ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب/بایگانی/اکتبر ۲۰۰۹
نامزدی ناموفق
[ویرایش]نتیجه: مقاله خوب نشد. شروع خوبی است، ولی هنوز مقاله منبع ندارد. لطفاً با توجه به ویکیپدیا:اثباتپذیری آن را منبع دار کنید. --دوستدار ویکیپدیا ۵ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)
سه پادشاهی کره این مقاله به تاریخ سه امپراتوری بزرگ کره اشاره دارد. Rasultnt ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)
رسول جان شروع خوبی داشتی. اما بهتر است ویکیپدیا:راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر و کاربر:Ladsgroup/راهنمای نوشتن مقاله برگزیده را اول بخوانی. برای مثال از اشکالات مقاله ات بگویم که منابعش مقالات دیگر ویکی است. هیچ ارجاع درون ویکی ندارد. لحن ، مطالبی آوردهاست که شایسته یک مقاله تاریخی نیست. باید به تفاوت تاریخ نگاری و افسانه خوانی توجه داشته باشی و... --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۰۵ (UTC)اردبیل
[ویرایش]نتیجه: مقاله خوب نشد. اگر چه روی این مقاله کار خوبی شده و وقت صرف شده ولی هنوز جای کار زیاد دارد. --دوستدار ویکیپدیا ۵ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)
- اردبیل (ویرایش | بحث | تاریخچه | حفاظت | حذف | پیوندها | پیگیری | سیاههها | مشاهدهها).با توجه به جمع بندی کلی وجمع آوری مطالب مفید در خصوص اردبیل پیشنهاد نوشتار خوب را مینمایم.امید است مقبول واقع گردد.Ashena iran ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۴۹ (UTC)
- مخالف:مطالب بدون منبع زیاد دارد
:)
امیرΣυζήτηση ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC) - مخالف: امقاله پر از مطالبی به نقل از منابع نامعتبر است.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)
تاریخچه نظریات پیرامون آموزش و پرورش
[ویرایش]نتیجه: مقاله خوب نشد. ناتانیل وقت روی این مقاله گذاشته و نقاط قوت دارد، ولی هنوز در سطح مقاله خوب نیست. به عنوان مثال هنوز بخش آغازین ندارد. --دوستدار ویکیپدیا ۵ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)
- تاریخچه نظریات پیرامون آموزش و پرورش (ویرایش | بحث | تاریخچه | حفاظت | حذف | پیوندها | پیگیری | سیاههها | مشاهدهها). امید است مقبول واقع گردد.--Nathaniel
talk
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۴۹ (UTC)
مخالف بدون بخش آغازین. مقاله در مورد تحولات دویست سال اخیر نیز سکوت کرده است--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۲۵ (UTC)
- آنطور که ممکن است در ابتدا به نظر برسد نیست؛ توضیحش کمی طولانی است: این اولین مقاله ایست که من در اینجا تهیه کردم (با کمک دوستان و بالاتر از همه دوستدار گرامی)؛ آموزش و پرورش موضوع همکاری هفته بود و من خواستم روی مقاله نظریه آموزش (فلسفه آموزش فعلی) کار کنم منتها دیدم مطالب این مقاله تکراری است (یعنی در همه مقالات مربوط به «آموزش و پرورش» اینجا همین حرفها زده شده که در این مقاله فلسفه آموزش آمده و هنوز هم سرجایش هست)؛ خواستم کل مقاله را تغییر اساسی بدهم که نشد و من هم این مقاله تاریخچه را ایجاد کردم. بزرگترین ایراد این