ویکیپدیا:تابلوی اعلانات منابع معتبر/بایگانی ۴
![]() | این صفحه یک بایگانی است. محتوای این صفحه را ویرایش نکنید. لطفاً هرگونه توضیح اضافی را به صفحهٔ بحث کنونی هدایت کنید. |
فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان
با مقالهای کامل و جالب در یکی از مجلات برخورد نمودم ولی هیچ اطلاعی از اعتبارش ندارم و نمیدانم که با شرایطی که دارد منبع معتبر هست یا نه.
ضمن اینکه زیر نظر یک دانشکده میباشد و بدین ترتیب مطالبش مورد تایید بعضی متخصصین نیز هستند. این هم یادکردش:
- حسین میرجعفری (بهار و تابستان ۱۳۸۳)، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)، ش. ۳۶ و ۳۷، ص. ۱۷ تا ۳۶ پیوند خارجی در
|نشریه=
وجود دارد (کمک)
اگر اطلاعاتی درباره اعتبار اینگونه منابع دارید، رو کنید.--محک (گپ) ۲ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
- دارای درجه «علمی-پژوهشی» است و یک منبع آکادمیک به شمار میرود، ضمن این که مورد تائید وزارت علوم هم هست پس معتبر است. امیررضا ☥ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)
دانشنامه کتابخانه و دانشهای اطلاع رسانی
در اینجا اشاره شده که در زمینه نگارش مطالب کتابخانههای ایران یا نویسندگان مناسبی نداشته اند و یا نویسندگان طرف قرارداد مجبور به انصراف شده اند و برای جایگزینی آنها وقتی نبود:
In many cases we could not find appropriate authors and in other cases we did have a contract with an author or a team of authors who had to withdraw from the project at a time when it was much too late to find a replacement (e.g. Argentina, Egypt, Italy, Lebanon, Portugal, New Zealand, Iran, Iraq, South Africa and Russia)
سوال من از محضر شریف شما این است که اولا آیا چنین منبعی را برای کتابخانههای ایران میتوان معتبر فرض نمود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، وزن متناسبی که باید به این منبع تعلق بگیرد چقدر است (از این منبع، دوستان یک صفحه را عیناً کپی کرده و در مقالهای در بخش مربوط به کتابخانههای ایران آورده اند)
- در پیوندی که گذاشتهاید دارند توضیح میدهند که آنها نتوانستهاند بخشی از مطالبی را که میخواستهاند تهیه کنند. مطالبی هم که نتوانستهاند تهیه کنند وضعیت کتابخانهها و موزهها و افرادی که در آنها کار میکنند و ..بوده. قصد داشتهاند این را برای تمام کشورها فراهم کنند بعد دیدهاند نمیشود. اصلا ربطی به چیزی که در آن مقاله آمده ندارد.--همان (بحث) ۲ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۴۰ (UTC)
CNN iReport
سلام. آیا از http://ireport.cnn.com میتوان به عنوان منبع استفاده نمود ؟!!! In fact ۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)
- خیر به هیچ وجه، از لحاظ اثباتپذیری این وبگاه محلی است مانند فیسبوک، که در آن کاربران عادی هر روز خبرهایی از زبان خود مینویسند، بدون اینکه این اخبار بررسی شوند یا صحت و درستیشان تایید شود. وبگاههای زیر هم همین وضعیت را دارند:
- ABC i-Caught
- Fox uReport
- MSNBC FirstPerson
- Al Jazeera Your Media
- Broadcast Interactive Media YouNews
- ●مـهـران گفتمان● ۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)
- با سپاس از شما. امیدوارم کاربران با استعلام در این صفحه از جنگهای ویرایشی غیرسازنده پرهیز نمایند. In fact ۹ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)
هما کاتوزیان
هما کاتوزیان که در رشته اقتصاد درس خوانده ، در زمینه تاریخ تدریس می کند (معلوم نیست تاریخ باستان ، معاصر ، قرون وسطی ، ...) . نوشته هایش در اینجا ثبت شده . در ایرانیکا هم فقط جز نویسندگان مقاله صادق هدایت بوده. با توجه به بحثی که اینجا داشتیم و نقدی که بر نظریاتش شده ( ۱ و ۲ و ۳ و ۴ ؛ جالب اینجاست که از این جور نظرات را در به صورت مقاله های انگلیسی نیاورده است ) آیا نظراتش در مورد تاریخ ایران پیش از اسلام و به خصوص دانشگاه جندی شاپور معتبر است ؟--Espiral0 (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)
خلاصه بحث این بوده که (۱) دکتر کاتوزیان یک کتاب در مورد تاریخ ایران باستان نوشته است که توسط انتشارات دانشگاه ییل منتشر شدهاست:
The Persians: Ancient, Mediaeval and Modern Iran
این هم نظر Stephen Howe استاد دانشگاه بریستول در مورد این کتاب (هر دو نظر از وبگاه آمازون نقل شدهاست.):
Maybe the broadest and best overview available in English of a country which we need urgently to understand better. It should be required holiday reading in the Foreign Office, and maybe the White House too.
نظر Robert Carver از The Tablet:
Katouzian is a convincing analyst of Iranian history.
(۲)ایشان در آکسفورد تاریخ تدریس میکنند.
برای توضیحات کاملتر لطفا صفحه بحث مقاله مورد بحث را ببینید. ضمنا نقد آرای یک فرد آکادمیک اتفاقی بسیار طبیعی (حتی ضروری) است. طاها (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)
- من از مدیران سوال کردم نه از شما --Espiral0 (بحث) ۱۴ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)
- من در زمینه محتوایی این بحث دانش آنچنانی ندارم، اما آن را با دید ویکیپدیایی پاسخ میدهم، اگر هنوز بر سر آن بحث بود بهتر است از کاربرانی که در زمینه تاریخی تخصص بیشتری دارند کمک گرفته شود.
