قوم شیخ محمدی
این مقاله به دلیل زیر نامزد حذف زماندار شده است:
اگر میتوانید مشکل این مقاله را با ویرایش، نگارش، منبعدهی، تغییر نام یا ادغام حل کنید، لطفاً این صفحه را ویرایش کنید و مقاله را در حد استانداردهای ویکیپدیا بهبود دهید. در صورتی که مقاله را بهبود بخشیدید، میتوانید این برچسب را بردارید یا این که با هر دلیلی با حذف صفحه مخالفت کنید. اما اگر خودتان سازندهٔ این مقاله هستید، لطفاً این برچسب را از مقاله برندارید و از کاربری دیگر یا نامزدکننده بخواهید تا برچسب را بردارد. اگرچه الزامی وجود ندارد، اما توصیه میشود که دلیل خود برای مخالفت را در خلاصهٔ ویرایش یا در صفحهٔ بحث مقاله ذکر کنید. اگر این الگو حذف شد، آن را دوباره در صفحه قرار ندهید. اگر این پیام برای ده روز، یعنی تا پس از ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC) در جای خود باقی بماند، ممکن است که مقاله حذف شود. یافتن منابع: "قوم شیخ محمدی" – اخبار · روزنامهها · کتابها · آکادمیک · جیاستور |
قوم شیخ محمدی اولاده شیخ محمد روحانی است. شیخ محمد مردی بود روحانی اهل اعراب که در قرن ۱۳ میلادی از ترس و تجاوز مغل و ترک به افغانستان هجرت نمود. در سال ۱۲۵۵ هولاکوخان علیه اعراب جنگید آنها پس از قلعه الموت بغداد را به آتش کشیده همه ساکنین را کشتند. عده اعراب به سوریه و عده نزد مملوک یان مصر و عده به طرف هند رفتند. بدین ترتیب شیخ محمد روحانی خویشتن را به بنو هند شهرسرحدی امروزی پاکستان رسانیده و در آنجا وفات یافت. بعداً مرقد اورا بابربه پکتیا آورده در ولسوالی زرمت دربالای یک تپه دفن نمود.
ین قوم در اکثر مناطق افعانسنان، ایالت خیبر پختونخوا ودر بلوچستان پاکستان بعضی ممالک دیگر به شکل براگنده زنده گی مینمایند. در حقیفت این قوم مردم سیار یا کوچئ هستند تا حدود سی سال قبل اغلب مردم قوم شیخ محمدی خانه یا محل دایمی زنده گی نداشتند. کار این مردم گردشگری و دست گردانی میباشد. شیخ محمدیها به زبان دری تکلم مینمایند عده هم به زبان پشتو صحبت مینمایند. دین آن اسلام دارای مذهب حنفی میباشند. این طایفه درین اواخر شورای سرتاسری قوم شیخ محمدی را تأسیس نمودند که حمایت و نمایندگی از این قوم مینمایند. رئیس این شورا داکترمحمد هاشم مسکونه ناحیه ۸ جوارمسجد تپه شیخ محمد روحانی کابل میباشد. شیخ محمدیها در کابل در ناحیه هشتم کنار تپه شیخ محمد روحانی زندگی دارند. نفوس این طایفه در افغانستان حدود ۴۰۰۰۰ نفر میرسد. مردم قوم شیخ محمدی یک زبان مخفی بنام زبان ادرگری دارند از این زبان تنها وقتی استفاده میکنند که کسی دیگری گفته شان را نفهمد. در حقیقت زبان اصلی این قوم است که به باد فراموشی سپرده شدهاند. زنده گی مردم شیخ محمدی امروز از زنده گی مردم دیگر افغانستان فرقی ندارد در دوران جنگ داخلی پس از سال ۱۳۵۷ زنده گی بشکل عشایر بسیار مشکل بود از این سبب تقریباً همه مردم شیخ محمدی در مناطق مختلف مسکن گزین شدند.
تاریخچه
[ویرایش]مردم شیخ محمدی اولاده حضرت شیخ محمد رحمتالله علیه هستند که بنام حضرت روحانی بابا مشهور هستند مقبره مبارک حضرت روحانی بابا در افغانستان میباشد.
شیخ محمد روحانی شاه صاحب (۱۲۲۰–۱۳۰۵ م) معروف به شاه محمد روحانی شاه صاحب و روحانی بابا یک عالم صوفی بود که در حدود سال ۱۲۲۰ میلادی به دنیا آمد. مولوی که حرم او در جنوب افغانستان در شهر زرمت در ولایت پکتیا میباشد، سالانه هزاران زائر صوفی را به خود جذب مینمود، گفته میشود که در دوران زوال خلافت عباسی در بغداد در اواخر قرن سیزدهم میلادی به افغانستان کنونی مهاجرت کرده است. او شاگرد شیخ رکن علم معروف بود.
