پرش به محتوا

شونزی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شونزی
پرتره خیالی از شونزی، دوره‌ی دودمان چینگ (۱۶۳۶–۱۹۱۲)، موزهٔ کاخ
نام هنگام تولدشون کوانگ
زادهٔ۳۱۳ پیش از میلاد
درگذشت۲۳۸ پبش از میلاد (سن ۷۴–۷۵)
چو, دودمان ژو
پیشینه علمی
دانشجویان برجستههان فی زی, لی سی

شونزی، که با نام شون کوانگ متولد شد، یک فیلسوف چینی از کنفوسیوییسم در دوران پایانی دوره جنگ‌های دولتی بود. پس از پیشینیان خود کنفوسیوس و منسیوس، شونزی معمولاً به‌عنوان سومین فیلسوف بزرگ کنفوسیوسی از دوران باستان شناخته می‌شود. در زمان او، کنفوسیوسیسم با انتقادات قابل توجهی از سوی اندیشمندان تائوئیسم و موهیسم روبرو شده بود و شونزی به‌طور سنتی به‌عنوان یک ترکیب‌کننده از این سنت‌ها با اندیشه‌های اولیه کنفوسیوسی شناخته می‌شود. نتیجه این ترکیب، اصلاحی جامع و هماهنگ از کنفوسیوسیسم بود که برای توانایی رشد آن در دودمان هان و در طول تاریخ بعدی آسیای شرقی بسیار حیاتی بود.[۱] آثار او در کتاب شونزی جمع‌آوری شده و در وضعیت بسیار خوبی به‌دست ما رسیده است. برخلاف دیگر مجموعه‌های باستانی، اصالت نویسندگی این متون معمولاً قطعی است، اگرچه احتمالاً مورخ دودمان هان غربی لیو شیانگ آنها را به صورت فعلی سازماندهی کرده است.[۲]

شونزی در دولت ژائو متولد شد و در آکادمی جیکشیا، که در آن زمان یکی از معتبرترین آکادمی‌ها بود، تحصیل کرد و درباره هر یک از بزرگترین سنت‌های فلسفی زمان خود یاد گرفت. پس از فارغ‌التحصیلی، شونزی به چو سفر کرد و در آنجا شعر را آموخت و سپس به دولت چی برگشت و به‌عنوان معلمی برجسته در آکادمی شناخته شد. شاگردان او هان فی زی و لی سی هر کدام در زندگی سیاسی و علمی نقش مهمی ایفا کردند، هرچند برخی از نظرات لیگالیستی آنها با فلسفه او همخوانی نداشت. سایر شاگردان او نسخه‌ها و تفسیرهای مهمی از کلاسیک‌های کنفوسیوسی نوشتند.[۳] در اواخر عمرش، شونزی در دربار لرد چون‌شن خدمت کرد و پس از مرگ لرد چون‌شن درگذشت. جنگ‌های مداوم دوران او تأثیر عمیقی بر کار او گذاشت، همچنان که تعاملات او با رهبران و مشاهده سقوط دولت‌های مختلف نیز بر آثارش تأثیرگذار بود.

شونزی در آثار خود به ده‌ها نفر از دیگر متفکران پاسخ می‌دهد که اغلب به طور مستقیم آن‌ها را نام برده و انتقاد می‌کند. مفهوم معروف او که "طبیعت انسان شرور است" باعث شده است که بسیاری از مفسران او را در مقابل منتسیوس قرار دهند، کسی که باور داشت طبیعت انسان به طور ذاتی خوب است. هرچند مانند منتسیوس، شونزی نیز معتقد بود که آموزش و آیین‌ها کلید پرورش خود و به این ترتیب روش دور زدن طبیعت فاسد ذاتی انسان است. تعریف او از هر دو مفهوم، آموزش و آیین، مبهم بود و او به آموزش مادام‌العمر تأکید داشت و آیین‌ها را در هر جنبه‌ای از زندگی به کار می‌برد. دیگر موضوعات مهم شامل ترویج موسیقی و کاربرد دقیق اسامی است. هرچند او همچنان از حکما و خردمندان باستانی استناد می‌کرد، از دیگر فیلسوفان کنفوسیوسی تمایز می‌یافت زیرا بر الگوبرداری از حکمرانان اخیر تأکید می‌کرد، نه حکمرانان دوران باستان.

