ویکیپدیا:اجماع برای چگونگی انتخاب مدیران/کاربران دارای حق رای/بایگانی ۱
کاربران دارای حق رای
[ویرایش]در ویکیپدیای انگلیسی همه کاربران دارای حساب کاربری حق رای دارند. اما در ویکیپدیای فارسی در این مورد محدودیتهایی اعمال میشود. بود یا نبود محدودیت در این زمینه و کیفیت و چگونگی تشخیص کاربران فاقد حق رای و چگونگی اعمال محدودیتها در ویکیپدیای فارسی نیاز به اجماع دارد. ٪ مرتضا ۱۳ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۲:۲۴ (UTC)
- معتقدم هرکس حداقل باید 100 ویرایش داشته و یک روز قبل از علنی شدن (و نه رسمی شدن) نامزدی ثبت کاربر شده باشد و طی دوماه منتهی به تاریخ رسمیت نامزدی، حداقل 10 ویرایش داشته باشد.--دانقولا ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۰:۱۶ (UTC)
- در ویکیپدیای انگلیسی دیوانسالار مشارکتها را بررسی میکند. همه حق رأی دادن دارند ولی قبول یا رد آن را دیوانسالار بررسی میکند. حسام ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)
- پس خوب است معیارهایی که دیوانسالارها برای قبول یا رد یک رای در نظر میگیرند را مکتوبسازی کنیم. ▬ حجت/بحث ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)
- به نظر من یکی از دلایل انتخاب دیوانسالار مکتوب نکردن همین موارد است. چون برای مثال اگر حداقل تعداد ویرایش را مکتوب کنیم هر زاپاس اولین کارش رساندن تعداد ویرایشهایش به آن حداقل است. این تنها کار دیوانسالار را سختتر میکند. حسام ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۳۰ (UTC)
- اما اگر مکتوب نکنیم هم، این شائبه وجود خواهد داشت که چرا فلانجا فلان طور عمل شده و جای دیگر طور دیگر. بنابر این میتوانیم که چنین شاخصهایی را تعیین کنیم تا «به تصمیمگیری دیوانسالار کمک کنند» نه این که دست و پای او را ببندند.
- یک مثال تقریباً مرتبط میزنم: در Simple English Wikipedia مدتهاست که توافق شده کاربرانی که کمتر از ۱۰۰۰ ویرایش دارند نامزد مدیریت نشوند. در همین حال (یعنی در زمانی که همین قاعده اجرا میشده) بودهاند کاربرانی که با حدود ۷۰۰ ویرایش هم مدیر شدهاند. چنین شاخصی «اجبار» نمیآورد، اما یک «راهنمای» خوب است. پس جایش در «سیاست مدیر شدن» نیست، در «رهنمود مدیر شدن» است. دیوانسالار هم اصولاً به آن عمل میکند مگر آن که دلیل خوبی برای عمل نکردن به آن داشته باشد (مانند آن چه در مورد کاربر ۷۰۰ ویرایشی در مثال بالا گفته شد، که دلیل تسلط بالای کاربر و اعتماد بقیه کاربران به وی بود).
- همین در مورد عددی کردن شاخصهای دیگر هم معنا دارد. اگر بگوییم حداقل ۷۵٪ رای موافق برای مدیر شدن لازم است، یا حداقل ۱۰۰ ویرایش در فضای نام اصلی برای رای دادن لازم است، معنای آن این نیست که دیوانسالار حق ندارد موردی با ۷۲٪ موافق را «موفق» جمعبندی کند یا رای کسی که ۹۵ ویرایش داشته را در نظر بگیرد. وقتی دیوانسالار با دلایلی که مورد قبول عامه است (همان Common Sense) چنین کاری بکند، قطعاً دیگران هم حمایت خواهند کرد. ▬ حجت/بحث ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۴:۲۲ (UTC)
- با حسام تا حدی موافقم. اصولاً باید روشی اندیشید که زاپاسها نتوانند کوچکترین دخالتی در روند راًیگیری داشته باشند. شاید بالابردن تعداد مشارکتها تا ۵۰۰ و حداقل ۲ ماه فعالیت مداوم قبل از راًیگیری. اما من پیشنهادی دارم که با توجه به اینکه میدانم خیلی عجیب و دور از دسترس است اما جالب میباشد: بیاییم برای هر کاربر یک Certificate صادر کنیم. یعنی بعد از مدتی از مشارکت کاربر توسط مکانیزمی (که هنوز نمیدانم ولی میتوان در صورت توافق آن را نیز ایجاد کرد) برای کاربر یک مجوز صادرشود که شما بعنوان یک کاربر رایتان قابل پذیرش میباشد. توجه کنید با توجه به این بحثها، ویکی فارسی شدیداً قائم به رأی خواهد بود و البته هست. پس ارزش رأی بسیار بالا میباشد. مشکلات هم داریم و هر راهی میاندیشیم در نهایت لزوم استفاده از رأی انکار ناشدنی میباشد. این مکانیزم به ما اجازه میدهد تا ارزش یک رأی را بسیار بالا ببریم و اعتماد به تصمیمگیری را افزایش دهیم. اما چه کسی و چه مکانیزمی این مجوز را بدهد: پیشنهاد من این است که هر کاربری بعد از مدتی فعالیت خود بیاید و درخواست دهد. درخواست را به هر کاربر دارای مجوز میتواند بدهد و آن کاربر دارای مجوز خود میتواند رأساً آن را مورد پذیرش قرار دهد و یا رد کند و یا ارجاع دهد. که در دو حالت آخر کاربر میتواند درخواست را به کاربری دیگر ارجاع دهد. و اما این امکان نیز اضافهشود که اگر کاربری دارای مجوز تشخیص داد که یک کاربر جدید میتواند رأی دهد به آن کاربر این مجوز را دهد. اسامی کاربران مجاز به رأیدادن در جایی ثبت شده و فقط مدیران بتوانند آن را ویرایش کنند. توجه کنید که این کار یکبار برای همیشه انجام میشود و هیچ بار اضافهای برای ویکیپدیا ندارد و در تمام رأیگیریها قابل استناد میباشد. هر مجوزی هم امکان لغو فقط در صورت اجماع سایرین خواهد داشت. البته این نکته را از قلم نیاندازیم که خوب حالا کاربری با سابقه به راحتی میتواند به زاپاس خود این مجوز را بدهد که برای این هم میتوان راهکاری اندیشید. مثلاً امکان دادن مجوز را محدود به چند نفر معتمد کنیم، یا حداقل مثلاً ۵ رأی مثبت (و هر تعداد رأی منفی) برای پذیرش مجوز نیاز باشد، یا همان یکنفر باشد ولی اگر مثلاً ۳ کاربر مجاز شکایت کردند به رأی عموم کاربران مجاز گذاشتهشود. چرا باید همیشه قوانین سایر ویکیها را کپیپیست کنیم؟ تا حالا جواب ندادهاند. من شدیداً طرفدار بومیسازی منطقی هستم. لطفاً قدری روی این پیشنهاد فکر کنید و سپس مخالفت کنید. با تشکر--کامیار ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)
- این خیلی دست و پاگیر است. انتخاب مدیران برای تسهیل کار ماست، نه برعکس!--آقایی ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)
- با حسام تا حدی موافقم. اصولاً باید روشی اندیشید که زاپاسها نتوانند کوچکترین دخالتی در روند راًیگیری داشته باشند. شاید بالابردن تعداد مشارکتها تا ۵۰۰ و حداقل ۲ ماه فعالیت مداوم قبل از راًیگیری. اما من پیشنهادی دارم که با توجه به اینکه میدانم خیلی عجیب و دور از دسترس است اما جالب میباشد: بیاییم برای هر کاربر یک Certificate صادر کنیم. یعنی بعد از مدتی از مشارکت کاربر توسط مکانیزمی (که هنوز نمیدانم ولی میتوان در صورت توافق آن را نیز ایجاد کرد) برای کاربر یک مجوز صادرشود که شما بعنوان یک کاربر رایتان قابل پذیرش میباشد. توجه کنید با توجه به این بحثها، ویکی فارسی شدیداً قائم به رأی خواهد بود و البته هست. پس ارزش رأی بسیار بالا میباشد. مشکلات هم داریم و هر راهی میاندیشیم در نهایت لزوم استفاده از رأی انکار ناشدنی میباشد. این مکانیزم به ما اجازه میدهد تا ارزش یک رأی را بسیار بالا ببریم و اعتماد به تصمیمگیری را افزایش دهیم. اما چه کسی و چه مکانیزمی این مجوز را بدهد: پیشنهاد من این است که هر کاربری بعد از مدتی فعالیت خود بیاید و درخواست دهد. درخواست را به هر کاربر دارای مجوز میتواند بدهد و آن کاربر دارای مجوز خود میتواند رأساً آن را مورد پذیرش قرار دهد و یا رد کند و یا ارجاع دهد. که در دو حالت آخر کاربر میتواند درخواست را به کاربری دیگر ارجاع دهد. و اما این امکان نیز اضافهشود که اگر کاربری دارای مجوز تشخیص داد که یک کاربر جدید میتواند رأی دهد به آن کاربر این مجوز را دهد. اسامی کاربران مجاز به رأیدادن در جایی ثبت شده و فقط مدیران بتوانند آن را ویرایش کنند. توجه کنید که این کار یکبار برای همیشه انجام میشود و هیچ بار اضافهای برای ویکیپدیا ندارد و در تمام رأیگیریها قابل استناد میباشد. هر مجوزی هم امکان لغو فقط در صورت اجماع سایرین خواهد داشت. البته این نکته را از قلم نیاندازیم که خوب حالا کاربری با سابقه به راحتی میتواند به زاپاس خود این مجوز را بدهد که برای این هم میتوان راهکاری اندیشید. مثلاً امکان دادن مجوز را محدود به چند نفر معتمد کنیم، یا حداقل مثلاً ۵ رأی مثبت (و هر تعداد رأی منفی) برای پذیرش مجوز نیاز باشد، یا همان یکنفر باشد ولی اگر مثلاً ۳ کاربر مجاز شکایت کردند به رأی عموم کاربران مجاز گذاشتهشود. چرا باید همیشه قوانین سایر ویکیها را کپیپیست کنیم؟ تا حالا جواب ندادهاند. من شدیداً طرفدار بومیسازی منطقی هستم. لطفاً قدری روی این پیشنهاد فکر کنید و سپس مخالفت کنید. با تشکر--کامیار ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)
- به نظر من یکی از دلایل انتخاب دیوانسالار مکتوب نکردن همین موارد است. چون برای مثال اگر حداقل تعداد ویرایش را مکتوب کنیم هر زاپاس اولین کارش رساندن تعداد ویرایشهایش به آن حداقل است. این تنها کار دیوانسالار را سختتر میکند. حسام ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۳۰ (UTC)
- پس خوب است معیارهایی که دیوانسالارها برای قبول یا رد یک رای در نظر میگیرند را مکتوبسازی کنیم. ▬ حجت/بحث ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)
این زاپاس زاپاس که ترجیع بند حسام شده است بهانه واردی نیست. اگر الان تشخیص میدهید که زاپاس هست، پس هنگام رایگیری هم تشخیص خواهید داد و مشکلی نخواهد بود. هیچ زمانی یک کاربر با چند حساب حق رای دادن نداشته، الان هم چیزی عوض نشده. محدود کردن حق رای هم چیز خاصی نیست و باقی زبانها هم دارند. ویکیپدیا انگلیسی به قدری بزرگ است که عملا اهمیتی ندارد اگر محدودیتی قایل شویم. اینجا چون کوچکتر است میشود تعداد حداقلی ویرایش در نظر گرفت. دلایل موجه برای رد رای وارده هم باید ثبت شوند و کسی که بحث را میبندد باید به آنها استناد کند. اگر شرایط ویژهای پیش آمده که پیشبینی نشده، میتواند توضیح دهد. اگر توضیح موجهی باشد شبههای هم نخواهد بود. --آقایی ۱۴ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)
- حداقل رأی اصلاً نباید ملاک باشد. به قول دوستان درست کردن ۵ نام کاربری و اینکه هر روز با یکی از آنها واردشده و ویرایش کرده آسان میباشد. پس در هر ماه برای هر نام کاربری میتوان ۶ روز را در نظر گرفت که به راحتی میتوان حداقل ویرایشات را به ۱۰۰ رساند. نتیجه آنکه بعد از ۱ ماه ۵ نام کاربری داریم که همگی بالای ۱۰۰ ویرایش دارند و میتوانند بدون محدودیتی نظر دهند و خرده هم نمیتوان گرفت. حال تعداد ویرایشها را به ۵۰۰ هم برسانیم باز هم فرقی نمیکند، فقط زمان بیشتری برای رسیدن به حداقل لازم است.--کامیار ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۶:۲۲ (UTC)
- و البته رسیدن به 500 ویرایش دشوارتر هم هست و احتمال حضور زاپاسها را کمتر میکند. اما نکتهای که حجت میگوید نیز جالب است. ما یک سری معیارها داشته باشیم، اما دست دیوانسالار را باز بگذاریم اگر تشخیصی خارج از معیارهای تعیینشده داشته باشد، با ذکر دلیل، اعمال کند؛ مثلا ما گفتهایم n ویرایش. حالا کاربری هم پیدا شد که n ویرایش داشت، اما مشخص بود که این n ویرایش صوری است؛ مثلا صفحهای را باز کرده و مدام در آن تغییرات جزیی داده تا ویرایشهایش را به عدد n برساند. در این مورد دیوانسالار باید بتواند او را کنار بگذارد. پس ضمن این که قواعدی داریم، دیوانسالار دستش باز است تا در موارد استثنایی تشخیص خود را اعمال کند و صد البته در قبال آن پسخگو نیز باشد. یک حسن دیگر هم که در مکتوب کردن شرایط وجود دارد، وحدت رویه است؛ اگر فقط بگوییم تشخیص دیوانسالار و معیاری مشخص نکنیم، دیوانسالاران مختلف با نظرات و برداشتها و سلیقههای مختلف، تشخیصهای متفاوتی خواهند داد و ممکن است از دو رایگیری مشابه، دو جمعبندی متفاوت ارایه شود. ٪ مرتضا ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)
- الف- با داشتن معیار موافق هستم. دیوانسالاران باید طبق معیارهایی موضوع را بررسی کند و البته این کار را ربوتوار انجام نمیدهد و در موارد حساس با اجماع دیوانسالاران نتیجه حاصل میشود. ب- حداقل یک ماه و ۱۰۰ ویرایش در فضاهای اصلی و حداقل ۲۰ ویرایش در فضای اصلی در یک ماه فبل از شروع رایگیری. عزیزی ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
- و البته رسیدن به 500 ویرایش دشوارتر هم هست و احتمال حضور زاپاسها را کمتر میکند. اما نکتهای که حجت میگوید نیز جالب است. ما یک سری معیارها داشته باشیم، اما دست دیوانسالار را باز بگذاریم اگر تشخیصی خارج از معیارهای تعیینشده داشته باشد، با ذکر دلیل، اعمال کند؛ مثلا ما گفتهایم n ویرایش. حالا کاربری هم پیدا شد که n ویرایش داشت، اما مشخص بود که این n ویرایش صوری است؛ مثلا صفحهای را باز کرده و مدام در آن تغییرات جزیی داده تا ویرایشهایش را به عدد n برساند. در این مورد دیوانسالار باید بتواند او را کنار بگذارد. پس ضمن این که قواعدی داریم، دیوانسالار دستش باز است تا در موارد استثنایی تشخیص خود را اعمال کند و صد البته در قبال آن پسخگو نیز باشد. یک حسن دیگر هم که در مکتوب کردن شرایط وجود دارد، وحدت رویه است؛ اگر فقط بگوییم تشخیص دیوانسالار و معیاری مشخص نکنیم، دیوانسالاران مختلف با نظرات و برداشتها و سلیقههای مختلف، تشخیصهای متفاوتی خواهند داد و ممکن است از دو رایگیری مشابه، دو جمعبندی متفاوت ارایه شود. ٪ مرتضا ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)
- این معیارهایی که شما تعیین میکنید فقط رهنمودی برای چگونگی زاپاسبازی برخی افراد است. که بعد هم بیایند و ادعا کنند من که ۱۰۰ ویرایشم را سر وقت انجام دادم! همان تشخیص بهتر است. بهتر است دیوانسالاری که انتخاب میکنید با دقتی انتخاب کنید که حرفش را قبول داشته باشید. این بهترین حالت ممکن است. من هیچ تعریفی برای ایجاد تمایز بین کاربران واقعی و زاپاس متصور نیستم که مکتوب شود. چند ماه دیگر همین ۱۰۰ ویرایش را باید بکنیم ۱۰۰۰ ویرایش! همانطور که مدتی ۱۰ ویرایش بود. حسام ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۱۰ (UTC)
- یعنی دیوانسالاری انتخاب کنیم که دارای علم غیب باشد و متوجه شود چه کسی زاپاس است و رایاش نباید شمرده شود؟ عزیزی ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
- نه یعنی extensionی برای مدیاویکی بنویسیم که وظایف دیوانسالاری را انجام دهد! حسام ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)
- بحث فقط زاپاسبازی نیست. ضمنا اگر راهکاری اندیشیده میشود، نمیتوان ادعا کرد که جلوی مثلا زاپاس بازی را 100 درصد میگیرد؛ بلکه آن را محدود میکند. مثلا قانون مبارزه با مواد مخدر، اعتیاد را ریشهکن نمیکند اما به این دلیل که اعتیاد ریشهکن نمیشود، نمیتوان گفت نباید قانونی در این مورد نوشت. همانطور که گفتم، تشخیص دیوانسالار مهم است اما در چارچوبهای خودش. درصورتی که در ویکیپدیای انگلیسی هم تاکید شده که دیوانسالار باید آمادگی لازم برای پاسخگویی در قبال تصمیماتش داشته باشد. حال اگر فقط تشخیص است بدون هیچ ضابطهای، چه سوالی؟ چه پاسخی؟ ٪ مرتضا ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC)
- کاملا با جنانب مرتضا موافق هستم. عزیزی ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۵۴ (UTC)
