ویکیپدیا:نظرخواهی برای انتقال/نقد قرآن به نقد تفسیرهای برخی مسلمانان از آیات قرآن
بحثی که در ادامه میآید در راستای پیشنهاد مطرح شده برای انتقال مقالهٔ زیر صورت گرفته است. لطفاً در آن تغییری ایجاد نکنید. موارد دیگر را میتوانید در صفحهٔ بحث مقاله و یا برای رسیدگی مجدد در تابلوی اعلانات مدیران مطرح کنید. در هر صورت ویرایش دیگری بر روی این صفحه انجام ندهید.
نتیجهٔ بحث چنین بود:
نطرخواهی بدون جمعبندی بایگانی میشود.
نقد قرآن به نقد تفسیرهای برخی مسلمانان از آیات قرآن
در اولین پاراگراف این مقاله آمدهاست: نقد قرآن به ایرادات و تناقضاتی که منتقدان اسلام و خداناباوران مدعی وجود آنها در قرآن هستند و از این طریق در انکار آن به عنوان معجزه الهی میکوشند، میپردازد.
با این وجود در موراری متعددی مطالبی در مقاله وجود دارد با این عنوان که برخی مسلمانان معتقدند منظور از این آیه این بودهاست که..... و بعد نه معنای آیه بلکه برداشتی که آنان از این آیه میکنند (و یا تفسیر انجام شده) مورد انتقاد قرار گرفتهاست. چنین انتقاداتی با نام مقاله در تضاد است. به این موارد در صفحه بحث مقاله به صورت مفصل پرداخته شده (که توصیه میکنم دست کم بخش آخر آن را بخوانید)و در اینجا اشارهای به چند مورد میشود:
۱- اعلام کروی بودن زمین قرآن چنین ادعایی ندارد ولی برخی مفسران رب مشرقین و مغربین را به اینصورن تفسیر کردهاند که قرآن به گرد بودن زمین اشاره میکند و مقاله به نقد این تفسیر میپردازد.
۲- آیهای که میگوید زنان کشتزار شمایند را عده معدودی به این صورت تفسیر کردهاند که قرآن سکس مقعدی را مجاز شمردهاست و شان نزول آن را رد نظر یهودیانی میداند که میگفتند سکس مقعدی منجر به حاملگی میشود ولی چشمهای بچه چپ میگردد!
۳- آیاتی هست که برخی چنین تفسیر کردهاند که شان نزول آنها ماجرایی است که بین عایشه و ماریه قطبی پیش آمده ولیکن برخی دیگر مفسران این شان نزول را قبول ندارند و ماجرایی دیگر (خوردن عسل) را شان نزول این آیات میدانند.
۴- معجزه بودن عدد نوزده در قرآن را نیز برخی از معجزات قرآن میدانند در حالی که خود قرآن ادعای چنین معجزهای را ندارد. این موضوع فعلا در مقاله نیست ولی یکی از کاربران در صفحه بحث عنوان نموده که در حال اضافه کردن نقد معجزه بودن اعداد در قرآن جهت افزودن به مقالهاست.
۵- شق القمر معنای دقیق آیه اول سوره قمر (بی شک در تمامی ترجمهها) این است که: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت. در قرآن آیات دیگری هم هست که میگویند با رسیدن قیامت ماه و خورشید فرو میپاشند. در مقالهای که از اکبر گنجی به عنوان منبع این مطلب در ویکی پدیا آمده به صراحت عنوان شده که برداشت تفسیر المیزان به نقد گرفته شدهاست ولی هنگام نقل در ویکی پدیا این قسمت حدف شده گویی قرآن به صراحت در مورد شکافت ماه توسط پیامبر اسلام سخن گفتهاست.(با تشکر از کاربر:محمد67)
با توجه به این موارد و مواردی که بعد از این پیش میآید (چرا که در شان نزول اکثر آیات بین مفسرین اختلاف هست) پیشنهاد میکنم مقاله به نام جدید منتقل گردد.
پوویا ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۲۶ (UTC)[پاسخ]
- بله، من هم فکر میکنم یا باید خود را محدود به آنچه لفظ قرآن میگوید بکنیم، یا عنوان مقاله را عوض کنیم. مخلوط کردن آن با اسباب نزول موضوع را مشکل دار میکند مگر اینکه در موردی صحت اسباب نزول تقریباً مورد تأیید گسترده باشد.--دوستدار ویکیپدیا ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)[پاسخ]
- در مورد سه مثل اینکه هنوز متوجه نشدهاید. نقد به مطرح شدن نزاع خانوادگی در قرآن است یعنی چرا دعواها و نزاعهای خانوادگی محمد در قرآن مطرح شدهاست. حالا چه این نزاع سر ماریه باشد و چه سر عسلخوری. نظر من این است که بخش معجزات علمیای را که مسلمانان در قرآن یافتهاند جدا کنیم: با عنوان «نقد دعاوی معجزات علمی و عددی در قرآن». بهآفرید ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)[پاسخ]
- در ضمن اگر منتقد سرشناسی تفسیری از آیهای کردهاست و آیه را بر آن اساس نقد کردهاست همان نقد باید بیاید. میتوان گفت دیگران تفسیر دیگری کردهاند. بهآفرید ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)[پاسخ]
- بنده هم موافقم چراکه بعضی از این نقدها هم بسیار مغرضانه به نظر میرسد . البته من معتقد به این هستم که بخشهایی کلا باید حذف بشود چرا که مغایر بودن گفتههای قرآن با اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد دلیل بر این نیست که قرآن اشکال دارد و شاید در آینده این اعلامیه عوض شود و همینطور برخی از بخشها که به عدم تطابق با یافتههای علمی اشاره میگردد هم باعث نمیشود که گفت قرآن کلام باطلی زده چون هیچ کس ادعا نمیکند که یافتههای علمی کامل هستند و شاید در آینده این ادعاها ثابت گردند (همانطور که قبلا نیز برخی از اینها ثابت شدهاند) محمد67 ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]
- اسم مقاله هم اشکالات قرآن نیست، نقد قرآن است!--Taranet ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
- شما درست میفرمائید اسم نقد است ولی بیشتر به نظر میآید این فقط یک اسم هست چون قبلا هم این مقاله به نام اشکالات قرآن بوده محمد67 ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]
- اسم مقاله هم اشکالات قرآن نیست، نقد قرآن است!--Taranet ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
