پرش به محتوا

گویش‌های زازاکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سه گروه گویش اصلی زبان زازا در ترکیه:[۱]: *شمال (آبی روشن) *مرکزی (قرمز) *جنوب (آبی تیره).

گویش‌های زازاکی, انواع زبان زازا هستند که توسط مردم زازا در آناتولی شرقی و جوامع مختلف دیاسپورا گفتگو می شود. طبق گفته SIL International، یکی از مقامات طبقه بندی زبان، زازاکی (zza) یک زبان کلان است و به عنوان دو زبان جداگانه (ISO 639 diq & kiu) طبقه بندی می شود. بر اساس گزارش موسسه زبان زازا فرانکفورت[۲] و پروفسور دکتر ل. پل[۳] زبان زازا به سه گویش اصلی تقسیم می شود: شاخه شمالی، مرکزی و جنوبی. علاوه بر این، زبان زازاکی دارای گویش های انتقالی و حاشیه ای نیز می باشد که جایگاه ویژه ای دارند و نمی توان آنها را به‌طور کامل در هیچ گروه گویشی قرار داد. در زازاکی کلمات از ناحیه ای به منطقه دیگر دستخوش تغییرات صوتی گوناگون شده اند. علاوه بر تفاوت در تلفظ، گویش های زازا ممکن است در واژگان خود نیز متفاوت باشند. با گذشت زمان، برخی از کلمات اهمیت خود را از دست دادند، یا به کلی فراموش شدند و به شکل های دیگر کلمه تبدیل شدند یا استفاده از آنها در پس زمینه یا رتبه سوم قرار گرفت. ویژگی های مشخصی وجود دارد که گویش های شمالی، مرکزی و جنوبی را از یکدیگر متمایز می کند. تقسیم زازاها به سه فرقه (حنفی، شافعی، علوی) به شکل گیری لهجه ها کمک کرد. بین گویش های اصلی زازا نیز تفاوت های لهجه ای وجود دارد. برخی از مناطق بیشتر تحت تأثیر زبان های همسایه قرار گرفته اند. به عنوان مثال گویش درسیم از نظر آوایی نوآوری های زیادی را تجربه کرده است و تخمین زده می شود که ارمنی مسئول این امر باشد. گویش وارتو که متعلق به همین گروه گویش است از این تغییر دور مانده است.

  • زازاکی جنوبی (توسط زازاهای حنفی)[۱]: دیاربکر، شانلی‌اورفه، آدیامان، الازی, چرمیک، سیورک، گرگر، چونگوش، موتکی، آکسارای، سریز, کولپ، لیس، ارگانی، مادن.
  • زازاکی مرکزی (توسط زازاهای شفیع)[۱]: پالو, بینگول، هانی، الازیغ، پیران (دجله).
  • زازاکی شمالی (توسط زازاهای علوی)[۱]: تونجلی، گوموشانه، ارزروم، سیواس.

مثال ها

[ویرایش]
شمال جنوب و مرکز معنی
doman qeçek, qıc, tût, leyr “کودک”
nas kerdene şınasnayış, sılasnaene “شناختن”
bazar bazar, kırê, kıri “بازار”
sêr kerdene, nia daene, qayt kerdene cı ra ewniyaene, cı onyayış “نگاه کردن”
werte miyan “میان, میانه”
thal veng “خالی, تهی”

مهم‌ترین ویژگی گویش شمالی این است که صامت‌های «k» و «g» را وقتی در مجاورت مصوت‌های «ê» یا «i» قرار می‌دهند، کام می‌کند. اما برخی از روستاهای حوزات و کیگی این صدای «k»/»g» را حفظ کرده‌اند. واژه های مثال ها در ایران میانه و ایرانی باستان با k/g شروع می شدند:[۴]

شمال (عمومی) çê çêna çêf cên- cênc cêraene ci
شمال (اقلیت) kêna kêf gên- gênc gêraene gi
جنوب و مرکز keye keyna keyf gên- gênc geyraene, geyrayış gi/gı
معنی خانه دختر کیف گرفتن جوان سرگردان بودن گه

در حالی که مصدرهای بعدی در شمال و جنوب وجود دارد ("-ene" برای فعل، "-ış" برای اسم)، در مرکز به یک شکل واحد کاهش یافته است. معادل آن در فارسی -en و -ëš (مثال: dānëst-en دانستن 'دانستن'، dān-ëš دانش 'دانش')، در پهلوی -ten و išn است (مثال: germ xwerišn 'غذای گرم'. ، فعل "غذا خوردن").شباهت با ترکی -iş تصادفی است:[۵]

