ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب/بوسه (مونک)
بوسه (مونک)
[ویرایش]- نثر: خوب است گرچه میتواند بهتر شود. یک جمله دربارهٔ موتیف هست که به نظرم هنوز خوب جا نیفتاده است. از این یک مورد در میگذریم.
- تأییدپذیری: منابع مشکلی ندارند و یک مورد که امکان مراجعهٔ مستقیم نبوده به صورت ارجاع دست دوم مشخص شده است.
- شمول: به نظر میرسد مطالب اساسی مطرح شدهاند ولی شاید بتوان به مقاله شاخ و برگ بیشتر داد. ممکن است ۱۳ کیلوبایت کم به نظر برسد ولی فراموش نکنیم که یکی از فلسفههای وجود درجهٔ خوب در ویکیپدیا، متمایز کردن مقالات باکیفیت ولی کوتاه است البته به شرط اینکه موضوع پتانسیل گسترش نداشته باشد.
- بیطرفی: نظرهای مثبت و منفی هر دو بیان شده است.
- ثبات: دارد.
- طراحی: خوب با تصاویر.
ناگفته نماند که مقاله در ویکی انگلیسی نیز خوب است. با تشکر از نامزدکنندهٔ گرامی 4nn1l2 (بحث) ۱۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۵۶ (UTC)
- بحث زیر بسته شده است. لطفاً آن را تغییر ندهید. ادامهٔ دیدگاهها باید در صفحهٔ بحث مناسب ثبت شوند. نباید ویرایش دیگری در این ریسه انجام شود.
ویرایش ورودیها | |||
---|---|---|---|
اندازهٔ مقاله | ۱۴٬۶۱۵ | ||
آیا مقاله ترجمه از ویکیهای دیگر است؟ | بله | ||
منبعدارکردن همهٔ مطالب | |||
جایگزینی منابع نامعتبر (بهخصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر | |||
بررسی تکتک منابع ارجاعدادهشده | |||
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات | |||
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن | |||
افزودن رده و میانویکی مناسب | |||
افزودن تصاویر مناسب | |||
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژههای خواهر | |||
پیوند پایدار منابع برخط (کد) | بهزودی انجام میشود | ||
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودیها را تأیید نکردهاست. |
نامزدکننده: محک (بحث • مشارکتها) ۲۶ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)
- مقاله ترجمه شده از ویکیپدیا انگلیسی است و لینکها هم در حال ساختاند. امیدوارم با کمک دوستان مشکلات احتمالی حل شوند تا جزوی از مقالات خوب گردد. متأسفانه در ویکیپدیای فارسی به مقالات نقاشیها خیلی رسیدگی نشده و اغلب جوانان ایرانی هم با این مقوله آشنایی کمی دارند و حتی نقاشیهای خیلی معروف را هم نمیشناسند، لذا دوست دارم بیشتر روی ترجمه مقالات نقاشیها کار کنیم. محک ۲۶ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)
- @Sa.vakilian: سید جان وقت کردید، بیزحمت نگاهی هم به این مقاله بیندازید. در بین دوستان در گمخ کسی را نمیشناسم که دربارهٔ نقاشیها یدبیضا داشته باشد؛ اگر شما کسی را میشناسید، بفرمایید محک ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۱۳ (UTC)
- @Wikimostafa: سلام. ایا شما کسی را میشناسید بتواند در بررسی مقاله کمک کند؟ --سید (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۰۷ (UTC)
- سلام؛ کامران اورفه را به این بررسی دعوت میکنم. سعی میکنم در روزهای آینده خودم هم یک نگاهی بیندازم. Wikimostafa (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)
- درود بر شما، حقیقت اینکه متأسفانه در پروژهای دیگر (خارج از ویکی) به شدت درگیر هستم و برای همین مدتی احتمالاً از ویکی دور باشم اما به این دست از مقالات و موضوعات مربوط به آن علاقهٔ ویژه دارم. در کل ترجمه خوب و روانی است کما اینکه جناب محک نیز از کاربران خبره و آگاه به اصولِ فنی ویرایشی هستند، اما در ترجمه چند نکته وجود دارد (بخصوص توضیحات منتقدان) که ناکامل ترجمه شده و منظور اصلی را نمیرساند. در ذیل سعی میکنم به آنها اشارهای گذرا داشته باشم.
