پرش به محتوا

پیش‌نویس:محقق تورات

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


در یهودیت، یک محقق تورات یک یهودی است که از محققان خاخامی اموخته است و دانش و مهارت در ادبیات تورات دارد. امروزه مرسوم است که به فردی اشاره شود که به خوبی در تلمود و حلاچا اشنا است.

سخن، گفتار[ویرایش]

شکل اصلی این عبارت که در نسخه های خطی آمده «تلیم تچمی» است. این عبارت در اصل برای شخصی به کار می رفت که مرحله ابتدایی تحصیل خود را گذرانده است (تربا ماربنان) اما هنوز به درجه «حکیم» نرسیده است و هنوز هم فقط «شاگرد حکیمان» است. پس از آن، این عبارت گسترش یافت و برای توصیف هر شخصی که از فرزندان متمایز تورات محسوب می شود، استفاده می شد. همانطور که الیاکیم وایزبرگ اشاره می کند

اصل عبارت «تلمید هاچم» اشتقاق عقب مانده از عبارت «تلمیدی چاخیم» است، یعنی شاگردان حکیمان. کلمه هوشمند به عنوان اسم و نه به عنوان صفت استفاده می شود.

در راه خطبه ، برخی بر اساس تعبیر تورات به «حکمت»، عبارت «تلمید حَکَم» را به شخصی تعبیر کرده اند که تورات را تا آنجا مطالعه کرده است که می توان او را شاگرد خود تورات نامید. [نیازمند منبع] در رابطه با تعریف آن، در تلمود

آمده است:
«و خاخام یوچانان گفت: چه تلمیذاخمی است که معاش خود را از مردم تأمین می کند؟ اونی که همه جا همین هالاخا رو میپرسه میگه حتی تو مراسم عروسی .
و خاخام یوچانان گفت: اهل شهر او چه عالمی دارند که کار او را انجام دهند؟ کسی که مال خود را به زمین می گذارد و به امور بهشتی می پردازد ...
و خاخام یوچانان گفت: چه مرد خردمندی - هر که از او پرسید همه جا رفت و گفت. آیا می توانیم قرار ملاقاتی را صادر کنیم ؟ برای اشتراکی که برای عموم فراهم می شود: ای بهدا از سکتا، در سایت های آن (در جای خود)، ای باخولیا تنویه: باریش از تیبتا"

این موارد تعاریف مختلفی از ذات تلمید هاچم را تشکیل می دهند و در واقع مراتب مختلفی را در اصطلاح کلی «تلمید هاچم» صادر می کنند.

  • در تلمود آمده است: «و ربی حیا بر ابا گفت، ربی یوچنان گفت: هر عالمی که بر جامه خود لکه ای بیابد باید بمیرد» ( تلمود بابلی ).
به عبارت ساده، این به عنوان مثال، الزام او به داشتن نمایشگر خارجی مناسب را ذکر می کند که باعث کفر نمی شود. برخی از آنچه در مورد آیه ای که در کتاب جامعه آمده است مطالبه می کنند: «لباس تو همیشه سفید باشد و روغن بر سرت کم نشود» ( מגילת קהלת ) حرام است که تلمد هاچم بر جامه خود گناه (رب) داشته باشد ( תלמוד בבלי ).
نمونه ای از آن را حکیمان در תלמוד בבלי گفته اند در مثال زیر:
خاخام تانو: (جامعه 12: 7) "و غبار به زمین باز خواهد گشت، و روح به سوی خدایی که آن را داده است باز خواهد گشت." - به او بدهید همانطور که به شما پاکی داده است - شما نیز پاک هستید. مَثَلی برای پادشاهی از گوشت و خون که لباسهای سلطنتی را بین بندگانش تقسیم کرد. پخین که در آن کیپلم هستند و نیوم در جعبه، احمقی که در آن رفتند و در آن کار کردند. بعداً پادشاه ابزار خود را خواست. پخینی که در آن هنگام اتو کشیدن به سوی او بازگشتند، تفشینی که در آن هنگام کثیف به سوی او بازگشتند. شاه در انتظار پخین شاد و در انتظار تپشین خشمگین بود. درباره پاخین گفت: «وسایل به خزانه دار می دهند و با خیال راحت به خانه هایشان می روند» و درباره تپشین می گوید «ابزار به دست شوینده می رسد و در خانه حرام لباس می پوشند».
  • وظيفه يك عالم است كه در تمام شيوه ها و رفتارها و اعمال خويش هفت گانه پاسداري كند تا به كفر نام بهشت تعبير نشود.
  • او باید مدام این آموزه خود را تکرار کند که «کلمات تورات مانند نقره و طلا به سختی خریده می شوند و مانند شیشه به راحتی از دست می روند». و فراموش كردن تورات منع شديدي دارد كه مي گويند (تثنيه 6: 12): «مواظب خود باش و مراقب جان خود باش تا فراموش نكني».

