ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب/روضة الشهدا
ظاهر
روضة الشهدا
[ویرایش]بحث زیر پایان یافته است و بهزودی بایگانی خواهد شد.
با تشکر از حسن سلیقهٔ جناب 4nn1l2 از جهت یافتن و انتخاب یک موضوع مهم و سودمند و پروراندن آن به نحو احسن مقاله به معیارهای خوبیدگی رسیده است. Roozitaa (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
روضة الشهدا (ویرایش | تاریخچه) • بحث • پیگیری
با تشکر از حسن سلیقهٔ جناب 4nn1l2 از جهت یافتن و انتخاب یک موضوع مهم و سودمند و پروراندن آن به نحو احسن مقاله به معیارهای خوبیدگی رسیده است. Roozitaa (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
ویرایش ورودیها | |||
---|---|---|---|
اندازهٔ مقاله | ۷۲٬۷۶۵ | ||
آیا مقاله ترجمه از ویکیهای دیگر است؟ | خیر | ||
منبعدارکردن همهٔ مطالب | |||
جایگزینی منابع نامعتبر (بهخصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر | |||
بررسی تکتک منابع ارجاعدادهشده | |||
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن | |||
افزودن رده و میانویکی مناسب | |||
افزودن تصاویر مناسب | |||
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژههای خواهر | |||
پیوند پایدار منابع برخط (کد) | |||
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودیها را تأیید نکردهاست. |
نامزدکننده: روضة الشهدا سرآمد ادبیات شیعه در ایران است. این کتاب نقشی دوگانه ایفا کرد: از یک سو به تشیع، صبغهٔ ایرانی بخشید و از سوی دیگر زمینههای شیعهکردن ایرانِ صفوی و پساصفوی را مهیا کرد. مقاله تماماً با استفاده از منابع معتبر نوشته شده و به نظرم هماکنون در سطح پروژهٔ گمخ جامعیت دارد. انگیزهٔ مؤلف از تألیف کتاب و احیاناً مطالب/نقدهای بیشتر از عباس امانت را برای مرحلهٔ برگزیدگی کنار گذاشتم. تا نظر دیگر دوستان چه باشد . . . 4nn1l2 (بحث • مشارکتها) ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)
- خسته نباشید. مقاله به موضوع مهمی اشاره دارد و چه خوب که چنین اطلاعاتی را بسط دادید و در اختیار خوانندگان گذاشتید. چند نکته را با ذکر مثال مطرح میکنم. «تأکید روی مضمون سرنوشت، انعکاسی از حقیقت اوضاع سیاسی روزگار کاشفی بود. تألیف روضة الشهدا و شرح زندگانی حسین بن علی و وقایع کربلا در اواخر عهد تیموری از این لحاظ معنادار است که میتواند بازتابی از فجایع قریبالوقوع جهان کاشفی و مخاطبانش باشد. آیا اشقیا همان ازبکانی هستند که درصدد تصرف مُلک مشروع سلطان حسین بایقرا بودند.»
- لینک کردن عنوانها در مقاله به درستی انجام نشده است. احتمالاً با لینک کردن کامل عنوانها تعدادی لینک قرمز نمودار خواهد شد.
- معرفی نویسنده کتاب در این مقاله بصورت مختصر انجام نگرفته است. نویسنده مقاله در حالیکه ذهنیت اتمام پرداختن کامل به حسین واعظ کاشفی داشته این مقاله را نامزد کرده است و بار معرفی کلی نویسنده را برعهده مقاله کاشفی گذاشته است. به نظر بهتر است خوانندگان اطلاعات لازم را در درون همین مقاله بطور مختصر دریافت کنند.
- کتاب در ایران منتشر شده است ولی اطلاعاتی در مورد انتشار آن داده نشده است.
