ویکیپدیا:نشانههای نگارشی
این رهنمود بخشی از شیوهنامهٔ ویکیپدیای فارسی است. مفاد و توصیههای این صفحه، نمایانگر آن دسته از استانداردهای مقالهنویسی/ویرایش است که بسیاری از ویراستاران، با اصول بنیادیِ آنها موافقند. با این که پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، اما این مفاد جزو سیاستها نیستند. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی دربارهٔ آنها استفاده کنید. |
نشانههای نگارشی به منظور رساندن منظور و انتقال معنی از زبان گفتار به نوشتار استفاده میشوند. این شیوهنامه، روشهای صحیح نشانهگذاری (که به آن «نقطهگذاری» یا «سجاوندی» نیز گفته میشود[۱]) را شرح میدهند. این رهنمود بهطور خاص برای ویکیپدیا که یک دانشنامهٔ برخط است تنظیم شدهاست و برخی روشهای نشانهگذاری که در متون دیگر (مثلاً در واژهنامهها) رایج هستند را شامل نمیشود.
در هر بخش از این شیوهنامه، کاربردهای یکی از نشانههای نگارشی توضیح داده شدهاست. در مثالهای هر بخش، نشانهٔ مربوط به رنگ قرمز نمایش یافته تا خوانندگان شیوهنامه بتوانند مقصود هر مثال را بهتر متوجه شوند. این شیوهنامه عمدتاً بر اساس کتاب آموزش ویراستاری و درستنویسی نوشتهٔ حسن ذوالفقاری تنظیم شدهاست. برای رعایت هر چه بهتر حق تکثیر، مثالهای این متن از مثالهای آن کتاب متفاوت هستند. همچنین، برخی مفاهیم دستور زبان فارسی که برای درک قواعد نشانهگذاری لازم هستند، بهطور مختصر شرح داده شدهاند.
نقطه
[ویرایش]نقطه نشانهٔ مکث کامل است. کاربردهای نقطه از این قرار هستند:
- مثال: تیم ملی فوتبال ایران از رسیدن به دور نهایی جام جهانی ۱۹۹۴ بازماند.
اگر جملهای خبری یا امری، ناقص باشد نیز ممکن است در انتهای آن نقطه قرار بگیرد؛ مثلاً وقتی که فعل جمله حذف شده باشد.
- مثال: هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
همچنین جملههای کوتاه که در پاسخ جملهای دیگر مطرح میشوند (به آنها «کوتهپاسخ» نیز گفته میشود)
- مثال:
- «فردا شنبه است؟»
- «بله.»
- (۲) پس از علائم اختصاری
- مثال: «ق.م.» (مخفف «قبل از میلاد»)
- (۳) پس از جملات پرسشی غیر مستقیم
- مثال: احمد از برادرش پرسید که سفرش چند روز به طول میانجامد.
یکی از اشتباهات رایج آن است که در پایان چنین جملاتی علامت سؤال قرار میدهند.
- (۴) در فهرستهای شمارهای یا الفبایی
- مثال:
- الف. متن متن متن
- ب. متن متن متن
نرمافزار ویکیپدیا به صورت خودکار از این ویژگی در چند جا استفاده میکند؛ مثلاً در بخش پانویس همین صفحه میبینید که پس از هر شمارهٔ پانویس، یک نقطه قرار گرفتهاست.
کاما یا ویرگول
[ویرایش]به این نشانه، ویرگول یا درنگنما نیز میگویند. کاما نشانهٔ مکث کوتاه است و نشان میدهد که اجزای دو طرف آن با هم پیوند دارند. استفادهٔ اشتباه از این نشانه رواج دارد. کاربردهای صحیح کاما به قرار زیر هستند:
- (۱) پس از منادا
منادا اسمی است که پس از حرف ندا قرار میگیرد؛ مثلاً در عبارت «ای خدا»، واژهٔ «ای» حرف ندا و واژهٔ «خدا» مناداست.
- مثال: ای خدا، این وصل را هجران مکن.
اغلب پس از منادا از علامت تعجب استفاده میکنند (مثلاً «ای خدا! این وصل را هجران مکن.») اما کاربرد علامت تعجب پس از منادا بهتر است که به مواردی محدود شود که یا منادا حالت خطایی و تحذیری دارد (مثل «علی! مراقب دستت باش.») یا حالت تحکم (مثل «علی! مگر به تو نگفتم؟»)
- (۲) میان جملههای مرکب
که برای اتصال جملهٔ پایه و جملهٔ پیرو به کار میروند[۲]
- حرف اضافهٔ ساده: که، اگر، چون، تا، مگر، زیرا
- حرف اضافهٔ ساده + آن/این + که: با آن که، برای این که، تا آن که، ...
