پرش به محتوا

مردم گرجی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
گرجی‌ها
ქართველები
کارْتْوِلِبی
پاتریارک، پادشاهان گرجستان و ملکه‌ها با نقاشی دیواری متأثر از بیزانس با لباس بیزانسی در صومعه گلاتی، به تصویر کشیده شده‌اند.
کل جمعیت
بیش از ۷ میلیون نفر
مناطق با جمعیت چشمگیر
 گرجستان۳،۲۲۴،۶۰۰[۱]
 ترکیه۱،۵۰۰،۰۰۰[۲][۳][۴]
 روسیه۱،۰۰۰،۰۰۰[۵]
زبان‌ها
گرجی و دیگر زبانهای کارتولی
دین
اکثریت مسیحیت (کلیسای ارتدکس گرجی)، همچنین اسلام شیعه و سنی
قومیت‌های وابسته
اینگوشآبخاز
اشخاص سرشناسِ گرجی

گرجی‌ها (به گرجی: ქართველები (کارْتْوِلِبی)) یک گروه قومی و ملت بومی قفقاز جنوبی و گرجستان هستند.

گرجی‌ها ۸۳ درصد جمعیت گرجستان را تشکیل می‌دهند و همچنین عده‌ای از آن‌ها در ترکیه عده‌ای دیگر از آن‌ها در آذربایجان بومی هستند. عده‌ای از گرجی‌ها هم از ۴۰۰ سال پیش تاکنون در ایران ساکن اند. کشورهای دیگری که جمعیتی قابل توجه از گرجی‌ها در آن ساکن هستند، عبارتند از: بعضی کشورهای اروپا، ایالات متحده آمریکا، روسیه.

گرجی‌ها اکثراً مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند و همچنین گرجی‌های ترکیه مسلمان سنی، گرجی‌های ایران مسلمان شیعه هستند.

گرجی‌ها به زبان مادری خود زبان گرجی سخن می‌گویند که زبان رسمی کشور گرجستان بوده و با خط گرجی نوشته می‌شود که یکی از ۱۶ سیستم نوشتاری موجود در جهان است.

گرجی‌ها به سبب جغرافیای سرزمین خود، همواره در حال دفاع در مقابل حملات بیگانگان بوده‌اند که مهم‌ترین و مخرب‌ترین آن‌ها حملهٔ مغول بوده‌است.

گرجی‌ها خود را از نسل کارتلوس می‌دانند و خود را «کارْتْوِلی» (kartveli) می‌خوانند.

وجه تسمیه

[ویرایش]

گرجی‌ها خود را کارتْوِلِبی (ქართველები)، کشورشان را ساکارْتْوِلُ (საქართველო ) و زبانشان را کارْتولی‌(ქართული) می‌نامند[۶] زیرا، خاستگاه آن‌ها به کارتلی شهرت دارد، و این نام‌ به کارتلوس ، نواده نوح ریشه دارد. اما عده ای بر این باورند که این کلمه از یکی از قبایل اصلی مردمان گرجی باستان، که بعدها به صورت غالب ظاهر شده‌اند، به اسم "کارت"، نشأت گرفته شده است [۷]. یونانی‌های باستان گرجی‌هایی، که در قسمت غربی زندگی می‌کردند را، کولخیس و گرجی‌هایی که در قسمت شرقی زندگی می‌‌کردند را، ایبریا مینامند.

