منبعشناسی تاریخ اساطیری ایران
منابع تاریخ اساطیری ایران بر چند گونه است.
منابع هندی
[ویرایش]به دلیل اشتراک فرهنگ مابین هندیها و ایرانیها که از دوران مهاجرت آریاییها به بعد میانشان وجود داشتهاست، آثار هندی باستان در بسیاری از موارد منبع مناسبی برای اساطیر ایران به شمار میآید.[۱]
این منابع عبارتند از :
- وِداها:قدیمیترین اثر هندی به زبان سنسکریت هستند که چهار کتاب را شامل میشود:
- ریگودا. قدیمیترین بخش وداها است که آن ار هم ردیف گاهان یا گاتهای اوستا دانستهاند. این کتاب مجموعهای افزون بر هزار سرود است که سالیان متمادی به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده و سپس به صورت نوشته دآمده است. سرودها و نیایشهای آن خطاب به خدایان دوران کهن آریایی است.[۲]
- یاجورودا. بیشتر کلام منثور است و دعاهایی را که در ریگ ودا آمده است را تکمیل میکند.[۳]
- سامهودا. سرودهایی است که برهمنان موقع قربانی و نیایش میخواندند.[۴]
- اثروا ودا. مشتمل بر افسونها و وردهای سحر و جادوگری دوران باستانی هند است که از ترس و غصب و شهوت و نفرت و همچنین از دردهای جسمانی سخن میگوید و برای شفای بیماریها دعاهای فراوان دارد و در عین حال، صورت عملی طب قدیم را نیز نشان میدهد.[۵]
- اوپانیشادها. مجموعه جدیدتر ادبیات ودایی و شامل دعاهاست.[۶]
- مهابهاراتا. این کتاب مربوط به خدایان دوران متاخرتر است.[۷]
- پورانا. این کتاب داستانهای باستانی را دربر دارد.[۸]
منابع اوستایی
[ویرایش]کتاب اوستا که زبان آن جزء زبانهای دوره باستانی ایران است و مدتها سینه به سینه نقل میشده، در دوره ساسانی با تکیه بر آگاهیهای همه موبدان و با خطی که در آن دوره بر مبنای خط پهلوی اختراع شده بود، تدوین یافتهاست. اوستای ساسانی بیست و یک نسک (کتاب) بودهاست که خود مختصرتر از اوستای دوره باستانی است. اوستای موجود در حدود یک چهارم اوستای دوره ساسانی و شامل پنج کتاب است.[۹]
- یَسنها. مشتمل بر سرودها و دعاهای دینی است و هفتاد و دو «ها» (فصل) دارد. گاهان (گاتها یا گاثهها) که باستانیترین بخش اوستا است و آن را سرودههای خود زرتشت میدانند، هفده فصل از هفتاد و دو فصل یسنها را شامل میشود.[۱۰]
- ویسپَرَد. مجموعهای از ملحقات یسنها است و بیست چهار کرده (فصل) دارد.[۱۱]
- یَشتها. مشتمل بر سرودهایی خطاب به خدایان باستانی است. مجموعه موجود این سرودها بیست و یک یشت است.[۱۲]
- وندیداد یا ویدیوداد. در اصل کتابی است مربوط به آئینهای عملی زندگی در کیش زرتشتی، ولی مطالب اساطیری نیز در جای جای آن دیده میشود و شامل بیست دو فرگرد (فصل) است.[۱۳]
- خرده اوستا. خلاصهای از اوستای دوره ساسانی و مجموعهای از دعاها و نیایشها است.[۱۴]
نیرنگستان، و هیربدستان، هادُخت نَسک و بخشهای پراکنده دیگری نیز جزء منابع اوستایی به شمار میآیند.[۱۵]
منابع مانوی
[ویرایش]منابع مانوی شامل نوشتههای مانی و پیروان اوست. اسطورههای متعلق به سه دوره آفرینش از دیدگاه آئین مانوی و خدایان و دیوان مانوی در این نوشتهها آمده است. کهنترین آثار مانوی در سدۀ سوم و چهارم میلادی تدوین یافتهاست و آثار متاخر آن به قرن هفتم و هشتم میلادی تعلق دارد. این اسطورهها در مواردی برای شناخت نکاتی دربارهٔ اساطیر ایرانی مفید هستند.[۱۶]
منابع پهلوی
[ویرایش]گرچه تدوین و تألیف اغلب این منابع در حدود قرن سوم هجری/ نهم میلادی به بعد انجام یافتهاست، ولی سنت آنها متعلق به دوره ساسانی است. غالباً این آثار حتی روایتهای بسیار قدیمیتری را نیز بازگو میکنند.[۱۷] از میان این منابع به چند اثیر اشاره میکنیم:
- دینکرد. در اصل شامل نه جلد کتاب بودهاست. کتاب اول و دوم و بخشی از کتاب سوم از میان رفته است. کتابهای بازمانده منابعی ارزنده برای مطالب اسطورهای هستند.[۱۸]
- بُندَهِشن. به معنی آغاز آفرینش اصلی است و روایت آفرینش و همچنین تاریخ اساطیری و واقعی ایرانیان را از دوره پیشدادیان تا رسیدن تازیان دربر دارد. مطالب جالب توجهی نیز دربارۀ جغرافیای اساطیری به دست میدهد. دو روایت ایرانی (مفصل) و هندی (مختصر) از آن در دست است.[۱۹]