- حرف اضافهٔ مرکب + آن/این + که: پس از آن که، صرف نظر از این که، با وجود آن که، ...
- حرف اضافهٔ مرکب + که: در صورتی که، در حالی که، ...
- گروه قیدی + که: هر وقت که، در آن روزی که، سه روز پیش که، دفعهٔ پیش که، ...
- اسم اشاره + که: این که، آن که، همین که، چنانکه[ب]
- سایر: از آنجا که، اگرچه، هر چند
جملهها در فارسی یا ساده هستند یا مرکب. هر جملهٔ ساده یک جملهٔ مستقل است که معنایی کامل دارد (مثال: «امروز چهارشنبه است.»). یک جملهٔ مرکب، حاصل به هم پیوستن دو یا چند جملهٔ سادهاست و اتصال این جملهها با کمک واژگانی همچون «اما»، «تا» و … صورت میگیرد.[۳]
جملههای مرکب خود دو نوع دارند: جملههای همپایه و جملههای ناهمپایه. جملههای همپایه، حاصل ترکیب دو جملهاند که از نظر معنایی از یکدیگر مستقل هستند؛ مثلاً از ترکیب دو جملهٔ مستقل «امروز چهارشنبه است» و «بانکها بسته هستند» میتوان این جملهٔ مرکب را ساخت: «امروز چهارشنبه است، اما بانکها بسته هستند.» استفاده از کاما بین جملههای همپایه الزامی نیست. برای مثال، در جملهٔ مرکب همپایهٔ «حسن به خانه رفت تا پدرش را ببیند» معمولاً کاما قبل از «تا» نوشته نمیشوند.
جملهها ناهمپایه، حاصل ترکیب دو جملهٔ مستقل هستند که از نظر معنایی به هم وابسته هستند. مثال: «غذای سالم بخور، تا بدنت سالم بماند.» در اینجا، «غذای سالم بخور» جملهٔ پایه و «بدنت سالم بماند» جملهٔ پیرو نامیده میشود و واژهٔ «تا» نقش پیوند وابستهساز را ایفا میکند. پیوند وابستهساز همیشه در جملهٔ پیرو قرار میگیرند. در جملههای ناهمپایه نیز همیشه از کاما استفاده نمیشود؛ مثلاً وقتی جملهٔ پیرو نقش مفعول برای فعل جملهٔ پایه را دارد، از کاما استفاده نمیشود. مثال: «کیمیا از من خواست به برادرش تلفن بزنم.» در اینجا «به برادرش تلفن بزنم» مفعولِ فعل «خواست» است، چنانکه میتوانیم بپرسیم «کیمیا چه چیزی را از من خواست؟» (به «را» که نشانهٔ مفعولی است توجه کنید) و پاسخ بگیریم «که به برادرش تلفن بزنم».
- (۳) برای عطف واژهها، عبارات یا سازههای همپایه
اگر بیش از دو واژه، عبارت یا سازهٔ همپایه کنار هم بیایند، بین دو مورد آخر واو عطف استفاده میشود و بین موارد ماقبل آن کاما استفاده میشود.
- مثال: آبی، قرمز و سبز سه رنگ اصلی در مدل رنگی آرجیبی هستند.
- مثال: مصرف گستردهٔ سوختهای فسیلی، استفاده از سوختهای دارای آلایندگی بالا، تردد خودروهای فرسوده و پوشش ناکافی وسائل حمل و نقل عمومی از دلایل آلودگی هوای تهران هستند.
نکته: گاهی به ضرورتی شعری، تمام موارد عطف با واو عطف به هم متصل میشوند و از کاما استفاده نمیشود. مثال: «ابر و و باد و مه و خروشید و فلک در کارند.»
نکته: گاهی لازم است که پیش از آخرین مورد عطف هم کاما استفاده شود تا جمله مبهم نباشد. توضیحات بیشتر را در ویرگول رشتهای ببینید.
- مثال: حضور معلمان مدرسه، آقای احمدی، و خانم محمدی در این جلسه ضرور بود.
- توضیح: در مثال بالا کامای بعد از «آقای احمدی» کمک میکند که خواننده متوجه شود که آقای احمدی و خانم محمدی از معلمان مدرسه نیستند.
- (۴) قبل و بعد از جملهها و عبارات معترضه
جملهها و عبارات معترضه که به آنها میانجمله نیز گفته میشود، جملهها یا عباراتی هستند که در میان جملهای دیگر میآیند و حذفشان در معنای جملهٔ اصلی اشکال ایجاد نمیکند. یکی از راههای نشانهگذاری میانجملهها آن است که قبل و بعدشان کاما گذاشته شود.
