پیشنویس:بحرالدین باعث
مقالهٔ پیشنویس در حال حاضر برای بازبینی ثبت نشدهاست.
این یک پیشنویس واگذارشده مقالهها برای ایجاد است. این مقاله در حال حاضر در انتظار بازبینی نیست. مادامی که بهطور فعالانه در حال بهبود بخشیدن این مقاله باشید، ضربالاجلی برای تکمیل آن نیست. پیشنویسهایی که در حال بهبود یافتن نباشند ممکن است پس از شش ماه حدف شوند. دقت کنید: جعبهٔ دیافت درخواست در ابتدا در پایین صفحه پدیدار خواهد شد. اگر این جعبه را میبینید، درخواست شما با موفقیت ارسال شدهاست.
جایی که میتوانید کمک بگیرید
چگونگی بهبود یک پیشنویس
همچنین میتوانید با کنکاش در ویکیپدیا:مقالههای برگزیده و ویکیپدیا:مقالههای خوب نمونههایی از بهترین نوشتارها با موضوعی مشابه مقالهٔ مورد نظر خودتان را بیابید. شانس بیشتر برای یک بازبینی سریع برای این که شانس بازبینی سریع مقالهتان بیشتر شود، پیشنویس خود را با استفاده از دکمهٔ پایین با برچسبهای ویکیپروژهٔ مرتبط برچسب بزنید. این کار به بازبینیکنندگان کمک میکند تا مطلع شوند که یک پیشنویس جدید با موضوع مورد علاقهٔ آنها ثبت شدهاست. برای مثال، اگر مقالهای دربارهٔ یک فضانورد زن نوشتهاید، میتوانید برچسبهای زندگینامه، فضانوردی و دانشمندان زن را بیفزایید. منابع برای ویرایشگران
آخرین بار در ۴۳ ساعت پیش توسط AldoLiber (بحث | مشارکتها) ویرایش شدهاست. (روزآمدسازی) |
بحرالدین باعث، به انگلیسی (Bahruddin Baes)دینپژوه و سیاستورز افغانستانی در دهههای 40 و 50 خورشیدی بود. او زادهی 1320 خورشیدی در چهارباغ مایمیِ دروازِ بدخشان و یکی از پیشگامان عدالت اجتماعی بود. باعث و یارانش به دست رژیم امین در 1358 به گونهی مرموزی به شهادت رسیدند.
از نوشتههای باعث و نیز موضعگیریهای نظری رفقا و یاران او در نیمسدهی اخیر (در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) میتوان چنین برداشت کرد که برای او دولت، دستگاه سیاسی- حقوقی برای بهروزی انسان است؛ ابزاری برای رهایی از بیعدالتی و ستم و در نهایت نهادی برای مدیریت تفاوتها و ایجاد یک فرهنگ در مفهوم زیباییشناسی آن (یعنی رفتار سیاسی از روی دانایی و تدبیر؛ نه فقط هر رفتاری). برای مولانا دولت تنها میدانی برای مبارزهی قدرت نیست، بلکه یک میکانیسم برای حل تعارضات ناشی از برخورد منافع و مدیریت سالم آن در راستای زندگی مسالمتآمیز در سطوح و ابعاد گوناگون نیز است.
از دید مولانا باعث، دولت در کشوری مانند افغانستان باید در دو سطح موضع خود را مشخص نماید: در سطح داخلی و در سطح بینالمللی. در سطح اول، دولت باید ۱) با ایجاد ساختار غیرمتمرکز متناسب با مسایل هویتی و جغرافایی، زمینهی بهرهکشی از قدرت سیاسی را کاهش دهد.۲) و با تمرکز روی زیربناها و افزایش حضور هویتها در کار و اجتماع زمینهی بهرهکشی اقتصادی را کاهش دهد. ۳) و نیز با استفاده از فرهنگ متعالی عرفانی و فلسفی، زمینهی تقویت اندیشههای ساخت مدل ویژهای از دولت را فراهم نماید که کاملا بومی و متناسب با تاریخ و فرهنگ این سرزمین باشد. در سطح خارجی نیز باید دو کار انجام دهد: ۱) باید موازنهسازی مثبت را میان قطبهای قدرت در شمال (شوروی کمونیست)، در جنوب (آمریکای لیبرال) و در جنوب غرب (اخوانیها) بهوجود آورده و 2) از ایدئولوژیکشدن افغانستان جلوگیری نماید. از دید باعث، افغانستان میبیست اندیشه و تفکر خود را میداشت، چون برای کار فکری در این کشور به اندازهی کافی و لازم ادبیات و پیشینه وجود دارد.