توسط دستگاه خلافت از اقطاعش در مدینه محروم شده بود. مانند هر تازه مسلمان غیر عربی برای حفظ امنیت شخصی‌اش با بنی عبدالقیس که سلمان تا عراق همراه آنان رفت هم‌پیمان گردیده است. هنگامی که وضع خاص بنی عبدالقیس را مطالعه می‌کنیم به نکاتی برمی‌خوریم که این فرضیه را تقویت می‌کند.»[۳۲]

آرامگاه

[ویرایش]

مزار سلمان فارسی در مدائن (واقع در عراق کنونی) در نزدیکی ایوان مدائن، اندکی بعد از روستای حذیفه (حدیثه) قرار دارد.

یادداشت‌ها

[ویرایش]
  1. نام اصلی او را مابه، ماهویه، روزبه[۴][۵] و فیروزان نوشته‌اند.

پانویس

[ویرایش]
  1. https://sunnah.com/bukhari:3947
  2. Web Admin. "Salman Farsi, the Son of Islam". Sibtayn International Foundation. Archived from the original on November 17, 2015. Retrieved September 20, 2015.
  3. An-Nawawi, Al-Majmu' Sharh al-Muhaddhab, (Cairo, Matbacat at-'Tadamun n.d.), 380.
  4. «"سلمان فارسی" اصلی‌ترین عامل تشیع ایرانیان». خبرگزاری مهر. ۱۲ دی ۱۳۹۰.
  5. «درگذشت سلمان فارسی». پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه. ۱۶ بهمن ۱۳۸۷.
  6. «جامع الاحادیث». hadith.inoor.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۵-۰۲-۱۷.
  7. Jestice, Phyllis G. (2004). Holy People of the World: A Cross-cultural Encyclopedia. Vol. 1. ABC-CLIO. p. 761. ISBN 978-1-57607-355-1. Archived from the original on 2018-01-23. Retrieved 2018-01-22.
  8. Adamec, Ludwig W. (2009). Historical Dictionary of Islam. Lanham, Maryland • Toronto • Plymouth, UK: The Scarecrow Press, Inc. pp. 276–277.
  9. بعلبکی، منیر (۱۹۸۰). «Salman al-Farisi». دانشنامه المورد (به عربی). ج. ۸. بیروت: دارالعلم للملایین. ص. ۱۹۴.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ Vida, “Salmān al-Fārisī”, EI.
  11. زندگی سلمان پس از رحلت رسول خدا(ص)
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ ۱۲٫۷ «سلمان فارسی یا همان سلمان بدخشی». دانشنامه جهان اسلام.
  13. Richard A. Gabriel, Muhammad: Islam's first great general, University of Oklahama, page 135
  14. «الاعلام زرکلی ج ۳ ص ۱۱۱ و الوفی بالوفیات ج ۵ ص ۹۸». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰.
  15. قبل از ظهور اسلام بایگانی‌شده در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine تاریخ ایران
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ مانی و آیین او بایگانی‌شده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine از: فرید شالیزاده و سایت روزنامک
  17. تاریخ دمشق ابن عساکر
  18. http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45266/23642/
  19. کتاب نفس الرحمن، ص 650. کتاب مجمع البحرین، ص 309
  20. اعلام اصفهان نویسنده: مهدوی، مصلح الدین، جلد3، صفحه322.
  21. الآثار الباقیه عن القرون الخالیه بایگانی‌شده در ۶ نوامبر ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
  22. شناخت هویّت ایرانی از زمان فردوسی تاکنون بایگانی‌شده در ۲۲ مه ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine مرتضی ثاقب فر - سخنرانی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در «همایش هویّت و حاکمیت ملی ایران «در ۲۷ بهمن ۱۳۸۳، منتشره در ماهنامه ایران‌مهر به تاریخ اسفند ۱۳۸۳
  23. سابقهٔ تاریخی اسکان قبایل عرب در خوزستان بایگانی‌شده در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine دکتر امیرحسین خنجی - دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۱ - ایران امروز
  24. سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۴۶.
  25. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده: محمدعلی مدرس تبریزی، جلد4، صفحه271.
  26. چرا رسول خدا(ص) درباره سلمان فارسی فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت»؟
  27. کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون، ص ۷۷.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ دانشنامه قرآن و حدیث، نویسنده: محمد محمدی ری‌شهری، جلد11، صفحه122.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ دانشنامه بزرگ اسلامی به همت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد15 صفحه5871.
  30. فوائد الطوسیة لمولفه محمّد بن حسن حر عاملی ص ۲۴۱
  31. فوائد الطوسیة لمولفه محمّد بن حسن حر عاملی ص ۲۴۲
  32. کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون، ص ۸۳.

منابع

[ویرایش]
  • Vida, G. Levi Della (2012). "Salmān al-Fārisī". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (Second ed.). Brill Online.
  • کتاب نفس الرحمن فی فضائل سلمان، اثر علامه حاج میرزا حسین نوری طبرسی محدث نوری.
  • کتاب بحارالانوار، اثرعلامه مجلسی، جلد ششم و جلد هشتم.
  • کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون.
  • کتاب: سلمان فارسی استاندار مدائن. نوشته: احمد صادقی اردستانی.
  • کتاب: خورشید جی
  • کتاب: او سلمان شد
  • ۱۳۸۷

پیوند به بیرون

[ویرایش]