پیشنویس:شاهنامه بختیاری
جواد خسروینیا | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۲۵ جانکی |
پیشه | شاعر، نویسنده |
شاهنامهی بختیاری، عنوان کتابی است که استاد «جواد خسروی نیا» شاعر خوشذوق بختیاری بر کتاب خود نهاده است و جز کتاب مذکور، چندین سرایش شاهنامه به گویش بختیاری دارد که آن ها را نیز «شاهنامهی بختیاری» نامیده است:
۱. شاهنامهی بختیاری(از رستم تا رستم)
۲. شاهنامهی بختیاری(داستان سیاوش)
۳. شاهنامهی بختیاری(هفتخان رستم)
۴. شاهنامهی بختیاری(گلچینی از شاهنامه به گویش بختیاری)
کتاب ما، کتاب چهارم میباشد و این کتاب شامل داستانهایی از شاهنامه به گویش بختیاری در چهار فصل است:
۱.فصل اوّل؛ پادشاهی جمشید و ضحاک
۲. فصل دوّم؛ داستان رستم و سهراب
۳. فصل سوّم؛ داستان بیژن و منیژه
۴. فصل چهارم؛ داستان بهرام گور و لنبک
این کتاب شاید چون «شاهنامهی لکی» نسخهی دستنویس نداشته باشد امّا در زمرهی شاهنامههای محلّی جای دارد، چون «شانامه» به اهتمام دکتر صدیق صفیزاده و یا «شاهنامهی کردی» به تصحیح ایرج بهرامی برای مطالعات شاهنامهخوانی و آثار آن حائز اهمیت است.
در وبسایت «سرزمین ما» به نقل از «استاد جواد خسروینیا» راجع به آثار خود گفتههایی هست و راجع به شاهنامه گوید:
«چند جلد گلچین از شاهنامهی حکیم توس را به زبان بختیاری باز سرایی کردم که توانمندی واژهها، عبارات، اصطلاحات و گفتمان بختیاری و استعداد هنری یک اهل ذوق بختیاری را به نمایش بگذارم.»[۱]
شاهنامه در غرب
[ویرایش]شاهنامهخوانی در فرهنگ لری به «شَهنومِه خونی» معروف است.[۲] با یکی از دوستان عزیزم، که از بردن نام ایشان بنابر دلایلی معذورم، مشغول به تحقیق منباب شاهنامهی فردوسی و جایگاه آن در غرب ایران بودیم که با این سخن روبرو شدیم که اردشیر صالحپور به نقل از «دکتر محمّدجعفر یاحقّی» گفتند: «پیکر فردوسی در توس است اما روح او در میان قوم بختیاری و قوم لر است و از هر سیاهچادر صدای شاهنامهخوانی بلند است.»
شاهنامهخوانی در غرب ایران از دیرباز به سنّت شفاهی و نقل سینه به سینه بوده و نمونههایی از سرایش آن به زبان و گویشهای محلّی برمیگردد به اواخر قرن ۱۰ و قرن ۱۱ و حتی قرن۱۲ که در این قرنها، نسخههای شاهنامه در غرب ایران توسط اشخاص مختلف سراییده شد:
۱. شاهنامهی لکی، به اهتمام حمید ایزدپناه[که احتمال دادهاند نسخهی دستنویس آن مربوط به زمان رستم شاه از شاهان اتابکان لر کوچک باشد.][۳]
۲. شاهنامهی کُردی، مصطفی بن محمود گُورانی، قرن۱۲[ به زبان کردی گُورانی بوده و ایرج بهرامی واژهنامه و تصحیح آن را انجام داده است.]
۳. شانامه، منسوب به الماس خان کنولهای[ به زبان کردی سورانی بوده و دکتر صدیق بورهکهای{صفیزاده}، آن را جمعآوری کرده است.]
