ویکیپدیا:شیوه خط فارسی
این صفحه حاوی یک انشا است. این انشا شامل توضیحات و توصیههای یک یا چند مشارکتکنندهٔ ویکیپدیا است. انشاها جزو مقالههای دانشنامه یا سیاستها یا رهنمودهای ویکیپدیا نیستند؛ چرا که بهطور کامل توسط جامعه مورد بررسی قرار نگرفتهاند. بعضی از انشاها هنجارهای متداول را بیان میکنند؛ در حالی که سایر انشاها فقط دربردارندهٔ دیدگاههای اقلیت هستند. |
در شیوهٔ خط فارسی که میآید، اصل بر چند مطلب است:
- رعایت موازین دستور زبان فارسی
- رعایت استقلال واژهها
- همخوانی نوشتار با گفتار
- پیروی واژگان بیگانه از شیوهٔ خط فارسی
- آسانی در خواندن و نوشتن
- گزینش بهترین شکل نوشتاری
- انعطافپذیری
- چشمنوازی و زیبایی خط
آن چه گفته میشود جنبهٔ پیشنهادی دارد و تنها قصد یک دست کردن شیوهٔ خط فارسی است.
رعایت استقلال واژهها
هر واژه دارای معنی مستقلی است و در جمله نقش دستوری دارد. پس استقلال آن هنگام نوشتن باید حفظ شود. در موارد زیر بهتر است دو بخش ترکیب جدا نوشته شوند:
- واژههای مرکب
شورایعالی = شورایعالی | چشمپوشی = چشمپوشی | جستجو = جستوجو |
برونگرا = برونگرا | تصنیفخوان = تصنیفخوان | دلداده = دلداده |
سخندان = سخندان | نگاهداشت = نگاهداشت | زبانشناسی = زبانشناسی |
دانشپژوه = دانشپژوه | رواننویس = رواننویس | خرمنکوب = خرمنکوب |
غولاسا = غولآسا | پنجپایه = پنجپایه | تکمحصولی = تکمحصولی |
- نکته ۱: واژههایی که شکل ترکیبی آنها کاملاً پذیرفته شده است، به همان شکل پیوسته نوشته میشوند: کتابخانه، آبرو.
- نکته ۲: هرگاه جزء دوّم واژهٔ مرکب با حرف «آ» آغاز شود، واژه پیوسته نوشته میشود و نشانهٔ مد از الف حذف میگردد: پیشآهنگ = پیشاهنگ، همآیش = همایش، شبآهنگ = شباهنگ
ترکیبهای عربی پرکاربرد در فارسی
عنقریب = عنقریب | ان شاءالله = انشاءالله | علیحدّه = علیحدّه |
معهذا = معهذا | منجمله = منجمله | معذلک = معذلک |
- نکته: بهتر است به جای استفاده از این واژهها از واژههای فارسی استفاده شود.
«را» نشانهٔ مفعول
آنرا = آن را | کرا = که را | کتابرا = کتاب را |
ترا = تو را |
- نکته: «چرا» و «زیرا» به صورت پیوسته نوشته میشوند.
«ها» نشانهٔ جمع
کتابها = کتابها | قلمها = قلمها | آنها = آنها |
ایرانیها = ایرانیها |
که
آنکه = آنکه | همینکه = همینکه | چنانکه = چنانکه |
اینستکه = این است که |
- نکته: «بلکه» پیوسته نوشته میشود.
«می» نشانه استمرار یا نشانهٔ اخباری بودن فعل
میبرد = میبرد | میشنود = میشنود | میروم = میروم |
میگذرد = میگذرد |
تر و ترین
آسانتر = آسانتر | کوچکتر = کوچکتر | مهربانتر = مهربانتر |
خوبتر = خوبتر |
این و آن
آنگاه = آنگاه | آنسو = آنسو | اینگونه = اینگونه |
اینطور = اینطور | ازاینرو = از این رو | اینجانب = اینجانب |
هم
همکلاس = همکلاس | همشاگردی = همشاگردی | همسال = همسال |
همبازی = همبازی |
- نکته: چون «هم» در واژههای همسر، همسایه، همشیره و ... با جزء دوم خود آمیختگی معنایی پیدا کرده است پیوسته نوشته میشود.
