پرش به محتوا

پیش‌نویس:در پاسخ حقیقتگو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

معرفی

[ویرایش]

«در پاسخ حقیقتگو» یکی از آثار احمد کسروی است که در ابتدا به شکل مقالاتی در ماهنامه ی پیمان منتشر گشته و در آن به پاسخ به شبهات و نقدهای مهدی آزاده چالشتری می پردازد. [۱] مهدی آزاده چالشتری در نامه نگاری هایش به کسروی از نام مستعار حقیقتگو استفاده می کرده است و هویت خود را علنی نمی کند. کسروی هویت او را شناسایی می کند و در پاسخش با کنایه و طعنه به پنهان شدن ایشان پشت نام مستعار اشاره می کند. او از واژه «آزادانه» (در گیومه) استفاده می‌کند تا به نام "آزاده" کنایه بزند. کسروی این چنین می نویسد:

«… نگارش درازي از يكي از خوانندگان پيمان رسيده كه اگرچه خود را پنهان داشته و نگارش را بنام حقيقتگو فرستاده و ما پيش از همه اين ايراد را ميگيريم كه كسي كه حقيقتگوست چرا خود را نشان ندهد و «آزادانه» سخن خود را نگويد؟!»[۲]

کسروی ادامه می دهد:

«…چون ميدانيم آقاي حقيقتگو از خوانندگان ديرين پيمان است و نگارشهاي ما را نيك خوانده و آنگاه او را باين خرده گيريها خودخواهي و رشك وا نداشته از اينرو به نگارش او ارج گزارده ...»[۳]

چندی بعد کسروی به اصرار یکی از دوستان خود (رضا سلطانزاده) مقالات منتشر شده در پاسخ به حقیقتگو را به شکل کتابی مستقل تحت عنوان در پاسخ حقیقتگو منتشر می کند. [۱]

محتوای کتاب

[ویرایش]

در این کتاب کسروی به توضیح برخی از دیدگاه‌هایش در زمینه دیانت و پیامبری می‌پردازد. مهدی آزاده ی چالشتری باور داشت که کسروی با رویکرد خاص خود، دین را صرفاً به شناخت خدا و جاودانگی روان تقلیل داده و برخی از مفاهیم کلیدی دین همچون معجزه و وحی را نادیده گرفته است:

«…از اين همه سخنان شما اين بر مي آيد كه هرگاه شخص خردمند بي آلايشي از ميان توده برخاسته و آنها را به خداشناسي و جاودان بودن روان بخواند و آنچه به مردم مي آموزد خود نيز بكار بندد و خويهاي نيك و بد را به آنها بشناساند و به مقتضاي زمان قانوني برای زندگاني آنها بگزارد هم او فرستاده ی خدا است و معني رسالت همين است و جز اين نيست و سخنان او نيز سخنان خداست. ديگر معجزه و وحي و عصمت و غيره لازم نيست. اينها آلايشهاييست كه برسالت بستهاند. اينست آنچه نوشتم كه شما در موضوع ديانت عقيده هایی داريد که در آن منفرد هستيد زيرا در اسلام اين عقيده سابقه نداشته و نيز از تمام سخنان شما كه پاره هایی از آنها را نوشتم همچنین بر می آيد كه امروز نيز مردم نهايت نياز را به فرستاده و راهنما دارند. اينست آنچه كه من فهميده ام از سخنان شما....»[۴]


کسروی در پاسخ‌های خود، دیدگاه‌های انتقادی و فلسفی‌اش را بسط می‌دهد. او باور دارد که بسیاری از کیش‌ها و ادیان امروزی با عقل و خرد ناسازگار هستند و همین باعث شده که جوانان و اندیشمندان از دین روی‌گردان شوند. کسروی به صراحت اعلام می‌کند که دین، به معنای واقعی خود، باید بر مبنای خرد و دانش استوار باشد و هر آنچه با خرد سازگار نیست، باید کنار گذاشته شود. او در بخش‌هایی از کتاب، به تفصیل درباره تفاوت میان دین واقعی و کیش‌های موجود صحبت می‌کند. به عقیده کسروی، کیش‌های موجود با تعریف‌های اشتباه و سنت‌های کهنه، به جای اینکه مردم را به وحدت و هم بستگی برسانند، آن‌ها را پراکنده و دچار تفرقه کرده‌اند.

