بحر منسرح
ظاهر
بحرِ مُنسرح در اصطلاح عروضی، به بحر شعری مختلفالارکان از ترکیب و تکرار دو رکن «مُستفعلن/ مفعولاتُ» (- - ل - /- - - ل) یا زحافات آنها تشکیل شدهاست. منسرح در لغت به معنی آسان است و نحوه تألیف اوتاد و اسباب سبب روانی آهنگ در این بحر میشود. (مستفعلن/ مفعولاتُ: دو سبب خفیف، وتد مقرون/ چهار سبب خفیف «°|°|°°|/ °|°|°|°| – – ᴗ /– – – ᴗ») از بحرهایی است که سالم آن چندان متداول نیست. شکل سالم وزن آن:
- مستفعلن مفعولاتُ مستفعلن مفعولاتُ (- - ل - /- - - ل | - - ل - /- - - ل): بحر منسرح مثمن سالم
پرکاربردترین وزن آن:
- مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن: (- ل ل - /- ل - | - ل ل - /- ل -) بحر منسرح مثمن مطوی مکشوف*
- سلسلهٔ موی دوست حلقهٔ دام بلاست / هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست (حافظ)
زحافات
[ویرایش]زحافات (تغییرات) مشهور بحر منسرح در شعر فارسی، از مستفعلن (خَبن – طی – حَذَذ) و از مفعولاتُ: (خبن – خبن و کشف - طی – طی و کشف – نحر) است)[توضیح ۱]
از مستفعلن:
- مفتعلن: مطوی
- مفاعلن: مخبون
- مفعولن: مقطوع
- فَع لن: اَحَذ
- فاعلن: مرفوع
از مفعولاتُ:
- مفاعیلُ: مخبون
- فعولن: مخبون مکشوف
- فاعلاتُ: مطوی
- فاعلن: مطوی مکشوف
- مفعولُ: مرفوع
- فع: منحور
اوزان
[ویرایش]اوزان پرکاربرد بحر منسرح:
- مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن: بحر منسرح مثمن مطوی مکشوف*
- مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فع: بحر منسرح مثمن مطوی منحور*
- مفعولن فاعلاتُ مفتعلن فع: بحر منسرح مثمن مقطوع مطوی منحور
- مفتعلن فعولن مفتعلن فعولن: بحر منسرح مثمن مطوی مخبون مکشوف
- مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن: بحر منسرح مسدس مطوی
- مفتعلن فاعلاتُ مفعولن: بحر منسرح مسدس مطوی مقطوع
- مفتعلن فاعلن: بحر منسرح مربع مطوی مکشوف
- مفتعلن فعولن: بحر منسرح مربع مطوی مخبون مکشوف
- مفتعلن فاعلاتُ فع لن: بحر منسرح مثمن مطوی احذّ
پانویس
[ویرایش]* اوزان پرکاربرد
- ↑ زحافات سنتی: اسباغ (مقطوع مسبّغ - احذ مسبّغ) «از مستفعلن»؛ و خبن با وقف (فعولان: مخبون موقوف) – طی با وقف (فاعلان: مطوی موقوف) – جدع (فاع: مجدوع) «از مفعولاتُ» کاربرد علمی ندارند.
منابع
[ویرایش]- عروض و قافیه؛ نگاهی تازه به اوزان و ضرابآهنگ شعر فارسی، مؤلف: حسن مددی، تهران: تیرگان، پ نخست: ۱۳۸۵.
- عروض فارسی؛ شیوهای نو برای آموزش عروض و قافیه، مؤلف: عباس ماهیار، مشاور مجموعه: حسن انوری، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم: ۱۳۷۹.