چه
آنچه = آنچه | چقدر = چهقدر | چطور = چهطور |
چکاره = چهکاره |
- نکته: «چرا» و «چگونه» استثنا هستند.
بی
بیحال = بیحال | بیچون و چرا = بیچون و چرا | بیکس = بیکس |
بیآزار = بیآزار | بیکار = بیکار |
- نکته: واژههای بیمار، بیدار، بیدخت، بیهوده و ... پیوسته نوشته میشوند؛ زیرا جزء دوّم آنها معنی مستقلی ندارد.
ای
ایخدا = ای خدا | ایکاش = ای کاش |
یک
یکطرفه = یکطرفه | یکجا = یکجا |
«ب» صفتساز و قیدساز
بنام = بهنام | بویژه = بهویژه | براحتی = بهراحتی |
بسزا = بهسزا |
«ب» حرف اضافه
بعکس = بهعکس | لابلا = لا به لا | باو = به او |
دربدر = دربهدر |
- نکته ۱: «ب» در آغاز برخی ترکیبات عربی جزء واژهٔ عربی است و پیوسته نوشته میشود: به غیر = بغیر، بهلاتکلیف = بلاتکلیف، بهلافصل = بلافصل
- نکته ۲: «ب» پیشوندی همواره به فعل میپیوندد: بهبینم = ببینم، بهرفت = برفت، بهساز و بهفروش = بساز و بفروش
- نکته ۳: «ب»، «ن» و «می» هرگاه بر سر فعلی میآید که با «آ» آغاز میشود، نشانهٔ مد «ٓ» از الف حذف میشود و به جای آن «ی» میآید: آید = بآید = بیاید، آسا = مآسا = میاسا، آمد = نآمد = نیامد.
«ها»ی بیان حرکت
«ها»ی غیر ملفوظ
«ها»ی بیان حرکت یا «ها»ی غیر ملفوظ به جزء بعد نمیپیوندد:
علاقمند = علاقهمند | گلمند = گلهمند | جامها = جامهها |
گلدار = گلهدار | سایدار = سایهدار | یونجزار = یونجهزار |
بهرمند = بهرهمند | لالگون = لالهگون |
«ه» + «ان» جمع یا «ی» مصدری
واژههایی که به «ه» بیان حرکت ختم میشوند، در صورتی که با «ان» جمع بسته شوند یا «ی» مصدری بگیرند، «ه» را از دست داده و با «گان» جمع بسته میشوند و با «گی» حالت مصدری یا نسبت پیدا میکنند و پیوسته نوشته میشوند:
تشنهگی = تشنگی | شرکتکنندهگان = شرکتکنندگان | طلبهگی = طلبگی |
طلایهگان = طلایگان | نخبهگان = نخبگان | دیدهگان = دیدگان |
شنوندهگان = شنوندگان |
- نکته: این قاعده شامل «ه» ملفوظ نمیشود. واژههایی که به «ه» ملفوظ ختم میشوند، به جزء دوّم خود میپیوندند:
مهوش = مهوش | دهگان = دهگان | مهشید = مهشید |
بهداشت = بهداشت | زهتاب = زهتاب | بهتاب = بهتاب |
کهتر = کهتر | شهپر = شهپر | رهبر = رهبر |
کهربا = کهربا | مهسا = مهسا | مهتاب = مهتاب |
«ها»ی بیان حرکت + «ی» نکره یا وحدت
«ی» نکره یا وحدت پس از «ها»ی بیان حرکت به «ای» تبدیل میشود:
دستهای = دستهای | خانهای = خانهای | آزادهای = آزادهای |
روزنامهای = روزنامهای |
ة
«ة» نقطهدار عربی در نوشتار فارسی
«ة» نقطهدار که در پایان برخی واژههای عربی وجود دارد، در فارسی به «ت» تبدیل میشود:
رحمة = رحمت | زکاة = زکات | نعمة = نعمت |
صلاة = صلات | نصرة = نصرت | حشمة = حشمت |
- نکته: «ة» در آخر برخی واژهها به همان شکل باقی میماند: دائرةالمعارف، عاقبةالامر و ...
