پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:ویکی‌پروژه مترجمان/نیكاراگوئه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

باکس اطلاعاتی کشورها نام بومی: جمهوری نیکاراگوئه نام سنتیو قدیمی: جمهوری نیکاراگوئه نام معمول: نکاراگوئه تصویر_پرچم: Flag of Nicaragua.svg تصویر _نشان: Coat of arms of Nicaragua.svg تصویر_نقشه: LocationNicaragua.png سرود ملی: سالو آتی نیکاراگوئه زبانهای رسمی: زبان اسپانیایی (رسمی)- در درجه پایین تر: انگلیسی و زبانهای بومی که در ساحل کارائیب مورد استفاده‌است. پایتخت: ماناگوآ عرض جغرافیایی: ۱۲ متر- عرض جغرافیایی: ۹ متر- عرض جغرافیایی شمال به جنوب: شمال- طول جغرافیایی: ۸۶- طول جغرافیایی: ۱۶ متر- طول جغرافیایی شرق به غرب: غرب بزرگترین شهر: ماناگوآ نوع حکومت: جمهوری رهبر_عنوان: فهرست روسای جمهور نیکاراگوئه| رئیس جمهور نام رهبر ۱: ‹‹ انریک بولانوس›› ‹‹اورتگا›› تا ژانویه رئیس جمهور می‌شود، بنابراین این مورد را تا آن زمان تغییر ندهید. رتبه منطقه: ۹۷ وسعت منطقه:1 E11 مساحت: ۱۲۴۴۹۴ در صد آب: ۱۴/۰۷ برآورد جمعیت: ۵۴۸۷۵۰۰ برآورد رتبه جمعیت: ۱۰۸ سال برآورد جمعیت: ژولای ۲۰۰۵ آمار جمعیت: سال آمار جمعیت: تراکم جمعیت: ۴۲ میزان مایل در ازای تراکم جمعیت: ۱۰۹-- رتبه تراکم جمعیت: ۱۵۷ تولید ناخالص داخلی- برابری قدرت خرید: ۲۰،۹۹۶ میلیلرد دلار- صندوق بین المللی پول رتبه تولید ناخالص داخلی- برابری قدرت خرید: ۱۰۸ سال تولید ناخالص داخلی- برابری قدرت خرید: ۲۰۰۵ سرانه تولید ناخالص داخلی- برابری قدرت خرید: ۳،۶۳۶ دلار رتبه سرانه تولید ناخالص داخلی- برابری قدرت خرید: ۱۱۹ نوع حاکمیت: مستقل یادداشت حاکمیت: از اسپانیا واقعه رسمی ۱: اعلام شده واقعه رسمی ۲: به رسمیت شناخته شده تاریخ رسمی ۱: ۱۵ سپتامبر ۱۸۲۱ تاریخ رسمی ۲: ۲۵ ژولای ۱۸۵۰ |HDI = ۰٫۶۹۰ رتبه:  : HDI112 سال HDI: 2003 شاخه HDI: =medium پول رایج: کوردوبا کد پول رایج: ان آی او کد کشور: - منطقه زمانی: |utc_offset =-۶ منطقه زمانی  : DST |utc_offset_DST = |cctld = .ni کد تماس: ۵۰۵

پانویس:

‹‹نیکاراگوئه››، که مطابق الفبای آوانگار بین المللی |[re'puβlika ðe nika'raɰwa] خوانده می‌شود، یک جمهوری دموکراتیک در آمریکای مرکزی است. این کشور بزرگترین کشور در برزخ جغرافیایی است، که در عین حال از لحاظ جمعیتی کم تراکم ترین کشور است و در مقایسه با همسایگان کوچکتر خود از جمعیت کمتری برخوردار است. این کشور در شمال با ‹‹ هوندراس›› و در جنوب با ‹‹کاستاریکا›› هم مرز است. خط ساحلی آن در اقیانوس آرام قرار گرفته‌است و این در حالی است که قسمت شرقی این کشور در امتداد دریای کارائیب واقع شده‌است.

نام این کشور از ‹‹نیکارائو››، نام فبیله‌ای گرفته شده‌است که به زبان ‹‹ناهوآت›› تکلم می کردند وقبل از فتح آمریکا به دست اسپانیا ساکن سواحل ‹‹لاگو دو نبکاراگوآ›› بودند، همچنین بخشی از نام این کشور از واژه اسپانیایی {{lang|es|Agua}بع معنای ‹آب›› گرفته شده‌است و علت آن وجود دریاچه‌های بزرگ ‹‹لاگو دو نبکاراگوآ›› و ‹‹لاگو دو ماناگوآ›› در منطقه بوده‌است.

در زمان فتح آمریکا به دست اسپانیا، نیکاراگوئه نامی بود که برای اشاره به نوار باریک بین دریاچه نیکاراگوآ و اقیانوس آرام به کار می‌رفت. زمانی که اولین فاتحان به این منطقه پای گذاشتند، ‹‹ رئیس نیکارائو›› حاکم آن بود. سرانجام این اصطلاح توسعا برای اشاره به ساکنان آن منطقه اطلاق شد. نیکارائوس یا نیکارانوس.

قبیله نیکارائو پس از سقوط ‹‹تئوتی هو آ کن›› و به پیشنهاد رهبران مذهبی خود به این منطقه کوچ کرند. بنا به روایات، آنها قصد داشتند به سمت جنوب بروند تا اینکه رودخانه‌ای را دیدند با دو آتش فشان که از درون آب فوران کرده بود، بنابراین آنها وقتی توقف کردند به ‹‹اومیتیپ›› ، بزرگترین جزیره جهان که آب تازه آن از آتش فشان تامین می‌شود، رسیدند.

تاریخچه

[ویرایش]

اصلی|تاریخچه نیکاراگوئه

در سال ۱۵۲۴، کانکوئستادور، فرانسیسکو هرناندز دو کوردوبو (پایه گذار نیکاراگوئه) اولین محلهای اقامت اسپانیایی، از جمله دو شهر اصلی نیکاراگوئه را تاسیس کردند: گراندا نیکاراگوئه در نزدیکی دریاچه نیکاراگوئه و لئون نیکاراگوئه در شرق دریاچه مانگوآ. نیکاراگوئه که در دهه ۲۰ قرن ۱۶ به عنوان مستعمره اسپانیا پادشاهی گوآتمالا محسوب می‌شد، تبدیل به بخشی از امپراطوری مکزیک شد و پس از آن در ۱۸۲۱ به عنوان بخشی از استانهای متحده آمریکای مرکزی کسب استقلال کرد و در سال ۱۸۳۸ به عنوان یک جمهوری مستقل حق حیات به دست آورد. ‹‹ساحل ماسکیتو ››، واقع در منطقه ‹‹بلوفیلدز›› در اقیانوس آتلانتیک مورد ادعای پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند و اجداد آن به عنوان کشور تحت الحمایه از ۱۶۵۵ تا ۱۸۵۰ قرار داشت. در سال ۱۸۵۹ این منطقه به هوندراس واگذار شد و یک سال پس از آن به نیکاراگوئه محول شد. تمام این حوادث در حالی رخ داد که منطقه مزبور تا سال ۱۸۹۴ به عنوان موجودیتی مستقل و خودمختار شناخته می‌شد.


