ویکیپدیا:گزینش/ادیان و باورها
آذر برزینمهربُرزینمِهر یا آذَرِ بُرزینمِهر، نام یکی از آتشهای مقدس کیش زرتشتی است که یکی از سه آتشکده بزرگ ایران پیش از اسلام بوده و بر روی کوه ریوند خراسان و در نزدیکی دریاچه سووَر، قرار داشتهاست. بُرزینمِهر — آتشِ خاصِ واستریوشان (= کشاورزانِ) ایرانزمین، در دوره ساسانیان و دورانهای پیش از آنان — در کنار دو آتشکده اساطیری-تاریخی دیگر — آذر گُشنَسپ (= آتشِ شاهان و رزمیان) و آذر فرنبغ (= آتشِ روحانیان) — از جایگاه و احترام ویژهای برخوردار بودهاست. بُرزینمِهر از گونه آتش بهرام (ورهرام) بوده که از والاترین و مقدسترین آتشها در کیش زرتشتی است. با فراگرد آوردن شانزده آتش از شانزده منبع مختلف، و تطهیر آن در ۱۱۲۸ بار، در طی آیینی، آتش بهرام فراهم میآید. چنانکه در متون آمدهاست: آتش برزیسِوَه (مینوی آتشان که جایگاه آن در نزد هرمزد خدای در گَردومان است) از آسمان بدان آتش فرود خواهد آمد و براستی؛ روانِ آتش بهرام است. نگارههای آتش و آتشدان در آثار دوره مادها، هخامنشیان و پس از آن دیده میشود. نگاره آتشدان، در دوره ساسانی، تبدیل به نشانهای ملی گردید که بر پشت سکههای پادشاهان این دوره نقش بست. شاهان ساسانی و بسیاری از پادشاهان ایرانی و تورانی پیش از آنان هنگامیکه بر تخت شاهی مینشستند و تاجگذاری میکردند، آتشکدهای میساختند و این رویداد، مبدأ تاریخ قرار میگرفت. در سکههای ساسانی، نگاره آتش و آتشدان، نماد مزدیسنا است که خادمان آتش (شاه و ملکه، ایزدان یا موبدان) در دو سوی آن دیده میشود. |
اوپانیشادهااوپانیشادها (سانسکریت: उपनिषद्، اوپهنیشَد) از کهنترین متون مینوی آئین هندو و مهمترین آثار فلسفی هندوستان هستند که تاریخ تقریر قدیمیترینشان به سدههای هفتم یا ششم قبلازمیلاد میرسد. اوپانیشادهای اصیل متأخرترین قسمت وداها را شکل میدهند. تعداد متونی که با نام اوپانیشاد شناخته میشوند از ۲۰۰ میگذرد که نیمی از آنها از اواخر هزاره نخست پیشازمیلاد تا میانهٔ هزارهٔ دوم میلادی و بهالهام از اوپانیشادهای اصیل نگاشته شدهاند. در انتهای یکی از اوپانیشادهای جدید موسوم به اوپانیشاد موکتیکه فهرستی از ۱۰۸ اوپانیشاد آمدهاست که ده تا سیزده تا از آنها به اوپانیشادهای اصلی (موکیه) معروفاند.
