پرش به محتوا

پیش‌نویس:ایل پاسارگادی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تاریخچه ایل پاسارگادی (باسری) باصری‌ها اصالت ایرانی دارند. نیاکان آن‌ها گروهی از طایفهٔ پارس به نام طایفهٔ پازارگادیا یا پاسارگادیان خوانده می‌شدند که زیر فرمان چیش‌پیش بوده‌اند. پس از مرگ چیش‌پیش فرزند ارشد او اخامنیان یا (اخامنش) سرپرستی قوم پارس را به عهده گرفت و سالیانی چند امور آن قوم را هدایت و رهبری کرد. وقتی در سال ۵۵۰ قبل از میلاد، کورش کبیر فرزند کمبوجیه که از اعقاب هخامنش بوده با شکست دادن دولت‌های ماد، لیدی، بابل، آشور و فنقی پادشاهی خود را با کمک مردمان قبیله خود، پاسارگادیان که بزرگ‌ترین قبیله از ده قبیله پارس بودند؛ بنیان‌گذاری کرد به احترام نیای بزرگ خود، اخامنیان نام دولت خود را هخامنشی گذاشت.[۱][۷][۸][۹]

پس از تأسیس پادشاهی هخامنشیان تعدادی از خانوارهای قوم پارسی به یکجانشینی و کشاورزی روی آوردند؛ اما گروهی از آنها که از تیره و دودمان پازارگادیان بوده‌اند و به نام پاساری شناخته می‌شدند، به همان شیوه و روش زندگی بیابانگردی و چادرنشینی که سنّت زندگی اجدادی آن‌ها بود ادامه دادند. این گروه کوچرو برای مصون بودن از سرمای زمستان به ولایات گرم مناطق کنونی نواحی لار می‌رفته‌اند و تابستان‌ها برای چرای احشام خود در سبزه زاران مناطق سردسیری به سوی منطقهٔ اقلید امروزی برمی‌گشته‌اند.[۱][۸]

آن‌ها که در قرون اولیهٔ میلادی به رَم کاریان ملقب گشتند، اردشیر بابکان را در تأسیس حکومت ساسانیان یاری دادند و مورد توجه ویژهٔ پادشاهان ساسانی قرار گرفتند؛ به طوری که شهر مذهبیکاریان که در مسیر کوچ ایل قرار داشت، مرکز حکومتی آنان شد. رم کاریان در مقابل حملهٔ اعراب سخت مقاومت کرد و شهر کاریان چهار بار توسط اعراب محاصره و فتح شد. خلفای بنی امیه و بنی عباس که جمعاً نزدیک دو قرن بر ایران و ایرانیان فرمانروایی داشتند، برای حفظ موقعیت خویش گروه‌هایی از همان اعراب را به داخل خاک ایران کوچانیدند تا در مواقع ضروری از حمایت آنها بهره‌مند شوند. امور حکومتی رم کاریان نیز به دست یکی از این قبایل که به فارس کوچانیده شده بودند افتاد. نام این گروه چادرنشین نیز به مرور زمان و تحت تأثیر تغییراتی که بعدها بخصوص بعد از انقراض دولت ساسانی در زبان و فرهنگ این سرزمین بوجود آمد از لفظِ «پاساری» به صورت گویشی باصری درآمد. پس از شکست و نابودی دولت ساسانیان به وسیله اعراب، حاکمان عرب سعی داشتند تا زبان خود را به مردم تحت فرمان خود بقبولانند. از این رو خط و زبان مردم ایران دچار رکود گردید و عرب‌ها توانستند زبان ایران را با زبان خود مخلوط کنند. کلمهٔ باصری اگر چه گویشی عربی است که تحت تأثیر زبان اعراب و حکومت آنها به صورت فعلی درآمده‌است، ولی به سبب بیابان نشینی زبان اعراب به مردم باصری سرایت نکرد و هنوز هم ردپاهایی از فارسی باستان را می‌توان در لهجه این ایل یافت.[۱][۷][۸][۱۰]

میرزا حسن فسایی ،فردریک بخت، دمورگنی او برلینگ و دمورینی فرانسوی از جمله افرادی هستند که باصری‌ها را از ایلات قدیمی و با اصالت فارس معرفی کرده‌اند. مظفر قهرمانی ابیوردی در کتاب از باور تا ابیورد خراسان می‌نویسد:

دربارهٔ وجه تسمیه باصری اقوال مختلفی است. از آن جمله برخی معتقدند که این ایل از بقایای نژاد پارس ساکن جنوب و معروف به پارسی‌ها بوده که به مرور زمان آن را به باسری یا باصری تبدیل نموده‌اند.