- مخالف هستم، این تغییر نام کاملا سفسطه آمیز است. در ضمن مورد ۲ را هم گویا هنوز متوجه نشدید، نقد به آمیزش جنسی مقعدی نیست، نقد به کشتزار خواندن زنان است. --Taranet ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)[پاسخ]
- خدا هم در قرآن به نور تشبیه شده . پس باید به این مساله هم نقد کرد ؟ این فقط یک تشبیه هست . محمد67 ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۲۹ (UTC)[پاسخ]
- من هم موافق انتقال هستم هرچند که این مقاله ارزش دانشنامهای ندارد. --محسن عبدالهی ، ساعت ۱۱:۵۰ (زهج)
- توجه داشته باشید که کثرت نظرات دلیل بر لازمالاجرا بودن چیزی نمیشود. چرا که در این ویکی اکثریت قریب به اتفاق مشارکتکنندگان مسلمانان هستند و ایشان نظرشان مشخص است. پس بیخود دلتان را صابون مزنید. قبلاً در صفحه بحث مقاله پاسختان را دادهام اینجا دوباره تکرار میکنم. مقاله قرآن را نقد میکند.این نقدها گاهی دربرگیرندهٔ پاسخ به ادعاهای صورت گرفته پیرامون قرار نیز هست که مثلاً فلان معجزه در قرآن را رد میکند. مثلاً نقد بر سر آسمانی بودن قرآن (که تفاسیر آن هم موجود است). به هر حال اینها هم جزئی از نقدهای صورت گرفتهاست و این تغییر نام تنها پیچاندن بیمورد موضوع است. تمامی نقدهای مخالف در این مقاله آورده میشود، حداکثر هنگامی که بخشهای اینچنینی به اندازه کافی گسترش یافت میشود به مقالات اصلی منتقلشان کرد.-- بهزاد بحث ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)[پاسخ]
در پاسخ جناب به آفرید، در مورد این قضیه وقتی روایات مختلف است یعنی اینکه نمیدانیم اصل قضیه چه بوده ضمنا در این مورد قصد این است که بگوید اگر قسم خوردید که تا آخر عمر کار حلالی را انجام نمیدهد لازم نیست تا آخر عمر آن کار را بر خود حرام بدانید و این موردی جزیی نیست. اصلا این یک مورد هیچ، بقیه موارد را چه میفرمایید. آوردن تفسیر دیگران مشکل را حل نمیکند. من میگویم نقد کردن تفسیر دیگران اسمش نقد قرآن نیست. جداکردن تفسیرهای علمی هم فقط بخشی از مشکل را حل میکند ولی بازهم راه بر ورود برخی تفاسیر (مانند آمیزش مقعدی) باز میماند. در پاسخ تارانت، فرمایش شما کاملا صحیح است ولی نگاهی به تاریخچه مقاله بیاندازید و ببینید دیروز کشتزار خواندن زنان به عنوان نقد در مقاله ماند و استدلال مسخره سایتهایی که معتبرشان میخوانند! در مورد آمیزش مقعدی حذف شد. ببینید کار به چند بار واگردانی کشید. در پاسخ بهزاد، تعداد شرط نیست. قوی بودن استدلال شرط است. آیا آنچه شما نوشتهاید پاسخ دلیلی است که در درخواست انتقال مطرح شده است؟ (یا اصلا ارتباطی به آن دارد، آخر آسمانی بودن قرآن چه ربطی به تفسیر دارد قرآن خودش ادعای آسمانی بودن دارد کسی نیامده این ادعا را به قرآن ببندد! مشکل ما سر آن چیزهایی است که دیگران به قرآن نسبت دادهاند ولی معلوم نیست منظور قرآن همان بوده یا نه).پوویا ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)[پاسخ]
- من فکر میکنم بیشتر مشکلات ناشی از آنچه بهزاد افزودند(کروی بودن زمین; شق القمر) و میخواهند بیفزایند(معجزه ریاضی) است که واقعاً از موضوع مقاله خارج است و موارد دیگر آنقدر حاد نیستند. در مورد آیه اول سوره تحریم اگر قبل از بیان نقد مربوطه یک بخش بگذاریم و بنویسیم که این نقد مربوط به این آیات است و خود آیات در این حد صحبت میکنند ولی در روایات ماجرای شأن نزولهای مختلف آمده که مختصراً اینها هستند، سپس میتوان بخش نقد را شروع کرد، و سپس هم پاسخی داد. به نظر من مهم ایجاد ساختار «توضیح خلاصه موضوع» - «نقد» - «پاسخ» است. اما، اگر بهزاد واقعاً بخواهند کروی بودن و معجزه عددی را اضافه کنند، فکر کنم باید عنوان مقاله را عوض کرد.--دوستدار ویکیپدیا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۵۱ (UTC)[پاسخ]
- همانطور که گفتم میتوان اینها را در مقالهای با عنوان «نقد معجزههای یافتهشده در قرآن» آورد. بعضی معجزات را مسلمانان در قرآن مینامند که از سوی دیگران نقد شدهاست. بعضی حرفها را هم به مناسباتی قرآن زدهاست و دیگران بر آن خرده گرفتهاند. شأن نزول هم بستریاست که قرآن طبق آن سخن گفتهاست. خطاب به جناب پویا. اگر فکر میکنید شأن نزول چیز دیگریاست از منبع معتبر خلاف آن را بیاورید. این نهایت کاریاست که میتوانید کرد. نقد قرآن با توجه به شأن نزول آیات نقد قرآن است. اگر این نقد کاملاً بر موضوع شأن نزول بگردد میتوان از منبع معتبر دیگری شأن نزول آورد و گفت این هم هست. همین و فقط همین. عنوان مقاله را نمیتوان به عنوانی طفرهآمیز تغییر داد. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
- برخی جاها آیه بدون شأن نزول معنی دار است ولی بعضی جاها ابهامش بیشتر است و استفاده از روایات منطقی تر است. البته فکر میکنم مرز اینکه قران دقیقاً چه میگوید و احادیث چه اضافه میکنند باید در مقاله مشخص کرد. مثلاً آقای طباطبایی در بحث آن آیات صرفاً بگفتن اینکه قران در زمینه جزئیات واضح نیست بسنده میکند، و آنچه از خود قران بتنهایی بر میآید را ذکر میکند. سپس پس از اینکه تفاسیر مربوط به آیات آن بخش تمام شده وارد بحث روایی میشود، و میگوید که اینگونه روایت شده و آنگونه. و این روایت با ظاهر آیات جور در میآید و آن نمیآید و غیره. در هر حال ذکر اینکه از متن چه میدانیم و احادیثی که در آن مورد وارد شده چه هستند مفید است چون شأن نزول جزو سنت اسلامی است و اعتمادپذیری صحت آن کمتر از قران است؛ احتمالاً استحضار دارید که گروهی (هرچند در اقلیت) هستند بنام quran alone muslims هستند که کلاً احادیث را رد میکنند و فقط و فقط به عین متن قران استناد میکنند.--دوستدار ویکیپدیا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)[پاسخ]