شاهنامه در سرزمین بختیاری
[ویرایش]شاهنامه در سرزمین بختیاری با نام کتاب «هفت لشگر» معروف بوده و در مکتبخانههای قدیمی شاهنامه خوانی را آموزش میدادند. در مجالس خوانین بختیاری نیز مراسم شاهنامه خوانی با لحن حماسی و شورانگیز رواج داشت. در تاریخ بختیاری موارد متعددی از شاهنامه خوانی بختیاریها ثبت گردیده است.[۴]
نمونههایی از شاهنامه خوانی بختیاری
[ویرایش]آستن هنری لایارد، که در سالهای ۱۸۳۹-۱۸۴۲م به ایران مسافرت کرد در سفرنامه خود به شاهنامه خوانی در حضور محمدتقی خان چهارلنگ حاکم بختیاری در آن دوره، در قلعهتُل خوزستان اشاره کرده است و می نویسد:
«من بارها در قرارگاه محمدتقی خان شاهد و ناظر مراسم شعرخوانی بودم و متوجه شدم که خواندن اشعار و سرودهای رزمی چه تأثیر عمیقی بر روی مردم کوهنشین بختیاری به جای میگذارد» و چنین نیز ادامه میدهد: «آنان تا پاسی از شب در اطراف محمدتقی خان که بر روی فرشی در کنار شعله های آتش نشسته بود، جمع میشدند و به آواز شفیع خان که با صدای بلند مشغول خواندن شاهنامه یا داستان خسرو و شیرین و سایر شعرای ایرانی مانند حافظ و سعدی بود گوش میدادند...»[۵]
اسدخان بهداروند نیز که علیه حکومت قاجار قیام کرده بود با خواندن اشعار شاهنامه پاسخ شاهزاده قاجار را داده است: «اسدخان بهداروند هنگامی که در محاصره شاهزاده قاجار در دژ اسدخان قرار گرفته بود این شعر فردوسی را خطاب به شاهزاده قاجار خواند:[۶]
مرا سر نهان گر شود زیر سنگ/ | از آن به که نامم برآید به ننگ | |
نبیند مرا زنده با بند کس/ | که روشن روانم براینست و بس |
«بیبی مریم بختیاری که از زنان مبارز و برجسته روزگار بود هنگامی که مبارزان مشروطه به او پناه بردند از آنان حمایت کرد و روزی که افسر اعزامی از اصفهان برای جلب وحید دستگردی و دیگر شاعران پناهنده به در قلعه بیبی مریم آمد، به افسر اعزامی گفت: «اگر جانم را بستانند پناهندگان را تحویل نخواهم داد» و این «شعر فردوسی» را بر آنان خواند:[۷]
زکف بفکن این گرز و شمشیر کین/ | بزن جنگ و بیداد را بر زمین | |
پناهندگان را منم پاسدار/ | مبیناد چشم کس آن روزگار | |
که آزادگان را دهم بر تو باز/ | دهم ماکیان را به چنگال باز |
در کتاب تاریخ بختیاری سردار اسعد، نیز به شاهنامه خوانی در بختیاری اشاره گردیده و نقل شد هنگامی که سواران بختیاری در دوران مشروطیت برای فتح تهران حرکت کردند شاهنامه خوانان برای تقویت روحیه سپاهیان اشعار شاهنامه را می خواندند و یکی از سواران خطاب به محمدعلی شاه این ابیات را با صدای بلند خواند:[۸]
چنانت بکوبم به گرز گران/ | که پولاد کوبند آهنگران | |
سواران جنگی کجا دیدهای/ | صدای سم اسب نشنیدهای |
حسینپژمان بختیاری راجع به شاهنامهخوانی در بختیاری میگوید:
«این اشعار معمولاً نقاشی روح داری از میدان های جنگ بود که دلیران گذشته و اجداد رشید ما قهرمان آن ها شمرده می شدند…»[۹]
- ↑ «سرزمین ما؛ جواد خسروی نیا شاعر برجسته بختیاری». دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۵-۱۲.
- ↑ "شاهنامهخوانی". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2021-09-16.
- ↑ "شاهنامه لکی". ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2023-02-05.
- ↑ «سرزمین ما؛ شاهنامه خوانی در فرهنگ بختیاری». دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۵-۱۲.
- ↑ آستن هنری لایارد، سفرنامه لایارد، ترجمه مهراب امیری، تهران، آنزان ۱۳۷۶.
- ↑ عبدالعلی خسروی، بختیاری درجلوه گاه فرهنگ، شهسواری، تهران، ۱۳۷۹.
- ↑ عبدالعلی خسروی، بختیاری درجلوه گاه فرهنگ، شهسواری، تهران، ۱۳۷۹.
- ↑ علیقلیخان سردار اسعد، تاریخ بختیاری، اساطیر، ۱۳۷۴.
- ↑ «زندگی و اشعار پژمان بختیاری»، رضا بهرامی دشتکی، سامان دانش، ۱۳۹۴.
منابع
[ویرایش]دیجیتال:
۱. سرزمین ما؛ جواد خسروینیا شاعر برجسته بختیاری:
۲. شاهنامهخوانی، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد:
https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=شاهنامهخوانی&oldid=33123722
۳. سرزمین ما؛ شاهنامه خوانی در فرهنگ بختیاری:
چاپی:
۱. آستن هنری لایارد، سفرنامه لایارد، ترجمه مهراب امیری، تهران، آنزان ۱۳۷۶.
۲. عبدالعلی خسروی، بختیاری درجلوه گاه فرهنگ، شهسواری، تهران، ۱۳۷۹.
۳. علیقلیخان سردار اسعد، تاریخ بختیاری، اساطیر، ۱۳۷۴.
۴. «زندگی و اشعار پژمان بختیاری»، رضا بهرامی دشتکی، سامان دانش، ۱۳۹۴.