مقاله اینست که هیچ پیوندی نتوانستم به ویکیهای دیگر در آن قرار دهم؛ هدف بزرگتر من هم از کاندید کردن این مقاله در اینجا هم اینست که همه دوستان کیفیت این مقاله را ببینند و این مقاله عنوان مناسب خودش را در درجه اول به دست بیاورد بعد خود به خود مقاله خوبی به نظر خواهد آمد و ماه و ستاره اش را هم نخواستیم. نوشتن توضیحات اولیه کار یک ثانیهاست. ضمن اینکه فلسفه کلی آموزشی همینها است که در مقاله آمده؛ درست است نوع کتابها، کیفیت کتابها، روش تدریس (در هر کشور و هر قاره و هر حوزه دینی) به صورت میکروسکپی تغییراتی داشته، منتها این مقاله به صورت ماکروسکپی به موضوع نگاه میکند نه میکروسکپی، برای همین عنوان آن به معنای واقعی فلسفه آموزش است. بله اگر نام فعلی باقی بماند من نه تنها میبایست تاریخچه را روز به روز تا همین دیروز ذکر کنم بلکه باید برای کلمه به کلمه این عنوان طولانی در مقاله یک چیزهایی بنویسم. اینست که اگر دوستان موافقند که این مقاله بهتری نسبت به مقاله فلسفه آموزش است نام مقاله تغییر کند تا در جای خودش قرار بگیرد و پیوندها ایجاد شود، تا بتوان بخش آغازین آراستهای هم برایش نوشت تا خیال دوستان هم راحت باشد.-Nathaniel
talk
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۱۱ (UTC)
- آنطور که ممکن است در ابتدا به نظر برسد نیست؛ توضیحش کمی طولانی است: این اولین مقاله ایست که من در اینجا تهیه کردم (با کمک دوستان و بالاتر از همه دوستدار گرامی)؛ آموزش و پرورش موضوع همکاری هفته بود و من خواستم روی مقاله نظریه آموزش (فلسفه آموزش فعلی) کار کنم منتها دیدم مطالب این مقاله تکراری است (یعنی در همه مقالات مربوط به «آموزش و پرورش» اینجا همین حرفها زده شده که در این مقاله فلسفه آموزش آمده و هنوز هم سرجایش هست)؛ خواستم کل مقاله را تغییر اساسی بدهم که نشد و من هم این مقاله تاریخچه را ایجاد کردم. بزرگترین ایراد این مقاله اینست که هیچ پیوندی نتوانستم به ویکیهای دیگر در آن قرار دهم؛ هدف بزرگتر من هم از کاندید کردن این مقاله در اینجا هم اینست که همه دوستان کیفیت این مقاله را ببینند و این مقاله عنوان مناسب خودش را در درجه اول به دست بیاورد بعد خود به خود مقاله خوبی به نظر خواهد آمد و ماه و ستاره اش را هم نخواستیم. نوشتن توضیحات اولیه کار یک ثانیهاست. ضمن اینکه فلسفه کلی آموزشی همینها است که در مقاله آمده؛ درست است نوع کتابها، کیفیت کتابها، روش تدریس (در هر کشور و هر قاره و هر حوزه دینی) به صورت میکروسکپی تغییراتی داشته، منتها این مقاله به صورت ماکروسکپی به موضوع نگاه میکند نه میکروسکپی، برای همین عنوان آن به معنای واقعی فلسفه آموزش است. بله اگر نام فعلی باقی بماند من نه تنها میبایست تاریخچه را روز به روز تا همین دیروز ذکر کنم بلکه باید برای کلمه به کلمه این عنوان طولانی در مقاله یک چیزهایی بنویسم. اینست که اگر دوستان موافقند که این مقاله بهتری نسبت به مقاله فلسفه آموزش است نام مقاله تغییر کند تا در جای خودش قرار بگیرد و پیوندها ایجاد شود، تا بتوان بخش آغازین آراستهای هم برایش نوشت تا خیال دوستان هم راحت باشد.-Nathaniel