- مثال (میانجملهٔ دعایی): ابوسعید، خدایش رحمت کناد، عارفی وارسته بود
- مثال (میانجملهٔ توضیحی): ابوسعید، که عارفی معروف بود، از شاگردان ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی بود.
- مثال (میانجملهٔ وصفی): شناختن ابوسعید، چنانکه او بود، تنها از طریق آثارش ممکن نیست.
- مثال (میانجملهٔ عطفی): ابوسعید، عارف ایرانی، در میهنه به دنیا آمد.
روش دیگر برای نشانهگذاری میانجملهها، استفاده از خط تیرهٔ بلند (تمامخط) است که در شیوهنامهٔ مربوط توضیح داده شدهاست. این روش معمولاً برای میانجملههایی به کار میرود که طولانیتر هستند، یا میانجملههایی که خودشان حاوی کاما هستند.
- مثال (میانجملهٔ طولانی): ابوسعید — شاعر و عارف نامدار ایرانی و از برجستهتران سرایندگان رباعی — در سدهٔ چهارم و پنجم هجری قمری میزیست.
- مثال (میانجملهٔ حاوی کاما): ابوسعید — البته، بر اساس مرزهای آن زمان — زادهٔ ایران بود.
- (۵) پس از گروه قیدی در ابتدای جمله
گروه قیدی عبارتی است که از یک یا چند واژه تشکیل میشود که از نظر نحوی نقش یک قید را ایفا میکنند (یعنی فعل جمله را توضیح میدهند و مفهومی به آن اضافه میکنند). اگر گروه قیدی در ابتدای جمله بیاید، حتماً پس از آن کاما اضافه میشود.
- مثال: سرانجام، مذاکرات برجام در تیر ۱۳۹۴ به نتیجه رسید.
- مثال: به عبارت دیگر، توافق برجام حاصل مذاکرات چندسالهٔ این کشورها بود.
اگر گروه قیدی در میانهٔ جمله بیاید از کاما استفاده نمیشود.
- مثال: این مذاکرات سرانجام در تیر ۱۳۹۴ به نتیجه رسید.
- (۶) برای جلوگیری از خوانش اشتباه متن
گاهی افزودن کاما میتواند به درست خوانده شدن متن کمک کند.
- مثال: پس از این تصمیم، قاضی بررسی بقیهٔ پرونده را به هفتهٔ بعد موکول کرد.
- توضیح: در مثال بالا، کاما باعث میشود که خواننده بهاشتباه جمله را به صورت «پس از این تصمیمِ قاضی …» نخواند.
- مثال: غیر از این مشکل، مشکلی دیگری که باید حل شود مشکل مدیریت منابع است.
- توضیح: در مثال بالا، واژهٔ «مشکل» دو بار پیاپی آمده و کاما به خواننده کمک میکند که در جای مناسبی مکث کند.
- (۷) برای جداکردن اطلاعات کتابشناختی
- مثال: آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران: زوار، ۱۳۶۵
توجه شود که روشهای متفاوتی برای درج اطلاعات کتابشناختی وجود دارد که در هر کدام، از ترکیبی از نقطه، کاما، پرانتز و … برای جدا کردن اطلاعات کتابشناختی بهره میبرند. در ویکیپدیا، اطلاعات کتابشناختی بهتر است با استفاده از الگوهای یادکرد درج شوند. این الگوها، بهطور خودکار از روشی هماهنگ برای این منظور استفاده میکنند.
کجا از کاما نباید استفاده کرد
[ویرایش]- (۱) پس از «و»، «یا»، «سپس»، «پس»، «که» و کلمات عطف
- مثال (نادرست): سعید از مینا خوشش میآمد. پس، از او درخواست قرار ملاقات کرد.
- مثال (درست): سعید از مینا خوشش میآمد. پس از او درخواست قرار ملاقات کرد.
- (۲) بعد از «را»، «که»، «اگر» و حروف اضافه
- مثال (نادرست): ایران را، آزاد باید کرد.
- مثال (درست): ایران را آزاد باید کرد.
نقطهویرگول
[ویرایش]نقطهویرگول یا سمیکالن نشانهٔ وقفی بیشتر از کاما اما کمتر از نقطه است. کاربردهای آن اندک است و بسیار پیش میآید که از آن در جایی استفاده شود که میبایست یکی دیگر از نشانهها (معمولاً نقطه یا کاما) مناسبتر هستند. کاربردهای آن به قرار زیر هستند:
- (۱) هنگام برشمردن و تفکیک اجزای یک فهرست
- مثال: جنبش هنری فراواقعگرایی به صورت سه دیدگاه فلسفی نمود یافت: فلسفهٔ علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است؛ فلسفهٔ اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است؛ فلسفه اجتماعی که میخواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.
