پرش به محتوا

پیش‌نویس:مرگ در فلسفه سارتر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مرگ در فلسفه سارتر[۱]

[ویرایش]

انسان نه آن چیزی است که هست، بلکه آن چیزی است که نیست. آزادی همان نیستی است که انسان آن را می‌آزماید و انسان همان موجودی است که با او، نیستی به جهان می‌آید، اما انسان همچون امری ناتمام، وجود دارد. وقتی انسان توهم ابدیت و نامیرایی را کنار می‌گذارد، جسور می‌شود، از این رو شجاع می‌زید و شجاع‌تر با مرگ روبه‌رو می‌شود. مرگ نشان می‌دهد که دنیا رام‌شدنی نیست. ما برای مردن آزاد نیستیم، اما میرنده‌ای آزادیم. انسان مشتاق دانایی است، اما مرگ، انسان را با امری نابخردانه و مبهم روبه‌رو می‌کند که خود را از آگاهی ما پنهان می‌کند، ولی در عین حال قطعی و یقینی است. مرگ، نیاز انسان را به خردورزی با سکوت توجیه‌ناپذیرش پاسخ خواهد داد، زیرا تمام کودکان، آینۀ مرگ‌اند.[۲]

  1. مناجاتی، وحید (۱۳۹۹). مرگ در فلسفه سارتر. نشر نقد فرهنگ. ص. ۱۴۵. شابک ۹۷۸-۶۲۲-۶۶۸۲-۵۰-۳.
  2. دکتر وحید مناجاتی. «کتاب مرگ در فلسفه سارتر». https://www.naqdefarhang.com/product/%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B1/. پیوند خارجی در |وبگاه= وجود دارد (کمک)