سلطنت تالپر
سلسله تالپور | |||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
1783–1843 | |||||||||||
پرچم | |||||||||||
پایتخت | حیدرآباد (سند), خیرپور, و میرپور خاص | ||||||||||
زبان(های) رسمی | بلوچی | ||||||||||
زبان(های) دیگر | سندی و فارسی | ||||||||||
دین(ها) | اسلام | ||||||||||
حکومت | پادشاهی موروثی | ||||||||||
تاریخ | |||||||||||
• بنیانگذاری | 1783 | ||||||||||
• فروپاشی | 1843 | ||||||||||
| |||||||||||
امروز بخشی از | سند, بلوچستان |
تالپور، تالپر یا ٹالپر(بلوچی: ٹالپر) نام یکی از قبایل اصیل بلوچ ساکن در سند است که برای مدتها به عنوان پادشاهان مستقل این دیار شناخته میشدند.[۱]
تاریخ
[ویرایش]این قبیله در حدود سال 1450 م با ورود قبایل بلوچ تحت رهبری امیر چاکر خان رند (چاکر اعظم) یکبار به سنده حمله کردند تا قلمرو خود را در جانب سبی گسترش دهند اما موفق نشدند اندکی بعدتر امیر چاکر خان تعدادی از قبایل تحت امر خود را به خواهر مبارزش موسوم به بی بی بانلی (بانری) که در جنگاوری و جسارت بی همتا بود سپرد تا وی به اتفاق لشکری از جنگاوران بلوچ سنده را ضمیمه قلمرو ایشان کند.[۲]
این موضوع را شیخ صدیق علی شیر انصاری در کتاب the Moslem race به شکلی که در اشعار حماسی موجود بوده مستقیم نقل می کند : کهیرد و گبول و گادهی شش مور و سیاهن زیی تالبر دی وانهین مری چاندیمو حد کهری ایشان غلام انت میرچاکری بانری ای بخش نزرت ای کل قسی حونی رونت
ترجمه : طایفه کهيرد ، طایفه گبول ، طایفه گادهی طایفه شش مور ، طایفه سیاه زیی (سازی) طایفه تالپور ، و مردمان خشن طایفه مری طایفه چاندیه و مردم سرزمین کهیر اینها تحت امر امیر چاکر هستند وی به بی بی بانلی (بانری) آنها را سپرد اما بی بی بانلی این بخشش را نپذیرفت و گفت تمام آنها از خون ما هستند
سرانجام در ادامه این گفتار در کتاب تاریخ بلوچ نوشته سر آیم لانگ ورته دیمز (سر دیمزنی) مطالبی درج شده که ادامه دهنده این داستان هستند ، بر اساس آنها قبایل نامبرده به رهبری بی بی بانلی (بانری) راهی فتح سنده شدند در سده چهاردهم میلادی سنده طی یک هفته بدست افراد نامبرده و رهبرشان که یک بانو از اشراف زادگان بلوچ بود فتح شد اما او این سرزمین را به دست سران قبایل نامبرده سپرد تا آنها به صورت ملوک الطوایفی بر آن حکومت کنند.[۳]
در این روایت تاریخی تالبر که نام اولیه تالپور ها بوده نیز به عنوان یک قبیله بلوچ از بلوچستان به سنده وارد می شوند در مقابل این نظریه چندین نظریه دیگر نیز مطرح است به گونه ای که در کتاب فرمانروایی تالپران بلوچ در سنده،ج ۱ آقای سارانی برخی از این نظریات را بیان می کند : ۱- تالپور ها به رهبری جد بزرگشان میر غلام حسین خان وارد سنده شدند او و برادرش شاهزاده میر ابراهیم خان بر سر تصاحب قدرت و جانشینی پدرشان یعنی حکومت بر کیچ مکران با یکدیگر به نبرد برخاستند و شاهزاده کوچک تر میر غلام حسین خان شکست خورده به سنده وارد شد که تالپور ها از نوادگان او هستند . ۲- تالپور ها مطابق کتاب