- سلام؛ کامران اورفه را به این بررسی دعوت میکنم. سعی میکنم در روزهای آینده خودم هم یک نگاهی بیندازم. Wikimostafa (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)
- @Wikimostafa: سلام. ایا شما کسی را میشناسید بتواند در بررسی مقاله کمک کند؟ --سید (بحث) ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۰۷ (UTC)
لید مقاله
- در پاراگراف اول (Part of his Frieze of Life) «بخشی از کتیبه زندگی» ترجمه شده که مشخص نشده منظور، زندگی چه کسی است؟ در حالی که ترجمه صحیح آن «بخشی از کتیبهٔ زندگی نقاش است» که اشاره به مونک دارد.
- مطمئن نبود دقیقاً این عبارت را چه چیزی ترجمه کنم (چون عبارت خاص است) فلذا همان کلمهای که از قبل در مقاله بود را مجدداً استفاده کردم. در مقالات مرتبط با مونک در وب هم اجمالاً نگاه کردم و همین عبارت بود. (چندتایی هم "سهگانهٔ کتیبه" ترجمه کردهبودند)
ضمن آن که اگر به حروف بزرگ و کوچک دقت کنید، میگوید "بخشی از «کتیبه زندگی» اش" یعنی نام خاص این مجموعه کتیبه زندگی است و ضمیر در اینجا بخشی از جمله است و نه نام مجموعه و جمله ترجمه به مضمون شده نه ترجمه به لفظ
حال پیشنهاد شما برای ترجمه این بخش چیست؟
- مطمئن نبود دقیقاً این عبارت را چه چیزی ترجمه کنم (چون عبارت خاص است) فلذا همان کلمهای که از قبل در مقاله بود را مجدداً استفاده کردم. در مقالات مرتبط با مونک در وب هم اجمالاً نگاه کردم و همین عبارت بود. (چندتایی هم "سهگانهٔ کتیبه" ترجمه کردهبودند)
- «بوسه مرتبط با نقشمایهای است که مونک از سال ۱۸۸۸–۸۹ در سر داشت» ترجمه صحیح و کامل چنین است «بوسه، حاصل یک تحقیقِ مبتنی بر آزمون و خطا توسط نقاش و مربوط به سال ۸۸ تا ۱۸۸۹ میلادی میباشد که نقشمایهٔ آن در ذهن هنرمند شکل گرفته بود.»
- با اندکی تغییر اعمال شد
- «آنها چنان یکدیگر را در آغوش گرفتهاند و صورتهایشان ادغام شدهاست که به سوی وحدت رفتنشان نمایش داده شده.» ترجمه رساتر میتواند چنین باشد. «هم آغوشی و ادغام صورتهای آنها به گونهای است که نشانگر حالتی از یگانگی است.»
- «تا حدی صدای ضربه زدن با قلمو را بشنود که باعث وجود چند لکه در تصویر شدهاست» به نظرم این ترجمه اشتباه است به دلیل اینکه مقصود نویسنده مقاله اصطلاح «سکتههای قلممو» است و این تکنیکی است که هم مونه و هم کامی پیسارو مبدع آن بودند و این هنر را از سلف خود یعنی ونگوگ به ارث برده بودند و در ترجمه اشاره دارد که به دلیل ضربههای سکتهوار مونک، قلممو در چند جا دچار پاشش اضافی و ایجاد لکه گردیده؛ بنابراین ترجمه صحیح میتواند چنین باشد؛ «ضربات متوالی سکتهای قلممو، تا حدی بسیار زیاد مسبب لکدار شدن نقاشی گردیده».
- «این نقاشی مشابه، گرچه سادهتر، اثر دیگری از مونک است که در همین دوره نقاشی شده.» معنی درستی نمیدهد، ترجمه صحیح؛ «این نقاشی، در عین حال سادهتر از اثر مشابه دیگری است که مونک در همین دوره نقاشی کرده است.»
پیشزمینه
- «ادوارد مونک، هنرمند نمادگرای نروژی، (۱۸۶۳–۱۹۴۴) در حال مقابله با بیماری، مشکلات روانی و مرگ اعضای خانوادهاش بود.» ترجمه صحیح میتواند چنین باشد. «ادوارد مونک، هنرمند نمادگرای نروژی، در دوران گذر از مشکلات روانی، مبارزه با بیماری و مرگ اعضای خانواده قرار داشت.»