- ابتدا اینکه هما کاتوزیان فردی سرشناس در زمینه تاریخنگاری است، در نتیجه از آثار او میتوان به عنوان منبع استفاده نمود. پیوندهای داده شده در بالا که مربوط به blogspot میشوند منبعی معتبر نیستند و میبایست مستقیماً از کتابهایی که در آن پیوندها به عنوان منبع استفاده شده، استفاده شود.
- جواب طاها قابل قبول است، در نهایت نظر من این است که به دلیل فعالیت تاریخی که هما کاتوزیان داشته میتوان از آن به عنوان منبع استفاده نمود، اگر اختلافی بر درستی مطالب او وجود دارد، میتوان منابع بیشتری پیدا کرد که سخن او را تایید کنند، و یا اینکه در مقاله مستقیماً از زبان او صحبت کرد (مثلاً بگوییم طبق آنچه هما کاتوزیان گفته ...) ●مـهـران گفتمان● ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۲۸ (UTC)
- چیزی که طاها از آن نقل قول کرده به صورت کلی از کاتوزیان تمجید کرده ولی نگفته بر تاریخ باستان یا قرون وسطی ایران تسلط دارد . همه ما می دانیم او تاریخ درس میده ولی مهم اینجاست که چه مقطعی از تاریخ رو بر اون اشراف دارد .Espiral0 (بحث) ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- با تشکر از جناب مهران.
- @Espiral0: کتاب اول تاریخ کل ایران (Ancient, Medieval and Modern) را پوشش میدهد و Stephen Howe آن را the broadest and best overview میخواند.
- -- طاها (بحث) ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)
- این نظر به صورت کلی گفته شده . هما کاتوزیان یه کتاب داده بیرون که نصفش تاریخ معاصر هست . Stephen Howe در به صورت کلی ازش تعریف کرده . نمی توان این گفته را به معنی تائید کل نظریات کاتوزیان در مورد تاریخ باستان و قرون وسطی گذاشت Espiral0 (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)
- جناب، شما جملهای که با آن قانع میشوید را همین جا بنویسد. همین امشب به Stephen Howe زنگ میزنم و بهش میگویم تا فرمایش شما را تکرار کند. طاها (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)
- این نظر به صورت کلی گفته شده . هما کاتوزیان یه کتاب داده بیرون که نصفش تاریخ معاصر هست . Stephen Howe در به صورت کلی ازش تعریف کرده . نمی توان این گفته را به معنی تائید کل نظریات کاتوزیان در مورد تاریخ باستان و قرون وسطی گذاشت Espiral0 (بحث) ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)
- چیزی که طاها از آن نقل قول کرده به صورت کلی از کاتوزیان تمجید کرده ولی نگفته بر تاریخ باستان یا قرون وسطی ایران تسلط دارد . همه ما می دانیم او تاریخ درس میده ولی مهم اینجاست که چه مقطعی از تاریخ رو بر اون اشراف دارد .Espiral0 (بحث) ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- سوای تمام بحث هایی که در مورد فرد می باشد. من نمی توانم کتابی که چاپ دانشگاه ییل باشد را نامعتبر بدانم. دانشگاهی که شاید یکی از ده دانشگاه برتر دنیا باشد و کتاب هر کسی را منتشر نمی کند. به نظر من دو راهکار می باشد. اسپیرال اگر می خواهد از این کتاب استفاده نشود باید نشان دهد که دیدگاه کاتوزیان یک دیدگاه حاشیه ای است. یعنی مثلا در مقابل ایشان ده نفر محقق دیگر نظری عکس ایشان دارند. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)
- اصلاً بحث سر کتاب نیست . این آدم رفته با سایت شدیداً معتبر رادیوفرانسه مصاحبه کرده و نظریات کذبی در مورد تاریخ باستان و قرون وسطی ایران داده است . طاها می خواهد بوسیله فقط یک کتاب که نصفش تاریخ معاصر است ثابت کند که دیدگاه این آدم معتبر است --Espiral0 (بحث) ۱۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)
- سوای تمام بحث هایی که در مورد فرد می باشد. من نمی توانم کتابی که چاپ دانشگاه ییل باشد را نامعتبر بدانم. دانشگاهی که شاید یکی از ده دانشگاه برتر دنیا باشد و کتاب هر کسی را منتشر نمی کند. به نظر من دو راهکار می باشد. اسپیرال اگر می خواهد از این کتاب استفاده نشود باید نشان دهد که دیدگاه کاتوزیان یک دیدگاه حاشیه ای است. یعنی مثلا در مقابل ایشان ده نفر محقق دیگر نظری عکس ایشان دارند. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)
گوته
آیا کتاب دیوان شرقی-غربی گوته برای مقاله کتاب سوزی منبع معتبری محسوب میشود؟ (آنجایی که در مورد کتاب سوزی مورد مناقشه اعراب در ایران پس از تصرّف حرف میزند)
(در ویکی انگلیسی نتیجه این استعلام این بود. اگر مدیران عزیز ویکیفا هم نظرشان را بدهند ممنون میشوم.) --69.232.73.16 ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۲۷ (UTC)
- گوته سرشناسی لازم برای اینکه نظرش در هر مقاله با هر موضوعی بیاید را دارد. ضمن اینکه گوته در زمینه شرقشناسی و تاریخ ایران و اسلام کارشناس بوده. مدیران عزیز یا غیر عزیز هم نظرشان با کاربران دیگر هیچ فرقی ندارد. آنی هم که در ویکی انگلیسی نشان دادید استعلام! نبوده بلکه دو نفر که معلوم نیست که هستند و چه دانشی دارند در مورد موضوعی نظر شخصی خودشان را دادند.--Raptor2002 (بحث) ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)