عشاق نامه نوشته نواب ولی محمد خان ثانی لغاری بلوچ در زمان جد بزرگشان میر سلیمان خان تالپور وارد چوتی بالا در پنجاب شدند در این وقت آنها در شمار متحدان خاندان بزرگ تری بنام لغاری بلوچ محسوب می شدند و برخی نیز تالپور ها را یکی از تیره های این خاندان به شمار می آوردند به هر طریق مدتها از سکونت ایشان در چوتی بالا گذشت تا آنکه امیر محمد شهداد خان تالپور و میر جام نندو خان لغاری به دعوت میان نورمحمد خان کلهوره (شاه وقت مملکت سنده) پا به سنده گذاشتند و پس از سرکوب قیام شاهزاده معزالدین مغول در سنده زمین های وسیعی از سوی شاه کلهوره به آنها اعطا شد که از این اراضی به نام جاگیر و مالک آنها به نام جاگیر دار نام برده می شود.[۴]
شجره نامه کلی
[ویرایش]امیر جلال الحق خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر محمدهوت علی خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر عبدالله خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر اسماعیل خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر حسن خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر میرو خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر محمد خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر فهاد خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر شهداد خان اول | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر بجار خان اول | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر زنگی خان اول | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر بجار خان دوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر زنگی خان دوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر بجار خان سوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر شاهو خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر سلیمان خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر میران خان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
امرای شهدادانی تالپور،ریاست حیدرآباد
[ویرایش]
سلسله | تالپر |
---|---|
تاسیس | ۱۴ نوامبر ۱۷۸۳ میلادی |
فروپاشی | ۱۸۴۳ میلادی
۱۹۲۲ میلادی |
نخستین | امیر فتح علی خان اول شهدادانی تالپر |
واپسین | امیرمحمدنصیرخان شهدادانی تالپر بلوچ
امیر عبدالحسین خان شهدادانی تالپر بلوچ |
شعار | زهی تالپر گردید مقبول عام
که مرصع باشد بشاهی نظام |
قلمرو | حیدرآباد - وانگا بازار - عمر کوت - کوں هیرا - شهدادپور - شاه بندر - میانی - سکرند - تهتهه- کراچی - سیحوان- شکارپور - کمبر - سوکر - غوتکی - اوبارو - سبزل کوت - بهاول پور
ریاست خیرپور و ریاست میرپورخاص |
امروزه بخشی از | ایالت سنده - پاکستان |
دین | اسلام |
مذهب | تصوف - تشيع |
زبان رسمی | فارسی |
سایر زبانها |
زبان دربار و نمایندگان دولتهای همسایه | فارسی |
زبان گویشی با خانواده | سندی |
زبان گویشی با انگلیسیها و سایر سرداران سنده | سندی اردو |
دودمان | هوت |