به دلایل زیر باصری‌ها از بقایای ایل پاسارگادی می‌باشند:

قلمرو باصری‌ها با قلمرو پاسارگادی‌ها در ییلاق میانبند و قشلاق یکی است و تغییری نکرده است.[۱۱] مقر حکومت ایل پاسارگادی پاسارگاد در ییلاق و جویم در قشلاق بود بود و مقر حکومتی باصری‌ها قصرالدشت کمین و روستای کردشول پاسارگاد در ییلاق و شش کیلومتری جنوب روستای کاریاندر بخش جویم می‌باشد.[۱۲] زبان مردم ایل باصری فارسی و تقریباً با زبان مردم شیراز یکی است؛ شیرازی‌ها از بازماندگان ایل پاسارگادی می‌باشند.[۱۳] مردم عامی ایل باصری در صحبت کردن اغلب کلماتی را به کار می‌برند که ریشه پهلوی دارد و حدود هزار واژه مرده پهلوی در زبان باصری‌ها موجود می‌باشد.[۱۴] محدوده و مسیر ییلاق و قشلاق ایل باصری که از سرسبزترین و هموارترین مناطق و مراتع پرگیاه تشکیل شده دلیل بر آن است که این مردم بسی زودتر از آنچه بتوان تخمین زد در این محدوده چادرنشینی داشته‌اند. زیرا کسی که زودتر حرکت کند زمین بهتر را انتخاب می‌کند و صاحب می‌شود.[۱۴] با وجود حضور ایل‌های بزرگ و پرجمعیتی در فارس مثل قشقایی و عرب خمسه منطقه ییلاقی ایل باصری حومه تخت جمشید و پاسارگاد و مناطق قشلاقی آن نیز حومه شهر باستانی کاریاناست که دلیل بر مانوس بودن باصری‌ها با این مناطق است.[۱۴][۱۵] فاصله بین ییلاق و قشلاق ایل باصری می‌تواند دلیل بر آن باشد که این مردم در این محدوده بوده‌اند و این جاها را به خوبی می‌شناخته‌اند و در انتخاب محدوده و منطقه زندگی خود بی مدعی و بی رقیب بوده‌اند و حتماً قدرت قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند که ایلات دیگر نتوانسته‌اند در چراگاه‌ها و مراتع متعلق به آن‌ها تصرفی بکنند.[۱۴] به دلایل زیر باصری‌ها از بقایای ایل کاریان می‌باشند:

قلمرو ایل باصری با ایل کاریان یکی است. تنها تغییری که کرده است این است که نیمه شرقی قلمرو ایل کاریان در تصرف ایل عرب خمسه می‌باشد و باصری‌ها در جنوب برای قشلاق به جای سواحل خلیج فارس تا مغرب لار پیش می‌روند.[۱۳] مقر حکومت ایل کاریان پوزه تخت طاووس شهر استخر در ییلاق و قلعه شاهنشین جویم در قشلاق بود بود و مقر حکومتی باصری‌ها قصرالدشت کمین و روستای کردشول پاسارگاد در ییلاق و شش کیلومتری جنوب روستای کاریان در بخش جویم می‌باشد.[۱۳] ایل راه ایل باصری با ایل کاریان یکی بوده است.[۱۶] تنها ایل از رموم فارس در نیمه شرقی فارس در قلمرو کنونی ایل باصری ایل کاریان بوده است زیرا به جز رم بازنجان که در اصفهان بوده سایر رموم فارس در غرب فارس کوچ می‌کردند.[۱۶] زبان ایل کاریان و باصری فارسی بوده است.