شروانشاهان
شروان شاهان | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۸۶۱–۱۵۳۸ | |||||||||
نقشه قفقاز در ۱۰۶۰ میلادی، با موقعیت شروان در سمت راست | |||||||||
پایتخت | شماخی (در ابتدا) باکو | ||||||||
زبان(های) رایج | فارسی(زبان رسمی) عربی (زبان دربار در ابتدا) تاتی آذری کهن زبان تالشی | ||||||||
گروههای قومی | تات ،تالش، فارس | ||||||||
دین(ها) | اسلام سنی | ||||||||
حکومت | امارت، شاه نشین | ||||||||
امیر دربند، شروان شاه | |||||||||
• ۸۶۱–? | هیثم یکم شروانشاه (اولین) | ||||||||
• ۱۰۹۶ – ۱۱۰۶ | منوچهر دوم شروانشاه | ||||||||
• ۱۳۷۲ – ۱۳۸۲ | هوشنگ شروانشاه | ||||||||
• ۱۵۳۵–۱۵۳۸ | شاهرخ شروانشاه (آخرین) | ||||||||
دوره تاریخی | قرون وسطی | ||||||||
• استقلال از خلافت عباسی | ۸۶۱ | ||||||||
۱۵۳۸ | |||||||||
واحد پول | درهم شروان شاهی | ||||||||
| |||||||||
امروز بخشی از |
شروانشاهان دودمانهای پادشاهی محلی در شروان (ناحیهای در قفقاز) و اطراف آن بودند، که از اواخر سده دوم تا اوایل سده دهم خورشیدی بر بخشها یا همه این سرزمینها فرمان میراندند. مرکز شروانشاهان در آغاز شهر شابُران (شاوُران) بود، اما گویا در زمان محمد بن یزید شیبانی به شَماخی و سپس در زمان اَخسِتان یکم به باکو منتقل شد. نخستین سلسله شروانشاهان در اوایل حکومت عباسیان به قدرت رسید. سرانجام در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی برافتاد.
لقب شروانشاه به دوران پیش از پیدایش اسلام برمیگردد. جغرافیدان مسلمان، ابن خردادبه (متوفی ۹۱۳ میلادی) اشاره میکند که اولین شاهنشاه ساسانی، اردشیر اول (متوفی ۲۲۴–۲۴۲ میلادی)، این عنوان را به یکی از حاکمان محلی شروان اعطا کرد. البلذری نیز اشاره میکند در نخستین حمله اعراب به شرق قفقاز آنان با یک شروانشاه و لیزانشاه همسایه او مواجه شدند که آنان تسلیم فرمانده عرب سلمان بن ربیع البحیلی (متوفی ۶۵۰ میلادی) شدند.[۱]
شروانشاهان در دورهٔ سلجوقیان همچنان در قدرت خود باقی بودند و با پادشاهان آن سلسله رابطه داشتند و گاه نیز مطیع و خراجگزارشان میشدند. مهمترین دوره پادشاهی این سلسله عهد منوچهر دوم است. او اگرچه عنوان «خاقان اکبر» را داشت، اما تابع سلجوقیان عراق بود. این وضعیت تا پایان پادشاهی طغرل بن ارسلان آخرین پادشاه سلجوقی عراق ادامه داشت و از این پس، پادشاهان شروان تابع و باجگزار شاهان گرجی شدند و با آنان وصلت کردند.
هنگامی که جلالالدین خوارزمشاه بر آذربایجان تسلط یافت، شروان مدتی خراجگزار او بود. همچنین شیخ جنید و شیخ حیدر در جنگ با شروانشاهان به قتل رسیدند ولی شاه اسماعیل یکم صفوی انتقام آنها را از شروانشاهان گرفت و نواحی شروان را به باد غارت داد.[۲] دولت این خاندان تا سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ ه. ق) دوام داشت و در این سال به دست شاه تهماسب یکم صفوی نابود گردید؛ ولی بعداً دو تن دیگر نیز به حکومت رسیدند.
بازگشت به فرهنگ ایرانی در شروانشاهان در زمان یزید بن احمد (یزید دوم) (۳۸۱ ق) شکل گرفت. مینورسکی مینویسد: «این واقعیت که یزید بن احمد و دخترش شمکویه در شابران دفن شدند، با توجه به پیدایش ناگهانی نامهای ایرانی در میان نوادگان او حایز اهمیت است. احتمال بسیار دارد که این نوآوری ناشی از ازدواج یزید با شاهزاده خانمی از خاندانهای قدیمی محلّی بوده باشد.»[۳]
شاهان شروان
[ویرایش]سلسله اول، دودمان مزیدی
[ویرایش]
|
|
سلسله دوم، دودمان کسرانی
[ویرایش]
|
|
سلسله سوم، خاندان دربندی
[ویرایش]
|
|
سلسله چهارم، مدعیان تاج و تخت
[ویرایش]
|
|
حکام ایرانی شروان
[ویرایش]
|
|
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- لغتنامه دهخدا
- غفاریفرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱.
- ↑ "Shirvanshahs". Wikipedia (به انگلیسی). 2024-01-01.
- ↑ تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، (ص ۶۱)
- ↑ مینورسکی، و: تاریخ شروان و دربند. ترجمه محسن خادم، تهران: ۱۳۷۵. متن، ص: ۱۴۸.