- بله. من خود دو نفر از اینها میشناسم. ولی به هر حال مهم این است که منتقدان چه میگویند نه ویکینویسان. اگر منتقدی شأن نزولی از آیهای را مبنا قرار دادهاست و بر قرآن خرده گرفتهاست باز کارش میشود نقد قرآن و نظرش منعکس باید شود. ولی پاسخ دادن به نقدش ممکن است آسانتر باشد. اصلاً ممکن است کار سختتر باشد. منتقدی آیهای را به گونهای دیگر معنی کند. مثلاً اگر اشتباه نکنم در آیهٔ پنج سورهٔ مائده گفته شدهاست خوردن طعام اهل کتاب بلامانع است. شما معنی طعام را که در فرهنگها نگاه کنید گندم هم نوشتهاست. عدهای میگویند منظور از طعام گندم است و عدهای دیگر میگویند هر خوردنیای. حالا اگر شما معنی را خوردنی بگیرید با آیهٔ دیگری که میگوید چیزی را که نام الله بر آن نرفتهاست مخورید در تضاد میشود. پس عدهای آیهٔ طعام را ناسخ این دومی میدانند. عدهای هم میگویند تناقض نمیدارد یا ناسخ و منسوخ نیست. چون در یکی صحبت از گوشت است و در دیگری از گندم. ممکن است منتقدی طعام را به معنی خوراک بگیرد و بگوید «ظاهراً خدای همهآگاه قرآن حرفش را عوض میکند!». در جواب این میتوان بحث گندم را پیش کشید. مسئله همچنان نقد قرآن است. و مقاله هم نقد قرآن باید بود. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)[پاسخ]
- البته اینچنین اختلاف نظراتی که فراوان است. تقریباً هر اختلاف نظر فقهی که بیابید، افراد آن را بگونهای به قران ربط دادهاند، و امثال آن هم خیلی زیاد است (خود قران هم میگوید که برخی از آیاتش متشابهات است- سوره آل عمران آیه ۷). پذیرفتن همه آنها عملاً امکان اینکه در یک مقاله آنها را پوشش دهیم از بین میبرد. موضوع مقاله را باید آنقدر محدود کرد که بتوان آن را در یک مقاله پوشش داد. اگر مطالب مرتبط را اینقدر باز تعریف کنیم، آنقدر نه تنها آن را پوشش میدهم، بلکه وزن ناروا و غیر متناسب هم میدهیم.
- در موردی که گفتید قرائتهای دیگری هم هستند، مثلاً تفسیر طبری میگوید که گوشتی که اهل کتاب برای خدا قربانی کرده باشند حلال است و این نیز مثلاً مشکل را حل میکند. فلسفه آوردن نام خدا (به نظر من) اعلام این نکتهاست که یک انسان از خودش حق ندارد جان حیوان دیگری را بگیرد که او را بخورد- با آوردن نام خدا (و نه نام بتها) به نوعی این را هنگام کشتن به خود یادآوری میکنند. بخشی دیگر از دلیل آن هم مقابله با سنت رایج قربانی کردن برای بتها بوده که امروزه کمرنگ شده. به هر حال پرداختن به هرکدام از این موضوعات مقالهای میطلبد و فکر نمیکنم جای آنها آن مقاله باشد.--دوستدار ویکیپدیا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)[پاسخ]
- بله. من خود دو نفر از اینها میشناسم. ولی به هر حال مهم این است که منتقدان چه میگویند نه ویکینویسان. اگر منتقدی شأن نزولی از آیهای را مبنا قرار دادهاست و بر قرآن خرده گرفتهاست باز کارش میشود نقد قرآن و نظرش منعکس باید شود. ولی پاسخ دادن به نقدش ممکن است آسانتر باشد. اصلاً ممکن است کار سختتر باشد. منتقدی آیهای را به گونهای دیگر معنی کند. مثلاً اگر اشتباه نکنم در آیهٔ پنج سورهٔ مائده گفته شدهاست خوردن طعام اهل کتاب بلامانع است. شما معنی طعام را که در فرهنگها نگاه کنید گندم هم نوشتهاست. عدهای میگویند منظور از طعام گندم است و عدهای دیگر میگویند هر خوردنیای. حالا اگر شما معنی را خوردنی بگیرید با آیهٔ دیگری که میگوید چیزی را که نام الله بر آن نرفتهاست مخورید در تضاد میشود. پس عدهای آیهٔ طعام را ناسخ این دومی میدانند. عدهای هم میگویند تناقض نمیدارد یا ناسخ و منسوخ نیست. چون در یکی صحبت از گوشت است و در دیگری از گندم. ممکن است منتقدی طعام را به معنی خوراک بگیرد و بگوید «ظاهراً خدای همهآگاه قرآن حرفش را عوض میکند!». در جواب این میتوان بحث گندم را پیش کشید. مسئله همچنان نقد قرآن است. و مقاله هم نقد قرآن باید بود. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۵۷ (UTC)[پاسخ]
- برخی جاها آیه بدون شأن نزول معنی دار است ولی بعضی جاها ابهامش بیشتر است و استفاده از روایات منطقی تر است. البته فکر میکنم مرز اینکه قران دقیقاً چه میگوید و احادیث چه اضافه میکنند باید در مقاله مشخص کرد. مثلاً آقای طباطبایی در بحث آن آیات صرفاً بگفتن اینکه قران در زمینه جزئیات واضح نیست بسنده میکند، و آنچه از خود قران بتنهایی بر میآید را ذکر میکند. سپس پس از اینکه تفاسیر مربوط به آیات آن بخش تمام شده وارد بحث روایی میشود، و میگوید که اینگونه روایت شده و آنگونه. و این روایت با ظاهر آیات جور در میآید و آن نمیآید و غیره. در هر حال ذکر اینکه از متن چه میدانیم و احادیثی که در آن مورد وارد شده چه هستند مفید است چون شأن نزول جزو سنت اسلامی است و اعتمادپذیری صحت آن کمتر از قران است؛ احتمالاً استحضار دارید که گروهی (هرچند در اقلیت) هستند بنام quran alone muslims هستند که کلاً احادیث را رد میکنند و فقط و فقط به عین متن قران استناد میکنند.--دوستدار ویکیپدیا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)[پاسخ]
- من نمیگویم تا این حد ریز شویم. و نیز منظورم این نبود که به این موضوع بپردازیم. سخن من چیزی دیگری است. اگر منتقدی با تکیه بر ترجمهای یا شأن نزولی آیهای از آیهای انتقاد میکند نامش میشود نقد و در مقالهٔ نقد قرآن یا اگر نمیپسندید «انتقاد از قرآن» باید آمدن. غرض این بود که نشان دهم شأننزول با ترجمه چندان تفاوت نمیکند. مهم نظر منتقد است. و پاسخهایی که به وی داده شدهاست. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)[پاسخ]