همانگونه که خودت گفتی هدف ما اینجا ستاره بازی نیست. هدف این است که کیفیت مقالات ویکی فارسی بالا برود. حالا هم ریش و قیچی دست خودتان ناتانیل جان. هر وقت تغییرات لازم را انجام دادید بگویید تا دوباره نظری به مقاله بیاندازم. ضمنا فهرست منابع را هم مطابق استانداردهای مدخل نویسی (مانند شیوه شیکاگو) بازنویسی کنید. تعداد منابعتان نیز خیلی کم است (۲-۳ تا). اولا از تعداد بیشتری منبع استفاده کنید. ثانیا بهتر است از منابع جدیدتری استفاده شود. نمیگویم که منابع نامعتبر است. اما بیشتر مقاله شما با استفاده از منابعی مانند ویل دورانت نوشته شده که مال دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی است. این زیبنده یک مقاله خوب نیست. شما به راحتی میتوانید میتوانید با منابع بروزتری جایگزین کنید.--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)
- منابع بروز در اینمورد بهتر نیستند؛ علت این که بیشتر از ویل دورانت ذکر شده اینست که مقاله تحقیق دست اول محسوب نشود. وگرنه ارجاعات در واقع به دهها کتابی است که نویسنده هیچکدام ویل دورانت نیست (و صرفا او اینها را به صورت مجموعه به هم پیوسته در آورده). اگر بعدا کسی پیدا نمیشود که متهم به تحقیق دست اول کردن بکند؛ میشود نام منبع اصلی را ذکر کرد. (ولی قضیه مقاله فلسفه آموزش را امیدوارم از همین جا جرقه تغییرش زده بشود؛ مشکل بزرگ جلوی این مقاله من فقط و فقط همین است و این مقاله که الان جلوی دوستان است محتوای خوبی دارد، سر و شکل خوبی هم دارد، اگر اسمش را دوستان موافقت کنند و فلسفه آموزش قرار بدهیم، پیوندهای خوبی هم به وجود میآید.) --Nathaniel
talk
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۱۶ (UTC)
- منابع بروز در اینمورد بهتر نیستند؛ علت این که بیشتر از ویل دورانت ذکر شده اینست که مقاله تحقیق دست اول محسوب نشود. وگرنه ارجاعات در واقع به دهها کتابی است که نویسنده هیچکدام ویل دورانت نیست (و صرفا او اینها را به صورت مجموعه به هم پیوسته در آورده). اگر بعدا کسی پیدا نمیشود که متهم به تحقیق دست اول کردن بکند؛ میشود نام منبع اصلی را ذکر کرد. (ولی قضیه مقاله فلسفه آموزش را امیدوارم از همین جا جرقه تغییرش زده بشود؛ مشکل بزرگ جلوی این مقاله من فقط و فقط همین است و این مقاله که الان جلوی دوستان است محتوای خوبی دارد، سر و شکل خوبی هم دارد، اگر اسمش را دوستان موافقت کنند و فلسفه آموزش قرار بدهیم، پیوندهای خوبی هم به وجود میآید.) --Nathaniel
منابع جدید بهتر نیستند؟! گویا نظر من را درست نخواندی ناتان جان. من نگفتم که تحقیق دست اول در مقاله بیاوری. من گفتم که از منابع معتبر چاپ دهههای اخبر نیز در مقاله باید استفاده کنید. کتابی مانند ویل دورانت نوشته شده در شصت سال پیش است. آیا نمیتوانید از منابع معتبر چاپ یکی دو دهه اخیر استفاده کنید؟ درست نیست که نوشتار خوب تمامش با استفاده از منابع ۶۰-۷۰ سال پیش نوشته شود. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۵۹ (UTC)
ضمنا مقاله خیلی ناقص است. فقط دیدگاه غربی را پوشش داده است؟ هند، شرق دور، اسلام، دویست سال اخیر؟ اینها کجا پوشش داده شده است؟ --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۱۰ (UTC)