قسمت اعظمی از سیاست اولیه نیکاراگوئه را پس از کسب استقلال درگیری و رقابت بین نخبه‌های لیبرال لئون و نخبه‌های محافظه کار گراندا تشکیل می داده‌است. این رقابت و درگیری هر از گاهی به جنگ داخلی نیز کشده می‌شد. یک ماجراجوی اهل ایالات متحده به نام (سرباز) ویلیام والکر، که در ابتدا لیبرالها در سال ۱۸۸۵ از او دعوت به عمل آورده بودند تا در مبارزات آنها بر ضد محافظه کاران به صف آنها بپوندد، در جنگ لیبرالها به قدری آسان و راحت پیروز شد که سهل ترین پیروزی او در جنگ در طول عمرش محسوب می‌شد. در نتیجه، او از این موقعیت برخوردار شد که حکومت کشور را به دست گیرد. والکر در سال با هدف ایجاد حکومتی که نوکر دست به سینه ایالات متحده باشد، ۱۸۵۶ بر مسند ریاست جمهوری این کشور تکیه زد. بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی با توجه به هراسی که از طرح و نقشه والکر برای گسترش قلمروی خود داشتند، در سال ۱۸۵۷ با هم متحد شدند تا او را از نیکاراگوئه بیرون کنند. عجیب آن است که این کشورهای متحد تحت حمایت یکی از صاحبان صنایع آمریکایی (کورنلیس واندربیلت) قرار داشتند که قبلا از اخلالگری و آشوب افکنی والکر در تیکاراگوئه پشتیبانی کرده بود. والکر در ۱۲ سپتامبر ۱۸۶۰ در منطقه همجوار؛ یعنی هندوراس اعدام شد. .[۱] پس از آن، حکومت محافظه کاری به مدت سه دهه بر منطقه حاکم بود.

‹‹خوزه سانتوز زلایا›› با استفاده از اختلاف نظر وتشت آرایی که بین دسته‌های مختلف محافظه کار وجود داشت، شورش لیبرالی بر ضد حکومت به راه انداخت که موجب به قدرت رسیدن او در سال ۱۸۹۳ شد. زلایا سر انجام در سال ۱۸۹۴به درگیری و اختلاف چندین و چند ساله نیکاراگوئه با بریتانیای کبیر بر سر ساحل آتلانتیک خاتمه بخشید و ساحل ماسکیتو را بار دیگر به نیکاراگوئه ملحق کرد.

نیکاراگوئه در جریان ‹‹جنگ جهانی دوم›› کمکهایی کرد و اولین کشوری بود که ‹‹منشور سازمان ملل›› را تایید کرد. [۱].

نیکاراگوئه بسیار شاهد مداخله خارجی‌ها بوده و برای مدت زیادی متحمل دیکتاتوری نظامی شده‌است، که طولانی ترین آن مربوط می‌شود به حکومت خانواده ‹‹سوموزا›› که تا اواخر قرن ۲۰ ادامه داشت. خانواده سوموزا در نتیجه یک پیمانی که توسط ایالات متحده در سال ۱۹۲۷ طراحی شده بود به قدرت دست یافتند. در این پیمان مقرر شده بود که باید به جای ارتشهای کوچک جداگانه که برای مدت زیادی کشور را تحت کنترل خود داشته‌اند، گارد ملی تشکیل شود (نیاز به ذکر نقل قول). تنها ژنرال نیکاراگوئه‌ای که از امضای این پیمان ، ‹‹ ال تراتادو دل اسپینو نگرو›› سر باز زد ‹‹ آگوستو سزار ساندیانو›› بود که به مناطق کوهستانی شمالی گریخت و در آنجا به مدت ۵ سال بر ضد نیروهای ایالات متحده به مبارزه پرداخت.

نیروهای ایالات متحده سرانجام با مبارزان ساندینیستا سازش و توافق کردند. نیروهای مذکور منطقه را ترک کردند و کشور تحت کنترل ‹‹ خوآن باتیستا ساکاسا›› افتاد. یک گارد ملی که توسط ‹آناستاسیو سوموزا گارسیا›› از ایالات متحده فارغ التحصیل شده بود، تاسیس شد و در سازمان جدیدی که ایجاد شده بود، بالاترین موقعیت را به دست آورد.

سوموزا با استفاده از موقعیت خود در گارد ملی، حکومت کشور را به چنگ آورد. سوموزا که از مخالفتهای مسلحانه ساندیانو هراس داشت، او را به برگزاری نشستی در ماناگوآ دعوت کرد که در آنجا ساندیانو در فوریه ۱۹۳۴ توسط گارد ملی ترور شد. سوموزا کنترل کشور را به طور کامل در دست داشت و هرگونه مقاومت مسلحانه احتمالی را سرکوب کرده بود . در مقام انتفام از ترور ساندیانو، ریگوبرتو لوپز پرز، شاعر نیکاراگوئه‌ای در سال ۱۹۵۶ سوموزا را ترور کرد. ‹‹لوئیز سوموزا دبایلا››، فرزند ارشد دیکتاتتور فقید، رسما پس از مرگ پدرش کنترل کشور را به دست گرفت.

لوئیز چند سالی بیشتر در قدرت نبود؛ چرا که بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت. از او به عنوان فردی میانه رو یاد می‌شود. پس از او یک رئیس جمهور دست نشانده به نام ‹‹ رن شیک›› به قدرت رسید. آناستاسیو سوموزا دبایلا که مسئولیت گارد ملی را به عهده داشت، کنترل کشور را به دست گرفت. او پس از شریک رسما عهده دار سمت ریاست جمهوری کشور شد. در ۱۹۶۱ یک دانشجوی جوان به نام ‹‹ کارلوس فونسکا›› به شخصیت تاریخی ساندیانو روی آورد و‹‹ جبهه آزادی بخش ملی ساندینیستا›› (FSLN) را تشکیل داد. FSLN در سراسر دهه ۶۰ قرن ۱۹ به عنوان یک حزب کوچک فعالیت می کرد، اما نفرت شدید سوموزا از FSLN و برخورد شدید و افراطی او با کسانی که مظنون به حمایت و هواداری از ساندانیستا بودند، موجب شد این تفکر در میان بسیاری از مردم عامه شکل گیرد که ساندانیستاها بسیار قویتر از آنی بودند که تصور می‌شدند.