ساده‌سازی‌ها و سوءفهم‌های مکرر در مورد آموزه‌های شونزی، به‌ویژه دیدگاه او درباره طبیعت انسان، باعث شد که از دوره دینامیک تانگ به تدریج اندیشه‌های او رد و محکوم شود. با ظهور کنفوسیوسیسم جدید در قرن دهم، منتسیوس به تدریج بر شونزی غلبه یافت، به‌ویژه با انتخاب کتاب منتسیوس در چهار کتاب. از قرن بیستم به بعد، بازنگری در مکتب شونزی در شرق آسیا انجام شد که منجر به شناسایی تأثیر عمیق و اهمیت او در زمان خود و در دنیای امروز شد.

منابع و زمینه

[ویرایش]

اطلاعات دقیق درباره زندگی «شونزی» تقریباً وجود ندارد.[۴] با این حال، در مقایسه با کمبود اطلاعات در مورد بسیاری از فیلسوفان باستانی چین، اطلاعات معنادار و قابل‌توجهی درباره زندگی شونزی در دسترس است.[۵] چین‌شناس جان اچ. نابلاک می‌گوید منابع موجود "امکان بازسازی نه‌تنها خطوط کلی زندگی حرفه‌ای او بلکه درک تحول فکری‌اش را فراهم می‌کنند".[۵] نوشته‌های شونزی به شکلی استثنائی سالم باقی مانده‌اند و اگرچه جزئیات زندگی‌نامه‌ای را ارائه می‌دهند، صحت این اطلاعات گاهی اوقات قابل تردید است.[۶][۷] علاوه بر این‌ها، منبع اصلی اطلاعات درباره زندگی شونزی، شیجی (史記؛ تاریخ‌نگاری بزرگ) سیما چیان است که شامل زندگی‌نامه شونزی (SJ، ۱۴–۱۲.۷۴) و اشاراتی به او در زندگی‌نامه‌های لی سی (SJ، ۱۵.۷۸) و لرد چون‌شِن (SJ، ۱۴،۲–۱.۸۷) می‌شود.[۸][۹] لیو شیانگ، مورخ سلسله هان غربی، زندگی‌نامه اولیه سیما چیان را برای مقدمه اولین نسخه نوشته‌های شونزی بازنگری و گسترش داد.[۱۰] برخی از اشاره‌های جزئی به شونزی نیز در نقل قول یینگ شائو از مقدمه لیو شیانگ، همچنین در هان فی‌زی، ژان گو تسه و یَنتیه لون دیده می‌شود.[۱۰]

دوره ایالت‌های جنگ‌طلب (ح. ۴۷۵–۲۲۱ پیش از میلاد)، دوره‌ای از ناپایداری و جنگ‌های شدید، بیش از صد سال قبل از تولد شونزی در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد در جریان بود.[۵] با این وجود، این دوره شاهد نوآوری‌های چشمگیری در فلسفه چینی بود که به آن صد مکتب فکری گفته می‌شود. مکاتب اصلی شامل کنفوسیوس‌گرایی، دائوئیسم، قانون‌گرایی، موهیسم، مکتب نام‌ها و یین و یانگ بودند.[۱۱] شونزی فیلسوفی در سنت کنفوسیوس‌گرایی بود که بیش از دو قرن قبل از او توسط کنفوسیوس آغاز شد.[۱۲]

فلسفه

[ویرایش]

ماهیت انسان – شینگ

[ویرایش]