واژهٔ اوپانیشاد در لغت بهمعنای «نزدیک بنشین» است و به جلوس شاگرد نزد استاد هنگام دریافت آموزههای روحانی اشاره دارد. تاریخ تقریر اوپانیشادها محل مناقشهٔ محققان است. بااینوجود میتوان گفت که قدیمیترین اوپانیشادها مثل اوپانیشاد بریهدآرنیکه و چاندوگیه متونی پیشابوداییاند و در برخی اوپانیشادها مثل شوتاشوتره و ماندوکیه تأثیر متون نخستین بودایی دیده میشود و میتوان تاریخ تألیف آنها را حدود ۵۰۰ قبلازمیلاد دانست. هویت مؤلفان اوپانیشادها نیز مانند دیگر متون کهن سانسکریت معلوم نیست. بهنظر مکان تقریر اوپانیشادهای نخستین در شمال هند بودهاست. اوپانیشادها، بااینکه متونی فلسفیاند که به وداها (کتب آیینی هندوئیسم) پیوست شدهاند، در ذات خود با اعمال آیینی، «پرستش»، و «قربانی کردن» ضدیت دارند. خدایان بسیاری که در دیگر بخشهای ادبیات ودایی شرح آنها رفتهاست در اوپانیشادها به دو مفهوم آتمن (خویشتن) و برهمن (واقعیت غایی) تقلیل یافتهاند. اختلاف شارحان اوپانیشادها بر رابطهٔ بین آتمن و برهمن سبب تشکیل سه مکتب اصلی ویدانته شدهاست که عبارتند از ویدانته ادویته (یکی بودن آتمن و برهمن)، ویشیشتادویته (مشمول بودن آتمن در برهمن)، و دوایته (متمایز بودن آتمن از برهمن، که مکتبی خداباورانه محسوب میشود). |
دین الهیتوحید الهی یا دین الهی نام آیینی بود که اکبر کبیر، پادشاه گورکانیان در هندوستان، با توجه به علاقهاش به ادیان و عقاید به صورت دینی تلفیقی و جدید در حدود ۱۵۶۰ میلادی ابداع کرد. این دین آمیزهای از ادیان هندوئیسم، اسلام، مسیحیت، جینیسم و زرتشتی بهشمار میرفت. دوران فرمانروایی اکبرشاه و فرزندانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که بدون فشار خارجی اتباع غیرمسلمان حقوقی برابر با مسلمانان داشتند. اکبرشاه پس از تعاملات، مباحثات و مجادلههای بسیاری که با علمای ادیان مختلف در «عبادتخانه» انجام داد، برای اتحاد مذهبی مردم هندوستان و شاید ارتقای جایگاه مذهبی خود، این آیین نوین را بنیان نهاد. اکبرشاه در راستای مفاهیم «صلح کل» و «عبادتخانه» که پیشتر مطرح کردهبود و با توجه به گذشت هزار سال از بعثت محمد، خود را مصلح دین اسلام و «هزاره» معرفی کرده و «توحید الهی» را مذهب خود دانست. پس از ارائهٔ دین الهی توسط اکبرشاه، گاهشمار رسمی امپراتوری نیز به «تقویم الهی» تغییر یافت. نشر این آیین توسط اکبرشاه مخالفتهای بسیاری در میان علمای مسلمان بهوجود آورد و عدهای از روحانیان او را به کفر و بدعت متهم کردند. احکام و عقاید دین الهی متأثر از ادیان پیشین بود و با تکیه بر این مسئله بود که چرا باید حقیقت را محدود به یک مذهب دانست، در حالی که حقیقتِ پشت تمامی ادیان واحد و یگانه است. دین الهی سیستمی اخلاقی است که نفسپرستی، شهوت، اختلاس، نیرنگ، افترا، ستم، ارعاب و غرور را نهی میکرد، کشتن و خوردن حیوانات را عملی قبیح میشمرد و آزادگی، بردباری، پرهیز و اجتناب از دلبستگی شدید به مادیات، تقوا، ایثار، دوراندیشی، نجابت و ملاطفت را از اصول کار خود قرار داده بود. این آیین نوزده عضو داشت که یکیشان پیشتر هندو بود. دین الهی پس از مرگ اکبرشاه هیچ پیروِ دیگری نداشتهاست ولی تأثیراتی بر جامعهٔ هند بر جای گذاشت. |
کشتهشدن علی بن ابیطالبدر سال ۳۵ هجری (۶۵۶ میلادی) در خلال جنگهای داخلی مسلمانان موسوم به فتنهٔ اول، تعدادی از خوارج تصمیم به قتل علی، معاویه و عمروعاص به صورت همزمان گرفتند تا به عقیدهٔ خود امت اسلام را از دست این سه تن که مسئول جنگهای داخلی بودند و از نظر آنها مرتد محسوب میشدند، خلاص کنند. اما ابن ملجم تنها موفق شد علی را بکشد و معاویه و عمروعاص جان سالم به در بردند.
