گشودگی ذهن
گشودگی ذهن (به انگلیسی: Open-mindedness) به معنای پذیرش ایدههای جدید فارغ از تعصب و پیشفرضهای ذهنی است. گشودگی ذهن همچنین با شیوهٔ برخورد با دیدگاهها و دانش دیگران در ارتباط است. به عبارت دیگر به گفته دین تسوولد «باید دیگران برای بیان دیدگاههایشان آزاد باشند و نظرات و دانش دیگران را به رسمیت بشناسند و درک کنند.»[۱][۲] جیسون بائر یک فرد گشوده ذهن را به عنوان کسی که قادر است موقتاً عقاید و باورها و جهتگیریهای شخصی خود را کنار بگذارد تا یک شنوایی عادلانه و بیطرفانه در مقابل جریان فکری مخالف داشتهباشد معرفی میکند.[۳] و اما جک کوانگ، گشودگی ذهن و انعطافپذیری را به عنوان «تمایل برای پذیرش دیدگاه جدید» تعریف میکند.[۴]
بر مبنای نظر وین ریگز، گشودگی ذهن از آگاهی ذاتی فرد از احتمال خطاپذیری باورهای شخصی سرچشمه میگیرد؛ از این رو فرد گشودهذهن تمایل بیشتری به گوش دادن و تأمل کردن در مورد دیدگاههای مختلف دارد.[۵]
مقیاسها و تعابیر متفاوتی برای اندازهگیری میزان گشودگی ذهن وجود دارد.[۶] بحثهایی مبنی بر اینکه در مدارس باید تأکید بیشتری بر روی گشودگی ذهن نسبت به فرضیه نسبیت در زمینه معرفی علوم صورت بگیرد در جریان است. به دلیل اینکه شیوه تفکر نسبیتی مورد پذیرش جامعه علمی نیست.[۷]
بر مبنای اعتقادات برتراند راسل، شیوه تفکر انتقادی پیشفرض نگرش، گشودگی ذهن است. همچنین نگرش انتقادی در برگیرنده چشماندازی روشنفکرانه آمیخته با احترام به اعتقادات ما است.[۸]
گشودگی ذهن بهطور کلی یک ویژگی شخصی مهم برای مشارکت مؤثر در تیمهای مدیریت و دیگر گروهها محسوب میشود؛ همچنین این ویژگی در فرهنگهای مختلف مورد استقبال و تشویق قرار میگیرد.[۹] به عقیده دیوید دیالالو، تعصب یا عدم تمایل به در نظر داشتن ایدههای جدید، میتواند ناشی از عدم تمایل مغز به ماندن در ابهام باشد.[۱۰] بر مبنای شواهد مغز دارای یک رابطه «جستجو و حذف» با موارد مبهم و شواهد متناقض با باورهای پیشین است که باعث میشود آنها در صورت مواجهه با موارد جدید و موهوم احساس آزردگی و ناراحتی کند. تحقیقات تأیید میکند افراد متعصب و مقاوم در برابر افکار و عقاید جدید، بیشتر در معرض تعارضها و تناقضهای شناختی هستند.[۱۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ Tjosvold, Dean; Poon, Margaret (September 1998). "Dealing with scarce resources: openminded interaction for resolving budget conflicts". Group & Organization Management. 23 (3): 237–58. doi:10.1177/1059601198233003.
- ↑ Rebecca Mitchell & Stephen Nicholas (2006). "Knowledge Creation in Groups: The Value of Cognitive Diversity, Transactive Memory and Open-mindedness Norms". Electronic Journal of Knowledge Management. Archived from the original on 2 July 2018. Retrieved 22 January 2019.
- ↑ Baehr, Jason (2011). "The Structure of Open-Mindedness". Canadian Journal of Philosophy. vol. 41 no. 2 (2): 191–213. doi:10.1353/cjp.2011.0010.
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - ↑ Kwong, Jack (2015). "Open-Mindedness as a Critical Virtue". Topio. 35 (2): 403–411. doi:10.1007/s11245-015-9317-4.
- ↑ Riggs, Wayne (2010). "Open-mindedness". Metaphilosophy. 41: 172–188. doi:10.1111/j.1467-9973.2009.01625.x.
- ↑ Haiman, Franklyn S. (2 June 2009). "A revised scale for the measurement of open‐mindedness". Speech Monographs. 31 (2): 97–102. doi:10.1080/03637756409375396.
- ↑ Patricia Harding, William Hare; Hare (March 2000). "Portraying Science Accurately in Classrooms: Emphasizing Open-Mindedness Rather Than Relativism". Journal of Research in Science Teaching. 37 (3): 225–236. doi:10.1002/(SICI)1098-2736(200003)37:3<225::AID-TEA1>3.0.CO;2-G.
- ↑ Hare, William (1998). "Bertrand Russell on Critical Thinking (a paper given at Twentieth World Congress of Philosophy, in Boston, Massachusetts)".
- ↑ Hambrick, Donald C. (1987). "The Top Management Team: Key to Strategic Success". California Management Review. 30 (1): 88–108. JSTOR 41165268.
- ↑ David DiSalvo (22 November 2011). What Makes Your Brain Happy and Why You Should Do the Opposite. Prometheus Books. ISBN 978-1-61614-483-8.
- ↑ Hunt Jr. , Martin F.; Miller, Gerald R. (Jan 1968). "Open- and closed-mindedness, belief-discrepant communication behavior, and tolerance for cognitive inconsistency". Journal of Personality and Social Psychology. 8 (1): 35–37. doi:10.1037/h0021238. PMID 5638020.
برای مطالعهٔ بیشتر
[ویرایش]- م.ج. FJ (1919). "درون ذهن باز"، نقد غیرمنطقی، جلد. XII، شماره ۲۳.