اما همانگونه که در مورد اصطلاحات قومی معمول است، ملت‌های دیگر برای گرجی‌ها از نام‌هایی استفاده کرده‌اند. با اشتقاق از کلمهٔ ایوری (ایبری یا همان ایبریا - نام باستانی گرجستان)، ایرانی‌ها و ارمنی‌های باستان، آن‌ها را ویرسهن می‌نامیدند، عرب‌ها و ایرانی‌های زمان حال، آن‌ها را جورجی و گرجی، و غربی‌ها، جرجن،[۸] و روس‌ها گروزن می‌نامند. در قدیم ایده‌ای توسط نویسنده قرون وسطایی، ژاک دویتری اهل فرانسه، مطرح شده بود، که اصطلاح گرجی (‌ Georgia) از فرقه‌ی محبوب جرجیس در بین مردم گرجی گرفته شده است [۹]. اما شاردن فرانسوی نظر دیگری داشت و میگفت یونانیان، پس از آشنا شدن با مردم کشاورز گرجستان، آن‌ها را "گئورگوس" (به معنای "کشاورز") و سرزمینشان را "گئورگیا" (به معنای "کشاورزی") نامیدند[۱۰][۷].

اما همانطور که پروفسور الکساندر میکابریدزه اضافه میکند، این دو تعریف توسط جامعه علمی رد شده‌اند و به کلمه فارسی "گرگ|گرگان" (gurg)، به عنوان ریشه این اصطلاح اشاره کرد[۷]. که بعد‌ها در تعداد زیادی از دیگر زبان‌ها سازگاری پیدا کرده است[۱۱] مانند زبان‌های اسلاوی و اروپایی غربی ویا می‌تواند برگرفته از نزدیکی نواحی باستانی ایران به اسم "گرگان" در نزدیکی گرجستان بوده گرفته شده باشد[۱۲].

گرجستان نیز در منابع و ملل مختلف به صور متفاوتی نامیده شده‌است، همانند: آبخاز، ورژن، ورغن، ایبری، گرزن، جورزان، الکرج، پراکانو، جورجیا،[۱۳] وراچستان و گروزیا. ایرانیان در زمان قدیم، به این سرزمین گُردستان گفته‌اند و سپس در در دوره بعد آن را گرجستان نامیده‌اند[۱۴]. (گرد یعنی پهلوان).

نژاد

[ویرایش]

گرجی‌ها از نژاد قفقازی هستند و از نظر انسان‌شناسی به گروه پونتوزاگرس (اقوامی که در ما قبل تاریخ به طور پراکنده در «زاگرس» می زیسته‌اند) تعلق دارند، تبار نژادی گرجی های غربی یعنی کولخیس با یونانی ها و تبار نژادی گرجی های شرقی یعنی ایبریا با ایرانی ها بسیار در آمیخته است، کولخیس در اساطیر یونانی خانهٔ اصلی آئیتس و مدئا و مقصد آرگونوت‌ها بوده و همچنین مکان پیدایش و آغاز اقامت آمازون‌ها. اما ایبریاقفقاز (گرجستان) از هزاران سال همواره تحت نفوذ فرهنگی سیاسی و قومی هخامنشیان ،اشکانیان و ساسانیان بوده ، بخصوص در زمان ساسانیان یعنی ساسانیان ایبری ؛ خاندان مهران و چهار خاندان بزرگ ایرانی تبار خسرویانی ها ، گوارامی‌ها ،نرسیانی ها و باگراتیونی ها با پیوند با سایر خاندان های منطقه تاثیرات شگرفت و بزرگی در تحولات ایبریا قفقاز(گرجستان) داشته اند به طوریکه سلسله فرمانروایی ها تا قرن نوزدهم میلادی همواره تحت تاثیر این خاندانها بوده است. گرجی‌ها که یکی از اقوام منحصر به فرد آسیا و اروپا به‌شمار می‌آیند، امروزه مورد توجه تاریخ نویسان و باستان شناسان قرار گرفته‌اند. این امر نتیجهٔ غنا و تنوع فرهنگ باستانی آن‌ها و تداوم اجتماعی به هم پیوستهٔ آنان می‌باشد.[۸]

زبان

[ویرایش]