برخی از مورخین زلزله سال ۱۹۷۲ را که ماناگوآ را ویران کرد، به عنوان ‹‹آخرین میخی که بر تابوت›› سوموزا زده شد، تلقی می کنند. حدود ۹۰% شهر ویران شد و فساد بی شرمانه سوموزا، بی کفایتی در کنترل کمک رسانی (که باعث شد ‹‹روبرتو کلمنته›› ستاره دزدان دریایی پطرزبورگ در تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۷۲ شخصا به ماناگوآ سفر کند- پروازی که با مرگ غم انگیزی پایان یافت) و امتنای او از بازسازی ماناگوآ باعث شد نیکاراگوئه‌ای‌های جوان ناخشنود متعلق به دسته‌های ساندینستاها که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند، سیل آسا به مخالفت با او پرداختند.

سوموزا صنایع اصلی بازسازی کشور را به انحصار خود در آورده بود و اجازه نمی‌داد که دیگر اعضای عالی رتبه از سود ناشی از افزایش فعالیت اقتصادی سهمی ببرند. این موضوع نیز به نوبه خود موجب ضعیف تر شدن سوموزا شد؛ چرا که حتی نخبگان اقتصادی نیز دیگر میلی به حمایت وپشتیبانی از او نداشتند. در ۱۹۷۶ یک نوع کتان مصنوعی، که یکی از ستونهای اقتصادی نیکاراگوئه در آن عصر محسوب می‌شد، به بازارعرضه شد. این مساله باعث کاهش قیمت کتان گردید و کشور از لحاظ اقتصادی دچار مشکل بزرگی شد.

این مشکلات اقتصادی ساندینستاها را در مبارزاتشان بر ضد سوموزا به پیش راند و در نتیجه باعث آن شد که بسیاری از نیکاراگوئه‌ای‌های متعلق به طبقات متوسط و بالای جامعه به این باور برسند که ساندینستاها تنها امید باقی مانده آنها برای رها ساختن کشور از رژیم ظلم پیشه سوموزا می‌باشد. به باور عموم، ترور پدرو خوآکیم چامورو، سردبیر مهمترین روزنامه نیکاراگوئه و یکی از مخالفان سر سخت سوموزا، در ژانویه ۱۹۷۸، جرقه و عامل محرکی بوده‌است که باعث نارضایتی عمومی از سوموزا شد. در آن زمکان چنین تصور می‌شد که عاملین این قتل اعضای گارد ملی بوده‌اند.

ساندینیستاها، که از حمایت مردمی، اصحاب کلیسای کاتولیک و دولتهای منطقه‌ای و بین المللی برخوردار بودند، در ژولای ۱۹۷۹ قدرت را به دست آوردند. سوموزا کشور را ترک کرد و اعضای گارد ملی او سرانجام سر از پاراگوئه درآوردند و او در سپتامبر ۱۹۸۰ در آنجا توسط اعضای حزب انقلابی کارگران آرژانتین ترور شد. اصلی ترین برنامه‌های جامع ساندینیستاها شامل ‹‹ نهضت سوادآموزی ملی›› گسترده (آگوست- مارس ۱۹۸۰) و اصلاحات اساسی در حوزه کشاورزی بود که باعث شد زمینها و مزارع به دست کشاورزانی بیافتد که در گذشته اغلب صاحب هیچ زمین و مزرعه‌ای نبوده‌اند.

جیمی کارتر، رئیس جمهور ایالات متحده که از یک سال پیش کمک به سوموزا را متوقف کرده بود، در بدو امر اقدام به اعطای کمک به دولت نوپا در نیکاراگوئه کرد، اما هر چه از دوران ریاست جمهوری کارتر می‌گذشت از میزان کمک ایالات متحده به نیکاراگوئه کاسته می‌شد و در نهایت در زمان ریاست جمهوری ‹‹رونالد ریگان›› به سبب کشف مدارکی دال بر حمایت ساندینیستا از شورشیان‹‹ FMLN›› در کشور ال سالوادور این کمک به طور کامل قطع شد. قبل از انصراف ایالات متحده از کمک به نیکاراگوئه، یکی از رجال سیاسی‹‹ FMLN›› به نام ‹‹بایاردو آرشه›› گفته بود که : ‹‹نیکاراگوئه تنها کشوری است که سوسیالیسم خود را با دلارهای امپریالیسم بنا کرده‌است››.

ساندینیستاها پس از استراحت و فراغت بال کوتاهی با جنگ داخلی فزاینده و تضعیف کننده‌ای مواجه شدند که توسط چریکهای کنترا، شورشیان نماینده ، رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده، توطئه ریزی شده بود. ایالات متحده مخالفان را آموزش می‌داد و آنها را تامین مالی می کرد تا بر ضد ساندینیستاها بجنگند و علاوه بر آن انتقادات گسترده‌ای در نقاط زیادی از ایالات متحده، از جمله کنگره ملی، بر ضد ساندینیستاها به راه می‌انداختند. وقتی کنگره ملی ایالات متحده تصمیم گرفت کمک به مخالفان را قطع کند، یکی از نزدیکان ریگان، به نام کلنل اولیور نورث، طرحی را دسیسه چینی کرد تا از طریق فروش مخفیانه سلاح به ایران مخالفان دولت حاکم کاراگوئه را تامین مالی کند که در نهایت منجر به رسوایی ‹‹ایران کنترا›› شد.

دانیل اورتگا، با اکثریت آرا در سال ۱۹۸۴ به عنوان رئیس جمهور نیکاراگوئه انتخاب شد، اما سالهای جنگ و درگیری تاثیرات نامطلوب بی سابقه‌ای بر اقتصاد نیکاراگوئه گذارده بود و خانواده‌های یسیاری را در وضعیت بسیار دشواری قرار داده بود. اگرچه سازمانهای غیردولتی غربی که در زمان انتخابات اجازه ورود به نیکاراگوئه را یافته بودند، انتخابات را منصفانه و عادلانه توصیف کردند، با این حال، اورتگا و FSLN با بیان اینکه : ‹‹ هیچ خطری از جانب میانه رو‌ها متوجه آنها نیست و میانه روها تصویر درستی از کشور برای دنیای خارج محسوب می‌شوند››، احزاب میانه رو آزاد گذاشتند و فعالانه به سرکوب احزاب مخالف پرداختند (نیاز به ذکر نقل قول).

نیکاراگوئه در سال ۱۹۸۶ در یک دعوی قانونی تاریخی بر ضد ایالات متحده در ‹‹دادگاه عدل بین المللی›› پیروز بیرون آمدند (مراجعه شود به بخش ‹‹نیکاراگوئه در برابر ایالات متحده››) و ایالات متحده محکوم به پرداخت ۱۲ میلیارد دلار به عنوان غرامت به سبب برهم زدن استقلال نیکاراگوئه از طریق مداخله در حمله بر ضد آن دولت محکوم شد. ایالات متحده از پذیرش رای دادگاه سر باز زد و مدعی شد که دخالتی در امور مربوط به استقلال نیکاراگوئه نداشته‌است. بنابراین، دولت ایالات متحده حتی علیرغم قطع نامه مجمع عمومی سازمان ملل، از پرداخت غرامت به نیکاراگوئه امتناع ورزید.