- باید کسی را انتخاب کنید که به تشخیصش هم اعتماد داشته باشید. تشخیص اجماع فرمول ندارد. فکر میکنید در ویکیپدیای انگلیسی برای پاسخگویی فرمول میدهند و میگویند من طبق این فرمول در اینجا اجماع تشخیص دادم و در اینجا ندادم!؟ ضابطه شما این خواهد بود که اجماع را از روی تعداد رأیهای صد ویرایشی تشخیص دهید؟ همین تجربه در مورد نظرخواهی برای حذف وجود دارد. شما چه توضیحی از مدیر تشخیصدهنده انتظار دارید بشنوید؟ مدیر نظرها را خوانده است و بر اساس آنها تصمیم گرفته است. حسام ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۰۳ (UTC)
- چطور است که عقل فردی را بر عقل جمعی رجحان میدهید. داور و قاضی باید طبق ضوابط حکم صادر کند و در مورد حکم صادر شده توضیح دهد و این حکم قابل فرجامخواهی باشد. روش هم خیلی ساده است. طبق ضوابطی مدیری اجماع را در انتخاب نشدن فرد میداند و توضیح میدهد که چرا احماع چنین است. اگر کسی اعتراضی داشته باشد در صفحهی مدیران طرح میکند و مدیر دیگری به موضوع رسیدهگی میکند. و ممکن است کار در شرایط حساس به اجماع مدیران بکشد. همهی اینها برای این است که در تمام سیستمهای دواری اعتقاد بنیادی بر این است که هزار گناهکار اگر از مجازات بگریزد بهتر از آن است که یک بیگناه به اشتباه مجازات شود. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۰۰ (UTC)
- یعنی دیوانسالاری انتخاب کنیم که دارای علم غیب باشد و متوجه شود چه کسی زاپاس است و رایاش نباید شمرده شود؟ عزیزی ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
- زاپاس اگر بخواهد بپیچاند 1000 ویرایش هم انجام میدهد. بهتر است کاربران مفید حق رای داشته باشند نه آنها که دوره جنینی ثبت نام کرده اند، 100 ویرایش هم کرده اند، ماهی 5 تا ویرایش انجام میدهند و فقط وقت رایگیری سر و کله شان پیدا میشود.--ایستاده با مشت ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- بنابراین پیشنهاد شما چیست؟ ٪ مرتضا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)
- به مرتضا و سایر عزیزان: بالاخره باید سازوکاری وجود داشته باشد. باید یک تصمیمی بگیریم که رأی را بپذیریم یا اجماع از روی نظر دیوانسالار و یا تلفیقی از هر دو را؟ حالا اجازه دهید من پیشنهادی دیگر دهم:
- بنابراین پیشنهاد شما چیست؟ ٪ مرتضا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)
- رأیگیری انجام شود. اگر رأیها زیر حد نصاب ( مثلاً همان ۷۵٪ خودمان) بود که خوب هیچ و اگر در مرز و یا بالای آن بود آنگاه دیوانسالار(ان) منتخب تشخیص دهد(ند) که اجماع صورت گرفتهاست یا نه؟
- حالا چند نکته :
- هیچ کاربری حق خط زدن نام کاربری دیگر را به هر عنوان (حق رأی ندارد، ویرایش کمتر از ۱۰۰ و یا زاپاس و ...) نداشته باشد.
- دیوانسالار(ان) اصلاً لزومی ندارد(ند) که اعلام کند(نند) از نظرش(ان) چه کسانی زاپاس بودهاند یا تازهوارد بودهاند و یا حق رأی نداشتهاند. (زیرا در صورت اعلام موجی از اعتراضات بوجود خواهد آمد و ...)
- دلیل اجماع یا عدم آن مختصراً توضیح دادهشود. (مثلاً:زیر ۷۵٪ رأی داشتهاست، تعداد شرکت کنندگان کافی نبود، دلایل مخالفان و یا موافقان قانع کننده نبود و ...)
- پیشنهاد میشود اجماع یا عدم آن توسط تمام دیوانسالاران اعلام شود تا حق اعتراض برای کاربران و کاندید وجود نداشته باشد.
- کاربران حتماً دلیل مخالفت و یا موافقت خود را اعلام کنند و دیوانسالار(ان) این حق را داشته باشد(ند) که راًیهای بدون دلیل را به حساب نیاورد(ند) و طبیعتاً هیچ کاربری هم حق اعتراض ندارد. (توجه داشته باشید که آوردن دلیل بسیاری ضروری میباشد، زیرا دیوانسالار(ان) نظرات را مهمتر از آراء میداند(نند) و منطقی هم میباشد)
- در زمانیکه رأیها بر روی مرز یا اندکی بالا و پایین هستند، فرصت تمدید شود زیرا در این هنگام رأی و نظر یک کاربر بسیار حساس میباشد.
این پیشنهاد من هم شرایط کاربران دارای حق رأی را مشخص میکند و هم نحوهٔ اجماع آراء و هم نحوهٔ جمعبندی را. اگر موافقید میتوانیم روی همین مانور دهیم. توجه کنید که شرایط مانند پیش میباشد با این تفاوت که لزومی به این نیست که کاربران دارای حق رأی از اول مشخص باشند و هر کس میتواند نظر دهد و اینکه چه کسی رأی و نظرش مقبول میباشد را دیوانسالاران تشخیص داده و برای اینکه جمع هم به هم نخورد و به کسی توهین نشده و... میتوانند اعلام نکنند که چه کسی قبول است و جه کسی نبودهاست و چرا؟ فقط مختصراً توضیحی دربارهٔ اجماع و دلیلش میدهند.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
- با این حساب اجماعیابی میشود دادن نظر مشورتی به جناب دیوانسالار! عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۱۰ (UTC)
- به هر حال ما باید قبول کنیم که وقتی دبوانسالار انتخاب کردهایم یعنی به آن اعتماد داریم. و اجماعش را هم قبول میکنیم. یکی از وظایف دیوانسالاران در تمامی ویکیپدیاها همین است. اگر با دیوانسالار مشکل داریم و یا مخالفتی داریم باید در جای خودش بررسی کنیم.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)
- موضوع قبول داشتن یا نداشتن دیوانسالار نیست موضوع سازوکاری است که امکان اشتباه را کاهش دهد. وظیفهی دیوانسالار این نیست که تشخیص خود را اعمال کند وظیفه او این است که اجماع را اعمال کند حتا اگر مخالف نظر خود باشد. این که همهی تشخیصها را به یک نفر بسپاری جدایی بین کاربران و تصمیمگیران را موجب میشود همین اتفاقی که اکنون افتاده است و بین مدیران و کاربران شکاف ایجاد شده است. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)
- قرار نیست که اینگونه بشود. ولی از آنجاییکه موقع رأیگیری سیلی از کاربران عجیب غریب هجوم میآورند و رأی میدهند تقریباً امکان تشخیص اجماع واقعی وجود ندارد. سازوکاری هم که نمیتوان برای تشخیص کاربران واقعی درنظر گرفت زیرا عملاً ممکن نیست. (من کلاً موضوع ۱۰۰ ویرایش و ۱۰۰۰ و ... را قبول ندارم) پس اگر تشخیص این مهم را به یکنفر معتمد بسپاریم که خود برگزیدهایم به راحتی میتوان از یک رأیگیری نتیجه گرفت. مثلاً خود دیدهاید که موقع رأی گیری چه وضعی میشود، هر کس دوست داشته باشد خط میزند، کامنت میدهد و ... و این یعنی بیقانونی، در مورد اختیارات دیوانسالار هم اگر دیوانسالار معتمد باشد و مورد اعتماد همگی هرگز نظر شخصی خود را اعمال نمیکند. من منظورم از تشخیص دیوانسالار این بود که عادلانه محاسبه کند و نظرات را بخواند و کاربران را بشناسد. به هر حال اگر نظر جدیدی دارید لطفاً در پروپوزال پیشنهادی وارد کنید و تغییر دهید. آن صرفاً یک نظر میباشد.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)
- موضوع قبول داشتن یا نداشتن دیوانسالار نیست موضوع سازوکاری است که امکان اشتباه را کاهش دهد. وظیفهی دیوانسالار این نیست که تشخیص خود را اعمال کند وظیفه او این است که اجماع را اعمال کند حتا اگر مخالف نظر خود باشد. این که همهی تشخیصها را به یک نفر بسپاری جدایی بین کاربران و تصمیمگیران را موجب میشود همین اتفاقی که اکنون افتاده است و بین مدیران و کاربران شکاف ایجاد شده است. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)
- نقطه سرخط
- پیشنهاد در مورد کابرانی که حق رای و نظر دارند:
کاربرانی حق رای و نظر در صفحههای رایگیری را، برای انتخاب مدیران، دارند که سه شرط زیر را، همزمان، داشته باشند:
- حداقل یک ماه قبل از شروع رایگیری حسابکاربریشان باز شده باشد.
