فقر محرک
ظاهر
در زبانشناسی، استدلالهای فقر محرک (انگلیسی: Poverty of the stimulus) استدلالهایی هستند که ادعا دارند کودکان در محیطهای زبانی خود در معرض دادههایی به اندازه کافی غنی قرار ندارند که تمام ویژگیهای زبان خود را اکتساب کنند. استدلالهای فقر محرک بهعنوان مدرکی برای دستور جهانی بکار گرفته میشوند؛ این مفهوم که حداقل بخشی از ابعاد توانش زبانی ذاتی هستند. اصطلاح «فقر محرک» توسط نوآم چامسکی در سال ۱۹۸۰ ابداع شد. مبانی تجربی و مفهومی آنها همچنان در زبانشناسی مورد بحث هستند. این ایده ارتباط نزدیکی با آنچه چامسکی «مسئله افلاطون» مینامد، دارد. او این رویکرد فلسفی را در فصل اول دانش زبانی در سال ۱۹۸۶ بیان نمود.[۱]
جستارهای وابسته
[ویرایش]- تجربهگرایی
- نظریه حاکمیت و مرجعگزینی
- نظریه فطرت
- اکتساب زبان
- سرشت و پرورش
- نظریهٔ اصول و پارامترها
- ذاتگرایی
- خردگرایی
- معناشناسی
- نحو
- لوح سفید
منابع
[ویرایش]- ↑ James McGilvray (2005-02-24). The Cambridge Companion to Chomsky. p. 42. ISBN 9780521784313. Retrieved 2016-01-21 – via Books.google.com.