زبان گرجی زبان رایج و رسمی گرجستان است، که در زمرهٔ زبان‌های قفقازی بوده ولی به طور کلی کلمات و اصطلاحات و نامهای بسیاری از پارسی کهن (مادها ، هخامنشیان ، اشکانیان ، ساسانیان ) هم وارد این زبان شده است. زبان گرجی، زبانی پیچیده و صرفی و مورد علاقهٔ زبان شناسان می‌باشد.[۱۵] این زبان دارای سیستم نوشتاری مخصوص می‌باشد، که خط گرجی نامیده می‌شود و شامل سه الفبای هم ارز است که عبارت اند از: آسُمْتاوْرولی، نوسْخوری و مْخِدْرولی، که امروزه فقط مخدرولی مورد استفاده رسمی و وسیع قرار دارد. الفبای گرجی کنونی از ۳۳ حرف تشکیل یافته‌است (و هیچ‌یک از اشکال صوتی یا نوشتاری در آن تکرار نمی‌شود) که در طول حیات خود سه مرحله تغییر و تکامل را طی کرده‌است.[۱۶]

تاریخ

[ویرایش]

گرجی‌ها، برخاسته از کولخیس (کُلخِتی، به گرجی: კოლხეთი) و ایبریا (ایبِریئیسْ سامِپُ، به گرجی: იბერიის სამეფო) از اروپای باستان هستند. کولخیس با یونان باستان در ارتباط بودند در حالی که، ایبریا در نفوذ فرهنگی و سیاسی شاهنشاهی هخامنشی ، اشکانی و ساسانی بود. در قرن ۴ میلادی، گرجی‌ها جزو اولین اقوامی بودند که دین مسیحیت را پذیرفتند و امروزه اکثراً مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند.گرجی ها قبل از گرویدن به مسیحیت در آیین دین های ایرانی بخصوص زرتشتی بوده اند ، آتشگاه تفلیس در تفلیس قدیم با ۱۶۰۰ سال قدمت یکی از آثار باستانی شهر تفلیس هست .

ایبریا (گرجستان) در زمان ساسانیان به عنوان ساسانیان ایبری توسط خاندان مهران که معروف به سلسله پادشاهی خسرویانی ها بودند مسیحیت را دین رسمی اعلام کردند و کلیساهای بسیاری در آن زمان ساخته شد . تاسیس و ساخت شهر تفلیس نیز به فرمان واختانگ یکم از سلسله پادشاهی خسرویانی ها میباشد‌. همچنین گرجی‌های ترکیه مسلمان سنی، گرجی‌های ایران مسلمان شیعه هستند. قرار گرفتن در قفقاز در چهار راه قاره‌ای اروپا و آسیا، مردمان قرون وسطای میانه نظاره‌گر مردمان گرجی بودند که پادشاهی گرجستان را در سال ۱۰۰۸ میلادی تشکیل دادند.[۶][۱۷][۱۸] پادشاهی پن-قفقاز (the pan-Caucasian empire)، بعدها دوره طلایی گرجستان را در اوج قدرت سیاسی و فرهنگی این کشور کلید زد. دوران طلایی گرجستان به همین ترتیب ادامه داشت تا این‌که عواملی مانند حمله و هجوم مغول‌ها، حملهٔ تیمور لنگ،[۱۹] سقوط قسطنطنیه (پایان امپراتوری بیزانس) و مرگ گیورگی پنجم بزرگ (გიორგი V ბრწყინვალე: کسی که توانست بعد از ۱۰۰ سال ویرانی‌هایی که مغول‌ها به‌جا گذاشته بودند دوباره کشور را به همان قدرت و ثبات سیاسی برساند و آخرین پادشاه بزرگ گرجستان) در سال ۱۳۴۶ در بین قرون ۱۳ تا ۱۵ میلادی، این کشور را به سمت فروپاشی کشاندند.[۱۹]

در بین دوران مدرن نخستین، مردم گرجی از نظر سیاسی تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی و سلسله‌های پی در پی ایران درآمدند. بنابر این، مردم گرجی شروع به پیدا کردن متحدان برای خود شدند و روسیه را به عنوان متحدی جایگزین برای امپراتوری بیزانس (که توسط عثمانی‌ها نابود شد) از نقطه نظر افق سیاسی دیدند.[۱۹] پادشاهان گرجستان و سزارهای روسیه، ۱۷ سفارتخانه باهم مبادله کردند که در سال ۱۷۸۳ به اوج خود رسید زمانی که، ایراکلی دوم، از پادشاهی شرقی کارتلی-کاختی، اتحاد بین این دو کشور را نهایی کرد. هرچند نتیجه معکوس داشت زیرا طرف روسی تمایلی برای اجرای بندهای معاهده نداشت و در سال ۱۸۰۱ [۶]، کشور روسیه اقدام به الحاق این کشور آشفته به مرزهای خود به همراه پادشاهی ایمرتی در سال ۱۸۱۰[۶] کرد. پس از این واقعه تلاش‌های متعددی برای احیای دولت انجام گرفت اما، همگی ناکام ماندند[۶] و مشهودترین این تلاش‌ها، توطئه ۱۸۳۲[۲۰]می‌باشد. سرانجام حاکمیت روسیه بر گرجستان طی معاهدات صلح با ایران و عثمانی، به رسمیت شناخته شد و قسمت‌های دیگر گرجستان به آرامی و تکه‌تکه جذب روسیه شد. به‌طور خلاصه، مردم گرجی استقلال خود را تحت عنوان جمهوری دموکراتیک گرجستان در حدود سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ اعلام کردند و در نهایت در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی جدا شدند و به استقلال رسیدند.

توصیفات جهانگردان کهن

[ویرایش]

شاردن می‌نویسد:

«گرجی‌ها به طبع هوشمند، مستعد و لایق می‌باشند و اگر در تعلیم و تربیت آنان اهتمام به عمل آید از میان آنان صنعتگران، استادان، دانشمندان و پژوهشگران بزرگ در همهٔ رشته‌ها و زمینه‌ها پدید می‌آید. گرجی‌ها مقتدر، عظیم، پرهیبت، مغرور و متکبرند… گرجی‌ها مردمانی سخت کوش، سرکش، بی‌باک و چالاک‌اند…»[۲۱][۲۲]

«گرجی‌ها در رفتار انفرادی و زندگی اجتماعی خود طی قرن‌ها یک سری ویژگی‌های منحصر به فردی یافته‌اند که در بعضی از آن‌ها با همسایگان خود از لحاظ میراث قفقازی در مورد شرافت، مهمان نوازی، وفاداری قبیله‌ای و… مشترک اند و بعضی دیگر از این ویژگی‌ها مربوط به احساسات ملی و سنت‌های باستانی ملت گرج است، در مقایسه با همسایگان روس و مسلمان خویش ازلحاظ غرور و حتی رفتار متکی بر برتری‌های فرهنگی، متمایز هستند. در گرجستان هر فرد روستایی مانند یک شاهزاده رفتار می‌کند، در عقاید شخصی خود اصرار می‌ورزند، سخنرانان ماهری هستند و به بحث علاقهٔ وافر دارند. در اسب سواری، تیراندازی، جنگ‌های چریکی و همچنین به عنوان گله دار و پرورش دهندگان و نوشندگان شراب ناب مشهورند… از هوش و ذکاوت بسیار، بذله گویی و حاضرجوابی بهره مندند».[۲۲][۲۳]

ژان باتیست تاورنیه در سفرنامهٔ خود چنین می‌نویسد:

«گرجی‌ها مسافرت را خیلی دوست می‌دارند و تجّار بزرگ ماهری هستند. در فن تیر و کمان مهارتشان حیرت‌انگیز است و معروف اند به این که بهترین سربازان و جنگجویان تمام آسیا هستند».[۲۴][۲۵]