- با توجه به تعداد زیاد منتقدان، فکر نمیکنید این «اگر»ی که میگویید اتفاق نیفتاده باشد؟ خصوصاً که حالا از هر وبگاه درپیتی هم به عنوان منتقد استفاده میشود.--دوستدار ویکیپدیا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]
- همانطور که گفتم میتوان اینها را در مقالهای با عنوان «نقد معجزههای یافتهشده در قرآن» آورد. بعضی معجزات را مسلمانان در قرآن مینامند که از سوی دیگران نقد شدهاست. بعضی حرفها را هم به مناسباتی قرآن زدهاست و دیگران بر آن خرده گرفتهاند. شأن نزول هم بستریاست که قرآن طبق آن سخن گفتهاست. خطاب به جناب پویا. اگر فکر میکنید شأن نزول چیز دیگریاست از منبع معتبر خلاف آن را بیاورید. این نهایت کاریاست که میتوانید کرد. نقد قرآن با توجه به شأن نزول آیات نقد قرآن است. اگر این نقد کاملاً بر موضوع شأن نزول بگردد میتوان از منبع معتبر دیگری شأن نزول آورد و گفت این هم هست. همین و فقط همین. عنوان مقاله را نمیتوان به عنوانی طفرهآمیز تغییر داد. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
- مخالف. تغییر نام کاملا سفسطهآمیز است. ذهن سکولار ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۱۱ (UTC)[پاسخ]
- جناب به آفرید ما دو جورد نقد داریم یکی اینکه اشکالات و تناقضات قرآن را در بیاوریم (همانطور که در پاراگراف اول مقاله آمده)، اگر منظور این باشد نمیتوان گفت این اشکال قرآن است که فلان شخص این برداشت را از قرآن کرده و حالا با عقل جور در نمیآید، یکی دیگر اینکه تمام قرآن و نکات مثبت و منفی آن و نظرات دیگران پیرامون آن و تفسیرهای انجام گرفته از آن را بخواهیم اسمش را نقد بگذاریم، در این صورت باید گفت در یک مقاله ویکی پدیا چگونه میشود همه این کارها را انجام داد. به طور کلی من فکر میکنم اگر همانطور که گفتید «معجرات مورد ادعا در قرآن» را جدا کنیم بهتر است مباحث دیگر مثل «قرآن و حقوق بشر» و «قرآن و حقوق زنان» و «ادعای پرداختن قرآن به مسائل جزیی» و غیره را جدا کنیم تا هم مشکل حجم مقاله حل شود و هم عنوانش و هم مباحث تخصصی تر و دقیق تر پیش رود.پوویا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]
- حتی صورت اول را هم میتوان به برداشتها ربط داد و نقد وارده را مردود پنداشت. مطلبی که من فکر میکنم دوستان در آن دچار کژفهمی شدهاند اینست که لزومی ندارد نقد نگاشته شده درست (=واقعی، حقیقت) باشد. منتقدی فلان نظر را در مورد فلان آیه دارد و دلایل خاص خود را دارد اما مسلمانان ادعا میکنند این آیه فلان منظور را دارد. این دلیلی بر حذف نقد مذبور نمیشود. اجازه دهید این دو گروه راه خود را پیش روند و بر یکدیگر کنشی نداشته باشند.-- بهزاد بحث ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]
- نقد وارده مردود نیست و حتما هم باید در ویکی پدیا باشد ولی با توجه به نام و پاراگراف اول مقاله در محدوده بحث مقاله نیست.پوویا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
- حتی صورت اول را هم میتوان به برداشتها ربط داد و نقد وارده را مردود پنداشت. مطلبی که من فکر میکنم دوستان در آن دچار کژفهمی شدهاند اینست که لزومی ندارد نقد نگاشته شده درست (=واقعی، حقیقت) باشد. منتقدی فلان نظر را در مورد فلان آیه دارد و دلایل خاص خود را دارد اما مسلمانان ادعا میکنند این آیه فلان منظور را دارد. این دلیلی بر حذف نقد مذبور نمیشود. اجازه دهید این دو گروه راه خود را پیش روند و بر یکدیگر کنشی نداشته باشند.-- بهزاد بحث ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]
- ممتنع به نظر من باید منتقل شود به «نظر» عدهای از افراد در باره قرآن. اصلا نقد این نیست که نقد به مطرح شدن نزاع خانوادگی در قرآن باشد. یا مطرح کردن مسائل غیر دانشنامهای مثل مطرح کردن مسئله آمیزش جنسی مقعدی یا انعکاس دیدگاههایی مثل نقد به کشتزار خواندن زنان باشد. جای اینها در دانشنامه نیست. من مسئله مطرح شدن نزاع خانوادگی در قرآن را اولین بار در ویکیپدیا میبینم. چرا وقتی که میگوییم «نقد» از منابع درست و حسابی و قابل اعتمادترین منابع در حوزه مربوطه بهره نمیگیریم؟ خب، اگر بخواهیم اسم نقد را بگذاریم «نظر همه در باره قرآن» یعنی نظر همه به صورت randomly درباره قرآن آورده شود، آن وقت باید نظر همه از اول آمدن قرآن تا کنون آورده شود. اگر نظر یک عده قرار است آورده شود و نظر بقیه و همه آورده نشود و یک چیز غیر متعادل از آب در بیاید، و اسم آن هم «نقد» گذارده شود، آن وقت پس NPOV و انصاف ویرایشگری کجا رفته است؟ من از اول ویرایشاتم تا کنون مقالات جورواجور زیاد دیدم. ولی نظرم این است که شکل گیری چنین مقالاتی در ویکیپدیا اصولی نیستند. با آرزوی موفقیت برای همگی.--Pastorals2007 ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۴۴ (UTC)[پاسخ]
