رمضان خان باصری
رمضان خان باصری | |
---|---|
![]() رمضان خان باصری | |
درگذشت | ۱۳۰۷ خورشیدی |
ملیت | ایرانی |
پیشه | شورشی، نایب الحکومه جندق و خور و بیابانک |
فرزندان | حسین خان باصری |
رمضان خان باصری یکی از بزرگان ایل باصری بود که پس از مهاجرت به قومس در اواخر دوره قاجاریه، خود را نایب الحکومه جندق و خور و بیابانک اعلام کرد و نیروهای خود را به عنوان راهدار در منطقه قرار داد.[۱] او پس از یک سال توسط نیروهای دولتی به فرماندهی حاکم طبس از جندق بیرون رانده شد. از ماجرای یورش او به منطقه خور و بیابانک، در قصیده جندقیه یاد شده است.[۲]
زندگی
[ویرایش]رمضان خان باصری از طایفه عبدالهی و از نسل باصریهایی بود که در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار از فارس به اصفهان کوچ کرده و به تیره بالاولایتی مشهور بودند. او در اواخر دوره قاجار برای تصاحب عنوان کلانتری ایل باصری و به دست آوردن مرتع به فارس برگشت و چندین مرتبه با خوانین و کلانتران این ایل به جدال و منازعه پرداخت. در این بازی قدرت، رمضان خان بازنده و بدنبال قتل یکی از خوانین باصری و اوضاع اجتماعی نابسامان فارس که در آن دوران گرفتار ناامنی، قحطی و بیماری شده بود، مجدداً به اصفهان بازگشت.[۳]
ماجراجوییهای رمضان خان در این مرحله خاتمه نیافت. وی در اصفهان بر نیرو و توان خود افزود و به منظور به دست آوردن چراگاه و مرتعی برای اتباع یورشی خود قصد خور و بیابانک در کویر مرکزی ایران نمود. او توانست در سال ۱۲۹۶ خورشیدی با استفاده از ضعف حاکمیت مرکزی و عدم نظارت کافی بر ایالت و نارضایتی ساکنان این منطقه از حاکمان خود، در کنار یاری رؤسا و منتقدان محلی، قدرتالله خان، نایبالحکومه و پسرش را بکشد[۱] و به راحتی بر قلعه ایراج و منطقه خور و بیابانک مسلط شود.[۴]
پس از گذشت یک سال از شورش او، در اواخر ۱۲۹۷ خورشیدی نیروهای دولتی به فرماندهی میرزا ابراهیم خان - حکمران طبس- مأمور بیرون راندن وی از منطقه خور و بیابانک شدند. در نبرد اول نزدیک به سیصد نیروی دولتی کشته شدند و سپس عقبنشینی کردند. پس از گذشت یک ماه و با آمدن نیروهای بلوچ و گروههای دیگری از قهستان، سیستان، بیرجند و طبس به سرکردگی اشرف النظام با تجهیزات و ادوات جنگی کامل، سرانجام در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۲۹۸ قلعه ایراج سقوط کرد و رمضان خان با نیروهایش از قلعه گریختند. او سپس به روستای دور از دسترس رشم در دامنهٔ کوهستانهای دامغان پناه برد.[۵] ولی باز هم دست از سرکشی نکشید و تا سال ۱۳۰۷ به اتفاق پسرش به کاروانیانی که از کویر مرکزی ایران میگذشتند دستبرد میزد.[۶] چنانچه در سال ۱۳۰۱ نیز گزارشهایی از دریافت حق عبور غیرقانونی در راههای جندق و بیابانک توسط نیروهای او ثبت شده است.[۷][۸]
او سر انجام در سال ۱۳۰۷ در یک درگیری در رشم کشته شد.[۹]
پانویس
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «باصری». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، ۱۲۴.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، ۱۲۴.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، ۱۲۴.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، ۱۴۲.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، ۱۲۴.
- ↑ «آزار و اذیت مردم توسط رمضان باصری». پایگاه جامع تاریخ.
- ↑ «دستور رسیدگی به شکایات علیه رمضان باصری». پایگاه جامع تاریخ.
- ↑ سلیمانی، یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه)، 131.
منابع
[ویرایش]- حسینیشیرآشیانی، محمد (۱۳۸۷). طایفه باصری در کومش (قومس). پازینه.؛ فصل سوم
- سلیمانی، محمدحسین (۱۳۹۸). یورش باصریها به منطقه خور و بیابانک در دوره قاجار (با تکیه بر نسخه خطی قصیده جندقیه). پژوهشنامه تمدن ایرانی.