نژاد | بلوچ |
پادشاهان مستقل | ۶ |
امیران خودمختار بعد از فروپاشی پادشاهی مستقل آنها در جنگ میانی | ۷ |
|}
تصویر | چهار یار اول | مدت حکومت | تختنشینی | انتقال قدرت |
---|---|---|---|---|
امیر فتح علی خان اول شهدادانی تالپور[۵] | ۱۹ سال | ۱۷۸۳ | ۱۸۰۲ | |
امیر غلام علی خان شهدادانی تالپور | ۱۰ سال | ۱۸۰۲ | ۱۸۱۲ | |
امیر کرم علی خان شهدادانی تالپور | ۱۶ سال | ۱۸۱۲ | ۱۸۲۸ | |
امیر مراد علی خان شهدادانی تالپور | ۵ سال | ۱۸۲۸ | ۱۸۳۳ |
تصویر | چهار یار دوم | مدت حکومت | تختنشینی | انتقال قدرت |
---|---|---|---|---|
امیر نورمحمدخان اول شهدادانی تالپور | ۶سال | ۱۸۳۳ | ۱۸۳۹ | |
امیر محمدنصیرخان شهدادانی تالپور | ۴سال | ۱۸۳۹ | ۱۸۴۳ | |
امیر شهدادعلی خان شهدادانی تالپور | ۴ سال | شریک حکومتی امیر محمد نصیرخان بود | ||
امیر محمدخان شهدادانی تالپور | ۲ سال | ۱۸۴۱ | ۱۸۴۳ | |
امیر صوبدار خان دوم شهدادانی تالپور | ۲ سال | ۱۸۴۱ | ۱۸۴۳ |
تصویر | امیران مستقل حیدرآباد | سال جلوس | انتقال قدرت | جانشین |
---|---|---|---|---|
امیر محمد حسین علی خان شهدادانی تالپور | ۱۸۶۰ | ۱۸۷۸ | امیر نورمحمدخان دوم | |
امیر محمد حسن علی خان شهدادانی تالپور | ۱۸۶۳ | ۱۹۰۷ | امیر عبدالحسین خان سانگی | |
امیر نورمحمدخان دوم | ۱۸۷۸ در لطیف آباد | ۱۹۲۰ | امیر عبدالحسین خان سانگی | |
امیر عبدالحسین خان سانگی | ۱۹۰۷ | ۱۹۲۲ | ندارد |
امیران حیدرآباد سند از سال ۱۷۸۳ میلادی تا سال ۱۸۴۳ میلادی به صورت کاملا خودمختار بر این سرزمین پادشاهی نمودند. آنها در ۱۷۸۳ میلادی به رهبری سردار جوان خود صاحب زاده میر فتح علی خان اول در نبردی موسوم به هالانی در مقابل شاه وقت سنده از سلسله کلهوره یعنی میان عبدالنبی خان ایستادگی کردند تا خون شهدای خود را از او بگیرند در این نبرد سردار ولی محمد خان اول لغاری فرزند شهید سردار غلام محمد خان لغاری نیز به اتفاق خاندان لغاری حضور داشت سرانجام بلوچ ها پیروز شدند و با فتح خدا آباد پایتخت کلهوره سلسله تالپور شروع بکار کرد تا سال ۱۷۸۹ میلادی پایتخت سلسله کلهوره شهر خدا آباد بود.[۶]
در سال ۱۷۸۴ میلادی یک سال پس از آغاز پادشاهی تالپور ها، شاه امیر فتح علی خان اول دو عموزاده خود را که دو بازوی قدرتمند او بودند به دربار فراخواند یکی امیر سهراب علی خان و دیگری امیر تارو خان نام داشت مطابق شیوه سلطنت شراکتی که تالپور ها داشتند به هر یک اراضی وسیعی در سنده اختصاص یافت که عبارتند از : ۱- سخی امیر سهراب علی خان اول شهدادانی تالپور مالک ریاست خیرپور گردید که از ۱۷۸۴ تا ۱۹۵۵ میلادی نوادگانش بر آن ریاست حکومت کردند و نام آنها از شهدادانی به سهرابانی تالپور تغییر یافت . ۲- امیر تارو خان از تیره مانکانی تالپور بود وی مالک ریاست میرپور خاص گردید که نام مانکانی تالپور بر آنها نهاده شد و از سال ۱۷۸۴ تا ۱۸۴۳ میلادی سلطنت کردند. امیر فتح علی خان اول پس از آنکه در سال ۱۷۸۹ میلادی پایتخت خود را از خدا آباد به حیدرآباد منتقل کرد در قلعه سلطنتی پکا قلعه سکونت نمود و دو دیوان برپا کرد دیوان خاص و دیوان عام که کارایی آنها متفاوت بود ، در دیوان خاص شاهزادگان و وزیران با شاه دیدار می کردند اما در دیوان عام وزیران و سرداران قبایل بلوچ حضور داشتند فرستادگان سایر دولت های خارجی نیز وابسته به مقامشان در دیوان خاص با شاه ملاقات می کردند.[۷]