Administrator = مدیر --69.232.73.16 ۱۳ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۴۴ (UTC)
- اینکه بگوییم گوته سرشناس است و میتوان از آن به عنوان منبع در هر مقالهای استفاده کرد صحیح نیست. برای مثال استفاده از نظر گوته در مقالهای مانند تبدیل لاپلاس جالب نیست. اگر ثابت شود که گوته در زمینهای که در آن اختلاف وجود دارد سرشناس بوده میتوان از آن استفاده کرد، در غیراینصورت خیر. ●مـهـران گفتمان● ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)
- نظری که در ویکی انگلیسی تایید می شود. کتاب گوته منبع مناسبی برای مقاله کتاب سوزی نیست ----♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۲۳ (UTC)
- باید بگویم که گوته حتی اگر یک تاریخنگار مشهور بود (که نیست)، بعنوان یک منبع معتبر پذیرفته شده نبود. توجه داشته باشید که متدهای مطالعات تاریخی زمان گوته مورد پذیرش تاریخنگاری مدرن نیست. عملا تمام تاریخنگاران پیش از Leopold von Ranke مشمول این موضوع می شوند --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ نوامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۰:۱۵ (UTC)
- بدون هیچ تردیدی نظر گوته یک نظر تخصصی در این زمینه و منبع ثانویه برای این مقاله نیست. اما منبع بودن به این معنا است که شما بنویسید اعراب کتابها را سوزاندند و بعد در بخش منبع نقل گوثه را به عنوان صحت ادعایتان در مقاله بیاورید. اما ما چنین نکردیم. به نظر من این نقل قول می تواند به عنوان نظر یک شخصیت برجسته در قالب یک یا دو خط با نام گوته مطرح شود چون دیگر نامش منبع مقاله نیست. همانطور که درباره مطهری یا ابن خلدون یا تواریخ اسلامی هم چنین است یا شاید هم من برداشت نادرستی دارم به هر جهت سپاسگزار می شوم اگر من را راهنمایی کنید.Iranic (بحث) ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۲۴ (UTC)
- نه گوته و نه مطهری و نه ابن خلدون مستقیما بعنوان یک منبع تاریخی نمی توانید از آنها استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر این شیوه نامه را بخوانید--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۳:۳۳ (UTC)
- من هم که پیشتر نوشتم منبع نیستند.منبع آن نوشته قبلا از یک دانشنامه آمده بر سر اعتبارش هم به اندازه کافی بحث شده صرفا بحث کنونی بر سر افزودن نقل قول از یک متن تاریخی در مقاله بود که ظاهرا یکی از مدیران ویکی انگلیسی و یکی دیگر از کاربران اعتقاد دارند باید در بخش ارجاعات فرهنگی بیاید اگر شما هم مخالفتی ندارید همین کار را می کنیم ضمنا همینطور که در اینجا آمده In contexts such as historical writing, it is almost always advisable to use primary sources if possible, and that "if none are available, it is only with great caution that [the author] may proceed to make use of secondary sources."[6] Many historians believe that primary sources have the most objective connection to the past, and that they "speak for themselves" in ways that cannot be captured through the filter of secondary source
بنابر این قاعدتا اشاره به آن در کنار منبعی مثل دانشنامه که دقیقا همان استدلال را کرده، نباید ایرادی داشته باشد.Iranic (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۳۵ (UTC)
- در بخش ارجاعات فرهنگی "شاید بتواند" بیاید. اما بعنوان یک دیدگاه معتبر تاریخی خیر. ضمنا آن ارجاعی که آوردید سیاست و رهنمود در ویکیپدیا نیست بلکه مقاله منابع اولیه در ویکی انگلیسی است که در مورد "منبع اولیه" است نه سیاست ویکی پدیا در مورد منابع اولیه. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۱۳ (UTC)
- حق با شما است من به اشتباه مطلب صفحه ی اصلی را خواندم اما اینجا هم نوشته که با احتیاط و با پشتیبانی منابع مرتبه دو می شود از آنها استفاده کرد به هر جهت اگر در بخش فرهنگی بتواند بیاید همین کار را می کنیم.سپاس
Wikipedia articles should be based on reliable, published secondary sources and, to a lesser extent, on tertiary sources. Secondary or tertiary sources are needed to establish the topic's notability and to avoid novel interpretations of primary sources, though primary sources are permitted if used carefully. Iranic (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۱ (UTC)
نهضت مقاومت ملی ایران (http://namir.info) در مقاله شاپور بختیار
آیا این منبع (نهضت مقاومت ملی ایران) برای این مقاله، آن هم برای ادعاهای تک منبعی مانند
بختیار هیچ گاه مخالف روحانی که کار روحانیت خویش را صرفاً انجام دهد نبود و خلاف این را مغایر با اصول آزادی میپنداشت. او با روحانیتی که میخواست بر تمام کشور حکومت کند و در امور سیاسی دخالت ورزد به شدت مخالفت میکرد.