دهه ۹۰ و دوره پسا ساندینیستا

[ویرایش]

برنامه انتخاباتی جبهه مخالف با نامزدی خانم چامورو به این صورت بود:1.گسترش اقتصاد بازار آزاد.2.گسترش آزادی های اجتماعی.3.تجدید نظر مجدد در قانون اساسی .4. لغو خدمت سربازی اجباری .5.کاهش نیروهای نظامی و عفو زندانیان سیاسی. انتخابات با حضور احزاب مختلف در ۱۹۹۰ برگزار شد و در آن ائتلاف احزاب ضد ساندینیستا (متشکل از طیف راست و چپ سیاسی)، تحت رهبری ‹‹ ویولتا چامورو››، بیوه پدرو خوآکیم چامورو ، موفق شدند ساندینیستا را شکست دهند. این شکست موجب شگفتی ساندینیستاها شد؛ چرا که آمارگیریهای قبل از انتخابات حکایت از موفقیت قاطع ساندینیستا داشت و اجتماعاتی که آنها قبل از انتخابات تشکیل داده بودند باعث جذب صدها هزار نفر به سوی این حزب شده بود. نتایج دور از انتظار انتخابات با تحلیلها و نظرات فراوانی مواجه شد و مفسرانی، مانند ‹‹نوام چامسکی›› و ‹‹سیر برایان ویلسون›› بر این باور بودند که این نتایج دور از انتظار نتیجه تهدیدات ‹‹کنتراها/ مخالفان›› در خصوص دنیاله گیری و تداوم جنگ در صورت حضور دوباره ساندینستاها در عرص قدرت، جنگ زدگی جماعت عامه نیکاراگوئه و حمایت مالی بی دریغ ایالات متحده ار احزاب مخالف حزب حاکم بوده‌است.(بهنام محقق،مقایسه پیامد های انقلابات ایران و نیکاراگوئه 1393)

در طرف مقابل، پی جی اوروکه در اثر خود به نام ‹‹ مرگ دوباره کمونیسم›› : ref>"The Return of the Death of Communism Nicaragua, February 1990," a chapter in Give War a Chance: Eyewitness Accounts of Mankind's Struggle Against Tyranny, Injustice, and Alcohol-Free Beer by P. J. O'Rourke. Grove Press; reprint edition (November 2003, ISBN 0802140319).</ref> چنین آورده‌است: ‹‹ مزیت ناعادلانه استفاده از منابع دولتی برای آن حزب به پایان رسیده‌است، چطور کنترل ساندینیتا بر نظام انتقالی مانع از آن شد که هواداران ‹‹مخالفان متحد نیکاراگوئه›› (UNO) نتوانند در تظاهرات حضور پیدا کنند، چطور سلطه ساندینیستا بر ارتش باعث شد که سربازان به اورتگا رای بدهند و اینکه که چطور بوروکراسی ساندینیستا مانع از آن شد که کمک ۳،۳ میلیون دلاری ایالات متحده به دستUNO برسد، در حالی که دانیل اورتگا میلیونها دلاری را که توسط مردم از خارج کشور در اختیار او گذاشته شده بود و میلیونها میلیون دلار از خزانه دولت نیکاراگوئه را برای انتخابات خرج کرده بود. ."

نظر سنجی از رای دهندگان نیکاراگوئه‌ای جکایت از آن داشت که اکثریت رای دهندگان به سبب تحریمهای اقتصادی ایالات متحده بر ضد دولت اورتگا به چارمورد رای داده بودند. نظرسنجی‌های به عمل آمده از رای دهندگان همچنین دانیل اورتگا را متقاعد ساخت که انتخابات درست و صحیح بوده و این امر در تصمیم او مبنی بر پذیرش آرای مردم و کناره گیری از قدرت به جای باطل اعلام کردن انتخابات موثر بود.

اقتصادی که به چامارو سپرده شد کاملا ویران شده بود . در دهه ۹۰ درآمد سرانه مردم نیکاراگوئه، به خاطر هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی جنگ کنترا بر ضد دولت تحت رهبری ساندینیستا تا حدی متجاوز بر ۸۰% کاهش یافته بود . .[۲] در کمال شگفتی ایالات متحده و نیروهای مخالف، چامورو ارتش ساندینیستا را منحل نکرد، هر چند که آن ارتش به ارتش نیکاراگوئه تغییر نام داده بود. کمک اصلی چامورو به نیکاراگوئه، برچیدن گروههایی در مناطق شمالی و مرکزی کشور بود. این امر باعث شد کشور به ثباتی دست یابد که به مدت ۱۰ سال نمونه آن را به خود ندیده بود.

در انتخابات بعدی نیز که در ۱۹۹۶ برگزار شد، دانیل اورتگا و ساندینیستاهای FSLN مجدد شکست خوردند. رقیبی که این بار آنها را شکست داد ‹‹آرنولدو آله مان›› از حزب لیبرال قانونی (PLC) بود. آله مان، رئیس جمهور نیکاراگوئه به تفاهم استراتژیکی با اورتگا و FSLN دست یافت و علی الظاهر سیاست نیکاراگوئه در سیستم دو حزبی قرار گرفت. PLC و FSLN در حوزه‌ها و بخش‌های مشخص و متمایز دولتی با یکدیگر همکاری می کردند تا بتوانند راه را برای احزاب کوچکتر ببندند. .[نیازمند منبع]

در انتخابات 2001، PLC بار دیگر FSLN را شکست دادد و انریکو بولانوس بر مسند ریاست جمهوری کشور تکیه زد. معهذا، او پس از روی کار آمدن روابط خود را با PLC قطع کرد و رئیس جمهور اسبق نیکاراگوئه ‹‹آله مان›› را به فساد سیاسی متهم ساخت و ۲۰ سال حبس برای او به سبب اختلاس، پول شویی و فساد در نظر گرفت. اعضای حزب ساندینیستا و حزب لیبرال وفادار به آله مان با ایجاد شکاف در قدرت بولانس و وزرای او و تهدید به استیضاح ، در برابر تصمیم دولت جدید از خود واکنش نشان دادند. این کودتای تدریجی تا حدودی به خاطر فشار ایالات متحده و تاخیر در اعمال تغییرات در قانون اساسی که تا انتخابات ۲۰۰۶ به تاخیر افتاد، عقیم و بی اثر شد.

