هیچم و چیزی کم
اثر مهدی اخوان ثالث | |
تاریخ نگارش | فروردین ۱۳۶۹ |
---|---|
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
قالب | شعر نیمایی |
هیچیم و چیزی کم عنوان شعری از مهدی اخوان ثالث میباشد. اخوان ثالث این شعر را در فروردین ماه سال ۱۳۶۹ سروده است.
پسزمینه سراییدن شعر
[ویرایش]به گفتهٔ فرج سرکوهی که رابطه دوستانه نزدیکی با مهدی اخوان ثالث داشته است علی خامنهای پس از انقلاب با اخوان تماس تلفنی میگیرد و میگوید: «بیایید توی میدان و با شعر، با زبان، از انقلاب حمایت کنید». اخوان هم پاسخ میدهد: «ما همیشه بر سلطه بودهایم نه با سلطه».[۱]
بعد از اینکه اخوان از همکاری با علی خامنهای سر باز زد، چند نفری در خیابان راه بر او میبندند و او را به شدت کتک میزنند. کتابهای او سالها ممنوع چاپ میشوند خامنهای در خطبههای نماز جمعه اخوان را هیچ میخواند و اخوان هم، شعری با مطلع هیچیم و چیزی کم را میسراید.[۲]
تردیدهایی درباره روایت
[ویرایش]در مورد این روایت نیز تردیدهایی مطرح شدهاست. نخست این که تا کنون سندی از خطبهای که در آن اخوان صریحاً یا تلویحاً هیچ خوانده شده باشد ارائه نشدهاست. ثانیاً چون این روایت در ادامه روایت مربوط به ضدیت با سلطه طرح شده منطقاً باید خطبه مورد اشاره در سال ۱۳۵۸ یا کمی بعد از آن ارائه شده باشد. اما شعر هیچیم و چیزی کم در بهار ۶۹ و چند ماه قبل از فوت اخوان سروده شدهاست. اگر هم خطبه مربوط به اواخر ۶۸ یا اوایل ۶۹، یعنی نزدیک به سرودن شعر، بوده باشد باز وجود چنین خطبهای اثبات نشدهاست.[۳] همچنین اخوان در ویدئوی شعرخوانی هیچیم و چیزی کم که در ویژهبرنامه رشید کاکاوند پیرامون او بازنشر شد اشاره میکند که این شعر را پس از مبهوت ماندن در برابر زیبایی یک درخت هلو که در حیاط دیده سرودهاست."چراغ و آینه". ویژهبرنامه اخوان ثالث. ۱۳۹۴. شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران. مرتضی امیری اسفندقه نیز این شعر را نامربوط به موضوع بگومگو با خامنهای و در ادامهٔ هیچسراییهای شاعرانی چون خاقانی، حافظ، بیدل و سهراب سپهری میداند و از رابطه عاطفی اخوان با خامنهای سخن میگوید.[۴]
متن شعر
[ویرایش]هیچیم و چیزی کم
ما نیستیم از اهل این عالم که میبینید
وز اهل عالمهای دیگر هم
یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟
از عالم هیچیم و چیزی کم
غم نیز چون شادی برای خود خدایی، عالمی دارد
نور سیاه مبهمی دارد
پس زنده باشد مثل شادی، غم
ما دوستدار سایههای تیره هم هستیم
و مثل عاشق، مثل پروانه
اهل نماز شعله و شبنم
اما
هیچیم و چیزی کم.
□
رفتم فراز بام خانه، سخت لازم بود
شب بود و مظلم بود و ظالم بود
آنجا چراغ افروختم، اطراف روشن شد
و پشه ها و سوسکها بسیار
دیدم که اینک روشنایم خورده خواهد شد
کشتم اسیر بیمروت زرده خواهد شد
باغ شبم افسرده خونِ مرده خواهد شد
خاموش کردم روشنایم را
و پشه ها و سوسکها رفتند
غم رفت، شادی رفت
و هول و حسرت ترک من گفتند
و اختران خفتند
آنگاه دیدم آن طرفتر از سکنج بام
یک دختر زیباتر از رویای شبنمها
تنها
انگار روح آبی و آب است
انگار هم بیدار و هم خواب است
انگار غم در کسوت شادی ست
انگار تصویر خدا در بهترین قاب است
انگارها بگذار
بیمار !
او آن «نمیدانی و میدانی» ست
او لحظه فرّار جادویی
او جاودانه، جاودانتاب است
محض خلوص و مطلق ناب است
□
از بام پایین آمدیم، آرام
همراه با مشتی غم و شادی
و با گروهی زخمها و عدّهای مرهم
گفتیم بنشینیم
نزدیک سالی مهلتش یک دم
مثل ظهور اولین پرتو
مثل غروب آخرین عیسای بن مریم
مثل نگاه غمگنانهی ما
مثل بچه آدم
آنگاه نشستیم و بخوبی خوب فهمیدیم
باز آن چراغ روز و شب خامش تر از تاریک
هیچیم و چیزی کم.
منابع
[ویرایش]- ↑ فرج سرکوهی (۲۵ مرداد ۱۳۹۱). «چرا رهبر خود را شاعر و منتقد ادبی معرفی می کند؟». سکولاریسم نو.
- ↑ تلاش برای احراز صلاحیت ادبی رهبر | www.radiozamaneh.com رادیو زمانه
- ↑ «عدم اثبات خطبه خامنهای دربارهٔ هیچ خواندنِ اخوان ثالث». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱.
- ↑ خبرگزاری فارس ـ به قول اخوان دشمن و دوست ذکر خیر ایشان گفته و میگویند.