منبعی قابل اعتماد محسوب می شود؟--وحید قاسمیان (بحث) ۱ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)
پیوند به خود منبع بدهید نه صفحه اصلی وبگاه نهضت مقاومت ملی ایران ----♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)
- لطفا یک نگاهی به مقاله شاپور بختیار بفرمایید. فی المثل این منبع: http://namir.info/home/37rooz.pdf (منبع عبارت نقل قول شده در کامنت قبلی من) --وحید قاسمیان (بحث) ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۹ (UTC)
- بعنوان فکت نمی توانید از این منبع استفاده کنید. اما می توانید بگویید از دیدگاه نهضت مقاومت ملی یا مثلا بگویید بختیار در مصاحبه ای چنین گفت:«....»----♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)
پروانه پور شریعتی
آیا میتوان از گفتههای پروانه پور شریعتی که استاد دانشگاه ایالتی اهایو و نویسنده کتابی در زمینه ساسانیان است، در مقاله حمله اعراب به ایران استفاده کرد?
وی صاحب چندین مقاله در زمینه ایران باستان است که به عنوان رفرنس از جمله در ایرانیکا مورد استفاده قرار گرفتهاند. --166.137.141.149 ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۲ (UTC)
- بله دیدگاه ایشان بعنوان یک متخصص در تاریخ ساسانیان قابل استفادهاست. البته یادتان باشد اگر برای دیدگاه ایشان دیدگاه رقیبی هم وجود دارد باید دیدگاه رقیب هم گفته شود. مثلا اینگونه: پروانه پور شریعت در مورد موضوع A چنین میگوید اما تورج دریایی چنان میگوید. ----♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
- دوستان عنایت بدارند که این نظریهٔ پروانه پورشریعتی، در تقابل با نظریههای رایج درباب شرایط پس از سقوط ساسانیان است و هنوز دیرگاهی نیست که منتشر شده و هنوز کسی فرصت نقد و یا مدحش را نیز نیافتهاست. بنظر من باید کمی محتاطانه با نظر وی برخورد.--آرش ツ ۱۴ دی ۱۳۹۰ ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۲ (UTC)
- به هر حال دیدگاه پروانه پورشریعتی یک دیدگاه سرشناس است و خود شخص فردی صاحب نظر در تاریخ ساسانیان است. حتی دیدگاه هایی ایشان که به چالش کشیده شده باشد را بعنوان دیدگاه اقلیت می توان مطرح کرد. یعنی اینکه دیدگاه ایشان قابل طرح است جواب بلی است. اما با توجه به سیاست دیدگاه بی طرف و وزن مناسب به دیدگاه های اقلیت و اکثریت --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۴ (UTC)
وبگاه funfar
از وبگاه http://www.funfar.ir که یک وبگاه تفریحی و غیرسرشناس است در مقاله پهنهپه استفاده میشود، با توجه به این که مقاله در مورد طنز اجتماعی است و منابع سرشناس میخواهد لطفا اعتبار این وبگاه را بررسی کنید.--Kasir بحث ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)
- سرشناسی ندارد. اگر وبگاه بهتری پیدا کردید به مقاله اضافه کنید. با درود--پویان (بحث) ۴ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)
بهرام افراسیابی
درود، برای مقاله طاهره:
آیا کتاب تاریخ جامع بهأییت نوشته بهرام افراسیابی معتبر است؟
طبق تحقیق من، برخی از نوشتههای این نویسنده داخلی به عنوان رفرنس در کتابهای شرق شناسان مورد استفاده قرار گرفته اند. در اینجا نیز از او به عنوان مورخ مستقل نام برده شده است. سپاس.--Kazemita1 (بحث) ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)
- در لینک اول که در هیچ موردی به کتاب نامبرده رفرنس ندادهاند. و کتابهای دیگر وی را نیز نوول تاریخی خواندهاند. لینک دوم هم (موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی) خودش نامعتبر است. --چغازنبیل (بحث) ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۲۷ (UTC)
- ظاهراً اشتباهی شده است. چون کتابهای "مصدق و تاریخ"، و "طالقانی و تاریخ" او را بدون هیچ توضیحی به عنوان مرجع استفاده کرده اند(رجوع کنید به سه کتاب اولی که در لینک بالا آماده اند). حرفی هم از رمان سیاسی بودن آنها نزده اند. گرچه جناب افراسیابی رمان سیاسی هم در بین آثارشان دارند.
- اما از همه این حرفها که بگذریم، من بالاخره کتابی دانشورانه نوشته یک استاد دانشگاه در هلند پیدا کردم که مستقیما از کتاب تاریخ جامع بهاییت جناب افراسیابی به عنوان منبع استفاده میکند. روی لینک "Look Inside" در اینجا(آمازون) کلیک کنید. و بعد عبارات Afrasiabi را جستجو نمائید.
البته الان که نگاه میکنم نویسنده، نوشتههای کتاب تاریخ جامع بهاییت آقای افراسیابی را جزو نظریه توطئه آورده است! بنابر این فکر کنم از این کتاب استفاده نکنم.
از اینکه من را وادار به جستجوی بیشتر و پیدا کردن منبع نمودید سپاسگزارم.--Kazemita1 (بحث) ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۱ (UTC)
- بله. همانگونه که گفتید، زیر عنوان (The paranoid style in Iranian historiography) آمده و غیر قابل استفاده است. --چغازنبیل (بحث) ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)
- یک توضیح بدهم که دو سال پیش استفاده از منابع چاپ جمهوری اسلامی و منابع بهایی (به جز بعنوان دیدگاه جمهوری اسلامی یا دیدگاه بهاییان ) منع شده است. پیدا کردن منبع چاپ ایران در مورد بهاییان که تاثیر گرفته از سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی نباشد حکم کیمیا را دارد. شاید مثلا دانشنامه اسلامی (آن هم نه کاملا) از موارد استثنا باشد اما بطور کلی توصیه می کنم که وقت خودتان را برای پیدا کردن منبع آکادمیک فارسی زبان در مورد بهاییت هدر ندهید و مستقیم دنبال منابع دانشگاهی غیر فارسی بروید. زیرا منابع فارسی در این زمینه یا بطور افراطی ضد بهایی هستند یا منابع تبلیغی بهاییت هستند که هیچ کدام مناسب ویکیپدیا نیستند. ----♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)
نقطه الكاف
آیا کتاب نقطة الكاف ، به کوشش ادوارد براون که توسط انتشارات وزین بریل، در سال ۱۹۱۰ منتشر شده است منبع معتبر برای مقالات مربوط به بهائیت/بابیت می باشد؟
http://books.google.com/books/about/%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D9%86%D9%82%D8%B7%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%A7%D9%81.html?id=2JL3HAAACAAJ --Kazemita1 (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۲ (UTC)
- کتاب حکم یک منبع اولیه بابیت/بهاییت دارد.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)I
محبت بفرمائید نظرتان را در مورد تاریخ نبیل هم بفرمائید.