سیاست

[ویرایش]

نکات بیشتر در مورد سیاست کشور نیکاراگوئه سیاست نیکاراگوئه در چهارچوب نظام ریاست جمهوری، نمایندگی دموکراتیک، جمهوری تبیین شده‌است که بر اساس آن رئیس جمهور نیکاراگوئه هم رئیس دولت و هم در راس حکومت است. سیاست این کشور مبتنی بر نظام چند حزبی می‌باشد. دولت مسئول قوه مجریه محسوب می‌شود. قوه مقننه هم به دولت و هم به مجلس ملی نیکاراگوئه محول می‌شود. قوه قضاییه مستقل از دو قوه مجریه و مقننه عمل می کند. در حال حاضر رئیس جمهور نیکاراگوئه ‹‹انریک بولانس گیر› است.—در ماه ژانویه اورتگا ریاست جمهوری را به عهده می‌گیرد، پس لطفا در ژانویه این قسمت را تغییر دهید. -->. انتخابات ریاست جمهوری و قانونگذاری نیکاراگوئه در ۵ نوامبر ۲۰۰۶ برگزار شد. دانیل اورتگا در این انتخابات برای سومین بار به سمت ریاست جمهوری نیکاراگوئه انتخاب شد. او تنها ۳۹% آرا را به خود اختصاص داد و همین میزان برای قطعی کردن نتایج انتخابات کفایت می کرد.

جغرافیا

[ویرایش]

اصلی|جغرافیای نیکاراگوئه

Departaments (capitals):
1 Boaco (بوآکو)
2 Carazo (Jinotepe)
3 Chinandega (Chinandega)
4 Chontales (Juigalpa, Chontales)
5 Estelí (Estelí)
6 Granada (Granada)
7 Jinotega (Jinotega)
8 León (León)
9 Madriz (Somoto)
10 Managua (ماناگوآ)
11 Masaya (Masaya)
12 Matagalpa (Matagalpa)
13 Nueva Segovia (Ocotal)
14 Rivas (Rivas)
15 Río San Juan (San Carlos)
Autonomous Regions
16 RAAN (Bilwi)
17 RAAS (Bluefields)

Occupying a landmass of 129,494 km² - roughly the size of Greece or the state of New York and 1.5 times larger than Portugal.

قریب به ۸% از خاک نیکاراگوئه به عنوان پارک ملی و ذخایر بیولوژیکی محافظت می‌شود. این کشور درجنوب با کاستاریکا، در شمال با هندوراس و در شرق با دریای کارائیب هم مرز است.

نیکاراگوئه یک جمهوری تک دولتی است. به منظور اجرای اهداف اجرایی-مدیریتی این کشور به ۱۵ بخش (واحد اصلی) و دو منطقه خودمختار بر اساس الگوی کشور اسپانیا تقسیم شده‌است. دو منطقه خودمختار ‹‹ دل آتلانتیکو نورت›› و ‹‹دل آتلانتیکو سور›› هستند که اغلب به ترتیب تحت عنوان RAAN RAAS' از آنها یاد می‌شود. تا قبل از اعطای خودمختاری به این دو منطقه در سال ۱۹۸۵، آنها بخش واحدی را به نام زلایای نیکاراگوئه تشکیل می‌دادند.

نیکاراگوئه دارای سه منطقه جغرافیایی متمایز است: لولندز اقیانوس آرام، مناطق کوهستانی شمالی- مرکزی وساحل ماسکیتو| لولندز آتلانتیک.

لولندز اقیانوس آرام

[ویرایش]

این منطقه در غرب کشور قرار گرفته و شامل یک دشت وسیع، گرم و لم یزرع است. چندین آتش فشان بزرگ متعلق به رشته کوههای ماریبیوس این دشت را قطع می کنند، که شامل مومباکو بیرون از گراندا و موموتومبو در نزدیکی لئون می‌شود. منطقه لولند از خلیج فونسکا شروع می‌شود و امتداد آن تا مرز اقیانوسی نیکاراگوئه با کاستاریکا در جنوب دریاچه نیکاراگوئه می‌رسد. این منطقه بیشترین جمعیت را در خود جای داده‌است. قریب به ۲۰% جمعیت کشور در، پایتخت؛ یعنی ماناگا یا اطراف آن زندگی می کنند که در سواحل جنوبی دریاچه ماناگا قرار گرفته‌است.

لولندز اقیانوسی، علاوه بر ساحل و تفریح گاههایش، همچنین مخزن قسمت اعظمی از میراث دوران استعمار نیکاراگوئه توسط اسپانیا می‌باشد. معماری و صنایع دستی مربوط به دوران استعمار در شهرهایی از قبیل گراندا، و لئون به وفور یافت می‌شود.

منطقه مرکزی

[ویرایش]
Guardabarranco (دم‌دراز ابروفیروزه‌ای): پرنده ملی

این یک ناحیه مرتفع به دور از ساحل اقیانوس آرام است که هوای آن سردتر از لولندز اقیانوس آرام است. تقریبا یک چهارم کشاورزی این کشور در این منطقه انجام می‌شود و در قسمتهایی که شیب بلندتری دارند قهوه رشد می کند. درخت بلوط، کاج، خزه، سرخس و ثعلب در جنگلهای انبوه منطقه به وفور یافت می‌شود.

پرندگانی که در منطقه مرکزی زندگی می کنند شامل کوئتزل تابان، سهره طلایی، مرغ مگس، جی جاق، و توکان است.

لولندز اقیانوس آرام

[ویرایش]

این منطقه جنگل استوایی که رودهای بزرگ زیادی از آن می‌گذرد، سکنه بسیار اندک و پراکنده‌ای دارد. ری یو کوکو (هندوراس/ نیکاراگوئه) نقطه مرزی این منطقه با هندوراس است. خط ساحلی کارائیب بسیار پر پیچ و تابتر از هم نوع سابق صاف و هموار خود در اقیانوس آرام است. مردابها و دلتاها آن را بسیار ناهموار ساخته‌است.

ساحل شرقی استوایی نیکاراگوئه از دیگر مناطق این کشور بسیار متفاوت است. آب و هوای منطقه معمولا استوایی است، به این شکل که دما در آن بالا و رطوبت زیاد است. در اطراف شهر اصلی منطقه؛ یعنی بلوفیلدز، مردم در سطح وسیعی به زبان انگلیسی در کنار زبان رسمی اسپانیایی تکام می کنند و جمعیت حاضر در این منطقه بیتشر شبیه جمعیتی است که در بندرهای خاص کارائیب یافت می‌شوند تا بقیه نیکاراگوئه.

گونه‌های بسیار مختلفی از پرندگان، از جمله عقاب، بوقلمون، توکان، طوطی دم دراز و طوطی آمریکایی نیز در منطقه یافت می‌شود. حیات وحش منطقه نیز شامل گونه‌های مختلف میمون، مورچه خوار، آهوی دم سفید و خوک خرطوم دار می‌شود.