- «رعایت نکردن بهداشت» ترجمه صحیح آنطور که در متن آمده نیست و ترجمه آن «سلامتی ناپایدار» میباشد.
- «گرچه شُکهشدن در نقاشیهای او توسط یک صداقت و کمال مهیج، لرزه را توصیف میکند.» ترجمه صحیح؛ «اگر چه تکاندهنده هستند، اما نقاشیهایش با یک صداقت و ایضاً، صداقت عاطفی مشخص میشوند که برانگیزانندهٔ هیجان در بیننده هستند».
متأسفانه به دلیل کمبود وقت فرصت بررسی باقی مقاله را نداشتم اگر فرصت شد و مایل بودید میتوانم ترجمهٔ بخش باقی مانده را هم مرور نمایم. ضمن پوزش و تشکر از جناب محک بابت این مقاله.— این پیام امضانشده را کامران اورفه (بحث • مشارکتها) نوشته است.
- بابت کمک شایانتان یک دنیا سپاس جناب @کامران اورفه: . یکی-دوتا از این جملههایی که فرمودید واقعاً کلافهام کردهبودند. هرگاه فرصت داشتید، بنده برای باقی مقاله نیز در درخدمتم. محک ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
- در مورد واژهٔ کتیبهٔ زندگی کافیست که یک بررسی اجمالی مجدد بر مقاله خود هنرمند داشته باشید و متوجه خواهید شد که اغلب آثار آفریدهٔ وی تأثیر گرفته از زندگی نابسامان خودش بوده و اگر مبنا را بر ترجمهٔ بر قیاس لفظ بگذاریم کافیست یک بار دیگر این عبارت را مرور کنید (Part of his Frieze of Life)، اکنون کافیست به ۲ جمله در این عبارت دقت نمایید، منظورم جملات (his+life) میباشد که مشخص میکند مقصود نگارندهٔ مقاله اشاره به زندگی خود نقاش دارد که در آثار هنریاش انعکاس یافته. این نظر کلی بنده است و اگر شما بر نظر خود پافشاری دارید مشکل چندان حادی نیست و میتوان بیخیالش شد :)
- بابت کمک شایانتان یک دنیا سپاس جناب @کامران اورفه: . یکی-دوتا از این جملههایی که فرمودید واقعاً کلافهام کردهبودند. هرگاه فرصت داشتید، بنده برای باقی مقاله نیز در درخدمتم. محک ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)
- یک ضمیر به جمله افزودم.
و اما ادامهٔ متن ..
- پیشنهاد میکنم به جای واژه (motif) که در متن هم «موتیف» ترجمه کردید از واژهٔ «نمایه» استفاده نمایید.
- من از بنمایه استفاده کرده بودم و مصطفی گرامی در میان اصلاحاتی که زحمتش را کشیدند، آن را به موتیف تبدیل کردند. @Wikimostafa: جناب نظر شما چیست؟ از آوردن عبارت موتیف دلیل خاصی داشتید؟
- «مونک نقشمایهٔ بوسهٔ زوجین را، در دو قالب نقاشی و حکاکی… کشید» واژهٔ woodcuts در فارسی به معنی حکاکی بر روی چوب و آنطور که در ویکیفارسی مقاله دارد به معنی چوبتراشی است که اگر دقیق قید شود بهتر، رساتر و امانت در ترجمه است. حکاکی میتواند هم بر روی سنگ انجام شود و هم شیشه و فلز. در حالی که در اینجا مقصود دقیقاً حکاکی بر روی چوب میباشد، به جای واژه «حکاکی» از همان واژه «چوبتراشی» استفاده کنید
- دقیقاً به دنبالهٔ متن بالا عبارت «در تحقیقهای متعدد مشخص گردیده که» کاملاً حذف شده و دلیل آن را نمیدانم؟
- لازم شد توضیحی دربارهٔ شیوه ترجمههایم بدهم:
معمولا بنده ترجمه به مضمون میکنم؛ بدین صورت که ابتدا جمله را میخوانم و بعد هرچه دستگیرم شد را به فارسی مینویسم لذا بعضی جملات از دستم در میروند یا دقیقاً عین متن اصلی نمیشوند. (مثل مورد قبلی) از آنجا که آن متن هم خود مضمونبرداشتی از یک منبع دیگرست، این به نظرم خیلی اشکال ندارد… ولی اینجا قانون «عدم استفاده از منبع دستدم» مهم میشود و باید منابع اصلی چک شوند. الآن هر روز میگردم و یکی-دوتا از منابع را پیدا و چک میکنم تا متن منبع و مقاله خیلی متفاوت نشوند.