- زمینه تاریخی زمان نوشتن کتاب مبهم است. برای مثال ذکری از حقیقت سیاسی روزگار کاشفی و حمله ازبکها و مقایسه آن با اشقیا و سلطان حسین آمده است ولی هیچ آشنایی قبلی با این مباحث و توضیحات لازم داده نشده است. Roozitaa (بحث) ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)
- یک پیشزمینهٔ نسبتاً مفصل از اوضاع سیاسی در زمان تألیف کتاب به همراه انگیزههای احتمالی از نگارش آن به مقاله افزودم. 4nn1l2 (بحث) ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)
- چون مطالب را مدام جابجا میکردم (بالا پایین میبردم) کمی لینکها دچار مشکل شده بودند. یک بار مقاله را از اول تا آخر خواندم و لینکها را اصلاح کردم. اگر مورد خاصی مد نظرتان هست، لطفاً نام ببرید. ذکر این نکته هم لازم است که طبق شیوهنامهٔ ویکی انگلیسی (en:Wikipedia:Manual_of_Style#Linking) در نقل قولهای مستقیم هیچ کلمهای را لینک نکردم. 4nn1l2 (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۷ (UTC) پینوشت: همچنین تقریباً اکثر قریب به یقین اسامی خاصی که لینک نشدهاند، خود سرشناسی ویکیپدیایی ندارند و یا در بهترین حالت سرشناسیشان در هالهای از ابهام است. چند مقالهٔ نو هم ساختم مثلاً بدیعالزمان میرزا. 4nn1l2 (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)
- جعبه اطلاعات را هم با اکراه افزودم. مسئله اینجاست که روضة الشهدا امروز حق نشر ندارد و هر مصححی آن را تصحیح کند، حق نشر تماماً به او تعلق میگیرد. مثلاً جدیدترین [و احتمالاً دقیقترین] تصحیح انتقادی از این کتاب را حسن ذوالفقاری منتشر کردهاست. شابک و ناشر و تعداد صفحات و . . . را برای نسخهٔ ذوالفقاری به کار ببرم. سؤالی که پیش میآید اینکه آیا به دیگر مصححان (مثلاً رایجترین نسخه: ابوالحسن شعرانی) اجحاف نمیشود؟ البته نسخهٔ شعرانی هم حق تکثیرش منقضی شده و هر ناشری که دلش بخواهد میتواند آن را منتشر کند. 4nn1l2 (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)
- جعبه اطلاعات لازم نیست. منظور بخشی در مورد تمامی نسخههای چاپ شده تا کنون و شرایط حق نشر بود. سگ ولگرد (داستان کوتاه)#تاریخچهٔ چاپ و ترجمه را به عنوان نمونه توجه بفرمائید. Roozitaa (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۰۳ (UTC)
- دربارهٔ ترجمهها و تصحیحها کمی بیشتر نوشتم. روضة الشهدا با «سگ ولگرد» از این لحاظ فرق دارد که اولی اثری کلاسیک است و حق نشر ندارد و تقریباً هر ناشری میتواند آن را به دلخواه منتشر کند (مثل گلستان سعدی یا دیوان حافظ). اولین بار هم ناشری آن را چاپ و منتشر نکرده، بلکه به صورت نسخههای خطی کتابت شده لذا نمیتوان مطلب درخور و دندانگیری دربارهاش نوشت. اطلاعات مربوط به نشر بیشتر مناسب کتابهای خارجی (به دلیل قانون حق نشر پیشرفته) و نیز داخلی معاصر است. بنده ترجمهها و تصحیحها را در مقولهٔ استقبال قرار دادم. 4nn1l2 (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)
- دربارهٔ مؤلف یک پاراگراف نوشتم و اوضاع سیاسی روزگار کاشفی را نیز بیشتر بسط دادم. 4nn1l2 (بحث) ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)
- پیشنهاد میکنم اول به مقاله ملا حسین واعظ بپردازیم که زودتر نامزد کردهاید. بهتر است برخی مواردی که @Roozitaa: میگوید نظیر اوضاع سیاسی زمانی کاشفی آنجا پرداخته شود و در اینجا تکرار نشود. --سید (بحث) ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)
- چون به اعتقاد امانت، اوضاع سیاسی ارتباط تنگاتنگی با تألیف کتاب دارد و از طرفی در قسمت نقد به آن نیاز است، قسمت پیشزمینه را نوشتم. 4nn1l2 (بحث) ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)
- فهم اوضاع و شرایط خیلی از قبل بهتر شده است. به نظرم بخشی بعنوان وضعیت و تاریخچه چاپ لازم است. نمونه برای مثال در ویکی شیعه در بخش چاپ آمده که «این کتاب نخستین بار سال ۱۲۸۷ هـ.ش در لاهور و سال ۱۳۳۱ در بمبئی و سپس سال ۱۳۳۳ در تهران به چاپ رسیده و بعدا در چاپهای متعدد منتشر شده است.»