همچنین مراجعه شود به:=

[ویرایش]

آتش فشانها در نیکاراگوئه فهرست شهرهای نیکاراگوئه

اقتصاد

[ویرایش]

اصلی|اقتصاد نیکاراگوئه

Maderas and Concepcion Volcanoes, popular tourist destination in Nicaragua

در طول تاریخ، اقتصاد نیکاراگوئه مبتنی بر صادرات محصول فروشی، از جمله موز، قهوه و تنباکو بوده‌است. مشروب رم نیکاراگوئه در ردیف بهترین مشروبها در آمریکای لاتین معروف است و همچنین تنباکو و گوشت گاو این کشور نیز از موقعیت بسیار خوبی برخوردارند. در طی ‹‹جنگ کنترا (مبارزان آزادی طلب)| ساندینیستا››، قسمت اعظمی از زیرساخت این کشور منهدم یا ویران شد و حتی زمانی شد که میزان تورم در کشور به چند هزار درصد رسید. از زمان پایان جنگ که تقریبا دو دهه پیش بوده‌است، بسیاری از صنایع دولتی به بخش خصوصی واگذار شده‌اند. تورم به سطح قابل کنترلی رسانده شده‌است و در سالهای اخیر اقتصاد کاملا و با سرعت بالا رشد کرده‌است.

همانند بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه، در نیکاراگوئه نیز قسمت اعظمی از افرادی که از لحاظ اقتصادی در وضعیت بدی به سر می‌برند، زنان هستند. علاوه بر آن، دردرصد نسبتا بالایی از خانواده‌های نیکاراگوئه‌ای، زنان سرپرست خانواده هستند. ۳۹% از خانواده‌های شهری و ۲۸% از خانواده‌های مناطق روستایی شاهد این وضعیت هستند.

کشور هنوز در مرحله بهبود اقتصادی قرار دارد و در نظر دارد اصلاحات بیشتری را انجام دهد و کمکهای مالی صندوق بین المللی پول به نیکاراگوئه نیز مشروط بر انجام همین اصلاحات است. در سال ۲۰۰۵، وزرای ۸ کشور صنعتی برتر جهان (موسوم به جی-۸) موافقت کردند تا به عنوان بخشی از برنامه ‹‹کشورهای فقیر با دیون بالا››، بدهی‌های خارجی نیکاراگوئه را ببخشند. از سال ۲۰۰۴، نیکاراگوئه پس از بولیوی، هندوراس و هائیتی، چهارمین کشور فقیر قاره آمریکا بوده‌است و سرانه تولید ناخالص داخلی آن، قریب به ۹۰۰/۲ دلار بوده‌است. [۳] میزان بیکاری بنا به اعلام رسمی ۱۱% است و ۳۶% دیگر نیز نیمه بیکار هستند.

واحد پول نیکاراگوئه کوردوبا است که از نام ‹‹فرانسیسکو هرناندز دی کوردوبا›› (پایه گذار ملی نیکاراگوئه) گرفته شده‌است.

گردشگری

[ویرایش]

در ۱۵ سال گذشته یا حدود آن، بخش گردشگری شاهد رشد اقتصادی بوده که تاثیر مثبتی بر زندگی و وضعیت مالی مردم نیکاراگوئه داشته‌است. از ۲۰۰۱، مبلغ ۶۰۰ میلیون دلار در گردشگری سرمایه گذاری شده‌است که بخش اعظمی از آن به سرمایه گذاران نیکاراگوئه‌ای و ایالات متحده متعلق است. این کشور به خاطر چشم اندازهای زیبا، گیاهان و جانداران، فرهنگ، سواحل دریایی و البته دریاچه‌ها و آتش فشانهایش شهرت یافته‌است.

.

بنا به اعلام وزارت گردشگری نیکاراگوئه، شهر استعماری گراندا منطقه‌ای است که گردشگران اغلب ترجیح می‌دهند آن را برای گردش انتخاب کنند. همچنین، شهرهای لئون، ماسیا، ریواس و شهرهای هم سنگ آنها از قبیل سان خوان دی سور، ری یو سان خوان| رود سان خوان، اومیتیپ، آتش فشان مومباچو، جزیره کورن و جزیره کورن کوچک و دیگر شهرها، جزء مناطق جذاب گردشگری این کشور محسوب می‌شوند. علاوه بر موارد فوق، اکوتوریسم و موج سواری نیز باعث جذب گردشگران بسیاری به نیکاراگوئه می‌شود.

امروزه در عواید و منافع اقتصادی حاصله از گردشگری جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد؛ و گردشگری حدود ۱۰% درآمد نیکاراگوئه را تشکیل می‌دهد. پس از امضای قرارداد منطقه آزاد جمهوری دومینیکن در آمریکای جنوبی، انتظار می‌رود که دولت سرمایه گذاری و حمایت خود را در خصوص گردشگری افزایش دهد.

جمعیت شناسی

[ویرایش]

اصلی|مردم شناسی نیکاراگوئه بر اساس سرشماری انجام شده در سال ۲۰۰۵، جمعیت نیکاراگوئه ۵۴۸۰۴۰۰ نفر است که در مقایسه با جمعیت این کشور در سال ۱۹۹۵ که ۴۳۵۷۰۹۹ بود، ۲۰% افزایش داشته‌است.

مستیزوها و زامبوهای نیکاراگوئه‌ای که رنگ آنها بسیار سیاه‌است و بومی منطقه محسوب می‌شوند و افرادی با نژاد اروپایی یا چند نژادی اروپایی هستند، رویهم رفته ۸۶% جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، به این صورت که ۸۰% جمعیت کشور را مستیزوها و زامبوها تشکیل می‌دهند و ۶% آن را افرادی با نژاد اروپایی (اغلب اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی و فرانسوی).


در قرن نوزدهم، اقلیتی بومی در منطقه وجود داشت، اما این گروه نیز عمدتا جذب فرهنگ رایج و حاکم مستیزو/ زامبو شدند. نیکاراگوئه، بویژه در قرن نوزدهم، شاهد فوجی از مهاجرت مردم ملتهای اروپایی به خود بود. علی الخصوص، شهرهای شمالی استیل و ماتاگالپا، نسل چهارمی از جوامع آلمانی را در خود جای داده‌اند. اغلب جمعیت مستیزو و جمعیتی که دارای نژاد اروپایی هستند، در مناطق غربی کشور، مثل شهرهای ماناگوآ، گراندا و لئون زندگی می کنند.

.. 

حدود ۹% جمعیت نیکاراگوئه را سیاهپوستان یا آفریقایی- نیکاراگوئه‌ای‌ها تشکیل می‌دهند که بیشتر آنها در ساحل کارائیب یا اقیانوس آتلانتیک که دارای جمعیت پراکنده‌ای است، زندگی می کنند. جمعیت سیاهپوست عمدتا دارای اصلیت هند غربی (آ‹تیلن) هستند و اخلاف کارگرانی هستند که طبق تهعدات و قراردادهایی اغلب از جامائیکا و هائیتی و در زمانی که نیکاراگوئه تحت الحمایه انگلیس بود، به این کشور آورده شده بودند. پس از پاناما، نیکاراگوئه بیشترین جمعیت سیاهپوستان را در میان کشورهای آمریکای مرکزی دارد. همچنین، تعداد کمتری از ‹‹گاریفونا›› که مردمی با نژاد مختلط کاریبی، آنگلولن، کانگولیس و آراواک هستند، در این کشور زندگی می کنند.