- پاستورال گرامی به نظرم شما هنوز به نقد ادبی یا گفتن خوبیها و بدیها میاندیشید. هدف این مقاله چیز دیگریاست. ببینید در طول تاریخ شمار زیادی مغرض و غیرمغرض، مسلمان و نامسلمان بر قرآن خرده گرفتهاند. یک نفر گفتهاس. متن ادبی ضعیفیاست یک نفر گفتهاست ضد زن است کس دیگری گفتهاست عربیاش غلط است. کس دیگری گفتهاست حرفهای باورنکردنی گفتهاست. عدهای هم به این شبهات پاسخ دادهاند. این مقاله جای آوردن این ایرادهاست که ببینم در طول تاریخ چه کسانی به درست یا نادرست چه خردههایی از قرآن گرفتهاند و چه پاسخهایی شنفتهاند. هنگام جمعآوری این نظرات هم تا جای ممکن به مآخذ معتبر و ایرادگیران بزرگ رجوع میکنیم و نظر آنها را انعکاس میدهیم. و پاسخهای احتمالی را هم نشان میدهیم. و نیز ایرادهای پرشیوع. این مقاله جای این نیست که بگوییم بهبه چقدر قرآن حکیمانهاست یا چقدر گوشنواز است. تنها هنگامی میتوان گفت قرآن گوشنواز است که کس دیگری گفته باشد گوشخراش است. یک مثال: نلدکه به عنوان یکی از بزرگترین مستشرقان گفتهاست قرآن اثر ادبی معیوب و ضعیفیاست. منتقد دیگری هم نظر نلدکه را نقد کردهاست و گفتهاست آقای نلدکه متن ادبی قوی را کتاب مقدس در نظر گرفتهاست و بعد قرآن را با معیارهای مطلوب انجیل سنجیدهاست و به این نتیجه رسیدهاست. امیدوارم متوجه شأن وجود مقاله شده باشید. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۱ (UTC)[پاسخ]
- مسئله این نیست که بگوئیم بهبه چقدر قرآن حکیمانهاست یا چقدر گوشنواز است. نقد کردن یک اثر تاریخی یا یک اثر ادبی یا هر اثر دیگر اصول و قواعد خودش را دارد. ما مثلا در ادبیات انگلیسی وقتی که یک اثر ادبی را نقد میکنیم اینطوری نیست که یک کتاب از کتابخانه پیدا کنیم و بگوئیم نقد این اثر یعنی این کتاب. یا نقد فلان اثر یعنی فلان نظری که فلان آقا دادهاست. نقد کردن ممکن است از جنبههای مختلف یا از زوایا یا سلیقههای مختلفی صورت بگیرد. هرچقدر اثر معروفتر باشد یا شرایط مکانی یا زمانی آن خاص تر باشد روی اثر بیشتر کار شده یا ابعاد نقادی وسیعتری دارد. مسئله اینجاست چگونه ما باید همه استدلالهای صورت گرفته را به صورتی در مقاله یک صفحهای جا دهیم که دچار جانبداری در انعکاس نظرات و دیدگاهها نشویم؟ ما یک عالمه انواع اقسام کتب تفسیر درباره قرآن داریم. کلی آدم هم چیزهای دیگر در باره قرآن گفتهاند. مثلا جناب نلد از فلان قسمت قرآن خوشش نیامده آن یکی آمده نظر او را رد کرده. ما چطوری هه نظرات را میخواهیم جمع کنیم و به همه آنها جواب بدهیم؟ سخن را کوتاه میکنم، بر فرض مثال دیگر، وقتی که در مقاله آورده میشود «مسائل خصوصی محمد یا آنِ زنان وی یا نزاعهای لفظی وی با مخالفانش». ما باید بیاییم ببینیم این نظری که مال یک نفر است آیا مخالفانی دارد یا ندارد؟ ایا نظر آنها را هم نوشتیم یا ننوشتیم؟ آیا مقاله دارای استانداردهای بی طرفی هست یا خیر؟ آیا تعادل و بالانس ارائه همه نظرات وجود دارد یا خیر؟ الان برای مثال حجم زیادی از مقاله نظرات جناب دشتی است. خب شما اگر کل نظرات را که درباره قرآن از اول آمدن آن تاکنون داده شده را با نظر دشتی مقایسه کنید نظر دشتی چند درصد کل این نظرات میشود؟ یک هزارم درصد یک ده هزارم درصد؟ یا شاید بیشتر؟ تعجب آور است ولی این یک واقعیت است. شما الان اگر یک رمان را در ویکیپدیای انگلیسی جستجو کنید یک چیزهای کلی و عمومی گفته؛ بیشتر بخواهید باید بروید کتابخانههای دانشگاهی، آنجا تخصصی مورد به مورد کتاب پیدا کنید بخوانید. آن خصوصیت کتابخانه و این خصوصیت ویکیپدیاست. به خاطر این من بالا گفتم اگر نظر همه به صورت randomly درباره قرآن آورده شود، آن وقت باید نظر همه از اول آمدن قرآن تا کنون آورده شود. اگر نظر یک عده قرار است آورده شود و نظر بقیه و همه آورده نشود «اجباراً و»نهایتاً نتیجه یک چیز غیر متعادل از آب در میآید و دیدگاه بیطرفانه در آن رعایت نخواهد شد. برای اینکه چیزی فرای ویکیپدیا دارد اینجا جستجو میشود. چیزی فرای چهارچوب توصیه شده توسط سیاستها و رهنمودها که میگویند اینجا یک دانشنامه «محدود» و «عمومی» است. --Pastorals2007 ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۴۹ (UTC)[پاسخ]
- من همی میگویم این مقاله فقط به ایرادات میپردازد. شما میگویید نقد ادبی فقط ایراد نیست چون انصاف نیست. این مقاله قرار نیست که نقد ادبی باشد یا Review باشد. قرار است فقط و فقط و فقط ایرادهای گرفتهشده از قرآن باشد و پاسخ به این ایرادها. پس نقد ادبی نیست. ایرادگیریاست خردهگیریاست. هر چیز خوبی که در قرآن باشد در این مقاله نباید آمدن. به قدری از قرآن ایراد گرفته شدهاست که اگر همهاش را منعکس بخواهیم کرد مثنوی هفتاد دمن کاغذ میشود. ممکن است همهٔ این ایرادها بیاساس باشد یا خیلی از آنها را مسلمانان وارد ندانند. یا آنچه دیگران عیب میدانند مسلمنان حسن بدانند. این مقاله قرار است لبلباب این مثنوی باشد. بحث این صفحه هم چیز دیگری است نه انیکه چرا مقاله به نظریات دشتی میپردازد. اگر منتقد دیگری میشناسید که دیگران به بازتاب نظراتش رضایت دهند نام ببرید. بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
- پس در اینصورت نام مقاله را «ایرادهای گرفته شده بر قرآن و پاسخ به آنها بگذارید» چون واژه «نقد» در نظر مولفین و منتقدین و اهل قلم معنای دیگری میدارد.--Pastorals2007 ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۲۸ (UTC)[پاسخ]
- راستی چرا ناراحت میشوید. من قصدم ایجاد ناراحتی نیست. داریم آزاد و دوستانه بحث میکنیم. بالا دقت بفرمائید من نگفتم نقد این مقاله نقد ادبی باید باشد. خواستم شمایی از چگونگی نقد مطرح کرده باشم. بنده خودم میدانم بحث این مقاله بر روی تغیییر نام مقالهاست، ولی چون تغییر نام جدید باید ارتباط محتوایی با خود مقاله داشته باشد و حرف هم حرف میآورد، به مناسبت آن نامی از نویسندگان برده شد.--Pastorals2007 ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)[پاسخ]