نخستین و بزرگ ترین وزیر اعظم سلسله شهدادانی تالپور در حیدرآباد فردی بنام نواب ولی محمد خان اول لغاری بود او از عهد امیر فتح علی خان اولین شاه سلسله تالپور تا عهد امیر مراد علی خان تالپور چهارمین پادشاه تالپور در این مقام قرار داشت دیگر برادران و برادرزادگان وی نیز هر یک به وظیفه مهمی همچون خزانه داری ، والی گری و مصاحب شخصی برگزیده شدند.[۸]
از آنجایی که شیوه حکمرانی تالپور ها شراکتی بود امیر فتح علی خان سه برادر کوچک تر خود را نیز همزمان در حکومت شریک کرد و با آنها عهدنامه ای نوشت که از آن با عنوان چویاری به معنی چهار یار یاد می کنند علت این امر جلوگیری از هرگونه نفاق و شورش شاهزادگان بود که متاسفانه این موضوع با وفات آخرین برادر شان امیر مراد علی خان تالپور پایان یافت و نوبت به شاهزادگان جدید رسید در میان آنها چهار نفر از دیگر شاهزادگان قدرت بیشتری داشتند که عبارتند از : ۱- شاهزاده امیر صوبیدار خان دوم فرزند شاه امیر فتح علی خان اول ۲- شاهزاده امیر نورمحمد خان اول فرزند شاه امیر مراد علی خان ۳- شاهزاده امیر محمد نصیر خان اول فرزند شاه امیر مراد علی خان ۴- شاهزاده امیر محمد خان فرزند شاه امیر غلام علی خان این چهار شاهزاده که با یکدیگر عموزاده بودند بر سر کسب قدرت در حال رقابت بودند حتی به جایی رسید که هر یک به طور جداگانه بر بخشی از ایالت سنده حکومت مستقلی به راه انداخته بود و بغیر از خودش کسی را شاه نمیخواند اندکی بعدتر قدرتمندترین ایشان شاهزاده میر نورمحمد خان فرزند بزرگ شاه امیر مراد علی خان سه تن دیگر را گردهم آورده و به رسم پدران خود عهدنامه چویاری ثانی را نگارش کردند تا به ترتیب هر یک از آنها جانشین دیگری شود مطابق این عهد نامه حکومت پس از امیر مراد علی خان حق ولیعهد او شاهزاده میر نورمحمد خان گردید و به ترتیب شاهان چویاری ثانی عبارتند از : ۱- امیر نور محمد خان ۲- امیر محمد نصیر خان ۳- امیر محمد خان ۴- امیر صوبیدار خان ثانی
این روند تا زمان وفات امیر نورمحمد خان اول ادامه یافت اما با وفات او مجددا سه شاهزاده دیگر به همراه شاهزادگان جدید مدعی سلطنت شدند اینبار امیر محمد نصیر خان سیاست اشتباهی را در مقابله با انگلیسی ها پیش گرفت او حتی با شاه شجاع که از شاهان کابل بود به نبرد برخاست و دیگر حامی مهمی را از دست داد به این ترتیب نیرو های انگلیسی در سال ۱۸۴۳ میلادی به رهبری سر چارلز ناپیر وارد صحرای میانی در سنده شدند آنها با تعداد نفرات اندک خود در مقابل ارتش چند هزار نفری و توپخانه شاهی تالپور ها پیروزی بزرگی را نصیب خود نمودند از طرف مقابل تمام شاهزادگان مدعی حکومت بر سنده روز بعد لباس ابریشمی و گران بها ،تفنگ های زیبا و طلاکوب،شمشیر ها و خنجر های مرصع بر کمر راهی کمپ انگلیسی ها شدند در آنجا سر چارلز ناپیر همه را اسیر نمود تنها شاهزاده امیر صوبیدار خان ثانی در کاخ سلطنتی پکا قلعه تاج بر سر نهاده و خود را شاه مستقل سنده معرفی نمود از قضا انگلیسی ها او را نیز اسیر نموده و بر پشت فیل برهنه ای سوار کردند چند روز بعد همه ایشان را که بیش از پانزده شاهزاده تالپور بودند روانه بمبی و کلکته در هند کردند در آنجا برخی از این افراد مقتول شده و برخی دیگر پس از تحمل بیست سال اسارت و حقارت به وطن خود بازگشتند.[۹]
امرای سهرابانی تالپور،ریاست خیرپور
[ویرایش]
تصویر | نام امیر | تختنشینی | جانشین | انتقال قدرت |
---|---|---|---|---|
امیر سهراب خان اول شهدادانی تالپور | ۱۷۸۴ | امیر رستم علی خان ـ امیر مبارک علی خان ـ امیر علی مرادخان اول | ۱۸۳۰ | |
امیر رستم علی خان سهرابانی تالپور | ۱۸۳۰ | امیر علی مرادخان اول | ۱۸۴۲ | |
امیر مبارک علی خان سهرابانی تالپور | ۱۸۱۱ | امیر نذیرخان | ۱۸۳۹ | |
امیر علی مرادخان اول سهرابانی تالپور | ۱۸۴۲ | امیر فیض محمد خان اول | ۱۸۹۴ | |
امیر فیض محمدخان اول سهرابانی تالپور | ۱۸۹۴ | امیر امام بخش خان | ۱۹۰۹ | |
امیر امام بخش خان سهرابانی تالپور | ۱۹۰۹ | امیر علی نواز خان | ۱۹۲۱ | |
امیر علی نواز خان سهرابانی تالپور | ۱۹۲۱ | امیر فیض محمدخان دوم | ۱۹۳۵ | |
امیر فیض محمدخان دوم سهرابانی تالپور | ۱۹۳۵ | امیر علی مرادخان دوم | ۱۹۴۷ | |
امیر علی مرادخان دوم سهرابانی تالپور | ۱۹۴۷ | ندارد | ۱۹۵۵ |
امرای مانکانی تالپور،ریاست میرپور خاص
[ویرایش]تصویر | نام امیر | تختنشینی | جانشین | انتقال قدرت |
---|---|---|---|---|
امیر تارو خان مانکانی تالپور | ۱۷۸۴ | امیر علی مرادخان | ۱۸۰۱ | |
امیر علی مرادخان مانکانی تالپور | ۱۸۰۱ | امیر شیرمحمدخان | ۱۸۲۹ | |
امیر شیرمحمدخان مانکانی تالپور | ۱۸۲۹ | امیر شاه محمدخان | ۱۸۴۳ | |
امیر شاه محمدخان مانکانی تالپور | امیر خان محمدخان | |||
امیر خان محمدخان | امیر فتح خان دوم | |||
امیر فتح خان دوم | نامعلوم |
نبردها
[ویرایش]نبرد میانی
[ویرایش]پس از آنکه امیر شیرمحمد خان مانکانی تالپور در ۱۸۴۳ م همراه دیگر امرای تالپوری و ارتش بلوچی از سر چارلز ناپیر در وادی میانی شکست خورد به خارج از سند پناه گزین شد تا بتواند ارتشی کمکی از دولت همسایه اتخاذ نموده و برای باز ستاندن مملکت خویش اقدامی نماید.[۱۰] او همچنین نمایندگانی به دادگاه سلطنتی لندن روانه داشت تا از حق او و عموزادگانش که در ریاست های خیرپور و حیدرآباد حاکم بودند دفاع نمایند. به این ترتیب امیر شیرمحمد خان که در این زمان به علت قیام علیه انگلیسی ها (بریتانیایی ها) و دفاع از وطنش (مملکت سنده) از سوی ملت سنده به لقب «شیر سنده» نایل آمده بود چند ایلچی روانه دربارهای همسایه نمود از جمله فرستادگانی به پادشاهی افغانستان به کابل ، پادشاهی بلوچستان به کلات و حتی پادشاهی قاجار به تهران روانه داشت. اما همه تهی دست و عاجز بازگشتند.
تنها دولت افغان ها با بریتانیایی ها همکاری کردند و با سیاست معطل کردن ارسال کمک ها تا حدودی از بازگشت سریع و سهمگین شیر سنده جلوگیری نمودند. اگر او فورا پس از آنکه از سنده خروج کرده بود با همان تعداد ارتش خود و با همان تجهیزات نظامی که داشت مانند زنبورکچی ها ، توپ های شتر سوار، توپ های سنگین وزن و تفنگ های اولیه ساخت سنده ، مجددا مستعد میدان نبرد می شد به راحتی می توانست در مقابل ارتش ۳۰۰ نفری انگلیسی ها ایستادگی نماید. تنها برتری بیگانگان استعمارگر بر آنها داشتن گونه جدید تری از تفنگ ها بود اما جمعیت بیش تر و تجهیزات نظامی متعدد اولیه در دست بلوچان به پیروزی آنها کمک شایانی می کرد.[۱۱]
نبرد حیدرآباد
[ویرایش]هنگامی که ارتش کمکی از خانپور تحت امر برادرش امیرشاهمحمد خان به اردوی شیر سند ملحق شدند آنها بار دیگر محیای نبرد گشتند.[۱۲] در این پیکار خونین وظیفه محافظت از انبار باروت و وظیفه رهبری توپخانه بر عهده هوش محمد شیدی قنبرانی بود که در خلال نبرد و پس از ساعت ها جنگ تن به تن سرانجام او بدست دشمنان کشته گردید.[۱۳]
با کشته شدن فرماندهی بزرگ از فرماندهان بلوچ، دو تن از فرماندهان بزرگ ارتش بلوچان بنام جهان خان و مزار خان که از خویشان و اقارب شیر سنده بودند به قوم و وطن خود خیانت کرده با بریتانیایی ها همکاری نمودند به این ترتیب آنها سریعا مشعل های را افروختند و پیکان های تیر را آتش زدند تا به وسیله آنها انبار باروت و مهمات را آتش بزنند. در آخر انفجار مهیبی از آتش باروت خانه برخاست که منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از جنگجویان بلوچ گشت.[۱۴]
این انفجار آنقدر در روحیه جنگاوران بلوچ تاثیر گذاشت که دیگر امید به پیروزی در آنها خاموش گردید. عده ای که از سربازان جهان خان بودند با این خیانت از صحنه نبرد شانه خالی کرده و پا به فرار گذاشتند. شیر محمد خان بلوچ که کشته شدن سرداران خود و خیانت فرماندهان را دید در نیمه های نبرد دستور به عقب نشینی داد چراکه شکست در چهره های جنگاورانش دیده می شد و او نمی توانست بیش از این ها مردان جنگی خویش را طعمه باروت و تفنگ نماید. لشکریان بلوچ آن روز با شکست ، قتل و خیانت عقب کشیدند و در مقابل ارتش کم تعداد اجانب عجز نشان دادند.[۱۵]
در نتیجه این نبرد چند عراده توپ جنگی و تعداد زیادی مهمات از دست دادند که جبران آنها نیازمند پول زیاد بود. چیزی که امیر ممدوح در آن روزها از آن دور بود و دسترسی به کاخ و خزانه سلطنتی نداشت تا این مهم را هموار سازد. پس از این وقایع شیر سنده سرانجام راضی به امضای معاهده صلح با انگلیسی ها شد که در نتیجه آن حکمرانی ریاست میرپور خاص همچنان بر عهده شاهزادگان این خاندان باقی ماند و تا سال ۱۹۵۵ میلادی که کشور پاکستان تاسیس گردید شاهزادگان خاندان مانکانی تالپور بلوچ عهده دار حکومت ریاست میرپور خاص در مملکت سنده بودند.[۱۶]
پس از امیر شیرمحمد خان برادرانش امیر شاه محمد خان و امیر خان محمد خان به ترتیب جانشین او شدند و سرانجام پسر بزرگش امیر نواب فتح خان دوم به حکومت منصوب شد و وقایع پس از او در کتب تاریخی مربوطه ثبت شده اند.