در فهرستهایی که در چند سطر ارائه میشوند و با اعداد یا حروف الفبا شمارهگذاری میشوند نیز میتوان از نقطهویرگول در انتهای تمام موارد به جز مورد آخر استفاده کرد. برای مثال:
- اهداف ما در درستنویسی عبارتند از:
- الف. رعایت صورت درست کلمات؛
- ب. خوانش بهتر متون؛
- ج. هماهنگی ظاهری بین متون مختلف.
توجه شود که پس از آخرین مورد از نقطه استفاده میشود. همچنین توجه شود که تمام موارد فهرست باید از نظر دستور زبان مشابه باشند؛ مثلاً در فهرست بالا مورد الف و ب جمله مصدری هستند پس مورد ج نیز باید جملهٔ مصدری باشد. استفاده از جملهٔ کامل برای مورد ج، نادرست است.
مثال (نادرست):
- اهداف ما در درستنویسی عبارتند از:
- الف. رعایت صورت درست کلمات؛
- ب. خوانش بهتر متون؛
- ج. هماهنگی ظاهری بین متون مختلف حفظ شود.
- (۲) به جای نقطه، پیش از جملهٔ توضیحی، وقتی که جملهٔ قبلی به خودی خود معنایی کامل داشته باشد.
- مثال: این جمله معنایی کامل دارد؛ حتی اگر جملهٔ دومی برای توضیح آن بیاید هم استقلال معنایی جملهٔ اول از بین نمیرود.
جملههای توضیحی که با عباراتی نظیر «بنابراین»، «در نتیجه»، «ازاینرو»، «چنانکه»، «با این همه»، «برای نمونه» و نظایر آن شروع میشوند، به شرط آن که جملهٔ پیشین با فعل تمام شده باشد، میتوانند با نقطهویرگول به این جملهٔ پیشین متصل شوند.
- مثال: ایران تاریخ پر فراز و نشیبی داشتهاست؛ برای نمونه دورهٔ مغول را مطالعه کنید.
اگر جملهٔ پیشین با فعال تمام نشده باشد، از نقطهویرگول استفاده نمیشود بلکه از کاما استفاده میشود.
- مثال: مادر، یعنی ستون خانواده، تکیهگاه پدر و فرزندان.
- (۳) به جای کاما وقتی عبارتها یا جملههای شرطی خودشان چندین کاما دارند
این کاربرد مربوط به زمانی است که یکی از شرایط استفادهٔ کاما مصداق دارد، اما پیش از آن کاما به دفعات استفاده شده و استفاده از نقطهویرگول میتواند تفکیک بخشهای جمله را برای خواننده آسانتر کند.
- مثال: اگر محسن از ویژگیهای شخصیتی خودش که شامل پشتکار، بردباری، دوراندیشی و صفات نیک دیگری از این دست هستند، به خوبی بهره بگیرد؛ در شغلش به عنوان مدیر عامل سازمان موفق خواهد بود.
دونقطه
[ویرایش]دونقطه علامت بیان یک مطلب است و به آن «دونقطهٔ بیانی» نیز گفته میشود. کاربردهای آن عبارتند از:
- (۱) پیش از مجموعهٔ شواهد و مثالها
این مجموعهها معمولاً پس از عباراتی مانند «از این قرار»، «عبارتند از» و «بدین شرح» ذکر میشوند.
- مثال: نشانههای جمع عبارتند از:ها، ان، گان، ات، یان، ین، ون و جات.
- (۲) پیش از نقل قول مستقیم
در این کاربرد، خودِ نقل قول هم داخل گیومه قرار میگیرد تا مشخص شود که عیناً نقل شدهاست.
- مثال: نسرین گفت: «من از سهم ارث خود گذشتم».
توجه شود که اگر پیش از نقل قول از حرف ربط «که» استفاده شود باشد، دیگر نه از دونقطه استفاده میشود و نه از گیومه.
- مثال (نادرست): نسرین گفت که: «من از سهم ارث خود گذشتم».
- مثال (نادرست): نسرین گفت که «من از سهم ارث خود گذشتم».
- مثال (درست): نسرین گفت که من از سهم ارث خود گذشتم.
- (۳) پیش از عبارت توضیحی
این کاربرد مخصوصاً زمانی پیش میآید که عبارت توضیحی علت جملهٔ پایه را توضیح میدهد یا نتیجهٔ آن را شرح میدهد.
- مثال: نتیجهٔ این حادثه دور از انتظار نبود: دولت استعفا کرد.
- مثال: اجرای عملیات متوقف شد: مصالح دیر رسید؛ سرمایهگذار عقبنشینی کرد؛ شهرداری از تأیید نقشه سر باز زد.