جنوب و شمال مرکز معنی
vuriya-ene vuriya-y-ış ویراستن
vuriya-y-ış vuriya-y-ış ویرایش

چیزی که زازاکی مرکزی را در مقایسه با گویش‌های دیگر باستانی می‌سازد، استفاده آن از عدد «یو» «یک» است که میراثی از ایرانیان قرون وسطی است.این عدد در پارت ēw و در پهلوی ēwek است:[۶]

شمال جنوب مرکز معنی
jü, zû jew (مذكر), jû (مؤنث) yew (> yo) یک

حرف ربط «همچنین» ساختار صوتی متفاوتی را در هر گویش نشان می دهد:[۵]

شمال جنوب مرکز معنی
ki ji zi نیز

در حالی که زازاکی مرکزی (گویش پالو-بینگولی و تا حدی دیاربکر) صدای c را در انتهای کلمات حفظ می‌کند که از ایرانی قدیم ç گرفته شده است (مثلاً سغدی rōč 'gūn')، در شمال به z یا dz و در جنوب به j تبدیل می‌شود.این تعویق در کلمات با منشأ خارجی نیز ظاهر می شود:[۵]

مرکز ruec/roc zewec sac lac vac- dec poc-
جنوب roj zewej saj laj vaj- dej pewj-
شمال roz zewez saz laz vaz- dez poz-
معنی روز, خورشید ازدواج ورق (ورق‌کاری) پسر گفتن (بگو) درد پختن (بپز)

اگر زازاکی را که در پالو و بینگول صحبت می شود مبنای بگیریم، یکی از ویژگی هایی که زازاکی مرکزی را از زازاکی جنوبی و شمالی متمایز می کند این است که مصوت ê در برخی اشکال یا کلمات به صورت i تلفظ می شود:[۵]

جنوب و شمال nêm sêm hirê nê- bıgêr-/bıcêr- sıpê miyanên/wertên
مرکزی (اکثریت) nim sim hiri ni- bıgir- sıpi miyanin
معنی نیم سیم (نقره) سه نه گرفتن (بگیر) سفید میانی

در گویش های شرقی-درسیمی و لهجه های پالو-بینگولی، مصوت "ê" در ابتدا و بین کلمات به صورت "ye" تلفظ می شود:[۵]

زازاکی اصلی زازاکی تغییر شکل یافته معنی
dês dyes دیوار
asmên asmyen آسمان

در زازاکی جنوبی و در عبارات اسمی و صفتی مخصوص برخی از لهجه های انتقالی، «-د-» بین اسم نسبی و عبارت اسمی قرار می گیرد:[۵]

شمال جنوب مرکز معنی
lazê mı lazê to rê vano laci mı laci tı ri vun lajê mı lajdê to rê vano پسر من به پسر تو می گوید

ویژگی دیگری که زازاکی مرکزی را از زازاکی شمالی و جنوبی متمایز می کند، حرف مجهول است: -ê، در مرکزی (-êk):[۵]

شمال جنوب مرکز معنی
rozê rojê rocêk روزی

مشاهده می شود که در برخی از گویش های (اقلیتی) در زازاکی مرکزی، پسوندهای نسبی مؤنث و مذکر در -ê ترکیب شده اند:[۵]

شمال و جنوب مرکز معنی
embazê embazi (مذكر) دوست من
embaza embazê (مؤنث) دوست من

به دلیل صامت های s یا z در جلوی مصوت ها، صامت های ç، c و çh به صورت tsh، dz و ts ظاهر شدند. این ویژگی در بیشتر درسیم و ارزنجان، تکمان، تا حدی در هینیس و در گویش چارکانی در کوچگیری وجود دارد:[۵]

زازاکی اصلی şane siya zıwa ca /dja/ çı /tşı/
گويش وارتو şane sia züa ca /dja/ çı /tşı/
گويش تونج‌الی sane şia jüa ca /dza/ çı /tsı/
معنى شانه سیاه خشک جا چی

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ "Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar, Herkesin Bildiği Sır: Dersim-Tarih, Toplum, Ekonomı; Dil ve Kültür. İstanbul: İletişim Yayınları".
  2. "Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar, Herkesin Bildiği Sır: Dersim-Tarih, Toplum, Ekonomı; Dil ve Kültür. İstanbul: İletişim Yayınları".
  3. Paul, Ludwig: Zazaki - Versuch einer Dialektologie. Reichert Verlag, 1998, Wiesbaden.
  4. Horn, Paul: Grundriss der Neupersischen Etymologie. Strassburg. 1893
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ ۵٫۸ Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  6. Prods Oktor Skjærvø: Introduction to Pahlavi

جستارهای وابسته

[ویرایش]