http://reference.bahai.org/fa/t/nz/DB/db-5.html--Kazemita1 (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)
- شما که خودتان وپ:تاریخ را ترجمه کرده اید باید خودتان جواب را بدانید. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)
بيا و خوبي كن!--Kazemita1 (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)
- :) جوابتان دقیقا همان قسمتی است که ترجمه کرده اید (ویکیپدیا:شناخت منابع معتبر (تاریخ)#منابع معتبر برای مصارف تصویری) --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۸ (UTC)
- هردو منبع اولیه هستند و فقط در دو مورد ممکن است مورد استفاده قرار بگیرند
- بخشهایی که توسط منبع ثالثه معتبر دانشورانه مورد بررسی و تائید قرار گرفته باشد
- به صورت نقل قول و فقط با محدودیت موکد نسبت به حجم مقاله و با تاکید بر نقل قول بودن
- این البته نظر من است. هنوز نسخه انگلیسی وپ:تاریخ را ندیدهام --— چغازنبیلبحث ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۳ (UTC)
به عنوان آخرين پرسش؛ دليل اوليه بودن اين دو منبع چيست؟--Kazemita1 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)
مرتضی مطهری و اعتبار در مسایل تاریخی
مرتضی مطهری هیچ تحصیلات غیر حوزوی ندارد البته ایشان یکبار هم دکترای افتخاری گرفت که معیار تخصص نمی تواند باشد در دانشگاه تهران هم همان تئولوژی یا ملاگری درس می داد. به هر روی حتی اگر فعالیت اسلامی او را هم آکادمیک بدانیم زمینه فعالیت او هم به کل بی ارتباط به تاریخ ااست. علاوه بر اینها عمده اظهار نظرهای ایشان از نقطه نظر ایدئولوژیک است و تاریخ را از یک دیدگاه خاص بررسی می کند به نظر شما با همه این اوصاف آیا می شود آقای مطهری را یک متخصص تاریخ محسوب و به نظراتش استناد کرد؟Iranic (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۹ (UTC)
- آثار مرتضی مطهری بعنوان دیدگاه دینی یا نویسنده ای اسلامی می تواند مطرح شود نه دیدگاه یک تاریخدان سکولار. حتی کتابهای اسلامی ایشان هم رویکردی دینی-مذهبی دارد و دیدگاه ایشان دیدگاهی مذهبی است نه دیدگاه یک دین شناس که اصول مطالعات دینی دانشگاهی را دنبال می کند. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
- من کاملا با شما موافقم اما برای اینکه اتمام حجت باشد و برای ارجاعات بعدی اینجا ثبت شود، مطابق با فرمایش شما دیدگاههای آقای مطهری دیدگاههای بیطرفانه آکادمیک محسوب نمی شود و به عنوان منابع بی طرف نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد درست فهمیدم؟Iranic (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)
::::به عنوان آخرين پرسش؛ دليل اوليه بودن اين دو منبع چيست؟--Kazemita1 (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۴ (UTC)
- من نگفتم منبع اولیه است. گفتم منبع دانشورانه نیست. ایشان نه تحصیلات دانشگاهی بعنوان تاریخنگار دارند نه کتابهایشان شرایط وپ:تاریخ را دارد. بیشتر کتابهایشان هم کتابهایی با رویکرد دینی است نه تاریخنگاری با متدهای پذیرفته شده علمی. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۳۰ (UTC)
چند نکته:
۱. اگر قرار بر جنبه دینی نوشتههای تاریخی ایشان باشد، باید گفت، جناب راوندی، هم از متفکرین چپ بودند و این مشکل به کتاب تاریخ ایشان هم وارد است. اگر قرار است قانونی بگذاریم برای همه بگذاریم.
۲. مطهری هر چه باشد قبل از انقلاب استاد دانشگاه بود. ضمنا از او در کتابها با عنوان
the most intellectual and liberal-minded of Khomeini's followers
یاد میشود.
سوال اینجاست که آیا اگر جملهای از ایشان با استدلال غیر دینی و با استناد به منابع تاریخی سکولار در مقاله گنجانده شود کسی میتواند آن را حذف کند؟ در حال حاضر، کار بر تیر تپر این بخش از مقاله را حذف کرده است:
((مرتضی مطهری با استناد به هم عصر بودن اسکندر و ارسطو - که یونان پیشتر از زمان او در علوم عقلی به شکوفائی رسیده بود- نقل قول آغازین ابن خلدون -مبنی بر رسیدن علوم عقلی از ایرانیان به یونانیان پس از حمله اسکندر- را نا درست میداند. به گفته او، اینکه ابن خلدون جملهاش را با عبارت "گفته میشود" آغاز کرده، مویّد ضعیف بودن این نقل قول است.))