- (۴) برای نقل گفتوگو پس از ذکر نام گویندگان
این کاربرد در دانشنامه نادر است، مگر وقتی که بخشی از یک گفتوگو (مثلاً بخشی از یک نمایشنامه) در مقالهای نقل شود.
- مثال:
- شاه کلاودیوس: چه طور است که ابرها هنوز بر تو سایه میافکنند؟
- هملت: چنین نیست سرورم؛ من از تاریکی به روشنی رسیدهام.
- (۵) برای جدا کردن اجزای ساعت، اسم سوره و شمارهٔ آیه، شمارهٔ جلد و صفحه
- مثال: ۵:۱۲ (به معنای ساعت پنج و دوازده دقیقه)
- مثال: انجیل یوحنا ۲۱:۲۲ (برای اشاره به آیهٔ بیست و دوم از سورهٔ بیست یکم انجیل یوحنا)
علامت سؤال
[ویرایش]علامت سؤال نشانهٔ پرسش است و کاربردهای آن در ادامه آمدهاند. توجه کنید که استفاده از چند علامت سؤال متوالی مناسب متون رسمی نظیر مقالههای ویکیپدیا نیست (مثال نامناسب: «ایران کشوری مترقی است؟»)
- (۱) پس از جملهٔ پرسشی یا پرسش تأکیدی
منظور از پرسش تأکیدی جملهای است که ساختار پرسشی دارد، اما مشخص است که گویندهٔ خودش پاسخ را میداند و قصدش تأکید یا یادآوری آن پاسخ است.
- مثال: مساحت ایران چقدر است؟ (جملهٔ پرسشی)
- مثال: مگر نگفتم سر وقت بیا؟ (پرسش تأکیدی)
اگر یک جملهٔ پرسشی به صورت مستقیم نقل قول شود، علامت سؤال محفوظ میماند.
- مثال: فرزانه پرسید: جواب معما را چه کسی میداند؟
اما اگر جملهٔ پرسشی به صورت غیرمستقیم نقل شود، علامت سؤال نباید استفاده شود. نشانهٔ نقل قول غیرمستقیم، استفاده از حرف ربط «که» است.
- مثال: فرزانه پرسید که جواب معما را چه کسی میداند.
- (۲) نشان دادن حدس و گمان
- مثال: در این حادثه ۲۸۰ نفر (؟) جان خود را از دست دادند.
برخی از الگوهای ویکیپدیا نظیر الگو:کدام از علامت سؤال به این منظور استفاده میکنند.
- (۳) استهزا و تمسخر
- مثال: او واقعاً نابغه (؟) است.
توجه کنید که این نوع لحن در دانشنامه معمولاً به کار نمیرود (وپ:تکلف و وپ:طفره را ببینید).
علامت تعجب
[ویرایش]علامت تعجب برای بیان جملههای عاطفی به کار میرود و کاربردهای آن در ادامه آمدهاند. مانند علامت سؤال، استفاده از چند علامت تعجب پیاپی نیز مناسب متون دانشنامه نیست (مثال نامناسب: «اگر چه او از کسب جایزه برای این آلبوم بازماند، اما ناامید نشد!!») همچنین، در بیشتر موارد، متن دانشنامه باید فاقد احساسات و تنها مبتنی بر حقایق باشد در نتیجه کاربرد علامت تعجب در متن دانشنامه بسیار محدود است و معمولاً در نقل قولها پیش میآید.
- (۱) جملههای تعجبی، تحسینی، تحقیری، نفریبی، تأسفی، استهزایی یا تأکیدی
- مثال: چه هوای خوبی!
- مثال: زهی خیال باطل!
- (۲) پس از منادا یا در انتهای جملههای خطابی
- مثال: ای نامرد! مگر قول نداده بودی که کاری به کار خانوادهٔ من نداشته باشی؟
برای توضیح بیشتر در مورد کاربرد علامت تعجب پس از منادا، به بخش § کاما مراجعه کنید.
گیومه
[ویرایش]گیومه نشانهٔ نقل قول مستقیم است. کاربردهای آن عبارتند از:
- (۱) نقل قول مستقیم
- مثال: مسعود گفت « بازی در نقش یک ابرقهرمان از آرزوهای من بودهاست.»
- (۲) مشخص کردن اصطلاحات فنی و تخصصی یا کلمات ناآشنا
اگر گمان میرود که اصطلاحی در متن ممکن است برای خوانندگان ناآشنا باشد، میتوان در اولین کاربردش آن را داخل گیومه قرار داد اما کاربردهای بعدی نیاز به گیومه ندارند.
- مثال: به این روش از استدلال «برهان خلف» گفته میشود. برهان خلف یک روش اثبات غیرمستقیم است.