- گزیدههای زادِسپَرَم. دربارۀ آفرینش، ظهور زرتشت و رستاخیز و پایان جهان مطالبی دارد.[۲۰]
- روایات پهلوی. شرحی از آداب و رسوم و آئینهای دینی است با مطالبی مربوط به آفرینش آسمان و داستانهایی دربارۀ شخصیتهای اساطیری مانند جمشید، گرشاسب، مشیه و مشیانه.[۲۱]
دادِستان مینوی خرد، زندوهومنیسن، دادِستان دینیگ، یادگار جاماسبی، شهرستانهای ایران، کارنامۀ اردشیر بابکان و ترجمه و تفسیرهای اوستا به زبان پهلوی و ... نیز جزء کتابها و منبعهای پهلوی محسوب میشوند.[۲۲]
منابع عربی و فارسی نو
[ویرایش]- منابع عربی و تاریخهای نوشته شده به زبان عربی در سدههای نخستین پس از اسلام و همچنین نوشتههایی که از این دوران به زبان فارسی موجود است و همگی بر اساس خداینامهها یا روایتهای کتبی و شفاهی تدوین یافتهاست، مطالب با ارزش و قابل استفادهای دربارهٔ روایتها و سنتهای باستانی به خصوص در دوره ساسانی به دست میدهند. مانند تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، مروج الذهب مسعودی، سِنی ملوکالارض و الانبیاء اثر حمزۀ اصفهانی، تاریخ یعقوبی و غُررالاخبار ملوکُ الفرس و سیرُهم یا شاهنامه کهن، یتیمةالدهر اثر ثعالبی و غیره.[۲۳]
- شاهنامه که منبع اصلی روایتهای اساطیری و حماسی ایران به زبان فارسی به شمار میآد و بر اساس خداینامهها سروده شدهاست. در شاهنامه میتوان روایتهای سینه به سینه حفظ شده و سنتهای شفاهی را که از قول «دهقان» نقل میشود نیز ملاحظه کرد. ویژگی شاهنامه این است که روایتهای گوناگون را با هم تلفیق میکند و از این رو شخصیتهایی در آن دیده میشود که برای اوستا و منابع پهلوی ناشناختهاند، به عبارت دیگر میتوان گفت که روایتهای ملی ایرانی در دورۀ متاخر ساسانی در راه تکامل و توسعه سیر میکرده و در شاهنامۀ فردوسی به صورت کنونی خود در دسترس ما قرار گرفتهاست.[۲۴]
- از سوی دیگر متون فارسی زرتشتی نیز از منابع مهم برای اساطیر ایران به شمار میآیند. این متون را زرتشتیان در دورههای اسلامی به فارسی نوشتهاند و در آنها نشانههای فراوانی از سنتها و آئینهای مربوط به ایران باستان میتوان یافت، مانند کتاب صد در نثر، صد در بندهشن و روایات داراب هرمزدیار و غیره[۲۵]
نگارهها
[ویرایش]نگارههای بازمانده از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی بر دیوارهها و روی مهرها و سکهها و ظرفها که تصویرهایی از خدایان و قهرمانهای گذشته را منعکس میکنند با تفسیرهایی که در مورد آنها میشود، میتوانند راهگشای مطالب اسطورهای باشند.[۲۶]
نوشتههای مورخین غیرایرانی
[ویرایش]نوشتههای تاریخنویسهایی چون هرودوت، کتزیاس و پلوتارک و همچنین منبعهای ارمنی و سریانی نیز میتوانند در مواردی در تدوین اسطورههای ایرانی مفید باشند.[۲۷]
جستارهای وابسته
[ویرایش]- اسطورهشناسی ایرانی
- اسطورهشناسی اوستیایی
- اسطورهشناسی کردی
- اسطورهشناسی آذری
- اسطورهشناسی مازندرانی
- اسطورهشناسی ایرانی در فرهنگ عامه
- آیینهای مرتبط
- تأثیر آیینهای کهن ایرانی بر آیین زرتشت
- آئینهای ایرانیان در اسناد یونانی
- فهرست ایزدان آریایی (هندوایرانی)
- فهرست ایزدان مزدیسنا
- رده:ایزدان ایرانی
- رده:اسطورهشناسی ایرانی
- فهرست ایزدان ایران باستان
پانویس
[ویرایش]- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 6-7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، 7.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 7-8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 8-9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 9.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 10.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 10.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 10.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیر ایران، 10.
منبع
[ویرایش]- آموزگار، ژاله (۱۳۹۵). تاریخ اساطیر ایران. تهران: انتشارات سمت. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۸۳۳-۷.