- درود. نه ناراحت نیستم. فقط سریع جواب نوشتم. بهآفرید ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]
- موافق عنوان جدید، کاملا مطلوبم نیست! اما با کلیت انتقال مقاله به نام جدیدی که دقیقا بیانگر محتویات آن باشد موافقم!--تسلیم ۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۰۱ (UTC)[پاسخ]
- نظر: عنوان مقصد کاملاً پرت است. وقتی نلدکه میگوید قرآن از نظر ادبی چنگی به دل نمیزند. سخنش در این عنوان نمیگنجد. میتوان نام مقاله را گذاشت انتقاد از قرآن.بهآفرید ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۶ (UTC)[پاسخ]
- نقد قرآن چه فرقی با انتقاد از قرآن دارد؟! لطفا نامی را پیشنهاد دهید که ایرادات گفته شده را نداشته باشد و پرت هم نباشد. یا دو نام مختلف برای دو منظور مختلف (نقد جملات قرآن و نقد برداشتهای برخی از جملات قرآن) که این کار برای شکستن این مقاله بسیاربزرگ هم مفید است.پوویا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)[پاسخ]
- من در تعجبم از این حرف: نقدِ برداشت یعنی چی؟ هر نقدی از پس برداشتی آمدهاست. پس اگر چنین است پاسخهای مسلمانان هم نقد برداشتهای منتقدان است. تفسیر قرآن طباطبایی هم تفسیر قرآن نیست، تفسیر برداشتهای طباطبایی است از قرآن!-- بهزاد بحث ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
- ببینید زمانی است که قرآن میگوید کسی نمیتواند آیهای مانند من بیاورد، شما (بدون اینکه برداشت متفاوتی بکنید) همین حرف را نقد میکنید و میگویید که حرفش (حرف قرآن) غلط است. این کار اشکالی ندارد. اما زمانی هست که قرآن گفته «روز قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت» قرآن نگفته که محمد ماه را نصف کرد این فقط برداشت طباطبایی است و با استناد به این برداشت نمیتوانید بگویید قرآن دروغگوست.پوویا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
- من در تعجبم از این حرف: نقدِ برداشت یعنی چی؟ هر نقدی از پس برداشتی آمدهاست. پس اگر چنین است پاسخهای مسلمانان هم نقد برداشتهای منتقدان است. تفسیر قرآن طباطبایی هم تفسیر قرآن نیست، تفسیر برداشتهای طباطبایی است از قرآن!-- بهزاد بحث ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
- مخالفِ انتقال. این مقاله دربارهٔ «نقدِ تفسیرهای بعضی از مسلمانان» نیست، دربارهٔ نقدِ خودِ قرآن است (حرفِ منتقدان دربارهٔ این نیست که «چقدر قرآن خوب است و چقدر بعضی از مسلمانان بد تفسیر کردهاند»). اینکه نقدشان وارد است یا نه هم مسئلهٔ دیگری است. تا وقتی که نظری در منابع معتبری ارائه شدهاست، میتوان آن را در این مقاله نقل کرد (حتی اگر بسیاری آن را نادرست بدانند). اگر هم منابع معتبری در مورد نادرستبودن و واردنبودنِ یک نقد نوشته باشند، میتوان آن را در حاشیهٔ نقلِ آن نقد ذکر کرد. نتیجهگیریِ شخصی دربارهٔ درستی و نادرستیِ نقدها هم جایی در ویکیپدیا ندارد. Alefbe ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۴۵ (UTC)[پاسخ]
- مخالف انتقال - نقد قرآن مبحثی است که با تفسیر برخی از مسلمانان متفاوت است:
- ۱. نقد و تفسیر از هم متفاوت هستند
- ۲. نقد کنندههای فرآن لزوما مسلمان نیستند. Lord kavi ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]
- این عنوان و این روش نوشتن مقاله بیشک یکی از بارزترین مثالهای POV Fork است. نمیتوان مقالهای را نقد بر فلان نامید و ایرادهایی که دیگران بر آن وارد نمودهاند را لیست کرد.--محمد رضا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)[پاسخ]
- مخالف انتقال: بین مفهوم و منطوق متن و تفسیر متن تفاوت بسیار زیاد است. اشکال این مقاله اینست که هم متن قرآن را نقد میکند هم تفسیرهای دیگران از متن آن را. این مقاله باید مخصوص نص و ظاهر قرآن باشد و نقد تفسیرها - چه قوی چه ضعیف - در مقالات دیگر انجام شود.--همان ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]
- موافق انتقال نرسی ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)[پاسخ]
مخالف نام پیشنهادی به طور مغالطه انگیزی صرفا برای مخفی کردن محتویات مقاله مطرح شده که مخالف اصول و شیوه نامههای نامگذاری مقالات است. چنین نظرخواهی از پایه محل اشکال است. چون مقاله نه نظر برخی مسلمانان است و نه نقد تفسیرها. نقد خود فحوای قرآن است.--گردآفرید ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۱۳ (UTC)[پاسخ]
- لطفا به جای نیت یابی درباره کاربران نظرتان را ارائه دهید.--Pastorals2007 ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]
- بی جهت تهمت مزنید. من نه از کاربری نام بردم و نه نیت کسی را کنکاش کردم. آنچه اصول ویکی نویسی لازم میدارد گوشزد کردم! بهتر است نیت یابی را بهتر بیاموزید.--گردآفرید ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]
- مخالف انتقال نام جدید سفسطهآمیز است. Cobain ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
- مخالف انتقال. به دلایل بهآفرید، بهزاد و همان. --سندباد ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]
