عالمآرای امینی
تاریخ عالم آرای امینی کتابی است تألیف ادیب و مورخ قرن دهم فضل بن روزبهان خنجی در شرح تاریخ حکمرانی سلاطین آق قویونلو و ظهور صفویان.
نظر سلطان یعقوب آق قویونلو دربارهٔ نگارش این کتاب
[ویرایش]خواجه فضلالله در سال ۸۹۲ برای سومین بار از شیراز عازم حجاز شد؛ سپس در اردوگاه تابستانی سلطان در دامنه کوه سهند تبریز به حضور سلطان یعقوب آق قویونلو رسید و کتاب بدیع الزمان را -که دیباچه اش به نام سلطان مصدر شده بود- تقدیم داشت که مورد اعجاب و تحسین فراوان قرار گرفت. در همین مجلس بود که خواجه به میل خود، تقبل کرد که تاریخ سلطنت آن پادشاه را بنویسد.[۱] در این رابطه سلطان یعقوب میگوید: «اگر تاریخ حیات ما را فضلالله بن روزبهان بنویسد، چنانکه خود گفت، «ناسخ تواریخ ملوک عالم» خواهد بود.»[۲]
امانت داری و صداقت مؤلف
[ویرایش]نظر به این که خود مؤلف، شاهد بسیاری از وقایع بوده و نیز قید داشتهاست که وقایع را صحیح و آنچه هست بنویسد؛ خصوصاً که هیچگاه درست نویسی و انصاف را از دست نمیدهد و به طوری که مشاهده میشود حتی نسبت به کسانی که با آنها مخالفت داشتهاست منصفانه مزایا و محسنات هرکس را میشمارد و از مورخین دیگر کمتر مغلوب احساسات میباشد. از قسمتهای مفید این کتاب، فصل مشروح و مفصلی است که در آن از اجداد پادشاهان صفویه و مخصوصاً از وقایع و حوادث و سرگذشت شیخ جنید و شیخ حیدر و مقدمات تکوین این سلسله، گفتگو میشود. مخصوصاً به این نکته باید توجه داشت که آنچه او نوشتهاست قبل از قیام شاه اسماعیل و اعلام سلطنت اوست و قطعاً متضمن احساسات موافق و مخالف نیست.[۲]
نظر مینورسکی راجع به اثر
[ویرایش]پروفسور ولادیمیر مینورسکی مینویسد: "او (خواجه فضلالله) مؤلفی بود بسیار باکمال و کتابش (عالم آرای امینی)، درُ یتیم است. [او] چون سنی بود و دشمن شاه اسماعیل؛ مجبور شد به بخارا فرار کند و در آنجا هم کتابی به اسم میهمان نامه تألیف کرد که حالا در تاشکند میخواهند نشر کنند. من ترجمه حالش را مفصل نوشتم و امیدوارم که با وجود کبر سن و همه جور مشکلات بتوانم به چاپ برسانم. تاریخش به تاریخهای دیگر شبیه نیست و مثل خود شخص مؤلف، منحصر به فرد است.[۳]
ترجمه به انگلیسی
[ویرایش]مینورسکی در سال ۱۹۵۶ ترجمه انگلیسی خلاصهای از این اثر را به پایان میرساند. او در این رابطه به ایرج افشار مینویسد: "کتاب بنده که «تلخیص مفصلی» از تاریخ [عالم آرای] امینی را مندرج است به چاپخانه فرستاده شدهاست. این تاریخ همه جور تفسیر لازم دارد و بنده چند سال سر آن گذراندهام."[۴]
اهمیت و ارزش تاریخی کتاب
[ویرایش]در تضاعیف کتاب، خواننده به بسیاری از حوادث زمان سلطنت سلطان یعقوب و قبل از آن و احوال نواحی مختلفه ایران از قبیل آذربایجان، گرجستان، گیلان، مازندران، خوزستان، عراق، فارس، کرمان و غیره و به سرگذشت طوایف و امرای مختلف بلاد از قبیل آل کیا و مشعشعیان و حوادثی از قره قویونلوها و غیره آشنا میشود.[۵] کتاب مذکور میان سالهای ۸۹۲ تا ۸۹۷ نوشته شده و در همین سال اخیر به سلطان ابوالفتح میرزا بایسنقر فرزند و جانشین سلطان یعقوب تقدیم گردیدهاست.[۶] این کتاب از منابع مهمّ تاریخ ایران و تنها منبع دست اوّل و مفصّل تاریخ فرمانروایی یعقوب آق قویونلو است که تاریخ مجمل دوره پادشاهی اوزون حسن (که مفصّل آن در کتاب دیار بکریه نوشته ابوبکر طهرانی منعکس است) و پادشاهی کوتاه مدّت سلطان خلیل پسر بزرگ او را نیز دربردارد.[۷]
جلد دوم
[ویرایش]لازم به توضیح است که مؤلف قصد تألیف جلد دوم آن را نیز داشته و برخی از مطالب را به جلد دوم محول کردهاست؛ اما اکنون اثری از آن جلد نیست و مراجع نیز از آن ذکری نکردهاند. نظر به تحولاتی که بعد از رحلت سلطان یعقوب (سال۸۹۶) و آغاز انقراض دولت آق قویونلوها پیشآمد و منجر به در به دری مؤلف شد، احتمال آن نمیرود که توفیق تألیف جلد دوم را پیدا کرده باشد.[۸]
منابع
[ویرایش]- ↑ مقاله «فضلالله بن روزبهان خنجی»، نویسنده محمدامین خنجی، مجلهٔ فرهنگ ایرانزمین، شمارهٔ ۴، سال ۱۳۳۵، صفحهٔ ۱۷۴
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ همان، صفحهٔ 175
- ↑ فرهنگ ایران زمین، نامه مینورسکی به ایرج افشار، مورخه 4 مارس 1956
- ↑ فرهنگ ایران زمین، نامه مینورسکی به ایرج افشار، مورخه 24 ژوئیه 1956
- ↑ مقاله «فضلالله بن روزبهان خنجی»، نویسنده محمدامین خنجی، مجلهٔ فرهنگ ایرانزمین، شمارهٔ ۴، سال ۱۳۳۵، صفحهٔ ۱۷۴، صفحهٔ 175
- ↑ همان، صفحه 176
- ↑ مجله آیینه میراث، شماره 29، مصطفی موسوی، دوره جدید تابستان 1384، صفحات242 تا 247
- ↑ مقاله «فضلالله بن روزبهان خنجی»، نویسنده محمدامین خنجی، مجلهٔ فرهنگ ایرانزمین، شمارهٔ ۴، سال ۱۳۳۵، صفحه176