سقوط خاندان عباسی در بغداد در سال ۱۲۵۸ میلادی باعث مهاجرت دسته جمعی علمای اسلامی و رهبران روحانی از بغداد شد که از اثر آزار و اذیت مهاجمان ترک مغول بودند. برخی از اعضای عباسی به غرب مهاجرت کردند و سلسله مملوک را در مصر تأسیس کردند که تا سال ۱۵۱۹ ادامه داشت. بیشتر کادر عباسی به جنوب شرق به ایران، آسیای مرکزی، افغانستان و بخشهایی از هند مهاجرت کردند.
در میان مردم پاکستان و بخشهایی از غرب افغانستان، نوادگان شیخ محمد روحانی بهعنوان «شاه»، «سید» یا «شیخ» شناخته میشوند تا مدعی افتخار معنوی موروثی باشند. قوم شناسان افغان نوادگان شیخ محمد روحانی را سید مینامند. اجداد قبیله فرمولی توسط شیخ محمد روحانی به اسلام هدایت شدند. او رهبر معنوی قبیله بانوچی بود، جایی که مولوی هنوز در آنجا بود. امروزنیز مورد احترام است.
به گفته محمد حیات خان، نویسنده کتاب معروف حیات افغانی که در دنمارک حیات بسر میبرد، قبایل افغان، شیخ محمد روحانی و پسرش شیخ نیک بن شاه به قبیله بانوچی کمک کردند تا بر منطقه بانو تسلط پیدا کنند، زمانی که قبایل منگل و هانی ازتسلط این قوم خودداری کردند. قبایل شیخ قول داد مالیات ده درصد مرسوم به دوش خاندان شیخ خود گیرد. در سال ۱۵۰۴، هنگامی که امپراتور مغول، ظهیرالدین محمد بابر، جنوب افغانستان را فتح کرد، زیارتگاه قدیس را در چشمه ای بر بالای تپه ای در زرمت بنا نهاد. فرزندان شیخ در زمان اورنگ زیب عالمگیر، امپراتور مغول، اجازه به جمعآوری و تخصیص مالیاتهای محلی بودند، ولی پسر شاهنشاه بهادرشاه دوم این روند را لغو کرد. سادات حسنی شیخان ازمنطقه بنوه تا سال ۱۸۴۷ شش درصد مالیات بر درآمد سالانه که سر هربرت ادواردز، افسر استعماری بریتانیا، درین قبیله وضع کردمی پرداخت در زمان بابریان و درانی معاف بود. در اثر وضع مالیاتهای استعماری، تعداد زیادی از این قوم به جنوب افغانستان ارغستان قندهار و خواجه آرمان در تپهها ساکن شدند. فرزندان اوبنام اسماعیل زی و احمدخیل یاد میگردند. پسر پنجم شیخ نصرالدین بود.
حضرت روحانی بابا یگ شخصیت مقدس و مبارک بود او با قوت روحی و علمی خود مردم را از بیماریهای مختلف شفا میبخشید و ایشان را در امور زنده گی یاری و مدت مینمود یک تعدادی از اولادهایی حضرت روحانی بابا به خصوص قبیله فقیر پیشه حضرت روحانی بابا را به میراث گرفتهاند و حتی امروز هم به تداوی مردم مشغول هستند.
.
تفاوت بین کوچی و شیخ محمدی
[ویرایش]با وجود اینکه مردم شیخ محمدی در حقیفت کوچی هستند ولی ایشان با کوچیها دو تقاوت مهم با کوچیهایی اصلی افغانستان دارند.
الف: تفاوت اول مردم شیخ محمدی با کوچیهایی اصل افغانستان اینست که ایشان همیشه نفقه زنده گی شان را از راه تجارت کسب مینمایند در حالی که کوچیهایی اصلی افغانستان مالدار هستند و با فروش شیر و ماست مقداری پول بدست میاوردند.
ب: تفاوت دوم مردم شیخ محمدی با کوچیهایی اصل افغانستان اینست که ایشان درمسکن گاههایی زمستانی و تابستانی خویش در خانههایی شخصی یا کرایی زنده گی میکنند در حالی که کوچیهایی اصلی افغانستان بصورت عموم در خیمهها زنده گی مینمایند تنها شیخ محمدیهایی که توان مالی کرایه گرفتن خانه را نداشتند در خیمه زنده گی میکردند.
چون مردم شیخ محمدی مانند کوچیهایی اصلی مالدار نبودند میتوانستند به آسانی به مهاجرت کردند.
در سال ۲۰۱۷، دولت افغانستان یک ولسوالی را به نام مقدس روانی بابا نامگذاری کرد. این ولسوالی در ولایت پکتیا در جنوب افغانستان قرار دارد.