- برخی از واژه های بکار رفته در متن به غیر از نقل قول ها نامأنوس و عربی هستند و بهتر است از واژه هایی آشناتر استفاده کرد. برای مثال روضة الشهدا به اندیشهٔ تشیع صبغهٔ ایرانی بخشید.
- در مقاله تیموریان نام دو سلطان آخر به این شرح آمده:
- سلطان احمد (۸۷۳ – ۸۹۹ ه. ق) (۱۴۶۹–۱۴۹۴ م)
- سلطان محمود (۸۹۹–۹۰۰ ه. ق) (۱۴۹۴–۱۴۹۵ م)
- دورهٔ هرج و مرج (۹۰۰ تا ۹۱۱ ه. ق) (۱۴۹۵–۱۵۰۶ م)
- به نظر نامگذاری این دو سلطان آخر و مراتب آن با الگوی تیموریان و صفحات ساخته شده در مورد جانشینی پسر سلطان حسین بایقرا بنام بدیعالزمان میرزا تناقض دارد.Roozitaa (بحث) ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۱۵ (UTC)
- سابقهٔ چاپ را از منبع دیگری افزودم.
- مقالهٔ تیموریان در ویکیپدیای فارسی جای کار زیاد دارد. مقالهٔ دبا خیلی خوب و تمیز است. احمد و محمود فقط در ماوراءالنهر بودند و به خراسان (هرات) دست نیافتند (پاراگراف اول و آخر صفحهٔ ۶۷۹ دبا را بخوانید). قلمرو تیموریان به محض درگذشت یک پادشاه مقتدر، سریع تکهتکه میشد و هر کس خود را امیر یا سلطان ناحیهای میخواند. شاهان مقتدر تیموری بنا بر بریتانیکا به ترتیب عبارتند از : تیمور لنگ، شاهرخ، ابوسعید، و سلطان حسین بایقرا. در این میان تعداد زیادی شاه خودخوانده یا کماقتدار هم این گوشه یا آن گوشه برای مدت زمانی کوتاه به قدرت رسیدهاند. بدیعالزمان میرزا (که مشترکاً با برادرش به تخت نشسته بود) آخرین پادشاه تیموریان هرات است. البته بابر شاخهٔ تیموریان فرغانه را زنده نگه داشت و در هند سلسلهٔ گورکانیان هند را تأسیس کرد. من خواستم اندکی مقالهٔ تیموریان را بهبود ببخشم ولی آنقدر اوضاع پیچیده بود که صرف نظر کردم :-)
- دربارهٔ نثر، راستش، اجازه دهید همین جوری بماند. من یک بار دیگر متن را از نظر گذراندم. واژههای یککمی سختش اینها هستند: صبغه، اشقیا، شق، بری، کجدار و مریز، مرغزار، متقدمان، متأخران، مشحون، بل (بلکه)، وعاظ، محنت، الم، حزم، غدار، مذهّب. من فرض میگیریم که شما با واژههای فنی: مقتل، طریقت، رفض، ابتلاء، تقیه، سنی تفضیلی، ارض کربلا (تلمیح به «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»)، ملمّع، دراماتیک، تراژدی، تراژیک، و روانپالایی مشکلی ندارید. خود متن کتاب روضة الشهدا خیلی سختتر است و واژههای عربی بیشتری هم دارد [البته کاشفی نسبت به معاصرانش خیلی فارسینویستر بود و همهٔ آثارش هم به فارسی است اگرچه به عربی کاملاً مسلط بود]. سعی کردم نثر مقاله با نثر کتاب متناسب باشد یعنی بسامد کلمات عربی اندکی بالاتر باشد و تا جایی که در توانم هست، فاخر و منقح باشد. حداقلم خودم فکر میکنم نثر بنده در این مقاله به هیچ وجه ۱) کپیبرداری از کتابها و مجلات نیست؛ ۲) مصنوعی و ساختگی نیست بلکه طبیعی است یعنی زیاد روی نثر فکر نکردهام. سعی کردم از کلمات تکراری استفاده نکنم و به واژگان تنوع بخشم مثلاً هم از چاپ استفاده شده و هم از طبع؛ هم از صبغه استفاده شده و هم از تهرنگ. «صبغه» را هم برای اولین بار در کتابهای عبدالحسین زرینکوب دیدم. چه اشکالی دارد که خواننده به هنگام خواندن متن، یکی دو واژهٔ جدید مثل صبغه را هم یاد بگیرد؟ اما برای آنکه نگویید «چانه نزن» :) یک تغییر کوچک هم ایجاد کردم: اثنی عشری --> دوازدهامامی. با این همه، حالا که از دیدگاه بنده هم آگاه شدید، هر واژهای را که هنوز به نظرتان نامأنوس میآید، مشخص کنید تا معادل سادهتری برایش پیدا کنم. 4nn1l2 (بحث) ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)
