میرزا ابوالقاسم زنجانی
میرزا ابوالقاسم زنجانی میرزا ابوالقاسم زنجانی | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | |
درگذشته | ۱۲۹۶ شمسی مطابق با ۱۳۳۶ قمری |
محل دفن | تخت فولاد تکیه زنجانی |
محل اقامت | اصفهان |
میرزا ابوالقاسم زنجانی فرزند میرزا محمّد باقر بن علی نقی، از علما و مجتهدین اواخر دوره قاجار است. اصل این خاندان علمی از زنجان و از نسل میر محسن موسوی هستند. میر محسن جدّ سادات موسوی زنجان و اصفهان است. جد او میرزا علی نقی زنجانی (متوفی ۱۲۵۸ هجری قمری) به اصفهان مهاجرت نموده و سرسلسله خاندان علمی موسوی زنجانی در اصفهان به شمار میرفتهاست.[۱]
اساتید در اصفهان
[ویرایش]- محمدهاشم چهارسوقی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرصغیر) و از نوادگان سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر)
- حاج میرزا بدیع درب امامی[۲]
اساتید در نجف
[ویرایش]- میرزا حبیبالله رشتی
- ملا لطف الله مازندرانی
- شیخ الشریعه اصفهانی
- حاج ملّا محمّد ایروانی[۲]
فعالیت سیاسی
[ویرایش]در دوره مشروطیّت وی را هم فکر و همراه با شیخ محمّد تقی نجفی (آقا نجفی اصفهانی) و حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی است.[۳] در اکثر جلسات انجمن ولایتی و حمایتهای علما از حاج آقا نورالله نجفی از او نیز نام برده شدهاست. بیشترین حضور وی در فعالیتهای اجتماعی، در مبارزه با انحرافات عقیدتی و اخلاقی بوده و در این زمینه اقداماتی انجام داده بود.[۴][۵]
مبارزه علیه بازار خارجی
[ویرایش]علاوه بر این در زمینه فعالیت اقتصادی دوره مشروطه نیز وی به همراهی حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی پرداختهاست.[۶] از جمله در زمینه مبارزه با سلطه بازار خارجی در ایران از وی در کنار سیزده تن از علمای اصفهان نام برده شدهاست.
اعلامیه پنج مادهای
[ویرایش]وی طی یک اقدام بدیع در اواسط جمادی الاول ۱۳۲۴ و در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری)[۷]، به همراهی ۱۳نفر از علمای طراز اول اصفهان[۸] از جمله آقا نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی،شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر بروجردی، میرزا محمد مهدی جویبارهای، محمدحسین فشارکی، آقامحمدجواد قزوینی و رکنالملک شیرازی موارد زیر را متعهد شدند:
این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعی شدهایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلا ۵فقرهاست:
- اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
- ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیرایرانی باشد متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگر برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
- ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوختهایم ممنوع نیست استعمال آن.
- رابعا: مهمانیها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک چلو و خورش و یک افشره. اگر زائد بر این تکلیف، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
- خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم زیرا که آیات باهره:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، بهنظر توهین و خفت مینگریم.[۹]
همچنین در نامهای که اهداف آقا نجفی اصفهانی و علمای اصفهان را از مشروطیّت بیان نموده، وی نیز به مانند سایر علما، بر پایه اجرای قوانین اسلامی از مشروطیّت حمایت نمودهاست [۱۰] و به همراه نورالله نجفی اصفهانی در تشکیل شرکت اسلامیه با علمای اصفهان همکاری داشتهاست.[۱۱]
درگذشت
[ویرایش]وی در سال ۱۲۹۶ شمسی مطابق با ۱۳۳۶ هـ. ق. درگذشت و در قبرستان تخت فولاد در قسمتی که به نام او به تکیه زنجانی معروف گشت به خاک سپرده شد.[۱۲]
منابع
[ویرایش]- ↑ میر سید حجت موحّد ابطحی، ریشهها و جلوهها تشیع و حوزه علمیّه اصفهان، ج ۱، ص ۵۲۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سید مصلح الدین مهدوی، دانشمندان و بزر گان اصفهان، ص ۹۵
- ↑ موسی نجفی، حکم نافذ آقا نجفی، ص ۱۷۲.
- ↑ جابری انصاری، تاریخ اصفهان و ری، صص ۳۴۰-۳۴۳؛ و مهدوی: تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۱، ص ۴۶۹ و ۴۷۶.
- ↑ سید احمد عقیلی، نگرشی بر مشروطیت اصفهان، ۱۳۸۵، ص ۴۸
- ↑ موسی نجفی، حکم نافذ آقا نجفی، ص ۸۴.
- ↑ موسی نجفی، حکم نافذآقانجفی، صفحه ۱۸۴
- ↑ عبدالمهدی رجایی، تاریخ مشروطیت اصفهان، صفحه۲۱۷
- ↑ روزنامه حبل المتین کلکته، سال ۱۴، ش۲،۱۹جمادی الثانی ۱۳۲۴
- ↑ همان، ص ۲۰۱.
- ↑ سید مصلح الدین مهدوی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۲، ص ۳۶.
- ↑ سید مصلح الدین مهدوی، سیری در تخت فولاد اصفهان، ص ۱۲۹.