- لازم شد توضیحی دربارهٔ شیوه ترجمههایم بدهم:
- «در نقشمایه، زوج با فرمی انتزاعی، که دو چهره در آن در حال یکی شدن هستند، در اشاره به حس تعلقپذیری و با هم بودن آنها است.» در کل معنا و مفهوم درستی را نمیرساند، میتوانید از این ترجمه بهرهبرداری نمایید؛ «درک این موضوع چنین است که فُرم آبستره یا انتزاعی زوجین، در حالتی قرار دارد که چهرهها در حالت کلی و به عنوان دو بخش مجزا کاملاً ممزوج شدهاند و تشکیل نمایهٔ واحدی میدهند و این موضوع، بیانگر حس تعلق خاطر و همبستگی آنها است.»
جناب محک بررسی این مقاله به این شکل کاملاً وقتگیر است و متأسفانه فرصت کافی برای اتمام آنی و کامل آن نیست اما میتوانم به همین شکل و روال اگر شما مشکلی ندانید به بررسی آن بپردازم. فعلاً این تغییرات را بررسی نمایید تا در فرصت مقتضی مجدداً باقی مقاله پیگیری شود. پوزش بندهٔ حقیر را از عدم وقت کافی برای بررسی بیشتر پذیرا باشید. --کامران اورفه (بحث) ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۸ (UTC)
- @کامران اورفه: هرطور خودتان راحت هستید پیش برویم؛ برای من فرقی ندارد و در خدمتم. محک ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)
- البته نظر جناب مصطفی صائب است و مشکلی ندارد کما اینکه اگر خود من هم بودم برای اغلب مقالات مختلف هنری از همین واژه «موتیف» و یا «بنمایه» پیشنهادی شما استفاده میکردم (موتیف هم در موسیقی و هم در نقاشی کاربرد دارد) ولی نکته اصلی آنجا است که این مقاله برای خوبیدگی نامزد شده و به نظر من بهتر است که واژگان اینچنین برابریابی شوند و با واژگان سادهتر از لحاظ مفهوم جایگزین گردند. به همین دلیل چون موضوع مقاله نقاشی است پیشنهاد «نمایه» دادم و شک نکنید اگر موضوع مقاله دربارهٔ موسیقی بود واژه نمایه اصلاً معنا نداشت و از همان موتیف و یا بنمایه استفاده میکردیم.
بررسی ادامه متن از بخش پیشزمینه؛
- «در نسخهٔ بعدی موتیف تنها چهرهها…» کلمهٔ «نسخه» به اشتباه مفرد ترجمه شده در حالی که جمع است و ترجمه صحیح «در نسخههای بعدی است ..» است، به متن انگلیسی مجدداً نگاهی بیندازید. هر چند در مقاله اشارهای به آنها نشده و مقاله خود هنرمند در ویکی فارسی کامل نیست اما وقتی مقاله انگلیسی هنرمند را خواندم متوجه شدم که مونک، چندین طرح و پیشطراحی در همین زمینه (بوسه) داشته.
این متن مقاله انگلیسی است که خواندم. منبع هم دارد که اضافه نکردم. «multiple versions» که به معنی «چندین نسخه» میباشد به خوبی بیانگر موضوع است.
بررسی بخش تحلیل؛
- «فضای تاریکی در تابلوی بوسه نشاندهندهٔ تردید مونک نسبت به مسئله عشق است.» در ترجمه متن انگلیسی به هیچ عنوان اشاره به «مسئله عشق» ندارد. ترجمه صحیح «فضای تاریک … عطفِ به موضوع مزاج ناپایدار و تخیل هنرمند دارد» فکر میکنم در این عبارت واژه «romance» را به اشتباه عشق تعبیر کردید در حالی که مقصود نویسنده مقاله اشاره به چیزی خیالی و موهوم و تخیلی دارد.