گاه به صورت «ه، ه» نوشته میشود: علاقه، معاوضه، خیمه، معاینه، اشاره و ...
پسوندها
پسوندهای فارسی پیوسته نوشته میشوند:
گلزار = گلزار | تنگنا= تنگنا | نمکدان = نمکدان |
ستمکار = ستمکار | گرمسیر = گرمسیر | سوگوار = سوگوار |
ضمایر ملکی (–َم، –َت، –َش، –ِمان، –ِتان، –ِشان)
ضمایر ملکی پیوسته نوشته میشوند:
صدایمان = صدایمان | دستتان = دستتان | عمویام = عمویم |
صندلیمان = صندلیمان |
- نکته: این ضمایر اگر پس از واژههایی در آیند که به «ه»ی بیان حرکت (= جامه)، حرف صدادار –ُ (= تابلو)، مصوت ی (= بارانی) ختم میشوند، به صورت ام، ات، اش، مان، تان، شان، به کار میروند: جامهم = جامهام، تابلوت = تابلوات، بارانیش = بارانیاش
فعلهای اسنادی (ام، ای، است، ایم، اید، اند)
این فعلها در صورتی به واژههای پیش از خود میچسبند که این واژهها به صامت ختم شده باشند:
خوشحالام = خوشحالم | پاکاید = پاکید | خشنودایم = خشنودیم |
- نکته: فعلهای ربطی پس از واژههایی که به «ه» بیان حرکت و «ی» ختم میشوند به صورت جدا نوشته میشوند:
فرزانهام = فرزانهام | ایرانیاید = ایرانیاید |
همزه
«ب، م، ن» + فعل همزهدار
هرگاه یکی از حرفهای «ب، م، ن» بر سر فعلهای همزهدار درآید، همزه در نوشتن به «ی» تبدیل میشود:
ب + انداخت = بانداخت = بینداخت | م + انداز = مانداز = مینداز |
ن + اندوز = ناندوز = نیندوز | ب + افراشت = بافراشت = بیفراشت |
بیفکند، میفکن، نیفتاد، نینداخت، بیندوز و ...
- نکته: هرگاه فعل با «اِ» یا «ای» آغاز گردد، این حروف پیوسته نوشته میشوند: ایستاد = بایستاد
همزه در آخر واژه
همزهٔ پایان برخی واژههای عربی در فارسی حذف میشود:
انشاء = انشا | املاء = املا | ابتداء = ابتدا |
و انتها، صحرا، اعضا، رجا، شعرا، فضلا، بیضا و ...
- نکته ۱: اینگونه واژهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای کسرهٔ اضافه به آنها «ی» اضافه میکنیم:
ابتداء کار = ابتدای کار | انشاء روان = انشای روان |
و اعضای بدن، شعرای نامدار، فضلای ایران، اقتضای حال، انتهای راه و ...
- نکته ۲: اینگونه واژهها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند، به جای کسرهٔ اضافه به آنها «ی» اضافه میشود: ابتدائی = ابتدایی، شعرائی = شعرایی
- نکته ۳: همزهٔ برخی واژهها اصلی است و نباید حذف یا بدل شود: جزء، رأس، سوء
تبدیل همزه برای آسانی تلفظ
همزه معمولاً در زبان فارسی برای آسانی تلفظ به «ی» تبدیل میشود:
شائق = شایق | زائد = زاید | دائره = دایره |
و دایم، فواید، عجایب، دلایل، جایزه، علایم، ملایک، علایق، معایب و ...
