پرش به محتوا

هزاره های افغانستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد



هَزارَه قومی قدیمی و پرجمعیت در افغانستان که اکثریت شیعیان این کشور را تشکیل می‌دهند. سرزمین بومی هزاره‌ها، مناطق هزارستان است که در مرکز افغانستان قرار دارد. هزاره‌ها در کابل، هرات، مزار شریف و کشورهای ایران، پاکستان، استرالیا و بخش‌هایی از اروپا و آمریکا حضور دارند.

هزاره‌های افغانستان
هزارگی
کل جمعیت
(۲۰۲۵، برآورد، هزاره) هزاره (دربرگیرنده آنهایی که از تبار اجدادی هستند.)
مناطق با جمعیت چشمگیر
افغانستان.هزارستان (بامیان، دایکندی، غور، غزنی، ارزگان) و سایر نقاط افغانستان
هزارستاناکثریت
زبان‌ها
فارسی دری (گویش هزارگی)
دین
اسلام (اکثراً شیعه، اقلیت سنی)
قومیت‌های وابسته

اهمیت و جایگاه

[ویرایش]

هزاره‌ها یکی از چهار گروه قومی بزرگ افغانستان در کنار پشتون‌ها، تاجیک‌ها و ازبیک‌ها، است و در تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی چند دهه اخیر افغانستان نقش پر رنگی را بازی کرده‌اند. هزاره‌ها در دوره اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق(۱۹۷۹–۱۹۸۹م)، نقش برجسته‌ای در جهاد مردم افغانستان برای آزادسازی کشور شان داشتند و هزارجات یا هزارستان جزء نخستین مناطق آزاد شده افغانستان در سال‌های اولیه جهاد به‌شمار می‌رود که توسط جنبش‌ها و احزاب جهادی هزاره رقم خورد.[۱]پس از سقوط حکومت مورد حمایت روسیه به رهبری نجیب‌الله در اوایل دهه ۱۹۹۰م و شروع جنگ داخلی بین مجاهدین، حزب وحدت اسلامی افغانستان به عنوان حزب سیاسی عمده هزاره‌ها یک طرف معادله به‌شمار می‌رفت.[۱] در دوره بیست ساله جمهوری اسلامی(۲۰۰۱–۲۰۲۱م) حضور هزاره‌ها در بخش‌های مختلف نظام سیاسی از کابینه تا قوای مسلح و پارلمان برجسته و ملموس بود. همواره یکی از معاونان رئیس جمهوری یک هزاره بود و در پارلمان و مجلس سنا نیز گاهی تا یک سوم اعضا را هزاره‌ها و شیعیان تشکیل می‌داند. در سه انتخابات ریاست جمهوری در سال‌های ۲۰۰۴م، ۲۰۰۹م و ۲۰۱۹م محمد محقق[۲]، رمضان بشردوست[۳]و عنایت‌الله حفیظ سه چهره هزاره بودند که نامزد پست ریاست جمهوری شده بودند.[۴] نقش هزاره‌ها در توسعه فرهنگی، اقتصادی و بروزسازی نظام اداری افغانستان در عصر جمهوری اسلامی بیش از سایر بخش‌ها مشهود بود. دانشگاه‌های خصوصی مثل دانشگاه کاتب، دانشگاه ابن سینا، دانشگاه خاتم النبیین و دانشگاه گوهرشاد، کانون تجمع روشنفکران و پرورش نخبگان دانشگاهی بود و بسیاری از مقامات حکومتی مدارج علمی خود را در این دانشگاه‌ها سپری می‌کردند. همچنین نهادهای آموزشی پیشادانشگاهی هزاره‌ها از جمله در غرب کابل، نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت و نتایج آزمون‌های ورودی سالانه در دانشگاه‌های دولتی داشت. از این میان لیسه عبدالرحیم شهید، لیسه معرفت، مرکز آموزشی کاج، مرکز آموزشی موعود و مرکز آموزشی کوثر دانش از شهرت بالایی برخوردار بوده و برخی آز آنها آماج حملات تروریستی خونین قرار گرفتند. علاوه بر آن هزاره‌ها در ارتقا و توسعه رسانه‌ها و جنبش‌های مدنی افغانستان در دوران جمهوری اسلامی سهم انکار ناپذیری داشتند. مدیریت تلویزیون طلوع نیوز، تلویزیون تمدن، روزنامه هشت صبح، روزنامه جامعه باز و روزنامه اطلاعات روز عمدتاً عمدتا به عهده فرهنگیان هزاره بود و جنبش‌های مدنی بزرگ مثل جنبش تبسم و جنبش روشنایی را هزاره‌ها رقم زدند. با بازگشت طالبان به قدرت از ۱۵ آگست ۲۰۲۱م یکی از شواهد همه شمول نبودن حکومت طالبان غیبت هزاره‌ها در ساختار قدرت عنوان می‌شود. همچنین نویسندگان و فرهنگیان هزاره در نقد رویه‌های طالبان و ارائه طرح‌های بدیل برای ساختار نظام سیاسی آینده افغانستان مطرح هستند.