- بله؛ گفتم منابع جدیدتر در اینمورد بهتر نیستند. این مقاله در رابطه با علوم یا تکنولوژی که نیست؛ در رابطه با نظرات فلاسفه ایست که باعث شکل دادن به آموزش به صورت یک علم شدند. اینست که افزودن منابع بروزتر اینجا یک نظر کلیشه ایست. منبع بروزتر برای افلاطون و لاک و روسو واقعا چه لزومی دارد؟ مخصوصا وقتی منبع خوبی همین الان استفاده کردهایم. ضمن اینکه مقاله بله فقط دیدگاه غربی را پوشش دادهاست. قبلا هم بحث (کوچکی) شده بود که میبایست نظر کسانی که در هند یا شرق دور ... در اینباره سخنی گفتهاند افزوده شود، یا نظر ادیان مختلف (دقیقا دین بهایی) هم در مقاله آورده شود؛ میشود همه اینکارها را کرد ولی معقول نیست. چرا؟ چون حتی در ایران با اینهمه ادعای انقلاب فرهنگی و دین و ریشه علمی و ... سیستم دانشگاهها سیستم غربی است، مدارسی که میبینید دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان دارند سیستم غربی است، حتی برنامه دروس غربی است (دروسی مثل تعلیمات اجتماعی، حرفه و فن، آمادگی دفاعی و ... حتی تقسیم بندیهای کتب ریاضیات همه از روی برنامه دروس سیستم غربی گرته برداری شده.) اینست که در این مقاله ریشهها به دست داده شده که مثلا روسو بود که گفت آموزش در دوران کودکی و نوجوانی و بلوغ باید با هم تفاوت داشته باشد و ... به بیان دیگر اصلا روش آموزش دیگری جز روش غربی در هند، شرق دور به اینصورت که انقدر تاریخساز باشد که ذکرش در کنار تاریخسازان غربی بیاید که نبوده و دانشگاههای آنجاها از غرب گرته برداری کردهاند. حتی لباس فارغ التحصیلی شان هم عین هم است، منگوله مدرکشان هم دقیقا همان رنگی است که در غرب دست فارغ التحصیل میدهند.--Nathaniel
talk
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۱۵ (UTC)
- بله؛ گفتم منابع جدیدتر در اینمورد بهتر نیستند. این مقاله در رابطه با علوم یا تکنولوژی که نیست؛ در رابطه با نظرات فلاسفه ایست که باعث شکل دادن به آموزش به صورت یک علم شدند. اینست که افزودن منابع بروزتر اینجا یک نظر کلیشه ایست. منبع بروزتر برای افلاطون و لاک و روسو واقعا چه لزومی دارد؟ مخصوصا وقتی منبع خوبی همین الان استفاده کردهایم. ضمن اینکه مقاله بله فقط دیدگاه غربی را پوشش دادهاست. قبلا هم بحث (کوچکی) شده بود که میبایست نظر کسانی که در هند یا شرق دور ... در اینباره سخنی گفتهاند افزوده شود، یا نظر ادیان مختلف (دقیقا دین بهایی) هم در مقاله آورده شود؛ میشود همه اینکارها را کرد ولی معقول نیست. چرا؟ چون حتی در ایران با اینهمه ادعای انقلاب فرهنگی و دین و ریشه علمی و ... سیستم دانشگاهها سیستم غربی است، مدارسی که میبینید دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان دارند سیستم غربی است، حتی برنامه دروس غربی است (دروسی مثل تعلیمات اجتماعی، حرفه و فن، آمادگی دفاعی و ... حتی تقسیم بندیهای کتب ریاضیات همه از روی برنامه دروس سیستم غربی گرته برداری شده.) اینست که در این مقاله ریشهها به دست داده شده که مثلا روسو بود که گفت آموزش در دوران کودکی و نوجوانی و بلوغ باید با هم تفاوت داشته باشد و ... به بیان دیگر اصلا روش آموزش دیگری جز روش غربی در هند، شرق دور به اینصورت که انقدر تاریخساز باشد که ذکرش در کنار تاریخسازان غربی بیاید که نبوده و دانشگاههای آنجاها از غرب گرته برداری کردهاند. حتی لباس فارغ التحصیلی شان هم عین هم است، منگوله مدرکشان هم دقیقا همان رنگی است که در غرب دست فارغ التحصیل میدهند.--Nathaniel