- حداقل ۱۰۰ ویرایش در فضای اصلی داشته باشند.
- حداقل ۲۰ ویرایش در فضای اصلی در یک ماه قبل از شروع رایگیری داشته باشند.
با سپاس عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)
پیشنهاد اول
[ویرایش]با توجه به مباحث مطرح شده، با ترکیب پیشنهادهای خودم، کامیار و آقای عزیزی، پیشنهاد 1 را ارایه میدهم. البته بعضی از بندهای پیشنهادی کامیار مربوط به سایر صفحات است و در آن صفحات میبایست درمورد آنها اجماع شود.
پیشنهاد ۱:
کاربرانی حق رای و نظر در صفحههای رایگیری را، برای انتخاب مدیران، دارند که سه شرط زیر را، همزمان، داشته باشند:
- حداقل یک ماه قبل از شروع رایگیری حسابکاربریشان باز شده باشد.
- حداقل ۱۰۰ ویرایش غیرجزئی در فضای اصلی داشته باشند.
- حداقل ۲۰ ویرایش غیرجزئی در فضای اصلی در یک ماه قبل از شروع رایگیری داشته باشند.
تشخیص واجدالشرایط بودن کاربرانی که در رایگیری شرکت کردهاند، با توجه به شرایط فوقالذکر برعهده دیوانسالار است. همچنین دیوانسالار حق دارد درصورتی که دلایل کافی داشته باشد، از شمارش رای کاربری که ظاهرا شرایط فوق را دارد اما ویرایشهایش صوری و با هدف رای دادن به نظر میرسد خودداری کند. دیوانسالار باید آمادگی لازم برای اعلام دلایل خود را درصورت سوال کاربران از وی داشته باشد. بهجز دیوانسالار کسی حق مخدوش کردن آرا را به استناد شرایط فوقالذکر ندارد.
- سه شرط ارائه شده را قبول دارم به شرط این که واژه غیرجزئی به آن اضافه شود.آسا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۶:۵۰ (UTC)
- از نظر من خوب است و موافقم.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۷:۴۳ (UTC)
- با اجازه جناب مرتضا و سایر دوستان اصلاح پیشنهادی خانم آسا را اضافه کردم. در ضمن تصور میکنم در مورد توضیحات بعد از شرطها صفحهیی که جناب کامیار درست کردهاند برای گفتوگو در این باره موثرتر باشد و در اینجا اگر صرفا روی همین سه شرط کار شود بهتر باشد. البته من با این توضیحات بهطور کلی موافق هستم فقط فکر میکنم ریزهکاریهایی دارد که بهتر است در صفحهی ویکیپدیا:اجماع برای چگونگی انتخاب مدیران/بستن فرایند رأیگیری در موردش گفتوگو کنیم. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)
- با گزینه سوم به شدت مخالفم. این هم از همان مواردیست که بیخودی از تشخیص دیوانسالار خارج میکنیم. مشخص است کاربری مثل آقای پارسا حتی اگر ۱ ماه غیبت هم داشته باشد دلیلی ندارد حق رأی نداشته باشد. غیبت کامل یکماهه بسیار در این پروژه طبیعی است. حتی با این شرط با وجود رسیدگی به فهرست تعقیبات هم کاربر غیرفعال به حساب آمده و حق رأی ندارد. کاربران مدتی انرژی مقالهنویسی دارند مدتی انرژی ترجمه سیاست و امثالهم مدتی انرژی رسیدگی به فهرست تعقیبات و اصلاحات جزئی. این راه هم دیوانسالار تشخیص دهد منطقیتر است. تشخیص و شمارش ویرایشهای جزئی و غیر جزئی هم کار آسانی نیست. با موارد دیگر هم همچنان موافق نیستم. یعنی اگر کاربری ۹۹ ویرایش داشت حق رأی ندارد؟ ۱۰۰ ویرایش دارد؟ تنها کسانی که میخواهند با حساب زاپاس یا به هر قیمتی در رأیگیری شرکت کنند ۱۹ ویرایش خود را ۲۰ میکنند. کسانی با این قانون حذف میشوند که نباید حذف شوند و کسانی میمانند که بعضاً نباید بمانند. وظیفه تشخیص این موارد را همچنان بر عهده دیوانسالار میدانم. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)
به حسام: حساب زاپاس را شما چی تعریف میکنید؟ به نظر من حسابی که چند صد ویرایش انجام داده زحمتش آنقدر ارزش دارد که بتواند در مورد یکی از مدیران رای صادر کند. تمام این اعداد و ارقام هم برای این است که بعضاً جلوی بعضی تصمیمات بیپایه را بگیرد. علیالخصوص که ما هنوز چک یوزر نداریم و این قضیه را بدتر میکند.-- بهزاد بحث ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)
- اگر مطالب اضافی پایین ۳ بند را بخوانید متوجه خواهید شد باز هم به دیوانسالار اجازه تصمیمگیری داده شدهاست تا مواردی را که مانند ۳ بند صادق است یا نیست را شخصاً بررسی کند و نظر دهد. مثلاً اگر دید کاربری بعد از ۴ سال حالا یک ماه نبوده میتواند راساً اقدام کند و یا حتی اگر دید کاربری با داشتن شرایط ۳ بند ولی مشکوک است باز هم میتواند اقدام کند. هدف اصلی اینست که :
- هر کاربری رأساً رأیها را مخدوش نکند.
- تا آنجا که امکان دارد کاربران زاپاس و خیلی تازهکار وارد نشوند.
بندی اضافه کردم.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۳۲ (UTC)
- این بندها و تبصرههایش از لحاظ منطقی و عملی تفاوتی در وضع موجود ایجاد نمیکند. من هنوز متوجه نشدم که مکتوب کردن آنها چه کمکی به ما میکند. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۴۶ (UTC)
- خورد به تعارض ویرایش صحبتهای جناب کامیار کافی بود اگر قبلا خوانده بودم دیگر این مطالب را نمیفرستادم. دیوانسالار میتواند بر خلاف این شرایط راییی را بشمرد یا نشمرد اما در گزارش خود باید بیاورد.