- «در نقاشی ۱۸۹۷، رینهولد هلر، مورخ هنری …» در اینجا یک نکته ظریف دیگر وجود دارد که اشاره میکند نقاشی بوسه تنها یک نقاشی نبوده و چندین نسخه داشته، بهتر است این ترجمه را اینطور بنویسید «در نقاشی مربوط به سال ۱۸۹۷ ....» که مشخص کند اشاره به نسخهٔ خاصی دارد--کامران اورفه (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)
- @کامران اورفه: نمایه و چندین را اعمال کردم. گرچه به نظر خودم هم نقشمایه جایگزین بهتری برای موتیف بود تا نمایه که منظور را به سختی میرساند.
- برای ترجمه romance فکر میکنم همان عشق درستتر باشد چون تاریک بودن نقاشی و روبرو کردن این فضا با روشنایی بیرون (که از گوشه پنجره پیداست) طبیعیست که نشان از دید منفی نقاش به ماجرای بوسیدن و نتیجتاً عشق دارد و میخواهد بیفایدگی و بیمنطقی قضیه عشق را نشان دهد. تعبیر کنایی مرگ که از نقاشی استدلال شده هم در این راستاست. (و خفیفتر این را در زندگی مجردانه مونک و آثاری دیگرش {مثل عشق و درد (مونک)} نیز میتوان دید) حال این چه ارتباطی میتواند با وهم و خیال داشته باشد؟ منبعش هم متأسفانه صوت است و من لسنینگم در حد Sidّown است :)))
- توضیحکی بدهم که احتمال میدهم منظور از تأکید بر سال ۱۸۹۷ به خاطر اشتباه نشدن تصویر با موتیفهاست وگرنه خیلی بعید میدانم که نقاشی اصلی چند نسخه دیگر داشته باشد (برخلاف آنچه جیغ و مدونا دارند). باسپاس: محک ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)
- برای لحاظ نمایه اصرار خاصی نیست و حتی میتوان نقشمایه نوشت در هر صورت این دو عبارت به نظر بهتر از موتیف میرسد، در مورد مسئله عشق هم مشکل خاصی نیست اما اگر «تخیلی» را هم به آن اضافه کنید دقیقاً برابر با مضمون انگلیسی خواهد بود، romance به طور کلی بیانگر هر چیز تخیلی است مثل رمان یا زندگی و مثل همین موضوع «عشق تخیلی». نقاشی اصلی چند نسخه ندارد اما چون اشارهٔ مقاله به نقاشی اصلی است نه موتیفها، بهتر است همانگونه ذکر گردد تا با موتیفها اشتباه گرفته نشود. --کامران اورفه (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)
- @کامران اورفه: بازم ممنون؛ امری دیگری هم هست، درخدمتم. محک ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
- جناب محک من فکر میکنم خیلی بهتر میشود که یک توضیح مختصر در قالب «تگ یادداشت» به عبارت «کتیبهٔ زندگی» بیفزاید. این توضیح در مقالهٔ اصلی نقاشی نیست اما وقتی مقالهٔ انگلیسی خود هنرمند را امروز صبح خواندم دیدم که به واقع خیلی کمک به روشن نمودن موضوع مینماید. اگر اجازه دهید میتوانم دست به کار شوم و ترجمهاش را انجام دهم و به مقاله اضافه کنم و اگر از دید شما مناسب نبود میشود آن را خنثی نمود. نظر شما چیست؟ --کامران اورفه (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)
- @کامران اورفه: بسیار هم عالی. یک دنیا ممنونم.
- @Wikimostafa: عزیز منتظر نظرات گرانبهای شما نیز هستم. محک ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۴ (UTC)
- خواهش میکنم. با سپاس از کامران عزیز، در مورد برگردان موتیف ظاهراً خودتان به جمعبندی رسیدهاید و من صرفاً اشاره میکنم که نقشمایه نسبت به نمایه وضوح بیشتری دارد و (در حوزهٔ هنرهای تجسمی) منحصراً برای motif کاربرد داشته است (نمایه بیشتر به جای profile و index به کار رفته). در اولین فرصت تلاش میکنم مقاله را بررسی کنم و چیزهایی بنویسم. Wikimostafa (بحث) ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۳:۲۰ (UTC)
- جناب محک من فکر میکنم خیلی بهتر میشود که یک توضیح مختصر در قالب «تگ یادداشت» به عبارت «کتیبهٔ زندگی» بیفزاید. این توضیح در مقالهٔ اصلی نقاشی نیست اما وقتی مقالهٔ انگلیسی خود هنرمند را امروز صبح خواندم دیدم که به واقع خیلی کمک به روشن نمودن موضوع مینماید. اگر اجازه دهید میتوانم دست به کار شوم و ترجمهاش را انجام دهم و به مقاله اضافه کنم و اگر از دید شما مناسب نبود میشود آن را خنثی نمود. نظر شما چیست؟ --کامران اورفه (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)
- @کامران اورفه: بازم ممنون؛ امری دیگری هم هست، درخدمتم. محک ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)
- برای لحاظ نمایه اصرار خاصی نیست و حتی میتوان نقشمایه نوشت در هر صورت این دو عبارت به نظر بهتر از موتیف میرسد، در مورد مسئله عشق هم مشکل خاصی نیست اما اگر «تخیلی» را هم به آن اضافه کنید دقیقاً برابر با مضمون انگلیسی خواهد بود، romance به طور کلی بیانگر هر چیز تخیلی است مثل رمان یا زندگی و مثل همین موضوع «عشق تخیلی». نقاشی اصلی چند نسخه ندارد اما چون اشارهٔ مقاله به نقاشی اصلی است نه موتیفها، بهتر است همانگونه ذکر گردد تا با موتیفها اشتباه گرفته نشود. --کامران اورفه (بحث) ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)
- ضمن تشکر از دوست و همکار گرامی، ویکی مصطفی، تنها چند نکته پایانی به نظرم رسید که در ادامه ذکر خواهم کرد.
- «دو گوش عظیمالجثه به نظر میرسد…؛ کر شده از شور و شعف این خون.» به نظرم این تعبیر اشتباه است، ابتدا اینکه مقصود از واژه «ear» در اینجا به معنی «گوش» نیست، در عین حال یک گوش بیشتر در تصویر قابل رویت نیست. ear در اینجا معنی «غول» میدهد و متن ترجمه صحیح به خوبی مقصود را میرساند به این ترجمه دقت فرمایید. «همانند نگریستن به یک غولِ پهن پیکر میماند…» (اشاره به یگانگی دو جثه در تصویر دارد که در نگاه اول از نظر منتقد همانند یک پیکرهٔ غولآسا است).
- در بخش پیشزمینه، پاراگراف دوم، جمعاً دارای ۶ یا ۷ خط است اما در همین مقدار کم، واژهٔ «نقشمایه» در حدود ۷ بار تکرار گردیده! این یک ایراد کلی انشایی است و نیازی نیست ترجمه دقیقاً برابر با ذکر جزئیات مقاله اصلی باشد. برای بهبود نوشتار این پاراگراف، نقشمایههای اضافی را حذف و حداکثر، تعداد آنها را به ۲ عدد برسانید تا ترجمه فنیتر شود. این کار ساده و شدنی است اگر نیاز به کمک بود بگویید تا متن را بدن کم و کاست تغییر دهم:) تا اینجای کار و در کل مورد خاص دیگری به چشم نمیرسد. امیدوارم موفق باشید. --کامران اورفه (بحث) ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)
- کامران اورفه عزیز تغییرات را اعمال کردمم ولی در مورد ear گویا جمله فنی و دارای ایهام است. چنانچه جمله بعد صحبت از کر شدن میکند که با گوش مراعات و نظیر ساخته! بنده معنای «غول پیکر» کلمه ear را نمیدانستم و برایم خیلی جالب است چون در زبان مادریم نیز به آدم ناشنوا «غول» میگویند!!! مگر میان ناشنوایی و غولپیکری ارتباطی است که بتوان از آن جمله کنایی ساخت؟ چون به نظر میرسد جمله این مقاله کناییتر از آنچه ترجمه شده، باشد! محک ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)