شناخته‌شده‌ترین و پرارجاع‌ترین بخش شون‌زی فصل ۲۳، با عنوان «ماهیت انسان شر است»، است. طبیعت انسان که به نام شینگ () شناخته می‌شود، موضوعی است که کنفوسیوس به شکلی مبهم درباره آن اظهار نظر کرده و فضایی برای فیلسوفان بعدی به‌وجود آورده است.[۱۳] به نظر نمی‌رسد شون‌زی درباره شانگ یانگ اطلاعاتی داشته باشد،[۱۴] اما می‌توان او را با شانگ یانگ مقایسه کرد. در حالی که شانگ یانگ معتقد بود انسان‌ها خودخواه هستند،[۱۵] شون‌زی باور داشت که گرایش‌های ذاتی انسان شر است و هنجارهای اخلاقی برای اصلاح انسان‌ها ابداع شده‌اند. بنابراین، نوع کنفوسیوس‌گرایی او طعمی تاریک‌تر و بدبینانه‌تر نسبت به کنفوسیوس‌گرایی خوش‌بینانه منسیوس دارد، که انسان‌ها را ذاتاً خوب می‌دانست. با این حال، مانند اکثر کنفوسیوس‌گرایان، او معتقد بود که انسان‌ها می‌توانند از طریق آموزش و آیین بهبود یابند.[۱۶][۱۷]

اکنون، از آنجا که ماهیت انسان شر است، باید منتظر راهنمایی معلم و الگو باشد تا بتوان آن را اصلاح کرد، و باید اصول آیینی و حس اخلاقی کسب کند تا منظم شود.

— شون‌زی، فصل ۲۳ب: «ماهیت انسان شر است»[۱۸]

هم منسیوس و هم شون‌زی به ماهیت انسان باور داشتند و معتقد بودند که می‌توان آن را بهتر کرد، اما برخی افراد از این کار سر باز می‌زدند.[۱۹] منسیوس شینگ را بیشتر مرتبط با یک حالت ایده‌آل می‌دید، در حالی که شون‌زی آن را به‌عنوان یک حالت اولیه در نظر می‌گرفت.[۱۹]

اگرچه منسیوس پیش از نگارش این کتاب فوت کرده بود، این فصل به شکل گفتگویی میان این دو فیلسوف نوشته شده است. ایده‌های شون‌زی درباره خوب شدن انسان پیچیده‌تر از منسیوس بود. او معتقد بود که انسان‌ها باید طبیعت خود را تغییر دهند، نه اینکه فقط از آن صرف‌نظر کنند. برخی افراد ایده‌های شون‌زی را عجیب می‌دانستند، اما کشفیات جدید نشان می‌دهد که شاید در واقع منسیوس کسی بوده که ایده‌های غیرمعمولی درباره ماهیت انسان داشته است.[۱۹]

این فصل «ماهیت انسان شر است» نام دارد، اما این تمام داستان نیست. شون‌زی فکر می‌کرد که انسان‌ها می‌توانند با یادگیری عادت‌ها و آداب خوب، که او آن را «هنر» (偽) می‌نامید، خود را بهبود بخشند. او باور داشت که انسان‌ها باید طبیعت خود را تغییر دهند تا خوب شوند. این امر می‌توانست با یادگیری از یک معلم و پیروی از آیین‌ها و اصول اخلاقی انجام شود.[۱۹]

حتی با وجود شک برخی به اصالت این فصل، این بخش همچنان قسمت مهمی از فلسفه شون‌زی به شمار می‌رود. مردم هنوز درباره آن صحبت می‌کنند و تفاوت میان ایده‌های شون‌زی و منسیوس درباره ماهیت انسان و چگونگی بهتر شدن انسان را بررسی می‌کنند.[۱۹]

استاندارد ارزشی از کجا می‌آید؟ بر اساس نظریه شون‌زی درباره شر بودن ماهیت انسان، اخلاق در نهایت به ابزاری از ارزش‌های خارجی تبدیل می‌شود که برای حفظ ثبات اجتماعی و پاسخ به اقتدارگرایی استفاده می‌شود. از سوی دیگر، نظریه منسیوس درباره خیر بودن ماهیت انسان، بیان می‌کند که انسان‌ها ذاتاً خوب هستند و ما یک پایه ارزش داخلی (چهار آغازین) داریم.