- موافق انتقال: این مقاله ملغمه ای شده است از سخنان علی دشتی، گنجی، سایت های (بی نظیری!!) مثل زندیق که همه و همه بنیانشان بر تاویلات قرآن است. حوزه نقد قرآن بسیار گسترده است. نباید آنها را با هم خلط کرد چراکه هرکدام بر مبنای یک سری پیش فرض هاست. در این مقاله یک بار از دید یک مسلمان و یک بار از دید یک سکولار که قرآن را مثل کتابهای عادی دیگر می بیند به نقد قرآن پرداخته و مرز اینها اصلا مشخص نیست. این مقاله رسما نقد تفاسیر از قرآن است. برای مثال در مقاله بر سر معجزاتی که قرآن آنها را نقل می کند بحث شده. مثلا گقته می شود چون از لحاظ علمی امکانش نیست پس قرآن غلط دارد. این یعنی من از دید انسانی که امکان وجود هرگونه غیب و وقوع معجزه را صفر می داند و معتقد است که همه چیز تابع قوانین علمی است به نقد قرآن پرداخته ام. یعنی من یک سکولار جانانه هستم و حال قرآن را نقد کرده ام. اصولا نقد کردن قرآن برای یک سکولار بی معناست. چون او از اساس قرآن را نباید قبول داشته باشد. اصلا به مرحله تحلیل علمی و غیر علمی بودن نمیرسد. حال در جای دیگر می بینیم بحث شده چرا قرآن به مسائل خوار پرداخته است! این یعنی شما دیگر سکولار نیستی و حال معتقد به غیبی فقط مشکلت اینجاست که یک کتاب الهی نباید به این مسائل بپردازد. خب این یعنی موضع نقد کاملا تغییر کرده است. ما حوزه نقد را عوض کرده ایم بدون آنکه لوازم علمی آن را رعایت کرده باشیم. البته این روش غیر علمی کاملا طبیعی است. چون با یک نگاه می توان فهمید سایه تطورات فکری امثال دشتی و گنجی روی مقاله به شدت سنگینی می کند. چرا که آنها اصولا مبنایشان در بحث خلط موضوعات گوناگون و بافتن همه مسائل به همدیگر است. این مقاله ابتدا باید این موضوعاتش از هم تفکیک شود و بعد منتقل شود.آندلس ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۲۰ (UTC)[پاسخ]
نظرات کاربران
من فکر میکنم نظراتی که در بالا نوشتم یک خورده تفکیک شده نیستند و در هم هستند. بنابراین آنها را در اینجا به صورت مرتب تر مینویسم. مطالبی که مینویسم از دانستههایی است که من درباره «نقد» و «نقد کردن» در ادبیات و مطالعات فرهنگی داشتهام، آنچه که در ویکیپدیای انگلیسی در باب نقد دیدهام و انجام میدهند، و تحلیلی از قوانین ویکیپدیاست و یک جمع بندی از بحثهایی هست که قبلا شده که آنها را عرض میکنم: ما اگر بخواهیم عنوان مقاله را «نقد قرآن» یا «نقد قرآنی» بگذاریم یک روش این است که methodها یا به قول معروف Approachها و «روش»هایی را که در نقد قرآن به کار رفتهاست را مورد مطالعه قرار دهیم. این دقیقا همین کاری است که در مقاله en:Biblical criticism: انجام داده و اولش هم گفته:
Biblical criticism is "the study and investigation of biblical writings that seeks to make discerning and discriminating judgments about these writings." الگو:راستچپ در این روش ما ممکن است لزوما نام تاثیر گزاران بزرگ بر نقد قرآنی را نام نبریم. فقط روشهای نقد را نام میبریم. مثلا میگوییم: یک روش نقد این بودهاست که آیات را با آیات نقد میکرده امند. یک روش نقد برسی آیات در حین نزول آنها یا به قول معروف شان نزول آنها بودهاست. یک روش نقد کردن برسی آیات در بستر اجتماعی عصر جاهلی بوده و به این شکل Methods and perspectives و غیره را در بسترهای تاریخی خودشان برسی کنیم. روش دوم این است که ما بخواهیم نام مقاله را «نقد قرآن» یا «نقد قرآنی» بگذاریم و نام و نظر عدهای از منتقدین را هم منعکس کنیم. در این صورت ما دورههای تاریخی از آن موقعی که قرآن نازل شده تا کنون را به چند عنوان سطح در مقاله تقسیم کنیم و نام با اهمیت ترین و برجسته ترین و شاخص ترین چهرههایی را که در زمینه نقد قرآن در طول تاریخ آمدهاند را با توضیحی درباره شرایط زمانی و مکانی هر دوره توضیح دهیم. بدیهی است که این نوع نقد و این مقاله کار بیشتری هم نسبت به نقد قبلی که گفتم خواهد برد و کار گسترده تری است. و به ترتیب از با اهمیت ترین منابع دانشگاهی و آکادمیک و منابع قابل اعتماد و تخصصی در حوزه نقد مربوطه بهره گرفته خواهد شد. البته clear cut خاصی در ۲ طبقه بندی که من بالا ذکر کردم وجود ندارد ممکن است این ۲ طبقه بندی در یک جا درباره یک اثر به صورت واحد آورده شوند و در یک جا هم طبقه بندیهای دیگری هم در این چهار چوب به فراخور حال خود بوجود بیایند. ولی من چهار چوب نقدهایی که در ویکیپدیای انگلیسی و فارسی دیدهام و فکر میکنم محدوده نقدهایی که قابل طرح در ویکیپدیاست همینهایی است که ذکر کردم. اگر چیز دیگری هست مطرح شود تا من هم یاد بگیرم. روش سوم کار این است که بخواهیم محتویات مقاله همین باشد و دست نخورده باقی بماند. در این صورت عنوان مقاله به "برخی از ایرادهای گرفته شده و پاسخ به آنهاً انتقال داده شود و ایرادهای با ذکر منبع نوشته شوند و پاسخ هایشان هم با ذکر منبع به آنها داده شوند.--Pastorals2007 ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۰۰ (UTC)[پاسخ]
- آن مقالهٔ ویکیپدیای انگلیسی که مثال زدید (Biblical criticism) در اینجا بیشتر معادل «تفسیر قرآن» است (در واقع تفسیر و شأن نزول و ...). این مقاله دربارهٔ انتقاد از قرآن است و برای معادل مسیحی و غربی آن باید صفحهٔ Criticism of the Bible را ببینید. اگر عنوان «نقد قرآن» مبهم است، صفحه را به «انتقاد از قرآن» انتقال دهید. Alefbe ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
- کسانی هم که با اصل وجود این مقاله (و موضوعی شبیه به موضوع فعلی آن که تکیه بر انتقادها از قرآن است) مخالفند، استدلالهای خود را میتوانند در صفحهٔ en:Criticism of the Bible مطرح کنند (یا صفحهٔ de:Kontroversen um die Bibel). Alefbe ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۴۷ (UTC)[پاسخ]
- در اینکه Criticism of معنای انتقاد کردن میدهد (سخن گفتن علیه چیزی) و Criticism on بیشتر معنای تجزیه و تحلیل و نقد کردن میدهد موافقم.