مثلا بگوید نظر فلان کاربر پذیرفته است چون ۹۹ ویرایش مفید داشته استو نظر فلان کاربر شمارش نشد چون در یک ماه ۱۰۰۰ ویرایش نامناسب داشته است. یا نظر فلان کاربر پذیرفته شد هر چند در یک ماه گذشته ویرایش نداشته است اما مثلا مرخصی بوده است. دست دیوانسالار باز است اگر گزارش دقیق و منطقی بدهد توسط اعضا پذیرفته میشود. در اینجا در این مورد میشود گفتوگو کرد. ضمنا متاسفانه شما موضوع زاپاس را زیاد بزرگ میکنید و در عوض موضوع باندبازی یعنی کاربرانی که فقط ثبتنام کردهاند و موقع رایگیری پیدایشان میشود یا این که دیوانسالاری ممکن است غرضورزی شخصی با کسی داشته باشد و از این قدرت خود سؤاستفاده کن هیچ نمیگویید. گویی دیوانسالاران عقل کل و دارای شهود و علم لدنی هستند و بقیه کاربران قدرت تشخیص ندارند. این پیشنهاد راهکار نشان میدهد و دیوانسالاران طبق قوانین و شرایطی کار می کنند. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)- دیوانسالار قرار نیست گزارش دهد که من این را شمردم آن را نشمردم. بیمعنیست. موضوع زاپاس هم بسیار بزرگتر از آنست که من میگویم! لئوسان نمونه خوبی بود که به چند سال پیش برمیگردد. امروزه هم زاپاسبازان بسیار حرفهای شدهاند. در مورد مابقی صحبت، در انتخاب دیوانسالار دقت کنید. هر چند وقتی دقت هم وجود داشت تا تشخیص دو دیوانسالار برای عدهای خوش نیامد داد و بیداد راه انداختند. حداقل به نظر کسی که خود انتخاب میکنید احترام بگذارید. حالا در جای دیگر با این وضع میخواهید استانداردها را پایینتر هم بیاورید. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)
- لطفا در چارجوب پیشنهادات صحبت کنید. اگر شما حرف لئوسان پیش بکشید کسی هم بیاید پای دوستان و بستگان بعضیها در بعض رایگیریها پیش بکشند این صحبتها به نتیجه نمیرسد. شما که نمیخواهید این بحثها ابتر و بینتیجه بماند. پیشاپیش از همکاری شما برای رسیدن به جماع و و عقل جمعی تشکر میکنم. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)
- مثل اینکه متوجه نیستید. مشکل من لئوسان نیست. مشکل اینست که عدد و رقم کمکی در جلوگیری از این وضع نمیکند. اگر کمکی کند به کسانی میکند که به دنبال این اعداد و ارقام هستند و آنها هم کسی به جز زاپاسها نخواهند بود. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- تشخیص زاپاس راه دارد، لطفاً دنبال راه آن باشید. هر جا که نمیشود به بهانهٔ زاپاس بحث را تعطیل کنیم. اگر کسی را شایسته بررسی کاربر میدانید معرفی کنید و من هم حمایت میکنم. رد انتخابات اخیر هم کاملاً واضح است که چه کسانی زاپاس هستند و فکر نمیکنم تشخیصش کار شافی باشد. به هر حال زاپاس هم جزء ویکی میباشد. اگر اینجا کار میکنم لابد این را پذیرفتهایم. همهٔ این تلاشها هم برای کم کردن حضور زاپاسها میباشد. مثل دزدگیر گذاشتن برای ماشین. آیا با گذاشتن دزدگیر شما صددرصد گارانتی میکنید که دیگر دزد نیاید؟خیر نمیکنید، ولی نوعی محدودیت است که وقت دزد را میگیرد. با این شرایط اگر زاپاسی آمد به راحتی از فعالیتهای یک ماه اخیرش میتوان تشخیص داد و دیوانسالار هم اینرا میبیند!--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)
- مثل اینکه متوجه نیستید. مشکل من لئوسان نیست. مشکل اینست که عدد و رقم کمکی در جلوگیری از این وضع نمیکند. اگر کمکی کند به کسانی میکند که به دنبال این اعداد و ارقام هستند و آنها هم کسی به جز زاپاسها نخواهند بود. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)
- بند چهارم تناقض داشت با ۳ بند دیگر، باید به نحوی دیگر وارد شود.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)
- کامیار عزیز! سعی میکنم در همان چارچوب موضوع را اصلاح کنم. تا موضوع کاربران قدیمی حل شود. ممنون میشوم بعد از تغییر نظرتان را بفرمایید. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)
- به حسام:مکتوب بودن موردی دارد؟خلاف قوانین است؟ اصلاً قانون ننوشته دیدهاید؟ نوشتن به این درد میخورد که قابل ارجاع میباشد. فردا در بحثهای بعدی جنجال نخواهیم داشت. سلیقهای رفتار نمیکنیم. دوماً بحث این خاصیت را دارد که ما را به اجماع میرساند و اجماع الکی هم به درد نمیخورد. وقتی همه بگویند موافقیم دیگر خلاف آن انجام دادن بیمعنی میباشد. در ضمن گفته نشد دیوانسالار برای هر رأی توضیح دهد. ولی باید به اعتراضها پاسخ دهد. یعنی اگر دیوانسالاری از ریخت من نوعی خوشش نیامد و رأی من را مثلاً با ۱۰۰۰۰ ویرایش مفید حذف کرد بیاید بگوید چرا! من حق دارم بدانم چرا؟ من که وکیل وصی نمیخواهم. شاید با من خصومت داشته باشد و این نباید از دید سایرین مخقی بماند. ویکی ملک شخصی دیوانسالار که نیست تا با دلخواه خود کاربران را غربال کند.اگر دلیل دارد خیلی خوب در موارد مورد اعتراض بگوید! چیزی از او کم نمیشود که هیچ بلکه به برایش اعتبار میآورد.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
- چیزی که الزام نمیآورد و ما هم به الزامش معتقد نیستیم نوشتنش بیمعنیست. میتوانید بگویید معمولاً چنین است. لازم نیست به شکل قانون درآید. مورد دوم هم بله گفته شد. به نقل از عزیزی: «دیوانسالار میتواند بر خلاف این شرایط راییی را بشمرد یا نشمرد اما در گزارش خود باید بیاورد. مثلا بگوید نظر فلان کاربر پذیرفته است چون ۹۹ ویرایش مفید داشته است و نظر فلان کاربر شمارش نشد چون در یک ماه ۱۰۰۰ ویرایش نامناسب داشته است.» حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)
- اگر از او خواسته شد. اگر نه که هیچ اگر در قانون نیست شما اضافه کنید.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
- منظور من هم همین بود. در صورت لزوم یعنی داشتن معترض است. دیوانسالار در گزارشاش می نویسد اینقدر رای مثبت معتبر و این تعداد رای منفی معتیر شمارش شد و نامزد مورد نظر با آوردن این درصد رای موافق انتخاب شد یا انتخاب نشد. اگر معترضی وجود داشت باید دقیقتر توضیح دهد. و موضوع را شفافسازی کند. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)
- از نظر من قرار نیست دیوانسالار رآی کسی را خط بزند که فرد بیاید و بپرسد چرا رأی من حذف شد. این کار خودش بحثبرانگیز و بیمورد است. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)
- چیزی که الزام نمیآورد و ما هم به الزامش معتقد نیستیم نوشتنش بیمعنیست. میتوانید بگویید معمولاً چنین است. لازم نیست به شکل قانون درآید. مورد دوم هم بله گفته شد. به نقل از عزیزی: «دیوانسالار میتواند بر خلاف این شرایط راییی را بشمرد یا نشمرد اما در گزارش خود باید بیاورد. مثلا بگوید نظر فلان کاربر پذیرفته است چون ۹۹ ویرایش مفید داشته است و نظر فلان کاربر شمارش نشد چون در یک ماه ۱۰۰۰ ویرایش نامناسب داشته است.» حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)
- به حسام:مکتوب بودن موردی دارد؟خلاف قوانین است؟ اصلاً قانون ننوشته دیدهاید؟ نوشتن به این درد میخورد که قابل ارجاع میباشد. فردا در بحثهای بعدی جنجال نخواهیم داشت. سلیقهای رفتار نمیکنیم. دوماً بحث این خاصیت را دارد که ما را به اجماع میرساند و اجماع الکی هم به درد نمیخورد. وقتی همه بگویند موافقیم دیگر خلاف آن انجام دادن بیمعنی میباشد. در ضمن گفته نشد دیوانسالار برای هر رأی توضیح دهد. ولی باید به اعتراضها پاسخ دهد. یعنی اگر دیوانسالاری از ریخت من نوعی خوشش نیامد و رأی من را مثلاً با ۱۰۰۰۰ ویرایش مفید حذف کرد بیاید بگوید چرا! من حق دارم بدانم چرا؟ من که وکیل وصی نمیخواهم. شاید با من خصومت داشته باشد و این نباید از دید سایرین مخقی بماند. ویکی ملک شخصی دیوانسالار که نیست تا با دلخواه خود کاربران را غربال کند.اگر دلیل دارد خیلی خوب در موارد مورد اعتراض بگوید! چیزی از او کم نمیشود که هیچ بلکه به برایش اعتبار میآورد.--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
- کامیار عزیز! سعی میکنم در همان چارچوب موضوع را اصلاح کنم. تا موضوع کاربران قدیمی حل شود. ممنون میشوم بعد از تغییر نظرتان را بفرمایید. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)
- لطفا در چارجوب پیشنهادات صحبت کنید. اگر شما حرف لئوسان پیش بکشید کسی هم بیاید پای دوستان و بستگان بعضیها در بعض رایگیریها پیش بکشند این صحبتها به نتیجه نمیرسد. شما که نمیخواهید این بحثها ابتر و بینتیجه بماند. پیشاپیش از همکاری شما برای رسیدن به جماع و و عقل جمعی تشکر میکنم. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC)
- پیشنهاد من (انشایش را همین الآن میکنم و فکر نشدهاست): دیوانسالار از این معیارها به عنوان رهنمودی استفاده میکند که بر اساس آن آرای کاربران تازهکار را نشمارد. دیوانسالار میتواند رای کاربری را که این معیارها را دارد نشمارد یا رای کاربر دیگری که این معیارها در موردش صادق نیست را بشمارد، اما «در صورت درخواست کاربران» باید علت این موارد را توضیح دهد.