علی هنگامی که مشغول خواندن نماز صبح در مسجد کوفه بود یا به روایتی دیگر در کنار در مسجد توسط عبدالرحمن بن ملجم، از خوارج، با یک شمشیر مسموم از ناحیهٔ سر ضربت خورد. عبدالرحمن این عمل را به قصد انتقامگیری از وی در قبال کشتگان نبرد نهروان، انجام داد. دو روز بعد در ۱۹ یا ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری مصادف با ۲۷ ژانویه ۶۶۱ میلادی، علی در ۶۲ یا ۶۳ سالگی درگذشت. پس از مرگ علی، قاتل وی قصاص شد. پیکر علی را جمعی از خویشان و اصحاب نزدیکش مخفیانه دفن کردند. در سال ۷۹۱ میلادی، در زمان هارونالرشید، خلیفهٔ عباسی، در فاصلهٔ چند کیلومتری از کوفه، محل مزارش مشخص و آرامگاهی در آنجا ساخته شد که بعداً زیارتگاه شیعیان شد. پس از آن، این منطقه نیز تبدیل به شهر نجف شد. بعد از مرگ علی، کوفیان بدون مناقشه با پسر ارشدش، حسن، بیعت کردند. سپس جنگ میان حسن و معاویه درگرفت و در خلال آن معاویه تدریجاً فرماندهان سپاه حسن را با وعدههای فریبنده و پولهای گزاف منصرف کرد و مردم عراق را فریفت، تا جایی که سپاه بر حسن شورید. نهایتاً حسن مجبور به پذیرش صلح و واگذاری خلافت به معاویه شد. بدین ترتیب حکومت موسوم به خلافت راشدین به پایان رسید و معاویه خلافت امویان را تأسیس کرد. |
هیولای اسپاگتی پرندههیولای اسپاگتی پرنده (انگلیسی: Flying Spaghetti Monster، سرنام: هاپ یا FSM)، خدای کلیسای هیولای اسپاگتی پرنده یا پاستافاریانیسم (برگرفته از کلمات «پاستا» و «راستافار») یک جنبش اجتماعی است که یک تفکر مذهبی شوخطبعانه را گسترش میدهد و با تدریس مباحث مربوط به آفرینش و طراحی هوشمند در مدارس عمومی، مخالف است. به گفتهٔ طرفدارانش، پاستافاریانیسم «به اندازهٔ تمام ادیان دیگر، واقعیست». این آیین به صورت محدود، در برخی مناطق به رسمیت شناخته شدهاست. عبارت «هیولای اسپاگتی پرنده» نخستین بار در سال ۲۰۰۵، در نامهای سرگشاده از بابی هندرسون، مطرح شد که در آن نویسنده به حکم آموزشی هیئت مدیرهٔ انجمن ایالتی امور آموزشی کانزاس، جهت آموزش مبحث طراحی هوشمند به عنوان یک جایگزین برای فرگشت در کلاسهای علوم مدارس عمومی، اعتراض میکرد. در این نامه هندرسون خواستار ساعات آموزشی برابر برای طرح دیدگاههای هیولای اسپاگتی پرنده، طراحی هوشمند و فرگشت، در کلاسهای علوم شدهبود. پس از انتشار نامهٔ هندرسون در وبگاهش، هیولای اسپاگتی پرنده به یک میم اینترنتی بدل شد و نماد مخالفت با آموزش طراحی هوشمند در مدارس عمومی شد. اصول دین پاستافاریانیسم (عموماً هجوهایی نسبت به آفرینشگرایی) در وبگاه هندرسون به نام کلیسای هیولای اسپاگتی منتشر میشوند (جایی که هندرسون خودش را «پیامبر» این دین معرفی کرده), همچنین مطالب مشابهی در کتاب انجیل هیولای اسپاگتی پرنده، که هندرسون در سال ۲۰۰۶ نوشت، و آتش به اختیار: کتاب مقدس کلیسای هیولای اسپاگتی پرنده آمدهاست. اسطوره آفرینش اصلی در پاستافاریانیسم میگوید هیولای اسپاگتی پرنده، که غیرقابل مشاهده و غیرقابل دسترسی است، پس از یک مستی سنگین، هستی را خلق کرد. دزدان دریایی به عنوان نخستین پیروان پاستافاریانیسم در این آیین مورد احترام هستند. هندرسون ادعا میکند که کاهش تعداد دزدان دریایی در طول سالهای اخیر دلیل گرمایش جهانی بودهاست. اجتماع هاپ در وبگاه هندرسون ایدههایشان را دربارهٔ هیولای اسپاگتی پرنده مطرح میکنند و تصاویری از او میسازند. |