ببین ناتان جان. فرض را بر این نگیر که باید دفاع کنی و نقطه ضعفهای مقاله را توجیه کنی. اینجا کسی به شما انتقاد نمیکند. ما فقط اینجا نقطه نظرات جهت بهتر شدن مقاله را میگوییم، که بهتر است آنها را بکار گیری. درست است که ۱۰۰ سال اخیر سیستم آموزشی حاکم در دنیا سیستم غربی بودهاست. اما بسیاری از فرهنگهای کهن تا همین صد سال ، سابقه پیش سیستم آموزشی خاص خود را داشتهاند که باید به آن بپردازید، در غیر اینصورت مقاله ناقص است. در کنار اشکال عدم شمول مقاله، اشکال تعداد اندک منابع مقاله، ارجاع نویسی ناقص منابع، بخش آغازین خرد، وزن نامناسب بخشهای مختلف مقاله و غیره هم باید افزوده شود. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۳۷ (UTC)
- من صرفا هدفم اینست که به شما بگویم نقطه نظر شما در مورد اینکه مقاله باید همه فرهنگها را پوشش دهد نقطه نظر زیبایی است؛ منتها غلط است. جدی میگویم که غلط است و نمیشود. و اجازه بدهید که یکبار دیگر عرض کنم با توجه به وضع فعلی آموزش در دنیا چیزی که مهم است ریشههای این روشی است که الان حاکم است نه روشی که قبلا حاکم بوده و خود این ملتها هم روشهای قبلی را رها کردهاند. همانطور که کسی در مقاله کشور پاکستان نمینویسد که زمانی این منطقه از مواد مذاب پوشیده شده بوده و خلاصه راجع به دوره زمین شناسی مثلا پالئوزوییک در پاکستان نمینویسند و شرایط فعلی پاکستان را در دوره فعلی زمین شناسی هولوسن مینویسند. فکر میکنم دیدن واژه تاریخچه اینگونه به ذهن متبادر کرده که مقاله قرار است تاریخچه جهان باشد. گفتم که باید نامش فلسفه آموزش به معنای فلسفه آموزشی باشد که مردم امروز با آن درگیرند و میخواهند ریشههایش را بدانند. ضمن اینکه این حرف شما که اشکال منابع شما اندک و وزن نامناسب بخشهای مختلف مقاله را صرفا برای سیاه کردن نوشتید؟ فرض را بر این بگیرید که مجبور نیستید یک حرف را به دوشکل مختلف بنویسید. مخصوصا وقتی به شما توضیح داده شد که این شش منبع مورد استفاده (و مخصوصا سه تا از آنها (اگر کتاب روسو و انقلاب را یک جلد در نظر بگیریم) که فقط این سه کتاب مجموعا حدود ۲۷۰۰ صفحه هستند) بر خلاف نظر شما اصلا ساخته شده برای این مقاله. معتبر هستند، خوب نوشته، خوب ترجمه و خوب ویراستاری شدهاند. و ایراد نسبت به منابع را نمیپذیرم. منبع بروز مال اینجاها نیست.--Nathaniel
talk
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۲۰ (UTC)
- من صرفا هدفم اینست که به شما بگویم نقطه نظر شما در مورد اینکه مقاله باید همه فرهنگها را پوشش دهد نقطه نظر زیبایی است؛ منتها غلط است. جدی میگویم که غلط است و نمیشود. و اجازه بدهید که یکبار دیگر عرض کنم با توجه به وضع فعلی آموزش در دنیا چیزی که مهم است ریشههای این روشی است که الان حاکم است نه روشی که قبلا حاکم بوده و خود این ملتها هم روشهای قبلی را رها کردهاند. همانطور که کسی در مقاله کشور پاکستان نمینویسد که زمانی این منطقه از مواد مذاب پوشیده شده بوده و خلاصه راجع به دوره زمین