من نظرم این است که مقاله en:Criticism of the Bible یک چیز سلیقهای است خیلی حرفهای نیست. همانطور که خودش هم در اولش گفته:
This article is about criticisms which are made against the Bible as a source of information or ethical guidance. Criticism of the Bible is not the same thing as Biblical criticism which is the academic treatment of the Bible as a historical document الگو:راستچپ ما اگر ۲ مقاله en:Biblical criticism: و en:Criticism of the Bible را با هم دیگر مقایسه کنیم یک نقطه مشترک دارند و اینکه هر دو مقاله از منابع فراوان دانشگاهی و آکادمیک و منابع قابل اعتماد و تخصصی در حوزه نقد مربوطه استفاده کردهاند. مثلا مقاله en:Criticism of the Bible از ۹۰ منبع یک تعدادش در حد introductory هستند یعنی اینکه تعداد زیادی کتاب در زمینه Bible نوشته شده ولی introductionها اطلاعاتی در حد متوسط و اطلاعات اساسی و پایه به خواننده میدهند که نه خیلی تخصصی است نه خیلی سلیقهای است. و تعدادی از مطالب هم از encyclopediaها استفاده شدهاند. حالا من نمیگویم en:Criticism of the Bible وحی منزل است و هر چه آنها کردند ما هم باید انجام دهیم، ولی منظورم این است که در نقد کردن هر دو نوع مقاله چه نقد باشد و چه انتقاد باشد، رویه کار این است که با اهمیت ترین و دانشگاهی ترین منابع موجود باید به ترتیب استفاده شود تا سیاستهای ویکیپدیا و بی طرفی مقاله رعایت شود. و همینطور که بالا عرض کردم ویکیپیا یک جای عمومی است که اطلاعاتی در حد کلی میدهد پس نباید در نقد چیزی (چه انتقاد باشد یا چه نقد) به چند کتاب خاص یا چند تارنما بسنده کرد؛ بلکه باید حداقل از معتبرترین و معروف ترین منابع دانشگاهی یا ژورنالهای علمی و غیره بهره گرفت.--Pastorals2007 ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)[پاسخ]
- اینکه کیفیت مقاله و منابعش در چه حد است بهکل بحث دیگری است. در اینجا بحث بر سر عنوان مقاله و موضوع کلی آن است. Alefbe ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)[پاسخ]
- بحثهایمان ارتباط دارند. به این شکل که من اول بالا گفتم اگر نظر همه بدون در نظر گرفتن خط سیر اهمیت و اعتبار دانشگاهی آن میخواهد آورده شود، آن وقت باید نظر همه از اول آمدن قرآن تا کنون آورده شود و اگر اسم مقاله کنونی «نقد» گذاشته شود شرط بی طرفی رعایت نشدهاست. بعد بالا یک سری اصول و قواعد نقد کردن را به صورت کلی توضیح دادم که وضعیت مقاله روشن شود. بعد شما ظاهرا گفتید این مقاله در اصل انتقاد میباید بودن و نقد نیست و مثال هم زدید. بعد من گفتم تازه اگر انتقاد هم میخواهد باشد باز هم باید از با اهمیت ترین و دانشگاهی ترین منابع موجود باید به ترتیب استفاده شود.--Pastorals2007 ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۵۲ (UTC)[پاسخ]
من کاملاً با پاستورال موافقم. منابعی میخواهیم که بصورت تاریخی موضوع را خلاصه کرده باشند، و درباره موضوع نوشته باشند، نه اینکه سه چهار تا منتقد معاصر را انتخاب کنیم و خود آنها را به نمایش بگذاریم.--دوستدار ویکیپدیا ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۵۸ (UTC)[پاسخ]
- بله، حرف متینی است. اصلاً این چند نفر چرا باید بیایند؟ چرا بقیه نیایند؟ پس به این نتیجه می رسیم که این منابعی که فرمودید باید مورد استفاده باشند. پیشنهاد alefbe هم البته در خور تامل است، اگر قرار است این مقاله چنین بماند، باید نامی آن گونه داشته باشد. البته شکل فعلی مقاله از نظر بی طرفی خیلی مشکل دارد. جملاتی آمده با تفسیرهای شخصی افراد و بی هیچ توضیحی نوشته شده. این که مطلب عمدهٔ تازهای که دیگران نگفته باشند یا دستور اخلاقی نابی که بدیع جلوه کند در قرآن نیامدهاست یا الله زندگی در دنیا را معمولاً بیارزش قلمداد میکند نظرات آقایان است و محترم، ولی نباید این طور به این شیوه بی هیچ توضیحی بیاید. --sicaspi ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)[پاسخ]
جناب Pastorals2007 درباره ی مقاله ی دیگری صحبت میکنند. این گونه مطالب را میتوانید در مقاله نقدهای قرآنی بیاورید و انواع روشهای نقد شدن قرآن و متد نقدهایی که بر آن شده را بررسی کنید.-- بهزاد بحث ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)[پاسخ]
- این که نقدهای قرآنی که انواع روشهای نقد شدن قرآن و متد نقدهایی که بر آن شده را بررسی می کند درست. ولی براساس توضیحاتی که بالا که داده شد در مقاله کنونی نقد قرآن شرط بی طرفی رعایت نشدهاست چون از با اهمیت ترین و دانشگاهی ترین منابع موجود به ترتیب استفاده نشده است. --Pastorals2007 ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)[پاسخ]
سوالات Sicaspi
این بحث بالا یک مقداری پیچیده و تو در تو شده و خواندن اش حوصله می خواهد، من از نویسندگان مقاله و کسانی که بر ماندن نام فعلی پای می فشرند سوال می کنم، آیا شما همه تفاسیر مختلفی که از آیات قرآن شده را خواهید آورد؟ یا فقط اگر مسلمانی آیه ای را تفسیر کرد ( و دیگرانی هم بودند که آن را جور دیگری تفسیر می کردند ) و شخصی هم او را نقد کرد، فقط حرف همان یک نفر و همان یک تفسیر را مورد نقد قرار می دهید؟ الآن که در مقاله چنین است، و بسیاری جاهایش فقط یک تفسیر مورد نقد قرار گرفته، اگر همه تفاسیر را وارد خواهید که کرد که عنوان همین بماند، وگرنه تغییر کند گویاتر و مناسب تر است. دقت کنید که یک موافق و مخالف صرف هم فایده ای ندارد و نظرخواهی است نه رای گیری. --sicaspi ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
بحث بالا بایگانی شده است. لطفاً در آن تغییری ایجاد نکنید. موارد دیگر را میتوانید در صفحهٔ بحث مقاله و یا برای رسیدگی مجدد در تابلوی اعلانات مدیران مطرح کنید. در هر صورت ویرایش دیگری بر روی این صفحه انجام ندهید.