نام‌گذاری

[ویرایش]

کلمۀ هزاره، از نظر برخی از مردم با کلمۀ «شیعه» در افغانستان برابری می‌کند، این درحالی است که گروه بزرگی از هزاره‌ها اهل تسنن و گروه سومی از آنها نیز پیرو مذهب اسماعیلیه هستند. واژۀ «هزاره» در فارسی به‌معنای 1000 است. برخی از محققان بر این باورند که در منطقۀ هزاره‌جات، هزار چشمۀ خوش‌گوار وجود داشته که در آن مکان‌ها، هزار مسجد و هزار منبر بنا می‌شود. گروهی دیگر نیز معتقدند به‌دلیل حضور هزار نهر، هزار دره و هزار کوه در منطقۀ هزاره‌جات، واژۀ هزاره را بر اهالی این منطقه نهادند. برخی دیگر از مورخان نیز دلیل این نام‌گذاری را اهدای هزار سوار در ازای مالیاتِ سالانه به قشون شاهی می‌دانند.[۵]در دایره‌المعارف آمریکانا، ذیل واژۀ هزاره، عنوان «خزاره» آورده شده که می‌تواند به دریای خزر اشاره داشته باشد. در دایره‌المعارف فرهنگی روسی نیز قوم هزاره به مردمان ترکی اطلاق شده که در قسمت‌های ولگا و قسمت‌های جانبی قفقاز زندگی می‌کرده‌اند.[۶] بنابراین، آنها دریای خزر را در این نام‌گذاری بی‌تأثیر نمی‌دانند. محمدیونس طغیانی ساکایی، استاد دانشگاه زبان و ادبیات، برای توضیح واژۀ هزاره به باور آریایی‌ها اشاره کرده است؛ زیرا آریایی‌ها بر این باورند که خداوند برای بندگان خویش، هفت کشور را آفریده است که یکی از آنها «اَرِزَهی» نام داشت. در اوستا، 6 مرتبه به این کشور اشاره شده و معنای آن کشت‌زار و چراگاه است. مردمان هزاره، در گویش هزارگی، خود را «اَزرَه» می‌خوانند. کارشناسان، ازره را همان تغییریافتۀ واژۀ «اَرِزَه» دانسته‌اند که با موقعیت جغرافیاییِ سرزمین کنونی هزاره‌ها، به‌صورت کامل مطابقت دارد.[۷]

جغرافیای بومی

[ویرایش]
هزارستان بعد از حمله عبدالرحمن

سرزمین اصلی هزاره‌ها، هزاره‌جات یا هزارستان در مرکز افغانستان بصورت کوهستانی و نیمه کوهستانی است. این منطقه، غور، غرجستان و زابلستان نیز نامیده شده است. هنری والتِر بلیو، افسر و مستشرق بریتانیایی که در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی در افغانستان خدمت می‌کرد، گستردگی هزاره جات را از مرزهای کابل و غزنی تا هرات و از نزدیکی‌های قندهار تا بلخ نوشته است. پس از قتل‌عام هزاره‌ها در دهه ۱۲۷۰ش، بسیاری از زمین‌های آنان توسط کوچی‌های پشتون تصرف شد.[۸]