موسیقی – یوئه

[ویرایش]

موسیقی در سراسر شون‌زی، به‌ویژه در فصل ۲۰، «گفتار درباره موسیقی» (یوئه‌لون؛ 樂論)، بحث شده است.[۲۰] بسیاری از دیدگاه‌های شون‌زی درباره موسیقی به موزی معطوف است، که عمدتاً موسیقی را بی‌ارزش می‌دانست.[۲۱] موزی معتقد بود موسیقی هیچ نیازی اساسی را تأمین نمی‌کند و اتلاف منابع و پول است.[۲۲] شون‌زی استدلال جامعی در مخالفت با این دیدگاه مطرح می‌کند، مبنی بر اینکه موسیقی خاصی شادی را فراهم می‌کند که برای رفاه انسانی ضروری است.[۲۳] موسیقی و شادی به‌ترتیب یوئه و له ترجمه می‌شوند، و ارتباط آن‌ها در زمان شون‌زی ممکن است توضیح دهد که چرا هر دو کلمه از یک کاراکتر چینی استفاده می‌کنند: .[۲۳] شون‌زی همچنین به استفاده از موسیقی برای هماهنگی اجتماعی اشاره می‌کند:

بنابراین، وقتی موسیقی در معبد نیاکان اجرا می‌شود، ارباب و زیردستان، بلندمرتبه و پایین‌مرتبه، همگی با هم به موسیقی گوش می‌دهند و در احساس احترام متحد می‌شوند. وقتی موسیقی در اتاق‌های خصوصی خانه اجرا می‌شود، پدر و پسر، برادر بزرگ‌تر و کوچک‌تر، همگی به موسیقی گوش می‌دهند و در احساس نزدیکی خانوادگی متحد می‌شوند. وقتی موسیقی در اجتماعات روستایی یا سالن‌های خانوادگی نواخته می‌شود، پیر و جوان به موسیقی گوش می‌دهند و در اطاعت متحد می‌شوند.

— شون‌زی، فصل ۲۰: «گفتار درباره موسیقی»[۲۴]

بسیاری از مفسران به شباهت دلایل شون‌زی برای ترویج موسیقی و دلایل فیلسوفان یونان باستان اشاره کرده‌اند.[۲۰][۲۵]

نجیب‌زاده – جون‌زی

[ویرایش]

شونزی در نهایت بر این باور بود که نظریه‌های حکومتی و ساختارهای اجتماعی نباید از اصول اخلاقی و خودپروری جدا باشند و به جای معیارهای ارائه‌شده توسط قانون‌گرایان، برای نجیب‌زاده به‌عنوان سرچشمه معیار عینی استدلال کرد. نجیب‌زاده (جون‌زی) ایده‌آل او و دولت، با کمک طبقه‌ای از دانشمندان کنفوسیوسی آموخته، مشابه ایده منسیوس است، اما بدون تحمل فئودالیسم، زیرا او عناوین موروثی را رد می‌کرد و معتقد بود که وضعیت فرد در سلسله‌مراتب اجتماعی باید تنها با شایستگی خود فرد تعیین شود.[۱۶]

منابع

[ویرایش]
  1. بریتانیکا 2017, § para. 1.
  2. گلدین 2018, §1 "شونزی و شونزی".
  3. گلدین 1999, p. xii.
  4. بریتانیکا 2017, § para. 2.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Knoblock 1988, p. 3.
  6. Goldin 1999, p. xiii.
  7. Knoblock & 1982–1983, p. 29.
  8. Knoblock & 1982–1983, pp. 29–30.
  9. Knoblock 1988, p. 256.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Knoblock & 1982–1983, p. 30.
  11. Cheng 2016.
  12. Goldin 1999, pp. xii–xiii.
  13. Knoblock & 1982–1983, p. 85.
  14. Graham 2015, p. 268.
  15. Pines 2023.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Robins 2007, §2 "The Way of the Sage Kings".
  17. Manson 1987.
  18. شون‌زی در Knoblock 1994, p. 151.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ ۱۹٫۳ ۱۹٫۴ Goldin 2018.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Hutton & Harold 2016, p. 269.
  21. Cook 1997, p. 21.
  22. Wang 2009, p. 654.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Wang 2009, p. 657.
  24. شون‌زی در Knoblock 1994, p. 81.
  25. Graham 2015, p. 260.