پرش به محتوا

معشوق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

معشوق واژه‌ای عربی به معنای فرد مذکری است که مورد عشق قرار گرفته و در مقابل وی عاشق قرار دارد. معشوق مونث را معشوقه می‌نامند. در ادبیات برخلاف واژه معشوقه که تنها وصف زن است، واژه معشوق در وصف هر دو جنس زن و مرد به‌کار می‌رود

تاریخ

[ویرایش]

در ادبیات فارسی

[ویرایش]

در ادبیات فارسی برخلاف تصور رایج، عموماً استنباط از معشوق، مشابه معنای لغوی‌اش، یک مرد است. در مواردی دیگر اصطلاحاً «مرید و مراد» نیز گفته می‌شود. مانند رابطه بین مولانا و شمس.

در عرفان و تصوف

[ویرایش]

نمونه اشعار:


عاشق و معشوقی جز تو نیست اندر جان من پس برس بر داد من تو اندرین زندان من
— علی اکبر خانجانی
معشوق چو نقاب ز رخ برنمی‌کشدهر کس حکایتی به تصور چرا کند
— حافظ
در دل که عشق نبود معشوق کی توان یافتجایی که جان نباشد جانان چه کار دارد
هر کسی را نام معشوقی که هستمی‌برد، معشوق ما را نام نیست
— فخرالدین عراقی
حلقهٔ معشوق گیر و وقف کنبر در او جان غم فرسود خویش
چون رخ معشوق را نه شبه و نه مثل استسلطنت عشق را نه سر نه کران است
— عطار

برای مطالعه بیشتر

[ویرایش]

شاهدبازی در ادبیات فارسی، تألیف سیروس شمیسا، ۲۸۰ صفحه، انتشارات فردوس، تهران ۱۳۸۱