نام‌های گذشته

[ویرایش]

در منابع تاریخی از هزارستان به نام‌های مختلفی یاد شده است. بلیومی می‌نویسد که در کتاب مقدس کشوری به نام عرساث نام برده شده است که با موطن هزارهای امروزی مطابقت دارد. این سرزمین از کابل و غزنه تا هرات و قندهار وسعت داشته است.ستاگیدا یکی از نام‌های تاریخی هزارستان است که حدود ۲٬۵۰۰ سال پیش یاد می‌شده است.[۹]

بطلمیوس هزارستان را با نام پاروپامیزوس یاد کرده است.[۱۰]قسمت‌های جنوبی هزارستان پیش از اسلام اراکوزیا نام برده می‌شد و پایتخت آن هزاله نام داشت.[۱۱] این سرزمین از حدود ارغنداب تا مالستان و جاغوری و تام دای پولاد وسعت داشت. زاول (زابل)، زاولستان (زابلستان) منطقهٔ وسیعی بود که از تخارستان تا جنوب غزنی و تمام هزارستان را تحت پوشش داشت. این نام جامع‌ترین نام برای هزارستان بود و تا زمان تیمور گورکانی به این مناطق هزارستان گفته می‌شد.[۱۲] هیوان‌تسانگ در سفرنامهٔ خود اطراف و نواحی غزنی را به نام «تاوکپستوتو» یاد کرده است. غرب هزارستان پیش‌تر به زمین‌داور یا بلدداور یاد می‌شد.[۱۳]

در دوران اسلامی از شمال غرب هزارستان از حدود دایزنگی تا ولایت بادغیس و تمامی ولایت غور به غرجستان که به معنی کوهستان در فارسی قدیم است یاد می‌شد. گاهی این نام را دربارهٔ سراسر هزارستان به کار می‌بردند.[۱۲][۱۴]

مشهورترین نام هزارستان در دوران اسلامی غور و غورستان بود که بعداً به سراسر هزارستان گفته شد اما اکنون محدود به ولایت غور کنونی شده است. غور در لهجهٔ هزارگی به معنی گودال، شکاف یا دره است. پیش از حملهٔ عبدالرحمان به آنجا، این سرزمین به نام هزارستان یاد می‌شد که کلنل چارلز ادوارد ییت، محمدحیات خان افغان و میر محمدعظیم بیگ از هزارستان یاد کرده‌اند.[۱۳]

پیشینه

[ویرایش]

هزارستان پیش از اسلام منطقه بودایی بوده که امپراطوری‌های متفاوت نظیر یونانیان، ایرانیان، هندیان، کوشانی‌ها - یفتلی‌ها، غوریان، غزنویان، ایلخانان، تیموریان و گورکانیان در این منطقه حکمرانی کرده‌اند ویرانه‌های پایتخت باستانی پادشاهی بابر هنوز هم در یکاولنگ، ولایت بامیان موجود است. باستان‌شناسان مدارکی از امپراتوری یونانِ باختر و بوداییان در این منطقه کشف کرده‌اند. مایکل ویتزل (Michael Witzel) باستان‌شناس آلمانی معتقد است که هزارستان همان ایران‌ویج در اوستا است. براساس یافته‌های اخیر وی بیوار مناطق جاغوری و ارزگان که از مناطق جنوب هزارستان می‌باشند بخشی از پادشاهی زابلستان و بعد از آن قلب امپراتوری کوشانیان بوده‌اند.[۱۵]

مذهب

[ویرایش]
گروهی از جوانان هزاره و ایرانی در ارامگاه فاطمه معصومه

اکثر هزاره‌ها شیعه هستند و اقلیتی از آنان در گروه پیروان اسماعیلیه یا اهل‌سنت (حنفیه) جای دارند.[۱۶] در زمان ظهور اسلام، قبایل هزاره پیرو آیین بودا و تحت حکومت کوشانی‌ها بود.[۱۷] تا سال ۱۲۰ق، فرماندهان اُموی در خراسان چندین بار به مناطق کوهستانی غور حمله کردند[۱۸] اما نتوانستند بر آن مسلط شوند و به عمق آن نفوذ کنند.[۱۹]