شناسی مثلا پالئوزوییک در پاکستان نمینویسند و شرایط فعلی پاکستان را در دوره فعلی زمین شناسی هولوسن مینویسند. فکر میکنم دیدن واژه تاریخچه اینگونه به ذهن متبادر کرده که مقاله قرار است تاریخچه جهان باشد. گفتم که باید نامش فلسفه آموزش به معنای فلسفه آموزشی باشد که مردم امروز با آن درگیرند و میخواهند ریشههایش را بدانند. ضمن اینکه این حرف شما که اشکال منابع شما اندک و وزن نامناسب بخشهای مختلف مقاله را صرفا برای سیاه کردن نوشتید؟ فرض را بر این بگیرید که مجبور نیستید یک حرف را به دوشکل مختلف بنویسید. مخصوصا وقتی به شما توضیح داده شد که این شش منبع مورد استفاده (و مخصوصا سه تا از آنها (اگر کتاب روسو و انقلاب را یک جلد در نظر بگیریم) که فقط این سه کتاب مجموعا حدود ۲۷۰۰ صفحه هستند) بر خلاف نظر شما اصلا ساخته شده برای این مقاله. معتبر هستند، خوب نوشته، خوب ترجمه و خوب ویراستاری شدهاند. و ایراد نسبت به منابع را نمیپذیرم. منبع بروز مال اینجاها نیست.--Nathaniel
اگر عنوان مقاله شما «شکل گیری آموزش و پرورش مدرن» بود نظرت درست بود. اما وقتی عنوان مقاله «تاریخچه نظریات پیرامون آموزش و پرورش» است. باید پوشش مناسبی در مورد نظریات موجود در طول تاریخ، و آنهای که در طول تاریخ در برهه خاصی نظریات مطرحی بودهاست داشته باشی. آن مشکلات را هم برای سیاه کردن ننوشتهام، بهتر است این و این را برای آشنایی با معیارهای مقالات خوب بخوانی. کلا بگویم که مقاله حاضر اصلا روانی، ساختار و انسجام لازم را ندارد، و صرفا چند مثال از نظریات مهم طول تاریخ است با یکسری جزییات غیر ضروری. نه بررسی سیر تحول نظریات. بهتر است برای نمونه مقالات برگزیده مشابه در ویکی انگلیسی را ببینی و معیارهای مقالات خوب و برگزیده را بخوانی. زیرا بیش از این فرصت برای بحثهای رفت و برگشتی ندارم (پ.ن.: من هم آشنایی کافی با کتاب ویل دورانت دارم، بیشتر جلدهای آن را زمانی که راهنمایی و دبیرستان میرفتم خواندهام.)--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۵۹ (UTC)
- (در رابطه با پ.ن :الحمدالله همه اینجا از بچگی دانشمند و آزمایشگاه رفته هستند غیر از بنده حقیر سراپا تقصیر)--Nathaniel
talk
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۳۱ (UTC)
- (در رابطه با پ.ن :الحمدالله همه اینجا از بچگی دانشمند و آزمایشگاه رفته هستند غیر از بنده حقیر سراپا تقصیر)--Nathaniel
- ) شکسته نفسی میفرمایید قربان. شما نیز از بزرگان هستید. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۳۷ (UTC)
این را هم بخوانید. حاوی اطلاعات مفیدی است: کاربر:Ladsgroup/راهنمای نوشتن مقاله برگزیده--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۱۰ (UTC)
- بالاخره این شش تا [۱]ملاک است یا این چیزها که شما آدرس میدهید از اینطرف و آنطرف?Nathaniel
talk
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۰۰ (UTC) - خب آن شش تا ملاک اصلی است ولی همان ملاکهایی که ذکر کردهام خلاصه همان ملاکهاست
:)
امیرΣυζήτηση ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)
- بالاخره این شش تا [۱]ملاک است یا این چیزها که شما آدرس میدهید از اینطرف و آنطرف?Nathaniel