- من قبل از خواندن این گفتگو، «غول» را به «گوش» تغییر دادم. تا حالا ندیدم ear در معنای غول به کار برود. الان هم مریام-وبستر را چک کردم. چیز خاصی ندیدم. اگر اشتباه میکنم مرا تصحیح کنید. 4nn1l2 (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
- در اینجا و اینجا به تأثیر تندیس بوسهٔ رودن بر نقاشی مونک اشاره شده. همچنین در دومی به تأثیری که اثر مونک بر بوسهٔ کلیمت گذاشته اشاره شده. جا دارد در مقاله به اینگونه تأثیرپذیریها و تأثیرگذاریها اشاره شود. ساختن مقالهٔ بوسهٔ رودن نیز خالی از لطف نیست. Wikimostafa (بحث) ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)
- افزودم. مقاله هم به صورت خرد ساخته شد. محک ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)
- @محک: اگر برای تکمیل نوشتار نیاز به ایجاد مقالاتی داشتید، پیوند انگلیسی بدهید تا ترجمهشان کنم. mOsior (بحث) ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۴۶ (UTC)
- mOsior عزیز بابت محبتتان سپاسگزارم. این مقاله تقریباً ترجمهاش کامل شده و لینکهای سرخش را هم اکثراً ساختم. اما اگر مایل به همکاری در ترجمه مقالات نقاشی و هنر هستید، مشعوف میشوم که در ترجمه پیشنویس:ما میتوانیم انجامش دهیم! کمک کنید؛ دو-سه بندی مانده تا به گمخ آید. محک ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۵۳ (UTC)
- Wikimostafa و کامران اورفه عزیز؛ اگر نظر دیگری درباره این مقاله دارید بفرمایید تا اعمال گردد و اگر نه، در صورتی که مایل باشید، دعوت میکنم برویم سروقت وپ:گزیدن مقالههای خوب/ما میتوانیم انجامش دهیم!. محک ۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- خسته نباشید؛ فقط یک نکته: شما منابع ویکی انگلیسی را چک کردید و از درستی لینکها و تاییدپذیری مطالب مطمئن شدید؟ Wikimostafa (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)
- Wikimostafa؛ بله. تنها یک موردی که صوتی بود را نتوانستم به صورت کامل چک کنم. (MoMA, Edvard Munch) الباقی را کاملا بررسی کردم. محک ۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)
- سلام @Mahdy Saffar: بیزحمت وقت کردید، این صفحه را جمعبندی فرمایید. محک ۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)
- @محک: سلام. راستش از بچگی چیزی از نقاشی حالیم نمیشد! ولی چشم؛ در روزهای آینده اگر بتوانم تمرکز کافی روی مقاله بگذارم، بررسی خواهم کرد. فقط یک مورد که الان به ذهنم میرسد این است که بخش آخر کلاً یک خط است؟ توصیه میشود بخشهای کوتاه در بخشهای دیگر ادغام شوند. مهدی صفار ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۸ (ایران) ۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)
- @Mahdy Saffar: بخش کوتاه ادغام شد. محک ۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)
- @محک: سلام. راستش از بچگی چیزی از نقاشی حالیم نمیشد! ولی چشم؛ در روزهای آینده اگر بتوانم تمرکز کافی روی مقاله بگذارم، بررسی خواهم کرد. فقط یک مورد که الان به ذهنم میرسد این است که بخش آخر کلاً یک خط است؟ توصیه میشود بخشهای کوتاه در بخشهای دیگر ادغام شوند. مهدی صفار ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۸ (ایران) ۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)
- سلام @Mahdy Saffar: بیزحمت وقت کردید، این صفحه را جمعبندی فرمایید. محک ۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)
- Wikimostafa؛ بله. تنها یک موردی که صوتی بود را نتوانستم به صورت کامل چک کنم. (MoMA, Edvard Munch) الباقی را کاملا بررسی کردم. محک ۱ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)