--Kazemita1 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)
- استاد دانشگاه چی بوده است. معارف اسلامی؟ جمله ای که شما نقل قول کردید هم چیزی را ثابت نمی کند. روشنفکرترین شاگرد خمینی دلیلی بر تاریخنگار بودن نیست (بماند روشنفکر ترین در بین جمع روحانیت سنتی بیشتر مثل قهرمانی در لیگ دسته سوم روشنفکران می ماند)--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)
- احتمالاً این جمله دیگر لیگ دسته سوم نیست:
Ayatollah Mortada Motahari, an Iranian cleric and intellectual, explains in his pamphlet
بگذریم. سوال من چیز دیگری است:
۱. اینکه آیا اگر با استناد به منابع سکولار استدلال تاریخی کرد هم نظرش را به عنوان نویسنده مسلمان فقط باید قبول کرد؟
۲. چگونه میتوان از نظر یک نویسنده مسلمان در مقاله تاریخی ویکی استفاده کرد.
--Kazemita1 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)
- این جمله نقل شده آخر هم تاریخدان بودن کسی را ثابت نمی کند. مثلا ژان پل سارتر هم سمبل روشنفکری در غرب است اما ایشان نویسنده یا فیلسوف هستند نه تاریخنگار.
- سوالتان خیلی کلی است. اما بطور کلی اگر می خواهید مقاله در مورد موضوع تاریخی بنویسید باید از نظر تاریخنگار استفاده کنید. اگر هم در مورد پزشکی می خواهید صحبت کنید باید از دیدگاه متحخصص در پزشکی نظر بنویسید. دیدگاه یک کار غیر تاریخی جایش در کنار نظر یک تاریخ نگار حرفه ای نیست. مگر در حالت های خاص. مثلا استفاده از نظر گوته در قسمت ارجاعات ادبی. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
- ببخشید اگر به میان گفتگو می پرم ، اما فکر کنم پاسخ دو پرسش بالا این است که ۱-استدلال هر کس تنها در صورتی قابل استناد است که آن فرد صاحب نظر متخصص در آن موضوع باشد . آقای مطهری اگر هم استناد به منابع غیر مذهبی کنند ، چون صاحب نظر تاریخی نیستند ، قابل استناد نیست ( از نظر تاریخی نیست ، ولی اگر جنبه دینی داشته باشد بعنوان نظرگاه متفکرین اسلامی قابل درج است ) ۲ - نظر نویسنده مسلمان در مقاله ای که نظر ایشان دخیل باشد ، تحت تیتر نظر متفکرین مسلمان ، قابل ذکر است . بعنوان مثال ، جنگ بدر ، یک واقعه تاریخی است ولی حتما باید نظر متفکران اسلامی را در مقاله آورد ، حال هرچقدر هم که با تاریخنگاری متداول منافات داشته باشد . البته اگر آقای مطهری مثلا نظری در مورد تاریخ جنگ واترلو داشته باشند ، قابل ذکر در مقاله جنگ واترلو نیست . --Alborz Fallah (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۵ (UTC)
مرتضی راوندی و اعتبار در مسائل تاریخی
ایشان لیسانس حقوق خوانده اند و سابقه کاریشان در سیستم قضایی بوده است. هیچ تجربهای مبنی بر تحصیل، تحقیق و یا تدریس به صورت اکادمیک در تاریخ ندارند (گرچه همانند افرادی مثل مطهری، به طور شخصی در تاریخ مطالعات و نگارش هایی داشته است). سوال اینجاست که آیا میتوان از کتاب تاریخ اجتماعی ایران ایشان در مقالههای پر مناقشه و تخصصی همچون کتاب سوزی استفاده کرد؟--Kazemita1 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)
- من تعصبی به راوندی ندارم اما پروفسور تورج اتابکی می گوید که تاریخ اجتماعی یکی از مهمترین منابع تاریخ ایران است. به همان روش خودتان در مقاله امام حسین Other key references in the social historiography of Iran are Morteza Ravandi, Tarikh Ejtema'i Iran [Social History of. Iran], 10 vols (Tehran, 1968)
پروفسور اتابکی اینها را هم در مورد کتاب راوندی گفته است, جناب ایرانیک:
- ((The work is a surprising synthesis of Soviet and mainstream Euro-American historiography))
- ((a soft but persistent marxist thread runs through Ravandi's historiography))
--Kazemita1 (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)
- ظاهرا آقای راوندی دیدگاه خاصی در مورد تاریخ داشته اند ، اما به هرحال کتاب ایشان ( تاریخ اجتماعی ایران ) ، در حقیقت گردآوری منابع مختلفی است که نتیجه می دهد اگر نقل قولی از ایشان می شود ، باید دید خود ایشان از چه استادی گرفته است . اما نتیجه گیری و جمعبندی شخص آقای راوندی بنظرم معتبر ( در حد استناد) نیست .--Alborz Fallah (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۵۱ (UTC)
- اتابکی راست می گوید در این مورد خود من هم عقیده ندارم که بی طرف است آن کتاب بر پایه جهان بینی مارکسیستی نوشته شده شاید با احتیاط بشود با آن کتاب و مطالبش برخورد کرد.Iranic (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
