ماشین مشتی ممدلی (ترانه)
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (نوامبر ۲۰۲۳) |
ماشین مشتی ممدلی یک ترانه فولکلور ایرانی است.[۱] هرچند که از مضمون ابیات این شعر (که توسط غلامرضا روحانی سروده شدهاست)، برمیاید که در مورد نوعی وسیله نقلیه عمومی که راننده و بلیت فروش داشته، سروده شدهاست. این وسیله متعلق به محمد علی رحیمی جعفری بوده، که یکی از اولین دارندگان تصدیق رانندگی و خودرو در تهران قدیم محسوب میشده.
از آن روزگار این ماشین نماد اتومبیلهای قراضهای شده که هنوز از آنها استفاده میشود و بعدها فیلمی نیز به نام ماشین مشتی ممدلی ساختهشد.
ترانه
[ویرایش]معروفترین ترانه ماشین مشدی ممدلی سرودهٔ غلامرضا روحانی است که توسط جواد بدیعزاده خوانده شدهاست.
متن ترانه:
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- این اتولی که من میگم، فورد قدیم لاریه
- رفتن توی این اتول، باعث شرمساریه
- نه بابِ کورس شهریه، نه قابل سواریه
- بار کشیده بسکی از، قزوین و رشت و انزلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره
- بلیتفروش مشدی و، شوفُر بی هنر داره
- بهر مسافرینِ خود، زحمت و دردسر داره
- رفتن با اتول بود، باعث کوری و شلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- مسافر از بوی اتول، تا میشینه کسل میشه
- از متلک شنیدن و، بورشدن خجل میشه
- بسکی فشار میاد به او، دچار دردِ دل میشه
- پاره شود لباس اگر، گیر کند به صندلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- این اتولی که از قفس، تنگتر و کوچیکتره
- جای چهل مسافر، گنده و چاق و لاغره
- شوفره بس که ناشیه، اتول همیشه پنچره
- راه نرفته درمیره، لاستیکِ چرخِ اوّلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- این اتولِ شکسته از، سیستم قدیمیه
- تایر اون قراضه و، پیستون اون لحیمیه
- شوفره دائماً پیِ، لودهگری و لیمیه
- سربالایی نمیکشه، مگر با خیلی معطلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
- بس که ماشالا محکمه، راه نرفته پنچره
- از حلبی شکستهها، ساخته مبل و صندلی
- ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بیمعطلی
کاربرد در دیگر سرودهها
[ویرایش]نمونه: در سال ۱۳۲۶ خورشیدی که تنها چند سالی از آغاز کار رادیو در ایران میگذشت دو ماشین استیشن که راننده یکی آقای شادرام و دیگری آقای ناصری بودند این دو خودرو فرسوده را در جهت جابجایی اعضای ارکستر یا سایر کارمندان رادیو استفاده میکردند.
اسماعیل نواب صفا، از شاعران و ترانه سرایان آن دوره در خصوص این ماشینها در نشریه توفیق سروده بودند:
- روز گذشته پی انجام کار / در اتل رادیو گشتم سوار
- این اتل بی هنر پیچ پیچ / پیچ نمیخورد سر پیچ هیچ
- بود چنان ماشین مش ممدلی / نه فنری داشت نه سر هندلی
- گر که ورا شکل فریبنده بود / بیخبر از ترمز و از دنده بود
- دراثر لق شدن دندههاش / موقع خود دنده نمیرفت جاش
- جان تو میرفت بههر یک وجب / جند وجب نیز بسوی عقب
- تق و تق و لق و لق آن صندلی / بود چنان نغمهٔ عبدالعلی
- راستی این بوق صدایش قویست؟ / یا که نوازنده آن خادیست
- بود در آن نعشکش بینظیر / بیست نفر ساززن و ضربگیر
- میرود این شادرام بیگناه / از سر شب تا به سحرگاه راه
- شادارم از بسکه اتل بردهاست
- هیکل او زارتر از مرده است
منابع
[ویرایش]- بر پایهٔ:صادقیزاده، افشین، دربارهٔ Art car و اتومبیلهای معروف، مشتی ممدلی و جیمز باند، در: ۴۰-چراغ[پیوند مرده]، بازدید: اوت ۲۰۰۹.
- IranSong، بازدید: اوت ۲۰۰۹.
- ↑ فرازمند، حسن (۱۶ دی ۱۳۹۲). «موسیقی فولکلور، واکاوی ترانههای قدیمی ۷: ماشین مشتی ممدلی». روزنامه اطلاعات (۲۵۷۷۸): ضمیمه.