توجه شود که در ویکیپدیا، میتوان اصطلاحات را به مقالهٔ مربوط پیوند داد؛ در این حالت، ذکر پیوند کافی است و نیازی به استفاده از گیومه نیست (تفاوت ظاهری متن پیوند شده با سایر متون، برای این که خواننده متوجه شود با یک اصطلاح روبرو شده کافی است).
- مثال: او از روش برهان خلف برای اثبات این مسئله استفاده کرد.
- توضیح: در مثال بالا عبارت «برهان خلف» به مقالهٔ مربوط پیوند شدهاست و لازم نیست داخل گیومه بیاید.
- (۳) تأکید بر واژگان متن
هر گاه خودِ واژگان متن نیازمند تأکید باشند میتوان آنها را در گیومه قرار داد.
برای مثال، در بخش بالاتر جملهٔ در مثال بالا عبارت «برهان خلف» به مقالهٔ مربوط پیوند شدهاست از گیومه برای تأکید بر خودِ واژگان جملهٔ قبلش استفاده کردهاست.
- (۴) عنوان مقالهها در ارجاعات کتابشناختی
- مثال: ذوالفقاری، حسن، «آسیبشناسی زبان مطبوعات»، فصلنامهٔ مطالعات ملی، ش ۳۲، سال ۶، ص ۲۷.
توجه شود که روشهای متفاوتی برای درج اطلاعات کتابشناختی وجود دارد که در هر کدام، از ترکیبی از نقطه، کاما، پرانتز و … برای جدا کردن اطلاعات کتابشناختی بهره میبرند. در ویکیپدیا، اطلاعات کتابشناختی بهتر است با استفاده از الگوهای یادکرد درج شوند. این الگوها، بهطور خودکار از روشی هماهنگ برای این منظور استفاده میکنند.
سهنقطه
[ویرایش]سهنقطه علامت ایجاز (مختصرنویسی) است و استفاده از آن باعث حس تعلیق در متن میشود. به همین دلیل، استفاده از آن در متون دانشنامهای معمولاً توصیه نمیشود. بهطور مشابه، استفاده از عبارت «و غیره» یا «از این قبیل» نیز در متون دانشنامهای توصیه نمیشود. در زیر، چند مثال از نحوهٔ کاربرد سهنقطه ارائه شدهاست اما ویرایشگران ویکیپدیا باید سعی کنند به جای استفاده از ایجاز و تعلیق، به تشریح کامل موضوع بپردازند (مثلاً به جای نوشتن «و غیره»، تمام موارد را ذکر کنند یا مواردی که ذکر نشده را به شکل کلی توصیف کنند). به جز موارد زیر، سهنقطه کاربردهای دیگری نیز دارد (مثلاً به جای اسم جلاله در متون چاپشده در کشورهای اسلامی) که در ویکیپدیا جایی ندارند و ذکر نشدهاند.
بهتر است که برای سهنقطه به جای سه نویسهٔ نقطه (یعنی سه بار. که میشود …) از یک نویسهٔ مخصوصِ سهنقطه (…) استفاده شود. اگر سهنقطه در انتهای جمله باشد، پس از آن علامت سجاوندی مناسب باید ذکر شود؛ مثلاً انتهای یک جملهٔ خبری به صورت «….» خواهد بود و انتهای یک جملهٔ پرسشی به صورت «…؟» خواهد بود.
- (۱) نشان دادن ادامهٔ مطلب
- مثال: گزارش انواعی دارد: خبری، فرهنگی، اجتماعی و ….
- توضیح: بهتر است که تمام انواع گزارش ذکر شود، یا مثلاً جمله بازنویسی شود به: «سه نوع مهم گزارش عبارتند از گزارشهای خبری، فرهنگی و اجتماعی».
- (۲) نشان دادن افتادگی در نسخ خطی
- مثال: … نی توان الله شد / میتوان موسی کلیمالله شد
- (۳) نشان دادن کشش هجا در گفتار
- مثال: سقف هر…ی ریخت.
- توضیح: در نوشتههای غیررسمی گاهی از تکرار حروف برای این منظور استفاده میشود («سقف هرررررری ریخت») که این کار در متون رسمی و دانشنامهای مرسوم نیست.
- مثال: «در دنیا… همین یک طوطی را… داشتم»
- توضیح: جملهٔ بالا اشاره دارد که گویندهٔ نقل قول، بریده بریده صحبت میکردهاست.
پرانتز
[ویرایش]منظور از پرانتز همان کمانک است. بهتر است از کاربرد پرانتز داخل پرانتز پرهیز شود مگر در فرمولنویسی. اگر جایی لازم است که پرانتز دومی داخل پرانتز اول باز شود، میتوان برای دومی از § قلاب استفاده کرد تا خوانایی متن راحتتر باشد.