پانویس

[ویرایش]
  1. Central Intelligence Agency of United States (May 17, 2011). "CIA World Factbook:Georgia". The World Factbook (CIA). Archived from the original on 16 اكتبر 2015. Retrieved May 27, 2011. {{cite web}}: Check date values in: |archive-date= (help)
  2. The Other Languages of Europe: Demographic, Sociolinguistic, and Educational Perspectives, p. 420, در گوگل بوکس
  3. Ethnic Groups Worldwide: A Ready Reference Handbook, p. 291, در گوگل بوکس
  4. "Ethnic groups in Turkey: Georgians". Archived from the original on 6 October 2014. Retrieved 11 August 2013.
  5. https://www.nytimes.com/2006/10/07/world/europe/07moscow.html
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ The Making of the Georgian Natio - R.G.Suny.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ Mikaberidze, Alexander (2015). Historical Dictionary of Georgia (2 ed.). Rowman & Littlefield. p. 3.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ مارشال لانگ، گرجی‌ها، ۳–۴.
  9. Peradze, Gregory. "The Pilgrims' derivation of the name Georgia". Georgica, Autumn, 1937, nos. 4 & 5, 208–209
  10. شاردن، سفرنامهٔ شاردن، ۳۲۷–۳۲۸.
  11. Boeder; et al. (2002). Philology, typology and language structure. Peter Lang. p. 65.
  12. Rapp, S. H. Jr. (2016) The Sasanian World Through Georgian Eyes, Caucasia and the Iranian Commonwealth in Late Antique Georgian Literature, Sam Houston State University, USA, Routledge
  13. مشکور، جغرافیای تاریخی ایران باستان، ۲۸۲.
  14. نفیسی. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران.۵۹
  15. روستاولی، پلنگینه پوش، ۴۱.
  16. مارشال لانگ، گرجی‌ها، ۱۰.
  17. Edge of Empires: A History of Georgi- Donald Rayfield - p.71.
  18. Antony Estmond. "کتاب Royal Imagery in Medieval Georgia در صفحه ۳۹" (به انگلیسی).
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ William Edward David Allen. A History of the Georgian People from the Beginning Down to the Russian Conquest in the Nineteenth Century.
  20. "1832 Georgian plot". Wikipedia (به انگلیسی). 2021-03-27.
  21. شاردن، سفرنامهٔ شاردن، ۳۰۵–۳۳۳.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ مولیانی، جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۳۷.
  23. مارشال لانگ، گرجی‌ها، ۱۵.
  24. باتیست تاورنیه، سفرنامهٔ تاورنیه، ۳۳۰.
  25. مولیانی، جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۳۸.

منابع

[ویرایش]
  • مارشال لانگ، دیوید. گرجی‌ها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۹۰. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۵۹۱۱-۰۴-۶
  • مولیانی، سعید. جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران. اصفهان: یکتا، ۱۳۷۹ شابک ‎۹۶۴−۷۰۱۶−۲۶−۳. خانهٔ کتاب بایگانی‌شده در ۷ ژوئیه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine.
  • شاردن، ژان. سفرنامهٔ شاردن. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۲.
  • دلشاد، فرشید. پلنگینه پوش، شاهکار شوتا روستاولی. تهران: انتشارات ایران جام، ۱۳۷۸.
  • دلشاد، فرشید، شورغایا، تئا. هزارویک ضرب‌المثل گرجی، دوزبانه، فارسی-گرجی. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱.
  • مشکور، محمدجواد. جغرافیای تاریخی ایران باستان. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۷۲.
  • نفیسی، سعید. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران. تهران: نشر بنیاد، ۱۳۶۱.
  • روستاولی، شوتا. پلنگینه پوش. تهران: نشر ایران جام، ۱۳۷۷.
  • باتیست تاورنیه، ژان. سفرنامهٔ تاورنیه. تهران: نشر سنایی و تأیید، ۱۳۶۳.