نقد کسروی به کیش‌های رایج

[ویرایش]

یکی از محورهای اصلی نقد کسروی در این کتاب، توجه به ناسازگاری کیش‌های رایج با خرد و علم است. او معتقد است که بسیاری از اعتقادات مذهبی موجود، نه تنها با علم و خرد ناسازگارند، بلکه موجب بازداشتن مردم از پیشرفت و آزاداندیشی می‌شوند. به نظر او، دین باید راهنمای خرد باشد و از طریق خرد می توان به حقیقت دست یافت. او می‌گوید که برخی از پیروان این کیش‌ها، به محض مواجهه با تناقضات یا سوالاتی که دانسته‌های‌شان را به چالش می‌کشد، به خشونت یا پیکار فکری متوسل می‌شوند و از پذیرش حقیقت خودداری می‌کنند. کسروی به طور خاص بر این نکته تأکید می‌کند که بسیاری از رهبران مذهبی با معرفی دین به‌عنوان چیزی غیرعقلانی، موجب روی‌گردانی جوانان از آن شده‌اند. او از این که دین در میان مردم به وسیله‌ای برای توجیه خرافات تبدیل شده، انتقاد کرده و بیان می‌کند که دین واقعی باید همواره با خرد و علم سازگار باشد.

داستان‌ها و تمثیل‌های کسروی

[ویرایش]

یکی از روش‌های کسروی برای توضیح بهتر نظراتش، استفاده از تمثیل‌ و داستان‌ است. او در یکی از بخش‌های کتاب، داستانی از کشیشان اسپانیایی و بومیان آمریکایی در دوران استعمار را نقل می‌کند. در این داستان، کشیشی از یک بومی تحت شکنجه می‌خواهد که مسیحیت را بپذیرد تا در بهشت جای بگیرد. بومی از کشیش می‌پرسد که آیا مردم اسپانیا نیز در بهشت خواهند بود و پس از دریافت پاسخ مثبت، از پذیرفتن مسیحیت خودداری می‌کند و می‌گوید که اگر آن‌ها در بهشت باشند، او ترجیح می‌دهد که به آنجا نرود. کسروی چنین می نویسد:

«…در اين داستان اگر نيك انديشيد آن كشيش به بيديني نزديكتر از اين آمريكايي دژآگاه بياباني بوده. چه او دين را اين مي دانسته كه كسي نام مسيح را بشنود و با زبان به فرزند خدا بودن او خستوان (معترف) گردد و به پاداش اين كار خود در آن جهان به بهشت رود و بس. آيا اين دين است؟!»[۵]

کسروی با استفاده از این داستان، نشان می‌دهد که بسیاری از پیروان کیش‌های رایج، به جای توجه به معنای واقعی دین، تنها به آداب و رسوم ظاهری و سطحی آن پایبند هستند. او اعتقاد دارد که این گونه تفسیرهای عامیانه از دین، نه تنها موجب بهبود شرایط انسان‌ها نمی‌شود، بلکه باعث گمراهی و پراکندگی آن‌ها نیز می‌گردد.

اهمیت و تأثیر

[ویرایش]

در پاسخ حقیقتگو یکی از آثار کلیدی احمد کسروی در نقد مذهب است چرا مستقیما به بررسی مفاهیم دینی می پردازد. کسروی در این اثر، سعی دارد تا مفاهیم اساسی دین را با خرد و علم منطبق کند و به مبارزه با خرافات و بدفهمی‌های مذهبی بپردازد. این کتاب به ویژه در میان گروه‌های روشنفکری و اصلاح‌طلب تأثیرگذار بود، هرچند که واکنش‌های منفی از سوی برخی از مذهبیون و سنت‌گرایان نیز به دنبال داشت.

نتیجه‌گیری

[ویرایش]

در نهایت، کسروی در این کتاب تأکید می‌کند که هدف او تنها رسیدن به حقیقت و روشن‌کردن راه برای مردم است. او از مردم می‌خواهد که به جای پایبندی به اعتقادات خرافی و بی‌پایه، با عقل و خرد به بررسی دین بپردازند. او باور دارد که دین واقعی باید با خرد و علم سازگار باشد و هر چه غیر از آن، گمراهی است.

منابع

[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ کسروی تبریزی، سید احمد (۱۳۴۲). در پاسخ حقیقتگو. تهران: شرکت سهامی چاپاک. ص. ۱.
  2. کسروی تبریزی، سید احمد (۱۳۲۴). در پاسخ حقیقتگو. تهران: چاپخانه ی تهران. ص. ۱.
  3. کسروی تبریزی، سید احمد (۱۳۲۴). در پاسخ حقیقتگو. تهران: چاپخانه ی تهران. ص. ۱.
  4. کسروی تبریزی، سید احمد (۱۳۲۴). در پاسخ حقیقتگو. تهران: چاپخانه ی تهران. ص. ۳.
  5. کسروی تبریزی، سید احمد (۱۳۲۴). در پاسخ حقیقتگو. تهران: چاپخانه ی تهران. ص. ۶.