کاربردهای پرانتز در ادامه ذکر شدهاند. به جز این موارد، پرانتز کاربردهای دیگری نیز در متون رسمی دارد که در ویکیپدیا معمولاً به کار نمیروند؛ مثلاً برای برخی کوتهنوشتها همچون (ص) در متون از پرانتز استفاده میشود اما ویکیپدیا به دلیل پرهیز از القاب از این کوتهنوشتها نیز جز در مواردی خاص استفاده نمیکند.
- (۱) افزودن مطلبی خارج از فحوای طبیعی کلام به متن
آوردن مطلب داخل پرانتز زمانی مناسب است که ذکر آن ضروری باشد.
- مثال: به عقیدهٔ برنامهسازان، زیرنویس کردن لفظ «استاد دانشگاه» یا «کارشناس» در گزارشهای تلویزیونی (و هیچوقت نمینویسند کدام دانشگاه، کدام رشته، چه کارشناسی) برای جلب اعتماد بینندگان کافی است.
- (۲) آوردن معنا یا معادل واژگان
- مثال: افعال یا گذرا (متعدی) هستند یا ناگذر (لازم).
- (۳) ذکر تاریخ تولد و وفات
- مثال: هوشنگ ظریف (زادهٔ ۱۶ آذر ۱۳۱۷ – درگذشتهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۹۸) موسیقیدان ایرانی بود.
- نشانهگذاری فهرستها
مثلاً شیوهنامهٔ جاری از پرانتز برای شمارهگذاری فهرست کاربردهای هر نشانهٔ سجاوندی استفاده میکند: (۱) و (۲) و الی آخر. بهطور مشابهی، برای فهرستهای الفبایی نیز میتوان از پرانتز استفاده کرد: (الف) و (ب) و الی آخر.
قلاب
[ویرایش]قلاب در متون ویکیپدیا چند کاربرد دارد. ارجاع به منابع، پانویسها و یادداشتها به صورت خودکار به شکل شماره یا حروف الفبا که داخل قلاب هستند درج میشود (شبیه این: متن متن متن[۱۴]). همچنین قلاب، مانند پرانتز، در فرمولنویسی نیز کاربرد دارد. غیر از این، قلاب چند کاربرد دیگر نیز دارد که برخی از آنها (مثل کاربردش در دستورهای توضیحی کارگردان در فیلمنامه) در دانشنامه مرسوم نیستند اما برخی دیگر در دانشنامه نیز به کار میروند که از این قرارند:
- (۱) افزودن واژههای الحاقی یا فراموششده در تصحیح متون
- مثال: گفت «من مردی طرّارم [تو] این زر به من امانت دادی.»
- توضیح: در نسخهٔ اصلی متن واژهٔ «تو» وجود نداشته و مصحح متن آن را اضافه کرده تا معنای متن بهتر درک شود.
- (۲) مشخص کردن سه نقطهٔ تعلیق که حاکی از حذف بخشهایی از نقل قول است
این کاربرد میتواند در نقلقول مستقیم یا غیرمستقیم صورت پذیرد و معمولاً با قرار دادن سهنقطه داخل قلاب نشانهگذاری میشود.
- مثال: شکوفه گفت که از بین فرزندانش […] تنها نیلوفر از او خبر میگیرد.
- توضیح: در نقل قول اصلی شکوفه چیزهای بیشتری گفته بوده (مثلاً گفته بوده از بین فرزندانش و باقی بستگان و آشنایان خودش و همسرش، تنها دخترش نیلوفر از او خبر میگیرد) و در نقل قول کوتاهشدهٔ بالا، قسمتی از این متن حذف شدهاست.
- (۳) بهجای پرانتز، درون پرانتزی دیگر
این کاربرد در بخش § پرانتز توضیح داده شدهاست.
خط فاصله
[ویرایش]خط فاصله یا خط تیره انواعی دارد که طولشان و کاربردشان با هم متفاوت است. برای آشنایی با آنها و کاربردشان به وپ:خط تیره مراجعه کنید.
ممیز
[ویرایش]ممیز که به آن جداکننده اعشار یا «خط مورب» نیز میگویند، نشانهٔ جداسازی است و کاربردهای آن در ادامه شرح داده شدهاند. مهمترین کاربرد ممیز در متون خارج ویکیپدیا، در نگارش تاریخ و نگارش اعداد است. ویکیپدیا در خصوص این دو مورد شیوهنامهٔ مشخصی دارد که در ویکیپدیا:شیوهنامه/تاریخها و اعداد قابل دسترسی است. توضیحاتی که در ادامه آمده صرفاً با هدف یک مرور کلی از کاربردهای ممیز در دانشنامه، نگاشته شدهاند و شیوهنامهٔ اصلی در خصوص نگارش تاریخها و اعداد همان ویکیپدیا:شیوهنامه/تاریخها و اعداد است.