دربارهٔ زمان و چگونگی رواج تشیع بین هزاره‌ها سه نظریه وجود دارد. منهاج الدین جوزجانی (قرن ۷ق)، تاریخ‌نگار و نویسنده کتاب طبقات ناصری، نوشته که شَنسَب، اولین امیر غوریان در زمان ولایت جعدة بن هبیره، خواهرزاده امام علی (ع) بر خراسان، توسط وی نامه‌ای از امام دریافت کرده و بخاطر لحن نامه، ولایت ابن‌هبیره را پذیرفته و او و اطرافیانش دوستدار علی ابن ابیطالب شدند.[۲۰] همچنین در قرن دوم و سوم قمری، جوزجان و طالقان (شمال منطقه هزاره‌جات) محل قیام علویان: یحیی بن زید و محمد بن قاسم بود.[۲۱] تیمور خانف، نویسنده «تاریخ ملی هزاره‌ها» معتقد است هزاره‌ها در زمان غازان خان (۶۹۴–۷۰۳ق)، امیر شیعه ایلخانی، تشیع را انتخاب کردند[۲۲] او اعزام مبلیغین علوی را توسط غازان خان به هرات و غرجستان، از عوامل اصلی گسترش تشیع بین هزاره‌ها دانسته است.[۲۳] برخی از مستشرقین، ارتباط هزاره‌ها را با شاه عباس صفوی زمانی که در هرات اقامت داشته، دلیل مؤثر در شیعه شدن آنها در زمان این شاه دانسته‌اند.[۲۴]

هزاره‌های اسماعیلی

[ویرایش]

گروه‌های بزرگ هزاره‌های پیرو اسماعیلیه در ولایات کابل، پروان، بغلان و بامیان حضور دارند و در ولایات میدان، سمنگان و زابل بصورت دسته‌های کوچک زندگی می‌کنند.[۲۵] این هزاره‌ها نیز در حملات دهه ۱۲۷۰ش مورد خشونت و کشتار قرار گرفتند.[۲۶]

هزاره‌های اهل‌سنت

[ویرایش]

هزاره‌های اهل‌سنت در ولایات بادغیس، پنج‌شیر، بامیان، غور، بغلان و کُندُز ساکن هستند.[۲۷]

زبان

[ویرایش]

هزارگی (آزرگی) گویش و لهجه‌ای از زبان فارسی است که مردم هزاره به آن صحبت می‌کنند.[۲۸]گویش هزارگی برخی از ویژگی‌های دستوری سدهٔ چهارم و پنجم هجری، را در خود حفظ کرده است. گویش هزارگی از گونهٔ زبان فارسی غزنه و خراسان خاوری ریشه گرفته است.[۲۹] در گویش هزارگی دو حرف «د» و «ت» غلیظ نیز وجود دارد که تلفظ‌شان نزدیک به تلفظ آن حروف در زبان‌های اردو و پشتو است. در گویش هزارگی بسیاری از واژه‌های اوستایی موجود است که به گفته برخی محققان و زبان‌شناسان، بیش از ۲۵٪ از واژگان این لهجه ریشهٔ اوستایی دارند[۳۰]گویش هزارگی یک نوع شرقی از زبان فارسی است که با گویش دری ارتباط نزدیک دارد. تفاوت‌های اصلی بین دو گویش دری و هزارگی لهجه است و از نظر تاریخی به‌عنوان گویشی از زبان فارسی با وام‌واژه‌های زیادی از تُرکی و اندکی از مُغولی طبقه‌بندی می‌شود.[۳۱] [۳۲]این عضو شاخهٔ از زبان‌های ایرانی از خانوادهٔ هندواروپایی است. علی‌رغم این تفاوت‌ها، آن‌ها از یکدیگر قابل درک هستند.