- خلاصه منظور این که: دیوانسالار مجبور نیست که هر دفعه تمام این موارد را یکی یکی گزارش کند، اما بابت تصمیمی که میگیرد مسئول است و وقتی از او خواسته شد باید توضیح بدهد. ▬ حجت/بحث ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)
- این مسأله اگر مکتوب شود از جهتی دیگر ترولها را تغذیه میکند. برای مثال اگر چنین قانونی در ویکیپدیای انگلیسی وجود داشت با شرکت جیمبو ولز در یک رأیگیری هر روز ۱۰۰ ترول برایش پیغام میگذاشتند که تو حق رأی نداشتی! هنوز کسی به من نگفته وقتی آخر قرار است تشخیص دیوانسالار وجود داشته باشد و این موارد هم الزامآور نیست چرا باید به شکل قانون درآید؟ باز هم میگویم همین الان هم بدون اجماع میتوانید بنویسید که مثلاً اگر ۱۰۰ ویرایش ندارید خودتان شرکت نکنید سنگینتر است! حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
- کسانی که این شرایط را ندارند خب در رایگیری شرکت نمیکنند و صفحهی رایگیری آشفته نمیشود. خود شما در همین رایگیری اخیر جلوی نام کسی که رای موافق به مانی داده بود عبارت (نقل به مضمون)«ایشان یک هفته است...» را قید کرده بودید. چرا؟ حتما بر اساس ضابطهیی این کار را کردهاید. موضوع این است که کاربران تکلیف خود را بدانند بدانند طبق چه شرایطی میتوانند در رایگیری شرکت کنند. دیوانسالار هم همینطور بدون توضیح نمیتواند بگوید فلان کس اجماع نیاورد. اگر مخالفی داشت باید توضیح دهد و شفافسازی کند. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)
- این مسأله اگر مکتوب شود از جهتی دیگر ترولها را تغذیه میکند. برای مثال اگر چنین قانونی در ویکیپدیای انگلیسی وجود داشت با شرکت جیمبو ولز در یک رأیگیری هر روز ۱۰۰ ترول برایش پیغام میگذاشتند که تو حق رأی نداشتی! هنوز کسی به من نگفته وقتی آخر قرار است تشخیص دیوانسالار وجود داشته باشد و این موارد هم الزامآور نیست چرا باید به شکل قانون درآید؟ باز هم میگویم همین الان هم بدون اجماع میتوانید بنویسید که مثلاً اگر ۱۰۰ ویرایش ندارید خودتان شرکت نکنید سنگینتر است! حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
- دیوانسالار قرار نیست گزارش دهد که من این را شمردم آن را نشمردم. بیمعنیست. موضوع زاپاس هم بسیار بزرگتر از آنست که من میگویم! لئوسان نمونه خوبی بود که به چند سال پیش برمیگردد. امروزه هم زاپاسبازان بسیار حرفهای شدهاند. در مورد مابقی صحبت، در انتخاب دیوانسالار دقت کنید. هر چند وقتی دقت هم وجود داشت تا تشخیص دو دیوانسالار برای عدهای خوش نیامد داد و بیداد راه انداختند. حداقل به نظر کسی که خود انتخاب میکنید احترام بگذارید. حالا در جای دیگر با این وضع میخواهید استانداردها را پایینتر هم بیاورید. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)
- خیلی تعجب کردم. مساله ترولها را هیچجا ندیدم پیش بیاید، آن هم در حالی که مساله «شرایط عددی» برای رای دادن یا نامزد شدن را دیدهام که اجرا بشود! به نظر من چیزی که شما گفتید در حد یک احتمال است، و آن قدر هم مهم نیست که به خاطرش بیخیال مکتوب سازی بشویم. ▬ حجت/بحث ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)
- اصلاً احتمال نیست و قطعاً هم پیش میآید. هنوز هم نگفتید چرا به شکل قانون مکتوب شود. بخش آخر حرفم بیپاسخ ماند. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
- من خیلی از این اصظلاحاتی مانند ترول سردرنمیاورم آیا این که جلوی رای دیگران بنویسیم این اینقد مدت است که به ویکیامده است یا اینقدر ویرایش دارد ترول است؟ عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)
- یعنی شما میتوانید آینده را پیشبینی کنید؟ و معنای دوم این که میخواهید بگویید آن چه که من «مشاهده» کردم کشک است، و آن چه شما «پیشبینی» میکنید درست؟ جواب این که چرا مکتوب کنیم هم این است که به شکل «رهنمود» در آید. هیچکدام از رهنمودها «قانون» نیست (رک متن بالای خودتان) که لازم الاجرا باشد، پس چرا نوشته میشوند؟! وقتی قرار نیست که تبعیت از یک روش خاص رفرنسنویسی اجباری باشد، و خود کاربر میتواند انتخاب کند، پس چرا نوشته میشود؟ این هم مثل همان است: نوشته میشود که راهنما باشد، که کاربری که دو سال دیگر عضو شد و از این «تفاهم نانوشته» ما خبر نداشت، راهنمایی شود که برای دیوانسالار شدن باید چه طور کار کند. همین. ▬ حجت/بحث ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)
- رهنمود را برای دیوانسالاران نمینویسند که با عدد چه چیز را اجماع تشخیص دهند و چه چیز را تشخیص دهند. اگر برای کاربران میخواهیم بنویسیم باز هم گفتم همین الان هم میتوانیم در صفحه رأیگیری بنویسیم که اگر ۱۰۰ ویرایش ندارید خودتان با زبان خوش رأی ندهید. مسأله اینقدر پیچیده نیست. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)
- اصلاً احتمال نیست و قطعاً هم پیش میآید. هنوز هم نگفتید چرا به شکل قانون مکتوب شود. بخش آخر حرفم بیپاسخ ماند. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
- خیلی تعجب کردم. مساله ترولها را هیچجا ندیدم پیش بیاید، آن هم در حالی که مساله «شرایط عددی» برای رای دادن یا نامزد شدن را دیدهام که اجرا بشود! به نظر من چیزی که شما گفتید در حد یک احتمال است، و آن قدر هم مهم نیست که به خاطرش بیخیال مکتوب سازی بشویم. ▬ حجت/بحث ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)
- با حجت عزیز موافق هستم اما اعتقاد دارم بعضی از این اصول باید قانون باشد و بعضی رهنمود و رهنمودها هم در قانون مشخص باشد. یعنی در مورد کسانی که نمیتوانند رای بدهند قانون باشد. این ممکن است به فرض محال یک نفر را که واجد رای دادن است اما ۹۹ ویرایش دارد را از رای دادن محروم کن اما مهم نیست بهتر از آشفته شدن است. در مورد شمردن رایها آنوقت دست دیوانسالار می تواند باز باشد. به عبارت دیگر کسانی که شرایط کف را ندارند اصولا رای و نظرشان (به جز سوآلات) توسط مدیران قابل حذف باشد. دست دیوانسالار در شمردن یا نشمردن رایهایی که این شرایط را دارند باز باشد. نمی دانم گویا نوشتم؟ عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۳۲ (UTC)
- من متوجه علت مخالفت شما نمیشوم حسام عزیز. اگر میخواهید ضرورت را متوجه شوید، به این نکته توجه کنید که طیف زیادی کاربران ویکیپدیا نسبت به مدیریت بدبین و بیاعتماد هستند. ممکن است حق داشته باشند و ممکن است این بیاعتمادی کاملا بیمورد باشم؛ کاری به موضوع ندارم. اما این بیاعتمادی سریعا به تازهواردها منتقل میشود و شدیدا دارد شیوع پیدا میکند. در نهایت هم کاربران دسته دسته میشوند و وضعیت امروز حاکم میشود. راهکار؟ شفافسازی فرآیند انتخابات است. این کار هم شفافسازی است یعنی گفته میشود این معیارها وجود دارد. دیوانسالار خارج از این معیارها حق تشخیص دارد اما درصورتی که خارج از آنها تشخیص دهد باید دلیل داشته باشد و در قبال آن پاسخگو باشد. این لزوم نوشتن قوانین به نظر بنده و شاید برخی دیگر از دوستان است. حال شما علت مخالفت خود را بفرمایید. ٪ مرتضا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۳۶ (UTC)