- (۱) بهجای یای عطف و واو عطف
- مثال: دکمه/دگمه/تکمه/تگمه از کلمات چنداملایی هستند
- (۲) جدا کردن مصراعهای یک بیت
- مثال: خانهٔ دوست کجاست؟ / در فلق بود که پرسید سوار.
- (۳) جدا کردن تاریخهای معادل
- مثال: انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ ه. ش/۱۹۸۸ م. رخ داد.
- (۴) جدا کردن واجها در مباحث زبانشناسی
- مثال: واجهای گ/ی/ا/ز از واجهای میانجی بهشمار میآیند.
- (۵) جدا کردن اجزای تاریخ
- مثال: ۲۹/۴/۱۳۶۸
- توضیح: این نحوه از درج تاریخ در ویکیپدیا نامناسب است و نکوهش میشود. وپ:تاریخها را ببینید.
- (۶) جدا کردن بخش صحیح و بخش اعشاری اعداد
برای این منظور نباید از نویسهٔ / (به اصطلاح رایانهای: اسلش) استفاده کرد، بلکه باید از نویسهٔ ممیز فارسی (٫) استفاده کرد. ویکیپدیا:شیوهنامه/تاریخها و اعداد § اعشار را ببینید.
- (۷) جدا کردن اعداد دهگان، صدگان، هزارگان
برای این منظور نباید از نویسهٔ / (به اصلاح رایانهای: اسلش) استفاده کرد، بلکه باید از نویسهٔ جداکنندهٔ هزارگان (٬) استفاده کرد. ویکیپدیا:شیوهنامه/تاریخها و اعداد § جداکنندهٔ هزارگان را ببینید.
نشانهٔ درصد
[ویرایش]نشانهٔ درصد در فارسی ٪ است. در خصوص نگارش این نشانه، منابع روش مشخصی را تعیین نکردهاند. در ویکیپدیای فارسی بر اساس اجماع کاربران،[۴] نگارش درصد به شکل زیر توصیه میشود:
- (۱) درون متنها
هر گاه درصد در خلال یک متن فارسی ذکر میشود بهتر است که واژهٔ «درصد» به کار رود.
- مثال: حدود ۸۰ درصد وزن بدن انسان را آب تشکیل میدهد.
- (۲) در فرمولها یا متنهای ریاضی و علمی
در منابع مختلف علامت درصد هم در سمت چپ عدد مانند ۲۴٪ و هم در سمت راست عدد مانند ٪۲۴ به کار رفتهاست؛ لذا در ویکیپدیای فارسی هم اجماعی در خصوص برتری یکی از این دو روش نسبت به دیگری وجود ندارد.
نشانههای دیگر
[ویرایش]به جز موارد بالا، نشانههای دیگری نیز در متون رسمی و دانشنامههای چاپی کاربرد دارند که در متن مقالههای ویکیپدیا استفاده از آنها مرسوم نیست. مثالهای این قبیل نشانهها عبارتند از پیکان یا فلش (مثل ←)، ستاره (مثل * برای پاورقی)، ایضاً ('' برای تکرار)، خط موازی (|| برای جدا کردن معانی مختلف یک واژه در واژهنامه)، مدک یا ابرو (~ برای تکرار پیشوندها در واژهنامه مثل ~ کردن، ~ زدن، …)، خط بلند (ـــــــــــــــ برای تکرار نکردن نام نویسنده در فهرست منابع) و غیره. برای برخی از این موارد، ویکیپدیا گزینههای دیگری دارد (مثلاً برای پاورقی از نشانههای دیگری استفاده میشود و الگوهایی نظیر الگو:یاد و الگو:پاورقی وجود دارند که این نشانهها را خودکار درج میکنند)؛ برخی از این موارد اساساً برای دانشنامهها کاربرد ندارند و در واژهنامهها استفاده میشوند (فراموش نکنید که ویکیپدیا واژهنامه نیست)؛ برخی نیز به دلایل دیگر برای ویکیپدیا مناسب نیستند (مثلاً بهتر است که نام نویسندهها در منابع تکرار شود و با خط بلند جایگزین نشود، چون برخی الگوهای ویکیپدیا به ذکر نام نویسنده حساس هستند).
یادداشت
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ذوالفقاری، حسن (۱۳۹۴). آموزش ویراستاری و درستنویسی. تهران: نشر علم. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۲۴-۷۴۳-۱.
- «جملات پایه و پیرو». یوتایپ. دریافتشده در ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲.