شجره ترک
شجره ترک یا شجرة الاتراک کتابی به زبان جغتایی که توسط ابوالغازی بهادرخان تاریخنگار و حکمران خیوه از خاندان شیبانی نوشته شده است. این اثر بیانگر تاریخ خاندان شیبان ازبک و انساب این خانواده به ویژه از نیمه دوم سده ۹ تا نیمه دوم سده ۱۰ هـ. ق میباشد. ابوالغازی بهادرخان ترقیم آن را در ۱۰۷۴ هـ. ق / ۱۶۴۴ مـ شروع کرد اما نتوانست آن را به اختتام رساند — مرگ وی — و الباقی توسط پسرش انوشه در ۱۰۷۶ هـ. ق / ۱۶۵۵ مـ نوشته و تکمیل شد.[۱][۲] بیشتر مطالب آن نیز از حفظ و بدون توسل به منابع ثانویه نوشته گردید. معلومات شجرة الاترک در خصوص تاریخ شیبانیان از ۱۴۵۰ مـ حائز اهمیت است اما راجع به چنگیز خان و جانشینان او در اکثر موارد غیرقابل اعتماد است.[۳]
تألیف
[ویرایش]ابوالغازی بهادرخان در سبب تألیف کتاب میگوید:
فرزندان چنگیز هرجا که فرمان راندند، مورخانی داشتند آشنا به زبانهای فارسی و ترکی که تاریخ آنان را نوشتهاند. من نیز خواستم که تاریخ خاندان خویش را تدوین کنم؛ اما در تمام خوارزم کسی را نیافتم که این مهم را انجام دهد و اگرچه هیچ پادشاه تاریخ خود را ننوشته است، من خود به این کار پرداختم و آن را شجره ترک نام نهادم.[۴]
ابوالغازی پس از کنارهگیری از حکومت، نوشتن کتاب را در ۱۰۷۴ هـ. ق آغاز نمود، اما نتوانست آن را به سرانجام برساند و با مرگ وی کتاب ناتمام ماند و صفحات پایانی آن توسط پسرش انوشه نویسانده شد و در ۱۰۷۶ هـ. ق به انجام رسید.[۵]
فصول
[ویرایش]شجره ترک در ۹ باب تألیف گشته است. باب اول از آدم تا مغول و بابهای دوم تا هشتم از حکومت چنگیز و فرزندان او در ایران و قبچاق و ماوراءالنهر و شبهجزیر کریمه بحث میکند. باب نهم که بخش اصلی کتاب است، در تاریخ خاندان شیبان میباشد. بابهای هشتگانه با استعانت از جامعالتواریخ خواجه رشیدالدین و ظفرنامه شرفالدین علی یزدی کتابت شده است.[۶] مؤلف باب نهم را با یاری جستن از حافظه خود به رشته تحریر درآورده است و همینطور بیان میکند:
از آدم تا جوجی را با استفاده از بعضی کتابها نوشتم؛ لیکن از شیبان خان تا زمان خود را به هیچ کتاب مراجعه نکردم و آنچه را به یاد داشتم، نوشتم. از اینرو برخی از رویدادها کوتاه شده است.[۷]
طوغان نیز معتقد است نسخهای از جامعالتواریخ که ابوالغازی بهادرخان از آن بهره برده، نسخهای کامل بوده است و نیز مؤلف در بخش انساب احتمالاً از معز الانساب خواجه رشیدالدین استفاده کرده است.[۸]
ترجمه و نشر
[ویرایش]شجره ترک نخستینبار در ۱۷۱۷ مـ توسط اشترالنبرگ، یکی از اسیران سوئدی نبرد پولتاوا در شهر توبول پیدا شد و اسیری دیگر به نام شنستروم آن را در ۱۷۲۰ مـ به آلمانی ترجمه کرد.[۹][۱۰] بعدها مسرشمید اصل و ترجمه آن را به گوتینگن آورد. بارن نیز آن را به فرانسوی ترجمه کرد و با نام «تاریخ انساب تاتار» با حواشی بنتینک در ۲ مجلد در ۱۷۲۶ مـ در لاهه انتشار داد.[۱۱][۱۲] در ۱۷۸۰ مـ تردیاکوفسکی آن را به روسی ترجمه کرد. همچنین اصل ترکی آن در ۱۸۲۴ مـ در کازان تحت سرپرستی فرن و با مقدمه لاتینی وی، توسط ابراهیم خلیف انتشار یافت. همچنین این اثر نخست توسط احمد وفیق پاشا و سپس از سوی رضانور به ترکی استانبولی ترجمه و انتشار یافت. چاپ انتقادی آن نیز توسط دمزون با حواشی بسیار دقیق که با بهرهگیری از مآخذی مانند جامعالتواریخ، روضةالصفا، تاریخ جنابی، حبیبالسیر، ظفرنامه، تاریخ رشیدی و غیره تدوین شده، به فرانسوی ترجمه و با متن ترکی آن در یک مجلد در ۱۸۷۱ مـ در سنت پترزبورگ چاپ شده است.[۱۳] این کتاب که تا ۱۸۲۵ مـ به روسی، آلمانی و لاتین ترجمه شده بود، بر تفکرات اروپاییها راجع به تاریخ مغول و ترکهای آسیای میانه تأثیر گذاشت.[۱۴]
پانویس
[ویرایش]- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Spuler, “ABU’L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN”, Iranica, 292–293.
- ↑ Spuler, “ABU’L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN”, Iranica, 292–293.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Spuler, “ABU’L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN”, Iranica, 292–293.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Spuler, “ABU’L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN”, Iranica, 292–293.
- ↑ دیانت، «ابوالغازی بهادرخان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Spuler, “ABU’L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN”, Iranica, 292–293.
منابع
[ویرایش]- دیانت، علیاکبر (۱۳۹۹). «ابوالغازی بهادرخان». در کاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ششم. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- Spuler, Bertold (1983). "ABU'L-ḠĀZĪ BAHĀDOR KHAN". Encyclopaedia Iranica. Vol. I, Fasc. 3. p. 292–293.