جمعیت‌شناسی

[ویرایش]

منابع مختلف جمعیت هزاره‌ها را با احتساب هزاره‌های اسماعیلی و اهل تسنن، در حدود ۴۰ درصد از جمعیت افغانستان تخمین زده‌اند.[۳۳] هرچند، از جمعیت دقیق مردم هزاره در سراسر دنیا، آمار دقیقی در دست نیست.[۳۴]برخی از آمار ثبت‌شده نشان می‌دهند که جمعیت مردم هزاره در ۱۳۰۶ش، در حدود ۲٬۲۵۰٬۰۰۰ نفر بوده که در ۱۳۵۰ش به ۳ میلیون نفر و در اواخر دههٔ ۱۳۶۰ش، به حدود ۴ میلیون نفر (با احتساب مهاجرین هزاره در ایران و پاکستان) افزایش یافته است.[۳۵]

فرهنگ و موسیقی هزاره‌ها

[ویرایش]

زبان و ادبیات

[ویرایش]

زبان اصلی هزاره‌ها فارسی دری است که با لهجه خاصی همراه است. این زبان در مناطق مختلف با گویش‌ها و لهجه‌های متنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ادبیات شفاهی در میان هزاره‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد و شامل افسانه‌ها، داستان‌های حماسی و اشعار می‌شود. یکی از اشعار معروف، اشعار «بابا خوشدل» است که تأثیر زیادی در حفظ و انتقال فرهنگ هزاره‌ها دارد.[۳۶][۳۷]

هنر و صنایع دستی

[ویرایش]

هزاره‌ها در زمینه هنرهای دستی مانند قالی‌بافی، گلیم‌بافی و سفالگری نیز معروف‌اند. قالی‌های هزاره با طرح‌های بومی و رنگ‌های زنده شناخته می‌شوند و به عنوان نمادی از هویت فرهنگی هزاره‌ها به‌شمار می‌روند. هنرهای دستی هزاره‌ها علاوه بر ارزش‌های اقتصادی، به عنوان راهی برای حفظ و انتقال فرهنگ و تاریخ این قوم مورد استفاده قرار می‌گیرند.[۳۸][۳۹]

رسوم و آیین‌ها

[ویرایش]

هزاره‌ها به عنوان یک قوم خراسانی دارای رسوم و آیین‌های خاص خود هستند. جشن نوروز با برگزاری مراسمی چون پهن کردن سفره هفت‌سین، دید و بازدیدهای خانوادگی، و اجرای موسیقی‌های محلی جشن گرفته می‌شود. این آیین‌ها نه تنها به عنوان رویدادهای فرهنگی، بلکه به عنوان فرصت‌هایی برای تقویت همبستگی اجتماعی و خانوادگی نیز مورد توجه قرار می‌گیرند.[۴۰]

موسیقی هزاره‌ها

[ویرایش]

موسیقی هزاره‌ها تلفیقی از نغمه‌ها و مقام‌های محلی با تأثیراتی از موسیقی ایرانی و آسیای مرکزی است. این موسیقی با سازهای سنتی مانند «دمبوره»، «تنبور» و «نی» نواخته می‌شود. دمبوره یکی از سازهای اصلی موسیقی هزاره‌ها است و به خاطر صدای گرم و گیرایش در اجرای نغمه‌های محلی و حماسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۴۱]

سبک‌ها و نغمه‌ها

[ویرایش]

نغمه‌های هزاره‌ای اغلب شامل مضامین عاشقانه، حماسی و مذهبی هستند. این نغمه‌ها با لهجه هزاره‌ای اجرا می‌شوند و تجربه‌های روزمره و احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشند. «مقام هزاره» یکی از سبک‌های معروف موسیقی هزاره است که با ریتم خاص و نغمه‌های دلنشین همراه است و در مراسم‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی اجرا می‌شود.[۴۲]

موسیقی مذهبی

[ویرایش]

موسیقی مذهبی در میان هزاره‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد و در مراسم‌های مذهبی مانند عزاداری‌های محرم و جشن‌های مذهبی استفاده می‌شود. این موسیقی با نغمه‌های عرفانی و دعاهای مذهبی همراه است و به عمق بیشتری از احساسات مذهبی و فرهنگی می‌پردازد.