شیخ محمد دو همسر پنج پسر داشت و شیخ فتح الدین شاه در بانو و غزنین ساکن شدند. اولاد او به فقیر خیل و فتح خیل معروف هستند. شیخ اسماعیل و شیخ احمد در حوضه
خانههایی شخضی یا کرایی زنده گی کنند از این لحاظ کوچ سالانه آنها از یک منطقه به منطقه دیگر جنبه اقلیمی نداشت بلکه یک ضرورت تجارتی بود بهطور مثال آنها از کابل اموال وارد شده از هندوستان یا چین را میخریدند و انرا در لغمان یا جلالآباد به فروش میرساندند. یا مال را از یک شهر خریده به شهر دیگر ولسوالی وقریه جات میفروشند. این گردش تجارت هر سال تکرار میشد اموالی را که شیخ محمدیها در قریههایی دور عرضه مینمایند در حقیقت چیزی جدیدی نبوده بیسیاری از این اموال را مردم میتوانستند از بازارهایی شهر هم بخرند ولی شیخ محمدیها اموال خود را در بازارها به فروش نمیرسانند بلکه بگفته خودشان بند گری میکردند یعنی اموال شان را از خانه به خانه میبردند و بدین ترتیب اموال خویش را مستقیم به زنهایی خانه عرضه مینمایند که اجازه رفتن به بازار را نداشتند. با وجود اینکه شیخ محمدیها در تمام مناطق افغانستان گردش میکردند ولی چون تعداد شان کم است برای بسیاری مردم افغانستان ناآشنا هستند این هم دلیل عمده انست که قوم شیخ محمدی در تحقیقات علمی انستیتوتهای داخلی و خارجی خیلی کم یاد شده است. شیخ محمدیها با هم ارتباطات خیلی کم دارند تا حال هیج کدام انجمنی وجود نداشت که همه شیخ محمدیها را زیز یک سقف با هم یکجا نماید خوشبختانه اکنون با تأسیس شورای سر تا سری قوم شیخ محمدی این کمی از بین رفت.
تقسیمبندی قومی از روی شغل و مسکن
[ویرایش]مردم قوم شیخ محمدی به قبیلهها تقسیم شدهاند نام این قبیلهها اکثراً از محل زنده گی یا کسب و کار مردم این قبیله گرفته شده است ما در اینجا از چندین قبیله قوم شیخ محمدی با تشرح کوتاه نام میبریم.
فقیر
[ویرایش]فقیر به کسانی گفته میشود که برایشان مادیات دینوی اهمیتی بزرگی ندارد آنها زنده گی خود را صرف عبادت و کمک به مردم میکنند قسمی که حضرت روحانی بابا این کار را کرده بود بعضی از اعضای قبیله فقیر قوم شیخ محمدی حتی امروز مانند حضرت روحانی بابا به طبابت مردم به شیوه که آنها از انرا از حضرت روحانی بابا به میراث گرفتهاند مشغول اند آنها این طبابت را نه تنها در افغانسنان بلکه حتی در کشورهایی پاکستان ایران و هندوستان در خدمت مردم قرار میدهند
چار باغی
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که در منطقه چار باغ لغمان زنده گی میکنند
نداف خیل
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که کسبه ندافی را اختیار کردهاند.
کلوخی یا قلوخی
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که خانه هایشانرا از کلوخ یا گل ساخته بودند
مسکوره یی
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که در منطقه مسکوره لغمان زنده گی میکنند
پتره گر
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که کسبه بتره گری را اختیار کرده بودند
ببر خیل
[ویرایش]شیخ محمدیهایی را مینامند که موهای خود را بسیار دراز مثل ببر نگهه میداشتند
طلا خیل
[ویرایش]شاید دندانهایی طلایی مردم این قبیله سبب شده باشد که این قبیله طلا خیل نامیده میشوند با اطمینان میتوان گفت که مردم این قبیله زرگر یا طلا ساز نبودند و نیستند. این قبیله بندی قوم شیخ محمدی تنها در بین مردم شیخ محمدی مروج است و تنها برای شناختن سهل یکدیگر استفاده میشود مردم غیر شیخ محمدی این قبیله بندی را نمیشناسند.
منابع
[ویرایش]#.ویبسایت شیخ محمدی – قدامت قوم شیخ محمدی نوشته احمد محمدی [۱]
- .خان، محمد حیات. حیات افغانی، دانمارکی انجمن افغانی، ۱۳۸۶، ص ۵۰۹–۵۱۰.
#.کتاب حورانی، آلبرت. «تاریخ مردم عرب»، کتاب وارنر، ۱۹۹۲ #.خان محمد حیات. حیات افغانی، دانمارکی خپارندوی تولنی، ۱۳۸۶، ص ۴۵۵
- .قوم سیخ محمدی نوشته کریم پوپل در ویبساید مشعل
- .با تامین صلح، زيارت “روحانی بابا” به یک مکان بزرگ تفریحی تبدیل خواهد شد. نوشتهفکور کامران در وبگاه پژواک[۳]