- من خودم در سطح شخصی از کارهای یک تاریخنگار غیر حرفه ای که اعتبارش آنچنان بر من مشخص نیست استفاده نمی کنم. اما اگر بخواهیم از چنین آثاری استفاده کنیم باید به این دو سوال پاسخ دهیم. آیا می توانیم نقد مثبتی (نوشته شده توسط یک تاریخ نگار یا یک ژورنال معتبر تاریخنگاری) بر کارهای ایشان بیابیم که تایید کننده ارزش علمی کارهای ایشان باشد؟ اگر بگوییم ایشان تاریخنگار مارکسیست بوده است. باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا متدولوژی تاریخنگاری مارکسیستی چه جایگاهی در میان متدهای تاریخنگاری پذیرفته شده در حال حاضر دارد؟ --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۱ (UTC)
- من بخشهایی از آن کتاب را قبلا خوانده ام اساسا بخش بندی کتاب بر پایه فورماسیونهای تاریخی و ماتریالیسم تاریخی مارکس است یا من چنین برداشتی دارم به هر جهت تاریخ تاریخ است. مسلمانی مسلمانی است و مارکسیسم هم مارکسیسم است و نمی شود از نقطه نظر ایدتولوژی تاریخ را بررسی کرد و نامش را هم مرجع بی طرف گذاشت. شاید تورج اتابکی بتواند از مطالب آن کتاب استفاده کند اما ما احتمالا اجازه نداریم لطفا اگر آن بخش را هم از مقاله حذفق می کنید با ملا مطهری خودتان به بخش ارجاعات فرهنگی اضافه کنید. سپاس Iranic (بحث) ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۵ (UTC)
کتابهایی که پیوند به بیرون ندارند
درود. موارد متعدد برخورد داشتم با کتابهایی که هیچ پیوندی نداشتند و مطلبی از آن نقل شده اما بعدا که نوشته را در جایی پیدا کردم و تطبیق دادم یا اصلا محتوای نسبت داده شده در آن نیامده و دروغ گفتند (نمونه الگو بزرگان ادب پارسی) یا به اشتباه مطلبی را نسبت دادند و نقل کردند.این موضوع در مواردی که مطلبی از کتاب یا مقاله انگلیسی زبان نقل شده باشد احتمالا قابل بررسی است چون بسیاری از کتابهای مهم توسط کتابخانه گوگل در دسترس است یا می شود مطلب را در آن جستجو کرد اما در مورد کتابهایی که در ایران چاپ شده تقریبا ویکی نویس می تواند هر چه را که علاقه داشت از آن نوشته نقل کند بدون اینکه صحت آن نقل قول اصلا قابل بررسی باشد. این موضوع در مواردی که اختلاف نظرهای جدی وجود دارد اهمیت بیشتری پیدا می کند مثلا در مقاله عربستیزی مواردی که به شعوبیه نسبت داده شده بود و مورد اختلاف است و من هر چه گشتم نتوانستم نسخه ای از کتابها را روی اینترنت پیدا کنم. تقریبا کل مقاله را هم بر پایه کتابهایی نوشتند که در جایی نیست و نه صلاحیت نویسنده و نه نقل قول کتابی که نیست را نمی شود بررسی کرد. در چنین مواری تکلیف چیست؟ اگر نویسنده حاضر نشد مطالب را جایی آپلود کند و پیوند به منبع قابل بررسی بدهد آیا می شود کل نوشته را حذف کرد؟ Iranic (بحث) ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)
شما همیشه حق دارید از ویرایشگر مقاله اصل متن کتاب را برای مطابقت دادن طلب کنید (بصورت نقل قول پاراگراف مربوطه در صفحه بحث یا اسکن صفحه مربوطه و در اختیار گذاشتن آن صفحه به هر صورت ممکن). اگر نویسنده از این کار امتناع کرد شما می توانید مطالب را پاک کنید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)
حساسیتهای دوستان کاملاً بجاست. من هرجای کتاب را که دوست داشتید برایتان اسکن و آپلود میکنم. البته اگر بهزاد لینکی که ((شما همیشه حق دارید از ویرایشگر مقاله اصل متن کتاب را برای مطابقت دادن طلب کنید)) را از آن نقل کردهاند، ارائه نمایند تا حجت برما تمام شود، ممنون خواهم شد.عباس ☢ ✉ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)
- با سلام و پوزش از آقای مدرس به دلیل مخالفت با ایشان. اما پاسخی که به نظر من میرسد این است:
- فراموش نکنیم که ادعاهای بزرگ، منابع خیلی معتبر لازم دارد. ادعاهای بزرگ را نمیشود به استناد فلان کتاب از فلان نویسنده گمنام طرح کرد
- بر طبق این سیاست، [۱] هر ادعای چالش برانگیز، باید منبع قابل اطمینان داشته باشد. منبع قابل اطمینان منبعی است که خودش، نویسندهاش و ناشرش، هر سه، معتبر و قابل اطمینان باشند. اگر حتی یکی از این سهتا خللی داشت، مطلب را با منبعش حذف کنید!
- نمیشود پذیرفت که یک کار معتبر علمی، به وسیله یک محقق دانشمند و دارای اعتبار، در یک انتشارات قابل اعتماد و دارای وزن منتشر شده باشد، ولی در کتابخانههای دانشگاهی پیدا نشود.
- به عنوان یک اصل کلی برای کتابهای خارجی، اگر کتابی در کشورهای پیشرفته منتشر شده و در کتابخانه دانشگاهی مرتبط (در یک کشور پیشرفته دیگر) یافته نشود، آن کتاب معتبر نیست. (عکس این قضیه صحیح نیست! یعنی هر کتابی که در کتابخانه دانشگاهها وجود دارد، الزاما معتبر نیست!)
- به همین ترتیب اگر کتابی در ایران منتشر شده و در کتابخانه دانشکده مرتبط از یک دانشگاه معتبر یافت نشود، آن کتاب معتبر نیست. (عکس این قضیه هم صحیح نیست!)
- دقت کنید که منابع معتبر ایرانی، حتی در کتابخانههای دانشگاههای معتبر خارج از ایران هم به وفور یافت میشود. برای نمونه کمتر دانشکده علوم انسانی در دنیا وجود دارد که تفسیر المیزان را نداشته باشد.