تأثیرات موسیقی هزاره بر موسیقی منطقه

[ویرایش]

موسیقی هزاره‌ها تأثیر قابل توجهی بر موسیقی نواحی شرقی ایران و افغانستان گذاشته است. تلفیق نغمه‌های هزاره با موسیقی محلی این نواحی به تنوع و پویایی موسیقی در منطقه کمک کرده است. در سال‌های اخیر، موسیقی هزاره با اجرای هنرمندان معاصر به شناخت و پذیرش بیشتری در سطح بین‌المللی دست یافته است.[۴۳]

تبار

[ویرایش]

در رابطه با اصالت قوم هزاره اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. گروهی از پژوهشگران، برخی از مردمان هزاره را دارای اصالت هندی و ایرانی می‌دانند که سکونت‌گاه اولیۀ آنها در نواحی هندوکش بوده و برخی دیگر از آنها را مردمی با اصالت ترکی- مغولی می‌شناسند.[۴۴]برخی از پژوهشگران نیزآنان را از قدیمی‌ترین ساکنان افغانستان دانسته، که اجدادشان، از اقوام آسیای مرکزی یا تبت، اندکی پیش یا پس از میلاد مسیح، با دیانت بودایی به دامنه‌های شمالی و جنوبی رشته‌کوه هندوکش در مرکز افغانستان آمده و تحت تأثیر ارتباط با پارسی زبانان، مسلمانان و مغول‌ها قرار گرفته‌اند.[۴۵]

ساختار اجتماعی

[ویرایش]

جامعه هزاره‌ها پیش از تسلط عبدالرحمن حاکم کابل بر هزارستان، ساختار فئودالی داشت. افراد زمین‌دار و قدرتمند به نام ارباب، بیگ، خان، میر یا ملک خوانده می‌شد. ملاها و سیدها نیز در جایگاه دوم داشتند. اقتصاد هزاره‌ها بر تولید کشاورزی و دام‌پروی بنا بود و یکی از منابع عمده تأمین گوشت مناطق مجاور بشمار می‌رفت.[۴۶][۴۷]

تهاجم نیروهای عبدالرحمن به هزارستان، باعث فروپاشی ساختار زندگی در آنجا شد. سرزمین‌های هزاره‌ها، پیوسته مورد حمله و اشغال کوچی‌های پشتون قرار گرفت. این سیاست، باعث کوچک شدن هزاره‌جات و نیز مهاجرت هزاره‌ها به مناطق و شهرهای دیگر شد که تولید کشاورزی را بین هزاره‌ها و در کل کشور پایین آورد.[۴۸] گروه‌های بزرگی از آنان، به مناطق همجوار و کشورهای همسایه پناه بردند.

در آخرین دهه سلطنت در افغانستان (۱۳۴۰ش/۱۹۶۰م) طبقات مختلف جامعه هزاره‌ها شامل تاجران شهری، کارگر شهری، زارعان طبقه متوسط، دهقانان کم زمین و دهقانان بی‌زمین بود.[۴۹]

قبایل

[ویرایش]

مردم هزاره از قبایل مختلف تشکیل یافته‌اند. برخی از این قبایل پیشوند «دای» را دارند. نظر به جلد اول سراج التواریخ اثر فیض‌محمد کاتب، آنان شامل دایکندی، دایزنگی، دای میرکشه، دای دهقان، دایچوپان، دای خیتای، دایمیرداد، دای کلان، دای قوزی، دای فولاد، دای میرک، دای مردگان و غیره هستند. این قبایل در سراسر افغانستان، بخش‌های از پاکستان و ایران و نیز در سایر مناطق هزاره‌نشین زندگی می‌کنند.[۵۰]


منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Encyclopedia Iranica, "HAZĀRA ii. HISTORY"
  2. سایت بی‌بی‌سی فارسی، «نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان (به ترتیب الفبا)»
  3. سایت هشت صبح، «نقش کلیدی هزاره‌ها در انتخابات افغانستان»
  4. خبرگزاری پژواک، «عنایت الله حفیظ نامزد ریاست جمهوری کمپاینش را با تنظیف شهر آغاز کرد»
  5. یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها، 1373ش، ج1، ص146.
  6. خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، 1385ش، ص273.
  7. موسوی، هزاره‌های افغانستان، 1386ش، ص62؛ بندهش (فرنبغ دادگی)، تهران، توس، 1375ش.، ص70؛ «تاریخچۀ قوم هزاره»، خبرگزاری عصر اسلام.
  8. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
  9. افغانستان در مسیر تاریخ. ج. اول. میرغلام محمد. ص. ۴۰.
  10. مردم‌شناسی ایران. ص. ۶۹.
  11. یزدانی، حسینعلی (۱۳۶۸). تاریخ هزاره‌ها. صص. صفحهٔ ۱۳۸.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ یزدانی، حسینعلی (۱۳۶۸). تاریخ هزاره‌ها. صص. صفحهٔ ۱۳۸.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ یزدانی، حسینعلی (۱۳۶۸). تاریخ هزاره‌ها. صص. صفحهٔ ۱۳۸.
  14. دلجو، عباس. تاریخ باستانی هزاره‌ها. صص. ۲۰۲–۲۰۶.
  15. تاریخ جهان از اولین دوره تا زمان حاضر توسط ایورت ا. دوکینگ.
  16. پولادی، هزاره‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۲۰۷–۲۰۵.
  17. پولادی، هزاره‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۹۹.
  18. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۵۵.
  19. فروغی ابری، تاریخ غوریان، ۱۳۹۸ش، ص۱۳.
  20. جوزجانی، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۰و۳۱۹.
  21. جوزجانی، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۸۸.
  22. . تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره‌ها، ۱۳۷۲ش، ص۳۰.
  23. . تیمور خانف، تاریخ ملی هزاره‌ها، ۱۳۷۲ش، ص۳۰.
  24. پولادی، هزاره‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۲.
  25. شفق خواتی، مجله طلوع، ۱۳۸۲ش، ص۶۸–۵۲.
  26. کاتب هزاره، سراج التواریخ، ج ۳، صص ۴۵۹–۴۵۸و ۵۰۲–۴۹۸.
  27. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۲.
  28. خاوری، امثال و حِکم مردم هزاره، ۱۷.
  29. نسرین، قدم‌های آشتی و مسئولیت ما افغان‌ها، ۴۹.
  30. محمدی، دُر اوستایی در صدف لهجهٔ هزارگی، ۱۰۶.
  31. «زبان "قوم کوهستان": نگاهی نزدیک به هزارگی - زبان‌های جهان». زبان‌های جهان. ۲۰۱۱-۱۲-۱۲. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۰۸-۱۴.
  32. Monsutti, Alessandro (2017-07-01). "Hazāras". Encyclopaedia of Islam, THREE (به انگلیسی). Bril
  33. دولت‌آبادی، شناسنامه افغانستان، 1387ش، ص28.
  34. پولادی، هزاره‌ها، 1387ش، ص32.
  35. موسوی، هزاره‌های افغانستان، 1386ش، ص100.
  36. Ethnologue. (2021). Hazara. Retrieved from Ethnologue.
  37. Central Asian Survey. (2002). Orality and Textuality in Hazaragi Culture. DOI: 10.1080/13698010220124261.
  38. ResearchGate. (2015). Handicrafts of the Hazara: A Study in Cultural Preservation. Retrieved from ResearchGate
  39. Journals OpenEdition. (2019). Traditional Ceremonies of the Hazara and Their Impact on Society. Retrieved from Journals OpenEdition.
  40. Academia.edu. (2018). Newroz Celebrations among the Hazara: Cultural Significance and Practices. Retrieved from Academia.edu.
  41. Cultural Survival. (2020). Afghanistan: The Hazara and the Dambura. Retrieved from Cultural Survival
  42. Cambridge University Press. (2017). The Music of the Hazara: Instruments and Tunes. Retrieved from Cambridge.
  43. JSTOR. (2015). The Influence of Hazara Music on Regional Music. Retrieved from JSTOR.
  44. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۵۸–۴۶.
  45. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۷۳
  46. پولادی، هزاره‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۶.
  47. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۳۵–۱۳۰.
  48. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱00.
  49. موسوی، هزاره‌های افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۲.
  50. کاتب، فیض محمد (١٨۶٢). سراج التواریخ. ج. جلد اول. کابل: دارالسلطنه کابل.