- به نظر من مقاله در حال حاضر خوب شده است اما چند روز بماند تا اگر کسی نظری دارد بتواند در اینجا مطرح کند.Roozitaa (بحث) ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)
- ممنون. صبغه را هم به رنگ و بو تغییر دادم. 4nn1l2 (بحث) ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)
- محک
سلام جناب 4nn1l2 ؛ مقاله را خواندم و لذت وافری از آن بردم. چند نکته را نیز ضمن مطالعه یادداشت کردم که امیدوارم گفتنش خالی از لطف نباشد:
- در حال حاضر جمله پایانی بخش اول (در باب مولف) بدون ذکر منبع آمده و دقیقاً مشخص نیست که مرجع این جمله کدام منبع است.
- در جمله ارجاع به پ12 فاعل سوم شخص به جعفریان اشاره دارد یا مؤلف اصلی؟
- چرا پ13 در پایان جمله نیامده و در وسط آنست؟
- جعبه اطلاعات بسیار ناسالم بنظر میرسد. شابک، اطلاعات ناشر و چاپ و تعداد صفحات همگی از آن یکی از نسخ چاپ شده مؤخر است درحالیکه کتاب اصلی مبنای پر کردن این جعبه باید باشد. همچنین در برابر عبارت سبک یکی از دیدگاههای جزء را آوردید. همچنین برای برگزیدگی پیشنهاد میکنم جدولی از مشخصات این کتاب در چاپها و تصحیحات مختلف در مقاله قرار دهید.
- مسئله «رمان تاریخی» خواندن اینچنین کتاب تاریخی و مسائل مشابه مطرح شده در باب نقد ادبی کتاب بنظر نیازمند منابع مضاعف است زیرا جعفریان یک تاریخشناس است و نه ادبیاتچی. رمان در معنی مؤخر دارای شرایط و معیارهایی است که بعید میدانم جعفریان رعایتشان را کرده باشد!
- لذتبخشترین بخش مقاله را بشخصه بخش آخرش میدانم؛ هرچه به پایان مقاله میرسیدم، متن مهمتر میشد. میدانیم که تحلیلهای اساسی اینچنینی برای کتب فارسی اندک هستند ولی وجودشان زینت مقالهاند. این تحلیل اخیر امانت یک سوال برایم پیش آورده؛ آیا حسین روضه الشهدا معتقد به جبر است؟ علی رغم باور شیعه بر اختیار، این سوال به نظر بنده بسیار مهم است... البته پاسخ دادن یا ندادن شما به این سوال تاثیری در خوب شدن مقاله عالیتان ندارد؛ موفق باشید.--محک ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)
- ممنونم. خوشحالم که مقاله نظر مساعدتان را جلب کردهاست:
- برای مذهب کاشفی در خود مقاله منبع گذاشتم. انتظارم این بود که خواننده به مقالهٔ اصلی رجوع کند و آنجا مطالب مفصل را بخواند.
- مرجع ضمیر او، جعفریان است. این موضوع را تصریح کردم.
- جملهٔ پ۱۳ قبلی (پ۱۶ فعلی) را خودم نوشتم. البته این جمله اصلاً مناقشهبرانگیز نیست. مثلاً از میان متقدمان، صاحب روضاتالجنات آن را ستوده، متأخران هم که بهتفصیل آن زیر آمدهاند، مثلاً محمدتقی بهار. به نظر بنده، برای نوشتن مقاله در ویکیپدیا، مؤلف باید یکی دو کتاب (یا چند مقاله) دربارهٔ موضوع بخواند و سپس با انشای خودش مقاله را بنویسد. لازم هم نیست برای هر جملهٔ واضحی (در حد سفید بودن ماست) منبع آورد. فقط برای ادعاهای چالشبرانگیز یا نقل قولها یا . . . منبع الزامی است. مثلاً مذهب کاشفی نیاز به منبع ندارد چون خواننده به هر منبعی رجوع کنید، موضوع دستش خواهد آمد. نثر روضة الشهدا هم در همین زمره میگنجد. تحسینبرانگیز بودنش جزو واضحات است.