- این جمله گنگ است: «بوسه حاصل یک تحقیق مبتنی بر آزمون و خطا توسط نقاش در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۸۹ میلادی میباشد» 4nn1l2 (بحث) ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)
- 4nn1l2 عزیز؛ اغلب تغییراتی که در مقاله اعمال کردید در واقع بازگردانی مواردی است که جناب اورفه فرمودند و بنده اعمال کردم. به طور مثال همین موردی که میفرمایید در ابتدا «بوسه مرتبط با نقشمایهای است که مونک از سال ۱۸۸۸–۸۹ در سر داشت» بوده که به پیشنهاد اورفه عزیز تغییراتی بر آن اعمال شد! این مورد به این صورت مجددا بازنویسی شد «بوسه حاصل مجموعه آزمون و خطاهایی است که توسط نقاش در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۸۹ میلادی کشیده شدند و نقشمایه آن در ذهن هنرمند شکل گرفت» محک ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)
- هرچند بحثها طولانی بود، اما من آنها را خواندم و بر این باورم تغییراتی که دادم درست هستند. صرف نظر از تغییرات جزئی (سهوالقلم و شیوهنامه)، من چهار تغییر معنادار در مقاله اعمال کردم: ۱) موجود کوچکتر (که شبیه یک ماهی است و مقصود زن است) موجود بزرگتر (مرد) را میبلعد. یقهٔ لباس زن شبیه دهان ماهی است. ۲) برگرداندن ترجمهٔ ear به گوش. من میتوانم نقاشی را به شکل گوش یک انسان مجسم کنم (ببینم) ولی تقریباً هیچ تصوری از غول در ذهن ندارم. ۳) تصریح اینکه نظر پرزیبیسزوسکی و استریندبرگ نسبت به نقاشی منفی بوده است. ۴) تصریح اینکه اتاق موجود در نقاشی به اتاق شخصی خود مونک شباهت دارد. این سه مورد آخر همه طی این ویرایش
اما دربارهٔ جملهٔ مورد مناقشه برداشت من آن است که آقای مونک از حوالی ۱۸۸۸/۱۸۸۹ (دقیقاً نمیدانیم ۱۸۸۸ یا ۱۸۸۹) تصویری از بوسه در ذهنش نقش بسته بود و در سالهای بعد چند بار این نقش ذهنی را عینیت بخشید. مثلاً یک بار در سال ۱۸۹۲ «بوسه در کنار پنجره» و یک بار در سال ۱۸۹۷ نقاشیای که موضوع این مقاله است. حال اینکه این مفهوم را چگونه میشود خلاصه و با اصلاحات هنری به فارسی بیان کرد، نیاز به آشنایی، تأمل، و اندیشه دارد. 4nn1l2 (بحث) ۸ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)
- هرچند بحثها طولانی بود، اما من آنها را خواندم و بر این باورم تغییراتی که دادم درست هستند. صرف نظر از تغییرات جزئی (سهوالقلم و شیوهنامه)، من چهار تغییر معنادار در مقاله اعمال کردم: ۱) موجود کوچکتر (که شبیه یک ماهی است و مقصود زن است) موجود بزرگتر (مرد) را میبلعد. یقهٔ لباس زن شبیه دهان ماهی است. ۲) برگرداندن ترجمهٔ ear به گوش. من میتوانم نقاشی را به شکل گوش یک انسان مجسم کنم (ببینم) ولی تقریباً هیچ تصوری از غول در ذهن ندارم. ۳) تصریح اینکه نظر پرزیبیسزوسکی و استریندبرگ نسبت به نقاشی منفی بوده است. ۴) تصریح اینکه اتاق موجود در نقاشی به اتاق شخصی خود مونک شباهت دارد. این سه مورد آخر همه طی این ویرایش
- 4nn1l2 عزیز؛ اغلب تغییراتی که در مقاله اعمال کردید در واقع بازگردانی مواردی است که جناب اورفه فرمودند و بنده اعمال کردم. به طور مثال همین موردی که میفرمایید در ابتدا «بوسه مرتبط با نقشمایهای است که مونک از سال ۱۸۸۸–۸۹ در سر داشت» بوده که به پیشنهاد اورفه عزیز تغییراتی بر آن اعمال شد! این مورد به این صورت مجددا بازنویسی شد «بوسه حاصل مجموعه آزمون و خطاهایی است که توسط نقاش در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۸۹ میلادی کشیده شدند و نقشمایه آن در ذهن هنرمند شکل گرفت» محک ۷ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)
- بحث بسته شده است. لطفاً آن را تغییر ندهید. ادامهٔ دیدگاهها باید در صفحهٔ بحث مناسب ثبت شوند. نباید ویرایش دیگری در این ریسه انجام شود.