در تلمود

ربی بناء چند ویژگی از روش های یک عالم را بیان می کند:
  • جامه او باید تمام گوشت او را پنهان کند و ردای او باید ردایش را پنهان کند، تا زمانی که فقط یک وصله ظاهر شود.
  • 2/3 از سفره ما باید با سفره پوشانده شود و روی یک سوم بدون سرپوش باقی مانده کاسه و سبزیجات سرو می شود.
  • زیر تختش در تابستان فقط صندل است و در زمستان فقط کفش.

محقق تلمود[ویرایش]

غمفهوم محقق حتی به هنر هم رسید. به عنوان مثال، نقاش Yozef Israels تابلویی به نام "تالین حاخام" کشید. در ادبیات: داستان SH Agnon را ببینید: دو دانشمند که در شهر ما بودند .

  • علما صلح را در جهان گسترش دادند
  • استفاده از علما
  • ارادت به علما
  • دانش آموز باهوشی که منزجر شده بود
  • چند

برای مطالعه بیشتر[ویرایش]

  • دکتر مایکل روزنبرگ، מיכל רוזנברג, برخوردهای تنش‌آمیز بین حکیمان بیت میدراش و حکیمان دل در ادبیات حکیم [۱] .

پانویسها و منابع[ویرایش]

  1. בספר, מנתחת חמש אגדות תלמודיות המספרות על מפגשים בין חכמים שעיקר גדולתם בלימוד התורה, ובין אנשים אחרים שלא נמנו עם חובשי בית המדרש (עמוד 7). האגדות נועדו לעורר את מודעותם של החכמים (ותלמידי החכמים) ולהתריע בפניהם בעקיפין, שלא להתכנס לתוך עצמם ולא להתנשא על מי שאינו שייך לקהלם. אדרבה, הן מציעות לחכמים (ולתלמידיהם) לקבל בכבוד ובענווה את האחרים, שכן הדעות הקדומות שלהם אינן מאפשרות להם להבחין באיכויותיהם המיוחדות. מידת הענווה מתגלה כעומדת בתשתית הדת, המוסר והחברה היהודית, וכל אחד מן הסיפורים המובאים בקובץ זה נותן לה ביטוי על פי דרכו (עמוד 9) עצם הפגשת חכמים (ותלמידי חכמים) עם אנשים בעלי מוסר גבוה, שאין גדולתם בתורה, יוצרת מכנה משותף ערכי בין כל הסיפורים, והוא ערך הענווה בפני הבריות. ערך זה הוא השתקפות הענווה של האדם כלפי האל, שבלעדיה אין אמונה ואין משמעות לתורה ולמוסרה. מכאן שהענווה היא תנאי קודם לכל מעשה דתי ומוסרי, ובכלל זה אף הלימוד. האגדות מכוונות ליצירת מיזוג המרחיב ומעמיק את גבולותיהם של המכנים הרעיוניים המשותפים לכל עם ישראל על שכבותיו – תורה, צדק, אהבה וחסד, ומשייכות את כולם לחברה אחת, מבלי לבטל את השוני ומבלי להתעלם מן ההדגשים החברתיים והתרבותיים הייחודיים המבדילים את מרכיביה אלה מאלה. (עמוד 11)

رده:صفحه‌های با ترجمه بازبینی‌نشده رده:واژه‌ها و عبارت‌های عبری رده:عنوان‌های تجلیلی مذهبی