۵% باقی مانده متشکل از اخلاف تک نژادی ساکنان بومی کشور است. جمعیت نیکاراگوئه در دوران قبل از کلمبیا شامل مردم نیکارائو ناهوآت زبان از ناحیه غرب بود و نام این کشور نیز از آنها گرفته شده‌است و همچنین شش گروه نژادی دیگر، از جمله میسکیتوها، رماها، و مردم سومو که در سواحل کارائیب ساکن بودند. در حالی که از مردم اصیل نیکارائو فقط تعداد اندکی مانده‌است، اما قضیه مردم کارائیب کاملا متفاوت است. در سالهای میانی دهه ۹۰ قرن ۲۰، دولت استان زلایا را به چند قسمت تقسیم کرد- که نیمه شرقی کشور به دو منطقه خودمختار تقسیم شد و در داخل نظام جمهوری به آفریقایی‌های بومی منطقه حق خودمختاری محدود اعطا شد.

تایوانی‌ها و هان چینی‌ها تقریبا ۸۰۰۰ نفر بودند. اقلیتها به زبان اسپانیایی تکلم می کنند و با این حال زبانهای مورد استفاده اجداد خود را نیز حفظ کرده‌اند.

فرهنگ

[ویرایش]

اصلی|فرهنگ نیکاراگوئه

۴۰% از مردم نیکاراگوئه را افراد زیر ۱۸ سال تشکیل می‌دهند و می توان گفت جمعیت این کشور جمعیت جوانی است. فرهنگ مردمی، موسیقی و سنن مذهبی این کشور قوی بوده و عمیقا تحت تاثیر فرهنگ شبه جزیره ایبری قرار داشته اشت، اما صداها و رنگ و بوی آمریندیان بر غنای آن افزوده‌است. در دنیای ایبریایی، نیکیاراگوئه در طول تاریخ یکی از منابع مهم شهر بوده‌است و در این عرصه نیز با وجود افرادی مانند روبن داری یو در سطح بین المللی شهرت یافته‌است.


آموزش و پرورش برای تمامی مردم نیکاراگوئه رایگان است. آموزش ابتدایی رایگان و اجباری است و برای جماعتی که در سواحل اقیانوس آتلانتیک ساکن هستند آموزش و پرورش به زبان بومی خودشان ارائه می‌شود. بر اساس قانون، آموزش عالی خودسامانی مالی، سازمانی و ادرای خاص خود را دارد. آزادی موضوعات و رشته‌ها نیز به رسمیت شناخته شده‌است.

فرهنگ نیکاراگوئه را می توان در چندین خط جداگانه دیگر نیز تعریف کرد. غرب این کشور تحت استعمار اسپانیا بوده‌است و مردم این منطقه اغلب ترکیبی ازمستیزوها و اروپایی‌ها هستند و اسپانیایی زبان اول و ثابت آنها می‌باشد.


از طرف دیگر، نیمه غربی کشور روزگاری تحت الحمایه پادشاهی بریتانیای کبیر بود. زبان انگلیسی هنوز هم در این منطقه رایج است و در کنار زبان اسپانیایی توسط مردم منطقه مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر دو زبان در مدارس تدریس می‌شود. فرهنگ آن شبیه فرهنگ ملتهای کارائیب است که مستعمره انگلیس بوده یا هستند، از جمله جامائیکا، بلیز، جزایر کیمن و غیره. اگرچه مهاجرتهای اخیر مستیزوها تاثیر زیادی بر نسل جوان داشته‌است، با این حال شمار روزافزونی از مردم در منزل یا دوزبانه هستند یا اینکه فقط به زبان اسپانیایی تکلم می کنند. جمعیت نسبتا زیادی وجود دارند که دارای چند نژاد آفریقایی هستند و همچنین جمعیت کوچکتری از گاریفوناها در منطقه زندگی می کنند. در سواحل شرقی، به سبب تاثیری که آفریقا بر آن داشته، نوع متفاوتی از موسیقی وجود دارد. موسیقی رقص پاپ موسوم به ‹‹ پالو دی مایو›› یا مایپول که در فستیوال مایپول در طول ماه می میلادی در جشنها نواخته می‌شود. این موسیقی ریتم تندی داشته و شهوت انگیز است. این جشن از جشن مایپول بریتانیا که به مناسبت روز می در آنجا برگزار می‌شود، نشات گرفته‌است و توسط آفرو- نیکاراگوئه‌ای‌های ساکن کارائیب یا سواحل موسکیتو با ایجاد تغییراتی به منطقه منتقل شده‌است.

از میان فرهنگهایی که قبل از استعمار منطقه توسط اروپایی‌ها در منطقه وجود داشته، فرهنگ مردمی کهبه زبان ناهوآت تکلم می کرده‌اند و در غرب کشور ساکن بوده‌اند، تا حدود زیادی جذب فرهنگ لاتین شده‌است. معهذا، در شرق، گروههای بومی زیادی هستند که هویت خاص و متمایز خود را حفظ کرده‌اند. مردم میسکیتو، سوما و راما هنوز هم به زبان اصلی خود تکلم می کنند و در کنار آن معمولا از زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز استفاده می کنند. جمعیت کوچک گاریفونا نیز علاوه بر استفاده از زبانهای انگلیسی و اسپانیایی به زبان مخصوص خود؛ یعنی گاریفونا نیز تکلم می کنند.

زبان و مذهب

[ویرایش]

قریب به ۹۰% مردم این کشور به زبان اسپانیایی تکلم می کنند. نیکاراگوئه‌ای‌ها از گویش اسپانیایی ایبرومری استفاده می کنند که نقاط اشتراکی با اسپانیایی مورد استفاده ال سالوادور، گوآتمالا و هندوراس دارد. آنها معمولا از"vos" به جای" "tu و از صرف فعلVoseo استفاده می کنند. زبان اول جماعت سیاه پوست ساکن سواحل شرقی منطقه انگلیسی است. بسیاری از جوامع مردمی شرق هنوز از زبانهای بومی خود استفاده می کنند که از آن میان می توان به مهمترین آنها؛ یعنی گروههای بومی مسیکیتو، سوما و راما اشاره کرد. زبان اشاره نیکاراگوئه جذابیت خاصی برای زبان شناسان دارد.

کاتولیک رومی مذهب اصلی این کشور است، اما اخیرا گروههای پروتستان انجیلی در منطقه رشد کرده‌اند. در سواحل کارائیب جوامع افراطی پیرو کلیسای انگلیکان و مذهب موراویان وجود دارد. آماری که در سال ۱۹۹۵ گرفته شده، نشان می‌دهد که وابستگی مذهبی به شرح زیر بوده‌است: کاتولیک رومی ۹/۷۲%، کلیسای انگلیکان ۱/۱۵%، موراویان ۵/۱%، کلیسای اسقف ۱/۰% و سایر مذاهب ۹/۱% بوده و میزان افراد غیر مذهبی نیز ۵/۸% بوده‌است. [۴]

۹۰% از مردم نیکاراگوئه در لولندز اقیانوس آرام و هایلندز داخلی همجوار ساکن هستند. ۵۴% جمعیت این کشور شهرنشین هستند. برآوردها نشان می‌دهد که حدود ۸۰۰ هزار نفر از نیکاراگوئه خارج از این کشور و عمدتا در ایالات متحده و کاستاریکا زندگی می کنند و در حرفه‌هایی که نیاز به مهارت کمتری دارد، مشغول به کار هستند.

موضوعات متفرقه

[ویرایش]
  • ‹‹ارتباطات در نیکاراگوئه››
  • ‹‹روابط خارجه نیکاراگوئه››
  • ‹‹ ارتش نیکاراگوئه››

مسکیتو

ساحل میسکیتو آشپزی نیکاراگوئه

 قوم یهود سرگردان در نیکاراگوئه 
  • ‹‹حمل و نقل در نیکاراگوئه››

انجمن پیشاهنگی نیکاراگوئه فهرست کتابها و فیلمهای موجود در مورد نیکاراگوئه

منابع

[ویرایش]

< reference/>

  • ^  Christopher Andrew, Vasili Mitrokhin. The World Was Going Our Way: The KGB and the Battle for the Third World, Basic Books, September 20, 2005.
  • ^  Matilde Zimmermann. Sandinista, Duke Universtiy Press, 2000.
  • ^ The Encyclopedia of World History, Sixth addition, Ed. Peter N. Stearns, 2001. p. 954

نقل قولها ذکر نشده‌اند.

مطالعات بیشتر

[ویرایش]

بعد از انقلاب دوین سیاستهای جنسیتی و فرهنگی در نیکاراگوئه نئولیبرال: فلورانس ای باب خون برادران زندگی و جنگ در نیکاراگوئه: استفن کینزر جنگ داخلی در نیکاراگوئه در درون ساندینیستها: راجر میراندا و ویلیام راتلیف مواجهه با رویای آمریکایی: نیکاراگوئه تحت حکومت امپراطوری ایالات متحده: مایکل گوبات تضاد و برخورد: کلیسای مردمی در نیکاراگوئه: دبرا سابیا کنتراها: ۱۹۰۸-۱۹۸۹ سیاست از نوع خاص: پاردو مورر کشوری که مجذوبش شدم: خاطرات عشق و جنگ: گیو کوندا بلی دره ساختگی کنتراها: نگرش من به بحران نیکاراگوئه: انریکو برمودز، مجله پالسی ری وی یو، بنیاد هریتاج، تابستان ۱۹۸۸ پرورش قهوه: کشاورزان کارازو، نیکاراگوئه ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰: جولی چارلیپ اتحاد ناامید کننده: سی آی ای، کنتراها، و انفجار کوکائین: گری وب مرگ بن لیندر: داستان آمریکای شمالی در نیکاراگوئه در زمان ساندینیستا: خوآن کروکویت مرگ به این روش: سرخپوستان نیکاراگوئه و افسانه مستیزاج ۱۸۸۰ تا ۱۹۶۵: جفری گلود یهودیان آواره: هویت و سیاست در جوامع آفریقایی نیکاراگوئه: ادموند گوردان ادای ماکو ریتن: هنرمندان، هویت و ملت در اواخر قرن ۲۰ در غرب نیکاراگوئه: لس فیلد لبخند جاگوار: سفر به نیکاراگوئه: سلملن رشدی زندگی دشوار است: رجولیت، خطر و ترس قدرت در نیکاراگوئه: راجر لن کاستر داستان زندگی انقلاب نیکاراگوئه: دنیس لین دلی هیک موافقت تولید: اقتصاد سیاسی رسانه‌های جمعی: ادوارد هرمن و نوآم چامسکی مادران قهرمانان و شهدا سیاست هویت جنسیتی در نیکاراگوئه: ۱۹۷۹- ۱۹۹۹: لورین بایارد دی وولو ماشین من در جنگل ماناگوآ: کالبرن و راجر سانچز فلارز توماس والکر نیکاراگوئه خیانت به نیکاراگوئه: آ‹استازیو سوموزا و جک کاکس نیکارگوآ: انقلاب در خانواده: شرلی کریستن سقوط: آمریکا و یک قرن تغییر رژیم از هاوایی تا عراق: استفان کنزر بی صبری صبور: از بچگی تا مبارز آزادی روایت شخصی از مبارزات نیکاراگوئه برای آزادی: توماس بورگه کشاورزان در ارتش: جنگ و صلح در کوهستانهای نیکاراگوئه: ۱۹۷۹-۱۹۹۴: لین هارتون حقیقت جنگ کنترا: مقاومت کشاورزان ساکن هایلندز در نیکاراگوئه: تیموتی براون مقاومت و مخالفت: میسکستو و دولت نیکاراگوئه، ۱۹۸۷-۱۸۹۴: چارلس هال ساندینیستا: کارلوس فونسکا و انقلاب نیکاراگوئه: ماتیلد زیمرمان کمونیسم ساندینیستا و روستانشینان نیکاراگوئه: جانوس بوگاجسکی ساندینیستها: حزب و انقلاب: دنیس گیلبرت حرف ساندینیستها: توماس بورگه تلاش ساندینو: نیل مک آئولی دختران ساندینو: گواههای زنان نیکاراگوئه‌ای در جنگ: مارگارت راندل و لیندا یانز پایان درگیری: قدرت آمریکا و نیکاراگوئه، ۱۹۹۰-۱۹۷۷: رابرت کاگان جنگ در نیکاراگوئه: ویلیام والکر واشنگتن، سوموزا و ساندینیستاها: مرحله و رژیم در سیاست آمریکا در قبال نیکاراگوئه، ۱۹۸۱-۱۹۶۹: موریس مورلی جنگ واشنگتن بر ضد نیکاراگوئه: هولی اسکلار با سپاه قدیمی در نیکاراگوئه: جورج کلارک

پیوند به بیرون

[ویرایش]

آمریکای مرکزی اقیانوس اطلس اقیانوس آرام

دسته: کشورهای امریکای مرکزی دسته: نیکاراگوئه دسته: بسته‌های جغرافیایی دسته: کشورهای اسپانیایی زبان

  1. http://www.state.gov/r/pa/ho/pubs/fs/55407.htm