- متأسفانه کتب قدیمی، دستنویس بودهاند و شماره صفحه و . . . برایشان بیمعناست. سعی میکنم برای برگزیدگی جعبه اطلاعات را بهبود دهم و آن جدول مورد اشارهٔ شما را بیاورم. هرچند در ارزش دانشنامهای این اطلاعات تردید دارم و به نظرم صرفاً مقاله را طولانی میکند، بدون اینکه اطلاعات خاصی به خواننده بدهد، البته اگر حوصلهاش را سر نبرد :-)
- درباره «رمان تاریخی» خواندن اثر، رسول جعفریان بسیار موثق است. او مورد استناد عباس امانت و ماریا سابتلنی هم هست و هر دو در نوشتههایشان مکرراً به جعفریان ارجاع میدهند. میشود گفت که جعفریان اولین کسی بود که پایش را از مجادلهٔ مسخره و بیفایده دربارهٔ مذهب کاشفی، فراتر گذاشت و به بررسی منابع و مآخذ روضة الشهدا پرداخت. امانت هم دقیقاً متأثر از جعفریان به «رمان تاریخی» بودن اثر اشاره میکند. اما دیدگاه رقیبی هم وجود دارد که از آنِ گوهری فخرآباد است. گوهری فخرآباد دکترایش را از دانشگاه تهران گرفته و در حال حاضر استادیار دانشگاه فردوسی مشهد است. رسالهٔ دکترایش دربارهٔ کاشفی است. مدخل کاشفی در دانشنامه جهان اسلام را هم او نوشته (ولی هنوز چاپ نشدهاست). لذا گوهری فخرآباد از نظر ویکیپدیا معتبر و موثق است. او عقیده دارد که کتب تاریخی در ۵۰۰ سال پیش همه به همین شیوه نوشته میشدند لذا اینکه روضة الشهدا را «رمان تاریخی» بنامیم چندان منصفانه نیست. این دیدگاه رقیب را برای مرحلهٔ برگزیدگی کنار گذاشته بودم [لینک مصاحبهٔ خواندنیاش در انتهای مقاله در قسمت پیوند به بیرون در دسترس است]. اما به نظرم شما اشتباه میکنید. اینکه یک کتاب، رمان تاریخی هست یا نه را دقیقاً باید مورخان مشخص کنند، نه ادبا. ادبا حداکثر میتوانند دربارهٔ آرایههای ادبی و عناصر داستانی و . . . کتاب صحبت کنند. رمان تاریخی ژانر مورد علاقهٔ خودم هم هست و به نظرم تشخیص دادنش خیلی راحت است!
- تحلیل و نقد کتاب به زبان فارسی کمیباب نیست، دقیقاً نایاب است! یک کتاب از کامران اسکات آقایی، دانشیار دانشگاه تگزاس، پیدا کردم که تقریباً همان حرفهای امانت را زده ولی سعی میکنم چند جملهای از قول او هم بیفزایم. کتابی هم از بابک رحیمی، دانشیار دانشگاه کالیفرنیا، پیدا کردهام که بیشتر دربارهٔ تعزیه و نمایش است ولی آنقدر سخت و تحلیلی و فلسفی است که بهشخصه آن را نمیفهمم. سعی میکنم دوباره بخوانم ببینم این بار چیزی دستگیرم میشود یا نه :-) اما خواهشاً اینها را برای برگزیدگی کنار بگذارید چون خوبیدگی مقالهها باید نسبتاً سریع و ساده باشد. راستش جواب سؤالتان را نمیدانم ولی حسینِ روضة الشهدا با حسین بن علی الزاماً تطابق ندارد. اولی شخصیت یک «رمان تاریخی» است، دومی فردی تاریخی. در این مقاله ما فقط با اولی سروکار داریم و به دومی نمیپردازیم. 4nn1l2 (بحث) ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)