- من هم متوجه علت موافقت شما نمیشوم. بالاتر توضیح دادم که چه چیزی را مکتوب میکنند اگر هم مکتوب قرار است بشود به چه شکلی مکتوب شود و چه چیزی مکتوب شدنش حسن که ندارد هیچ ضرر هم دارد. برای مثال نباید چیزی را مکتوب کنیم که به استناد آن ترولی بیاید و در صفحه علی پارسا بنویسد که شما در ماه اخیر ۱۹ ویرایش داشتهاید و رأیتان شمرده نمیشود! حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)
- منون از مرتضای عزیز که اینقدر خوب و فشرده موضوع را بیان کردند. دقیقا همین است. عزیزی ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)
- مرتضا جان من هم به نوبهٔ خود تشکر میکنم. چکیدهٔ بحث ما را مطرح کردی.ببخشید برای ما بیسوادها هم بگویید ترول چیست! حرف رمزه؟--کامیار ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- من متوجه علت مخالفت شما نمیشوم حسام عزیز. اگر میخواهید ضرورت را متوجه شوید، به این نکته توجه کنید که طیف زیادی کاربران ویکیپدیا نسبت به مدیریت بدبین و بیاعتماد هستند. ممکن است حق داشته باشند و ممکن است این بیاعتمادی کاملا بیمورد باشم؛ کاری به موضوع ندارم. اما این بیاعتمادی سریعا به تازهواردها منتقل میشود و شدیدا دارد شیوع پیدا میکند. در نهایت هم کاربران دسته دسته میشوند و وضعیت امروز حاکم میشود. راهکار؟ شفافسازی فرآیند انتخابات است. این کار هم شفافسازی است یعنی گفته میشود این معیارها وجود دارد. دیوانسالار خارج از این معیارها حق تشخیص دارد اما درصورتی که خارج از آنها تشخیص دهد باید دلیل داشته باشد و در قبال آن پاسخگو باشد. این لزوم نوشتن قوانین به نظر بنده و شاید برخی دیگر از دوستان است. حال شما علت مخالفت خود را بفرمایید. ٪ مرتضا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۳۶ (UTC)
- بیایید به هم کنایه نزنیم. کل بحث را خواندم. با لحن ویرایش آخر مرتضی موافق نیستم. همینطور با صحیح است های بعدی. هیچیک از شما تازه کار نیست (جز من) و به خوبی می دانید چه می گویم. اما خطاب به حسام. حسام جان، ظاهرا دوستان نیازی را حس کرده اند که این صفحه پروژه را ساخته اند. دو سئوال دارم. اول اینکه آیا شما هم آنرا حس کرده ای؟ و دوم اینکه اگر جواب مثبت است چه راهکاری برایش داری؟ (اینکه من گاهی در کامنت ها از ضمیر دوم شخص مفرد استفاده می کنم را بگذارید به حساب اینکه خیلی پیر و پاتالم)--دانقولا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- فکر میکنم به حد کافی توضیح دادهام. سؤالتان زیادی کلی است. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)
- شفافش این است. با توجه به اینکه در ویکی قرار نیست دموکراسی حاکم باشد و حتی محلی برای تمرین دموکراسی هم نیست، آیا با اینکه ضوابطی برای جمع بندی وجود داشته باشد موافقید؟ فرض این است که در یک ویکی ایده آل چندین دیوانسالار وجود دارند. اگر چنین ضوابطی به صورت قانون یا رهنمود تنظیم نشود، جمع بندی هریک ممکن است نتایج متفاوتی را برای رای گیری رقم بزند. کاری هم ندارم که این ضوابط توسط چه کسی دارد تدوین می شود. مدیر، دیوانسالار و یا کاربر. سئوال اصلی این است. شما هم مثل آفرینندگان این صفحه به تنظیم چنین ضوابطی معتقدید؟ و چرا؟ --دانقولا ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)
- به هر حال حسام دلیلی برای انجام این کار نمیبیند و نظرش محترم است. خواهش من این است که دیگران هم نظرشان را راجع به پیشنهاد مطرح شده بنویسند چون این صفحه برای اجماعیابی در باره موضوعی خاص درست شده است و نه برای بگومگو با هم. ٪ مرتضا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۶:۳۱ (UTC)
- مرتضای عزیز! سایر دوستان! آیا با مستثنا کردن کاربران باسابقهی فعال از دارا بودن شرط سوم موافق هستید؟ عزیزی ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)
- جناب عزیزی اگر کاربران با سابقه را از شرط سوم مستثنا کنیم عملاً شرط سوم بیهوده میماند. زیرا کاربری که جدید باشد (در یک ماه اخیر آمده باشد) و در ماه قبل ۱۰۰ ویرایش داشته باشد حتماً ۲۰ ویرایش را نیز دارد.درست است؟ در این صورت ۲۰ زیر عدد ۱۰۰ قرار میگیرید و رسماً از بین میرود. و حال اینکه کاربر باسابقه که باشد و تعریفش چه را فکر کنم باید به عهدهٔ دیوانسالار گذاشت. با این تفاصیل به نظر من بصورت خودکار این شرایط برای کاربران باسابقه کلاً بیمعنی میشود و فقط کاربران جدید را شامل میشود تا بدانند که چه خبر است. دست دیوانسالار هم که باز است.پس به این نتیجه میرسیم که : این شرایط یک شرایط ابتدایی برای تازهواردان باشد که تا حدی با قوانین و محیط ناآشنا هستند. و همچنین این شرایط تا حدی زاپاسها را به دردسر میاندازد. ولی این شرایط برای کاربران شناختهشده (این کلمهای بهتر نسبت به با سابقه میباشد) مصداق ندارد و همچنین اگر دیوانسالار تشخیص داد که کاربری شناخته شده نباید رأیش شمرده شود و یا کاربری جدید آنقدر فعال است که میتواند رأی بدهد با ذکر دلیل آنرا بیان کند. اصل این قانون آنست که در ابتدا دیوانسالار پاسخگوی شکایات احتمالی باشد (دلایل حذف) و در آخر هم کسی به غیر از دیوانسالار حق مخدوش کردن آراء و تصمیمگیری را نداشته باشد و مضافاً زاپاسها هم علاوه بر تشخیص دیوانسالار دارای محدودیتی قانونی هم باشند تا کمی به دردسر بیافتند.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)
- کامیار جان! بستهگی به تعریف کاربر باسابقه دارد. اگر حداقل یک سال سابقه در نظر گرفته شود آنوقت تناقض پیش نمیآید. یعنی کاربری که مثلا سه ماه است حساب کابری دارد و ۱۰۰ ویرایش هم داشته اما در یک ماه گذشته ۲۰ ویرایش نداشته نمیتواند رای دهد. این هم برای جلوگیری از اخلال زاپاسها و باندبازها ست. یعنی یک نفر نیایید زاپاسی درست کند و صد ویرایش انجام دهد و بگذارد در آب نمک هر وقت رایگیری شد بیاید رای دهد. حداقل مجبور باشد هر ماه بیست ویرایش غیر جزئی انجام دهد که شناساییاش به عنوان زاپاس امکان پذیر باشد. عزیزی ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)
- مرتضای عزیز! سایر دوستان! آیا با مستثنا کردن کاربران باسابقهی فعال از دارا بودن شرط سوم موافق هستید؟ عزیزی ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)
- فکر میکنم به حد کافی توضیح دادهام. سؤالتان زیادی کلی است. حسام ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)
پیشنهاد دوم
[ویرایش]با توجه به مباحث مطرح شده، با ترکیب پیشنهادهای جدید، پیشنهاد ۲ را ارائه میدهم.
پیشنهاد ۲:
کاربرانی حق رای و نظر در صفحههای رایگیری را، برای انتخاب مدیران، دارند که شرایط زیر را دارا باشند:
- حداقل یک ماه قبل از شروع رایگیری حسابکاربریشان باز شده باشد.
- حداقل ۱۰۰ ویرایش در فضای اصلی داشته باشند.
- کاربران شناختهشده از بندهای بالا مستثنی هستند.
- دیوانسالار در صورت شکایت کاربر موظف میباشد دلایل نشماردن رأی را بازگو کند.
- دیوانسالار مجاز خواهد بود بدون در نظر گرفتن بندهای بالا اقدام به شماردن یا نشماردن رأی کاربری خاص نماید(جدید ویا مشکوک به زاپاس) ولی دلیل آن باید حتماً آورده شود.
- هیچ کاربری غیر از دیوانسالار حق مخدوش کردن آراء را ندارد.
بند ۱ و ۲ همزمان باید برای کاربران تازهوارد، کمتر شناختهشده و یا ناشناخته صادق باشد مگر مشمول بند ۵ باشد.