- جمعبندی من این است، اگر ویرایشگری ادعای بزرگی را به کتاب منتشر شده در ایران ارجاع داده است، باید حداقل نشانی چند کتابخانه معتبر را بداند که این کتاب در آنها موجود باشد. اگر چنین نبود، آن کتاب معتبر نیست.
- اضافه کنم که با نظر آقای مدرس در مورد اسکن و .... موافق نیستم، چون در سیاستها چنین الزامی وجود ندارد و قابل جعل و تقلب هم هست. --— چغازنبیلبحث ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۲۵ (UTC)
به سخنان دوست عزیز چغازنبیل اضافه کنم که درخواست اسکن و امثالهم نقض واضح و صریح فحن است.عباس ☢ ✉ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۳۲ (UTC)
- اینکه هر کسی حق دارد که بتواند صحت ارجاع را به منبع را کنترل کند جزیی از وپ:اثبات پذیری است. ما WP:sourceacess را داریم که می گوید:
Verifiability in this context means that other people should be able to check that material in a Wikipedia article has been published by a reliable source.
- مشکل این است که بسیاری منابع در دسترس همه نیست. مثلا بسیاری از کتابهای چاپ ایران در دسترس کاربران ساکن خارج از ایران نیست . بالعکس بسیاری از کتابهای چاپ خارج از ایران را نمی توانید بصورت آنلاین در گوگل بیابید و همچنین در هیچ کتابخانه داخل ایران در دسترس نیست. در این موارد سایر کاربران نیز حق دارند که منبع اصلی و صحت مطلب نقل شده را کنترل کنند. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
- شما درست میگوئید. ولی همین جملهای که انتخاب کردید، میگوید: «...دیگران، بتوانند چک کنند...». بنابراین وظیفه مدعی این نیست که منبع را به در خانه تکتک کاربران ببرد تا خودش را اثبات کند. بلکه وظیفه او این است که راه حلی جلوی پای علاقهمندان بگذارد که به گونه معقولی، امکان چک کردن منبع را پیدا کنند. اگر مدعی از این اصل طفره رفت، یعنی چند کتابخانه درست و حسابی نتوانست معرفی کند، ادعای او باطل میشود و نیاز به پیگیری بعدی نیست.
- اما اگر مدعی کتابخانه را معرفی کرد، دیگر وظیفه درخواست کننده است که برود و کتاب را پیدا کند. وظیفه مدعی تمام شده است (مگر اینکه دروغ گفته باشد)
- خوشبختانه الان کاربران زیادی در ایران و خارج از ایران فعال هستند. البته نسخه پیشنهادی من مخصوص ایران است. در اغلب کشورهای پیشرفته اصلا این مشکلات وجود ندارد.--— چغازنبیلبحث ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۵۳ (UTC)
- بله به هر حال این اصل را داریم که «اثبات پذیری مطالب به عهده آورنده مطلب است.» و همچنین الگو درخواست اصل گفتاورد٬ الگویی بسیار رایج در ویکی انگلیسی است. همانطور که گفتیم بالاخره آورنده مطلب راهی جلوی پای سایرین بگذارد که بتوانند صحت و درستی ویرایش را کنترل کنند.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۲۳ (UTC)
- سپاس از توضیحات بهزاد گرامی و چغازنبیل. عباس جان مهر کنید نخست آن دو کتاب را که به عنوان مرجع استفاده کردید از یک کتابخانه دانشگاهی به من نشان بدهید که اگر منبع آکادمیک نبود برای اسکن کردنش به زحمت نیافتید. در مورد «حسن نیت» هم مسئله فراتر است. من و کاظمیتا که هر دو از منابع آنلاین استفاده می کنیم در موارد متعدد، از یک منبع یکسان برداشتهای مختلف داریم (می توانید چند نمونه از ویرایشهایمان را بررسی کنید) این تازه درباری منابعی است که هم دانشگاهی است هم برخط است. هم دو طرف می دانند که طرف مقابل منبع را بررسی می کند به فرض هم که به صداقت شما اطمینان داشته باشیم که حتما چنین است ممکن است برداشتهای مختلف از یک منبع یکسان وجود داشته باشد و این موضوع باید بررسی شود. بنابر این حتما در مقالاتی که تضاد منافع وجود دارد باید منابع در دسترس باشد. سپاسIranic (بحث) ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۹ (UTC)
بزودی. در چند روز آینده--عباس ☢ ✉ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۰ (UTC)
باقر معین
- باقر معین ژورنالیست است و نه یک تاریخنگار حرفهای. او این کتاب را نوشته است
- Baqer Moin. Khomeini: Life of the Ayatollah. Victoria House, Bloomsbury Square, London WC1B 4DZ, 175 Fifth Avenue, New York NY 10010: I.B.Tauris & Co Ltd, 1999. ISBN 1 85043 128 0.
با توجه به اینکه ناشر این کتاب معتبر است[۲] و در نشر خیلی از کتابها با ناشران آکادمیک شراکت میکند، آیا میتوان از این کتاب در مقاله روحالله خمینی با استاندارد خوب یا برگزیده استفاده کرد؟ --— چغازنبیلبحث ۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۳ (UTC)
- ناشرش معتبر است. خود باقر معین هم مدیر بی بی سی فارسی بوده است. تاریخ دان حرفه ای نبوده اند اما مدیر یکی از معتبرترین رسانه های فارسی زبان بوده اند. بنظرم "شاید" بشود از این منبع استفاده کرد. البته شخصا سعی می کنم برای ادعاهای بزرگ با احتیاط از این منبع استفاده کنم.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)