پانویس
[ویرایش]- ↑ Belkacem Belmekki, Michel Naumann (2022). Paradoxes of Pakistan: A Glimpse. Columbia University Press. p. 28. ISBN 9783838216034.
..A very exacting Nawab provoked a revolt led by the Talpurs, Sindhi speaking Balochi people backed by the Mughals and the Persians. The Talpurs won the battle of Halani..
- ↑ Syed Khundniri (2013). Muqaddama-E-Sirajul Absar:Volume 2. p. 1134. ISBN 9781490708249.
- ↑ "نژاد بلوچ. طرحی تاریخی و قوم شناختی" (به انگلیسی). Retrieved 25 May 2024. This article incorporates text from this source, which is in the public domain.
- ↑ بیگ, میرزا خسرو (2019). محک خسروى.
- ↑ زنجاني, محمود (1993). فرهنگ جامع شاهنامه. p. 263.
- ↑ هاجانی, دایال (2019). ریشه ها و آیین های سندی - قسمت 1 (به انگلیسی).
- ↑ نوشهری, عارف (2019). فهرست نسخه های خطی فارسی پاکستان (فهرست 8000 نسخه خطی کتابخانه های شخصی و دولتی) ج 3 ادبیات، جغرافیا، سفرنامه، تاریخ، علوم غریبه، افزودهها.
- ↑ بیگ, میرزا خسرو (2019). محک خسروى.
- ↑ Beasley, Edward (2016). The Chartist General Charles James Napier, The Conquest of Sind, and Imperial Liberalism. p. 214. ISBN 9781315517285.
- ↑ هاجانی, دایال (2019). ریشه ها و آیین های سندی - قسمت 1 (به انگلیسی).
- ↑ بیزلی, ادوارد (2016). ژنرال چارتیست.
- ↑ Khuhro, Hamida (1998). Mohammed Ayub Khuhro: A Life Of Courage In Politics. Oxford University Press. p. 18. ISBN 969-0-01424-2.
- ↑ Lambrick, Sir Charles Napier and Sind, p. 164–165.
- ↑ هاجانی, دایال (2019). ریشه ها و آیین های سندی - قسمت 1 (به انگلیسی).
- ↑ Lambrick, Sir Charles Napier and Sind, p. 166.
- ↑ Moon, The British Conquest and Dominion of India, p. 575.
منابع
[ویرایش]- سارانی ،مرتضی، فرمانروایی تالپران بلوچ در سنده،1401 ،انتشارات نوروزی، گرگان،ایران.
- جوکیه بکهری ،میرزا عبدالمجید خان ،منظومه تاریخ بلوچی(ظهور دولت تالپوران و سقوط دولت کلهوره) ، نسخه خطی ، موزه میران تالپور ،سنده پاکستان.
- شکارپوری ،منشی شیرمحمدخان،تازه نوای معارک،جام شورو،سنده پاکستان ،1956.
- تالپور بلوچ،پرنس حسن علی خان،ثنوی فتح نامه،نسخه دست نویس ،موزه میران تالپور ،سنده پاکستان.
- عظیم تهتوی ،میر عظیم الدین،منظومه فتح نامه،کراچی،پاکستان.
- سارانی ،مرتضی،شجره انساب قبایل بلوچ ،محمد صالح زاهدان ،1399.
- Pathan,d.r husein, Talpur's in sindh,2012,jam shuro,sindh , Pakistan.
- Brenc,d.r jeims, Talpur darbar,landan.