لطفاً نظرات خود را پیرامون این پیشنهاد بیان بفرمائید و تغییرات لازم را پس از بحث اعمال نمایید. این پیشنهاد به نظر من حاصل بحث برروی پیشنهاد اول و اضافه کردن نظرات مابعد میباشد.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)
- کاربر شناختهشده کیست؟ حسام ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)
- شما، حجت، بهآفرید، مانی، رامین، وحید، عزیزی، سندباد، روهان، زرشک، دانقولا، مرتضا، روزبه، سروش، مردتنها، روح، نوید و...، تعریفی وجود ندارد. در وضعیت فعلی تشخیصش سخت نیست. البته میتوان معیار تعریف کرد. جناب عزیزی پیشنهاد یک سال عضویت را دادهاست که به نظر من یکی از معیارها میباشد و ویرایشکردن و حضور هم مهم میباشد. البته اینجا ما فقط بر سر کاربران دارای حق رأی بحث میکنیم و اینکه تعریف باسابقه چیست را باید به مکان شایستهٔ خودش منتقل کنیم. من بین باسابقه و شناختهشده تفاوت قائل هستم. مثلاً اگر جناب مانی رأی دهد کسی نمیگوید که چرا! برای همه شناختهشدهاست. ولی اگر اجوجمجوج (مثلاً) رأی دهد خوب شناخته شدهنیست. البته توجه داشتهباشید که دست دیوانسالار برای این امر باز است. این بند هم برای آن اضافه شد که دیوانسالار مجبور به توضیح واضحات نباشد.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۴ (UTC)
- البته گزارشاتی هم هست که هم حجت گرفتهاست و خود شما هم فکر کنم انجام دادهاید. (لیست ۴۹ نفری) میتوان به آنها هم استناد کرد.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۷ (UTC)
- اگر قرار است از این کلمه استفاده شود باید پیش از آن معیارهای آن هم تعریف شود. نمیتوانیم بگوییم من تو او و... مگر اینکه تشخیص را همانگونه که الان هست به دیوانسالار بسپاریم. حسام ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)
- بارها توضیح دادم. برای بار چندم، دیوانسالار آزاد است با دلیل بپذیرد و یا نه ولی دلیل و دلیل و دلیل! معیار گزارش را هم گفتم! حالا شما دوباره بگویید اگر قرار است دیوانسالار بگوید دیگر چرا بنویسیم و باز هم من همان را میگویم. بجای تکرار مکررات بهتر است بحث را جلو ببریم. اگر هم دوستان بخواهند معیار تعریف میکنیم اصلاً مسئلهای نیست.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۰:۳۱ (UTC)
- مسأله اینست که داریم برای که معیار تعیین میکنیم. دیوانسالار یا کاربری که میخواهد رأی دهد. دیوانسالار که خود این مسائل را میداند و ما هم میدانیم که این تعاریف ضمانت اجرایی ندارند و نباید هم داشته باشند. تشخیص اجماع با عدد و رقم انجام نمیشود. حالا اگر میخواهیم برای کاربرانی که رأی میدهند بنویسیم لازم نیست اینقدر بحث کنیم. میگوییم رسم چنین است. والسلام. حسام ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۳:۵۸ (UTC)
- بارها توضیح دادم. برای بار چندم، دیوانسالار آزاد است با دلیل بپذیرد و یا نه ولی دلیل و دلیل و دلیل! معیار گزارش را هم گفتم! حالا شما دوباره بگویید اگر قرار است دیوانسالار بگوید دیگر چرا بنویسیم و باز هم من همان را میگویم. بجای تکرار مکررات بهتر است بحث را جلو ببریم. اگر هم دوستان بخواهند معیار تعریف میکنیم اصلاً مسئلهای نیست.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۰:۳۱ (UTC)
- اگر قرار است از این کلمه استفاده شود باید پیش از آن معیارهای آن هم تعریف شود. نمیتوانیم بگوییم من تو او و... مگر اینکه تشخیص را همانگونه که الان هست به دیوانسالار بسپاریم. حسام ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)
- البته گزارشاتی هم هست که هم حجت گرفتهاست و خود شما هم فکر کنم انجام دادهاید. (لیست ۴۹ نفری) میتوان به آنها هم استناد کرد.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۷ (UTC)
- شما، حجت، بهآفرید، مانی، رامین، وحید، عزیزی، سندباد، روهان، زرشک، دانقولا، مرتضا، روزبه، سروش، مردتنها، روح، نوید و...، تعریفی وجود ندارد. در وضعیت فعلی تشخیصش سخت نیست. البته میتوان معیار تعریف کرد. جناب عزیزی پیشنهاد یک سال عضویت را دادهاست که به نظر من یکی از معیارها میباشد و ویرایشکردن و حضور هم مهم میباشد. البته اینجا ما فقط بر سر کاربران دارای حق رأی بحث میکنیم و اینکه تعریف باسابقه چیست را باید به مکان شایستهٔ خودش منتقل کنیم. من بین باسابقه و شناختهشده تفاوت قائل هستم. مثلاً اگر جناب مانی رأی دهد کسی نمیگوید که چرا! برای همه شناختهشدهاست. ولی اگر اجوجمجوج (مثلاً) رأی دهد خوب شناخته شدهنیست. البته توجه داشتهباشید که دست دیوانسالار برای این امر باز است. این بند هم برای آن اضافه شد که دیوانسالار مجبور به توضیح واضحات نباشد.--کامیار ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۹:۴۴ (UTC)
- با کلیات این پیشنهاد موافقم. فقط انشایش کمی باید اصلاح شود که آن هم حتی پس از اجماع قابل تغییر خواهد بود (یعنی الان بهتر است بر سر اصل موضوع توافق کنیم. انشایش را بعدا هم میشود درست کرد و اجماع نمیخواهد.) ٪ مرتضا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)
- مشخصاً ۱۰۰ ویرایش کم است. صد ویرایش برای نظر دادن در حذف مقاله یا چیز دیگر مناسب تر است تا رای برای تعیین یا عزل مدیران. با فرض خوشبینانه که حساب کاربری دارای ۱۰۰ ویرایش یک زاپاس نیست، به اندازه کافی با کاربران و مدیران و به طور کلی سیاستها و رویه ویکی پدیا آشنا نیست که رأیی مفید و مناسب دهد. دیوانسالار هم تنها در صورت درخواست کاربران علل نشماردن کاربری را بازگو میکند • Яohan ب ۲۶ آذر ۱۳۸۶، ۱۸:۲۳(UTC)
- خب پیشنهاد شما چند ویرایش است؟ فکر نمیکنم بتوان خیلی آن را زیاد کرد. ضمنا در مورد پیشنهاد کامیار،پیشنهاد میکنم معیار دوم به این صورت اصلاح شود: «ظرف یک سال اخیر حداقل ۱۰۰ ویرایش در فضای اصلی داشته باشند.» ٪ مرتضا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- با روهان موافقم. 100 ویرایش را با چند ساعت سر وکله زدن با ویکی می توان انجام داد. ولی آشنایی با مدیران و اثر آرای کاربر در استیضاح حداقل به 200 ساعت سر و کله زدن جدی در ویکی نیاز دارد. من نمی دانم خودم بعد از این مدت چند ویرایش دارم. ولی گمان می کنم دو برابر این که من دارم کفایت کند.--دانقولا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)
- (نظر خودم در ابتدای همین بحث صد ویرایش بود. ولی روز به روز به پیچیدگی بیشتر این امر پی می برم)--دانقولا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۸:۵۸ (UTC)
- خب پیشنهاد شما چند ویرایش است؟ فکر نمیکنم بتوان خیلی آن را زیاد کرد. ضمنا در مورد پیشنهاد کامیار،پیشنهاد میکنم معیار دوم به این صورت اصلاح شود: «ظرف یک سال اخیر حداقل ۱۰۰ ویرایش در فضای اصلی داشته باشند.» ٪ مرتضا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
- من فکر میکنم 200 ویرایش تقریباً عدد خوبی است. با صد ویرایش شما 216 نفر واجد شرایط رای دادن خواهید داشت. این عدد برای 300 ویرایش حدود 100 نفر خواهد بود و برای 1000 ویرایش تنها 47 نفر حق رای دارند. با درونیابی تقریباً حدود 130 نفر دارای بیش از 200 ویرایش هستند. به گمانم 130 نفر بتوانند به اجماع خوبی برسند. آمارها از اینجا مندرج شده. سری بزنید. -- بهزاد بحث ۱۷ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۲۲:۲۳ (UTC)
- البته این اجماع مربوط به زمان حال نیست و مربوط به همیشه است. اما من هم 200 ویرایش را میپذیرم. ٪ مرتضا ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)