- نکته: برخی همزهها با شکل اصلی خود به کار میروند مثل: قرائت، قائم، رئیس، جزئی، صائب و ...
همزه در کلمات بیگانه
همزهٔ واژههای بیگانه روی کرسی «ئ» نوشته میشود:
زئوس، پنگوئن، ژوئن، ژئوفیزیک، کاکائو، لائوس، ناپلئون، لئونارد، سوئد، رافائل، سوئز، کافئین، بمبئی، تیروئید، تئاتر، رئالیست و ...
همزهٔ ساکن + حرف مفتوح –َ
همزهٔ ساکن ماقبل مفتوح «–َ» در میان یا پایان یک واژه روی کرسی «ا» نوشته میشود:
رأس، مأخذ، تأثیر، ملجأ، تألیف، رأفت، یأس و ...
همزه + حرف مضموم –ُ
همزهٔ ماقبل مضموم «–ُ» روی کرسی «و» نوشته میشود:
مؤمن، رؤیا، مؤدّب، فؤاد، رؤسا، مؤاخذه و ...
همزه + حرف مکسور –ِ
همزهٔ ماقبل مکسور «–ِ» روی کرسی «ی» نوشته میشود:
تبرئه، سیئه، تخطئه، توطئه، بئر، لئام و ...
نشانهٔ اضافهٔ کسره –ِ
نشانهٔ اضافهٔ «کسره» در حکم یک حرف مستقل است و باید به دنبال موصوف و مضاف قرار گیرد. در این صورت، خواندن آسانتر خواهد شد: کتابِ محمّد، درسِ ادبیّات، گلِ زیبا
واژههای مختوم به «–ُ» یا «او»
واژههایی که با مصوت کوتاه «–ُ» (دو، تو، رادیو) و مصوت مرکّب «او» (جلو، نو) پایان مییابند، هنگامی که مضاف واقع شوند، «ی» به آنها افزوده میشود: دوِ ماراتن = دوی ماراتن، جلوِ خانه = جلوی خانه، پیادهروِ خیابان = پیادهروی خیابان
تنوین و تشدید
از نشانههای تنوین و تشدید معمولاً براساس ضرورت استفاده میشود:
بنّا، نجّار، شدّت، حتماً، نسبتاً، شفاهاً
- نکته: تنوین مخصوص واژههای عربی است. بنابراین کاربرد آن با واژههای فارسی درست نیست: تلفناً، زبانی
نشانهٔ تنوین نصب روی حرف «الف» گذاشته میشود: عمداً، حقیقتاً
الف مقصوره/اسامی خاص
الف مقصوره در پایان واژهها
الف مقصوره در پایان واژهها به صورت «ا» در میآید: اعلا، کسرا، کبرا، تقوا
واژههای (عیسی، حتّی، یحیی، مرتضی، الی) از این قاعده مستثنا هستند. اینگونه واژهها هنگامی که مضاف واقع شوند یا «ی» حاصل مصدر و نکره و نسبت بگیرند «ی» به «الف» تبدیل میشود: عیسی مسیح = عیسای مسیح، موسی کلیم = موسای کلیم
«ی» نسبت در همهٔ واژههایی که با الف مقصوره پایان مییابند یکسان نیست:
عیسی + یی = عیسوی، موسی + یی = موسوی
- نکته ۱: واژههای رحمان، هارون، اسماعیل و ... به همین شکل نوشته میشوند.
- نکته ۲: واژههای داوود، طاووس، سیاووش و مانند آن به همین شکل با دو واو نوشته میشوند.
جستارهای وابسته
منابع
- ذوالفقاری، حسن، و دیگران. زبان و ادبیّات فارسی عمومی، چاپ پانزدهم. تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۱ شابک ۹۶۴−۶۱۹۴−۱۴−۱.