ویکیپدیا:ویکیپروژه بناهای تاریخی/گروه C/متن۲
ظاهر
برج ۱ رادکان | برجی مقبرهمانند که در نزدیک قوچان واقع استتاریخ صنایع ایران |
برج ۲ رادکان | برجی مقبرهمانند است که در نزدیک بندر گز واقع استتاریخ صنایع ایران |
برج سهگنبد | برج مدور سنگی در شهر رضائیه، آذربایجان غربی؛ دارای کتیبۀ کوفی از سنگ مورخ ۵۸۰ق |
برج قربان | همدان. بدیعالزمان همدانی از نامدارترین ادیبان عربی نویس ایرانی قرن چهارم. او مبتکر مقامه نویسی است او در همدان درگذشت و در محل برج قربان، مدفن ابوالعلاء قاری، به خاک سپرده شده است |
برج کاشانه | دس قرن هشتم هجری. برج مضرس بلند در بسطام، مجاور مسجد جمعۀ بسطام به مهندسی حسین بن ابیطالب دامغانی |
برج کتکرم | نام برجی است در ارگ بم واقع در شهر بم |
برج علی آباد کشمر | برج مُضرس بلند با گنبد مخروطی از آثار قرن هفتم قمری در شهرستان بردسکن |
برج کفترخون | امروزه ویرانههای آن در آبادی تندران واقع است |
برج و بارو تخت جمشید | طرف شرق صفۀ تخت جمشید، که چسبیده به کوه است، دو دیوار داشته، یکی در پای کوه و قدری پایینتر از آبانبار، و دیگری دیواری بوده که دور کوه میگشته است. میان این دو دیوار فضای خیلی بزرگ سراشیبی دیده میشود. به همین جهت بنایی غیر از چند برج و پاسدارخانه در آنجا ساخته نشده است |
برد نشانده | (سنگ نشانده). صفهای در حدود بیست کیلومتری شمال شرقی صفۀ مسجدسلیمان و نظیر و همزمان با آن، که معبد دیگری از دورۀ اشکانیان میباشد. دکتر گیرشمن فرانسوی آن را هم از نخستین آثار هخامنشیان میداند. یک ستون سنگی معبد را در ادوار بعدی مجدداً برپا کردهاند و اکنون به صورت شگرف منحرف مانده است (نام محل نیز ناشی از آن میباشد) |
برکه بنیان | نام حوض نعمان است. و آن برکهای بوده آب آن در نهایت شوری و تلخی و به برکت قدوم سرور کاینات آب آن شیرین شدبرهان |
بقعه اسد کاشی | دح ( -۱۰۴۸ق). از شاعران عارفمسلک کاشان در عصر صفوی. مزار اسد کاشی در بقعهای مقابل دروازۀ فین کاشان قرار داشته است. تاریخ بنای اولیۀ این بقعه به دورۀ صفویه بازمیگردد. داخل این بنا کاشیکاری، و مزین به نقاشیهایی بوده که به تدریج از میان رفته است |
بلدةالاقبال | نامی است که حسن صباح و اسماعیلیه به قلعۀ الموت میدادند |
بند بهمن | بندی از عهد ساسانی به درازای ۲۶متر و بلندی حدود ده متر، بر روی رودخانه قرهآقاج در حدود هشت کیلومتری غرب کاروانسرای کوار (یک کیلومتری راه شیراز به فیروزآباد). نهر عظیمی از بالای بند جدا میشود. نزهتگاهی مناسب و شناگاه است |
بند عضدی | بندی است در حوالی شیراز که در زمان عضدالدولۀ دیلمی برای مشروب کردن اراضی کربال علیا و سفلا ساخته شد و به بند امیر شهرت دارد: بند عضدی که در جهان مثل آن عمارت نیست از محکمی و نیکویی ولایت کربال علیا را آب میدهد. از یزدخواست راه زمستان به بند عضدی رود به دست چپ و راه تابستان به دست راست به کوشک زردنزهت القلوب |
بند مرو | امیر بخارا، بکجان، در اواخر دورۀ زندیه به دلیل اوضاع نابسامان ایران، به مرو لشکر کشید و حاکم آنجا بیرامعلیخان را کشت و بند مرو را ویران کرد |
بهبهان ناریجقلعه | دژقلعهٔ شهر بهبهان در زمان حمله افغانها به شهر بهبهان در ۱۱۳۶-۱۱۳۷ق، که نامهای دیگر آن نارینقلعه/نارنجقلعه بوده است |
بیمارستان امام خمینی | در ۱۳۱۷ش بنای بیمارستان پهلوی معروف به هزار تختخوابی (بیمارستان امام خمینی کنونی) در تهران آغاز شد و در ۱۳۲۵ش به بهرهبرداری رسید |
بیمارستان تتشی | بیمارستانی به بابالازج بغداد منسوب به خمارتگین، یکی از غلامان تاجالدوله تتش بن ارسلان بن داود بن سلجوق استمعجم البلدان |
بیمارستان جندیشاپور | دس احتمالاً در زمان شاپور دوم (۳۰۹ یا۳۱۰-۳۷۹م). کهنترین بیمارستان ایران. این بیمارستان پس از سقوط دولت ساسانی از پشتیبانی مالی و معنوی حکومت مرکزی محروم مانده بود. فقط به همت استادان و ایرانیان آن ناحیه توانست حدود سه قرن پس از آن هم بپاید و به مهمترین حلقۀ اتصال فرهنگ نوپای اسلامی با تمدن ایرانی، هندی و یونانی بدل گردد و نخستین پایگاه پزشکی در تمدن اسلامی باشد. اهمیت بیمارستان جندیشاپور را همچنین از آنجا میتوان دریافت که جندیشاپور را شهر سقراط میخوانند |
بیمارستان دارالشفا | دسق. نام بیمارستانی در مشهد که به سبک جدید و به دست ناظمالاطبای نفیسی ساخته شد |
بیمارستان دولتی | یا بیمارستان شاهنشاهی نخستین بیمارستان تهران به مساعدت آلمانیها که در آغاز برای قشون ساخته شد و تحت سرپرستی دکتر پولاک و دکتر شلیمر بود که بعدها آن را «گورستان زندهها» نامیدند |
بیمارستان ربع رشیدی | بیمارستانی در ربع رشیدی واقع در تبریز که به دست رشیدالدین فضلالله همدانی ساخته شد ربع رشیدی. |
بیمارستان صاحبی | دس سدۀ هفتم قمری. نام بیمارستانی در یزد که به نام خواجه شمسالدینمحمد صاحبدیوان بنا گردید |
بیمارستان عضدی | بیمارستانی که به دست عضدالدولۀ دیلمی در شیراز پی افکنده شد |
بیمارستان مرسلین | بیمارستانی که در ۱۳۰۴ش در شیراز به دست دکتر کار بنیان نهاده شد |
بیمارستان مظفری | بیمارستانی در شیراز در قرن هفتم هجری که علامه قطبالدین شیرازی، طبیب و فیلسوف مشهور، ده سال در آنجا به مداوای بیماران مشغول بود |
بیمارستان میسری کوردیا | بیمارستانی که به دست پرتغالیها در جزیرۀ هرمز پیش از اشغال جزیره توسط یروهای مشترک ایرانی انگلیسی در ۱۰۳۲ق/ ۱۶۲۲ ساخته شد و زیر نظر راهبان فرقۀ آوگوستین اداره میشد |
بیمارستان همدان | بیمارستانی در سده هفتم که به دست خواجه رشیدالدین فضلاللّه همدانی دوباره فعال شد |
بیمارستان وزیری (تهران) | بیمارستانی که به دست دکتر سعید مالک در ۱۲۹۹- ۱۳۰۰ش در تهران بنا شد |
بیمارستان وست مینستر | نام بیمارستانی در ارومیه که به دست دکتر جوزف کوچران در ۱۳۰۰ق ساخته شد |
پاچنار | نام محلی کنار راه قزوین و رشت میان گهگیر و لوشان به ۲۳۱,۵۰۰ گزی تهران |
پاسگاه میانقلعه | نام یکی از پاسگاههای مرزبانی کشور و شعبهٔ شیلات در شبهجزیرهٔ میانکاله است. بنای اولیه ٔ آن که فعلاً مورد استفاده ٔ پاسگاه می باشد از آثار دوره ٔ صفویه است. این محل در یازدههزارگزی باختر آشورآده بزرگ و ۲۲ هزارگزی باختری تازه آباد واقع استفرهنگ جغرافیائی ایران |
پاهیتک | رودی است که از قلعۀ انگوران سرچشمه میگیرد |
پرس | آثار و خرابههایی در چهارده میلی گنبد قابوس |
پرسپلیس | نام یونانی شهر پارسه |
پرسپولیس | نام دیگر تخت جمشید است تخت جمشید. |
پل ابریشم | خراسان، بسطام. این نام در حبیب السیر آمده است و ظاهراً پلی است در نواحی خراسان. در آنندراج آمده است که آن پلی است در بسطام |
پل ابواسحاق | نام پلی در تبریزجامع التواریخ رشیدی |
پل ایذه | از پلهای قوسی دوره اسلامی که یاقوت حموی آن را از عجایب جهان خوانده |
پل آب زلال | یکی از آثار دوره ساسانی در خوزستان |
پل بازاری | دس قاجاریان. پلی در تبریز |
پل بالان | پلی و بندی است نزدیک هرات. گویند اسکندرْ اول آن پل را ساخته و پس از آن هرات را بنا کرده است. این نام در حبیب السیر به صورت بالیان آمده است و در موضع دیگر به صورت بالان |
پل برنجی | نام پل و قریهای است در جنوب شیراز و چهار فرسنگی جنوب شیرازفارسنامۀ ناصری |
پل بستل | نام پلی که به امر شاه عباس بر اتجانرود شعبۀ رود طالار ساختهاندسفرنامۀ مازندران و استراباد تألیف رابینو |
پل پیرزا | نیم فرسخ مشرقی قصبهٔ پلی است به فارسفارسنامۀ ناصری |
پل تابان | نام پلی بر آب مرغاب در خراسان قدیمحبیب السیر |
پل تولکی | نام پلی در شمال شرقی هراتحبیب السیر |
پل جاجرم | نام پلی است در قصبهٔ جاجرم به خراسان |
پل جاجرود | ده کوچکی است از بخش افچه شهرستان تهران. دارای ۴۹تن سکنه. کاروانسرای شاه عباسی دارد که قابل استفاده است. اطراف آن شکارگاه سلطنتی است. دو قهوهخانه سر پل و راه سوشه واقع است |
پل جوی انجیر | پل انجیر. پلی است در هرات. |
پل جوی نو | نام پلی است در هرات |
پل چشمهکیله | این پل در (۱۳۱۱-۱۳۱۳ش) بر رود چشمهکیله با ۱۲۳ متر طول، شش متر عرض و هشت پایه ساخته شد |
پل چکنم | نام پلی است در شیراز. تاجری مال خود را صرف می و معشوق کرد و بر سر آن پل نشسته و چکنم چکنم میگفت از آن باز به پل چکنم شهرت گرفته استآنندراج |
پل چمنمشت | از پلهای قوسی استان لرستان که در دورهٔ ساسانیان بر روی رود صیمره بنا شده است |
پل چوم | نام پلی است در اصفهان یک فرسخ دورتر از پل شهرستان است و چوم نام قریه مجاور است |
پل حطب | نام پلی در نواحی خراسان |
پل خاتون | ده دهستان جنتآباد، شهرستان تربت جام، استان نهم (خراسان)، ۳۶ کیلومتری شمال شرق صالح آباد کنار مرز ایران و شوروی. کشفرود و هریرود در نزدیکی آن باهم تلاقی میکنند |
پل خالص | نام پلی است. دوازده فرسنگی بغداد است |
پل خان | دس اوایل قرن یازدهم پلی قوسی که بر سر راه اصفهان به شیراز بر روی رود کُر ساخته شده است |
پل خداآفرین | آذربایجان، ارّان. نام پلی است در دامنۀ ارتفاعات کوههای قرجهداغ و اکنون از پلهای مرزی ایران و شوروی است بر روی ارس. حمدالله مستوفی گوید: پل خداآفرین بر آب ارس در حدود زنگیان است و بکر بن عبدالله صاحب رسول صلالله علیه و سلم ساخت و در سنه خمسعشر قمرینزهة القلوب. نام پلی است که بکر بن عبدالله بر آب ارمن در سال ۲۵ق بساخت. بکر بن عبدالله فرمانده سپاه عمر بن خطاب بود با سپاه فراوان به آذربایجان آمد و آن ناحیت را گشود |
پل خسرو | آثار این پل بر رود گاماسب در روبهروی کتیبه بیستون دیده میشود. ابودلف از آن با عنوان پل عظیم و ساختمانی عجیب یاد کرده است. این پل که بر سر راه قرمیسین (کرمانشاه) به همدان قرار داشته احتمالاً گذرگاه اعرب در جنگ نهاوند بوده است. پلی بر سر راه قدیمی از بیستون به تخت شیرین و سرماج که پایههای آن باقی مانده |
پل خنبه | نام پلی به هرات |
پل خواجو | پل خواجو. نام پلی در محلۀ خواجو بر روی زایندهرود |
پل دختر (سوادکوه) | نام پلی بر آب کسلیان است در حد فاصل میان سوادکوه و شیرگاه است |
پل دختر (لرستان) | دسشاپور اول ساسانی. بقایای پلی عظیم و باستانی است که در درۀ رود کشکان کنار کوه تخت شیر در حدود پانصد متری شمال شهر پلدختر بر سر راه خرمآباد ـ اندیمشک. محل احداث پل را جایدر (جایدر) مینامند |
پل دختر | پلی قوسی در میانه از جنس سنگهای قبرستانها |
پل دزفول | در شهر دزفول بر روی آب دیز واقع است و از ابنیهٔ معروف زمان ساسانیان است و جزء آثار تاریخی ایران بهشمار میرود |
پل دوازدهپله | آمل. نام پلی است روی رود هراز. این پل را در اواخر مائۀ یازدهم شیخالاسلام آمل بنا نهاد و بعد در دورۀ قاجاریه میرزا شفیع وزیر مازندران آن را تجدید کرد |
پل دوآب | نام محلی کنار سلطان آباد ملایر، میان قهوهخانۀ حضرت عباس و فر. در ۳۱۷,۹۰۰ گزی تهران |
پل ذهاب | نام پلی در استان پنجم (ایلام) |
پل رودکول | دس صفویان. پلی قوسی از جنس سنگهای لاشه و هندسی در پنجاه کیلومتری غرب بندرعباس |
پل زاغول | به راه بیابان در حدود اندخود خراسان |
پل زمانخان | اصفهان. دارای دو دهانه یکی بزرگ و دیگری کوچک که بر روی سه پایه سنگی طبیعی قرار دارد و محل عبور اهالی چهارمحال است |
پل زنگوله | میان کندوان و چالوس نزدیک آغاز جنگل |
پل سرخ | پل سرخ مهاباد که در ۹۷۰۱ق بر رود ساوجبلاغ بنا شد و برخی پژوهشگران پایههای آن را متعلق به دورۀ هخامنشی میدانند |
پل سرفراز | اصفهان. مادنان یا پل سرفراز که در زمان شاه سلیمان صفوی و بهدست یکی از ثروتمندان ارامنه ساخته شد، هماکنون هفده دهانه دارد، ولی در گذشته دهانههای بیشتری داشته است |
پل شوشتر | پل شوشتر از بناهای غریبه است و ۴۸ طاق دارد و گویند شاپور بانی آن بود.انجمنآرا،مرآت البلدان. و رجوع به تاریخ پانصدسالۀ خوزستان تألیف احمد کسروی شود |
پل ضیاءالملک | پلی است در منطقه جلفا در خاک جمهوری نخجوان. گفتهاند این پل را ضیاءالملک وزیر سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی در سال ۵۰۰ق بنا کرد |
پل فسا | نام پلی است کنار راه شیراز و جهرم میان اجوار و باباحاجی |
پل فلاورجان | پلی در اصفهان. دو فرسخ با پل بابا محمود فاصله دارد |
پل قافلانکوه | دس دوره تیموری (سالهای ۸۸۹- ۸۹۰ق). پلی قوسی بر رودخانه قزلاوزن در میانه |
پل کارون | اهواز. در آذر ۱۳۱۵ش ساختمان پل کارون به پایان رسید. طول پل پانصد متر و عرض آن نه متر و ارتفاع آن از کف رود تا بالا ۲۸ متر و دارای هفت چشمه است که کشتیهای کوچک میتوانند از زیر پل بگذرند و خط آهن روی پل کشیده شده که قطار از روی آن عبور میکند |
پل کشگان | پل قوسی در بخش چگینی در حدود ۵۶ کیلومتری خرمآباد |
پل کله | نام پلی در اصفهان که در ۳۶ هزار گزی پل زمانخان واقع است و دهنههای آن بسیار مرتفع ساخته شده است |
پل کلهر | نام پلی در حدود ۵۶ کیلومتری شمال شرقی پلدختر در شمال آبادی معمولان. که به پل مَمُولو مشهور است |
پل گاماسیاب | واقع در چهارهزار گزی بیستون، میان بیستون و هرسین در راه بیستون به خرمآباد |
پل محمدحسنخان | از آثار تاریخی شهر بابل پلی بر روی رود بابل است که آن را از بناهای محمدحسنخان قاجار پدر آقا محمدخان میدانند. ژوبر فرانسوی در دهۀ اوّل قرن نوزده این پل را «خیلی زیبا» معرفی میکند و میگوید دارای ده چشمه است و دو ستون چارگوش بلند دو سوی آن را زیور بخشیده است این پل که از آجر ساخته شده بر سر راه قدیم آمل به بابل در جنوب شهر بابل واقع است و امروز هشت چشمه آن باقی است |
پل منارهدار | نام پلی است به حوالی هرات |
پل منجیل | نام پلی است. در راه قزوین و رشت میان منجیل و بالابازار رودبار |
پل نادرآباد | از آثار دوره صفوی در مجموعه بیستون که هنوز هم از آن استفاده میشود |
پل نکا | نام پلی است بر روی رودخانۀ نکا |
پل هرات | از پلهای قوسی که بانی آن زردشتی بوده است |
پل هندوان | از پلهای قوسی که دو محلۀ خاوری و باختری اهواز را به هم متصل میکرده است |
پل ورزنه | نام پلی است در بلوک رودشت اصفهان |
پل ورسک | پلی است در جادهٔ فیروزکوه در ۲۹ کیلومتری جنوب پل سفید |
پلبند شادروان | بندی که در قرن ۳م به امر شاپور اوّل ساسانی در شوشتر بر رود کارون ساخته شده است. گویند رومیانی که در جنگ با ایران اسیر شده بودند در ساختن این بند به کار گرفته شدند و به همین مناسبت بند قیصر خوانده شده است |
تالار اشرف | از جمله ابنیۀ تاریخی ایران در اصفهان میباشد |
تالار آینه کاخ گلستان | این تالار در غرب تالار موزه و چسبیده بدان است. ساختمان آن به سال ۱۲۹۴ق پایان یافت و تزیینات آن تا ۱۲۹۹ق ادامه داشت. شهرت این تالار به خاطر تابلوی رنگ روغن معروفی است که کمالالملک از آن تهیه کرده (۱۳۰۹ق) و اکنون در تالار موزه محفوظ است |
تالار حرمسرا تخت جمشید | پشت ایوان شمالی تالار بزرگی واقع است و شکل راستگوشه را دارد. این تالار دارای دوازده پاستون از سنگ سیاه و صیقلی می باشد و در سال ۱۳۱۲ش نیز هنگام تعمیر آن تنه و سرستونهای آن را به دستور آقای پرفسور هرتسفلد مانند ستونهای زمان خشایارشا از چوب ساختهاند. در جرزهای درگاههای شمالی و جنوبی تالار بزرگ، صورت شاه با دو غلام حجاری شده است و چنین مینماید که شاه و غلامان از درگاه جنوبی وارد، و در درگاه شمالی از تالار خارج شده از اندرون به طرف کاخ بار میروند. در درگاههای شرقی و غربی، خشایارشا به سمت نمایندگی از طرف اهورامزدا با دو اهریمن که، در یک درگاه، هیکل شیر بالدار با اعضای مختلف و در درگاه دیگر، به شکل شیر است در جدال میباشد. در جنوب تالار مذکور، حیاط خیلی کوچکی دیده میشود و این حیاط باقی عمارت حرمسرا را از تالار بزرگ و ایوان شمالی جدا میکند. در کاخ جنوب شرقی هیچگونه کتیبهای دیده نمیشود ولی در سال۱۳۱۱ش، هنگام برداشتن خاکهای درون آن، لوح سنگی از زیر خاک آوار به دست آمده که خشایارشا خود را معرفی کرده و خلاصهای از کردههای خود را نوشته است |
تالار نود و نه ستون | دس هخامنشیان. تخت جمشید (۵۶ کیلومتری شمال شرقی شیراز و شش کیلومتری استخر در جلگۀ مرودشت.). در جنوب کاخ صدستون و تالار صدستون نو پیدایش، تالار دیگری پیدا شده که دارای ۹۹ ستون در دو ردیف یازده در نه بوده و پاستونهای آنها که از دو سنگ روی هم تشکیل یافته است، هنوز بر جای خود باقی میباشد |
تپه امین آباد | تپه امین آباد قدمت:.׀׀ شمارهٔ ثبت: ۳۲۲۴.׀׀ تاریخ ثبت: ۱۳۷۹/۱۲/۲۵.׀׀. |
تپه ایلان جیخ | تپه ایلان جیخ قدمت:.׀׀ شمارهٔ ثبت: ۶۳۸.׀׀ تاریخ ثبت: ۱۳۴۵/۱۲/۲۵.׀׀ شهرستان بیله سوار-بخش مرکزی - روستای دمیر چلو. |
تپه بروانان | تپهای در یک کیلومتری جنوب غربی آبادی صومعه علیا (در حدود دوازده کیلومتری مشرق ترکمانچای) در استان آذربایجان شرقی، شهرستان میانه، بخش ترکمانچای |
تپه پیلاقلعه | تپهای است سنگی که از سنگهای سولفات آهن تشکیل شده و بر روی این تپۀ سنگی آرامگاههای مارلیک ساخته شده بوده است. در چهارده کیلومتری مشرق شهرستان رودبار، سر راه تهران به رشت، در کرانۀ جنوبی سفید رود دهکدۀ کوچکی به نام «لات» در مصب گوهررود واقع شده که در دو طرف آن درۀ سبز و خرمی قرار گرفته و دور آن ده تپههای بزرگ و کوچک باستانی دیده میشود که مهمترین آنها پنجتپۀ: مارلیک یا چراغعلیتپه، زینبتپه، دوربیجار، پیلاقلعه و جازمکول میباشند، این تپهها بقایای تمدن باستانی و فراموش شده را در دل خود مدفون دارند تپهٔ مارلیک تا حدی حفاری شده است و آثار و اشیاء کم نظیری که از نظر زیباییشناسی بسیار جالب است به دست آمده |
تپه چالتلخان | تپۀ بزرگی در جنوب ده خیر، نزدیک جادۀ تهران به ورامین که آثار و ویرانههای کاخی بزرگ از عهد ساسانی در آن مدفون است. در سال ۱۳۱۵ش دکتر اشمیت آمریکایی کاوشهای علمی در آن انجام داد و قسمتهایی از گچبریهای ساسانی را به دست آورد |
تپه خاکستر | (کولتپه) در حدود هفتصد متری جنوب غربی آبادی غریبدوست (یازده کیلومتری شمال غربی شهر ترکمانچای) |
تپه دوربیجار | تپهای است سنگی که از سنگهای سولفات آهن تشکیل شده و بر روی این تپۀ سنگی آرامگاههای مارلیک ساخته شده بوده است. در چهارده کیلومتری مشرق شهرستان رودبار، سر راه تهران به رشت، در کرانۀ جنوبی سفیدرود دهکدۀ کوچکی به نام «لات» در مصب گوهر رود واقع شده که در دو طرف آن درۀ سبز و خرمی قرار گرفته و دور آن ده تپههای بزرگ و کوچک باستانی دیده میشود که مهمترین آنها: پنجتپۀ مارلیک یا چراغعلی تپه، زینب تپه، دوربیجار، پیلاقلعه و جازمگول میباشند، این تپهها بقایای تمدن باستانی و فراموش شده را در دل خود مدفون دارندمارلیک |
تپه زینب | تپهای است سنگی که از سنگهای سولفات آهن تشکیل شده و بر روی این تپۀ سنگی آرامگاههای مارلیک ساخته شده بوده است. در چهارده کیلومتری مشرق شهرستان رودبار، سر راه تهران به رشت، در کرانۀ جنوبی سفید رود دهکدۀ کوچکی به نام «لات» در مصب گوهر رود واقع شده که در دو طرف آن درۀ سبز و خرمی قرار گرفته و دور آن ده تپههای بزرگ و کوچک باستانی دیده میشود که مهمترین آنها: پنجتپۀ مارلیک یا چراغعلیتپه، زینب تپه، دوربیجار، پیلا قلعه و جازمگول میباشند، این تپهها بقایای تمدن باستانی و فراموش شده را در دل خود مدفون دارندمارلیک |
تپه سبزپوشان | نیشابور. در تپهٔ سبزپوشان نیشابور، نمونهای از بخاری به صورت آتشدان، متعلق به قرن سوم و چهارم به دست آمده است |
تپه قبرستان اصطلخ جان | تپه قبرستان اصطلخ جان قدمت:.׀׀ شمارهٔ ثبت: ۱۶۹۲.׀׀ تاریخ ثبت: ۱۳۶۴/۰۴/۱۶.׀׀ شهرستان رودبار- روستای اصطلخ جان. |
تپه قبرستان | مهمترین فعالیت تولیدی در تپه باستانی قبرستان در دشت قزوین صنعت ذوب مس بوده است و با توجه به قراین، مس تنها در کارگاههای فلزکاری این محوطه ذوب و اشیای ساخته شده از آن در منطقه توزیع میشد. در کاوش این تپه، دو کارگاه مس، تأسیسات کارگاهی دیگر، و ابزار فلزکاری کشف شد |
تپه گیان | نه کیلومتری غرب نهاوند، کاوشهایی توسط هیئتهای باستانشناسی فرانسه به عمل آمده و سفالهای ساده، منقوش و رنگینی کشف شده است که قدمت آنها تا حدود ۱۳۰۰قم میرسد. از این رو قدمت این ناحیه را تقریباً با قدمت اراضی و تپههای شوش یکی میدانند |
تپه مارلیک | یا چراغعلی تپه، تپهای در درهٔ گوهررود از درههای سلسله کوه البرز، در اراضی دهستان رحمت آباد، شهرستان رودبار، استان یکم (گیلان). در این دره تپههای باستانی متعددی وجود دارد که یکی از آنها تپهٔ مارلیک است به طول ۰۴۱ متر و عرض نود متر ( به استثنای دامنهٔ آن، که پوشیده از درختان زیتون است). در ۰۴۳۱ـ۱۴۳۱ش هیئتی از کارشناسان حفاری علمی ادارهٔ کل باستانشناسی در این تپه اقدام به حفاری کردند، و در ضمن حفاریها و کاوشهای خود به کشف مقابر، آثار باستانی، اشیاء زرین و سیمین، ظروف سفالین، لوازم زینتی، و غیره نائل آمدند که اکنون قسمتی از این اشیاء در موزهٔ ایران باستان نگهداری میشود. این آثار متعلق به اوايل هزارهٔ اول قبل از میلاد است |
تپه مجید | در چهارصد کیلومتری مشرق کوه زندان در تخت سلیمان این تپۀ کوچک قرار دارد که یک تولوموس (مجموعۀ گورهای سکایی) از هزارۀ اول پیش از میلاد است |
تپه مرکزی تخت جمشید | در طرف غرب ساختمان سه دروازه و مشرق کاخ تچرا تپۀ بلند و مرتفعی پدیدار است که سطح آن از تمام نقاط روی تخت بلندتر است. سطح این تپه تقریباً چهار گوش و به ویرانههای برجهای بابل مانند است. احتمال قوی میرود که تپۀ نامبرده خرابۀ بنای مخصوص عبادت و پرستش ساکنین صفۀ تخت باشد. در جنوب تپۀ مرکزی فضای مسطحی است که از مشرق و مغرب منتهی میشود. جرز و پلکان دو طرفی دارای حجاریهای زیبا و این دو پلکان طبق کتیبهای که در دیوار آن است از بناهای خشایارشا میباشد |
تپه نادر | تپهای از هزارۀ سوم و چهارم پس از میلاد در پارسآباد که پس از تاجگذاری نادرشاه در آن محل به تپه نادر معروف شد |
تپهحصار | تپهای است به هشت میلی جنوب دامغان که عدهای از مستشرقین از آن جمله هوتوم شنیدلر و ویلیام جکن عقیده داشتند که محل شهر صددروازه در آنجا است. و در سالهای ۱۹۳۱- ۱۹۳۳ دکتر شمیدت به خرج دانشگاه فیلادلفیا در آنجا کاوشهایی کرد و نتیجهای نگرفت ولی اشیای زیادی از اسلحه و ادوات به دست آوردایران باستان |
تپهیحیی | تپهای که در آن تجارت درون منطقهای وجود داشته و تجارت فیروزه با ساکنان تپه ابلیس در کرمان، مس با شهداد و صدف با مناطقی در خلیجفارس در آن پیش از میلاد انجام میگرفته است |
تخت بلقیس | استحکاماتی بر روی قلۀ جنوبی کوه بلقیس در ۷٫۵ کیلومتری شمال شرقی تخت سلیمان که در طرح کلی خود با ایوان و تالار و رواق دورش ممکن است تأسیسات یک آتشکده بوده باشد |
تخت جمشید | نام رایج آثار کاخهای هخامنشی در حاشیۀ شرقی جلگۀ مرودشت فارس و ۵۷ کیلومتری شمال شرقی شیراز. این آثار بازماندۀ ارگ شهری است که در جلگه مرودشت در غرب ارگ جای داشته و خشایارشا/ خشیارشا (حک ۴۶۶-۴۸۶قم) آن را در کتیبهای «پارسَه» خوانده است و همین نام در متون عیلامی تخت جمشید نیز آمده است. یونیان اول آن را «پرسای» میخواندند ولی آشیل آن را به صورت «پرسپتلیس» درآورد که از القاب آتنه، الاهۀ خرد و جنگ بود. این ترجمۀ نادرست عمدی بعدها به «پرسپلیس» تغییر یافت که تقریباً «شهر پارسیان» معنی میداد (صورت درست آن میبایست «پرسپلیس» بوده باشد) و در نوشته غربیان رایج گشت. در ۳۳۱قم اسکندر مقدونی پارسه را آتش زد و شهر ویران شد |
تخت دیکا | خرابهای در جنگل زیارت خواستهرود از دهات استرآباد رستاقسفرنامۀ مازندران |
تخت رستم (بلخ) | در نزدیکی معبد نوبهار که تلی شیبدار است، گاه خرابههای یک صومعه تصور میشود. این بنا بیشتر به زیربنای گلی کوشکی از دورهٔ اسلامی شبیه است |
تخت رستم | به مسافت قریب یک فرسنگ در جنوب تخت کیکاوس قرار دارد. در تخت رستم آثار مهمی از یک آتشکده عهد ساسانی باقی مانده. طول مجموع بنا از خارج کمی بیش از هشت متر و عرض آن ۴٫۵ متر است |
تخت سلیمان | مجموعۀ آثار باستانی بین بیجار و میاندوآب که برخی منابع، شهر ساسانی گنزگ را به این محل منتسب کردهاند که مورد تردید است اما به نظر میرسد که نام تخت سلیمان پس از دورۀ ایلخانی، یعنی پس از قرن هفتم، معمول شده باشد. در منابع همچنین از ویرانههای بناهایی مانند آتشکدۀ آذرگشسب و کاخ خسرو ساسانی در این محل سخن به میان آمده است |
تخت طاووس | در نزدیکی قبر کوروش، آثار دو آتشکده دیده میشود. در اینجا دو سنگ یکپارچۀ مکعبی هست که موسوم به تخت طاوس است. درون این سنگها را خالی کردهاند. بزرگتر، که یکی از اضلاع قاعدهاش دو متر و دوازده سانتیمتر است و ارتفاعش دو متر و ربع، از جلو پلکانی دارد، که در سنگ ساخته و آن را به این سنگ چسباندهاندایران باستان |
تفرجگاه عینالی | نام تفرجگاهی مذهبی در تبریز در زمان اوزونحسن |
تکیه امیر چقماق | در قرن سیزده بر سردر بازار حاجی قنبر (در مجموعۀ بازار یزد) تکیۀ زیبای بلندی به اسلوب بناهایی که در تکایای یزد دیده میشود، رو به غرب احداث شده است که عمدۀ تزیینات آن کاشی معقّلی است. این بنای عظیم و فخیم که نزد مردم یزد به تکیۀ امیر چقماق شهرت دارد، از دید مسافران معرّف شهر یزد است |
تکیه پانخل | در ابتدای بازار کاشان و محل نگهداری توغ و علم بوده است |
تکیه تجریش | تهران، میدان تجریش، بازار تجریش. کتیبههای تاریخی بنا: در بنا کتیبۀ تاریخی وجود ندارد. بانی و سازندگان: از نام بانی و سازندگان تکیه اطلاعی در دست نیست. اطلاعات منابع مدون: در کتاب تاریخ تهران از تکیۀ بزرگ تجریش ذیل بناهای موقوفه یاد شده استتاریخ تهران ـ قسمت مرکزی. سیر تحول بنا: بنا بر اظهار افراد محلی بنای تکیه بیش از صد سال قدمت دارد و در چند مرحله به صورت اساسی یا جزئی مورد مرمت قرار گرفته است. ستونهای فضای میانی تکیه چوبی و دارای پایههای سنگی منقوش بوده که در سالهای اخیر به ستونهای فلزی تبدیل شده است. حجرههای پیرامون این فضا امروزه عملکرد تجاری دارند و یک مجموعۀ کوچک فروش ترهبار در وسط تکیه جای گرفته است |
تکیه چهلتنان | در شیراز تا دورهٔ قاجار، تکایای اهل تصوف همچنان رونق داشت از جمله تکیهٔ چهلتنان که آرامگاه بسحٰق اطعمه نیز در آن است |
تکیه حیدر | اصفهان. شاه عباس عنوان «بابایی» را در این تکیه به باباسلطان قمی داد که متخلص به لوایی بود. این گمان را تقویت میکند که میان لقب بابا (عنوان درویشان قلندریه و حیدریه) و تکیه ارتباطی وجود داشته و شاید در ایران به خانقاههای حیدریه قلندری و بکتاشی تکیه میگفتند. اشاره صریحی وجود دارد که تکیه، خانقاه سلسله خاکساریه است |
تکیه دولت | بزرگترین و مجللترین تکیهها در ایران که به امر ناصرالدینشاه قاجار بنا شد. ولی در سال ۱۳۳۰ش برای ساختن بنای جدیدی خرابش کردند |
تکیه سادات اخوی | تهران. در آن برای پاگرفتن و رشد کودک شمع روشن میکردند و هر سال با قدکشیدن کودک شمع بزرگتری روشن میکردند چنانکه باغچه این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر میشدمستوفی |
تکیه عباسآباد | تهران. این تکیه محل برگزاری تعزیههای دولتی بود |
تکیه میرچقماق | بنای جالبی در یزد، که اصل آن از قرن ۹ق (دورهٔ تیموری) است ولی قسمت وسط (سردر بازار)، دو منارهٔ کاشیکاری و رفیع، و چند دهنه از طاقنماهای آن از بناهای قرن ۱۳ق (دورهٔ قاجاریه) است، و نمونهٔ زیبائی از تکیهٔهای دورهٔ قاجاریه محسوب میشود |
تکیه میرفندرسکی | نام بنایی در تخت فولاد اصفهان |
تکیه نیاوران | تهران، نیاوران. کتیبههای تاریخی بنا: در بنا کتیبه تاریخی وجود ندارد. بانی و سازندگان: بنای اولیۀ تکیه به دستور ناصرالدینشاه قاجارتاریخ تهران قسمت مرکزی و سقف شیروانی تکیه توسط استاد حسن بخارا از اهالی روستای نیاوران و با کمک مالی افراد خیر ساخته شده است. سیر تحول بنا: تکیۀ نیاوران در سال ۱۲۳۷ق بنیاد گذاشته شدتاریخ تهران قسمت مرکزی. بنای تکیه در این زمان شامل غرفهها و طاقنماهای اطراف این فضا بود و به هنگام مراسم سوگواری از پوشش چادری استفاده میشد. در حدود نیمقرن پیش، فضای تکیه سرپوشیده شده است. تکیۀ نیاوران یک بار در دورۀ پهلوی مورد مرمت کلی قرار گرفت و در سال ۱۳۶۱ش بار دیگر سقف تکیه تعمیر شده است. به نظر میرسد این تکیه در مرکز یک محلۀ مسکونی واقع و مشتمل بر زورخانه، قهوهخانه، و واحدهای تجاری بوده که این بافت در حدود سیسال پیش به علت احداث خیابان از بین رفته است |
تکیه هفتتنان | نام تکیهای معروف که در شهر شیراز است |
تکیه والهیه | اصفهان. تکیهای در چهارباغ بود که آرامگاه محمدکاظم واله اصفهانی شاعر و ادیب (ف ۱۲۲۹) است |
تل باکون | دو کیلومتری جنوب غرب تخت جمشید. نام دو تپۀ ما قبل تاریخ که از سال ۱۳۱۰ش به بعد کاوشهای عملی در آنجا انجام گرفته است. ظروف سفالی و بقایای دهکدههای هزارۀ ۴قم در آنجا پیدا شده است |
تماشاخانه هیئت آکتورال | دس. نخستین تماشاخانۀ تبریز که در ۱۳۳۸ق به دست بیوکخان نخجوانی تأسیس شد |
تورنگتپه | یا ترنگتپه ده دهستان رستاقآباد، شهرستان گرگان، حدود بیست کیلومتری شمال شرق گرگان. در۱۳۱۰ش کاوشهایی به وسیلۀ دانشگاه کانزاسسیتی در این ناحیه به عمل آمد. آثار زیادی از عصر سنگ تراشیده و مفرغ و نیز آثاری از دورۀ ساسانیان کشف شده است |
تیم بزرگ | قم، راسته اصلی بازار. تیم بزرگ مهمترین بنای بازار قم است که به دوره قاجار، قرن سیزدهم هجری قمری، تعلق دارد. این تیم یا تیمچه فقط از یک سمت با بازار و خارج از خود ارتباط دارد. بنابراین محل عبور نیست و فضایی آرام در جوارِ مسیر پُرتحرک بازار است. تیمچه شکلی کشیده دارد و فضای آن با ظرافت تمام دارای آغاز و انجام و مرکز است. این فضا در ابتدا و انتها تنگتر است و سقفی کوتاهتر و نیمگنبدی دارد. این سقف، علاوه بر پدید آوردن آغاز و انجامی بههنجار برای فضا، آن را از یکسو برای اتصال به بازار و از سوی دیگر، برای اختتام فضا و تعبیه شاهنشین و نیز اتصال به حیاطی کوچک در پشت بنا آماده میکند. فضای تیمچه در حد فاصل این آغاز و انجام دارای سه طاق مدور است که هر یک نورگیری در وسط دارد. قاعده طاق میانی وسیعتر و ارتفاع آن اندکی بیشتر و نورگیر آن بزرگتر است. هر سه طاق رسمیبندی آجری دارد، اما رسمیبندی طاق میانی پُرکارتر است؛ و اینگونه، فضا دارای مرکز شده است. تقسیمات و دهانهبندی بدنه فضا نیز در ایجاد این کیفیت فضایی دخیل است: تقسیمات پایههای طاقِ میانی فرد و تقسیمات پایههای طاقهای طرفین زوج است. اغلب قوسهای پایینی کمانی و همه قوسهای بالایی جناغی است. این قوسها در کاربندی سقف تنیده شده است و فضا را یکپارچه جلوه میدهد. بدین ترتیب، میتوان رد هر جزء از فضا را از کف تا شمسه طاق پیگرفت؛ و نیز برعکس، تکثر شمسه را در اجزای طاق و بدنه و کف مشاهده کرد. روزنِ واقع در وسطِ هر شمسه نیز سبب شده است که نور در ایجاد این کیفیت فضایی دخیل شود. روزنهای کوچک جانبی نیز در نورپردازی مؤثرند؛ اما بهسبب اندازه کوچکتر و اشکال جهتدارشان، که به سمت روزن اصلی است، صورتی فرعی پیدا کردهاند. اُرُسیهای چوبی پُرکارِ حجرهها در جوار بدنه آجری و چینوشکن کاربندی ترکیبی زیبا پدید آورده است. چنانکه گفتیم، یک سر این حجم کشیده به ورودی تیم اختصاص دارد. این ورودی با سردری کوچک، اما عمیق، با سکوهای سنگی در طرفین و نمای گچی و در چوبی در جوار بدنه آجری راستهبازار اندکی خودنمایی میکند. این سردر به واسطه راهروی کوتاه، اما مرتفع و پرکار، به فضای میانی تیمچه متصل میشود. در طرفین این راهرو نیز، حجرههایی در دو طبقه قرار گرفته است. در این قسمت، ورودی فرعی نامتعارفی نیز تعبیه شده است. سر دیگر تیمچه، که نقطه اختتام فضای میانی و قرینه جبهه ورودی است، صورتی متفاوت دارد. در طبقه بالای این جبهه، ایوانی با نیمطاق مقرنس گچی و دستانداز چوبی واقع است. در پس این ایوان، حجرهای شاهنشینگونه و مشرف بر فضای تیمچه قرار دارد. طرح از هر جهت گویای اهمیت و اعتبار این شاهنشین است؛ زیرا هم در بالای فضا و شریفترین جای آن نشسته و هم تزیینات آن پُرکار و متفاوت با دیگر نقاط فضاست و هم دو پلکان منبرمانند در طرفینِ آن بر اعتبار ویژهاش تأکید میکند. در پس این حجره مشرف بر تیمچه، حیاطی کوچک واقع است؛ و بدین ترتیب، این حجره یک روی در تیمچه و یک روی در حیاط دارد و از نور طبیعی مستقیم نیز برخوردار شده است. حیاط ساده و احتمالاً تغییر یافته است؛ و در اطراف آن، حجرههایی ساده در یک طبقه قرای گرفته است. این حیاط به واسطه دالانی کوتاه از زیرِ حجره شاهنشین به فضای میانی تیمچه مرتبط میشود. این دالانِ کوتاه و ساده قوس کمانی دارد؛ و بنابراین، در مقابلِ ایوان شاهنشین، کماهمیت مینماید |
تیمچه امیر | دس قاجاریان. بزرگترین گنبد بازار تبریز، تیمچۀ امیر است |
تیمچه امینالدوله (کاشان) | دس قاجاریان. این تیمچه که در چهار سوق بازار «میان چال» قرار دارد با دهانهای به عرض یازده متر از نمونههای کمنظیر هنر معماری تیمچهسازی دوران قاجار است. گذشته از تناسبها و شاهکار سقفسازی آن، از نظر تزیینات، بویژه مقرنس بندیهای زیر سقف و پوشش معقلی آن، یکی از زیباترین و باشکوهترین آثار معماری دوران اسلامی ایران به شمار می رود |
تیمچه تهرانی | تیمچۀ تهرانی (در مجموعۀ بازار یزد) از نظر طراحی و تزیینات سقف در مجموعۀ بازار بینظیر است |
تیمچه حاجبالدوله | تیمچۀ حاجبالدوله که از آثار حاجی علیخان حاجبالدوله (اعتماد السطنه) و از معروفترین و زیباترین تیمچههای ایران است در بازار بزرگ تهران بنا شد |
تیمچه شیخ کاظم | تبریز، بازار کفاشان. مجموعۀ تیمچۀ شیخکاظم در محل تقاطع راسته جدید و راسته کفاشان بازار تبریز قرار گرفته است و از شمال، به حجرههای قیزبستی بازار و از شرق به راسته جدید و از جنوب به راسته کفاشان و از غرب به سرای گرجیلر محدود میشود. این مجموعه سه کانون دارد: تیمچهای بزرگ، که در گوشه شمالِ غربی تقاطع راسته جدید و راسته کفاشان واقع است؛ تیمچهای کوچک، که چون مفصلی این تیمچه را به صحن سرای گرجیلر مرتبط میکند؛ سرایی کوچک در شمال تیمچه، که هم به سرای گرجیلر و هم به راسته جدید راه دارد. تیمچه اصلی فضایی است مرکب که گویی در بدنههای اطراف خود نفوذ کرده است. در مقام تحلیل میتوان گفت که این فضا از یک هشت و نیمهشت در میان و چهار نیم هشت در اطراف آن تشکیل شده است. با توجه به اینکه این تیمچه از چهار طرف به فضاهای دیگر ارتباط دارد، چنین ترکیبی موجب شده است که هم ارتباطات به نحو مناسبی برقرار گردد و هم تیمچه، در عین گسترش، بیش از حد بزرگ جلو نکند. طاقبندی فضا نیز با این هندسه هماهنگ است و به صورتِ یک طاق بلند و گنبدین در میان و چهار نیم طاق کوتاهتر در اطراف جلو میکند. این ترکیب تیمچه را از لحاظ شیوه اتصال به اطراف، خصوصاً به راستهبازار، به یکی از بهترین نمونههای بناهای بازار بدل کرده است. اتصال به راستهها، در هر دو جانب جنوبی و شرقی، به واسطه راهرو کوچکی برقرار شده که سطح آن از سطح راسته فروتر نشسته است. رسمیبندی سادهای که در اوج طاق به نورگیر هشت گوش بزرگی منتهی شده سقف و بدنه را به هم پیوسته و حجمی یکدست و استوار پدید آورده است. سادگی مصالح نیز در خدمت نمودن این هندسه درشت نقش و مستحکم است. حجرهها در دو طبقه در اطراف این فضای مرکب استقرار یافته و پلکان طبقه دوم به زیبایی در نقاط جانبی فضا توزیع شده است. کانون دوم مجموعه تیمچه یا هشتی کوچکی است و اقع در غرب تیمچه اصلی. این تیمچه نیز ارتفاعی معادل دو طبقه و طاقی گنبدین، اما کوتاهتر از تیمچه اول، دارد و علاوه بر میسر کردن تعبیه حجرههای بیشتر در مجموعه، اتصال مجموعه به سرای گرجیلر را ممکن کرده است؛ زیرا از گوشه شمالِ شرقی، از طریق راهروی، به صحن سرای گرجیلر و از جبهه غربی، از طریق دالانی، به بازار کفاشان مرتبط میشود؛ اما ترکیب این قسمت از طرح، به ویژه در محل اتصال تیمچه کوچک به دالان، به کلی با هندسه حاکم بر کل مجموعه متفاوت است و تصرف زیاد در این قسمت را محتمل مینماید. دیگر کانون مجموعه سرایی کوچک واقع در شمال تیمچه اصلی است و چنانکه گذشت، از غرب، به سرای گرجیلر و از شرق، به راسته جدید و از جنوب به تیمچه مذکور ارتباط دارد. صحن سرا ابعادی در حدود ابعاد تیمچه اصلی دارد، با این تفاوت که قاعده آن هشت گوش منتظم است. ارتفاع صحن در حد دو طبقه است؛ و فضای آن را رواقی دو طبقه در یک جانب و سایبانی در جانب دیگر شکسته است. انتظام رواقهای دو طبقه با هندسه طرح تناسب بیشتری دارد و احتمال تصرف در سمت بدون رواق را قوت میبخشد. ستونها و نردههای ساده چوبی رواق و دیوارهای سفید و پنجرههای ساده پس از تصور دوران جوانی و حیات و نشاط این سرا را ممکن میسازد: سرای ساده و بیآلایش که با مفاصلی مناسب در جوارد تیمچه و راسته جای گرفته بوده است. سرا با راهروی کوتاه و ظریف به تیمچه اصلی مرتبط شده است. طرح راهرو واسط سرا و راسته جدید نیز، که سطحی فروتر از سطح راسته دارد و دو حجره و دو سکو در طرفین آن واقع شده، شایان توجه است. عامل ارتباط سرا با سرای گرجیلر نیز دالانی است که حجرههایی در اطراف آن قرار دارد |
تیمچه صباغ | کاشان، بازارچه قیصریه. تیمچه صباغ از لحاظ ترکیب و انتظام فضایی از مصادیق ساده و، در عین حال، تامِّ تیمچه قاجاری است. قوت طراح و زمینِ مناسب این امکان را فراهم آورده که مفهوم تیمچه در آن، به خصوص از لحاظ شیوه استقرار فضاها، به سادگی و خلوص ظاهر شود. این سادگی طرح را، در عین پیچیدگی و تنوع، خوانا و واضح کرده و فضاها و روابط و همنشینی آنها را سلیس ساخته است. طرح دو کانون دارد که حجرهها در دو طبقه در پیرامون آنها نشستهاند: هشتی، فضای اصلی تیمچه. قاعده هشتی به شکل هشتونیمهشت است و قاعده فضای اصلی به شکل کشکولی. این فضا با قوسهایی بزرگ به چند قسمت شده است. این تقسیم، بدون تغییری در شکل قاعده و صرفاً با استفاده از قوس و تغییر ابعاد طاقها و تغییر دهانهها، در نماهای داخلی منعکس شده است؛ اما چون قوسها نه از کف، بلکه از طبقه بالا آغاز میشود؛ این تقسیمات در بخش زیرین فضا، در محدوده طبقه پایین، کمتر حس میشود. بزرگتر بودنِ طاق میانی و پُرکارتر بودن رسمیبندی آن و قرار گرفتن حوض موجب اهمیت بیشتر قسمت میانی شده است. نورگیرِ قسمتِ میانی با نورگیرهای دو قسمتِ طرفین تقریباً هم اندازه است؛ اما رسمیبندی مفصّلتر و ظریفتر، آن را از دو نورگیر دیگر متمایز کرده و به فضای میانی مرکزیت بخشیده است. چنانکه گفتیم، قوسهای تقسیمکننده فضا تا کف ادامه نیافته و پاکار آنها به گلدانیهایی محاذی طبقه بالا ختم شده است. بنابراین، قسمت برجسته قوس باربر نیست و طرّاح در نمایاندن این نکته تعمّد داشته ـ تعمدی که خود حاکی از سلیقههای دوران متأخر است. مقطع افقی این قوسها نیز غیرعادی و منحنی است. این انحنا، که تقسیم فضا را نرمتر ساخته، از نشانههای شاخص و به بادماندنی فضای تیمچه صباغ است. در جلو حجرههای فوقانی، ایوانچههایی تعبیه کردهاند. در نتیجه، جدار تیمچه از نیمهٔ فضا به بالا مجوّف شده و این بر اهمیت و برجستهنمایی قوسها افزوده است. قوسها و تمام سطح طاقها را امروزه با گچ اندودهاند و روی آن را به شکل آجر نقاشی کردهاند. وضع گذشته آنها نامعلوم است؛ اما جدار قسمت تحتانی فضا نمای گچی گذشته خود را حفظ کرده است. لچکی قوسها با گچبُری ساده رنگینی تزیین شده است. تفاوت سایهروشن قسمتهای زیرین و زبرین، اختلاف رویه آنها، شروع قوسها از نیمه فضا، دستانداز کاشی مشبکی که در جلو ایوانچههاست و همچون مرزی میان قسمتهای بالا و پایین فضا در سرتاسر جبهههای شرقی و غربی فضا کشیده شده است، همه دست به دست هم دادهاند که قسمت فوقانی فضا، شامل طبقه بالا و سقف، را از قسمت زیرین منفک جلوه دهند؛ و این برخلافِ وضع معمول تیمچههای دیگر است که در آنها، تمام همّ طرّاح صرفِ پیوسته جلوه دادن همه جوانب فضا، به خصوص طبقه بالا و پایین آن، شده است. فضای میانی تیمچه از یک سر به هشتی مرتبط میشود. مَفصل این دو دالانی کوتاه و یک طبقه است که پلکان طبقه بالا را نیز در آن نهادهاند. در هشتی، همان بیان فضایی- با قوّتی کمتر، که متناسب با شأن مقدماتی هشتی نسبت به فضای اصلی است- تکرار شده است: نمای گچی در قسمت زیرین و نمای آجری در قسمت بالای فضا؛ تأکید بر تویزههای طاق با خطوط فیروزهای کاشی؛ ایوانچههای طبقه بالا و دستاندازهای فیروزهرنگِ جلو آنها؛ ختم طاق به شمسه و نورگیر هشت؛ استقرارِ منظم نورگیرهای جانبی در پیرامون نورگیر اصلی و.. اما در این هشتی، دورِ قوسهای فوقانی را با باریکهای از گچ منقور ـ مشابه تزیینات قسمت زیرین ـ آراستهاند؛ و در نتیجه، در بین نمای دو قسمت زیرین و زبرین فضا، رابطه بیشتری ایجاد کردهاند. هشتی ـ بیتمهیدات مفصّل ـ از سمت شمال به راسته میپیوندد. در راسته نیز، در جلو ورودی تیمچه، تحول چندانی رخ نداده و فقط ورودی آن قدری پس نشسته است. تشابه مصالح نمای این قسمتِ فرو رفته با رویه دیوارِ بازار نیز از این خبر میدهد که طرّاح اصرار چندانی در تأکید بر ورودی تیمچه نداشته است |
تیمچه صدراعظم | قم، راسته اصلی بازار. این تیمچه، بنا بر اطلاعات اهالی محل، به امر میرزا علیاصغرخان اتابک اعظم، امینالسلطان، صدراعظمِ ناصرالدینشاه قاجار، و به دست استاد حسن معمارِ قمی ساخته شده است و بیش از یک قرن قدمت دارد. بر اساس همین اطلاعات، تیمچه قسمتی از مجموعهای بزرگتر بوده که با احداث خیابان آذر، طالقانی فعلی، قسمتی از آن همراه با بخش مهمی از بازار قم از بین رفته است. ازاینرو، تیمچه امروزه در جوار این خیابان و در ابتدای بازار نوست. طرح این بنا را میتوان ترکیبی از دالان و تیمچه شمرد که از هر دو سر، به بیرون راه میبرد. دالان در سمت شمال واقع است و تیمچه را به راسته بازرا نو متصل میکند. بازارچهای این دالان را قطع کرده و بدان ختم شده و در نتیجه، دالان را به دو قسمت کرده است: قسمت کوتاهی که به راست بازار متصل است و قسمت طویلتری که از همین تقاطع، با سردری آغاز و به تیمچه منتهی میشود. این سردر ساده و دهانه کوچک بعد از آن در حکم مقدمه فضاست. در پی این مقدمه، سه دهانه مشابه و پیدرپی دالان قرار گرفته است، دالانی کوتاه و ساده و یک طبقه با سطوح آجری و روزنی مدوّر در وسطِ هر طاق؛ گویی فضای این دالان کوتاه نیز خود مقدمهای برای ورود به تیمچه است. تیمچه قاعدهای گشادهتر از دالان و به شکل کشکولی دارد و سقف آن بلندتر و متشکل از سه طاق مدوّر است. هر سه طاق یزدیبندی آجری دارد. طاقِ میانی مرتفعتر و یزدیبندی آن مفصلتر است. در وسط هر طاق، روزنی و، بر هر روزن، کلاهکی زیبا قرار گرفته است. تیمچه نیز، همچون دالان، یک طبقه است و حجرهها به سادگی در طرفین آن نشستهاند و نمایی آجری دارد. در داخل آلتهای یزدیبندی، تزیینات مختصر مُعَقَّلی با کاشی لاجوردی و فیروزهای دیده میشود. درون قوسها گچاندود است، اما بعید نیست که حاصل تصرفات بعدی باشد. تیمچه از جنوب به واسطه راهروی کوتاه و چند پله به خیابان مرتبط میشود. بدین ترتیب، با آنکه عملاً همچون دالان در مسیرِ عبور قرار گرفته است، کیفیت فضاییاش کاملاً با دالان تفاوت دارد. گشادگی قاعده، تغییر ارتفاع، تغییر ابعادِ طاقِ میانی و تفصیل کاربندی آن و، در نتیجه، مرکز یافتن فضا، تغییر نورپردازی در قیاس با دالان، تحول ضرباهنگ دهانهها، افزایش تزیینات همه در ایجاد این دگرگونی در کیفیت و شخصیت فضا دخیلاند. پختگی تناسبات و تزیینات، در عین سادگی، موجب شده است که در تیمچه، فضایی صمیمی و یکدست پدید آید. بدیهی است که مجاورت طاق و بدنه آجری با در و پنجره چوبی بر دلنشینی فضا میافزوده است. متأسفانه، بر جای آن در و پنجرهها، در و پنجرههای ناسازگار جدید نشانده و بیننده امروزی را از درک آن کیفیت محروم کردهاند |
تیمچه صفرعلی | تبریز، راستهبازار جدید. تیمچۀ حاج صفرعلی در بازار جدید تبریز، در مقابل راسته سراجها، واقع شده است و از شمال، با سرای حاج حسین قدیم و از جنوب، با مجموعه حاج محمدتقی و از شرق با بافت مسکونی و تجاری خیابان مدرس و از غرب با راستهبازار جدید مجاور است و یگانه ورودی آن از همین راسته است. این تیمچه بنایی است نسبتاً ساده و متشکل از دو قسمت: دالان و فضای میانی. فضای میانی آن گنبدخانهای است با قاعدهای مرکب از یک هشت و نیم هشت در میان، که چهار نیم هشت به چهار ضلع آن متصل شده است. طاقها و قوسها نیز با قوت تمام بر این هندسه تأکید میکنند. با این قوسها، میتوان فضا را ترکیبی بلورین حاصل از دو هشت و نیم هشت که به عکس هم چرخیدهاند دانست. این ترکیب بلورین در سقف با رسمیبندی ساده و درشت نقشی که به شمسه دوازده و گنبدروی آن ختم میشود تفصیل یافته است. دیوارهای فضای میانی نیز به قطعاتی تقسیم شده و هر قطعه به حجرهای دو طبقه اختصاص یافته است. طراح تعمد داشته که محور طولی هر حجره بر ضلع فضای مرکزی عمود باشد. بدین ترتیب، در بین حجرههای مجاور، جرزهای ستبری پدید آمده است که در اغلب آنها پلکانی قرار دادهاند که هر حجره را مستقلاً به حجره بالای خود مرتبط میسازد؛ اما حجرههای طبقه بالا به هم یا به پلکانی مشترک ارتباط ندارند. سرتاسر نما پوشیده از آجر تیره رنگ با بندکشی سفید است. تویزههای گچی گویی از استخوانبندی استوار و زاویهدار قاعده و جدارهای فضا برآمده و چون تار در پود نرم گنبد تنیده است. در و پنجرههای فعلی جدید است؛ اما در و پنجرههای قدیم، که احتمالاً چوبی و پرکار بوده، در همنشینی با آجر به فضا گرمی بیشتری میبخشیده است. فضا نور گیر مرکزی ندارد و نورگیرهای جانبی با نظم در اطراف طاق و نیمطاقها قرار گرفته است. دالان با ارتفاعی معادل دو طبقه و حجرههایی در طرفین آن به راستهبازار میماند و چشمههای متعددی دارد که هر یک را طاقی چهار ترک میپوشاند. در وسط ره طاق نیز، نورگیری مربع شکل قرار دارد. چشمه میانی دالان کوچکتر است. بدین ترتیب، هم ضرباهنگ فضایی دالان تنوع یافته و هم تعبیه پلکان در این دهانه کوچکتر ممکن شده است. با استقرار بالا خانهای در چشمه اول و در نتیجه، کاهش ارتفاع دالان و نیز فروتر نشاندن کف، ورودی تیمچه از مسیر راسته منفک شده؛ اما تیمچه سردر چشمگیری ندارد و در مسیر بازار نیز، در محل ورودی تیمچه، تحول چندانی رخ نداده است |
تیمچه قیصریه | تهران، بازار بزرگ (بازار بزازها)، جلوخان غربی مسجد امام. تیمچۀ قیصریه، که مانند دیگر بناهای بازار تهران رنگ و بوی قاجاری دارد، بنایی است مستقل و کامل که به خود ختم میشود و محل اختتام بازارچهای یا مقدمۀ ورود به سرایی نیست. فضای میانی تیمچه قاعدهای مربع شکل دارد و حجرهها در دو طبقه در اطراف این فضا نشستهاند و رو به سوی آن دارند. هر چهار نمای داخلی تیمچه قوس بزرگی در میانۀ خود دارد، اما تقسیمات داخلی آنها متفاوت است. تقسیمات جدارهای شمالی و غربی فضا فرد است و از دهانهای عریض در وسط و دو دهانه کوچکتر در طرفین تشکیل میشود. در جبهه شمالی، این دهانه عریض مدخل راهرو ورودی تیمچه است. ورودی تیمچه از امتداد بازارچه قدری عقب نشسته است و در طرفین آن، سکوهایی برای نشستن عابران تعبیه کردهاند. راهرو ورودی در ابتدا عرض کمتری دارد و به تدریج، با افزایش عرض و قوسهایی پیدرپی، به فضای میانی تیمچه میانجامد. ارتفاع آن معادل یک طبقه و پلکانهای احتمالاً تغییر یافته طبقه بالا در طرفین آن تعبیه شده است. دهانۀ میانی جبهۀ غربی مدخل فضایی است که به دالانی کوتاه شباهت دارد. این فضای دالان مانند امکان بزرگتر شدن تیمچه و تعبیۀ حجرههای بیشتر را، بدون مخدوش شدن فضای کامل و مربعالقاعدۀ میانی، فراهم کرده است. برخلافِ جدارهای شمالی و غربی، قوس میانی جدارهای جنوبی و شرقی در داخل به دو قسمت شده و بدین ترتیب، تقسیمات این دو جدار زوج است؛ اما برای اینکه قوسهای داخلی فرعیتر جلوه کند و تقسیمات یکدست فرد نماها و تقارن چهار طرف مخدوش نشود، قوسهای فرعی، برخلافِ قوسهای جناغی اصلی، کمانی است. در نتیجه، قوسهای اصلی با هماهنگی با رسمیبندی طاق بر فضا تسلط یافته است. رسمیبندی طاق در نهایت به شمسه بزرگی ختم شده که نورگیری مدور در مرکز آن تعبیه کردهاند. نورگیرهای چهارگوش سادهای نیز در چهار جانبِ طاق قرار دارد. نمای داخلی تیمچه تماماً گچ اندود و ساده است. سفیدی و یکدستی آن، همراه با نوری که از روزن میانه سقف و روزنهای چهار جانب بر فضا میتابد، ادراک سایه روشنها و شکستها و انحناهای حاصل از رسمیبندی و سپس اتصالِ آرام سقف به دیوارها و وحدت و یکپارچگی همه جوانب فضا را میسر میسازد. بعضی از پنجرههای قدیمی باقیمانده نشاندهندۀ کیفیت آنها در گذشته و نقششان در ترکیببندی نماهاست: مصالح نماها ترکیبی از گچ و حفاظهای چوبی پُرکار بر روی پنجرهها بوده و سادگی و تک رنگی دیوارها تزیینات پنجرهها را عیانتر میساخته است. این ظریفکاریها و تقسیمات از طریق شبکه رسمیبندی به طاق متصل میشده و همه را به شمسه و روزن میانی طاق میپیوسته است. شکست حجم بیرونی بنا در انتهای فضای دالان گونه غربی و حذف حجره فوقانی در آن قسمت امکان تعبیه روزن جانبی بزرگی را در انتهای دالان فراهم آورده است. این روزن، علاوه بر روشن کردن فضا، بر تقسیمات طاقِ دالان پرتو میافکند و آنها را برجستهتر و متشخصتر جلوه میدهد. در طرح بنا، از نامنظم بودن زمین برای ایجاد فضاهایی بزرگتر در بعضی نقاط استفاده کرده و فضاهایی به وسعت چند برابر حجرهها پدید آوردهاند که احتمالاً زمانی، در مجموعۀ تولیدی ـ توزیعی بازار آن روزگار، کارگاه یا انبار بوده است. آثار تصرف در طرح مشهود است، اما اظهار نظر قطعی در این باره به بررسی دقیقتری نیاز دارد |
تیمچه مظفریه | این تیمچه از بناهای زیبای بازار تبریز است که در محدوده چهار راستهبازار قرار گرفته است: قیزبستی بازار در جنوب؛ راسته عباچی، در غرب؛ بازار کلچی (سرّاجها) در شمال؛ و راسته قدیم در شرق. تیمچه در ۱۳۰۵ق، در عهد سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و ولایت عهد مظفرالدین میرزا، ساخته شده و نام آن نیز مأخوذ از نام اوست. گفتهاند که بانی آن حاج شیخ جعفر قزوینی، بانی تیمچههای حاج شیخ در همین بازار، و معمار آن بالا کاظم بوده است. تیمچه شکلی کشیده و دالان مانند دارد که یک سر آن در قیزبستی بازار و سر دیگر آن در بازار کلچی است و از هر دو طرف، ورودی دارد. این دو ورودی از لحاظ معماری همارزشاند؛ اما امروزه عملاً ورودی جنوبی (از قیزبستی بازار) ورودی اصلی است. هر دو ورودی قاعدهای به شکل نامتعارف ولی متقارن و رسمی بندی ظریف و پیچیده دارند و به فضای نیم شش دو سر دالان متصل میشوند. شکل قاعده در طول تیمچه تغییری نمییابد؛ و دارای دهانهها و طاق و قوسهای مشابه و متوالی است که آن را به الگوی دالان یا بازارچه شبیه کرده است. طاق میانی اندکی مرتفعتر است و رسمی بندی با تویزههای گچی دارد که به شمسهای شانزده پر با روزنی مدور در وسط ختم میشود. از یازده طاق تیمچه، دو طاق دیگر نیز، که نسبت به طاق میانی قرینه یکدیگرند، رسمی بندی دارند؛ اما با طرحی سادهتر که به شمسهای هشت پر و روزنی هشت گوش ختم میشود. به این ترتیب، فضا بیتغییری در قاعده آن و صرفاً با افزایش ارتفاع طاق میانی و رسمی بندی ظریفتر و روزن آن دارای مرکز شده است. گذشته از این سه روزن میانی، در طرفین هر طاق و در ابتدا و انتهای تیمچه، روزنهایی با قوس جناغی تعبیه شده است. این مجموعه روزنها و کلاً شیوه نورپردازی فضا بر هندسه منظم و مرکز و آغاز و انجام فضا و بر ضرباهنگ منظم آن تأکید میکنند. حجرهها در طرفین تیمچه نشستهاند و بعضاً پستوهای کوچک و بزرگ دارند. در زیر زمین بعضی حجرهها، انبار کوچکی هست که ورودی آن در جلو حجره در کف تیمچه قرار دارد و با درپوش چوبی پوشانده شده است. در جلو همه حجرههای طبقه بالا، ایوانچهای بوده است که امروزه وجود ندارد. این ایوانچهها به هم مرتبط بوده و در طرفین طبقه بالا، رواقگونهای پدید میآوردهاند. با این رواق، ارتباط حجرهها با یکدیگر و با پلکان واقع در طرفین فضاهای ورودی تیمچه ممکن میشده است. (ترکیب زیبای درگاه پلهها نیز شایان توجه است). با وجود ایوانچهها، حجم داخلی در طبقه فوقانی تراش میخورده و قوسها برجستهتر و فضا سبکتر جلوه میکرده و رسمیبندی نیم طاق ایوانچهها نیز بر ظرافت فضا میافزوده است. متأسفانه در زمانی بنا بر قول کسبه و آنچه از ترکیب و شکل پنجرهها برمیآید، احتمالاً در زمان پهلوی اول، ایوانچهها را به حجرهها افزودهاند. در نتیجه، اگر چه این بنا کاملاً زنده و سالم است؛ چنین تصرفی از زیبایی آن کاسته و کیفیت فضایی آن را دگرگون کرده است. انگیزه این تصرف معلوم نیست؛ زیرا برای دسترس حجرهها به پلکان، به جای رواق حذف شده، در پس آنها راهروی کشیدهاند که نه فقط موجب صرفهجویی در سطح و بزرگتر شدن حجرهها نشده، بلکه به جای رواقی دلباز و زیبا و متنوع با دهانههای کاربندی شده، فضایی تنگ و تاریک و طویل پدید آمده است. قوسهای بالایی جناغی و قوسهای زیرین کمانی است. سرتاسر نمای داخلی تیمچه از آجر تیره رنگ با بندکشی سفید است؛ و اگر از رسمیبندیهای ظریف یاد شده بگذریم، تنها تزیینات بنا گچبُریهای درشت نقش و ساده در لچکی قوس حجرههای زیرین است. به نظر میرسد که این گچبُریها اصالت نداشته باشد؛ و شاید آنها را در همان زمان حذف ایوانچهها و تعویض در و پنجرهها به بنا افزوده باشند |
تیمچه ملک | تبریز، راستهبازار قدیم. تیمچۀ ملک از تیمچههای زیبای قاجاری در بازار تبریز است که از غرب، به راسته قدیم و از جنوب به بورکچی بازار محدود میشود و سرای جعفریه در شرق و مجموعه میرزا جلیل در شمال آن قرار گرفته است. تیمچه شکلی کشیده دارد؛ و بدین ترتیب، علاوه بر سازگاریاش به شکل زمین و ارتباط یافتن از سه جانب (با دو راسته و یک سرا)، تعداد حجرههای آن به حداکثر رسیده است. برای این فضای واحد میتوان پنج قسمت اصلی قایل شد: یک قسمت با قاعده هشت و نیم هشت، در میان؛ دو قسمت با قاعده نیم هشت، در جنوب و شمال؛ دو قسمت با قاعده نیم شش، در شرق و غرب قسمت میانی. شکل و ارتفاع سقف و نوع کاربندی آن نیز در خد این تکثیر است. حجرهها نه در اطراف قسمت میانی، بلکه در حول چهار قسمت پیرامونی نشستهاند. بنابراین در هیچ حجرهای به فضای میانی گشوده نمیشود. پلکان طبقه بالا در چهار گوشه قسمت میانی قرار گرفته است. امروزه این پلهها احتمالاً بر اثر تصرفات اخیر به میان فضا رخنه کرده است که با تعبیه سکو کوشیدهاند آنها را از محل عبور تفکیک کنند. به سبب گشادگی قاعده و افزایش ارتفاع گنبد کامل میانی و شکل کاربندی و نورگیرهای آن، فضا دارای مرکز شده است. بهعلاوه، در این ترکیب، فضا با تغییر در شکل قاعده و سقف و ارتفاع آن برای اتصال به ورودیها آماده شده و طرح اوج و حضیض و آغاز و انجام یافته است. در این طرح نیز، هندسهای کاملاً سه بعدی و بلورین مشاهده میشود. طرح کف و جدارها و سقف یکدست و پیوسته است و ارتباط و پیوند تنگاتنگ آنها از این حکایت میکند که طراح از ابتدا به طراحی کل فضا اندیشیده است. در این ترکیب، سقف نقش مهمی ایفا میکند. در قسمتهای شمالی و جنوبی فضا، سقف متشکل از یک نیمطاق و یک طاق است که به گنبد بزرگ میانی متصل میشود. در اینجا نیز تاروپود کاربندیها و پایهها و قوسها و درگاهها همه اجزای فضا را از کف تا دیوار و سقف، به هم میپیوندد. کاربندی گنبد میانی، به جای آنکه بر طبق معمول به شمسهای در اوج طاق ختم شود، به تیزه گنبد منتهی میشود. ازاینرو، گنبد روزن میانی ندارد و دارای روزنهای متعدد جانبی است. این طرح رسمیبندی در تعدادی از بناهای بازار تبریز دیده میشود. این فضاسازی ظریف با مصالحی ساده صورت گرفته است: آجر تیره رنگ با بندکشی سفید؛ رسمیبندیهای گچی؛ در و پنجره چوبی؛ سطوح گچی در میان قابهای آجری، هر چند که ظاهراً نمای سطوح اخیر نیز در اصل آجری بوده و بعداً گچ اندود شده است. تیمچه سه مدخل دارد: الف. مدخل سمت راسته قدیم در غرب تیمچه، که سَردَری ساده و دالانی کوتاه و کم ارتفاع دارد؛ ب. دالان مشابهی در شرق تیمچه، که آن را به سرای جعفریه مرتبط میکند؛ پ. مدخلی از سمت جنوب و از بورکچی بازار. دهانهها و سطح راسته بورکچی در محل ورودی این تیمچه گشادهتر نشده، اما دهانههای طرفین آن کوچکتر شده است؛ و با این تدبیر، دهانه مذکور بزرگتر جلوه میکند و از اتفاقی در محل این تغییر خبر میدهد. در اینجا تیمچه سَردَری ساده دارد و در پی آن، دالان کوتاهی قرار گرفته که ارتفاعی در حد دو طبقه دارد. این دالان با طاقی مدور آغاز شده و با طاقی کم خیز ادامه یافته و به تیمچه پیوسته است. امروزه از مدخل غربی تیمچه (از سمت راسته قدیم) بیشتر استفاده میشود که شاید انگیزه آن دور نگهداشتن حجرههای جنوبی از مسیر تردد باشد؛ اما از خود طرح چنین برمیآید که مدخل اصلی تیمچه از جنوب، یعنی از سمت بورکچی بازار، بوده باشد، زیرا سردر و دالان پرکارتری دارد. وصول به حجرههای فوقانی با پلکانهای متعدد در نقاط مختلف بنا میسر شده است. چون حجرههای مزبور راهرو ارتباطی ندارند، بعضاً دو یا سه حجره به هم متصل شدهاند و پلکانی اختصاصی رسیدن به آنها را ممکن ساخته است. بنابراین این بنا در مجموع هفت دستگاه پله دارد که در کنجهای فضای مرکزی و در دالانهای جنوبی و غربی قرار گرفتهاند. بدین صورت، طبقه بالا به واحدهای جداگانهای با پلههای مستقل تقسیم شده است |
تیمچه مهدیه | تیمچۀ مهدیه در بازار تهران، بنایی مستطیلشکل و دو طبقه است که احتمالاً قدیمیترین تیمچۀ بازار تهران است |
تیمچه میدان خان | تیمچۀ میدان خان (در مجموعۀ بازار یزد)، از لحاظ طاق و تویزۀ آجری و کاربندی نورگیر وسط آن و نیز، تزیینات ورودی در در مجموعۀ بازار بینظیر است |
تیمچه و سرا اکبریان | اراک، تقاطع گذر دوم از سمت ورودی بازار. مجموعۀ بازار اراک در هنگام تأسیس شهر اراک (سلطانآباد)، در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری، به امر سپهدار، والی شهر، و براساس طرحی از پیش اندیشیده احداث شده است. بنابراین، برخلافِ بازارهای دیگر، مسیرهای آن نه آزاد و منحنی، بلکه مستقیم و هندسی است. راستهبازار با گذرهای متعددی که آن را قطع میکند، ستون فقرات بافت شطرنجی شهر را میسازد. تیمچه و سرای اکبریان درکنار تقاطع یکی از این گذرها با راستهبازار واقع است. ازاینرو، خطوط اصلی طرح آن با مسیر بازار و بناهای اطراف موازی است و تضاد میان شکل آزاد مسیر بازار و شکل منظم و هندسی بنا، که وجه غالب در سیمای بیشتر ابنیۀ بازارهای ایران است، در اینجا به چشم نمیخورد. این مجموعه از شمال به گذر، از شرق به راستهبازار و، از جنوب، به سرای قمیها محدود میشود. در جنوبِ غربی آن، فضایی باز وجود دارد که احتمالاً بارانداز یا برفانداز بوده و در غربِ مجموعه، سرای کوچکی است که از طبقۀ دوم با آن ارتباط داشته است. این مجموعۀ ساده و منظم از یک تیمچه و یک سرا تشکیل شده است. اغلب در بناهای بازار، در جاهایی که تیمچه و سرا همنشین میشوند، تیمچه مقدمۀ سرا و گاه هشتیِ آن است. اما در اینجا، این قاعده نقض شده است: سرا بلافاصله در جوار راستهبازار قرار گرفته و حتی ورودی شاخصی ندارد. فقط از تغییر فاحش مقدار نور در مسیرِ بازار معلوم میشود که در اینجا سرایی وجود دارد، زیرا نورِ صحن سرا از راهرو ساده و کوتاه آن به درون فضای نیمهتاریک بازار میریزد. صحن، کانون تشکّل سراست و حجرهها در اطراف آن قرار گرفتهاند. سرا دو طبقه دارد که طرح آنها مشابه هم است، اما جلو حجرههای طبقۀ پایین رواقی بنا کردهاند. بام این رواق مهتابی حجرههای فوقانی شده است. به این ترتیب، با وجود رواق، حجمِ داخلیِ صحن پلکانی شده و گویی بدنۀ صحن در طبقۀ بالا عقب نشسته است. اختلاف ترازِ کف رواق با کف صحن نیز بر اعتبار این رواق در فضا افزوده است. رواق، قاعدۀ صحن را به شکل هشتونیمهشت درآورده است، در حالی که اگر آن را نادیده بگیریم (همچون طبقۀ بالا)، قاعدۀ صحن خود به شکل مربع است. حجرههای جنوبی صحن بسیار کمعمق و حجرههای شمالی بسیار طویلاند. بیشتر حجرهها، جز حجرههای جنوبی، دو سویهاند: حجرههای شرقی یک روی در صحن و یک روی در راستهبازار دارند، حجرههای شمالی هم به صحن روی دارند و هم به گذرِ واقع در شمال مجموعه مرتبطاند، حجرههای غربی، علاوه بر اِشراف بر صحن، یک روی در تیمچه دارند. شیوۀ حجرهبندی سرا تا حدی در زیرزمین نیز تکرار شده است. راه تعدادی از حجرههای زیرزمین از صحن و تعدادی دیگر از پلکانی است که در کنجِ شمالِ غربی تیمچه قرار دارد. نمای رواق در هر چهار جبهۀ صحن آهنگی یکنواخت، اما ساده و روان دارد. ستونهای سنگیِ استوانهای و قوسهای کمانی رواق رنگ و بوی قاجاری بنا را دوچندان کرده است. نمای صحن در هر دو طبقه ترکیبی از آجر و در و پنجرههای چوبی است که در طبقۀ زیرین، ستونهای سنگی را نیز بدان افزودهاند. نمای حجرههای پشتِ رواق ترکیبی از گچ و قاب آجری است. چنانکه طرح اولیۀ بعضی حجرهها نشان میدهد، در و پنجرۀ حجرههای طبقۀ پایین یکسره بوده و به هنگامِ تعطیلی حجره، سرتاسر، با حفاظ سادۀ چوبی، پوشیده و نمای بیرونی آن تماماً چوبی میشده است، اما نمای حجرههای طبقۀ بالا سهقسمتی است: یک در و دو پنجره در طرفین آن، که هر سه در قوسی کمانی محاط شده است. در بالای درِ هریک از حجرههای فوقانی، روزنی مدوّر دیده میشود که از نشانههای معماری دورۀ قاجار است. حوضی کشیده، که جهت آن شمالی جنوبی و عمود بر محورِ ورودی است، در وسط صحن قرار گرفته و به فضای صحن جهت بخشیده است. امروزه این حوض را باغچه کرده و در اطراف آن، درخت کاشتهاند، ولی از باغچههای احتمالی قدیم در صحن نشانی نمانده است. تیمچه در غربِ سرا واقع شده و چون ورودی اصلی مجموعه از سمت راستهبازار است، سرا حکم مقدمه و ورودی تیمچه را یافته است. فضای میانی تیمچه شکلی کشیده دارد و شیوۀ استقرار و ابعاد تیمچه کاملاً با طرحِ سرا هماهنگ است، زیرا یک ضلعِ تیمچه تماماً به حجرههای جناح غربی سرا اختصاص یافته و بنابراین کاملاً هماندازۀ اضلاع صحن است. راهرو رابطِسرا و تیمچه نیز در میانۀ همین جبهه قرار گرفته است، گویی یکی از حجرهها را راهرو کردهاند. تیمچه شکلی کشیده و چشمههای مکرر و مشابه (با نورگیری در وسطِ طاق هر چشمه) دارد که در کنار هم ردیف شده و حجرهها در دو طبقه در طرفین آن استقرار یافتهاند. به این ترتیب، تیمچه دالانی کوتاه و عریض جلوه میکند و فقط شیوۀ اختتام طرح در دو سرِ فضا شکلِ آن را در قاعده و در طاق تغییر داده و به شکل تیمچه نزدیک کرده است. این شکلِ آغاز و انجامْ امکان تعبیۀ حجرههایی دیگر را در دو سر تیمچه فراهم کرده است. بهعلاوه، شیوۀ همجواری تیمچه با سرا این امکان را فراهم کرده که صحنِسرا قائمالزاویه باشد و حجرههای کنج آن به تیمچه اختصاص یابد. چنانکه گفتیم، همجواری تیمچه و سرا به نحوی است که حجرههای شرقیِ تیمچه فصلِ مشترک میان سرا و تیمچه است و به هر دو راه و دید دارد. تیمچه از شمال از طریق راهروی ساده، به گذرِ واقع در شمال مجموعه مرتبط میشود. ورودی تیمچه از این گذر نیز چندان شاخص نیست، اما این همجواری با گذر موجب شده که بنا در این سمت دارای نمای بیرونی شود نمایی ساده و تخت و مرکب از آجر و پنجرههای چوبی و سادۀ حجرهها در دو طبقه، که آثار تصرف در چهرۀ آن پیداست. تیمچه از جنوب نیز با فضایی باز (بارانداز یا برفانداز یا سرایی مخروب) ارتباط دارد و حجرههای جنوبیاش از آنجا نور میگیرند. نکتۀ مهمی که از طرّاحی یکجای این بنا با برخی بناهای اطراف آن حکایت میکند راه رسیدن به حجرههای طبقۀ بالاست. وجود راهرو روبازِ مهتابی مانند در جلو حجرههای طبقۀ بالای سرا این امکان را فراهم کرده که این حجرهها پلکان مشترک داشته باشند. این پلکان در کنجِ جنوبِ شرقی صحن در پسِ رواق پنهان شده است، اما در طبقۀ بالای تیمچه، سه حجرۀ جنوبی از طریق یک راهرو به هم مرتبطاند و برای رسیدن به آنها، دو دستگاه پله در کنجهای جنوبِ شرقی و جنوبِ غربی تیمچه تعبیه شده است،همچنیناند حجرههای شمالی. البته طرحِ خود راهروها نیز شایان توجه است، زیرا در داخل تیمچه، وجود آنها احساس نمیشود، اما در داخل، حجرهها عقب نشستهاند تا ارتباط میان آنها و پلکان با حداقل اتلاف سطح برقرار گردد. بهعلاوه، وجود آنها این امکان را فراهم کرده است که بتوان از سرای واقع در غربِ مجموعه، بدون عبور از حجرهای، مستقیماً، به هر دو طبقۀ سرای اکبریان رسید. فضای رواق گونۀ حاصل از عقبنشینی حجرهها از ویژگیهای طرحِ این مجموعه است. راه حجرههای جبهۀ شرقی تیمچه نیز مهتابیِ سراست، اما راه حجرههای جبهۀ غربیْ مهتابیِ سرای کوچکی است که در جوار ضلعِ غربیْ تیمچه قرار گرفته است. دو دستگاه پله، در کنجهای شمالِ غربی و جنوبِ غربی تیمچه، به مهتابیِ سرایی راه میبرد که در پشت این حجرهها قرار دارد. به عبارت دیگر، حجرههای جناح غربی تیمچه نیز یک روی در تیمچه و یک روی در سرای مجاور دارند. در نتیجه، قریب به اتفاق حجرههای این مجموعه از دو جانب نور میگیرند و برخلافِ اغلب حجرههای بازار، کاملاً روشناند |
تیمچه و سرا بخشی | بازار خیاطها. یکی از نمونههای برجستۀ بناهای بازار کاشان مجموعه تیمچه و سرای بخشی است که در دورۀ قاجار بنا شده و بانی آن حاج حسین بخشی بوده است. طرح مجموعهای از فضاهای باز و بسته است: تیمچه و سرا و یک هشتی به شکل تیمچهای کوچک که آن دو را به یکدیگر و به بازار مرتبط میکند. فضاهای خردتر در اطراف این فضاهای میانی و اصلی تشکیل یافته و در جوار مسیر آزاد بازار، هندسه و نظمی دقیق را به نمایش گذاشتهاند. فضای میانی تیمچه، مهمترین فضای این مجموعه، شکلی کشیده دارد که در وسط گشادهتر شده است. این گشادگی، همراه با طاقبندی سقف، موجب شده که فضا دارای مرکز شود. قسمت مرکزی فضا گنبدی بزرگ و بلند با روزنی دوازدهگوش دارد. طاقهای مدوّر طرفین کوتاهتر و کوچکتر و روزن وسط آنها هشتگوش است. هر سه گنبد یزدیبندی شده است و همه جدارها و طاقها تزیینات مُعَقَّلی دارد. تزیینات سقف پُرکارتر از جدارهاست و چون کاشی و یزدیبندی در آن بیشتر است، تا اندازهای جدا از دیوارها جلوه میکند؛ برخلافِ طاقهای رسمیبندی، که با دیوارها تار و پودی در هم تنیده پیدا میکنند. سطح کف حجرههای تیمچه از سطح کف فضای میانی بالاتر است و در جلوی هر یک یا دو حجره پلکانی نهادهاند. در بین هر دو حجره، راهرو کفشکنمانند قرار دارد که راه غیرمستقیم به حجرههاست. لذا به ظنّ قوی، پلههای جلوی حجرهها را بعدها، برای تسهیل ورود به آنها، افزودهاند. سکوهای نابسامانی که بدین منظور در تیمچه و هشتی وجود دارد نیز گواهی بر این ادعاست. در گوشۀ شمال غربی تیمچه، راهروی ظریفی قرار دارد که آن را مستقیماً به راسته بازار مرتبط کرده است. بهعلاوه، وجود این راهرو تعبیۀ حجرههای بیشتر در طرفین آن را ممکن ساخته است. دقت به کار رفته در طرّاحی این راهرو نشان از این نکته دارد که در طرّاحی مجموعه، به هیچ فضایی به لحاظ فرعی بودن کمتوجهی نشده و هر یک به ظرافت و کمال درخورِ خود رسیده است. نمای این راهرو دو طبقه تماماً گچاندود است و در میانه، بدون گشادگی در قاعده، با رسمیبندی پُرکارِ طاق و روزنی هشتگوش در وسطِ آن، تشخّص یافته و در نتیجه راهروی مرکزی مؤکد و چارسومانند یافته است. بهعلاوه، حجرهای طویل در شمالِ این مرکز بر شباهت آن به چارسو افزوده است. قرینۀ این راهرو در جنوبِ غربی تیمچه نیز دیده میشود، اما راهی به بازار ندارد و در واقع حجرهای مرکب و مفصّل است؛ و لذا در طاق میانی آن، به رسمیبندی سادهای بسنده کردهاند. تیمچه از جنوب به واسطه راهروی کوتاه و یکطبقهای که حجرهای بر فراز آن واقع است به فضایی مرتبط میشود که در حکم هشتی تیمچه و سراست؛ زیرا از شمال، به تیمچه و، از جنوب، به بازارچه کفاشها و، از شرق، به سرا ارتباط دارد؛ و به عبارت دیگر، مقدمهای برای ورود به تیمچه از یک سو و به سرا از سوی دیگر است. این هشتی خود حکم تیمچهای کوچک را یافته است؛ زیرا حجرههایی در دو طبقه در پیرامون آن نشستهاند و گنبدی پُرکار و تزیینات یزدیبندی گچی منقوش دارد (منظرهای درون ترنجهای این نقوش از سلیقههای تزیینی اواخر عهد قاجاریان حکایت میکند). در اوج سقف، روزنی هشتگوش واقع است. طاق روزنهای جانبی هم دارد که برای اینکه در این فضای کوچک و خوشتراش جلوهای مفرط نداشته باشد، آنها را مشبک کردهاند. راهرویی کوتاه این هشتی تیمچهمانند را به سرا میپیوندد. طرّاح از این راهرو نیز غفلت نکرده و طاق آن را با رسمیبندی گچی ظریف و سادهای آراسته است. متأسفانه، گوشه این راهرو در محلِ اتصال به سرا دستخوش تغییرات زیادی شده است. راه وصول به حجرههای فوقانی پلکانی است که در زوایای تیمچه و هشتی قرار دارد. هر دو یا چند حجره یک دستگاه پله دارد؛ و بنا بر این حجرهها یا از درون به هم مرتبط است یا راهرویی در پشت یا در میان آنها واقع شده و دسترس آنها را تأمین کرده است. در حجرههای واقع در شرقِ هشتی تیمچه، این ارتباط میان حجرهها با ایوان کشیده و رواقمانندی برقرار میشود که بر صحنِ سرا مشرف است. سرا دو طبقه دارد و صحنِ کشکولی آن یک طبقه پایینتر از تراز کف تیمچه است. دسترس صحن در گذشته احتمالاً از طریق پلکانی بوده که آن را به زیرزمینِ هشتی مرتبط میکرده است؛ اما امروزه واسطۀ این ارتباط پلۀ کمعرض و طویلی است که به نحوی نابههنجار به وسط ضلع غربی صحن افزودهاند. طبقۀ دوم سرا در محلِ اتصال به هشتی تیمچه و نیز قرینۀ آن در جبهۀ مقابل به شکل نیمهشت عقب نشسته است؛ یعنی در صحن، با حجمی دو طبقه مواجهیم که در میانه اضلاع کوچکتر آن، فرورفتگیهای ایوانمانند پدید آمده و بدین ترتیب، هم بر محور طولی طرح تأکید شده و هم هندسه صحن استحکام بیشتری یافته و هم در آهنگ نماها تنوع ایجاد شده است. لچکی قوسها در فرورفتگی جبهه شرقی کاشیکاری شده که یگانه محلِ کاربرد کاشی در این سراست و به محض ورود بیننده در مقابل او قرار میگیرد. جبهههای غربی و شمالی و جنوبی سرا در طبقه دوم با تعبیۀ رواقهایی مجوَّف شده است. قوسدار بودن نمای رواقها و حجیم بودن جرز بین واحدهای آنها و گچاندود بودن نمای داخل، که رواقها را از نمای آجری صحن مجزا کرده، موجب شده است که این بخش، بیش از آنکه جلوۀ رواق داشته باشد، ایوانچههایی مرتبط به هم بنماید. بنا بر این میتوان آن را ترکیبی از ایوانچه و رواق دانست. رواق نداشتنِ جبۀ شرقی نیز علتی دیگر در تمایز آن با دیگر جبهههاست؛ هر چند که به ظنّ قوی رواق این جبهه را بعداً حذف کردهاند. متأسفانه تصرفات عمده در جبهۀ شرقی و کنجهای آن قضاوت دقیقتر درباره طرح را ناممکن کرده است. قسمتی از نما و حجمِ جبهۀ غربی مرتفعتر است؛ زیرا تیمچه از سرا بلندتر و حجم آن در این جبهه پیداست. طرّاح، که بر این نکته واقف بوده، نمای بیرونی این قسمت از تیمچه را همراه و هماهنگ با نمای درونی سرا طراحی کرده و آن را بهصورتِ جزئی از نمای صحن درآورده است؛ و شاید از همین رو، نمای مقابل را کاشی کرده تا این نما توان گفتگو با حجم بزرگتر این جبهه را داشته باشد. در حیاط، سکویی نامتقارن به موازات جدارهای صحن دیده میشود که حاصل بیرونزدگی سقفِ زیرزمین است. این سکو رابط حجرههای طبقه اول است. در پیشانی سکو، در و پنجره حجرههای زیرزمین را نیز تعبیه کردهاند؛ و در نتیجه، پلکانهای متعددی در نقاط مختلف سکو هست که بعضی به پایین و زیرزمین میرود و بعضی به روی سکو و حجرههای فوقانی (به نظر میرسد بعضی از این پلهها جدید باشد). چنانکه گفتیم، مسیر رسیدن به حجرههای طبقه اول سرا از طریق تیمچه و سپس از طریق رواقهاست. بعضی از این حجرهها به حجرههای طبقه اول تیمچه نیز راه دارد. حیاط را با آجر فرش کردهاند و امروزه فقط یک باغچه محقر در آن هست. در قیاس با سراهای دیگر و از قوت طرح این سرا میتوان حدس زد که حیاط باغچههای بزرگ و حوض داشته و با توجه به سطح فروتر آن نسبت به تیمچه، چون گودال باغچهای برای تیمچه بوده و از درون هشتی تیمچه و قابِ دالان آن، حجم سبز چتر درختان دیده میشده است |
تیمچه و سرا کتابفروشها | اراک، تقاطع گذر سوم از سمت ورودی بازار. این مجموعه، که در جناح شرقی راستۀ اصلی بازار واقع شده است، از شمال به تیمچه و سرای کاشانیْ و از شرق، به یک کوچه و از جنوب، به یکی از گذرهای بازار محدود میشود و همچون دیگر بناهای بازارِ اراک، زمینی راست گوشه و نسبتاً منظم دارد. مجموعه ترکیبی نامتعارف از فضاهای باز و بسته است. فضاهای بستۀ اصلی آن، که در بخش غربی واقع شده، یک تیمچه و دو دالان است. سرا در شرقِ مجموعه قرار گرفته است. میتوان کل مجموعه را صحن بزرگ و مستطیلشکلی فرض کرد که حجرهها در پیرامون آن نشستهاند و تیمچۀ طویلی از سمت غرب به درون آن پیشروی کرده است. تیمچه با دو دالان در طرفین به بدنۀ صحنِ مفروض متصل شده است. این تصور با شکل نامتقارن سرا و حجم پیشآمدۀ تیمچه در صحن، که بدان خواهیم پرداخت، تقویت میشود، اما هندسۀ هماهنگ دالانها و تیمچه و تفاوت آن با ضرباهنگ تقسیمات سرا مغایر فرض مذکور است. بخش غربیِ مجموعه را، شامل تیمچه و دالانها، گویی براساس زیرنقشی واحد طراحی کردهاند، و در آن، همۀ دهانهها و حجرهها بر شبکهای از خطوط موازی با راستهبازار انطباق دارد. تیمچه دو طبقه است و فضای میانی آن شکلی کشیده و شبه کشکولی دارد، با این تفاوت مهم که زاویۀ کنجها، برخلافِ معمول، نیم قائمه (۴۵ درجه) نیست. از طرفی، هیچ یک از حجرههای واقع در کنجها تغییر جهت ۴۵ یا حتی نود درجه نیافته است، گویی حجرهها را، همچون حجرههای دالانها یا بازارچهها، به تشابه و توالی در کنار هم چیدهاند و برخی از آنها را فقط برای پدید آوردن فضای گشادۀ میانیِ تیمچه اندکی عقب نشاندهاند. ازاینرو آنچه پَخِکنجها را به وجود آورده ایوانچهای در هر طبقه است که شکل و زاویهاش اثری در شکل حجرههای واقع در پسِ خود نگذاشته است. تقسیمات جدارهای فضا زوج است: دو دهانۀ بزرگتر در میان، دو دهانۀ کوچکتر در طرفین هر جبهه. از این دو دهانۀ کوچکتر، یکی به راهرو و دیگری به پلکان اختصاص دارد. این راهروهای کوچک تیمچه را از شمال و جنوب به دالانهای طرفین متصل میکند. سقفِ فضای میانی تیمچه چوبی و مسطح و، در وسط، مرتفعتر است، و درحد فاصل سقف و دیوار، دورتادور تیمچه، روزن زیرسقفی سادهای تعبیه شده است. سطح سقف و دیوارههای قسمت بلندترِ آن منبتکاری سادهای دارد. در آثارِ معماری ما، معمولاً سقف و دیوارها یکپارچه است. این یکپارچگی بهواسطۀ سطوح بسته و طاقوقوسهایی حاصل میشود که در آنها، تشخیصِ مرز دیوار و سقف دشوار است و علاوه بر این، هیچ روزنی در میان سقف و دیوار فاصله نمیاندازد، زیرا نورگیرها اغلب در میانۀ سقف ظاهر میشوند. همچنین، معمولاً، با سقفسازی و اقسام کاربندی، نظیر رسمیبندی و یزدیبندی و مقرنسبندی، بر این پیوستگیِ سقف و بدنه تأکید میشود. با این همه، در این تیمچه، گویی ابتدا فضا را بدونِ سقف طراحی کرده و سپس درپوش مسطحی بر آن نهادهاند. کیفیتی که سخت متأثر از سلیقههای دوران جدید است. از همین روست که در اینجا نور و روزنها نیز نقشِ فعالی در فضاسازی ندارند. نمای داخلی تیمچه تماماً آجری است و در لچکی قوسهای فوقانی، تزئینات آجری اندکی دیده میشود. قوسهای طبقات پایین و بالا مشابه است، با این تفاوت که در طبقۀ بالا درون آنها با پنجرههای مستطیلشکلِ کشیدهای به دو قسمت شده است. این پنجرهها در ایوانچۀ کنجها قوس نیمدایره دارد. بام تیمچه شیروانی بزرگی است که اثر بسیاری در حجم بیرونی بنا و نمای درونی سرا گذاشته است. نکتۀ مهم دیگر اینکه در اینجا تیمچه، برخلافِ معمول، نمای بیرونی دارد، هرچند که این نمای بیرونی جزئی از نمای درونیِ سرا و دالانهاست که به آنها خواهیم پرداخت. تیمچه به منزلۀ هشتی کل مجموعه است و از غرب، به راستهبازار متصل میشود. در محلِ ورودی تیمچه به راسته، تحول چندانی رخ نداده است و سَردَر شاخصی دیده نمیشود. مدخل تیمچه راهروی است با ارتفاع دو طبقه که از راسته مرتفعتر است. از همین رو، تعبیۀ روزنی در زیرِ طاق آن از جانب غرب ممکن شده است که روشنایی راهرو را تأمین میکند. در طرفین راهرو، حجرههایی در دو طبقه واقع شده است. قرینۀ این راهرو در شرقِ تیمچه آن را به سرا میپیوندد. راه حجرههای طبقۀ بالای تیمچه سه دستگاه پلکان است و حجرهها پلکانِ اختصاصی ندارد. دالان شمالی مجموعه دالانی است ساده که از شرق، به صحنِ سرا متصل است و از غرب، به جایی راه ندارد. این دالان، که با راهرو کوچکی در جنوب به تیمچه مرتبط است، طاقوقوسهایی ساده و متوالی دارد. تقسیمات آن تابعِ تقسیمات تیمچه و دهانههای آن است و حجرههای جنوبی آن با تیمچه مشترک است. ارتفاع این دالان معادل دو طبقه و قدری بلندتر از تیمچه است، و در وسط و طرفینِ هر طاقِ آن، روزنی تعبیه شده است. شکل روزنهای جانبی نیز نشان از سلیقههای متأخری دارد که در همهجای بنا خودنمایی میکند. نظیر این دالان در جنوبِ تیمچه نیز دیده میشود. دالان جنوبی از هر جهت مشابه دالان شمالی است، با این تفاوت که سقف ندارد، و بدین لحاظ، کیفیت فضایی کاملاً متفاوتی دارد. برای حفظ تشابه نمای این دالان با نمای دالانِ شمالی، در محلِ اتصال آن به صحن، قوسی سَردَرمانند ساختهاند. سرا دو طبقه است و صحنی بزرگ با قاعدهای نزدیک به مستطیل دارد که حجمهایی در شرق و غرب به داخل آن نفوذ کردهاند. در طرح سرا، اثر معماری غربی آشکارتر است: طرّاح دست خود را بازتر دیده و انواع و اقسام طرحها و ترکیب حجمها را در بنا به کار برده است. جبهههای شمالی و جنوبی صحن سادهتر است و هریک هفت دهانه در سه اندازه دارد. دهانههای میانی، برخلافِ معمول، تنگتر است و پلکان در انتهای آنها قرار دارد. در دهانههای کوچک نیز، در کنارههای هر جبهه، پلکانی تعبیه شده است. در کنج جنوبِ شرقی صحن، راهرویی است که به کوچۀ واقع در شرقِ بنا منتهی میشود. مدخلِ این راهرو فضایی است مربعشکل و با طاق چهارترک، که نمونۀ دیگری است از تنوعات طرح در این مجموعه. تقسیم بندی نما، به جای آنکه بر طبق معمول با قاببندی آن صورت گیرد، با خطوط قائمِ حاصل از نیم ستونهای برجستهای صورت گرفته است که تا لبۀ بام ادامه مییابد. لبۀ فوقانی پنجرههای طبقۀ بالا تماماً تخت و قوسِ پنجرههای طبقۀ پایین تماماً کمانی است. در نمای آجری بنا، تزیینات آجری و سنگی اطرافِ در و پنجرهها متأثر از معماری کلاسیک غرب است. پنجرههای دهانههای میانی بزرگتر و تزییناتِ دورِ آنها مفصّلتر است، و بدین وسیله، دهانههای میانی هر یک از جبهههای شمالی و جنوبی اهمیت بیشتری یافته است. وضع جبهههای غربی و شرقی نامتعارفتر است. چنانکه گفتیم، در جبهۀ غربی سرا، حجم تیمچه در درون صحن بهصورتی نامعمول، اما هندسی، پیشروی کرده است. دو کنجِ این حجمِ پیشآمده بهصورتِ کمانی از دایره پخخورده است. نمای این حجم و نیز نمای سردرهای دو دالانِ طرفینِ آن تقسیماتی ثقیل و درشتنقش دارد. سردر دو دالان قوسِ جناغی دارد و مرتفعتر از تیمچه است. قوسهای نمای بیرونی تیمچه کوتاهتر و کمانی، اما همچنان درشتنقش است. شیروانی تیمچه برفراز این حجم تشخص آن را دوچندان و بر مرکزِ نمای این جبهه تأکید کرده است. این حجم برتری ارتفاع سردر دالانهای طرفین بر تیمچه را جبران کرده و به حجم میانی تفوق بخشیده است. جبهۀ شرقی صحن حال و هوایی دیگر دارد. در میانۀ این جبهه، درست در مقابلِ حجم بیرونزدۀ تیمچه، حجرۀ بزرگی در دو طبقه بهصورتِ حجمی نیماستوانهای بیرون زده است که گویی پاسخی است به حجمِ تیمچه در آن سوی صحن. این حجم، که در مقابل ورودیِ سرا واقع شده، حکم شاهنشین صحن را یافته است. با این حال، برخلافِ انتظار، این حجره روی خود را چندان به صحن نگشوده و پنجرههایی معدود و کوچک دارد. در طرفینِ این حجم، رواقهایی در دو طبقه قرار گرفته است. این رواقها نیز بدنۀ صحن را در دو جانبِحجمِ بسته و نیم استوانهای مذکور توخالی جلوه داده و آن را به دو طبقه تقسیم کرده است. درنتیجه، حجم میانی برجستهتر و مرتفعتر و سنگینتر جلوه میکند. پنجرههای کوچک با قوس کمانی و نمای سرتاسر آجری بر این جلوه افزوده است. نمای رواقها در طبقۀ پایین قوسدار و در طبقۀ بالا تخت است. ستونهای سنگی رواق در طبقۀ پایین چهارگوش و در طبقۀ بالا، مدوّرند، و همه سرستون و پایهستون دارند. در پسِ هر رواق، سه دهانه دیده میشود که در اینجا نیز دهانههای میانی کوچکتر است و به پلکان اختصاص دارد. قوس همۀ این دهانهها نیمدایره است. کلاً میتوان این مجموعه را آمیزهای مفصّل، اما ناپخته، از معماری اسلامی ایران و معماری کلاسیک اروپا شمرد که به عرصۀ وسیعی برای عرضۀ اقسام حجمها و پنجرهبندیها و طاقبندیها بدل شده است. همان طور که اشاره شد، یکی از گذرهای عمود بر راستهبازار از جنوبِ مجموعه میگذرد و کوچهای نیز در شرق بنا واقع است. بنابراین بنا، علاوه بر نمای داخلی، نمای خاجی دارد. گذر، که در ابتدا سرپوشیده است و سقاخانه دارد، در ادامه روباز شده و جناح شمالی آن دیوار طویل و نسبتاً یکنواختِبنای مورد بحث است. در اینجا، نمای پشتیِ حجرههای جناح جنوبیِ دالان و سرا دیده میشود. تقسیمات این نما کمابیش تابع تقسیمات نمای داخلی است، و عامل اصلی تقسیمکنندۀ نما نیمستونهای برجستهای است که از کف تا لبۀ بام ادامه یافته است. قوسِ پنجرههای زیرین بیشتر کمانی و قوس پنجرههای فوقانی اغلب نیمدایرهاند. تزیینات آجری از سنخ تزیینات نماهای صحن است، اما نمای شرقی مجموعه، از سمت کوچه، سخت تخریب و دستخوش تصرف شده و حتی شاید کوچۀ موجود نیز تازهساز باشد. در این صورت، بنا در این جبهه نما نداشته است. در طرح حیاطسازی صحن نیز، سلیقههای متأخر به چشم میخورد. حوضی نسبتاً بزرگ در وسطِ صحن قرار گرفته که شکل آن بیشباهت به شکل قسمتِ بیرونزدۀ تیمچه نیست. چهار باغچۀ مستطیل شکل در اطراف حوض قرار دارد که شکل گوشۀ هریک، به تبعیت از مسیر حرکت در اطراف حوض، تغییر یافته است. بزرگی باغچهها فضای سبز در خورِ این صحن بزرگ را تأمین کرده است، اما امروزه بر جای یکی از باغچهها بنایی ساختهاند . |
تیمچه و سرا گلشن (اراک) | تقاطع گذر چهارم از سمت ورودی بازار. تیمچه و سرای گلشن در جناح شمالیِ راستۀ اصلی بازار اراک و در جوارِ گذرِ چهارم آن واقع است. به این ترتیب، از شرق، به راستۀ اصلی و از شمال، به گذر و از غرب و جنوب، به کوچهای محدود شده است. در میان بناهای این بازار، مشابهتهای زیادی دیده میشود، از جمله: منظم بودن نسبی زمین و موازی بودن خطوط اصلی طرح با مسیر مستقیم راستهبازار و گذرهای عمود بر آن، مرکب بودن هر بنا از بخشهای باز (سرا) و بسته (تیمچه)، بهطوریکه در این بازار تیمچه یا سرای مستقل کمتر دیده میشود، اهمیت نداشتن ترتیب استقرار تیمچه و سرا نسبت به ورودی، بهطوریکه، برخلافِ معمول، گاه ابتدا سرا قرار گرفته است و بعد تیمچه، و گاه هر دو ارتباطی همارز و همعرض با بازار پیدا کردهاند، همانندی یا تشابه تقسیمات و هندسۀ تیمچه و سرا در هر بنا، اهمیت نیافتن دهانههای میانی، سادگی کاربندیها و تزیینات یا نبود آنها، نماهای آجری و احیاناً ستونهای سنگی و کلاً استفاده از ترکیبات مشابه از لحاظ شکل و رنگ و مصالح در نماها، سادگی در و پنجرهها، تفصیل نیافتن فضاهای ورودی، تکلایه بودن فضای بستۀ اطراف فضاهای میانی. همۀ این خصوصیات کمابیش در طرح مجموعۀ تیمچه و سرای گلشن نیز دیده میشود. در این مجموعه، تیمچه و سرا در کنار هم نشستهاند و هریک مستقلاً با راستهبازار مرتبط است. فضای میانی تیمچه دو طبقه است و قاعدهای مستطیل شکل دارد. شکل قاعده در طبقۀ بالا به واسطۀ ایوانچههای مورب کنجها به کشکولی بدل شده است. هریک از جوانب شمالی و جنوبی تیمچه سه دهانه دارد. قوس این دهانهها در طبقۀ پایین کمانی و در طبقۀ بالا جناغی است. این شکل قوسهای فوقانی بر هماهنگی نمای دیوارها با قوسهای بزرگ طاق افزوده است. قوس ایوانچههای کنجها در هر دو طبقه کمانی است. قوسهای هر دو طبقه تکقسمتی است و پنجرههای چوبی سادهای دارد که بعضاً به جای آنها، درهای فلزی امروزی نصب کردهاند. سقف تیمچه از طاق و قوسهای پیدرپی آجری سادهای تشکیل شده است که هریک روزنی مدور در وسط و روزنهایی بیضیشکل در طرفین دارد. در هر سرِ تیمچه، نیم طاقهایی هست که به اختتام فضا کمک کرده و با شکلِ قاعده هماهنگ است. ورودی تیمچه در راستهبازار چندان شاخص نیست و مدخل آن راهروی است به ارتفاع دو طبقه و مرتفعتر از راستهبازار. این اختلافِ ارتفاع تعبیۀ روزنی در زیر طاقِ ابتدای راهرو را ممکن کرده است. در طرفین این راهرو، حجرههایی قرار دارد، و پلههای طبقۀ بالا را در کنجهای تیمچه در نقاطی دور از دید تعبیه کردهاند. حجرههای جنوبی تیمچه از سمت جنوب نور میگیرد و حجرههای جبهۀ شمالی بین تیمچه و سرا مشترک است. سرا صحنی کوچک دارد که شکل آن به واسطۀ وجود رواقْ کشکولی شده است. بام این رواق فضای روباز مهتابی مانندی است که ارتباط حجرههای طبقۀ بالا را با یکدیگر و با پلکان مشترک تأمین میکند. قوسهای کمانی رواق به ستونهای مدوّر سنگی اتکا دارد. قوسهای طبقۀ بالا جناغی است و در داخل هریک، دو درِ سادۀ چوبی قرار دارد که آنها را به دو قسمت کرده است. به این ترتیب، نمای داخلی صحن ترکیبی است ساده از: آجر، در دیوارها و قوسها، سنگ، درستونها، چوب، در پنجرهها و درها. نما تزییناتِ آجری مختصری دارد که به جای لچکیها، در داخل قوسها قرار گرفته است. چنانکه گفتیم، در این بنا، همچون بیشتر بناهای بازار اراک، تقسیمات و حجرهبندی تیمچه و سرا در امتداد هم است. واسطۀ این پیوند در اینجا حجرههای مشترک میان تیمچه و سراست، اما در سرا، یک دهانه به آنها اضافه شده و، در نتیجه، جبهههای شمالی و جنوبی سرا دارای چهار دهانه شده است. جبهۀ غربی نیز سه دهانۀ مساوی و یک دهانۀ کوچکتر در کنار آنها دارد. دهانۀ اخیر به راهروی اختصاص دارد که سرا را به کوچۀ غربِ بنا مرتبط میکند. در جبهۀ شمالی نیز، همین تقسیمات دیده میشود، اما برای اینکه دهانۀ مربوط به مدخل بنا به وسط جبهه نزدیکتر شود، در ابعاد دهانهها تغییراتی دادهاند. دهانۀ کوچکتر جانبی در این جبهه به پلکان اختصاص دارد. حجرههای جناح شمالی، علاوه بر صحن، بر گذرْ مشرف و از نور و دید هر دو طرف برخوردارند. نامتقارن بودن تقسیمات جبهههای شرقی و غربی موجب نامتقارن شدن شکل رواق شده است. ضعف در هندسه نیز از مشترکات بیشتر بناهای بازار اراک است. در اغلب ابنیۀ بازارهای دیگر (حتی بناهای ساده) میبینیم که طرح، بهرغمِ مجاورت با مسیر منحنیِ بازار و محدودیت به زمین نامنظم و غیرهندسی، از استحکام هندسی برخوردار است و معمار دشواریهای ناشی از تباین طرح هندسی با زمین غیرهندسی و شیوۀ اتصال به بازار را استادانه به شیرینی طرح بدل کرده است، اما بناهای بازار اراک برعکس است: مسیر بازار مستقیم و شکل زمین بالنسبه هندسی و راست گوشه است، لیکن خودِ طرح هندسهای مستحکم و استوار ندارد. در وسطِ صحن، حوضی است که شکل آن، به تبع شکل صحن و رواق، کشکولی است. این حوض را امروزه باغچه کردهاند |
تیمچه و سرا محمدقلی | تبریز، راستهبازار جدید. این مجموعه ترکیبی از فضاهای باز و بسته است؛ شامل: دو دالان، یک تیمچه، یک سرا. تیمچه در انتهای دو دالان و در محل برخورد آنها قرار گرفته است؛ اما سرا در شیوه استقرار از هیچ یک از محورهای تقارن دالانها یا تیمچه تبعیت نکرده و فقط با محور دالان شمالی- جنوبی موازی است. تیمچه قاعدهای هشت و نیم هشت دارد؛ اما برخلافِ معمول، ورودیهای آن نه در میانه اضلاع بزرگتر، بلکه در کنجها واقع است. بنابراین محور ورودی فضا با محورهای اصلی قاعده آن زاویه ۴۵ درجه میسازد. طراح احتمالاً به سبب محدودیت زمین و برای تعبیه فضای میانی وسیعتر از چنین هندسهای استفاده کرده؛ اما چون مایل نبوده منظر فضا در هنگام ورود بدان مورب باشد، با تمهیداتی در انتظام اجزا و هندسه سقف آن را اصلاح کرده است؛ بدین صورت که قوسهای اصلی و رسمیبندیهایی که بر آنها استوار است نسبت به محورهای اصلی قاعده فضا ۴۵ درجه دوران یافته و در امتداد محور دالانها قرار گرفته و در نتیجه، فضایی تراش خورده و بلورین پدید آمده است. این فضا را میتوان محصول ترکیب دو هشت و نیمهشت هممرکز تلق کرد، که یکی قاعده و جدارهای فضا و دیگری قوسهای اصلی طاق را تشکیل میدهد. در محل تقاطع این دو، دهانههای کوچکی پدید آمده که پلکان تیمچه در پس آن واقع شده است. به همین صورت، در هر ضلع طبقۀ بالا، دو حجره در دو طرف و پلکانی در میان آن دو قرار دارد. این سهولت وصول به طبقۀ بالا از خصوصیات طرح است و سبب شده که حجرههای بالا از فضاهایی دست دوم به فضاهایی معتبر و سهل الوصول بدل شود. در فضاهای مشابه، معمولاً پلهها در کنجها و نقاط مرده و دور از دید قرار دارد؛ اما در این طرح، قرارگیری پلهها در میانۀ اضلاع بر اعتبار طبقۀ بالا افزوده و بهعلاوه، اصل استقرار فضاهای اصلی در مرکز هر جبهه نادیده گرفته شده است. دالانها از این حیث وضع دیگری دارد و بعضی حجرههای آنها با پلکانی مستقل با حجرۀ فوقانی ارتباط دارد؛ و در واقع، هر حجره در دو طبقه ساخته شده است. رسمیبندی طاق تیمچه به شمسهای ختم میشود. در وسط این شمسه، روزنی است که با افشاندن نور بر سطح طاق و دیوارها، ظرافت بلورین فضا را مینماید. شکل این روزن، بنا بر محل استقرار آن، مدوّر است و جهت ندارد. روزنهای دیگری نیز در گوشوارهها تعبیه شده که شکلشان جهتدار است و به تبع قوسهای اطراف، به مرکز سقف اشاره دارند. تیمچه از سمت یکی از اضلاع کوچکتر خود به صحن سرا مرتبط شده است؛ و چون صحن فروتر از سطح تیمچه است، این دو به وسیله پلکان به هم ربط یافتهاند. با بالا رفتن از این پلکان، فضای دلباز و با طراوت صحن کم کم خود را بر بیننده عرضه میکند. این ورود از میانه اضلاع نیست، بلکه از یکی از دهانههای کناری ضلع غربی صحن است. سرا ورودی مستقیمی از بازار (راسته قیزبستی) دارد که در وسط جبهه جنوبی صحن واقع است و از آنجا منظر متناسب صحن مواجه میشود. بدین ترتیب، محور طولی (شمالی ـ جنوبی) صحن محور اصلی آن محسوب میشود؛ و جهت استقرار باغچهها و محل قرارگیری پلکان طبقه دوم نیز بر اهمیت آن تأکید دارد. چهار باغچه صحن، که در مجموع از شکل مستطیل آن تبعیت میکنند، در چهار طرف حوضی کوچک واقع شدهاند؛ البته امروزه حوض پیشساختهای بر جای حوض پیشین نشسته است. باغچهها نسبت به سطح صحن وسعت زیادی دارند. بنابراین در بعضی فصول، صحن از سبزی و طراوت آکنده میشود. فضای بسته پیرامون صحن تک لایه است. در حد فاصل دالان و حجرههای سرا، دور از دید و دسترس مستقیم، آبریزگاه ساختهاند. بدنه صحن در طبقه بالا عقب نشسته و دارای رواق شده است؛ اما برخلافِ معمول، این عقبنشینی نه در چهار طرف، که در سه طرف (جناحهای شرقی و غربی و جنوبی) رخ داده است. این امر جبهه شمالی را از دیگر جبههها متمایز کرده و موجب تأکید بر محور اصلی شده است. در سرا نیز، مانند تیمچه، پلکان کاملاً در معرض دید قرار دارد و وصول به طبقه بالا تسهیل شده است. دو دستگاه پله نمایان صحن را به رواق طبقه بالا مرتبط میکند؛ و چون جبهه شمالی در این طبقه رواق ندارد، رسیدن به حجرههای میانی آن فقط از طریق حجرههای طرفین ممکن است. از آنجا که این حجرهها از پلکان اصلی سرا فاصله زیادی دارد؛ علاوه بر اینکه برای آنها پلکان مستقلی تعبیه شده است، یکی از پلههای تیمچه به آنها راه دارد. در مجموع در این طرح، برای تسهیل رسیدن به طبقه بالا کوشش بسیار کردهاند. رواق سازه و ستونهای چوبی دارد؛ ستونهایی با روکشی از گچ، بعضاً مدور و بعضاً چهارگوش، با سرستونهای آراسته. روکش گچی بعضی از ستونها کاملاً فروریخته است؛ شاید هم اساساً ستونهای چوبی سادهای را جانشین ستونهای فرسوده قبلی کرده باشند. از این لحاظ، نماها امروزه بسیار نابسامان جلو میکند. دو قلو بودن ستونها حکایت از سلیقههای متأخر دارد. این سلیقه در جبهه جنوبی بیشتر تجلی یافته است: ستونهای دو قلو تا پای پلکان در صحن ادامه یافته و نمای مورب پلکان، که معمار سنّتی نازیبا میشمرد، در اینجا کاملاً به نمایش درآمده و جزئی از نما شده است. چنانکه دیدیم، در تیمچه نیز پلکان در مرکز هر جبهه قرار دارد. ظهور پلکان در نماها و حضور بیشتر آنها در فضا و تسهیل وصول به طبقات بالا نیز از سلیقههای متأخر است. قاب در و پنجرهها در نماهای صحن همه تخت است؛ و جز در دهانه دالان واسط سرا و تیمچه، هیچ قوسی در نما به کار نرفته است. در همین محل، هندسه طرح اندکی مخدوش شده؛ زیرا این دالان نه یک یا دو دهانه کامل، بلکه قدری بیش از یک دهانه بزرگ را اشغال کرده است. نکته نامتعارف دیگر در نمای جبهه شمالی صحن زوج بودن تقسیمات آن است. در جبهههای شرقی و غربی نیز، که تقسیمات فرد است، برخلافِ معمول، دهانههای کوچکتر و کم اهمیتتر در وسط نما قرار دارد. چنانکه دیدیم، همین اتفاق در تیمچه نیز افتاده؛ اما آن قدرت طراحی که در تیمچه جلوه کرده است در سرا دیده نمیشود. نمای داخلی سرا از ترکیب ساده قاب آجری در حاشیه و قابهایی آجری در پیرامون پنجرهها و سطوح گچی در بین قابها همراه با درها و پنجرههای چوبی پدید آمده است. تصرفات فاحش در مصالح نما قضاوت درباره طرح آن را دشوار کرده است |
تیمچه و سرا نواب | تهران، بازار حضرتی. این مجموعه در بین بازار حضرتی و کوچۀ میرزا امین قرار گرفته است و میتوان طرح آن را ترکیبی از الگوی دالان و تیمچه و سرا دانست: فضایی کشیده با طاق و تویزههای مکرر، که کیفیت آغاز و پایان و فضای گشاده میانیاش آن را به الگوی تیمچه نزدیک کرده است؛ در آغاز فضا، قاعده به شکل نیمهشت درآمده و در پایان آن نیز، حیاطی قرار گرفته و بدین ترتیب، شکل کشیده و ممتد و خطی طرح آغاز و انجام یافته است. شکل بالنسبه ثابت دهانهها ناگاه در میانه فضا متحول و گشاده شده و مانند تیمچهای با قاعدهای نزدیک به هشت و نیمهشت شده است هشت و نیمهشتی که کنجهای آن نیم قائمه نیست. ارتفاع فضا در این قسمت بیشتر شده و طاق رسمیبندی نسبتاً مفصلی یافته است؛ و همه اینها موجب شده که فضا مرکز قابل توجهی پیدا کند فضایی میانی به ارتفاع دو طبقه و حجرههایی در اطراف. بدین ترتیب، با این گشایش تیمچه مانند در میانه دالان، طول آن شکسته شده است و یک نواخت و طویل احساس نمیشود. در مقام تحلیل، میتوان فضای بسته طرح را متشکل از سه قسمت اصلی دانست: تیمچهای در وسط و دو دالان کوتاه در طرفین، که بهصورتِ خطی در پی هم قرار گرفتهاند. بخش میانی فضایی یکپارچه است که بدنه آن با رسمیبندی پرکاری به طاق متصل شده است، بهطوریکه طاق بزرگ و دیوارهای فضا مجموعهای واحد مینماید. شکل و جای پنجرههای حجرهها نیز با این نظام هماهنگی دارد. این رسمیبندی مفصل به شمسه بزرگ سیپری در وسط طاق ختم میشود که در میان آن، روزن مدور کوچکی تعبیه شده است. بر روی این روزن، کلاهک آجری زیبایی قرار دارد. در آلتهای رسمیبندی و در شمسه طاق، تزیینات معقلی سادهای دیده میشود که همراه با زمینه آجری و در جوار اُرُسیهای چوبی زیبای حجرهها، که هنوز بعضی از آنها باقی است، به فضا رنگورویی خاص میبخشیده است. طاق روزنهای جانبی هم دارد که بعضی مدور و بعضی مربع شکل است. به نظر میرسد شکل روزنهای مربع دست خورده باشد. همه این تمهیدات بر اعتبار فضای میانی طرح افزوده است. با این حال باید به این نکته توجه داشت که معمولاً این گونه فضاهای مرکزی قدری از اعتبار و زیبایی خود را به بازی نور و تغییر حاصل از افزایش شدت نور در میانه فضا (در تباین با تاریکی فضاهای اطراف) و هماهنگی شیوه توزیع نور با شکل مرکزگرای طاقبندی مدیوناند؛ اما در اینجا وجود حیاط در انتهای دالان، که نور آن از مدخلی بسیار بزرگ به درون فضا میریزد، این کیفیت را تا حدی مخدوش و ضعیف کرده است. اصولاً این ترکیب خطی طرح، که در محوری عمود بر راستهبازار از سردری پرکار آغاز و به حیاط ختم میشود و تقریباً همه آن را میتوان در مستطیل کشیدهای محاط کرد، نامتعارف، اما جالب است. این نیز شایان توجه است که چگونه در زمینی کشیده و با ابعاد نامناسب طرحی این چنین شیوا در انداختهاند. دالانها نماهایی ساده و ضرباهنگی نسبتاً یک نواخت دارند. در میانه هر یک از آنها، دهانههای کوچکتر به پلکان اختصاص یافته است. راهروی در پشت حجرههای طبقه بالا ارتباط میان حجرهها و این پلهها را برقرار میکرده است که امروزه آن را برچیدهاند. بنا از سر جنوبی خود به بازار حضرتی متصل میشود. چنانکه گفتیم، ورودی مجموعه سردری است که در قیاس با مدخل بیشتر بناهای بازار، بسیار پرکار است، سردری با قاعده نیمهشت و نیم طاق رسمیبندی و تزیینات مُعَقَّلی. حیاط واقع در شمال بنا به سرایی کوچک با قاعده کشکولی و جداری دو طبقه شباهت دارد. محور طولی این حیاط نیز بر محور طولی فضاهای بسته یاد شده منطبق است؛ اما حیاط بیهیچ تمهید و مقدمهای به دالان متصل شده؛ گویی حیاط به انتهای دالان تحمیل و موجب کوچک شدن دهانه حجره انتهایی دالان شده است. این دهانه در محل اتصال به حیاط شکلی انفعالی یافته است؛ و در این نقطه، از شکلهای واسطهای که معمولاً در بین دو شکل متفاوت قرار میگیرد و پیوند هندسی آنها را به زیبایی برقرار میسازد خبری نیست. از همین رو، شکل حجرههای کوچک انتهای دالان، در محل اتصال به حیاط، نامتعارف است. در این سرای کوچک، فقط در نیمه شمالی حیاط حجره هست و مابقی بدنه حیاط را طاق نماهایی متقارن با نمای حجرهها تشکیل میدهد. تقسیمات همه جبهههای حیاط فرد است. در جبهههای شرقی و غربی، دهانه کوچکتر در وسط قرار دارد و در جبهههای شمالی و جنوبی، دهانه بزرگتر. مهمترین جبهه حیاط جبهه جنوبی آن است. در این جبهه، قاب دهانه میانی، که مدخل دالان مزبور است، مرتفعتر شده و از لبه بام بیرون زده و به ایوان شباهت یافته است. متأسفانه لبه این قاب فروریخته، اما بخشی از تزیینات مُعَقَّلی سادۀ لچکی قوسِ آن باقی است. دیگر نماهای حیاط به شدت دچار تغییر شده است و فقط از یکی دو قوس جناغی به جا مانده، میتوان ترکیب اصیل نما را حدس زد. پلکانهای طبقه بالا در دهانه میانی جبهه شمالی حیاط قرار دارد. حجرههای فوقانی برای راه داشتن به این پلکانها بعضاً از داخل و بعضاً از طریق راهرو پشتی به هم مرتبط شدهاند. با توجه به اهمیت این حیاط در طرح مجموعه و اینکه از بدو ورود به بنا دیده میشود، بعید نیست که در گذشته دارای باغچه و فضای سبز شایستهای بوده باشد که منظر آن از درون قاب انتهای دالان دیده میشده و به فضا طراوت و زیبایی بیشتری میبخشیده است. این حیاط در گذشته از سمت شرق از طریق راهروی به حیاط کوچک یک طبقهای راه میبرده است حیاطی ساده و مستطیل شکل، که در دو جانب شمال و شرق حجرههایی دارد |
تیمچه و سرا نوذری | مجموعه نوذری، که همچون سایر بناهای بازار اراک از قرن سیزدهم هجری قمری، دوره قاجار، به جا مانده است، در جناح غربی راسته اصلی بازار قرار دارد. این مجموعه ترکیبی از فضاهای باز و بسته و متشکل از پنج بخش مجزا و در عین حال، پیوسته است. قلب مجموعه سرایی است در کنار راسته. در طرفین این سرا، دو بازارچه یا دالان کشیده واقعاند که هر یک مستقلاً با راسته ارتباط دارد. در غرب سرا و در حد فاصل دو دالان مذکور، تیمچهای بزرگ و در شمالِ غربی مجموعه، تیمچهای کوچک و در جنوبِ غربی آن، حیاطی کوچک واقع شده است. در این مجموعه نیز، مانند دیگر ابنیه بازار اراک، محیط زمین نامنظم، اما راست گوشه و هندسی و مسیر بازار مستقیم است. محور همه بخشهای مذکور نیز یا موازی با محور راسته یا عمود بر آن است. به این ترتیب، سرا در میان چهار محور محاط شده است: راستهبازار، در شرق؛ دالان در شمال؛ دالان، در جنوب؛ تیمچهای بزرگ، در غرب. این چهار محور به هم پیوستهاند و سرا را در بر گرفتهاند؛ یعنی با عبور از آنها میتوان محیط بیرونی سرا را طی کرد. ازاینرو دو بخش دیگر، یعنی تیمچه و حیاط کوچک، بخشهای جنبی مجموعه تلقی میشوند که در گوشههای زمین واقعاند و ارتباط آنها با این مربع نیز حاشیهای است. سرا صحنی دو طبقه با قاعدهای مستطیلشکل دارد که با چرخیدن رواقی دو طبقه بر گرد آن، شکل قاعدهاش به هشتونیمهشت نزدیک شده است (با این تفاوت که زاویه پَخ کنجهای آن نیمقائمه نیست). جبهههای شمالی و جنوبی شش دهانه مساوی دارد که در رواق به پنج دهانه بدل شده است؛ و جبهههای شرقی و غربی هفت دهانه دارد: پنج دهانه بزرگ، در وسط؛ دو دهانه کمعرض، در طرفین. این هفت دهانه نیز در رواق پنج دهانه شده است. ورودی صحن از راسته در جبهه شرقی قرار دارد؛ و با آنکه نهادن ورودی در میانه این جبهه به راحتی میسر بوده، طراح چنین نکرده است. این کماعتنایی به محورهای میانی فضاها، خصایص مشترک بیشتر بناهای بازار اراک است. دهانههای رواق، بیهیچ تغییری، ضرباهنگی یکنواخت در حول صحن دارد و ابعاد آنها در میانه یا کناره هر جبهه تغییر چندانی نکرده است. از زاویه نامتعارف کنجها که بگذریم، صحن، به رغم یکنواختی آهنگ نماها، فضایی موقر و آرام دارد. قوسهای کمانی رواق بر ستونهای مدوّر سنگی قرار گرفته است. قوس نمای حجرههای پشت رواق جناغی است. این قوسها در طبقه پایین تک قسمتی است و در طبقه بالاـ با وجود دو در، که هر یک قوسی نیمدایره دارد ـ دو قسمت شده است. در این طرح، نیز مشکل فضاهای واقع در کنجها را با واگذاری آنها به بنای مجاور حل کردهاند؛ یعنی بعضی از حجرههای کنجها را به دالانهای مجاور و بعضی را به تیمچه سپردهاند. بدین ترتیب، نظام شطرنجی، که در ساختار بازار اراک به چشم میخورد، بر این طرح نیز سایه افکنده و هیچ حرکت مهمی خارج از این نظام شطرنجی و راست گوشه انجام نگرفته است. این کیفیت در دیگر بخشهای مجموعه نیز مشهود است که به آنها خواهیم پرداخت. پلهها در میانه جبهههای شمالی و جنوبی قرار گرفته و وجود رواق در طبقه بالا استفاده حجرههای فوقانی از پلکان مشترک را میسر ساخته است. البته شاید پلهای که رواق را قطع کرده است تغییر یافته باشد. در غرب سرا، تیمچهای است که سرا در حکم مقدمه آن است. به عبارت دیگر، راه اصلی ورود به تیمچه سراست، که از دهانه میانی جبهه غربی، از طریق راهرو کوتاهی، به این تیمچه مرتبط شده است. حجرههای جناح غربی سرا از سمت دیگر روی به تیمچه دارند. تقسیمات طرح تیمچه در امتداد تقسیمات سراست. نکته مهم اینکه محور تقارن شرقی غربی این دو نیز در یک امتداد است. تیمچه شکلی کشیده و دالان مانند دارد، میانه آن اندکی گشاده و دو سر آن قدری تنگ شده و بدین ترتیب، کمابیش مرکز پیدا کرده است. طاقبندی نیز بر این تغییر شکل قاعده افزوده، زیرا طاق سه دهانه میانی بلندتر است. سقف دو سر تیمچه به چند نیمطاق خاتمه یافته است. با این حال، طاقبندی ساده است و کاربندی ندارد. از اینرو تغییر و تحولات فضا در نظام بلورینی که معمولاً در بناهای قدیم کف و دیوار و سقف را به هم میپیوندد و اوج و حضیضهای فضا را به نمایش میگذارد عرضه نشده است؛ بلکه حجرهها در نقاطی به سادگی عقب نشستهاند. حتی حجرههای کنجها در طبقه پایین تغییر زاویه ندادهاند؛ بلکه برای ایجاد پخ کنجها، که آن نیز همچون پخ کنجهای سرا نیمقائمه نیست، از ایوانچه استفاده شده است. دهانهها در هر دو طبقه تک قسمتی و قوسها همه جناغی است. نما تماماً آجری و ساده است؛ و سرتاسر نمای هر حجره را پنجره چوبی سادهای میپوشانده که اغلب آنها در طبقه بالا سالم مانده است. هر طاق روزنی مدور در وسط و روزنهایی بیضی شکل در طرفین دارد. پلکان طبقه دوم در یکی از دهانههای کوچکتر جانبی قرار دارد. تیمچه از دو سر خود به دالانها و از گوشه شمالِ غربی، به کوچه واقع در غرب مجموعه مرتبط است. دالانهای شمالی و جنوبی مجموعه کاملاً مشابه یکدیگرند: فضایی خطی، مشابه راسته؛ ارتفاعی معادل دو طبقه؛ چشمههای مشابه و مکرر و روزنی مدور در میان هر یک؛ حجرههایی با قوسهای جناغی در دو طبقه، که نمای هر یک تماماً با در و پنجره چوبی، که تعدادی از آنها برجای مانده، پوشانده میشده است. امتداد شبکه هندسی حاکم بر طرح سرا در اینجا نیز دیده میشود. هر دالان با سرا در حجرههای یک جبهه مشترک است و راهروی از وسط همان جبهه، سرا را به دالان مرتبط میکند. پلکان طبقه دوم سرا در همین راهروهاست، که پلکان دالانها نیز محسوب میشود. حجرههای فوقانی دالان شمالی از درون به هم و به پلکان مزبور مرتبطاند؛ اما وجه تمایز دالان جنوبی این است که در جلو حجرههای فوقانی آن، در طرفین فضا، راهروهای چوبی معلق تعبیه کردهاند. این راهروها قدیمی است، اما به نظر میرسد که آنها را بعداً به بنا افزوده باشند. در هر صورت، وجود این راهروهای چوبی موجب تفاوت کیفیت فضایی دالان جنوبی با دالان شمالی شده است. چنانکه گفتیم، هر دالان ورودی مستقلی از راستهبازار دارد. تیمچۀ بزرگ مجموعه نیز در حد واسط این دو واقع شده و انتهای آنها را به هم مرتبط کرده است. انتهای دالان شمالی از طریق راهروی به تیمچۀ کوچکی ختم میشود. مدخل این تیمچه در دالان، درست در مقابل مدخل تیمچۀ بزرگ قرار دارد. در اینجا نیز محور طولی تیمچۀ کوچک بر محور طولی دالان عمود است. کیفیت فضای تیمچۀ کوچک نیز شباهت زیادی به تیمچۀ بزرگ دارد، اما با ابعادی کوچکتر و طرحی سادهتر. ضرباهنگ ثابت دهانهها، که در کل مجموعه دیده میشود، بر این تیمچه نیز حاکم است: حجرهها به سادگی در کنار هم ردیف شدهاند و کنجهای فضا، بدون تغییری در شیوه استقرار حجرهها، با ایوانچههایی مورب شده؛ با این تفاوت که در طبقۀ بالا این ایوانچهها حذف و تماماً به حجره ملحق شده است. در بعضی کنجهای طبقۀ پایین نیز، ایوانچهها حذف شده که احتمالاً اثر تصرفات بعدی است. دو سر سقف تیمچه به نیمطاق ختم شده است. در اینجا نیز، روزنهای میانی طاقها مدور و روزنهای جانبی آنها بیضی شکل است. در هر دو طبقه، قوسها جناغی و پنجرهها ساده و چوبی است؛ اما نکته تازه طرح پنجرهبندی شکل پنجرههای فوقانی است. بر فراز این پنجرهها نیز، در زیر تیزه قوس، پنجرهای بیضی شکل قرار دارد. دالان جنوبی به حیاط کوچکی ختم میشود، حیاطی ساده و یک طبقه، با قاعدۀ نزدیک به مربع. محور تقارن شرقی- غربی این سرا درست در امتداد محور تقارن طولی دالان جنوبی است. مدخل مرتفع دالان در نمای جبهه شرقی حیاط اثر شایان توجهی گذاشته است. تقسیمات دهانهها و هندسه این بخش تابع هندسه حاکم بر مابقی طرح نیست و کیفیت فضایی و رنگ و بوی آن هم با دیگر قسمتهای مجموعه تفاوت دارد. تقسیمات جبهه شرقی سه گانه است: مدخل دالان، در وسط؛ دو حجره، در طرفین. تقسیمات جبهه غربی پنجگانه و تقسیمات جبهههای شمالی و جنوبی چهارگانه است. به جز قوس کلیل مدخل دالان در نمای شرقی حیاط، قابها ساده و تخت است و در هریک، در چوبی سادهای قرار دارد. نما سرتاسر آجری و تزیینات مختصر آجری بالای درها برگرفته از تزیینات غربی است. راهرو کوتاهی که حیاط را به تیمچه بزرگ میپیوندد بر پیشانی خود روزن بیضی شکل دارد که از همان سلیقه حکایت میکند. این حیاط کوچک حوض و باغچه ندارد |
جامع التواریخ | تاریخ مفصل جهان که رشیدالدین فضلالله برای تألیف آن اسناد و نوشتههای دولتی و غالب دانشمندانی را که در تاریخ دارای بصیرت بودند در اختیار داشت و آن به سال ۰۱۷ق پایان یافت |
جسر جواد | که آن را معبر جوات و جواد نیز گویند. در موضعی واقع است که رود کر و رود ارس به یکدیگر میپیوندند. سمت جنوب آن خاک مغان و سمت شمال آن قراباغ است. این جسر برای عبور به خاک شیروانات مورد استفاده است. معروف است کیخسرو بعد از آنکه از سلطنت دست کشید از معبر جواد عبور کرد و غایب شد و بر حقیقت این امر خدای عالم است. سال ۹۰۶ق که شاه اسماعیل اول بعد از فتح شیروانات میخواست از رود کر عبور نموده به طرف آذربایجان بیاید از معبر جواد گذشته و با الوندمیرزای ترکمان درآویخت. همچنین در سال ۹۱۵ق که شاه اسماعیل دوباره به قصد تنبیه شیخ شامارا که دم از سرکشی و خود سری می زد به شیروانات آمده بود، به معاونت جسر از روی معبر جواد گذشت و بعد از استیلای بر آن نواحی مجدداً از آن عبور کرد و به قراباغ رفته قشلامیشی کرد و در این سفر بود که جسد شاه حیدر را از شیروان به اردبیل نقل نمود. و نیز شاه عباس اول و نادرشاه در لشکرکشیهای خود از این جسر عبور کردهاندمرآت البلدان |
جعفرخان معمارباشی | وی در سال ۱۳۰۳ش، در غرب بنای عمارت بهارستان، به پیروی از معماری آن روز تهران و با وامگیری عناصری از معماری اروپایی بنایی آجری با تزئینات مفصل ساخت |
چاربازار (اصفهان) | چهاربازار قیصریهٔ اصفهان از اسواق معتبرهٔ این شهر و از بناهای شاه عباس اول و نادر بازاری است که به این استحکام و خوبی و وسعت و ارتفاع ساخته شده باشدمرآت البلدان |
چاربازار (تهران) | عبارت است از چهار بازار که یکی لبافی است و دیگری کرجیدوزی و سومی سراجی و چهارمی نعلچیگری و چار بازار مسطور منتهی میشود به چهارسویی که فاصلۀ آن تا چهارسو بزرگ معروف تهران زیاده از صد قدم نیستمرآت البلدان |
چاربید | قلعهای است در بجنورد. از آب چشمه مشروب میشود. زراعتش آبی است. هوایش ییلاق. پانزده خانوار سکنه داردمرآت البلدان |
چغازنبیل | تپهای در خوزستان، حدود سی کیلومتری (به خط مستقیم) جنوب شرقی شوش. محل آن مطابق شهر دورانتاشی است که از بناهای اونتاشهوبان یا اونتاشگال، پادشاه عیلام در اواسط قرن ۱۳قم بوده است، و در ۶۴۰قم به دست آشوربانیپال ویران گردیده. بقایای زیگورات (معبد) عظیمی که در وسط شهر بوده است، باقی است. این زیگورات اصلاً پنجطبقه و به ارتفاع پنجاه متر بوده؛ ارتفاع فعلی آن از کف اصلی میدان جلو معبد حدود ۲۵ متر است. اول بار در سال ۱۳۱۳ش توجه یکی از مأمورین شرکت سابق نفت از اهل زلند جدیدو به نام براون به این تپه جلب شد. از سال ۱۳۱۴ش هیئت فرانسوی حفاری شوش در آنجا مشغول کاوشهای علمی بوده است و بقایایی از معبدها، کاخها، و گورها در آنجا کشف شده. به قول گیرشمن زیگورات چغازنبیل بزرگترین زیگوراتهایی است که شناخته شده است |
چلدختران | مزاری در تهران. امامزادهای در تهران |
چلمناره | عبارت از تخت سلیمان علیهالسلام است. تخت سلیمان در فارس. عمارت جمشید را نیز گویند و آن ۱۴۰ستون بوده و بر بالای آن قصری ساخته بودهاند ۱۶۰گز |
چهارباغ (اصفهان) | در قرن ۱۱ق و مقارن با دهمین سال سلطنت شاه عباس اوّل صفوی. خیابانی به نام چهارباغ در اصفهان احداث شده است که به طول ده کیلومتر و عرض پنجاه متر پوشیده از باغچههای گل و چهار ردیف درختان چنار با حوضها و فوارهها و آبشارها. در انتهای شمالی آن، قصر جهاننما و در حد جنوبی آن، باغ و قصر هزار جریب قرار داشته و پل اللهوردیخان یا سی و سه پل، که پل چهارباغ هم نام دیگر آن بوده، این خیابان را به دو بخش تقسیم کرده است: در شمال، از قصر جهاننما تا سی و سه پل به نام چهارباغ پایین، و از سی و سه پل تا قصر هزارجریب، چهارباغ بالا نام داشته است. در دو ضلع شرقی و غربی هر یک از این دو خیابان، چهار باغ بزرگ سلطنتی وجود داشته که تسمیۀ چهارباغ از همین جهت و هم از جهت داشتن چهار ردیف درختهای چنار تنومند و افراشته است. احداث این خیابان از ۱۰۰۶ق آغاز شده و تا ۱۰۲۵ق طول کشیده است |
چهارباغ (تهران) | این چهارباغ در محلی بوده که حالا ارگ سلطنتی و عمارات دیوانی است و بعضی درختهای چنار کهن که الآن در عمارات مبارکات است دلیل است که سابقاً اینجا باغ و آبادی بوده و بنای چهارباغ مسطوره را شاه عباس ماضی نموده و چنارهای کهن که حالا به چنار عباسی معروف است یحتمل به حکم شاه عباس غرس شده باشد و الا مورخین دانند که عباس بن علی بن ابیطالب به ایران نیامده یعنی از کربلا به این طرف توجه نفرموده استمرآت البلدان |
چهارباغ (مشهد) | از بناهای اولاد امیر تیمور گورکان بوده و همیشه مسکن سلاطین و حکام و امرای بزرگ بوده و در سنۀ ۸۶۱ق صبح روز سهشنبه بیست و پنجم ربیع الثانی میرزا ابوالقاسمخان بابر گورکانی بن بایسنقر بن میرزا شاهرخ در چارباغ مشهد وفات نمود... در سنۀ نهصد و چهل محمدحسینمیرزای بایقرای گورکان الشهیر به خاقان که بر پدر یاغی شده بود و فراراً به عراق و آذربایجان رفته بود جمعی از متجنده را با خود همراه ساخته به حسب ظاهر به قصد دیدن پدر و استعفا از جرایم گذشته و در باطن به خیال تصرف مملکت و دفع پدر به مشهد مقدس رسید از طرف سلطانحسینمیرزای بایقرا امیر مبارزالدین محمدولیبیک و امیر باباعلی با دوهزار سوار از هرات رسیده و در چهارباغ مشهد جنگ سختی در داده محمدحسینمیرزا را فراراً و مقهوراً به سمت جرجان دوانید. در سال ۱۰۰۹ق که به مقتضای نذر شرعی، شاه عباس اول پیاده از اصفهان به مشهد مقدس رفت در چهارباغ منزل نمود به این معنی که بعد از زیارت مرقد مطهر و چند شب و روز اعتکاف در زیر آن قبۀ گردون مطاف و تقدیم شرایط طاعت و عبادت به چهارباغ مشهد که سرای شاهی بود منزلگزین شدمرآت البلدان. و اکنون در مشهد از چهارباغ مذکور جز محلهای به این نام آثاری باقی نمانده است |
چهارباغ (هرات) | چارباغ هرات. این چهارباغ غالباً منزلگاه سلاطین بودهمرآت البلدان |
چهارباغ امیر مزید ارغون | در ظاهر (بیرون شهر) بلخ است |
چهارباغ امینآباد علیا (اصفهان) | از بناهای عبداللهخان امین الدوله پسر مرحوم حاجی محمدحسینخان صدر اصفهانی است ابتداء میشود از پل خواجو و منتهی میشود به دروازۀ تخت فولادمرآت البلدان |
چهارباغ میرزا شاهرخ | چهارباغی است در بیرون شهر سمرقند |
چهارسو بزرگ (تهران) | در انتهای بازار مسگرهاکه در ۱۲۲۲ق در عهد فتحعلیشاه قاجار ساخته شده است |
چهارسو چوبی | در کوچۀ ورزشگاه کنونی، از کوچههای غربی منشعب از خیابان شاهپور (وحدت اسلامی) در جنوب میدان شاپور. در سال ۱۳۰۹ق وجود داشته است |
چهارسو علیقلیآقا | اصفهان. یکی از چهارسوها است و در محلهای واقع آن محله را نیز به همین اسم مینامند و با محلۀ بیدآباد مجاورت دارد. مدرسهای عالی و حمامی بسیار معتبر موسوم به مدرسه و حمام علیقلیآقا در نزدیکی چهارسو است علیقلی آقا ظاهراً از امرای صفویه بوده و در بناهای مزبور منتهای سلیقه را به کار برده و در کمال استحکام و امتیاز ساخته است و سنگهای مرمر غیره و کاشیهای نفیس که در مسجد و حمام علیقلی به کار رفته محل توجه ابصار و انظار مسافرین و سیّاحان عالم استمرآت البلدان |
چهارسو قیصریه (اصفهان) | از اسواق معتبریۀ این شهر و از بناهای شاه عباس اول و نادر. بازاری است که به این استحکام و خوبی و وسعت و ارتفاع ساخته شده استمرآت البلدان |
چهارسو کهنه | یکی از محلات کرمان استمرآت البلدان |
چهارسو کوچک (تهران) | واقع در انتهای بازار بزازها، نزدیک امامزاده زید که در ۱۲۴۳ق بنا شده |
چهارسو مخلص | محل مخصوصی است در بازار اصفهان قرب قیصریه و کاروانسرای مخلص که الآن از کاروانسراهای معتبر اصفهان است در این محل واقع شدهمرآت البلدان |
چهارسو مقصود | بازاری است. از بازار نقش جهان وارد این بازار میشوندمرآت البلدان |
چهارسو نقاشی | واقع در نزدیکی دروازهٔ حسنآباد اصفهان استمرآت البلدان |
چهارسو نمکی | یکی از چهارسوها که واقع در قسمت جنوبی شهر است و بعضی چهارسوهای دیگر در شهر اصفهان هست که اگر چه بنای آنها نسبت به ابنیۀ سایر بلاد معتبر است ولی نسبت به عمارات خود اصفهان چندان رفعت و عظمتی نداردمرآت البلدان |
چهارسوق امامزاده اسماعیل | اصفهان، مسجد شعیا |
چهارسوق خان | چهارسوق بازار خان که در محل تلاقی دو محور این بازار واقع است یکی از انواع زیبای چهارسوق در بازارهای ایران است. سقف این چهارسوق با کاربندی نفیس آجری و در سه مرحله بر روی هم اجرا شده است. این چهارسوق از نظر مهندسی ساخت یکی از کمنظیرترین سازههای معماری سنتی یزد است که تشریح ویژگیهای آن مجال وسیعی میخواهد |
چهارطاقی بازه هور | بازۀ هور به معنی درۀ خورشید است. آثار عهد ساسانی در راه مشهد به تربت حیدریه، نزدیک رباط سفید. مشتمل است بر چهارتاقی سنگی نزدیک راه و آثار دو قلعۀ استحکاماتی به نام قلعۀ پسر و قلعۀ دختر در بالای کوه بر دو جانب تنگۀ کوهستان |
چهارطاقی فراشبند | بنای کوچک گنبددار متعلق به عهد اشکانیانفهرست تاریخ صنایع ایران |
چهلمنار | چل مناره، نام سابق تخت جمشید. نامی بوده که بومیان محل به تخت جمشید میدادند تخت جمشید. |
چوخهزنبیل | تپهای در سه فرسنگی شوش که تصور میرود قصر اونتاشکال باشدجغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران. چقازنبیل چغازنبیل. |
حاجیباشی تیمچه | اراک، تقاطع گذر دوم از سمت ورودی بازار. این مجموعه، که ترکیبی است از یک تیمچه و یک سرای کوچک، در انتهای راستۀ فرعی بازار اراک و در جناحِ جنوبی آن واقع شده است. مدرسۀ سپهدارْ تقریباً روبهروی این تیمچه و سرای آقایی در جنوبِ غربی آن قرار دارد. تیمچه شکل کشکولی دارد و تناسبات کشیدهاش آن را به دالان شبیه کرده است. دهانۀ حجرهها و طاقبندی تیمچه آهنگی یکنواخت دارد. این آهنگ در یک دهانه، که محل استقرار پلکان است، به نحوی نامتعارف نقض شده است. اتصال تیمچه به بازار نیز نامتعارف و با هندسۀ طرح مغایر است، که احتمالاً اثرِ تصرفات بعدی است. این ارتباط از گوشۀ شمالِ غربی تیمچه از طریق راهروی ساده، که در یک سمتش دو حجره قرار دارد، برقرار شده است (شاید زمانی ورودی اصلی تیمچه از انتهای شرقی آن بوده باشد). طاق و قوسها تماماً آجری ساده و قوسها جناغی است. در وسط هر طاق، روزنی هشت گوش و، در طرفین هر طاق، روزنی بیضی شکل واقع است. دو سر تیمچه با نیمطاق خاتمه یافته و بخشی از نیمطاقِ شرقی فروریخته است. تقسیم بندی نمای حجرهها در طبقۀ پایین تکقسمتی و در طبقۀ بالا دو قسمتی است. از بعضی در و پنجرههای سادۀ چوبیِ قدیمی میتوان ترکیب اصلی نما را حدس زد. با توجه به این ترکیب و بعضی تزئینات گچی تیمچه و ترکیب کلی طرح، به نظر میرسد که بنا متعلق به اواخر دورۀ قاجار یا اوایل دورۀ پهلوی باشد. انتهای غربی تیمچه سه دهانه دارد که در دهانۀ میانی، راهرو ارتباطی تیمچه و سرا قرار گرفته است. جبهۀ شرقی سرا بر اساس دو دهانه از این سه دهانه بنا شده است. سرا صحنی کوچک و دو طبقه دارد. با توجه به نابسامانی طرح، احتمال میرود که بنا دستخوش تصرفات اساسی شده باشد. ازاینرو نمیتوان دربارۀ آن نظر قطعی داد |
حافظیه | زمان کریمخان زند مقبرهای برای حافظ ساختند. در سال ۱۳۱۰ش آن را خراب کردند و بنایی با طرح گدار در سال ۱۳۱۴-۱۳۱۶ش آنجا برپا داشتند |
حرم کسری | در ویرانهای که طاق کسری در آن قراردارد، در مجاورت آن چهار دسته ویرانه مشاهده میشود که جالبترین آنها تلّی است معروف به حرم کسری. این ویرانهها جزو ایوان کسری بوده است. به فاصلۀ ۴۶۰متری جنوب شرق طاق بقایای ساختمانهایی مشاهده میشود که تا گوشۀ دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ وحش بوده است، امتداد دارد. در فاصلۀ ۹۱۰ متری جنوب غرب بستان تلی به ارتفاع ۶ الی ۷٫۵ متر واقع است که قاعدهاش چهارگوش است و معروف به تلالذهب «تل طلا» یا خزانه کسری است و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسروپرویز برای خزاین خود ساخته بوده است |
حسینه تفت | بنای حسینهای است در استان یزد، شهرستان تفت از سدۀ نهم قمری |